فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲٬۸۸۱ تا ۳۲٬۹۰۰ مورد از کل ۴۹۸٬۹۲۴ مورد.
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
170 - 191
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش طراحی مدل نقش ورزش در صلح جهانی بود.روش شناسی: در این روش تحقیق کیفی، برای پاسخگویی به سؤالات پژوهش از روش داده بنیاد استفاده شده است. گردآوری داده ها به روش مصاحبه های نیمه ساختار یافته صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش را صاحب نظران و متخصصانی تشکیل دادند که با موضوع صلح و ورزش آشنایی داشتند. با توجه به استفاده از روش داده بنیاد، نمونه گیری به صورت نظری انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی با به کارگیری نسخه 7 نرم افزارAtlas-Ti انجام شد.یافته ها: پس از کدگذاری باز، مقوله های شرایط علّی شامل سیاست، بین الملل، آموزش و اقتصاد بود. شرایط زمینه ای شامل شرایط سازمانی، سیاسی، فرهنگی اجتماعی، بین الملل می شد. استراتژی های عمل شامل راهبردهای سیاسی، سازمانی، آموزشی، مدیریتی گردید و پیامدهای آن ساختاری و انسانی استخراج شد. سپس در مرحله کدگذاری محوری و انتخابی، پیوند بین این مقوله ها در قالب مدل پارادایمی پژوهش تعیین گردید و نظریه نهایی شکل گرفت.نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش در مورد نقش ورزش در صلح جهانی می توان گفت که هنوز مسیر پرچالشی در پیش رو قرار دارد. به نظر می رسد با تاکید بر نقش سیاست، روابط بین الملل، آموزش و همکاری سازنده بین متولیان ملی و بین المللی ورزش و حاکمان جهانی، می توان به بهبود شرایط موجود و ارتقا صلح جهانی از طریق ورزش امیدوار بود.
چارچوب راهبردهای کلان دیپلماسی اقتصادی در ورزش کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
187 - 209
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تدوین ارائه چارچوب راهبردهای کلان دیپلماسی اقتصادی در ورزش کشور بود. روش شناسی: در این پژوهش با بهره گیری از روش ترکیبی اکتش افی، راهبردهای کلان دیپلماسی اقتصادی در ورزش کشور و مشارکت کنندگان مدیران ورزشی کشور بودند. و با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری، آگاهی دهندگان کلیدی )شامل 13نفر) برای شناسایی چارچوب مدل دیپلماسی اقتصادی انتخاب شده اند و با آن ها مصاحبه به عمل آمده است .ابزار مورد استفاده برای شناسایی عوامل مدل دیپلماسی اقتصادی، مصاحبه نیمه ساختمند) با گروه های کانونی (و مطالعه اسناد بوده است. برای تأمین روایی و پایایی مطالعه از روش ارزیابی لینوکلن و گوبا استفاده گردید. و با روش الگوسازی ساختاری تفسیری، الگ وی نه ایی ارائ ه شد. یافته ها: الگوی به دست آمده در مجموع شامل 22 مؤلفه به عنوان راهبردهای کلان دیپلماسی اقتصادی در ورزش کشور در س ه مرحل ه اقتصاد اجتماعی، تسلط ساختاری و ترفیع اهداف بود.نتیجه گیری: جمهوری اسلامی ایران در مرحله اول به یک سند مشخص برای دیپلماسی اقتصادی نیاز دارد. در این خصوص، باید توجه شود که توفیق دیپلماسی اقتصادی مستلزم یک چشم انداز مناسب از منافع ملی در سطوح منطقه ای و جهانی است. واژه های کلیدی: توسعه، راهبرد، کلان، دیپلماسی اقتصادی، ورزش.
بررسی سناریوحضور بانوان در مسابقات لیگ برتر فوتبال بر توسعه اقتصاد لیگ با تکنیک پویا سازی سیستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
210 - 227
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی آثار اقتصادی و تدوین سناریو حضور بانوان بر توسعه اقتصاد فوتبال لیگ برتر برای افق سال 1416 بود.روش شناسی: با انجام 25 مصاحبه با خبرگان و متخصصان ، عوامل مؤثر بر توان مالی لیگ شناسایی شد. براساس نمودار های حلقه علی بر مبنای مصاحبه ها و پیشینه پژوهش، ترسیم و توان مالی لیگ به عنوان متغیر حالت در نظر گرفته شد. یافته ها : مدل پویا سیستمی سیاست حضور بانوان در مسابقات لیگ بر اساس عوامل شناسایی شده طراحی گردید. شرایط اقتصادی دو لیگ بر اساس روند کنونی، برای چند سال آینده تخمین زده شد و سپس استراتژی راهبردی مناسب تخمین حضور بانوان در کل مسابقات بر اقتصاد لیگ تأیید گردید.نتیجه گیری: با روند کاهش تماشاگران و بحران اقتصادی، حضور بانوان در لیگ برتر فوتبال می تواند به عنوان یک استراتژی راهبردی مهم در حل این معضل در اختیار سازمان لیگ، فدراسیون فوتبال و باشگاه های ورزشی قرار داده شود.
بررسی سازوکار تأثیر سرمایه بانک ها بر متغیرهای حقیقی یک اقتصاد نفت محور با رویکرد DSGE(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
300 - 320
حوزههای تخصصی:
هدف: سرمایه و نسبت کفایت سرمایه که برای تضمین، ثبات و ارتقای عملکرد سیستم بانکی بسیار بااهمیت است، به عنوان یکی از شاخص های بااهمیت در شبکه بانکی و مؤسسه های مالی، همواره مدنظر ناظران بانکی و سیاست گذاران است. هدف این پژوهش بررسی اهمیت سرمایه و ارتباط شبکه بانکی با متغیرهای حقیقی اقتصاد و بررسی سازوکار تأثیر سرمایه بانک ها بر بخش حقیقی اقتصاد، در یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی است. در این میان، نسبت کفایت سرمایه در مدل، بر اساس استانداردهای بال 1 و 2 طراحی شده و همچنین، احتمال نکول برای تسهیلات بانک ها و بنگاه ها در جهت هم سوسازی با واقعیات اقتصاد ایران، درون زا درنظر گرفته شده است. روش: روش به کارگرفته شده در این پژوهش، مدل تعادل عمومی پویای تصادفی است که با استفاده از داده های تعدیل شده فصلی برای سال های ۱۳۷۵تا ۱۳۹۸، کنش و واکنش های بین پویایی های کلیدی شبکه بانکی و متغیرهای حقیقی اقتصاد واکاوی شده است. یافته ها: نتایج حاصل از شبیه سازی در پاسخ به شوک های افزایش سرمایه بانک ها و شوک مثبت نفتی بر متغیرهای تعریف شده، نشان می دهد که مدل طراحی شده با انتظارات تئوریک و تجارب گذشته در اقتصاد ایران تا حد زیادی مطابقت دارد. همچنین، شوک مثبت نفتی با افزایش حجم تسهیلات دهی بانک ها و بهبود موقتی وضعیت متغیرهای اقتصادی، باعث کاهش احتمال نکول بانک ها و افزایش سودآوری آن ها می شود. نتیجه گیری: سرمایه در سازوکار انتقال بانک ها به جامعه نقش اساسی دارد و بانک مرکزی می تواند از این طریق و با اعمال تغییرات نقش مؤثری داشته باشد.
پیشران های استراتژی بر اساس مدل مک کنزی: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
584 - 614
حوزههای تخصصی:
هدف: اجرای موفقیت آمیز استراتژی در سازمان ها، یکی از چالش های اساسی مدیران و پژوهشگران حوزه مدیریت بوده است. در پژوهش های استراتژی به ایجاد تناسب و تعادل بین اجزای سازمان، از یک سو و ادراک و برداشت استراتژیست ها (مدیرعامل و مدیران ارشد) از موانع استراتژی، از سوی دیگر کمتر پرداخته شده است. این دیدگاه خاص، به استراتژی مانند یک «عمل» توجه می کند که حاصل فعالیت های روزمره استراتژیست در بستر سازمانی است. با توجه به اینکه شکست استراتژی می تواند به هدررفت منابع سازمان منجر شود؛ پرداختن به این موضوع حائز اهمیت فراوانی است. در این پژوهش نویسندگان به دنبال شناسایی موانع اجرای استراتژی، از نگاه تیم مدیریت ارشد در یک شرکت کشت وصنعت دولتی در ایران بوده اند. نویسندگان از مدل مک کنزی، به عنوان لنز نظری برای واکاوی شکست استراتژی استفاده کرده اند تا اجزای تشکیل دهنده هر عامل از مدل، از دیدگاه مدیران ارشد مجموعه شناسایی شود.
روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع مطالعه موردی اکتشافی، به شیوه لانه گزینی است. برای گردآوری داده های کیفی، از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شده است تا پژوهشگر هم زمان به عمق کافی در خصوص سوژه پژوهش دست یابد و هم بتواند داده ها را به طور نظام مند گردآوری کند. مصاحبه های بعدی برای گردآوردن داده ها یا توضیحات بیشتر صورت پذیرفت تا در نهایت مضامین تکراری شدند و اشباع پس از ۲۱ مصاحبه حاصل شد. پس از کدگذاری داده های به دست آمده با روش کدگذاری باز، داده های حاصل از مشاهده ها و مصاحبه ها تحلیل شدند.
یافته ها: کدهای شناسایی شده منفی ومثبت و با تأثیر دوگانه بودند. از نظر تأثیر مثبت ومنفی کدها بر اجرای استراتژی، ۱۵۵ کد با تأثیر منفی و ۲۹ کد با تأثیر مثبت، ۴ کد با تأثیر دوگانه و ۱۶ یادداشت (سؤال ها و ابهام ها) شناسایی شد. کدها در نهایت در ۲۱ مقوله و ۵ مضمون دسته بندی شدند. برخی از مقوله ها عبارت اند از: بستر سازمان، روحیه کارآفرینی، برنامه ریزی مشارکتی، ازدست دادن علاقه مندی کارکنان، تضاد منافع و آرا بین مدیران میانی و مدیر ارشد، مشکلات تدوین استراتژی، بی صلاحیتی مدیران، مشکلات مالی، سرخوردگی مدیریت ارشد، بیکاری مزمن و عدم تعهد، دخالت مدیر ارشد، عدم شفافیت در شرح وظایف و رؤیاپردازی استراتژی به جای تدوین استراتژی. مضامین به دست آمده نیز عبارت اند از: ارزش های مشترک، سبک رهبری، اشکالات ساختار و سیستم، مهارت، کارکنان و استراتژی.
نتیجه گیری: در این مطالعه ابعاد مدل مک کنزی از دید مدیران ارشد و میانی بررسی و در نهایت مشکل عدم اجرای استراتژی شناسایی شد. به عنوان مهم ترین عامل، می توان به عدم وجود «ارزش های مشترک» اشاره کرد؛ مسئله نمایندگی (مقوله هفتم)، سرخوردگی رهبر سازمان از ناهم سویی مدیران میانی با وی (مضمون یکم) و احساس بی عدالتی بین مدیران صف و ستاد (مضمون دوم) باعث می شود که رأس هرم سازمان، ارتباطاتی آشفته و پیچیده داشته باشد و سیگنال های متناقضی به بدنه هرم سازمان مخابره کند. در بخش میانی سازمان نیز، دخالت مستقیم رهبر سازمان در امور مدیران میانی و گاهی دورزدن آن ها و رویکرد سرکوب گرایانه مدیران میانی برای جلوگیری از این موضوع (مضمون اول)، باعث سردرگمی کارشناسان، احساس بی عدالتی و بی انگیزگی آن ها می شود. ماهر نبودن مدیران میانی در کنترل اوضاع (مضمون دوم) به بی انگیزگی و بی علاقگی کارکنان دامن می زند و در نهایت، گسست کاملی در فهم مشترک سازمانی در کلیه سطوح سازمان را شکل می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که برای موفقیت استراتژی، به چیزی فراتر از یک روش خوب برای تدوین استراتژی نیاز است. همه اجزای هفت گانه سازمان باید در تناسب و تعادل باشند تا استراتژی به ثمر نشیند.
تحلیل ابعاد هویتی شهرک های جدید و اثرگذاری آن بر احساس تعلق شهروندان (مطالعه موردی: سپاهان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحران هویت به عنوان یکی از پیامدهای پدیده جهانی شدن به ویژه در شهرهای جدید مشهود است و یکی از موانع جذب جمعیت این شهرهای بی روح است. این شهرها در بهترین حالت خوابگاهی هستند که باعث ایجاد حس تعلق و هویت در ساکنان نمی شود. این موضوع را می توان در اصول اولیه طراحی این شهرها که شامل شکل گیری به صورت نقشه های تفکیکی و به توجهی خصوصیات تاریخی و اقلیمی محیط و شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افرادی است که قرار است در آن ساکن شوند، مشاهده نمود. با ایجاد ویژگی های مکانی و هویتی می توان حس تعلق فرد به مکان یا شهر را ایجاد و تقویت نمود. بر این اساس این پژوهش با هدف تحلیل ابعاد هویت شهری و اثرگذاری آن ها بر حس تعلق شهروندان سپاهان شهر انجام شده و در پی پاسخ به این پرسش است که چه شاخص هایی بر هویت بخشی به شهرک های جدید مؤثر است؟ و این شاخص ها تا چه حد بر افزایش حس تعلق شهروندان اثرگذار است؟ روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است و تحلیل داده های به دست آمده از توزیع پرسشنامه در بین 150 نفر از ساکنان سپاهان شهر، نیز با روش مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار آموس گرافیک انجام شده است. نتایج نشان می دهد که شاخص های اجتماعی و عملکردی به ترتیب با بار عاملی 0/683 و 0/430 به صورت مستقیم بر احساس تعلق ساکنان سپاهان شهر و شاخص طبیعی- محیطی با بار عاملی 0/386 بر شاخص عملکردی و شاخص های کالبدی- فضایی و تاریخی- فرهنگی به ترتیب با بار عاملی 0/256 و 0/232بر متغیر اجتماعی و از آن طریق بر احساس تعلق شهروندان اثرگذار هستند.
تأثیر روابط روستایی-شهری بر تنوع فعالیت های اقتصادی سکونتگاه های پیراشهر دهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر دگرگونی های اجتماعی-اقتصادی و سیاسی در سطح ملی و جهانی، زمینه ساز تغییر ماهیت روابط (پیوندهای) روستایی – شهری شده است. با شکل گیری روابط تازه، جریان های مختلفی بین شهر و روستا پدیدار شده است که از آن میان می توان به جریان افراد، نوآوری، تولید و جریان سرمایه اشاره نمود. امروزه، بررسی این جریان ها و تحلیل اثرات آن ها موردتوجه محققان قرارگرفته است. بنابراین؛ هدف تحقیق حاضر تحلیل اثرات روابط شهر و روستا در تنوع فعالیت های اقتصادی خانوارهای روستایی می باشد. نوع تحقیق کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی، تحلیلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مشاهده) می باشد و برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون تی مستقل، تحلیل تشخیصی و رگرسیون لجستیک) استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق خانوارهای ساکن در 21 روستاهای پیراشهری شهر دهدشت با جمعیت 3538 خانوار است و با استفاده از فرمول کوکران تعداد 347 نمونه انتخاب و نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شده است. جهت تعریف عملیاتی روابط شهر و روستا سه بعد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی و زیست محیطی از 43 شاخص و برای بررسی تنوع فعالیت های اقتصادی از 17 شاخص استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد بعد اقتصادی براساس مدل لجستیک با ضریب (687/0) روابط شهر و روستا دارای بیشترین تأثیر و بعد کالبدی با ضریب (201/0) دارای کمترین میزان تأثیر می باشد؛ بنابراین درنتیجه نهایی می توان گفت در محدوده موردمطالعه شاخص های بعد اقتصادی روابط شهر و روستا در ایجاد تنوع فعالیت های اقتصادی خانوارهای روستایی مؤثر می باشند.
شناسایی مؤلفه های رضایتمندی در گردشگران و مراجعه کنندگان پارک های تفریحی با رویکرد افزایش سلامت
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
160 - 176
حوزههای تخصصی:
صنعتی شدن و رشد بی رویه جمعیت، پیامدهایی نظیر دوری از طبیعت، افزایش فشارهای روحی و جسمی و کاهش سطح سلامت را به دنبال داشته، لذا نیاز به حضور در فضاهای باز همچون پارک های شهری، بیش از پیش احساس می شود. از طرفی توجه به سلامت شهروندان و گردشگران در پارک های شهری، سبب افزایش سطح رضایتمندی آنان خواهد شد، بنابراین هدف اصلی این پژوهش طبقه بندی و شناسایی مؤلفه های رضایتمندی در پارک های شهری با رویکرد ارتقای سلامت می باشد. در راستای دستیابی به اهداف، سؤالات زیر مطرح می گردد: -مؤلفه ها و شاخص های مؤثر بر ایجاد رضایتمندی در پارک های سلامت محور کدامند؟ راهکارهای طراحی که سبب افزایش رضایتمندی از پارک های سلامت محور می شوند، کدامند؟ پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت، ترکیبی و از نوع کمی-کیفی است. در گام اول، مؤلفه های مؤثر بر رضایتمندی و افزایش سلامت در پارک های شهری از طریق مطالعات کتابخانه ای-اسنادی جمع آوری و در دو جدول عنوان گردید. در گام بعد، مدل مفهومی پژوهش بر اساس شاخص های مشترک، استخراج و ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ آن توسط متخصصین حوزه معماری و شهرسازی با ابزار پرسشنامه مورد بررسی ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ. یافته ها نشان می دهد، مؤلفه های مؤثر در رضایتمندی گردشگران در پارک های شهری با رویکرد افزایش سطح سلامت شامل پنج مؤلفه «کالبدی» با شاخص آسایش اقلیمی، منظر و تنوع بصری واضح و مثبت، دسترسی و خوانایی، ایمنی و امکانات و تجهیزات، «عملکردی» با شاخص کاربری های متنوع و همه شمولی، خدمات بهداشتی، برقراری نظم و خوانایی، برگزاری فعالیت ها و جشن های فرهنگی، فعالیت های تندرستی و استفاده از فناوری های نوین، «اجتماعی» با شاخص تعاملات فردی و تعاملات اجتماعی، «اقتصادی» با شاخص مقرون به صرفه بودن و رعایت انصاف و «معنایی» با شاخص آرامش روحی و احساس امنیت است. در انتها، برای هر شاخص راهکار طراحی ارائه شده است.
اندیشه حق به شهر؛ تحولی مفهومی و بنیادین در مبارزات شهری برای زندگی خوب شهری مطالعه موردی: تحلیل تطبیقی مناطق پنج گانه شهر ارومیه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۷
130 - 151
حوزههای تخصصی:
امروزه مفهوم «حق به شهر» واکنشی به روند پرشتاب توسعه شهری نامتعادل و طرح های کمتر اندیشیده شده برنامه ریزی شهری جهت تحقق پذیری و دستیابی به شهری قابل زیست، پویا و پایدار می باشد. شهروندمدارتر کردن بستر زندگی شهری، عدالت شهری، شهرسازی عدالت محور و دموکراسی شهری مسائل اساسی برنامه ریزی شهری امروزی بوده که رویکرد حق به شهر از طریق اعمال تغییرات اجتماعی-فضائی شهر به تحقق آن ها می پردازد. پژوهش حاضر با هدفی کاربردی-توسعه ای و ماهیتی توصیفی-تحلیلی سعی دارد تا با اتخاذ پیش زمینه ای انسان مدارانه، به ارزیابی میزان تحقق شاخص های حق به شهر در هر یک از مناطق پنج گانه شهر ارومیه بپردازد. شیوه های مورد استفاده در گردآوری و تحلیل اطلاعات، بهره گیری از روش های سندگزینی و کتابخانه ای، شناسایی میدانی و مصاحبه (حجم نمونه هدفمند) و استفاده از تکنیک های آنتروپی شانون و کوپراس در تحلیل کمی می باشد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل حاکی از آن است که مناطق 2 و 4 شهر ارومیه به ترتیب بیشترین و کمترین سطح سازگاری و مطلوبیت را به خود اختصاص داده اند. در نهایت جهت دستیابی به شرایطی مناسب در حوزه برنامه ریزی شهری، به ارائه پیشنهاداتی منسجم و هدفمند پرداخته شده است.
اثرات گردشگری خلاق بر پایداری سرمایه های معیشتی خانوارهای روستایی منطقه ارسباران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از پیش شرط های اساسی برای رسیدن به توسعه پایدار و رفاه در هر جامعه، حفظ و ارتقاء سرمایه معیشتی است. این پژوهش یک مطالعه توصیفی- پیمایشی است که تحلیل روابط ساختاری سرمایه معیشتی بر اساس نظریهDFID و گردشگری خلاق با ابعاد چهار گانه را مورد مطالعه قرار داده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی است که به شیوه پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش سرپرستان خانوارهای روستایی منطقه ارسباران بوده (10888=N) که با استفاده از جدول کرجسی- مورگان، حجم نمونه ی آماری 329 نفر محاسبه گردید. به منظور دستیابی به نمونه ها در این پژوهش، از روش نمونه گیری تصادفی استفاده گردید. مقدار آلفای کرونباخ بدست آمده برای شاخص های گردشگری خلاق برابر 80/0 و برای شاخص های سرمایه های معیشتی 79/0 بدست آمده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از بسته نرم افزاری SPSS نسخه 24 و LISREL 8.8 استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده مولفه های گردشگری خلاق و سرمایه های معیشتی به ترتیب با میانگین 270/3 و 773/2 در روستاهای منطقه ارسباران در حد مطلوب و پایین تر از حد مطلوب ارزیابی شده است و بین مولفه های گردشگری خلاق با سرمایه های معیشتی روابط علّی با شاخص های مطلوبی برازش داشت (RMSEA= 0/07). بر اساس یافته های تحقیق ارتقاء شاخص های طبقه خلاق، محصول خلاق، فرآیند خلاق و محیط خلاق در توسعه شاخص های سرمایه های معیشتی خانوارهای روستایی اثرگذار است.
امکان سنجی استفاده از انتقال حقوق توسعه ، جهت حفظ باغات و اراضی کشاورزی شهر طرقبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱
71 - 88
حوزههای تخصصی:
باغات و اراضی کشاورزی نقش قابل توجهی را در حیات شهرها ایفا می کنند؛ به طوری که برنامه ریزان شهری روش های مختلفی را جهت حفظ این اراضی اتخاذ می نمایند. یکی از روش های کارآمد روش «انتقال حقوق توسعه ای» است. مسئله پژوهش شرایط غیرقابل انتظاری است که حکایت از عدم استفاده، امکان سنجی و به کارگیری نظریات جدید همچون انتقال حقوق توسعه ای علی رغم مهیا بودن آن ها دارد و اینکه چرا تاکنون این روش جایگاه مناسبی در ادبیات مدیریت شهری ایران نیافته است. ازاین رو هدف ارائه پاسخی برای چگونگی استفاده از رویکرد انتقال حقوق توسعه ای باغات و اراضی کشاورزی شهر طرقبه و همچنین شناسایی مناطق مستعد دریافت حقوق توسعه برمبنای پارامترهای مؤثر می باشد. در حوزه روش به لحاظ هدف پژوهش توصیفی بوده است و نتایج آن نیز در نمونه مطالعاتی کاربردی است. روش مورداستفاده در این پژوهش در بخش گردآوری اطلاعات و تدوین مبانی نظری اسنادی بوده است و پس ازآن با استفاده از روش AHP و اخذ نظرات خبرگان وزن شاخص ها محاسبه شده است و یافته های موردنظر حاصل شده است؛ سپس نتایج حاصل با استفاده نرم افزار ARC GIS و افزونه های تحلیلی آن مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. نتایج حاکی از آن است که در مناطق ارسال شاخص های میزان برداشت سالانه از انواع محصولات پایه در شهر، درصد مشارکت ساکنین و قیمت اراضی کشاورزی بیشترین ارزش را در مقابل دیگر شاخص ها جهت انتخاب مناطق دارند. همچنین در بین شاخص های مناطق دریافت شاخص های زیرساختی چون آب و برق و گاز بیشترین اهمیت را داشته و در کنار آن ها نسبت سود به هزینه و قیمت زمین نیز اهمیت دارد و در زمان انتخاب و انجام برنامه انتقال حق توسعه باید به آن ها توجه شود.
اثرگذاری توانمندسازی ساختاری بر مشارکت زنان در طرح های توسعه گردشگری و دگرگونی فضایی سکونتگاه های روستایی شهرستان های شاهرود و میامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار محیط جغرافیایی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
105 - 122
حوزههای تخصصی:
پیشینه و هدف: رهیافت توانمندسازی ساختاری زنان روستایی با آرمان مشارکت در طرح های توسعه گردشگری، به مثابه یکی از برجسته ترین رویکردها در زمینه دگرگونی فضایی سکونتگاه های روستایی است که در چهار بعد بر دگرگونی فضایی همچون فرصت های یادگیری، دریافت اطلاعات، دسترسی به منابع و پشتیبانی اثرگذار است. توانمندسازی ساختاری متکی بر آموزش و آگاهی بخشی به زنان روستایی نسبت به منافع و هزینه های توسعه گردشگری، پرورش دانش و مهارت بومی برای بهره مندی از فرصت های گوناگون شغلی، آسان سازی دسترسی به منابع مادی و معنوی و نگاه به شکل دهی نهادها، بر ادراک سازگار زنان برای مشارکت در طرح های توسعه گردشگری و دگرگونی فضایی سکونتگاه های روستایی اثرگذار است. ولی در ایران آموزش نامولد، زنان را در فرایند طرح های توسعه گردشگری، به شکل «انسان های کارپذیر» بدل کرده و مشارکت شان را با چالش روبرو ساخته که بازدارنده توسعه و دگرگونی فضایی است. از اینرو هدف پژوهش حاضر بررسی اثرگذاری توانمندسازی ساختاری بر ادراک سازگار زنان از طرح های توسعه گردشگری و عوامل برانگیزاننده مشارکت زنان روستایی در جهت دگرگونی فضایی سکونتگاه های روستایی می باشد.مواد و روش ها: جامعه آماری این پژوهش کاربردی و کمی، دربرگیرنده 33 روستای فعال در بخش گردشگری با 15196 خانوار است که به گونه تصادفی تعداد 400 نمونه بر مبنای فرمول کوکران محاسبه و در سال 1400 پرسشنامه ها تکمیل شد. روش های آماری مورد استفاده، تحلیل همبستگی و مدل معادلات ساختاری است. مدل یابی در دو گام انجام شد. در گام اول، پایایی شاخص، توسط معیارهای آلفای کرونباخ که بالاتر از 7/0 و پایایی ترکیبی به واسطه مقادیر بالاتر از 6/0 یافته ها و بحث: یافته ها آشکار ساخت ضریب مسیر در سطح اطمینان 95 درصد معنادار است؛ چون مقدار t از 96/1 بیشتر است. بر مبنای مقادیر ضرایب مسیر و مقدارt ، ادراک سازگار زنان روستایی از طرح های توسعه گردشگری با توانمندسازی ساختاری آنان با ضریب مسیر 830/0 و مقدار t برابر با 014/48، گویای رابطه مثبت و معنی دار است و مورد تایید قرار گرفت. مشارکت زنان در طرح های توسعه گردشگری و دگرگونی فضایی نیز، با ضریب مسیر 382/0 و مقدار t که برابر با 866/6 شده است، رابطه مثبت و معنا دار با ادراک سازگار زنان از طرح های توسعه گردشگری و دگرگونی فضایی دارد. به منظور سنجش فرضیه میانجی، نتایج آزمون سوبل نشان داد بین توانمندسازی ساختاری با نقش میانجی ادراک سازگار زنان و مشارکت شان در طرح های توسعه گردشگری و دگرگونی فضایی سکونتگاه های روستایی، رابطه میانجی و غیرمستقیم وجود دارد. این پژوهش، با نتایج پژوهش ایراوان و نارا، (Irawan and Nara, 2020)، همراستا است که معتقدند توانمندسازی در تمام ابعاد در مشارکت اثرگذار و منافع حاصل از گردشگری و توزیع عادلانه آنها، منجر به توسعه گردشگری در جامعه شده است.نتیجه گیری: نتایج میانگین متغیرها نمایان ساخت، توانمندسازی ساختاری بر ادراک سازگار زنان از مشارکت شان در طرح های توسعه گردشگری و دگرگونی فضایی سکونتگاه های روستایی ناحیه مورد مطالعه، اثرگذار بوده است. نقش موثر زنان در این طرح ها، انکارناپذیر و توفیق در آن بدون مشارکت زنان دشوار است. توان افزایی زنان روستایی از این رو اهمیت دارد که می تواند در ایجاد چرخه های پایدار تواناساز آنان از جمله در برابری جنسیتی و افزایش درآمد موثر واقع شود. با این وجود، توجه بیش از پیش به اثرگذاری توانمندسازی با آرمان نیرومندسازی و توان افزایی زنان برای پیوستگی و افزایش مشارکت شان در پیشگیری از چالش های پیش روی، پیشنهاد می شود.
ارزیابی و رتبه بندی کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری (مورد پژوهی: مناطق 5 گانۀ شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت و ارزیابی کیفیت محیطی جاذبه ها و ترجیحات گردشگران در راستای توسعه شهری و ارتقاء حضور گردشگران اهمیت بسزایی دارد. در پژوهش حاضر ضمن بررسی وضعیت پراکنش فضایی عناصر گردشگری شهر اردبیل، به ارزیابی و رتبه بندی مناطق پنج گانه شهر اردبیل از منظر شاخص های کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری از دیدگاه گردشگران پرداخته است. پژوهش از نظر هدف؛ کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی و از نظر پارادایمی در زمره پژوهش های کمی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای )مصاحبه و پرسشنامه) می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر؛ گردشگران مناطق پنج گانه شهر اردبیل است. حجم نمونه از فرمول کوکران جهت تکمیل پرسشنامه ها 384 نفر محاسبه و با روش نمونه گیری تصادفی توزیع گردید. در راستای تجزیه و تحلیل داده ها؛ در گام اول با بررسی پراکنش فضایی عناصر گردشگری شهر اردبیل؛ از نرم افزار (GIS) از استفاده گردید. در گام دوم، تجزیه و تحلیل نتایج پرسشنامه گردشگران (با پایایی 738/0 در ضریب آلفای کرونباخ و روایی 721/0؛ روش فرم موازی) با نرم افزار SPSS و بررسی تفاوت رتبه معناداری معیارهای کیفیت محیطی شهر اردبیل از طریق آزمون فریدمن تحلیل شد. همچنین، سنجش و رتبه بندی مناطق پنج گانه شهر اردبیل از نظر شاخص های کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری با استفاده از تکنیک Vikor در نرم افزارEXCEL انجام شده است. نتایج بررسی تفاوت رتبه عوامل کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری در شهر اردبیل نشان داد که بطور کلی شاخص خدمات عمومی شهری با میانگین عددی 00/4 رتبه اول و شاخص محیط زیست شهری با میانگین عددی 87/3 رتبه دوم را از نظر بازدیدکنندگان دارد. همچنین؛ در بحث رتبه بندی مناطق پنج گانه شهر از نظر شاخص های کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری؛ نابرابری وجود دارد؛ بطوریکه عناصر و جاذبه های منطقه دو که بیشتر از نوع طبیعی- تفریحی هستند؛ با مقدار عددی صفر در الویت اول و بالاترین رتبه هستند و جاذبه های منطقه چهار با مقدار عددی 752/0 در در پایین ترین رتبه و اولویت آخر از نظر گردشگران قرار دارند که این یافته ها، راهنمای مناسبی جهت آسیب شناسی، سیاستگذاری و برنامه ریزی مناسب توسعه شهری محدوده مورد مطالعه با محوریت گردشگری خواهد بود.
پیشران های کلیدی اثرگذار بر کیفیت زندگی در خام شهرها (مطالعه موردی: شهر مصیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۷
111 - 134
حوزههای تخصصی:
در دهه های گذشته با توجه به تمرکز بیش از حد جمعیت در شهرهای بزرگ و مشکلاتی که گریبان گیر این شهرها شده و همچنین با توجه به اهمیت تعاملات سکونتگاه های روستایی و شهری به منظور ایجاد یک نظام برنامه ریزی هماهنگ سرزمینی، ایجاد سکونتگاه های روستا- شهری به عنوان یکی از راهکارها و سیاست های مهم مدنظر قرار گرفته است. برهمین اساس در سال های اخیر سکونتگاه های روستایی زیادی به نقاط شهری تبدیل شده اند. یکی از موارد مورد توجه در این تغییر، تغییرات صورت گرفته در کیفیت زندگی ساکنان است. در این راستا، هدف از پژوهش حاضر، بررسی رضایتمندی ساکنان شهر مصیری از کیفیت زندگی خود بعد از ارتقای سکونتگاه است. برای این منظور مجموعه شاخص های اجتماعی، آموزش، اقتصادی، مدیریت،بهداشت و درمان و کالبدی- فضایی استفاده شد. داده های پژوهش به صورت میدانی و با استفاده از پرسشنامه گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از روش های آماری همچون آزمون تی تک نمونه ای، همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چندگانه و کای اسکوئر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد ارتقای سکونتگاه نتوانسته است تغییرات مطلوبی در زندگی ساکنان ایجاد کند، با توجه به نتایج، ساکنان از کیفیت زندگی خود در ابعاد مورد بررسی رضایت پایینی دارند. به اعتقاد آن ها با توجه به اهمیت عملکرد مدیریت شهری و همچنین تغییرات شاخص های اقتصادی در بهبود وضعیت کنونی، نیاز است این دو شاخص و عوامل تاثیرگذار در بهبود آن ها در اولویت رسیدگی و برنامه ریزی قرار گیرد. در آخر پیشنهاد می شود؛ استفاده از ظرفیت موقعیت ارتباطی درون و برون استانی، بهبود تجهیزات شهری و بسترسازی رشد اقتصادی با تاکید بر بخش کشاورزی و صنایع کوچک بیش تر مورد توجه قرار گیرد.
تأثیر شهرهای دانش بنیان بر توسعه منطقه ای (نمونه موردی شهر پردیس)
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
55 - 79
حوزههای تخصصی:
برای کشور ایران که قصد دارد به کشوری توسعه یافته تبدیل شود، یکی از عناصر کلیدی دستیابی به توسعه یافتگی، توجه به رویکرد دانش بنیان در تمام زمینه های علمی و تکنولوژی در جامعه است. از جمله این موارد ایجاد و توسعه شهرهای دانش بنیان هستند که امروزه در جهان مطرح شده و دارای اقتصاد مبتنی بر دانش و شهرهای پایداری هستند. شهر پردیس به دلیل قرار گیری در 17کیلومتری شرق کلان شهر تهران، برخورداری از شبکه ارتباطی بزرگراهی، برخورداری از قابلیتهای گردشگری ، موقعیت خاص طبیعی، مراکز آموزش عالی همچون دانشگاه آزاد و از همه مهمتر پارک علم و فناوری ، شرایط لازم برای جذب سرمایه گذاران بخش خصوصی و به خصوص طبقه خلاق شهری را دارا بوده و پتانسیل لازم برای تبدیل شدن به یک شهر دانش بنیان را دارا میباشد. هدف در این پژوهش تدوین مبانی نظری مستدل و مستحکم در رابطه با تأثیر شهرهای دانش بنیان بر توسعه منطقه ای و شناسایی معیارها و شاخص های شهر دانش بنیان در شهر پردیس میباشد، که با تحلیل نتایج پرسش نامه با روش طیف لیکرت و آزمون مطلوبیت از 60 نفر از افراد براساس نمونه گیری هدفمند مطابق با جامعه آماری صورت میگیرد. در ادامه با بررسی وضع موجود و شناخت قابلیتها و تنگناهای شهر پردیس به بررسی اینکه ،آیا این شهر قابلیت تبدیل به یک شهر دانش بنیان را دارا بوده ، میپردازیم و معیارها و شاخهای لازم برای این تبدیل را در شش بعد اجتماعی ،اقتصادی، مدیریتی ، ادراکی و سازمان فضایی وزیر ساخت شهری را از طریق مدل سلسله مراتبی AHP مورد ارزیابی قرار میدهیم . نتایح پژوهش نشان میدهد ، معیار اقتصادی در رتبه اول ، زیرساخت شهری در رتبه دوم و مدیریتی در رتبه سوم از نظر اهمیت در راستای ایجاد شهر دانش بنیان و توسعه منطقه ای در شهر پردیس قرار میگیرد.
Identification of the Factors Affecting Capital Structure in Firms with Emphasis on the Role of Behavioral Factors(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Making decisions regarding capital structure is among the most challenging issues ahead for firms and the most critical decisions for their survival. On the other hand, several significant aspects, such as behavioral factors, have been overlooked in this field. Thus, the present study mainly seeks to identify the factors affecting capital structure in Iranian firms, emphasizing the role of behavioral factors. The present study employs mixed qualitative and quantitative research methods. From the qualitative point of view, capital market experts were inquired, and theoretical saturation was achieved using the snowball method. After the interviews, research components were extracted through coding. The opinions of a group of experts and managers of firms listed on the Tehran Stock Exchange were used in the quantitative section, and a structural equation form was used to perform confirmatory factor analysis on the research model. A total of 63 concepts in the form of six categories were identified at the first stage, which was reduced to 58 in the form of six categories and was confirmed after the concepts were sent back to the experts. The principal components included behavioral factors, macroeconomic factors, political factors, socio-cultural factors, firm features, and corporate governance. Results were validated through factor analysis in the quantitative portion of the study. The present study can be considered among the comprehensive studies at the construct level with an integrated approach to firms' capital structure. The emergence of behavioral finance resulted from understanding the importance of measuring human behavior as a factor with transcendent consequences for financial decisions. Hence, most behavioral finance studies are focused on observable behaviors. However, the item response theory presents an integrated method for disciplines that work with cognitive variables. Accepting opportunities for new knowledge is essential for firm decisions to respond to the mental views of financial managers.
The present study sought to identify the factors influencing firms' capital structure in Iran. The tool used in the present study reflected the elements making up the capital structure. In this regard, the notable point is how the classic criterion of structural capital components can explain financial managers' perception of decision-making. The research results in this area are interesting since we have confirmed a capital structure theory at the construct level. The conformity of the results and the obtained reliability levels indicate that this theory fits the given dimensions well. Moreover, relevant evidence indicates that senior financial managers adopt various states considering internal and external factors at the structural level, which can cause cognitive bias in decision-making.
بررسی آثار مدیریت خطا بر فشار بازار سرمایه در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه و سرمایه سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
219 - 246
حوزههای تخصصی:
هدف: بروز بحران های اخیر در بورس اوراق بهادر در جهان و ایران که موجب از دست رفتن سرمایه های فردی و ملی کلانی گردیده بی شک بیشترین تأثیر را از عوامل دورن شرکتی همچون مدیریت خطا گرفته است زیرا وجود اشکال در این مقوله موجبات کاهش تولید، افت درآمد، دستکاری سود، گزارشگری غلط و بالتبع سرمایه گذاری نامناسب و هدررفت سرمایه را فراهم آورده لذا، مطالعه آثار مدیریت خطا بر عوامل اثرگذار بر مقوله های موثر در سرمایه گذاری از جمله فشار بازار سرمایه، هدف پژوهش حاضر قرار گرفته است.
روش: برای بررسی آثار مدیریت خطا بر فشار بازار سرمایه، نمونه 150 تایی از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به روش حذف سیستماتیک انتخاب شده و در بازه زمانی سا ل های 1399- 1392 مورد مطالعه قرار گرفته اند. برای آزمون داده های کمی از رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد از بین سه نوع مدیریت خطای عملیاتی، رعایتی و گزارشگری که به روش تحلیل محتوی از بطن گزارش حسابرس مستقل استخراج و گردآوری گردیده، مدیریت خطای عملیاتی و رعایتی اثر منفی و معناداری بر فشار بازار سرمایه داشته است بطوریکه با افزایش مدیریت خطا شاخص های فشار بازار سرمایه نظیر فشار سود، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار، اندازه شرکت و رشد سود سهمی افزایش قابل ملاحظه ای داشته اند.
نتیجه گیری: بطور کلی نتایج پژوهش نشان داده فعالان بازار از علامت دهی ارقام صورت های مالی در جهت سرمایه گذاری خویش بخوبی استفاده نموده اند زیرا مدیریت خطا در بخش عملیاتی و رعایتی واحدهای تجاری، با بالابردن کارایی و اثربخشی عملیات واحدهای تجاری و رعایت قوانین و مقررات به ترتیب موجب ارتقاء سطح درامد، افزایش ارزش بازار حقوق صاحبان سهام، افزایش اندازه شرکت و افزایش رشد شرکت گردیده است.
نقش مؤلفه های اقتصاد دانش بنیان بر نرخ بیکاری در استان های مختلف ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست ها و تحقیقات اقتصادی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
28 - 54
حوزههای تخصصی:
اقتصاد مبتنی بر دانش باعث افزایش مهارت ها،کارایی، خلاقیت و نوآوری نیروی انسانی شده و با افزایش اشتغال روند بیکاری در اقتصاد را کاهش می دهد .هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرگذاری اقتصاد دانش بنیان بر نرخ بیکاری در استان های مختلف ایران با استفاده از رویکرد مطالعه داده های پانل می باشد. جهت بررسی اثر اقتصاد دانش بنیان بر نرخ بیکاری، چهار شاخص اصلی اقتصاد دانش بنیان، شامل شاخص آموزش و منابع انسانی، شاخص نوآوری و اختراع، شاخص زیرساخت های اطلاعاتی و ارتباطی و شاخص رژیم های نهادی و اقتصادی استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که شاخص نوآوری و اختراع و شاخص آموزش و منابع انسانی اثر منفی بر نرخ بیکاری در دوره موردنظر در استان های کشور ایران دارد. این بدان معناست که افزایش و بهبود این دو شاخص منجر به کاهش نرخ بیکاری در استان ها می شود. همچنین، نتایج نشان می دهد شاخص رژیم نهادی و اقتصادی و شاخص زیرساخت های اطلاعاتی و ارتباطی اثر معناداری بر نرخ بیکاری در استان های اقتصاد ایران ندارد. بنابراین سیاست گذاران اقتصادی کشور بویژه شورای برنامه ریزی و توسعه استان های کشور جهت کاهش نرخ بیکاری توجه خاصی را بر ارتقای شاخص های آموزش و منابع انسانی داشته، و در بخش نوآوری و اختراعات حمایت های لازم و بودجه قابل توجهی را اختصاص دهند
بررسی رفتار غیرخطی نرخ ارز حقیقی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد پولی، مالی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
135 - 163
حوزههای تخصصی:
پس از خاتمه یافتن نظام برتون وودز در سال 1971، بررسی رفتار و مدل سازی نرخ ارز به مسئله ای مناقشه آمیز برای اقتصاددانان و سیاست گذاران مبدل شده است. یکی از مسائل مهمی که در ارتباط با نرخ ارز وجود دارد، ماندگاری نرخ ارز حقیقی است. در این راستا، پژوهش حاضر از دو الگوی خودبازگشت آستانه ای خودمحرک و رگرسیون انتقال ملایم لجستیک استفاده کرده است تا رفتار غیرخطی نرخ ارز حقیقی در اقتصاد ایران را طی سال های 1396:12 – 1383:02 بررسی کند. ابتدا، امکان وجود رفتار آستانه ای در نرخ ارز حقیقی آزمون های براک، دیچرت و شینکمن (1987) و هانسن (1999) تأیید شد. سپس، مقدار آستانه برای رشد نرخ ارز حقیقی در الگوی اول 84/3% و در الگوی دوم 5% محاسبه شد. هر دو الگو نشان می دهد مادامی که رشد نرخ ارز حقیقی در رژیم شدید قرار گیرد، پایداری قابل توجهی خواهد داشت و از مقادیر گذشته خود به طور مثبت تحت تأثیر قرار می گیرد.
تاثیر مالیات بر فروش کالا و خدمات بر تورم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اقتصاد بخش عمومی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
293 - 312
حوزههای تخصصی:
مالیات بر فروش کالا و خدمات دلیل مصرفی بودن پایه مالیاتی، هزینه های پایین شناسایی، سهل الوصول بودن، عدم ایجاد ناکارایی در بخش تولید و عدم فشار بر این بخش، مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته است. با این وجود منافع، چالش اصلی دریافت مالیات بر فروش کالا وخدمات افزوده، آثار تورم احتمالی اجرای این نوع مالیات ها است. از این رو، در این پژوهش سعی شده است که تأثیر مالیات بر فروش کالا و خدمات بر تورم مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. برای این منظور از داده های سال های 1400- 1357 و با بهره گیری از الگوی اقتصادسنجی خودرگرسیون با وقفه های توزیعی (ARDL) استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، مالیات با یک وقفه منجر به افزایش تورم شده و میزان اثرگذاری آن حدود 0.05درصد بوده است. در واقع وضع مالیات بر فروش کالا و خدمات از طریق فشار هزینه عمل کرده و موجب افزایش سطح قیمت ها شده است اما میزان اثرگذاری آن بر افزایش تورم، نسبت به سایر متغیرهای مورد بررسی اندک بوده است. طبق نتایج به دست آمده، بیش ترین اثر ضد تورم مربوط به متغیر تولید و بعد از آن نرخ بهره گزارش شد و نقدینگی بیشترین تأثیر بر افزایش تورم را نشان داده است. علاوه بر این، متغیرهای نرخ ارز و تحریم های اقتصادی نیز منجر به افزایش تورم در طی دوره مورد بررسی گردیده است. کالا و خدمات از طریق فشار هزینه عمل کرده و موجب افزایش سطح قیمت ها شده است اما میزان اثرگذاری آن بر افزایش تورم، نسبت به سایر متغیرهای مورد بررسی اندک بوده است. طبق نتایج به دست آمده، بیش ترین اثر ضد تورم مربوط به متغیر تولید و بعد از آن نرخ بهره گزارش شد و نقدینگی بیشترین تأثیر بر افزایش تورم را نشان داده است. علاوه بر این، متغیرهای نرخ ارز و تحریم های اقتصادی نیز منجر به افزایش تورم در طی دوره مورد بررسی گردیده است.