فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۹٬۸۷۰ مورد.
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
5 - 25
حوزههای تخصصی:
خشخاشی یا پره یکی از اندام های سازه ای در گنبدهای دوپوسته است که در فضای بین دوپوسته ساخته شده اند. مطالعات پیشین معمولاً این اندام را در گنبدهای دوپوسته نار (پیازی شکل) مطالعه کرده و کمتر به مطالعه آن در گنبدهای رُک (هرمی یا مخروطی شکل) پرداخته اند؛ حال آنکه با توجه به تفاوت های شکلی و سازه ای پوسته خارجی گنبدهای دوپوسته رک، طرح و نقش سازه ای خشخاشی ها در آن ها متفاوت است. ازاین رو مقاله پیش رو بر آن است که با مطالعه ریخت شناسانه خشخاشی در گنبدهای دوپوسته گسسته رک، تعریفی تازه متکی بر نمونه ها از آن عرضه نماید و بر این اساس نقش سازه ای خشخاشی ها در گنبدهای دوپوسته گسسته رک را معرفی کند. این کار با انتخاب شهر تاریخی کاشان پهنه ای که تعدد و تنوع نمونه ها در آن قابل توجه است و بررسی ده اثر واقع در داخل و خارج حصار تاریخی شهر انجام شده است. در مرحله اول از میان این نمونه ها، شش اثر که در پژوهش های تک نگاری مطالعه و مستندسازی شده اند، امکان مشاهده و برداشت مستقیم میدانی داشته اند و دربردارنده ترکیب ها و طرح های متنوع خشخاشی بودند، انتخاب شد. در گام بعد، اطلاعات مربوط به طرح معماری و ویژگی های ساختمانی انواع خشخاشی در نمونه های انتخاب شده با مشاهده و برداشت مستقیم میدانی و مطالعات تکمیلی کتابخانه ای گردآوری شد. پس از آن، شکل کالبدی نمونه ها مدل سازی سه بعدی و با استفاده از اسناد ترسیمی تازه بازنمایی گردید تا امکان مقایسه طرح سازه خشخاشی در نمونه ها فراهم شود. در گام بعد با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، طرح خشخاشی ها از منظر تعداد، موقعیت، ابعاد، شکل و فن ساخت مقایسه شد. بر این اساس، خشخاشی در گنبدهای دوپوسته رک در قالب سه شکل سازه ای متمایز که هریک نقش سازه ای متفاوت دارد، تعریف شد. با نگاهی کلی و در مقایسه با گنبدهای نار، در گنبدهای رک، از نقش خشخاشی به عنوان پشت بند کاسته شده و نقش غالب آن سخت کننده گریو و پوسته خارجی است. نتایج به دست آمده تنها برای فهم کلی رفتار خشخاشی در گنبدهای رک کاربرد دارد و نمی توان از آن ها به صورت مستقیم برای تحلیل یک نمونه مشخص بهره برد.
شناسایی واحدهای همگن وا کنش به اقلیم در کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
67 - 80
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری با ویژگی های متفاوت از محیط های طبیعی، نیازمند تجدید نظر در پهنه بندی های اقلیمی سنتی هستند تا شرایط اقلیمی در برنامه ریزی ها و مدیریت شهر، قابل استفاده باشد. شهر تهران با ویژگی های طبیعی و الگوی توسعه شهری متفاوت، پاسخ های متفاوتی در برابر شرایط اقلیمی دارد. واحد های همگن واکنش به اقلیم (HCR) طبقه بندی اقلیم شهری را بر اساس نقشه های تراکم ساختمانی و ژئومورفولوژی طبیعی زمین انجام می دهد. هدف آن تهیه نقشه ای با مجموعه ای از مناطق همگن با فضای شهری است و مزیت آن در ارائه دستورالعمل های اقلیمی برای برنامه ریزی در طرح های جامع شهری است. برای مطالعه از لایه های اطلاعات مکانی کاربری/پوشش اراضی، تراکم ساختمانی، شبکه هیدروگرافی، عناصر جوی، تراکم جمعیتی و توپوگرافی شهری استفاده گردید. نتیجه آن تهیه نقشه اقلیم شهری تهران در 17 واحد اقلیمی و به دنبال آن ارائه هشت دستورالعمل اقلیمی برای برنامه ریزی شهری است. ترکیب مورفولوژی زمین، سطوح ارتفاعی، شیب سطحی، بستر رودخانه ها با مشخصات فیزیکی و کالبدی شهری مهمترین مشخصه مدل HCR استفاده شده در پژوهش است. نتایج به دست آمده گویای واحد اقلیمی همگنی در نوار شمالی تهران در مجاورت کوهستان با مخروط افکنه ها، روددره ها، پوشش گیاهی غنی تر و رخنمون های سنگی است. در حالی که تکه تکه شدن زیستگاه ها، بافت ساختمانی فشرده، دشت رسوبی هموار مشخصه اصلی مناطق مرکزی شهر هستند. نوار میانی تهران با توالی تپه ها و دره ها از پارک جنگلی چیتگر در غرب تا تپه های گیشا، پردیسان، عباس آباد و لویزان واحد اقلیمی همگن میانی را تشکیل داده که فضاهای تنفسی شهر هستند. گسترش فیزیکی شهر در سمت ارتفاعات و به ویژه در مسیر روددره ها اغلب ظرفیت پویایی، تهویه طبیعی و گردش هوا را کاهش داده و از عوامل افزایش بار گرمای محیطی و شکل گیری جزیره گرمای شهری و تشدید آلودگی هوا در مناطق مرکزی شهر هستند.
Socio-Demographic Predictors of Residents' Attitudes Towards the Use of Green Infrastructure in Lagos Metropolis, Nigeria.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
To harness the multifunctional capacity of Green Infrastructure (GI) in enhancing environmental quality and sustainability, it is pertinent to uncover the socio-demographic characteristics that can motivate residents to make use of GI in their neighbourhoods. This study assesses the socio-demographic predictors of residents’ attitudes towards the use of GI in Lagos Metropolis, Nigeria. Data was gathered using the multi-stage sampling technique through questionnaire administration in four Local Government Areas (total n=1560). Results from descriptive and multinomial regression analyses reveal that age, educational level, rank in occupation, and type of housing, among others, emerged as predictors of residents’ attitudes toward the use of GI in the study area. In the adjusted multinomial regression analysis, only the rank in occupation of the residents has a significant association with the attitude of users of the GI facilities. In particular, compared with the management staff/business owners, those in the senior staff cadre are approximately twice (1.837) more likely to have an averagely good attitude toward the use of GI in Lagos Metropolis. This study demonstrates the importance of availability and publicly accessible GI facilities for different occupational ranks/levels of residents in a crowded city. The results can help to better plan and design GI facilities, responding to the needs and distribution for usage across different strata of society among the urban population in developing nations.
Revisiting the concept of contentment with the aim of optimizing space in the architecture (Case study: the contemporary and old architecture of Isfahan)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۳ - Serial Number ۵۳, Summer ۲۰۲۴
91 - 101
حوزههای تخصصی:
Optimization is a prevalent topic in today's scientific forums, and the field of architecture is no exception. Optimization in architecture aims to optimize available resources and reduce construction costs. What makes it necessary to address this issue in the current situation is the widespread use of inefficient patterns in the design, implementation, or operation of modern buildings, which leads to waste resources. The present study examines architectural samples in Isfahan, referring to the Iranian-Islamic concept of "Ghana'at," which conveys the concept of "satisfaction with less." By extracting instances of contentment in the use of space, the research aims to define effective strategies for optimization in the architectural process. So, this research has been conducted in three steps: Brainstorming sessions to identify instances of optimization in architectural samples, categorization of similar topics to explain effective strategies for optimization using Maxqda software, and finally, prioritization of the solutions based on the opinions of 30 experts in architecture and urban planning who are active in the construction industry in Isfahan through pairwise comparison of criteria. As a result, 15 solutions for optimal use of space in the architectural process were introduced in the form of 5 strategies: "efficiency," "multifunctionality," "environmental friendliness," "self-sufficiency," and "recyclability." The most effective solutions under each strategy were identified as "build as required," dimensional adaptability of architectural spaces," "preventing ground destruction in the construction process," "fixing Unfavorable dimensions and angles with the help of architectural elements," and "developability of the building."
مطالعه تطبیقی هنر تذهیب دوره صفوی و دوره عثمانی ( ۹۰۷ تا ۱۱۴۸ قمری، ۱۵۰۱ تا ۱۷۳۶ میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر تذهیب قرآن مجید در دوره های تاریخی و در سرزمین های اسلامی دارای ویژگی های بصری مختلف و قابل مطالعه ای است. ویژگی هایی که به واسطه روابط و تأثیر و تأثرات در برخی موارد مشترک هستند و در مواردی به واسطه بومی سازی، ویژگی خاص آن منطقه را پذیرفته اند. تذهیب دوره صفوی با وجود تداوم سنت های گذشته، دارای ویژگی هایی خاص خود است. بعد از قطع حمایت دربار، همچنین به واسطه جنگ و درگیری ها بین دو دولت ترک صفوی و عثمانی، تعدادی از هنرمندان به دربار عثمانی منتقل شدند و ویژگی های هنرهای مختلف، از جمله تذهیب، توسط هنرمندان صفوی به هنر عثمانی راه یافت. با توجه با اینکه تاکنون پژوهشی در زمینه ویژگی های تذهیب دوره صفوی و عثمانی و روابط متقابل آن ها انجام نشده است و خلأ اطلاعاتی در این زمینه وجود دارد، پژوهش در این مورد ضروری به نظر می رسد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تفاوت ها و شباهت های هنر تذهیب دوره صفوی و عثمانی و نیز بیان دلایل وجوه تفاوت و شباهت در این دو دوره است. پرسش های تحقیق عبارت هستند از: 1- وجوه تشابهات و تفاوت های تذهیب عثمانی در تطبیق با تذهیب صفوی کدام هستند؟ 2- دلایل وجود موارد تشابه و تفاوت در تذهیب عثمانی و صفوی چیست؟ این پژوهش از روش تطبیقی به عنوان یکی از روش های کیفی بهره برده است. روش گردآوردی اطلاعات کتابخانه ای و تصویر خوانی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تا زمانی که هنرمندان صفوی در دربار عثمانی مشغول به فعالیت بوده اند، بسیاری از ویژگی های تذهیب صفوی و تیموری به تذهیب عثمانی راه یافته و عیناً تکرار شده است. پس از رواج ملی گرایی در دولت عثمانی، حضور هنرمندان صفوی در کارگاه ها کم و تأثیر از تذهیب صفوی کمرنگ و به دلیل علاقه به گل ها و نقوش طبیعی، استفاده از نقوش طبیعی، به ویژه گل های گرد چندپر، رواج پیدا می کند و جایگزین بسیاری از نقوش انتزاعی و نیز ساختارها ساده، خلوت و با کمترین جزییات می شود.
مطالعه تطبیقی تجلیات باغ عرفانی در معماری سنتی ایران و شعر خلوت دل حکیم نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۸
6 - 17
حوزههای تخصصی:
هنرهای سنتی ایران، در تجلی های مختلف، به مضامین مشترکی اشاره دارند که ریشه در مبانی اندیشه ای خالقان آن هنرها دارد. با بررسی هنرهای مختلف مشاهده می شود، مفهوم باغ به فراخور هر هنری تجلی متداومی داشته است. به طوری که با حذف باغ از این هنرها، اساس این هنرها زیر سؤال می رود و به نظر می رسد عنصر مهمی از این هنرها که منظور هنرمند آن بوده، حذف شده است. لذا این سؤال مطرح می شود که علت ظهور متداوم باغ در این هنرها چیست؟ به نظر می رسد علت تجلی متداوم «باغ» در هنرهای مختلف که حضوری به صورت زمینه ای و نه الحاقی دارد، ریشه در اندیشه بانیان این هنرها دارد. هدف از انجام این پژوهش که از نوع کیفی و با رویکرد استقرایی است، بررسی ساختار فکری و حِکمی خالقان هنر سنتی ایران، به جهت منظور این هنرمندان در به تصویرکشیدن متداوم باغ (طبیعی و تجریدی) در معماری است. روش تحلیل داده ها در این پژوهش از نوع تحلیل محتوای کیفی بوده و با کدگذاری متون، شاخص های تحلیل استخراج شده، با روش تفسیر نقلی تفاسیر شعر به معماری تسری داده شده و شاخص های به دست آمده اعتبارسنجی شد. در مرحله بعد تجزیه و تحلیل، نمود باغ درون در هنر معماری با استدلال عقلی انجام شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد هنرمندان عالم سنت (در مرتبه استادی) عارفانی بودند که به مقام شهود غیب نائل آمده، در فضای باغ دل (باغ درون) به ملاقات عارفانه رسیده اند. در نتیجه این سلوک معنوی معمار عارف، محصول معماری خویش را توسط شاخص های درون گرایی و سایر موارد، محملی برای تذکار مخاطب و ایجاد حالت تفکر در او کرده و درصدد نمایان ساختن عالمی ورای حس است. نتیجه این موارد ایجاد فضای باغ در بناهای سنتی ایران است. این نتیجه گیری، هنر اسلامی ایران را از شکل گرایی، تزئینی بودن صرف و بی محتوایی می رهاند.
افزایش پایداری اجتماعی با احیای منظر پساصنعت (نمونه موردی: کوره های آجرپزی منطقه 19 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
20 - 31
حوزههای تخصصی:
انتقال صنایع داخل شهری حاصل از دوران جهانی شدن صنعت از داخل بافت شهرها به خارج آن مانند آنچه که در منطقه 19 تهران رخ داده است، منجر به شکل گیری مناظر پساصنعت و همچنان مشکلات اجتماعی مختلف و متعدد برای محدوده این مناظر شده است. علی رغم این موضوع مناظر پساصنعت فرصتی برای احیای ابعاد زندگی شهری هستند ولی برنامه های شهری که تا به حال اقداماتی براساسشان در منطقه 19 انجام شده است، از جمله طرح جامع 1386 تهران و طرح تفصیلی منطقه 19 (1384) در رفع مشکلات و افزایش پایداری اجتماعی موفق نبوده اند. این مقاله در وهله اول به دنبال پاسخ به علت عدم موفقیت رویکردهای به کاربرده شده در افزایش پایدرای اجتماعی و در وهله دوم چگونگی احیای مناظر پساصنعت در جهت افزایش پایداری اجتماعی است. به همین جهت پس از مطالعه مفهوم منظر و منظر پساصنعت، دیدگاه های رایج نسبت به آن ها و بررسی پایداری اجتماعی، لایه های مختلف منظر نمونه موردی تحلیل و ادغام شده اند و در نهایت علت عدم موفقیت رویکردهای استفاده شده فعلی و پیشنهاداتی کلی جهت رفع مشکلات اجتماعی محدوده ارائه شده است. نتیجه تحقیق بر آن است که استفاده از تعاریف ناقص این مناظر باعث شکل گیری اقدامات صرفاً کالبدی و بی توجهی به هویت این مناظر پساصنعت، مخاطبین اصلی و نیازهایشان شده است. این در حالی است که مشکلات اجتماعی این محدوده نه تنها مرتبط با مسائل کالبدی بلکه تحت تأثیر مجموعه ای از ویژگی ها هستند و تعریف صحیح منظر با تأکید بر ماهیت عینی-ذهنی و کل نگری منظر، با بررسی ابعاد مختلف مناظر پساصنعت می تواند باعث ریشه یابی مشکلات محدوده شود. مشکلات عموم ساکنین اطراف کوره ها که مخاطبین اصلی آن ها هستند، نیازمند راهکارهایی همه جانبه با توجه به ریشه مشکلات است.
شناسایی و اولویت بندی موانع حاکمیتی بازدارنده پیاده سازی موفق BIM در شرکت های ساختمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
55 - 78
حوزههای تخصصی:
مدل سازی اطلاعات ساختمان (BIM)، به عنوان یک فرایند مشارکتی تولید و مدیریت داده ها و اطلاعات یک ساختمان، در طول چرخه عمر پروژه، مورد توجه شرکت ها و سازمان های بسیاری قرار گرفته است. علی رغم اهمیت این موضوع، پذیرش این فناوری در ایران به سطوح ابتدایی محدود بوده و با موانع بسیاری رو به رو است. مطالعات نشان می دهد که فرایند پیاده سازی BIM در صنعت ساخت هر کشور نیازمند تدوین استراتژی و برنامه ریزی مدون و پشتیبانی همه جانبه در سطوح مختلف حکمرانی بوده و رفع موانع حاکمیتی ازطریقِ ایجاد زیرساخت های لازم در شرکت های ساختمانی می تواند این فرایند را تسریع و تسهیل کند. در این پژوهش کاربردی، ابتدا چالش ها و موانع حاکمیتی جهت دستیابی به پیاده سازی موفق BIM ازطریقِ مرور موشکافانه پیشینه پژوهش شناسایی شد و سپس با به کارگیری روش پژوهش آمیخته در هم تنیده، این موانع برمبنای دیدگاه خبرگان دسته بندی و با استفاده از آزمون رتبه بندی فریدمن اولویت بندی شدند. گردآوری اطلاعات مورد نیاز این پژوهش نیز ازطریقِ به کارگیری هم زمان مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه بسته انجام پذیرفت. براساس نتایج حاصل از تحلیل داده های گردآوری شده، موانع حاکمیتی بازدارنده پیاده سازی موفق BIM در شرکت های ساختمانی به ترتیب اولویت، موانع معطوف به موضوعات سیاست گذاری، حمایت گری، پرسنلی-فردی، قانونی-قراردادی، سازمانی، فراسازمانی، توجیه پذیری اقتصادی و فنی هستند که در سه دسته راهبردی، ساختاری و تکنیکی طبقه بندی شدند.
تحلیل مؤلفه های تاب آوری منطقه ای در برابر مخاطرات لرزه خیزی، بررسی موردی: استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۴
45 - 74
حوزههای تخصصی:
یکی از نیازهای شهرها و مناطق برای مواجهه با مخاطرات طبیعی، نحوه مدیریت بحران با استفاده از مفهوم تاب آوری است که یک مفهوم مقیاس پذیر است و می بایست قلمرو وسیع تر منطقه را دربرگیرد. امروزه مطالعات اندکی درخصوص تاب آوری منطقه ای در برابر مخاطرات طبیعی انجام گرفته است، لذا پژوهش حاضر سعی به بررسی این مفهوم در سطح منطقه دارد. با توجه به سوابق تاریخی فعالیت گسل ها، استان تهران در آینده با زلزله ای عظیم مواجه خواهد شد. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل مؤلفه های تاب آوری منطقه ای در برابر مخاطرات لرزه خیزی استان تهران است. ازآنجایی که برای دستیابی به ویژگی های مناطق تاب آور در برابر مخاطرات لرزه خیزی، به شاخص هایی جامع نیاز است، لذا با در نظرگیری مدل های جامع در مطالعات نظری و تجربی، شاخص ها در قالب مدل تلفیقی (BRIC, DROP, CDRI, MDFR, UNISDR, PEOPLES, RIM) استخراج شدند. روش جمع آوری اطلاعات در شاخص های عینی (کمی) و ذهنی (کیفی)، روش مطالعات اسنادی و استفاده از پرسش نامه الکترونیکی است. جامعه آماری، ساکنین استان تهران هستند که حجم نمونه با فرمول کوکران در کل استان، 384 نفر برآورد شده است و برای تقلیل شاخص ها و یافتن مؤلفه ها، با روش تحلیل عاملی اکتشافی و نرم افزار SPSS، شاخص ها به 23 مؤلفه تقلیل یافتند و با محاسبه شاخص مرکب ازطریق مجموع امتیاز ابعاد عینی و ذهنی و نحوه توزیع فضایی آن در نرم افزار ArcGIS مورد بررسی قرار گرفت و میزان ارتباط و تأثیر هریک از مؤلفه ها بر تاب آوری منطقه ای استان تهران ازطریق تحلیل رگرسیون خطی (آزمون معناداری R2 برابر 0.54)، برای مؤلفه های ذهنی و ازطریق میانگین امتیازات عاملی، برای مؤلفه های عینی انجام شد. نتایج حاکی از آن است که نیمی از استان تهران دارای تاب آوری اندکی است و درصورت وقوع زمین لرزه در هریک بالأخص شهرستان تهران که پایتخت را دربردارد، تاب آوری اندکی را از خود نشان خواهند داد که تبعاتی را در پی دارد.
ارزیابی کیفیت مکان در بافت های ناکارآمد شهری، نمونه موردی: محله آبکوه مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
75 - 92
حوزههای تخصصی:
تاکنون در ایران طرح های توسعه زیادی با هدف ارتقای کیفیت های مکانی تهیه شده است اما معمولاً ارزیابی کیفیت های مکانی به صورت کارشناس محور بوده که منجر به افزایش فاصله انتظارات واقعی کاربران با حرفه مندان تهیه کننده و مجریان طرح شده است که این فاصله به طرق مختلف از جمله مهاجرت ساکنان و به تبع آن اعیان سازی بافت بروز پیدا می کند. محله آبکوه_ سعدآباد از محلات کهن مشهد با سابقه 400 ساله است که باوجود تهیه سه طرح از سال 1385 شمسی تاکنون نتوانسته کیفیت های مکانی خود را در شهر امروز بازیابد. مطالعه حاضر به ضرورت شناسایی کیفیت های مکان در بافت های ناکارآمد شهری و تفاوت الگوهای ارزیابی از بالا به پایین _کارشناس محور _ با رویکردهای از پایین به بالا در اینگونه بافت ها پرداخته است. از منظر روش شناسی، این پژوهش در راستای بررسی پیشینه نظری کیفیت مکان، از روش تحقیق کتابخانه ای و تحلیل محتوای کیفی به کمک نرم افزار 2018MAXQDA بهره گرفته و در مرحله بعد به منظور فهم ماهیت کیفیت مکان در محله آبکوه و ارزیابی آن، از ترکیبی از رویکردهای پدیدارشناسانه اول شخص و اگزیستانسیالیستی استفاده شده است. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که کیفیت مکان در بافت های ناکارآمد شهری در پنج بعد ادراکی _ معنایی، کالبدی، اجتماعی _ اقتصادی، عملکردی و محیطی قابل بررسی است؛ اما در محله آبکوه مشهد با توجه به شرایط حقوقی متمایز به ویژه در مسئله مالکیت زمین، بعد حقوقی _ مدیریتی جزو نخستین ابعاد اثرگذار بر ارتقای کیفیت مکان قرار می گیرد. علاوه بر این ترتیب اهمیت ابعاد و مؤلفه های نظیر هر یک در پدیده آبکوه با مدل عام حاصل از یافته های نظری متفاوت است. با مقایسه نتایج پدیدارشناسانه تحقیق با آخرین طرح مصوب این محله که با عنوان طرح «اعتلای کیفیت حیات شهری آبکوه» مشخص شده، طرح تهیه شده برای محله یادشده با رویکرد ارزیابی از بالا به پایین، نتوانسته به کیفیت های مورد هدف خود دست یابد. با توجه به چالش های متفاوت بافت های ناکارآمد شهری که در هر مورد متأثر و جدایی ناپذیر از بستر موجود است، تنها با اتکا به مطالعه نظری و اولویت های صاحبان نفوذ نمی توان به ارتقای کیفیت مکان دست یافت و استفاده از رویکردهای زمینه محور همچون پدیدارشناسی در ارزیابی کیفیت های مکان ضروری می نماید.
تحلیل شاخص های توزیع خدمات شهری با رویکرد عدالت فضائی کلانشهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
131-142
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، سنجش شاخصهای توزیع خدمات شهری به عبارتی حکمروایی خوب شهری با در نظرگرفتن شرایط موقعیتی و عدالت فضایی شهر شیراز میباشد. این تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی، از نوع همبستگی بوده و روش گردآوری اطلاعات تحقیق، کتابخانهای و میدانی بوده است. جامعه آماری تحقیق، متخصصین حوزه شهرسازی و معماری میباشند که با استفاده از روش دلفی 30 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردیده است. جهت جمع آوری دادههای تحقیق از پرسشنامه استفاده شده و به منظور تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق، از آمار توصیفی و آمار استنباطی و روش ضریب عمران پذیری نواحی و تحلیل عاملی استفاده گردید. یافتهها و نتایج تحقیق حاکی از آن است که بر اساس آزمون تحلیل عاملی به ترتیب معیارهای مشارکت، قانونمندی، جهتگیری توافقی، پاسخگویی و پاسخدهی، بینش راهبردی، اثربخشی و کارآیی و شفافیت متغیرهای حکمروایی خوب شهری مؤثر بر عدالت فضایی مناطق کلانشهر شیراز میباشد و همچنین منطقه 10 با ضریب 9/0 از بیشترین عمران پذیری برخوردار است که بیانگر مطلوبیت بیشتر این منطقه برای عمران پذیری میباشد. مناطق 1 و 6 که با ضریب 5/0 و 15/0 در رتبههای دوم و سوم قرار دارند نیز از عمران پذیری مطلوب تری برخوردارند. سایر مناطق مورد پژوهش (7 منطقه دیگر) از ضریب عمران پذیری پایینی برخوردارند و حکمروایی خوب شهری و عدالت فضایی-اجتماعی در این مناطق با شکست روبه رو شده است.
سنجش میزان رضایتمندی ساکنین از کیفیت محیط مجتمع های مسکونی در قرنطینه خانگی (مطالعه موردی مجتمع های مسکونی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
49 - 62
حوزههای تخصصی:
در دوران قرنطینه خانگی، ویژگی های محیط مسکونی نقشی مهم در حفظ سلامت روانی و جسمی افراد ایفا می کند. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی ساکنین و ارائه راهکارهایی برای بهبود کیفیت محیط مسکونی انجام شده است. روش تحقیق به صورت آمیخته (کیفی و کمی) بوده و شامل مصاحبه با متخصصین و توزیع پرسش نامه بین 210 نفر از ساکنین مجتمع های مسکونی شهر اصفهان است. نتایج نشان می دهد که دسترسی به فضاهای باز و نیمه باز، کاهش آلودگی صوتی، و حضور عناصر طبیعی مانند نور طبیعی و گیاهان، تأثیر مثبت و معناداری بر رضایتمندی ساکنین دارند. همچنین، طراحی مبتنی بر "درون گرایی عملکردی" (حریم خصوصی و آرامش) و "برون گرایی دیداری-شنیداری" (ارتباط کنترل شده با محیط بیرونی) نقش مهمی در کاهش استرس و افزایش تعادل روانی و جسمی افراد در شرایط قرنطینه دارد. این پژوهش با تأکید بر طراحی محیط های مسکونی متناسب با نیازهای روان شناختی، راهکارهایی برای بهبود کیفیت زندگی ارائه می دهد.
شناسایی و ارزیابی دارایی های کلیدی از منظر پدافند غیرعامل (نمونه موردی: استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
92 - 104
حوزههای تخصصی:
برای دشمن همه دارایی ها ارزش یکسانی ندارند، با توجه به ارزش دارایی های کلیدی و سطح بندی آن ها، احتمال وقوع یک حادثه امنیتی را علیه دارایی های کلیدی تحت تأثیر قرار می دهد. هدف این تحقیق شناسایی و ارزیابی دارایی های کلیدی از منظر پدافند غیرعامل در استان قزوین با تأکید بر شهرستان قزوین بعنوان نمونه موردی می باشد. نوع تحقیق کاربردی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و ابزار های گردآوری اطلاعات مطالعات اسنادی و مصاحبه با نخبگان و کارشناسان و پرسشنامه می باشد که با استفاده از نمونه گیری هدفمند 50 کارشناس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات برای سطح بندی دارایی ها از طریق دستورالعمل سطح بندی مراکز ثقل مصوب سازمان پدافند غیرعامل و ارزیابی ارزشمندی دارایی ها نیز از طریق تکنیک FEMA بوده است. نتایج تحقیق در بخش سطح بندی نشان می دهد که آزادراه قزوین کرج، نیروگاه برق شهید رجایی، لشکر 16 زرهی قزوین، اداره کل ارتباطات رادیویی شمال غرب، شرکت مرغ اجداد برکت جزو دارایی های با سطح حساس و استانداری قزوین، فرمانداری قزوین، دانشگاه بین المللی امام خمینی، بیمارستان شهید رجایی و ایستگاه راه آهن قزوین جزو دارایی هایی با سطح مهم می-باشند و در بخش ارزیابی دارایی ها به ترتیب نیروگاه برق شهید رجایی با امتیاز 33/9، استانداری قزوین با 96/7، شرکت مرغ اجداد برکت با 33/7، فرمانداری قزوین با 84/6، لشکر 16 زرهی قزوین 8/6، بیمارستان شهید رجایی با 17/6، دانشگاه بین المللی امام خمینی با 88/5، ایستگاه راه آهن قزوین با 75/5، اداره کل ارتباطات رادیویی شمالغرب با 5/5 و آزادراه قزوین کرج با 48/5 از ارزشمندی بالایی برخوردار هستند.
شناسایی و تبیین پیشران های مؤثر بر توسعهٔ هنرهای سنتی ایران با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنرهای سنتی ، از گذشته تا به امروز، با تکیه بر دانش بومی، مهارت و حفظ سنت ها به تولید آثاری بی بدیل با جنبه های رمزی و تمثیلی پرداخته اند که در آن تأکید فراوانی بر مؤلفه زیبایی شده است. کم توجهی به هنرهای سنتی و بومی ایرانی که بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی ساکنان یک اقلیم را شامل می شود، آن را از قلمروی نیازهای اجتماعی، اقتصادی و هنری جامعه به حاشیه رانده تا به آن جا که خطر اضمحلال و رو به فراموشی سپرده شدن بسیاری از این رشته های هنری به شدت احساس می گردد. از این رو، مطالعه پیش رو در پی یافتن پاسخ این پرسش مهم است که راه کارهای مناسب برای توسعه و پیشرفت هنرهای سنتی ایران کدامند؟ جمع آوری اطلاعات این پژوهش، در گام اول بر اساس منابع کتابخانه ای و در گام بعدی به شیوهٔ میدانی (روش دلفی کلاسیک) و با مشارکت 33 نفر از اساتید، هنرمندان و کارشناسان خبرهٔ پژوهشکده هنرهای سنتی انجام شده است. این تحقیق با رویکرد آینده پژوهیِ ارزشی (یا تجویزی) عوامل تأثیرگذار برای دستیابی به یک آیندهٔ مطلوب را شناسایی نموده است. در نتایج این پژوهش 10 عامل پیشران و تأثیرگذار بر شکل گیری سناریوهای «بنی آدم اعضای یکدیگرند»، «از هر دست که بدهی»، «جوینده یابنده است» و «یک دست صدا ندارد» شناسایی شده اند. در صورت اجرای این عوامل تأثیرگذار، علاوه بر توانمندسازی و ارج نهادن به هنرهای سنتی ایران، می توان برای آن آینده ای مطلوب را در سطح کشور و منطقه در کنار پاسخ به نیازهای جامعه متصور گردید.
آسیب شناسی فروش فیزیکی فرش دستباف در جامعهٔ معاصر ایران با رویکرد الگوی آسیب شناسی سازمانی هاریسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت روزافزون فناوری و رشد سریع عوامل در محیط پیرامونی، سبب ایجاد جنبه هایی کارآمد در حوزه های مختلف شده است. لذا همسونشدن با تکنولوژی و عدم ارتقای سطح اولیه در زمینهٔ فروش فیزیکی فرش دستباف، می تواند آسیب هایی را ایجاد کند. بازار فرش دستباف و به ویژه فروش آن یکی از مواردی است که اگر نتواند از چارچوب سنتی خارج شود و بحث فناوری را در کنار فروش فیزیکی نادیده بگیرد، ضربه های مهلکی به این عرصه وارد می شود. هدف اصلی این پژوهش، آسیب شناسی فروش فیزیکی، یکی از راه های فروش فرش دستباف است تا بتوان با مطالعه و بررسی فروش فیزیکی و کیفیت اجرای آن در بازار، به ضعف ها و آسیب های ایجادشده در این حوزه پی برد. لذا این پرسش اصلی مطرح است که در عصر حاضر به علت فروش فیزیکی نامناسب، چه آسیب هایی بازار فرش دستباف را مورد تهدید قرار می دهد؟ بدین ترتیب پژوهش حاضر کیفی و از نوع پژوهش های تحلیل محتواست. رویکرد مورد استفاده در این پژوهش آسیب شناسی است که با تأکید بر الگوی آسیب شناسی هاریسون به تفکیک و تحلیل آسیب ها پرداخته است. روش جمع آوری اطلاعات با مراجعه به منابع اینترنتی و مقالات بوده است و به کمک شواهد و نظرات 11 نفر از فعالان این حوزه که به صورت هدفمند موردی انتخاب شده اند، بر پایهٔ اشباع نظری تکمیل گردیده است. ابزار به کار برده شده در این پژوهش به جهت شناسایی نظرات مصاحبه شونده ها، مصاحبهٔ نیمه سازمان یافته است. در راستای پرسش ها و اهداف پژوهش، نتایج مشخص شده حاکی از شناسایی 16 مورد از آسیب ها در حوزهٔ فروش فیزیکی فرش دستباف است. بر اساس تفکیک در الگوی آسیب شناسی هاریسون، معلوم گردید که 5 مورد از آسیب ها مربوط به آسیب های فردی، 5 مورد جزء آسیب های گروهی و 6 مورد مربوط به آسیب های سازمانی هستند. عملکرد و تأثیر آسیب ها بر حوزهٔ فروش فیزیکی و محور کلی این هنر – صنعت، به ترتیب به صورت کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت است. در ادامه، برای هر مورد از آسیب ها راهکارهای به خصوصی ارائه گردید.
روایتی از شکل گیری بنای پیربکران در عهد ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
179 - 203
حوزههای تخصصی:
بنای تاریخی پیربکران، به عنوان یکی از نمونه های برجسته مجموعه مزارات شکل گرفته در دوره حکومت ایلخانان است. این بنا را می توان بازتابی از پیچیدگی های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی آن دوره دانست. این پژوهش با هدف تبیین عوامل فرهنگی مؤثر در شکل گیری، سیر تکامل و تحولات این بنا، در بستری از تاریخ نگاری فرهنگی انجام شده است. روش تحقیق مبتنی بر رویکرد تاریخ فرهنگی و بر مبنای رویکرد کیفی و روش تاریخی است و داده ها ازطریق منابع مکتوب، مادی، شفاهی و تصویری، به شیوه ای تلفیقی از دور روش مطالعات کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده اند. برای دستیابی به هدف پژوهش، ابتدا نقش و تأثیر انسان به عنوان مهم ترین عامل در شکل گیری فرهنگ بررسی شده و سپس، با استناد به تقسیم بندی فرهنگ به دو ساحت مادی و غیرمادی، عوامل مؤثر بر شکل گیری و تداوم بنای پیربکران مورد واکاوی قرار گرفته است. در این چارچوب، برخلاف رویکردهای سنتی که عمدتاً به ذهنیت نخبگان جامعه توجه دارند، این تحقیق بر بنیان های فکری و ذهنیت عامه مردم در دوران ایلخانی متمرکز است. یافته ها نشان می دهد که ذهنیت عامه، باورهای دینی و انگاره های مردمی در زمینه و زمانه تاریخی بنا، نقشی تعیین کننده در فرایند شکل گیری، سیر تکامل و تحولات معماری آن داشته اند. این پژوهش، بنای پیربکران را نه صرفاً به عنوان یک اثر معماری، بلکه به مثابه تبلوری از جهان نگری مردم عامه در دوره ایلخانان تحلیل می کند.
مدل یابی عوامل موثر بر افزایش کارایی مصرف آب با استفاده از سیستم ارزیابی پایداری لید در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
291 - 301
حوزههای تخصصی:
کمبود آب یکی از مشکلات اساسی جهان امروزی بوده و پیامدهای مختلفی در تامین آب مناسب برای موجودات زنده و بحران های زیست محیطی وابسته به آن دارد. به دلیل عدم استفاده درست از منابع آبی توسط انسان ها و با توجه به تغییرات شرایط آب وهوایی، اگر این میزان مصرف آب به مدت طولانی ادامه داشته باشد، می تواند منجر به نابودی کل زیستگاه ها شود. اگرچه فضاهای آموزشی سهم کمتری در سرانه ی شهری دارند اما توجه به رویکرد معماری پایدار در مدارس از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه های موثر بر شاخص بهره وری آب در سیستم ارزیابی پایداری لید (LEED)، مطالعه ی چگونگی و میزان تاثیر هر یک از مولفه ها و دستیابی به مدلی برای شاخص بهره وری آب در اقلیم نیمه خشک انجام شده است. مبانی نظری تحقیق حاضر با استفاده از اسناد کتابخانه ای و روش تحقیق انجام شده از طریق مطالعه موردی می باشد. در تحقیق انجام شده ۱۶۰ مدرسه در سطح جهان از اقلیم BSK (اقلیم نیمه خشک) با توجه به طبقه بندی اقلیمی کوپن و از کشورهای آمریکا، مکزیک، اسپانیا، ترکیه و چین و از چهار سطح گواهی لید (پلاتین، طلا، نقره و دارای گواهینامه) براساس ورژن لید ۲۰۰۹ انتخاب شدند، سپس اطلاعات آن ها جمع آوری و امتیازات دریافت شده در چک لیست لید آن ها، جهت تحلیل با روش تحلیل عاملی، وارد نرم افزار SPSS 22 شدند. یافته ها نشان می دهد که سه مولفه استفاده از فناوری های نوآورانه ی آب و فاضلاب، کاهش مصرف آب آشامیدنی در مدارس و افزایش بهره وری آبیاری در محوطه مدارس در شاخص بهره وری آب موثر می باشند. همچنین مولفه استفاده از فناوری های نوآورانه ی آب و فاضلاب شامل (تصفیه فاضلاب، استفاده از سیستم های فیلتراسیون، راهکارهای کاهش روان آب ها، مدیریت آب طوفان و استفاده از تجهیزات صرفه جویی در مصرف آب)، اثرگذارترین مولفه جهت افزایش بهره وری آب به ترتیب دارای ۷۱ و ۵۴ درصد تاثیر بر کاهش مصرف آب آشامیدنی در مدارس و آبیاری محوطه مدارس است.
ارزیابی تأثیرات محیط های انسان ساخت بر میزان افسردگی شهروندان مطالعه موردی: کلانشهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سلامت روان، به عنوان یکی از مخاطرات جدی، در نواحی سکونتی کشورهای در حال توسعه اهمیت ویژه یافته است. مسئله اصلی پژوهش، کاهش سلامتروان و شیوع انواع اختلالات روانی در میان شهروندان با تأکید بر شاخص افسردگی بود. پژوهشهای پیشین موضوع افسردگی را از ابعاد شخصیتی و اجتماعی ـ اقتصادی مورد بررسی قرار دادهاند. امّا تعداد کمی از پژوهشها در داخل کشور ایران به ارزیابی تأثیرات محیطهای انسان ساخت بر افسردگی پرداختهاند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط معنادار و میان متغیرهای کالبدی با شاخص افسردگی و همچنین شناسایی متغیرهای تأثیرگذار بود. با توجه به ماهیت مسئله پژوهش که در کلانشهرها بیشتر نمود دارد، کلانشهر اصفهان به عنوان مطالعه موردی انتخاب شد. برای دستیابی به نتایج بهتر، دو محله از کلانشهر اصفهان (مفت آباد و مرداویج) که در سالهای اخیر تغییرات کالبدی زیادی را تجربه کرده و در عین حال از تنوع محیطی بالایی برخوردار هستند، انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه کیفیت محیطی محقق ساخته براساس شاخصهای محیطی (زیبایی و نظم بصری، جذابیت عملکردی، فرم کالبدی و آسایش محیطی) و همچنین ویرایش دوم پرسشنامه استاندارد افسردگی بک و همکاران (1996) استفاده شد. در مجموع 203 نفر از ساکنان محله مفتآباد و 231 نفر از ساکنان محلهمرداویج در تکمیل پرسشنامهها همکاری کردند. تحلیل اطلاعات نیز با استفاده از ضریب همبستگی معمولی و جزئی و رگرسیون خطی چند متغیره انجام شد. براساس یافتههای پژوهش نمره میانگین افسردگی در محله مفتآباد برابر با 06/2 و در محله مرداویج برابر با 98/0 و در نمونه آماری پژوهش برابر با 49/1 حاصل شد. طبق نتایج ضریب همبستگی پیرسون، در هر دو محله مورد مطالعه، تمام متغیرهای مستقل با متغیر وابسته پژوهش، رابطه معنادار و معکوس داشتند. به این معنا که با بهبود شاخصهای محیط انسان ساخت، افسردگی شهروندان کاهش پیدا میکند. تحلیل رگرسیون نشان داد که در محله مفتآباد، تنها متغیر آسایش محیطی قادر به پیشبینی تغییرات متغیر وابسته بود. در این زمینه متغیر آسایش محیطی در محله مفتآباد حدود 31 درصد از تغییرات افسردگی ساکنان محله را پیشبینی میکند. در محله مرداویج متغیرهای جذابیت عملکردی و همچنین آسایش محیطی به ترتیب بیشترین توانایی برای پیشبینی متغیر وابسته را داشتند. در این رابطه متغیر جذابیت عملکردی 3/43 درصد و آسایش محیطی 8/18 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تعیین میکنند. نتیجه آنکه رابطه میان برنامهریزان شهری و روانشناسان باید تقویت شود تا سیاستهایی اتخاذ شود که از طریق برنامهریزی و طراحی محیطهای انسان ساخت، بتوان شاخصهای سلامتروانی شهروندان را بهبود بخشید.
بررسی مکان یابی و پراکنش جایگاه های پمپ بنزین در فضاهای شهری (مطالعه موردی: شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۷
109 - 128
حوزههای تخصصی:
هجوم بی رویه جمعیت به سوی شهرها لزوم طراحی مناسب به منظور ارائه خدمات ایمن، در دسترس و آسان را یک اولویت در برنامه ریزی و مکان یابی شهری معرفی می نماید، در این راستا با توجه به نقش پمپ های بنزین به عنوان عامل اصلی چرخه انرژی در حوزه حمل و نقل شهری و نیز آسیب پذیری و تاثیرگذاری بالای آن در نتیجه وقوع حوادث لزوم پرداختن به موضوع جانمایی و مکان یابی انجام شده جایگاه های مذکور را در شهرها یه ویژه در شهرهای مرزی مانند شهر زاهدان با توجه به شرایط خاص سیاسی، اجتماعی، امنیتی و اقتصادی دارای اهمیت می نماید. در این پژوهش سعی شده تا با همراه کردن نگاهی کاربردی به موضوع تاثیر پنج معیار اصلی که در متن به تفصیل به آن اشاره می شود، با توجه به شرایط خاص شهری زاهدان مبحث استقرار پمپ های بنزین شهری با لحاظ کاربری های پیرامونی با بکار گیری مدل Fuzzy AHP مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.این تحقیق به برنامه ریزان پیشنهاد می دهد تا در زمان جانمایی یک کاربری مهم و استراتژیک حتما به محیط پیرامونی، برهم کنش کاربری ها و تاثیرات فضایی و اجتماعی و امنیتی مستقیم و غیر مستقیم آنها بر هم دقت نماید و همچنین تاکید می شود تا همواره در کلیه جانمایی ها به رغم وقت گیر بودن مطالعات آماری و استفاده از مدل های رفتاری و ساختاری از این قابلیت های موثر در آینده نگری بهتر استفاده بیشتری صورت پذیرد. تا شهرهایی ایمن تر و تاب آورتر داشته باشیم.
بررسی تجربی و عددی الگوهای خرابی پیچ های پرمقاومت در روش های متداول آزمایش کشش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
15 - 27
حوزههای تخصصی:
استحکام کششی پیچ های پرمقاومت، با دو شیوه آزمایش تعیین می شود. در روش اول، مقاومت کششی پیچ با استفاده از مهره، تعیین می گردد. اما در روش دوم، به جای مهره از ابزار معرفی شده در استاندارد ایزو استفاده می شود. در پیچ های مورد آزمایش، دو الگوی خرابی مشاهده می شود، لهیدگی رزوه ی پیچ و گسیختگی پیچ از ناحیه کاهش یافته رزوه . در این تحقیق علاوه برانجام آزمایش، شبیه سازی عددی الاستیک _ پلاستیک الگوی خرابی پیچ ها، در نرم افزار اجزاء محدود، نیز انجام شده است. نتایج مطالعه حاظر نشان می دهد، فراوانی الگوی خرابی لهیدگی رزوه، در آزمایش کشش پیچ با ابزار ایزو، چهار درصد و در آزمایش کشش پیچ با مهره 90 درصد است. در ضمن استحکام کششی حاصل از آزمایش کشش پیچ با مهره، کمتر از روش آزمایش کشش پیچ با ابزار ایزو است. با توجه به درصد فراوانی الگوی خرابی در هر روش آزمایش معلوم می گردد، آزمایش کشش پیچ با ابزار ایزو منجر به تعیین استحکام کششی مصالح پیچ و آزمایش کشش پیچ با مهره، منجر به ارزیابی استحکام کششی مجموعه پیچ و مهره می گردد. به دلیل مطابقت عملکرد پیچ و مهره در طراحی و اجرای سازه های فولادی، این تحقیق انجام آزمایش کشش پیچ با مهره را، علاوه بر انجام سایر آزمایش ها پیشنهاد می نماید.