فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۹٬۸۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
Throughout his tory, the relationship between architecture and philosophy has been intricately intertwined. In the 1990s, architectural theory witnessed a significant influx of theoretical and critical debates influenced by French philosophy. This scholarly article delves into the intricate connection between architecture and philosophy, specifically focusing on transforming architectural discourse from theoretical and critical debates by French philosophy to an antitheoretical s tandpoint. Emphasizing the emergence of (neo-)pragmatism within architectural theory, it closely examines the pivotal role played by translating philosophical concepts, particularly those derived from the works of Deleuze and Guattari, in this paradigm shift. Employing a research methodology centered around thematic analysis, the s tudy explores the multifaceted relationship between architecture and philosophy, shedding light on Deleuze's philosophical framework as evident in the publications of the es teemed Anyone Corporation. The theoretical framework serves as a lens through which the difference, transformation, and change within the translation of Deleuze's ideas into architectural theory are meticulously examined. The findings conclude that architects selectively incorporate certain significant tenets from Deleuze's philosophy, such as smooth spaces, the fold, and the diagram. Furthermore, while the interaction between philosophy and architecture fos ters fruitful exchanges, it also gives rise to criticisms for ins trumentalizing philosophy and utilizing buzzwords without fully grasping their intended contexts. Ultimately, this article underscores architecture and philosophy's reciprocal dependence and interconnectedness as dis tinct yet interdependent disciplines, emphasizing the significance of transdisciplinarity and disciplinary cons titution.
بازجُست بن مایه نقش هارپی در هنر ایران از دوره باستان تا سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هنر پیشااسلامی ایران، نقش جانوری ترکیبی دیده می شود که به هارپی معروف است. این نقش، دارای سر انسان و بدن پرنده است و به عنوان موجودی فرازمینی، پیک مرگ و رهایی روح از جسم مطرح شده است. آغاز به کارگیری این نقش در هنر ایران باستان از دوره ایلام میانی و در هنر اسلامی، دوره سامانیان است. اوج حضور آن در آثار سفالی و فلزی دوره سلجوقی است. استفاده از این نقش در مقایسه با دیگر نقوش ترکیبی، میزان اهمیت آن را نشان می دهد و مؤکد هدفی برتر از تزیین صرف توسط هنرمند، یعنی انتقال مفاهیمی در حوزه دین، اعتقادات و فرهنگ است. نوع ترکیب این جانور در هنر ایران پیشااسلامی و اسلامی در عین شباهت، دارای تفاوت های ساختاری است که در طول زمان، باعث تغییر در محتوا و مفهوم آن گردیده است. در برخی دوره ها، هنرمندان برای القای مفاهیم خاص و جدید، از سر زن و عناصری همچون تاج برای تغییرات ساختاری هدفمند استفاده می کردند تا مفاهیم خاصی همچون شکوه شاهانه را منتقل نمایند. در دوره پیشااسلامی، این نقش دارای شاخصه های خاص همچون پای انسان یا چهارپا، نقوش گیاهی، دم ماهی و شاخ؛ و در دوره اسلامی با نقوش گیاهی پیچان، هاله نور و در آثار کاربردی همچون ظروف و مجسمه های تک پیکره دیده شده است. مطالعه و نمایش سیر تحول این نقش بر اساس فرم و محتوا در هنر ایران از دوره باستان تا دوره سلجوقی و سپس یافتن عوامل مشترک و متمایز در منقوش شدن آن در دوره پیشااسلامی و اسلامی، از پرسش های مطرح شده در این پژوهش است. نتایج نشان می دهد مذاهب پیشااسلامی و اسلامی، گسترش علوم و به ویژه نجوم، ادبیات کهن به خصوص شاهنامه؛ و عقاید و باورهای عامه از دلایل مؤثر در نمایش این نقش بوده است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ایاسنادی انجام پذیرفته است.
بازطراحی میراث صنعتی با رویکرد بهینه سازی بهره وری نور روز و آسایش بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۲۵-۱۰۴
حوزههای تخصصی:
اهداف: استفاده دوباره از بناهای میراثی بهترین استراتژی برای حفظ آن می باشد. عدم توجه به بناهای میراث صنعتی به نسبت بناهای میراثی دیگر سبب تخریب آنان شده است در حالیکه با مقیاس عظیم آن میتوان کاربری متناسب داد. به علاوه این بناها معمولا استاندارد های نور روز را برای سلامت و بهره وری فراهم نمی کنند. واکاوی وضعیت نور روز و چاره اندیشی برای کاهش خیرگی و استفاده بهینه از نور روز به جای نور مصنوعی می باشد. روش ها: مطالعه موردی، ساختمان دیگ بخار قدیم در مجموعه کارخانه نساجی قائمشهر در استان مازندران است. مدلسازی ساختمان با راینو و گرسهاپر انجام شده و نور روز در پلاگین هانی بی و لیدی باگ براساس رادیانس شبیه سازی شده است. پارامترهای طراحی سایبان پنجره برای لوور افقی و عمودی به ترتیب پهنای تیغه ها، فاصله ی بین آنان و زاویه مورد بررسی قرار گرفته و برای قاب ، پهنا، در نظر گرفته شده است. این پارامترها به روش بهینه سازی دستی مورد بررسی قرار گرفته و با بررسی دقیق و اعتبار سنجی به انتخاب بهتر سایبانِ برای بهره وری هر چه بهتر می انجامد. یافته ها: به کمک سیستم های سایبان می توان به کاهش خیرگی و همزمان وجود نور کافی در فضا دست یافت. از میان سایبان ها لوور عمودی بیشترین تاثیر را در کاهش خیرگی گزارش می دهد. نتیجه گیری: نتیجه به عنوان راهنمای طراحی برای ساختمان های میراث صنعتی در اقلیم نیمه گرمسیری مرطوب ارائه می شود تا با کمترین مداخله بتوان از بنا استفاده دوباره کرد.
مطالعه دیوارنگاری قاجاری در امامزادگان بیه پیش گیلان براساس شمایل نگاری پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوار نگاری از هنرهای تجسمی است که در دوره قاجار جلوه می یابد. دیوار نگاری این دوره را ادامه دهنده سنت تزیین در دوره های قبل مانند دوره صفویه و زندیه می دانند. بخشی از این دیوار نگاری ها در امام زاده ها و برخی دیگر در قهوه خانه و مکان های عمومی دیگر نقش بسته است. وقایع عاشورا یکی از مهمترین عناوینی است که در جهت دیوار نگاری مورد توجه بوده و پژوهش حاضر شامل بررسی نمونه هایی از نگاره های دیواری با مفهوم وقایع عاشورایی در بقعه های شرق گیلان بر مبنای روش شمایل نگاری اروین پانوفسکی است. بخش شرقی گیلان که در گذشته بیه پیش نامیده می شد، خاستگاه نقاشی های دیواری بقعه ها در ایران است؛ و دلیل آن حضور پر رنگ علویان از قرن دوّم هجری در گیلان بوده است. در این راستا این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ به این پرسش اصلی است. مهمترین خصوصیت شمایل نگارانه قاجاری واقعه عاشورا در این منطقه گیلان چیست؟ برای دستیابی به پاسخ، دیوارنگاره های معروف در برخی از امام زاده های استان گیلان از جمله شهرستان لاهیجان در منطقه بیه پیش، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاکی از این پژوهش نشان می دهد که نگارگران بر مبنای توصیف های ارائه شده از احادیث و روایات و ارادت خاصی که نسبت به خاندان پیامبر داشته اند، با توجه به اینکه نقاشی با پیامدهای خشونت آمیز در اماکن مقدس ممنوع بوده است؛ برای برجسته کردن آن مکان متبرکه و اشاعه مذهب شیعه، دست به مدون کردن واقعه عاشورا زده اند. از این رو در این مقاله پس از معرفی اجمالی رویکرد شمایل نگاری نگارگران برمبنای توصیف های ارائه شده در روایات و همچنین ارادت به اهل بیت به مدون کردن خصایص شمایل نگارانه برای مصور کردن چهره ائمه و رویدادهای واقعه کربلا زده اند. این اطلاعات گویای بسترهای مذهبی و هنری دوره مورد مطالعه هستند و همچنین وجه تشابه تصاویر مذکور در 4 بقعه مورد توجه قرار گرفته است.
ارائه مدل آینده نگر تامین مالی شهرداری و تاثیر آن بر پایداری شهری (مطالعه موردی: شهرداری منطقه 10 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین چالش شهرداری های جهان در هزاره سوم در موضوع تحصیل درآمد و تامین منابع مالی می باشد. هرچند فرق اساسی بین دولت های محلی جهان با شهرداری های ایران به نوع منابع مالی آنها مربوط است به این معنا که در عمده شهرهای جهان «کمک های بلاعوض دولتی» یکی از منابع بزرگ شهرداری ها را (دولت های محلی) تشکیل می دهد اما در ایران سهم این منبع در بودجه شهرداری کلان شهرهای کشور کمتر از ۵ درصد است و در تهران نیز طی یکی دو سال اخیر سهم این نوع از درآمدهای شهری به صفر مطلق رسیده است. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل تامین مالی شهرداری تهران و تاثیر آن بر پایداری شهری است. روش تحقیق این پژوهش به صورت کیفی و از طریق مصاحبه با 31 نفر از خبرگان حوزه مدیریت شهری، تامین مالی بخش شهری و اساتید برجسته دانشگاهی با استفاده از نمونه گیری هدفمند تا مرحله اشباح نظری به انجام رسیده است. یر اساس یافته های پژوهش و تحلیل های انجام شده، مطابق با تحلیل مضامین، 105 مضمون پایه، 19مضمون سازمان یافته و 2 پیامد، سلاکت اجتماعی شهری و توسعه پایدار تمامی ارکان شهری ارائه گردید. در نهایت "سلامت اجتماعی شهری" و "توسعه پایدار تمامی ارکان شهری" به عنوان پیامدهای اصلی و "تامین مالی پایدار" مشخص گردیدند. همچنین مولفه های "اقتصاد مقاومتی"، "چرخه فعال شهری"، "ذینفعان بانفوذ" و "زیست پذیری شهری" در تامین مالی شهری موثر، اما در پایداری شهری از اهمیت کمتری برخوردار می باشند . #s3gt_translate_tooltip_mini { display: none !important; }
مؤلفه های کالبدی فضاهای آموزشی و شاخص های سیالیت تفکر، بسط و اکتشاف در فرآیند خلاقیت کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد خلاقیت در روان شناسی تربیتی و آموزشی مورد توجه می باشد. این موضوع در کودکی به سبب تکامل شخصیت و تجربیات فرد دارای اهمیت است. خلاقیت دارای مراحل، اجزا و عناصری است که در فرآیند خلاقیت رخ می دهد. عوامل مؤثر بر خلاقیت به دو دسته فردی و محیطی (درونی و بیرونی) تقسیم می شود که این مقاله از میان عوامل بیرونی، مولفه های کالبدی محیط را مورد بررسی قرار داده است. بر اساس فرآیند رشد شناختی، ادراک کودکان از سن ۶ سالگی جنبه عملی پیدا کرده و از محیط تاثیر بیشتری می گیرد. در این دوران بیشتر زمان کودکان در فضاهای آموزشی سپری می شود. هدف پژوهش، شناسایی مولفه های کالبدی مؤثر بر فرآیند خلاقیت کودکان ۶ تا ۱۱ سال در فضاهای آموزشی و ارتباط سنجی آن ها با شاخص های خلاقیت است. روش پژوهش حاضر کیفی-کمی بوده که در بخش دیدگاه های نظری، از راهبرد تحلیلی جهت شناسایی شاخص ها و از راهبرد توصیفی جهت رابطه سنجی میان آن ها استفاده شده است. داده های حاصل از پرسشنامه محقق ساخت، به کمک نرم افزار SPSS22 و Amos24 با روش تحلیل عاملی و تحلیل مسیر، بررسی شده است. نتایج به دست آمده، وجود رابطه معنادار میان مؤلفه های محیطی و شاخص های سیالیت، بسط و اکتشاف به عنوان شاخص های خلاقیت را نشان داده و مؤلفه طراحی فضا جهت ایجاد احساس های مختلف، بیشترین تاثیر را بر خلاقیت دارد.
شاهنامه بر بوم کاشی (معرفی و شناخت شخصیت های تصویری میز سرامیکی موزه آبگینه و سفالینه های ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار هنری همواره نشانگر پیوند فرهنگ با جریانات اجتماعی و سیاسی جامعه هستند. همین پیوند، ارزش آثار هنری را چند برابر کرده و پژوهشگران را مشتاق به شناسایی آن ها می کند. دوران قاجار، عصر تحولات هنری و تاریخی و پیشرفت فنون هنر کاشی کاری می باشد. در این بین نقوش انسانی در کاشی کاری با ترویج باستان گرایی توسعه یافتند. روند ملی گرایی در هنر و تقارن آن با اشاعه غربگرایی باعث رشد آثار هنری با موضوعات پادشاهی و اسطوره ای ایران شد. تأکید بر این اصل فرهنگی و حفظ آن برای زنده نگه داشتن هویت انسانی و روح جامعه ای پویا، تعامل و اقتدار ملی و درنهایت انسجام بُعد معنوی ضروری بود. میز سرامیکی با نقوش پهلوانان اسطوره ای و شاهنامه ای موجود در موزه آبگینه که به دوره قاجار تعلق دارد، به گونه ای گواه این موضوع است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات بر پایه منابع کتابخانه ای و بازدید میدانی می باشد و با استناد به مطالعه شخصیت های شاهنامه ای که بر میز مذکور نقش شده اند، به این موارد پرداخته است:1) شناخت نقش رستم و دیگر پهلوانان شاهنامه در مجالس موجود روی میز و تطبیق آن با ابیات شاهنامه و صحنه های مشابه چاپ سنگی؛ ۲) شناسایی ویژگی های سبک، ترکیب بندی و زیبایی شناسی میز موزه آبگینه. نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر بیانگر این مطلب است که میز موردمطالعه، به لحاظ ویژگی تمایل برای بازگشت به فرهنگ کهن ایرانی در دوره قاجار، نقوشی از پهلوانان شاهنامه را داراست که ویژگی تصویرگری هرکدام با تصویر مشابهشان در دیگر آثار هنری و اشعار شاهنامه قابل مقایسه است.
مفهوم تجلی در هنرهای سنتی و چگونگی مواجهه آن با تکثیر مکانیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
69 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: هنرهای سنتی در بُعد نظری رویکردهای مختلفی را به همراه داشته است. از یک بُعد نگاه و تعاریف سنت گرایان است که قائل به مؤلفه هایی برای هنرهای سنتی هستند. از سوی دیگر یکی از مباحث مهم نظریه پردازان و هنرپژوهان در عصر حاضر، نظریه بازتولیدپذیری و تکثیر مکانیکی هنر است. در این میان تجلی جزء مفاهیمی است که از منظر متفکرین مورد توجه، واکاوی و بسط قرار گرفته و مباحث چالش برانگیزی را در میان دو نحله متفکران در پی داشته است.هدف پژوهش: هدف پژوهش در مرتبه نخست واکاوی مفهوم تجلی از دیدگاه سنت گرایان و والتر بنیامین است؛ و سپس شناسایی و تبیین چگونگی مواجهه این مفهوم با تکثیر مکانیکی است. بنابراین این پژوهش به این پرسش پاسخ می دهد که مفهوم تجلی در هنرهای سنتی و مواجهه آن با تکثیر مکانیکی چگونه قابل تبیین است؟روش پژوهش: پژوهش پیش رو با روش توصیفی-تحلیلی و مطالعه تطبیقی، همراه با کاوش کتابخانه ای داده ها و تحلیل کیفی آن ها، به تبیین مفهوم تجلی در مواجهه با تکثیر مکانیکی پرداخته است.نتیجه گیری: براساس کدگذاری و تحلیل های صورت گرفته بر دیدگاه پنج متفکر سنت گرا و پژوهش معروف والتر بنیامین، مؤلفه های شکل دهنده مفاهیم تجلی و تکثیر مکانیکی مشخص شد. طبق دسته بندی های انجام شده، مقوله های تکثیر مکانیکی با مقوله های مفهوم تجلی قابل تطبیق است؛ بدین منظور به جزء دو مورد، سایر مؤلفه های دو مفهوم، نقطه مقابل یکدیگر هستند. بنابراین مشابهت و افتراق بین آن ها موجب دستیابی به مؤلفه های مفهوم تجلی در مواجهه با تکثیر مکانیکی شده است. طی این فرایند مشخص شد که مفهوم تجلی از دو ساحت و رویکرد قابل تبیین است؛ نخست ساحت مرتبط به دیدگاه سنت گرایان و بنیامین و دیگری ساحت تکثیر مکانیکی است. در نتیجه با توجه به مطابقت صورت گرفته بر مقوله های اصلی دو مفهوم، می توان تجلی تکثیر مکانیکی را از تجلی مدنظر سنت گرایان و بنیامین متمایز کرد که با چهره ای جدید نمایان شده و قابل اجتناب نیست.
تبیین عوامل مؤثر استرس و هویت اجتماعی بر تاب آوری اجتماعی در زمان مخاطرات بیولوژیک باتأکید بر کووید-19؛ مطالعه موردی : شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
۱۳۷-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
عوامل استرس زا اولیه پیامدهای مستقیم مخاطرات زیستی (مانند ویروس ها، سیلاب) هستند در حالی که عوامل استرس زا ثانویه از شرایط زندگی قبل از فاجعه و ترتیبات اجتماعی (مانند بیماری، سیاست های مشکل ساز قبل از فاجعه) یا از پاسخ های ناکارآمد به مخاطرات شدید ناشی می شوند. عوامل استرس زا ثانویه می توانند آسیب طولانی مدت قابل توجهی به افراد آسیب دیده وارد کنند، همچنین قابل تحمل و قابل تغییر هستند. در این پژوهش ارتباط بین عوامل استرس زای ثانویه، فرآیندهای هویت اجتماعی، حمایت اجتماعی، و استرس و تاب آوری درک شده مورد بررسی قرار گرفتند. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و از لحاظ هدف، کاربردی است. برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای و از روش پیمایشی به صورت پرسشنامه استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS برای جامعه آماری 679995 خانوار شهر رشت با حجم نمونه 384 استفاده شد و با استفاده از ابزار تحلیلی تحقیق از آزمون کوهن و همبستگی اقدام به تحلیل داده شد. تجزیه و تحلیل داده های نشان می دهد که عوامل استرس زای ثانویه به طور مثبت با استرس درک شده و ارتباط منفی با تاب آوری دارند، حتی زمانی که اثرات عوامل استرس زا اولیه را کنترل می کنند. زن بودن یا داشتن وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایین با قرار گرفتن بیشتر در معرض عوامل استرس زای ثانویه، استرس درک شده بالاتر و تاب آوری کمتر مرتبط است. مهمتر از همه، هویت اجتماعی به طور مثبت با حمایت مورد انتظار و با افزایش تاب آوری و استرس درک کمتر مرتبط است. با این حال، هیچ یک از جنسیت، وضعیت اجتماعی-اقتصادی یا هویت اجتماعی رابطه بین عوامل استرس زای ثانویه و استرس و تاب آوری درک شده را تعدیل نکرد. در نتیجه، اصلاحات سیستمی و در دسترس بودن حمایت اجتماعی برای کاهش اثرات عوامل استرس زای ثانویه نقش بسیار مهمی دارد.
تاثیر قواره و منظر قابل رویت ساختمان های بلند از معابر شهری بر واکنش های ادراکی-روانی افراد، نمونه مورد مطالعه: برج زاگرس شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
33 - 50
حوزههای تخصصی:
افزایش تعداد ساختمان های بلندی که با فرم های گوناگون در معابر نه چندان عریض شهرها ساخته می شوند، لزوم توجه دو چندان به این بنا ها را مطرح می سازد. در پژوهش حاضر با تمرکز بر احساس فشار روانی که از رؤیت ساختمان های بلند مرتبه در منظر شهری ایجاد و به طور روزمره توسط افراد حس می شود، تأثیر پارامتر های مرتبط با قواره و منظر ساختمان های بلند بر مؤلفه های ادراکی_روانی مورد بررسی قرار گرفت. در پژوهش حاضر پس از استخراج متغیر های روانی متأثر از قواره و منظر ساختمان های بلند با روش تحقیق کتابخانه ای_ اسنادی، در روش تحقیقی پیمایشی به ارزیابی تأثیر متغیر های مرتبط با قواره و منظر قابل رؤیت ساختمان بلند نمونه موردی این پژوهش بر متغیر های روانی پرداخته شد. نتایج نشان داد که با افزایش زاویه فضایی ساختمان، فشار روانی در نزد شرکت کنندگانی که با این ساختمان ها مواجه می شوند، بیشتر شده و رضایت از فشار روانی کاهش می یابد. همچنین به منظور کشف خصیصه های زیر بنایی متغیر های ادراکی، از تحلیل عامل اکتشافی استفاده شد و نتایج نیز نشان داد که متغیر های ادراکی 16 گانه در قالب چهار کیفیت گروه بندی شدند: خوشایندی، افسرده کنندگی، سرسبزی و چشمگیری. تأثیر زاویه فضایی ساختمان بر میزان افسرده کنندگی منظره نیز گویای آن بود که با افزایش زاویه فضایی ساختمان، منظره دلگیر و افسرده کننده می شود اما تأثیر درختان و پوشش گیاهی بر این کیفیت محیطی، مستلزم تحقیقات بیشتری است. در ادامه پژوهش، فشار روانی برج زاگرس (نمونه موردی) بر شرکت کنندگانی که از خیابان های مختلف با برج مواجه می شوند (مقایسه با استاندارد بین المللی) مورد مقایسه تطبیقی قرار گرفت که نتایج این بخش نیز نشان داد که تصاویر تهیه شده از خیابان بین النهرین، از منظر شرکت کنندگان با کمترین میزان فشار روانی و بالاترین میزان رضایت و برعکس تصاویر تهیه شده از موقعیت های حد واسط عارف و طالقانی، جهان نما و حد واسط میرزاده عشقی و جهان نما با بیشترین میزان فشار روانی و نارضایتی ادراک شده اند. بنابراین این گونه به نظر می رسد که از منظر خیابان های نام برده تأثیر برج بر فشار روانی ادراکی شرکت کنندگان کمتر مورد توجه بوده است. این روش می تواند در صورت انجام مطالعات تکمیلی، به عنوان ابزاری کاربردی مورد استفاده تصمیم گیران شهری در بحث مکانیابی ساختمان های بلند قرار گیرد.
الزامات راهبردی ارتقاء ظرفیت خودسازماندهی شهرها در راستای هوشمندسازی؛ مطالعه موردی: کلانشهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، شهرهای هوشمند، پارادایمی نوین در نظام شهرسازی دنیا محسوب می گردند؛ که مبتنی بر قابلیت های فناوری اطلاعات و ارتباطات، سعی در ارتقای کیفیت زندگی در شهرهایی را دارند؛ که در میان معضلات متعدد؛ با ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و غیره غوطه ور هستند. اما شهر هوشمند، پدیده ای جامع، چند بعدی و پیچیده؛ و مبتنی بر پارادایم برنامه ریزی شهری در چهارچوب نظریات نوین پیچیدگی و آشوب است؛ که می توان با تکیه بر این پارادایم، به برنامه ریزی و مدیریت موفق پدیده نوین شهرهای هوشمند پرداخت. در این راستا، پژوهش حاضر از منظر نظریه نوین آشوب، به هدف تدوین الزاماتی راهبردی در راستای تحقق شهر هوشمند اهواز به تحقیق پرداخته است. این مقاله در زمره پژوهش های کاربردی- توسعه ای محسوب می گردد؛ که سوال محور بوده و به صورت اکتشافی، با بهره گیری از روش گردآوری داده های اسنادی- کتابخانه ای و پیمایشی؛ و با استفاده از روش های تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون آماری تی به صورت تک نمونه ای و همچنین آزمون آماری رتبه بندی فریدمن در نرم افزار SPSS، انجام یافته است. ابزار پیمایش، پرسشنامه لیکرت 5 درجه ای بوده است که روایی محتوایی نهایی آن با نظر اساتید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 0/906 تائید گردید. جامعه آماری، کارشناسان نهادهای دخیل در فرآیند هوشمندسازی کلانشهر اهواز می باشند. روش نمونه برداری، تلفیقی از روش های گلوله برفی خوشه ای و شبکه ای نظارت شده در دسترس بوده است؛ که در نهایت 380 پرسشنامه تکمیل گردید. کفایت تعداد نمونه ها با روش KMO تائید گردید. بر اساس یافته های تحقیق، شاخص های 37 گانه ای در چارچوب مولفه های دهگانه شناسایی شد. سپس وضعیت شاخص ها و مولفه های شناسایی شده در شرایط کنونی کلانشهر اهواز ارزیابی گردید؛ در نهایت نیز، با بهره گیری از نتایج تحقیق، در هفت محور الزاماتی راهبردی تدوین شد.
تحلیل پیشران های کلیدی تاثیرگذار بر کنترلِ بازارِ زمین و مسکن شهری با کاربست آینده نگاری (موردپژوهی: شهر جدید پرند، کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تغییرات فضایی گسترده ی ناشی از افزایش جمعیت و سیل مهاجرت به شهرها و به خصوص کلانشهرها، تقاضای زمین و به تبع آن ساخت وسازهای مرتبط با مسکن شدت گرفت. در این بین بورس بازی، رانت و سوداگری؛ بازار زمین و مسکن را با مشکلات عدیده روبرو ساخت و منافع شخصی به منافع عموم ترجیح داده شده است. در این راستا هدف این پژوهش تحلیل و شناسایی عوامل کلیدی تاثیرگذار بر کنترل بازار زمین و مسکن در شهر جدید پرند (کلانشهر تهران) با رویکرد آینده نگری می باشد. نوع پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و ماهیت آن، توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری مشتمل بر 30 نفر از متخصصان و مدیران شهری می باشد. برای استخراج شاخص ها (به صورت تحلیل کیفی) از نرم افزار MAXQDA و همچنین برای تجزیه و تحلیل کمی داده ها از نرم افزار MICMAC استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که، ابعاد اقتصادی و مدیریتی – نهادی تاثیرگذارترین و ابعاد محیطی – اجتماعی و اقتصادی تاثیرپذیرترین معیارهای کنترل در بازار زمین و مسکن شهری پرند بودند. همچنین از میان 40 عامل مورد بررسی، 15 عامل به عنوان عوامل کلیدی موثر بر کنترل بازار زمین و مسکن شهر جدید پرند انتخاب شدند. در این راستا، پنج عامل مالیات بر سود حاصل از فروش، مالیات به حق مرغوبیت، مالیات بر نقل و انتقالات مکرر زمین و مسکن، مالیات بر مساکن خالی و بلااستفاده و قوانین سلب مالکیت از زمین و ذخیره ی آن به ترتیب با ارزش عددی «351، 347، 326، 304 و 296» به صورت مستقیم؛ و پنج عامل مالیات بر سود حاصل از فروش، تغییر سبک زندگی، مالیات بر نقل و انتقالات مکرر زمین و مسکن، وضعیت درآمد و قوانین سلب مالکیت از زمین و ذخیره ی آن به ترتیب با ارزش عددی «349، 341، 325، 310 و 297» به صورت غیرمستقیم بر کنترل بازار زمین و مسکن شهر جدید پرند تاثیرگذار خواهند بود.
موسیقی خیابانی، هنر عمومی شهری و برنامه ریزی شهری (توسعه شهری خلاق با تاکید بر آفرینش فضاهای شهری مردم گرا) مطالعه موردی: تحلیل تطبیقی محدوده های شهرچایی و خیام جنوبی شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
71-52
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: مفهوم هنر عمومی شهری و ظهور آن در قلمرو همگانی از مهمترین عوامل تقویت و تسریع فرآیند و فعالیت های شهر خلاق محسوب می گردد. موسیقی خیابانی به عنوان هنر عمومی شهری، رویدادی اثرگذار در جوامع شهری می باشد که سعی در بهبود سطح کیفی حیات اجتماعی، تقویت خاطرات جمعی، افزایش سطح سرزندگی و میزان پویایی شهری و نیل به توسعه شهری خلاق را دارد. هدف: تلاش نگارندگان در این نوشتار، بازتعریف اهمیت و ارزش مهم رویداد هنرهای عمومی شهری در فضاهای شهری، شناسایی امکان سنجی اجرای موسیقی خیابانی در محیط های اجتماعی و آفرینش و توسعه فضاهای شهری مردم گرا می باشد که با ارزیابی تطبیقی محدوده های مطالعاتی کریدور سبز شهرچایی و پیاده راه خیام جنوبی شهر ارومیه به مطالعه آن پرداخته شده است. روش: در تحقیق حاضر با هدف کاربردی و ماهیت توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از روش های اسنادی-کتابخانه ای، ابزار پرسشنامه و مصاحبه به گردآوری اطلاعات اقدام شده است. جامعه آماری و حجم نمونه متشکل از دو گروه متخصصین، اندیشمندان و اساتید دانشگاهی و اعضای فعال موسیقی خیابانی می باشد که با احتساب روش نمونه گیری طبقه ای یا گروهی تعداد 60 نمونه احتساب گردیده است. جهت تجزیه و تحلیل کمی نیز از روش های کولموگروف-اسمیرنوف، همبستگی اسپیرمن، سوارا و کوکوسو بهره گرفته شده است. یافته ها و نتیجه گیری: طبق یافته ها، ابعاد اجتماعی، فرهنگی و محیطی و شاخص های «امکان اجرای زنده موسیقی» و «کیفیت طراحی محیط» به ترتیب بیشترین و کمترین سطح اهمیت را کسب نموده اند. همچنین محدوده کریدور سبز شهرچایی نسبت به پیاده راه خیام جنوبی شهر ارومیه، شرایط مطلوب تری را نسبت به اجرای هنرهای عمومی شهری (موسیقی خیابانی) به خود اختصاص داده است.
اولویت های فضاهای دانشگاهی در گذار از دانشگاه های نسل اول و دوم به دانشگاه های نسل سوم و چهارم با تکیه بر مدل سنجش رضایت نوئل-لویتز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضایت کاربران از فضای کالبدی دانشگاه، از عوامل مهم در زمینه رقابت پذیری دانشگاه و جذب کاربر و حضور دوباره آن ها با فعالیت خلاق و بانشاط است. تغییر در اولویت های جمعیتی، سبک زندگی، فناوری، و... در میان مخاطبان دانشگاه و در نتیجه تغییر در ترجیحات آنان همراه با لزوم حرکت ناگزیر به سوی نسل سوم و چهارم دانشگاه ها، اهمیت سنجش رضایت از فضای کالبدی دانشگاه های کشور را روشن می سازد. این پژوهش ارائه چارچوبی عام جهت سنجش رضایت کاربران از فضای کالبدی دانشگاه ها و کاربست این چارچوب در دانشگاه یزد را پی می جوید. بر این اساس رضایت مندی با مناسب سازی مدل سنجش رضایت نوئل-لویتز (Noel-Levitz) با روش تحقیق کمی-پیمایشی و نمونه گیری خوشه ای از سه گروهِ دانشجویان، اساتید و کارمندان دانشگاه ارزیابی و تحلیل «اهمیت-عملکرد» بر اساس قوت ها، چالش ها، شکاف عملکردی ارائه شد تا بر مبنای نتایج، اولویت های طرح جامع کالبدی دانشگاه یزد تعیین شود. یافته ها در دانشگاه یزد نشان می دهد در حرکت به سوی دانشگاه نسل سوم و چهارم از منظر فضاهای کالبدی دانشگاه، به ترتیب فاکتورهای دسترسی، عوامل حسی-عملکردی و استخوان بندی و چیدمان فضایی تاثیرگذار می باشند. اولویت برنامه های کالبدی برای این دانشگاه عبارتند از: 1)تعریف مجدد سلسله مراتب دسترسی و توسعه مدهای حرکتی؛ 2)انسجام و یکپارچگی فضای دانشگاه؛ 3) برنامه ریزی توسعه دانشگاه با استفاده بهینه از اراضی و ایجاد فعالیت های مرتبط با شهر.
مطالعه نگاره و خط نگاره محراب گچی مسجد دوم بایزید بسطامی از دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
43 - 60
حوزههای تخصصی:
مجموعه آرامگاهی بایزید بسطامی در شهر بسطام آثار متنوعی از دوره های مختلف تاریخی را در دل خود جای داده است. پژوهش های صورت گرفته از این مجموعه به توصیف کلی محراب، کتیبه ها، نقش مایه های تزیینی و روابط هندسی اشاره شده است. هدف و تمرکز این پژوهش بررسی نگاره و خط نگاره محراب مسجد مردانه بایزید است. سؤالاتی که برای دستیابی به این هدف می توان مطرح کرد: «نگاره های به کاررفته در این محراب به چه صورت است؟ خط نگاره ها دارای چه نوع خط و متونی هستند؟» روش تحقیق توصیفی- تحلیلی با رویکرد کیفی است. شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، برداشت میدانی، مصاحبه و عکس است. یافته های به دست آمده بیانگر آن است که نگاره ها و خط نگاره ها محراب از جنس گچ و با ضخامت برجسته و برهشته بوده، کتیبه ها از خط کوفی، ثلث و نسخ با زمینه ای از نقوش گیاهی و هندسی و متن کتیبه ها سوره های مبارکه توبه، بقره، جن، گفتار، کلمه الله ربی و محمد است بنی نوشته شده است. نگاره های محراب را می توان به سه شکل گیاهی دهان اژدری، ساقه ها، گل ها و برگ های ختایی، هندسی گره چینی، چندضلعی ها، هندسی ساده، و ترکیبی هندسی گیاهی درهم تنیده یا به شکل آژده کاری بر بدنه نقوش گیاهی تقسیم کرد. تعادل متقارن در محراب و هماهنگی بین نگاره و خط نگاره در کتیبه ها قابل مشاهده است. محراب و نگاره های هندسی و گیاهی دارای ساختار و روابط هندسی منظم بر پایه نسبت های طلایی است.
بررسی چالش های زیست پذیری شهری در افغانستان از دیدگاه متخصصین شهری
حوزههای تخصصی:
مقدمه: باتوجه به افزایش روزافزون شهرنشینی، چالش ها ی شهری نیز در حال افزایش است. چالش های شهرنشینی در کشورهای درحال توسعه با شدت بیشتری زیست پذیری را دچار چالش می کند و مفهوم زیست پذیری ارتباط مستقیمی با کیفیت زندگی شهروندان دارد. شهرهای کشور افغانستان علاوه بر این که درحال توسعه محسوب می شوند در طول سال های گذشته با تغییرات سیاسی اساسی نیز مواجه بوده اند. باتوجه به تاثیر سیاست روی شهرسازی در افغانستان، چالش های زیست پذیری شهری به وجود آمده اهمیت زیادی یافته است. هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی چالش های زیست پذیری شهری با تاکید بر تحولات 5 سال اخیر در افغانستان است.روش شناسی: رویکرد پژوهش، کیفی است. این پژوهش از جنبه اهداف درونی، توصیفی و از جنبه اهداف بیرونی، کاربردی است. از شیوه مصاحبه نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده بهره گرفته شده است. مشارکت کنندگان به شکل هدفمند (به کمک شیوه گلوله برفی) انتخاب شدند و تعداد آن ها وابسته به رسیدن به اشباع داده 21 نفر بوده است. مشارکت کنندگان پژوهش شامل اساتید ، پژوهشگران و دانشجویان شهرسازی افغانستان بودند. روش تجزیه وتحلیل داده ها، روش تحلیل محتوای کیفی است. برای تحلیل داده ها از فرایند کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شده است. این کدگذاری در سه سطح انتزاع صورت گرفته استیافته ها و بحث: چالش های اصلی زیست پذیری شهری در افغانستان شامل یازده مقوله اصلی است. این چالش ها عبارتند از: نبود احساس امنیت شهری، نبود بستر تعاملات اجتماعی در فضاهای شهری، نگاه تک بعدی به کاربری های شهری، کاهش حس تعلق، از بین بردن المان و عناصر شهری، تخریب فضاهای عمومی، تضعیف حقوق شهروندی، غیرتخصصی پیش بردن مدیریت شهری، رکود اقتصادی در تامین مالی شهرها، ناکارآمدی قوانین شهری و تقلیل مشارکت مردمی است.نتیجه گیری: چالش های زیست پذیری شهری افغانستان در سه بعد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی دسته بندی می شوند. در جمع بندی مطالب می توان چنین گفت که شاخص و اصول زیست پذیری شهری در افغانستان در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و زیست پذیری شهرهای افغانستان با چالش های اساسی و جدی روبه رو است.
بهبودبخشی بسترهای تاریخی و طبیعی شهری با بهره گیری از رویکرد منظر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
133 - 147
حوزههای تخصصی:
هسته اولیه بسیاری از شهرها در زمینه ای تاریخی و طبیعی شکل گرفته و رشد یافته است که می توان آن را بستر نامید. به مرور زمان، با گسترش شهرها و تحولات تکنولوژیکی، اقتصادی و جمعیتی، این بسترها به حاشیه رانده شده و به بافت هایی ناکارآمد و نیمه فعال تبدیل شده اند. ازآنجاکه بهبودبخشی مجموعه اقداماتی است که باهدف تقویت ویژگی های مثبت بافت ها و بناها انجام می گیرد و از طرفی، توانمندی های بالقوه تاریخی و طبیعی، نقاط قوت این بسترها هستند، تقویت این نقاط قوت، ساماندهی و بازآبادانی بسترهای تاریخی و طبیعی را موجب می شود. نظر به اینکه منظرفرهنگی، هم زمان به طبیعت و فرهنگ توجه دارد و این دو وجه، بن مایه های مشترک میان منظرفرهنگی و بسترهای تاریخی و طبیعی هستند، رویکرد موثری در بهبودبخشی و تقویت بسترهای شهری است. هدف این پژوهش این است که چه مؤلفه هایی از منظرفرهنگی باعث تقویت ویژگی های فضایی، عملکردی و فرهنگی و درنهایت بهبودبخشی این بسترها می شود. براین اساس پژوهش با واکاوی در مفهوم منظرفرهنگی و توضیح و تشریح آن و درنهایت با تبیین ترازهای تکوینی و تداومی منظرفرهنگی، مؤلفه های کاربردی مؤثر را از آن ها را استخراج کرده است. روش پژوهش این مقاله کیفی و تحلیلی است. با گردآوری داده ها از منابع کتابخانه ای، مرور نظریات، اسناد و کنوانسیون ها انجام شده و بعد از تحلیل مفاهیم، به تبیین ترازهای تکوینی و تداومی منظرفرهنگی و درنهایت مؤلفه های کاربردی برآمده از آنها پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که وحدت ترازهای تکوینی و تداومی منظرفرهنگی، سه مولفه ی کاربردی اصالت و یکپارچگی _ خوانایی، اصالت و یکپارچگی _ انعطاف پذیری و اصالت و یکپارچگی _ خاطره انگیزی به دست می دهد که هر کدام به ترتیب بر تقویت ویژگی های فرمی _ کالبدی، عملکردی _ فعالیتی و فرهنگی _ اجتماعی موثر بوده و از این رهگذار فرم، عملکرد و معنای بسترهای تاریخی و طبیعی شهرها احیاء شده و بهبودبخشی و بازآبادانی آن ها محقق می شود.
بازخوانی دگرگونی فضا و مکان شهری در ساحت توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در قرن 20 و ورود به عصر اطلاعات در ساحت تغییر در فضای سیاسی و اقتصادی جهانی تحولات بسیاری را پدیدار شده است. ورود به عصر اطلاعات بنیان و ریشه ساخت دولت نئولیبرال از دهه 1970 را فراهم ساخته است و ایجاد تغییر در ساختارهای کنونی را در پروژه خود قرار داده است. تحت لوای این تغییرات، بازسازماندهی سرمایه داری با توصیف تغییرات توسط اطلاع گراها، قابل وقوع است. اقتصاد اطلاع گرایی ترسیم اجمالی مؤلفه های اقتصاد و تغییرات جدید را، با ملاحظه باور کاستلز نسبت به اتصال آن مؤلفه ها به هم در مفهوم «فضای جریان ها» در تضاد با «فضای مکان ها»، ارائه می دهد. بدین سبب شهر با ماهیت جدیدی از فضا روبه رو می شود. از این رو هدف این مقاله بر بازخوانی مفهوم فضا و فضای شهری و تغییرات آن تحت تأثیر توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات متمرکز شده است. بدین منظور با استفاده از روش مرور سیستماتیک، مقاله های مرتبط با تأثیرات توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات بر شهر و فضا و مکان شهری، استخراج، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. این امر با جستجوی مقالات معتبر آغاز شد و با مطالعه چکیده و نتایج تحقیق بیش از 100 مقاله و پایش آن ها، و در نهایت انتخاب 42 مقاله پس از ورود در محیط نرم افزار اکسل، انجام پذیرفت. مقاله های انتشار یافته به زبان انگلیسی و بین فاصله زمانی 30 ساله 1990-2020 هستند. بررسی و تجزیه و تحلیل مقالات، زیرشاخه های مرتبط با تغییر فضا و مکان شهری بواسطه توسعه فناوری های اطلاعات و ارتباطات را در 4 حوزه اصلی طراحی شهری، برنامه ریزی شهری، مشارکت شهری، الگوی سفر، قابل تفکیک نموده است. مطابق با نتایج حاصل از تحلیل های به عمل آمده، حوزه ها و زیرحوزه های موثر در ایجاد تغییرات در فضا و مکان شهری استخراج شدند و فضاهای اشتراکی و فضاهای اختصاصی مرتبط با 4 حوزه اصلی ارائه گردیدند.
تعیین نقاط بهینه برای احداث اقامتگاه بوم گردی در محدوده روستای نمارستاق با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۸۱
۳۰-۱۹
حوزههای تخصصی:
امروزه بوم گردی در نواحی طبیعی سراسر جهان به یک فعالیت مهم اقتصادی تبدیل شده و برای گردشگران فرصتی را پدیده آورده است تا بتوانند نمادهای طبیعی و فرهنگی را تجربه کنند و اهمیت حفظ تنوع زیستی و فرهنگ های محلی را دریابند، درعین حال این فعالیت برای حفظ محیط زیست، درآمد و برای مردم منطقه، منفعت اقتصادی در پی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر تعیین نقاط بهینه برای احداث اقامتگاه بوم گردی در محدوده روستای نمارستاق آمل است. تحقیق حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش از نوع تحقیقات توصیفی - تحلیلی است. به منظور رسیدن به هدف تحقیق، با مرور منابع به جمع آوری اطلاعات در زمینه مکان یابی محل بهینه ایجاد اقامتگاه بوم گردی توسط روش های تصمیم گیری چند متغیره مکانی و سیستم اطلاعات جغرافیایی پرداخته شد. معیارهای مؤثر بر مکان یابی پس از شناسایی، توسط کارشناسان حوزه گردشگری محلی سازی و نهایی شدند و نقشه های مربوطه به صورت رقومی تهیه گردید. معیارهای نهایی مورداستفاده در پژوهش حاضر عبارت اند از: شیب، پوشش گیاهی، فاصله از سکونتگاه ها، نزدیکی به راه های ارتباطی، نزدیکی به منابع آبی و اقلیم گردشگری. سپس معیارهای موردنظر با استفاده از روش AHP و فازی به ترتیب استاندارد و وزین شدند. درنهایت تلفیق لایه ها به روش WLC انجام شد و نقشه قابلیت نهایی برای ایجاد اقامتگاه بوم گردی به دست آمد. نتایج مربوط به وزن دهی معیارها نشان داد منابع آب سطحی، پوشش گیاهی، راه های ارتباطی، شیب، اقلیم گردشگری و سکونتگاه به ترتیب بیشترین تا کمترین وزن را دارا هستند. نتایج نهایی، تعداد 7 پلی گون را با قابلیت بیش از 70 درصد برای احداث اقامتگاه بوم گردی در روستای نمارستاق نشان داد. پلی گون شماره 1 بالاترین میزان قابلیت (7110/0) و پلی گون شماره 6 پایین ترین میزان قابلیت (6335/0) را دارد. درمجموع می توان گفت 82 هکتار از منطقه موردمطالعه دارای قابلیت بیش از 70 درصد برای ایجاد اقامتگاه بوم گردی است.
بررسی امکان بازنگری برنامه دروس کارشناسی معماری با نگاه بومی؛ بررسی موردی: دانشگاه های مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۹
123 - 143
حوزههای تخصصی:
برنامه دروس معماری در ایران تا کنون چندین بار بازنگری شده است؛ اما توجهی به رویکرد بومی در آن صورت نگرفته است. این مقاله درصدد آن است تا به بررسی امکان بازنگری برنامه دروس کارشناسی معماری با نگاه بومی بپردازد تا کاستی های آموزشی سرفصل دروس کارشناسی معماری را به حداقل برساند. دانشگاه های مازندران به عنوان مورد مطالعاتی انتخاب شده است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل محتوا است که از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۲۰ استاد و ۲۰ فارغ التحصیل معماری چهار دانشگاه در استان مازندران: 1- دانشگاه مازندران، 2- دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل، 3- دانشگاه شمال و 4- دانشگاه آزاد ساری انجام شده است؛ همچنین سرفصل مصوب وزارت علوم، مطالعه شده و پس از آن با توجه به نتایج مصاحبه ها و تحلیل محتوای آنها، یافته ها مورد بررسی و بحث قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که علت ضرورت تدوین سرفصل جدید کارشناسی معماری با رویکرد بومی نگری و متناسب با شرایط و نیازهای دانشگاه های مازندران را می توان در 4 زیرمقوله اصلی شامل: 1- فرم متناسب با اقلیم، 2- عدم شناخت معماری بومی مطالعات بومی، 3- شناخت مصالح بومی و 4- پژوهش های اندک در حوزه معماری بومی دسته بندی نمود که بیشترین علت مربوط به زیرمقوله «عدم شناخت معماری بومی مطالعات بومی» است.