فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۲۱ تا ۴٬۶۴۰ مورد از کل ۹٬۸۷۴ مورد.
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ شماره ۵۹
43 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : رنگ به عنوان یک محرک محیطی، ابزاری برای بیان احساسات انسان و بازتابی از فرهنگ ملل مختلف شناخته می شود . بنابراین شناخت ویژگی های رنگ در منظر شهری، با هدف به کارگیری بهینه آن و خلق محیط ها و فضاهای شهری پاسخ ده، ضروری به نظر می رسد. بهره گیری ناآگاهانه، بدون مطالعه و غیر تخصصی از رنگ و عدم توجه به تأثیرات آن بر انسان، منجر به ایجاد فضاهایی در شهرها می گردد که پاسخگوی نیازهای کاربران نیست. از دیگر سوی نمونه های ارزشمندی از فضاهای شهری تاریخی در ایران موجود است که هر یک مجموعه ای بی نظیر در زمینه خلق کیفیت های محیطی محسوب می شوند و شناخت و الگوبرداری از منظر رنگی این فضاها می تواند حاوی آموزه های مفیدی برای فضاهای شهری معاصر باشد. هدف پژوهش : بر این اساس هدف پژوهش حاضر دستیابی به روشی به منظور برداشت، تحلیل و الگوبرداری از رنگ در منظر فضاهای شهری تاریخی، با استفاده از دانش روز به جای روش های مرسوم دستی و قدیمی جهت ثبت و ضبط اطلاعات رنگ محیط است. به گونه ای که این روش اقتصادی و در عین حال به لحاظ صحت نتایج، قابل اعتماد بوده؛ تا در گام بعد بتوان به اصول و الگوهایی دست یافت که قابل کاربست در منظر فضاهای شهری معاصر باشد. روش تحقیق : با توجه به هدف پژوهش، این پژوهش در حوزه پژوهش های کاربردی جای می گیرد و نخست با مروری بر مبانی نظری و پیشینه مطالعات در زمینه رنگ، از میان روش های معمول، پژوهشگران به ترکیبی از استفاده از ابزار دیجیتال و نرم افزارهای پردازش تصویر دست یافتند که اهداف پژوهش را برآورده می ساخت. در گام بعد میدان نقش جهان با توجه به پیشینه تاریخی و اهمیت ویژه آن به عنوان یک فضای شهری مطلوب، انتخاب شد تا ضمن آزمون روش فوق، نتایج کاربردی مورد نیاز نیز استخراج شود. سیستم رنگ مورد استفاده در این پژوهش نیز، سیستم CIELab است و در بخش تحلیل از روش نوار رنگ بهره برده است. نتیجه گیری : یافته ها نشان داد در میدان نقش جهان استفاده از رنگ های سازگار با اقلیم که در عین حال از لحاظ صفات و ویژگی های رنگ، در گروه رنگ های دارای هارمونی مشابه هستند به عنوان رنگ های اصلی جداره های فضا همراه با استفاده همزمان از گروه رنگ های دارای هارمونی مکمل با رنگ های اصلی زمینه برای خلق کیفیت هایی نظیر تنوع و غنای بصری، خوانایی و تأکید بر نقاط شاخص و آستانه ها به گونه ای که هماهنگ با مفاهیم فرهنگی رنگ در زمینه موجود نیز هستند، پاسخی مناسب به مسئله نحوه استفاده از رنگ در فضاهای شهری است.
تحلیل کران های مسکونی روستای تاریخی کندوان با رویکرد تولیدی- معیشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل تعیین کننده در توسعه مجتمع های زیستی، بُعد اقتصادی است. سکونت گاه های انسانی، به دنبال تغییر در شیوه کوچ نشینی عموماً بر پایه کشاورزی و دامداری و فعالیت های وابسته به آن، رشد و گسترش یافته اند. اقتصاد و نظام تولیدی، نه تنها گویای کارکرد این کانون های زیستی است، بلکه عامل مهم و تاثیرگذاری بر بافت، کالبد و شکل منازل مسکونی نیز هست. آنچه که در این بحث دنبال می شود، درک و فهم نقش عوامل تولیدی در شکل گیری کران های مسکونی روستای تاریخی کندوان است. در این مطالعه، روش تحقیق کیفی با رویکرد پدیدارشناسی مورد استفاده بوده است و گردآوری اطلاعات این مطالعه در دو بخش مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده و تلاش شده از طریق پدیدارشناسی و مصاحبه باز و عمیق، دلایل نهان پدیده مورد مطالعه، فهم و تبیین گردد. نتایج پژوهش نشان داد که فضاهای زیستی و قدیمی روستای کندوان، در جوابگویی به عملکردها شکل گرفته است. همچنین با نظر به تغییرات پیش آمده و توجه به مشاغل جدید چون گردشگری، فضاهای تولیدی- معیشتی کران ها از عملکردهای سابق فاصله گرفته و به فضاهای زیستی ساده مبدل شده است. امروزه با نظر به تغییرات پیش آمده در شرایط معیشتی ساکنان، جهت احیاء و بکارگیری ظرفیت های محیطی و انسانی در این بخش، می بایست ویژگی های کالبدی و عملکردی این کران ها و ویژگی های معیشتی مد نظر قرار گیرد.
در جستجوی معنایی نو برای مفهوم گونه و گونه شناسی در معماری (مطالعه موردی: خانه گونه تالاردار شهر تفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۲
۳۸-۲۱
حوزههای تخصصی:
نتایج تحقیقات معاصر در گفتمان گونه شناسی، تضادهای فراوانی در تعریف ماهیت و مفهوم گونه و گونه شناسی در معماری، به عنوان یک تصویر ساده و کلی که گروهی از ساختمان ها را نمایندگی می کند، نشان می دهد. در این تعاریف برخی جنبه های شکلی و برخی دیگر ابعاد معنایی و شهودی گونه را مد نظر داشته اند. تحقیق حاضر در جستجوی تعریف واقعی و مبتنی بر شواهد میدانی و تاریخی، از گونه و گونه شناسی است که امکان حضور ماده (کالبد) و معنا را به صورت در هم آمیخته فراهم نماید . این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به معرفی و نقد اندیشه های معاصر در گونه و گونه شناسی می پردازد و تعریفی پیشنهادی از گونه و گونه شناسی به عنوان «شِمایی مرکب از اندام های کالبدی و طرحواره ها» ارائه می نماید. از این رو «شِما» به عنوان نماینده گروهی از بناها در ذهن معمار، سه بعدِ کالبدی و شیوه زندگی عجین شده ساکنان بنا(باشندگان)، با اندام های کالبدی را در برمی گیرد. در این تعریف، استخراج طرحواره ها، از فهم تجربه زندگی باشندگان در بنا حاصل می شود و محقق را با منطق ایجاد و کاربردِ فضاها و حس زیستن در اندام های معماری آشنا می نماید. آگاهی به این احساسات و تجربیات در کنار اندام های کالبدی، معنای گونه را از یک تعریف صرفاً مادی خارج می سازد و تعریف آن را به منابع مذهبی و فرهنگی، اقلیم و ... پیوند می زند. تفاوت عمده در معنای گونه در تعریف پیشنهادی با نوشته های مشابه در آثار غربی، استناد به همین منابع درونی می باشد یعنی معماران، ساکنان و تجربیات معماری که از آثار برجای مانده قابل تشخیص است. در ادامه، بر اساس تعریف و روش پیشنهادی در گونه شناسی، خانه گونه تالاردارِ رون راسته، به عنوان یک نمونه از گونه های سکونت در شهر تفت، که در مطالعات گونه شناسانه مسکن بومی شهر تفت بر اساس روش شناسی پیشنهادی در این مقاله حاصل آمده است، ارائه و تحلیل می شود. در نهایت در این پژوهش، به دلیل ریشه و سابقه زیست شناسانه و شکلی واژه گونه، عبارت «دستگاه معماری» پیشنهاد و جایگزین می شود که با توجه به ماهیت آن، معادل نزدیک تر و مناسب تری برای واژه گونه در معماری است. دستگاه معماری، شِمایی است که با داشتن یکسری از ویژگی های مادی (اندام های کالبدی) و غیر مادیِ (طرحواره های عجین شده با اندام ها) مشخص، یک شخصیت متمایز از سایر قالب ها عرضه می کند.
واکاوی نقش طراحی شهری در چرخه مدیریت بحران
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها به ویژه در کشورهای درحال توسعه، بیش ازپیش در معرض سوانح هستند. نتیجتاً تدوین برنامه کاهش خطر از مهم ترین اولویت های برنامه های راهبردی شهری است؛ که ضرورت ارتباط بیشتر متخصصان شهری را با دانش مدیریت بحران، نشان می دهد. ایجاد و یا کشف ارتباط میان دو پدیده رابطه مستقیمی با میزان اشتراکات و همپوشانی آنها دار؛ لذا این پژوهش با مطالعه متون تخصصی در دو حوزه طراحی شهری و مدیریت بحران و واکاوی ابعاد و اجزای آن ها، ساعی است، به دو پرسش اساسی چرایی و چگونگی نقش آفرینی طراحی شهری در چرخه مدیرت بحران پاسخ دهد. به نظرمی رسد آنچه این دو حوزه به ظاهر متفاوت را نیازمند ارتباط بیشتر با یکدیگر می کند، اهداف، فرایند و روش عملِ سیستماتیک آن هاست. طراحی شهری از طریق اتکا به ویژگی های ده گانه بعد رویه ای و چهارگانه بعد ماهوی در اجزای چرخه مدیریت بحران نقشی مکمل و هم افزا ایفا می کند؛ همچنین این تخصص با توجه به فاکتورهای مدیریت بحران، از احتمال آرایشی شدن رهایی یافته و شهرها را به سوی پایداری بیشتر سوق می دهد. ارائه مدل مفهومی چرخه مدیریت بحران شهری، در بازه-های زمانی که لازم است ابعاد طراحی شهری در آن، مورد توجه قرار گیرند، محصول نهایی پژوهش بوده و دو ویژگی دانش محور بودن، و چرخه ای- تکرارشونده ی بعد رویه ای طراحی شهری بیشترین کاربرد را در این مدل دارد.
اولویت بندی توسعه، درجاسازی و جابجایی در بازسازی روستاهای آسیب دیده پس از سانحه زلزله (نمونه موردی: روستاهای بازسازی شده اردبیل پس از زلزله ی سال 1375)
حوزههای تخصصی:
بازسازی کالبد روستاهای آسیب دیده پس از سانحه ی زلزله در قالب توسعه، درجاسازی و جابجایی می باشد. هدف این تحقیق بررسی روستاهای بازسازی شده پس از سانحه زلزله 1375 در اردبیل و تعیین اولویت برتری در سه زیرشاخه بازسازی، از دیدگاه اهالی است. در راستای تحقق این هدف پس از جمع آوری و جمع بندی مبانی نظری به کمک پرسشنامه ای محقق ساخته با روش های سه گانه (توسعه، درجاسازی و جابجایی) درصدهای پاسخگویی نسبت به هر مورد در ارتباط با بازسازی، از دیدگاه اهالی جمع آوری شده است. سپس در گروه های سه گانه در قالب جدولی مقایسه شده و با اعمال ضرایب وزنی در بازه عددی 1 تا 5 که بر اساس ارزش هر جواب تعیین شده است؛ امتیازات هر یک از آیتم های 16 گانه مرتبط با بازسازی استخراج گردیده است. به جهت امکان پذیر شدن مقایسه مناسب میان آیتم های 16 گانه برای هرکدام از آن ها بر اساس میزان اهمیت ضرایبی در بازه عددی 1 تا 4 تعیین گردیده، تا با اعمال تمامی این ضرایب و مقایسه میان آیتم های مختلف تفاوت اصلی میان سه رویکرد توسعه، درجاسازی و جابجایی مشخص گردد و بهترین رویکرد نیز بر اساس آن تعیین شود. نتایج حاصل نشان می دهد که توسعه پیوسته در اولویت رویکرد بازسازی از دیدگاه جامعه محلی می باشد.
الگوی مدیریت برند داخلی هتل های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم بهمن ۱۳۹۷ شماره ۶۸
25 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: برندسازی داخلی را می توان یکی از فعالیت های مهم انسانی برای کسب مزیت رقابتی دانست. تجربیات تکرارپذیر در هتل ها وابستگی زیادی به رفتارهای باثبات منابع انسانی دارد. ساخت الگوی بومی و تکرارپذیرکردن تجربه مشتریان در هتل ها یک نیاز عملی و در عین حال بنیادین وابسته به برندسازی داخلی است. از آنجا که تا به حال هیچ تلاشی برای معرفی الگوی بومی مدیریت برند داخلی هتل های تهران صورت نگرفته است، این تحقیق در پی پاسخ به این سؤال است که چه الگویی برای مدیریت برند داخلی هتل های شهر تهران وجود دارد؟ هدف تحقیق: هدف از انجام پژوهش حاضر معرفی الگوی زمینه ای مدیریت برند داخلی است که با استفاده از داده های مرتبط با هتل های شهر تهران از نگاه خبرگان دارای سابقه مدیریتی و سرپرستی به دست آمده است. روش تحقیق: این پژوهش کیفی با استفاده از روش گراندد تئوری و با استفاده از کدگذاری مصاحبه 18 خبره صورت گرفته است که دارای سابقه مدیریت بالای 12 سال در هتل های تهران و تحصیلات تکمیلی مدیریت یا بازاریابی هستند و استفاده از نمونه گیری گلوله برفی برای انتخاب نمونه ها، اشباع نظری را ممکن ساخته است. لذا پس از کدگذاری های متون، 535 کد باز، 18 مقوله فرعی و 6 مقوله اصلی شناسایی شد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که استخدام و آموزش مهم ترین عوامل علّی، رفتارهای مدیر و تشویق برندمحور مهم ترین عوامل راهبردی و پیامد کارکنان و مهمان ها مهم ترین عوامل پیامدی می باشند. مدیر به عنوان یک رکن اساسی، هم در نقش مترجم برند، هم در نقش الگو و معلم، رسیدن به برند داخلی را ممکن می سازد. الگوی به دست آمده قابلیت آزمون و بازنگری در بخش های دیگر خدماتی را خواهد داشت، اما توصیه می شود این گونه مطالعات با تأکید بر زمینه مربوط، در بخش های دیگر گردشگری ایران نیز صورت گیرد.
بررسی حس تعلق به مکان در بناهای مذهبی-تاریخی در راستای افزایش تعامل ساکنین محله با بنا (نمونه موردی: مسجد جامع اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
85 - 100
حوزههای تخصصی:
حس تعلق به مکان سطح بالاتری از حس مکان است که منجر به محیط های با کیفیت می شود و انسان خود را جزئی از آن می داند و به آن احترام می گذارد. حس تعلق در معماری برآیند سه عامل فرد، دیگران و محیط می باشد که این حس شامل عواملی چون ادراک فرد از محیط، متغیرهای اجتماعی همچون نمادها، نشانه ها و کالبد بنا است و دارای سطوح مختلفی می باشد که شامل "رضایتمندی"، "رجحان مکانی"، "شناخت مکانی"، "نمادگرایی"، "تعلق مکانی"، "دلبستگی به مکان" و "تعهد به مکان" است. در راستای شناخت میزان حس تعلق افراد به مساجد تاریخی، مسجد جامع اصفهان به عنوان نمونه ای شاخص انتخاب شده است. این مسجد یکی از شاهکارهای معماری در دوران مختلف می باشد و در طول ایام دستخوش تغییراتی گشته است امّا همچنان به عنوان فضایی مناسب برای عبادت مورد استفاده افراد زیادی قرار می گیرد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش توصیفی-پیمایشی می باشد که با استفاده از پرسشنامه و توزیع آن در مسجد جامع اصفهان، سطوح مختلف حس تعلق به مکان مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که نمادگرایی بیشترین رتبه و شناخت مکانی پایین ترین رتبه را در میان سطوح مختلف دارد و در میانه این دو، مابقی سطوح حس تعلق قرار می گیرند امّا رجحان مکانی در میان پاسخ آزمودنی ها را نمی توان به عنوان یک عامل تأثیرگذار در نظر گرفت. لازم به ذکر است تفاوت معنا داری در زمینه رجحان مکانی در میان مردان و زنان نسبت به مسجد جامع اصفهان وجود دارد و همچنین نمادگرایی به عنوان مهمترین عامل در میان قشر تحصیل کرده و متخصص شناخته می شود.
سنجش عوامل کالبدی مؤثر بر حس امنیت در فضاهای شهری از دیدگاه سالمندان (مورد پژوهی: میدان خان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
91 - 105
حوزههای تخصصی:
امنیت در فضاهای شهری یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر حضورپذیری شهروندان و به تبع آن رونق و پویایی محیط شهری است. یکی از مهم ترین گروه های سنی استفاده کننده از فضاهای شهری سالمندان هستند. توجه به نیازهای این افراد با توجه به شرایط سالمندی و مشکلات جسمی حرکتی می تواند زمینه ساز حضور پررنگ تر آن ها در فضاهای شهری گردد. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل کالبدی مؤثر بر احساس امنیت سالمندان در میدان خان شهر یزد صورت گرفته است. این پژوهش از حیث هدف، جزء پژوهش های کاربردی است و از روش پژوهش پیمایشی و همبستگی استفاده شده است. در این راستا از آزمون آماری کولموگراف – اسمیرنف جهت تشخیص نرمال بودن توزیع داده های پژوهش و از آزمون های آماری رگرسیون خطی چندگانه و آزمون همبستگی پیرسون جهت تعیین رابطه و شدت و جهت رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته استفاده شده است. بر این اساس 42 شاخص در قالب 9 مؤلفه مورد سنجش واقع شده است. خلاصه نتایج پژوهش حاکی از آن است مؤلفه ایمنی، نور و روشنایی و بافت شهری به ترتیب مهم ترین مؤلفه های کالبدی مؤثر بر احساس امنیت سالمندان در فضاهای شهری هستند.
تبیین مفهوم و ویژگی های شهر هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم فروردین ۱۳۹۷ شماره ۵۸
5 - 26
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله : شهرها به طور ذاتی با چالش های پیچیده و گسترده ای (و مرتبط به هم) مواجه هستند که تنها از طریق یک رویکرد سیستماتیک قابل حل است. به عبارت دیگر تجمع انبوه عظیمی از ساکنان منجر به آشفتگی و بی نظمی شده و شرایطی را به وجود آورده که نه تنها تعادل شهرها را به سقوط کشانده، بلکه دستیابی به پایداری را با روش های کنونی اداره و توسعه شهری ناممکن ساخته است. در نتیجه برنامه ریزان شهری در سراسر جهان می کوشند تا با نگاهی یکپارچه به تمامی ابعاد شهرنشینی، مدل هایی را برای توسعه شهرهای قرن 21 به منظور پاسخ گویی به خواسته ها و انتظارات جدید دنیای امروز توسعه دهند. یکی از مفاهیم جدید جهت مقابله با چالش های کنونی شهرها در عرصه برنامه ریزی شهری، توسعه شهر هوشمند است که در طول سال های اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است. شهر هوشمند به عنوان محور تحول و توسعه هزاره مطرح شده و به معنای گشایش مفاهیمی نو در برنامه ریزی شهری است که قابلیت های جهان واقعی و مجازی را برای حل مشکلات شهری با هم ترکیب می کند. هدف تحقیق : هدف کلی این تحقیق ارایه یک پایه و اساس برای تحقیقات در زمینه شهر هوشمند است. در واقع به دنبال تبیین نظری مفهوم، معانی، ابعاد، مشخصه ها، شاخص ها، باورهای متعارف و چالش های پیش روی شهر هوشمند از طریق تجزیه و تحلیل عمیق و ژرف ادبیات مرتبط در این حوزه با به بحث گذاشتن این مفهوم است. روش تحقیق : روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. نتایج تحقیق : نتایج این تحقیق نشان می دهد علی رغم ادبیات گسترده در مورد مفهوم شهر هوشمند، هنوز یک درک روشن و واضح و اجماع عمومی در این باره وجود ندارد و محققان حوزه های علمی مختلف محتوای متنوعی را پیشنهاد کرده اند. به طوری که برخی فناوری های هوشمند را به عنوان تنها یا حداقل مهم ترین جزء شهر هوشمند مدنظر قرار داده اند، عده ای دیگر تعاریفی را پیشنهاد کرده اند که فراتر از فناوری است و بر این باورند که اتخاذ فناوری پایان کار نیست. فناوری ها می تواند در شهرها برای توانمندسازی شهروندان از طریق تطبیق این فناوری ها با نیازهای آنها به جای تطبیق زندگی آنها با الزامات فناوری مورد استفاده قرار گیرد. به علاوه معنای یک شهر هوشمند چند وجهی است. نکته کلیدی این است که شهرها باید پاسخ گوی تغییرات زمینه ای که در آن عمل می کنند، باشند و اینکه چه چیزی باید به عنوان هوشمند در نظر گرفته شود بستگی به شرایط زمینه ای متنوع (متن و بستر) از قبیل سیستم سیاسی، شرایط جغرافیایی و انتشار فناوری دارد. در واقع راه حل های هوشمند به سادگی نمی تواند کپی شود و نیازمند این است که ارزش آنها برای زمینه های مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد.
سکونت و پیدایش شهر
حوزههای تخصصی:
سکونت موجب ایجاد تفکر اسکان و در نتیجه آن ساختن شد؛ در اینجاست که واژه بنا کردن و زیستن به واسطه سکونت تعریف می شود. باور به فرآیند شکل گیری و پیدایش شهر بر اساس سکونت یکی از قدیمی ترین تئوری ها و نظریه ها در پیدایش و ظهور شهر است و از آنجا که غایت سکونت جدای از اجتماع و انسان تصور نشده ؛ میل و دلیل برای اثبات آن از نظر اندیشمندان شهری احساس نمی شده است و این خود دلیلی بر کم بودن نظریه های پیرامون سکونت و پیدایش شهر است. مسلما شناخت دلایل پیدایش شهر که سکونت وجه غالب آن است می تواند دیدگاه بهتری از ماهیت شهر در اختیار طراحان قرار دهد. لذا این مقاله با روش توصیفی_تحلیلی می کوشد تا تعریفی دقیق از سکونت ارائه دهد و با بررسی نظریه های مرتبط با پیدایش شهر ، شکل گیری شهر در غالب سکونت را بررسی نماید. آنچه مسلم است؛ شناخت دلایل پیدایش شهر و سکونت می تواند دیدگاه بهتری از ماهیت شهر در اختیار نظریه پردازان، اندیشمندان و طراحان قرار دهد.
رویکردی تحلیلی بر ساز و کار تأثیر منظر موقت بر ارتقاء تعاملات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۳
13 - 26
حوزههای تخصصی:
مناظر موقت، پوشش ی موقتی برای مناظر دائمی هس تند که اگرچه برای مدت کوتاهی باقی م یمانند، تأثیرشان بر ادراک ذهنی مردم از محیط و خلق معنی، پایدارتر و مؤثرتر اس ت. در این مقاله تلاش ش ده اس ت تا با استفاده از روش تحلیلی توصیفی با استفاده از شفاف سازی متون و بررسی مصادیق به تبیین چگونگی سازوکار تأثیر گذاری منظر موقت پرداخته شود و همچنین با در نظر گرفتن این مقوله به عنوان مقوله ای جدید، تأثیرات منظر موقت بر رفتار و تعاملات اجتماعی شهروندان موردبررسی قرار گیرد. نتایج پژوهش نش ان می دهد؛ منظر موقت با ایجاد تجربه ای جدی د از منظر، در نقش یک محرک، کنش های آگاهانه و ناآگاهانه اجتماعی را به همراه دارد. ش هروندان جذب فعالیت ها و حضور سایرین می شوند و به واسطه تجربه و حضوری مشترک خاطره ای جمعی ش کل می گیرد. تباین فضایی صورت گرفته س بب افزایش حس تعلق می شود. درنهایت این نمایش شهری سبب افزایش تعاملات اجتماعی و تبدیل شهروندان به شهروندی فعال می گردد.
ارزیابی عملکرد شهرداری های مناطق هشت گانه شهر اهواز در چارچوب الگوی حکمرانی خوب شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال سوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
115 - 142
حوزههای تخصصی:
تجربه کشورهای تمرکزگرا نشان داده است که نگاه یک سونگر و از بالا به شهر، مشکلات زیادی را به بار خواهد آورد که تنها راه برای رفع آن، ایجاد الگویی انعطاف پذیر می باشد؛ الگویی که بتواند همه ارکان تأثیرگذار بر شهر را مورد توجه قرار دهد. به نظر می رسد الگوی حکمرانی خوب شهری پیشنهاد مناسبی برای وضعیت شهرهای امروزی باشد. بر همین اساس پژوهش حاضر سعی نموده که مؤلفه های اصلی حکمرانی خوب شهری را مورد مطالعه قرار داده و با معرفه سازی از مؤلفه های کلان حکمرانی خوب شهری، میزان رعایت اصول حکمرانی خوب شهری را در شهرداری های مناطق هشت گانه شهر اهواز مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش از منظر ماهیت، کاربردی و از لحاظ روش مطالعه، توصیفی- تحلیلی می باشد. شیوه جمع آوری اطلاعات پیمایشی- کتابخانه ای می باشد. جامعه آماری شامل سه گروهِ شهروندان (ساکنان مناطق هشت گانه شهر اهواز)، بخش دولتی (ادارات آب، برق و گاز) و همچنین بخش خصوصی (شرکت های پیمانکاری و بخش خصوصی تأثیرگذار بر شهر) می باشد. در ادامه به تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، تست دانکن و ضریب همبستگی پیرسون مبادرت گردیده است. نتایج حاصله حاکی از آن است که عملکرد کلی شهرداری شهر اهواز، در چارچوب الگوی حکمرانی خوب شهری نمی باشد. همچنین بین شهرداری های مختلف مناطق هشت گانه شهر اهواز اختلاف عملکرد وجود دارد.
پیری در خانه، روح نهفته در معماری ایران؛ مطالعه موردی: فضاهای مناسب سالمند در معماری بومی کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"پیری در خانه" یکی از یافته های روانشناسی محیطی سالمندان می باشد که در آن بر ماندن سالمندان درخانه و همسایگی آشنا و داشتن حق انتخاب در نوع زندگی تاکید می شود. در این پژوهش هدف آن است که ویژگی های مطلوب محیطی برای سالمندان جهت دستیابی به "پیری در خانه" استخراج و مفاهیم سازگار با این هدف در معماری ایران معرفی شود. و سوال این است که محیط مناسب سالمندان جهت "پیری در خانه" دارای چه ویژگی هایی است؟ و معماری ایران چگونه با این ویژگی ها منطبق می شود؟ روش این پژوهش از نظر هدف، کاربردی می باشد که با توجه به ماهیت موضوع از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که محیط با ویژگی احترام به سالمند و توانایی ادغام سالمندان در خود، تامین کننده اهداف "پیری در خانه" می باشد و برخی از مفاهیم معماری ایران با این اهداف مطابقت نموده و نشانه های احترام به سالمند در آن نهفته است. همچنین با نگاهی به الگوهای معماری بومی شهر کرمان پیشنهادهایی جهت استفاده از این الگوها و در عین حال حفظ آن ها ارایه می شود که ضمن ایجاد فضای مناسب سالمندان، از معماری بومی محل نیز صیانت شود.
مدل های تحسین زیبایی برگرفته از مراتب حمد در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم آذر ۱۳۹۷ شماره ۶۶
29 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : تحسین کردن زیبایی، واکنشی است طبیعی که در مواجهه با زیبایی بروز می کند. ابراز این واکنش نیز دارای اثراتی است بر سایر افراد، به گونه ای که توجه دیگران را به سمت زیبایی معطوف می کند. لذا به نظر می رسد ضرورت مطالعه در باب تحسین کردن زیبایی در فضای هنر و توجه به زیبایی حقیقی در فضای معرفتی و قرآنی، به عنوان بحثی میان رشته ای قابل توجه باشد. در واقع این مقاله، تلاش کوچکی است برای کاربردی کردن مباحث معرفتی به شکل فرآیندی که ضرورت نگارش این مقاله بوده است. هدف : در واقع این مقاله، تلاش کوچکی است در مسیر کاربردی کردن معارف و مبانی اعتقادی در فضای هنری و تبدیل مفاهیم به مدل های قابل اجرا در این عرصه که با بهره گیری از کلام قرآن انجام شده است. روش تحقیق : نتایج حاصله با روش استدلال قیاسی تام در کلام قرآن مجید (جامعه آماری محدود) به دست آمده است. به این گونه که حمدهای قرآن احصا شده و بر اساس مرتبه ای از حسن که تحسین شده، دسته بندی و نهایتاً با تحلیل و جمع بندی جدول، دستاورد مطالعه به دست آمده است. نتیجه گیری : دستیابی به پنج گروه کلی به عنوان پنج مدل تحسین کردن مراتب زیبایی از قرآن و بیان روش های القایی قابل استفاده برای هنرمند جهت اثرگذاری بر مخاطب و به تحسین واداشتن او در مواجهه با زیبایی متجلی شده در اثر هنری دستاوردهای این مقاله است.
ورودی شهر، به مثابه عنصری جهت ایجاد هویت مستقل برای منظرشهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم خرداد ۱۳۹۷ شماره ۶۰
5 - 14
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : ورودی شهرهای معاصر، جدا از ساختار شهر و نحوه چیدمان فضاهای شهری، تبدیل به بافت مرده شهر شده است و از ساختار نظام مند خود در شهرهای قدیمی، فاصله گرفته است. بدیهی است ورودی شهرهای معاصر، نمی تواند تقلیدی از نظام ورودی در شهرهای باستانی باشد چرا که، اگر شهر را سیستمی، متشکل از لایه های مختلف تاریخی، طبیعی، زیست محیطی، فرهنگی و اقتصادی و... تعریف کنیم متوجه می شویم که ورودی این شهر نمی تواند جدا از لایه های ساختاریش تعریف شود. درساختار نظام مند شهرهای معاصر، ورودی هویت خود را در همنشینی مناسب با لایه های ساختاری شهر می تواند بازیابد. این همنشینی در گرو شناسایی قابلیت های ورودی و میزان تأثیرآن در خوانایی فضاهای شهری است. هدف : بررسی ورودی شهرهای معاصر به منظور دستیابی به ماهیت ورودی به عنوان یک مکان منظرین، چیستی آن و تدقیق در هویتش برای باز تعریف مفهوم آن در شهرسازی نوین، ضروری است. نگاه به ورودی شهر به عنوان جزیی از یک مجموعه کلی، نیازمند باز تعریف جایگاه ورودی در سیستم شهر است. تحقیق حاضر، درصدد تفهیم معیارهای منظرین ورودی شهرهای معاصر است. روش تحقیق : این پژوهش، با روش توصیفی_تحلیلی ارایه شده و ابزار جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده است. این مقاله، با باور به مکانیزم لایه ای شهر، مفهوم ورودی شهر را به عنوان یک مکان منظرین بررسی کرده، نهایتاً معیارهای منظرین ورودی شهرهای معاصر را ارایه کرده است. نتیجه گیری : ورودی، دریچه ای برای ادراک منظر شهر است و عنصری جهت ایجاد هویت مستقل برای منظر شهری. ادراک ورودی، نیاز به توجه به بعد معنایی حضور در کنار بعد فیزیکی دارد. شاخص بودن ورودی شهر، فارغ از تشخص کالبدی آن بیشتر در تشخص معنایی آن نهفته است چرا که ورودی شهر هویتی مستقل از شهر ندارد بلکه ورودی به عنوان عنصری جهت ایجاد هویت مستقل برای منظر شهری است ورودی، منظر امروزی متراکم از شهر است، که بیانی امروزی از شهر دارد. با این تعریف ورودی، مفصل نیست زیرا مفصل یک هویت مستقل است فارغ از بیرون و درون اما ورودی هویت مستقل نیست بلکه تلفیق هویت هاست.
تألیف راهنمای طراحی ساخت کالبد بازار، هم ساخت با الگوهای رفتار خرید و فروش کنشگران آن (نمونه موردی: ساخت کالبد بازار اعراب شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
169 - 184
حوزههای تخصصی:
بازار اعراب شهر اهواز در مجاورت بازار مرکز شهر و در حاشیه رودخانه کارون قرار گرفته است. استفاده کنندگان و کاربران این بازار، غالباً اعراب شهر می باشند. رفتارهای خرید و فروش آنان در این بازار با الگوهائی بروز می یابند. ساخت کالبد بازار با الگوهای رفتار در این بازار متناظر نیست. این امر، سبب شده این دو هم ساخت نباشند. برای برطرف کردن این مسأله، این سئوال مطرح شد که چگونه ساخت کالبد بازار اعراب را با الگوی رفتار کنشگران آن می توان هم ساخت نمود؟ به این منظور، با نگرش سیستمی به ساخت کالبد بازار اعراب شهر اهواز و رفتارهای خرید و فروش استفاده کنندگان و کاربران آن توجّه شد. ساخت کالبد بازار بر اساس مدل نظری ساخت با روش های پیمایشی و توصیفی و رفتارهای استفاده کنندگان و کاربران با مدل نظری حوزه عملکرد و روش قوم نگاری پژوهش شدند. ساخت مراتبیِ متناظر کالبد بازار هم ساخت با الگوهای رفتار خرید و فروش کاربران، انواع الگوهای روابط خریداران، فروشندگان و خریداران با فروشندگان، الگوهای رفتار، شکل های رفتار در این بازار و راهنمای طراحی ساخت کالبد بازار متناظر با الگوهای رفتار که براساس مدل نظری فرآیند تألیف شدند از دستاوردهای این پژوهش هستند. استفاده از نتایج این پژوهش در موارد مشابه توصیه می شود.
الگوهای معماری سبُک روستایی حوزه فرهنگی هلیل رود (کَوار، کُتوک، کَپر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرایند جست و جو و مطالعه شیوه سکونت و انواع سکونتگاه های روستایی حوزه فرهنگی هلیل رود در شهرستان جیرفت استان کرمان، سازه های سبکی یافت می شود که در گستره ای وسیع و با نمودهای کمابیش متفاوت قابل مشاهده است. سازه های دست ساز و بومی که ریشه در فرهنگ عشایری و کوچ نشینی و یا زندگی ساده روستایی دارند و طی سالیان زیاد پاسخگوی نیازهای زیستی و سکونتی مردم منطقه بوده اند. سکونتگاه های کمینه گرایی (مینیمال) که در طول سالیان متمادی، بخش مهمی از طرحواره ذهنی این مردمان از سکونت را شکل داده است. دیرپایی، حضور پیوسته و جایگاه این سازه ها در خاطر و زندگی ساکنین، آن ها را فراتر از یک سازه صرف، تبدیل به جلوه بارزی از یک فن- فرهنگ و بخشی تفکیک ناپذیر از الگوی سکونت روستائیان حاشیه هلیل رود نموده است. چنین جایگاهی مطالعه، شناخت و معرفی این الگوهای سکونت روستایی را ضروری می نماید، به ویژه در شرایطی که در طرح های سامان دهی سکونت گاه های حاشیه هلیل رود نسبت به آن بی توجهی شده است. از جمله شاخص ترین سازه های سبکی که به وفور در ناحیه مورد اشاره مشاهده می شود، کَوار و کُتوک و کَپر را می توان نام برد. این نوشتار قصد آن دارد تا با توسل به دو روش تحقیق زمینه گرا و توصیفی- تحلیلی و مقایسه تطبیقی با استناد به اطلاعات حاصل از برداشت ها و بازدیدهای میدانی، به مطالعه و بررسی این سه سازه و تبیین سیر تحول آن ها در نواحی مختلف منطقه پرداخته و ویژگی ها، شباهت ها و تفاوت ها، نقاط قوت و ضعف هر یک را بیان نماید. بدیهی است شناخت حاصل شده می تواند طراحان و متولیان روستایی منطقه را در طراحی مسکن روستایی، همساز با الگوهای بومی موجود، یاری دهد.
گونه شناسی شبستان محور مسجدهای تاریخی ایران با بهره وری از سامانه اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، گونه شناسی مسجدهای تاریخی ایران بر مبنای شبستان آنهاست. بدین منظور با بررسی کالبد مسجدها، انواع شبستان تعریف و مسجدهای ایران بر این اساس دسته بندی شدند؛ سپس داده های گونه شناختی رقومی و به صورت توصیفی تحلیل شدند. در گامِ بعدی، اطلاعات گونه شناختی با استفاده از GIS بررسی شده و نقشه های پراکندگی و تراکم و پهنه بندی گونه شناختی مسجدهای تاریخی ایران حاصل شد. اگر انواع کنارِ هم نشینی شبستان ها در کالبد مسجدها را در نظر بگیریم، مسجدهای ایران را می شود در ده گونه ی مختلف جای داد: ستون دار (۵۹.۱۳٪)؛ طنبی (۱۴.۵٪)؛ طنبی و ستون دار (۶.۰۲٪)؛ ستون دار و مرکب (۵.۷٪)؛ ستون دار و گنبدخانه (۳.۷٪)؛ طنبی و گنبدخانه (۳.۰۶٪)؛ مرکّب (۲.۹۶٪)؛ گنبدخانه (۲.۸۵٪)؛ ستون دار و گنبدخانه و طنبی (۱.۶٪)؛ طنبی و مرّکب (۱.۳۷٪). گونه هایی که در کالبد خود از شبستانِ مرکّب یا شبستان گنبدخانه بهره برده اند، عمدتاً در نواحی مرکزی ایران و، به تعدادی کمتر، در خراسان حضوری پررنگ دارند؛ حال آنکه در نواحی غربی و جنوبی و شمالی ایران، گونه ی غالب گونه مسجد ستون دار است. گونه مسجد طنبی هم در برخی شهرستان های جنوب شرق ایران غالب است و نیز در دیگر نواحی هم حضوری قابل توجه دارد. همچنین تنوع گونه بندی مسجدها، عمدتاً مربوط شهرستان های مرکزی ایران است و در بیشتر شهرستان های ایران، تنوع گونه ها اندک است یا غالب بودن یک گونه (عمدتاً ستون دار)، چشمگیرتر است.
تبیین پیچیدگی های ساختاری در آینده نگری جمعیت پذیری مناطق کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خطا در آینده نگری توزیع فضایی جمعیت و فعالیت می تواند به تحمیل هزینه های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی به شهر، مدیریت شهری و سایر ذی نفعان منجر شود. این پژوهش، ابتدا به ارزیابی عملکرد آینده نگری طرح های ساماندهی تهران، جامع تهران و جامع حمل ونقل و ترافیک تهران، در مقایسه با نتایج سرشماری های عمومی نفوس و مسکن 1375 و 1395 می پردازد. سپس عوامل موثر بر خطای آینده نگری (شامل پیچیدگی های عام مسایل آینده نگری توزیع فضایی جمعیت و عوامل خاص بالقوه اثرگذار بر تغییرات توزیع فضایی جمعیت کلان شهر تهران) با استفاده از تحلیل آماری مورد ارزیابی قرار گرفته اند. یافته های پژوهش عبارتند از: 1) آینده نگری های فوق الذکر از منظر خطای نسبی، تعداد خطاهای شدید و سوگیری وضعیت مطلوبی ندارند، 2) از میان پیچیدگی های عام، تنها اثر افزایش بازه آینده نگری و اثرات متقابل سیاست های مبتنی بر آینده نگری های بخشی بر خطای یکدیگر به لحاظ آماری معنی دار است، 3) از میان عوامل خاص، تنها اثر مساحت بافت فرسوده منطقه و فاصله منطقه از مرکز اشتغال بر افزایش جمعیت مناطق کلان شهر تهران به لحاظ آماری معنی دار است. بر اساس یافته های پژوهش، با کاهش طول بازه آینده نگری، اجتناب از برنامه ریزی های بخشی و ملاحظه عدم تمایل جمعیت به سکونت در مراکز اشتغال و بافت های فرسوده، می توان کیفیت آینده نگری ها و تحقق پذیری برنامه ریزی های مبتنی بر آنها را افزایش داد.
سهراب شهید ثالث و ناسینما در ایران؛ مطالعه موردی : فیلم هایِ "یک اتفاقِ ساده" و "طبیعتِ بی جان"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم خرداد ۱۳۹۷ شماره ۶۰
29 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: سهراب شهید ثالث، از جمله مهمترین کارگردانهایِ سینمای ایران در دوران پیش از انقلاب اسلامی است که توانست با آثار سینمائی خود از جمله فیلم های (یک اتفاق ساده) و (طبیعت بی جان)، جریان جدیدی را در سینمای ایران پایه گذاری کند. مؤلفه های سینمای شهید ثالث برگرفته از سینمای نامتعارفی است که می توان آن را نزدیک به تعبیر (ناسینما) از ژان فرانسوا لیوتار – فیلسوف معاصر فرانسوی- دانست. لیوتار معتقد است اگر سینما را معادلِ (نوشتن با حرکت) تعبیر کنیم، آنگاه دو دسته از حرکات یعنی (حرکتِ بیش از اندازه) و (سکونِ بیش از اندازه)، ناسینما تلقی می شود چرا که در واقع نفی کننده همه آن چیزی است که ما از قواعد قراردادی تصویر در سینما می شناسیم. این دو نوع حرکت را حتی می توان در صحنه هایِ خاصی از فیلم ها نیز بازشناسی کرد و مورد تأکید قرار داد. سینمایِ سهراب شهید ثالث، سینمائی است که با توجه به بُنیان هایِ تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دهه های 40،30 و 50 خورشیدی، مسیری متفاوت با سینمای بدنه یا جریان اصلی ایران داشته و توانست با تبعیت از اصولِ ناسینمای لیوتار و قاعده (سکونِ بیش از اندازه) و (اقتصاد بی بازگشت یا لیبیدویی) در طراحی عناصر روایی و سبکی، به بیانی تازه در سینما دست یابد. هدف: معرفی سینمای شهید ثالث به عنوان جلوه ای از حضور جریان (ناسینما) در ایران. روش تحقیق: روش تحقیقِ این مقاله مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده و در گردآوری اطلاعات از روشِ کتابخانه ای استفاده شده است. نتیجه گیری: سهراب شهید ثالث با تأکید بر پردازشِ رئالیستیِ جهان زیستِ فرهنگی- ملی، مقابله با تفکرِ وارداتیِ حاصل از اقتصاد آسیب پذیر و همچنین حرکتِ متکی بر سکونِ عرفانِ ایرانی- اسلامی، ناسینمائی نوین در ایران بوجود آورد. فیلم (یک اتفاق ساده) و (طبیعتِ بی جان) که به ترتیب در سال های 1352 و 1354 خورشیدی توسط سهراب شهید ثالث تولید شده اند، نمونه هایی موفق از وجود جریانِ (ناسینما) در ایران است.