فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۸۱ تا ۲٬۴۰۰ مورد از کل ۵۰۵٬۸۵۹ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (تیر) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۸
۲۸۴-۲۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: هوش های چندگانه، به عنوان یکی از نظریه های شناخته شده در روانشناسی، نقش مهمی در تصمیم گیری های مختلف از جمله مسیر شغلی ایفا می کنند. با وجود پژوهش ها متعدد در این حوزه، شکاف های علمی قابل توجهی در بررسی نحوه تأثیرگذاری انواع مختلف هوش بر تصمیم گیری شغلی مشاهده می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف مرور پژوهش های موجود پیرامون نقش هوش های چندگانه در تصمیم گیری مسیر شغلی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر مروری از نوع مرور منظم اسناد بود. جامعه این مطالعه شامل تمامی منابع علمی و پژوهشی مرتبط با مفاهیم نقش هوش های چندگانه در تصمیم گیری مسیر شغلی بود. این منابع شامل مقالات علمی، کتاب ها، گزارش های پژوهشی و تحلیل های انتقادی منتشرشده در بازه زمانی 2000 الی 2024 در پایگاه های داده علمی معتبر و نشریات بین المللی بود. روش نمونه گیری در این مطالعه به صورت غیرتصادفی و هدفمند بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. یافته ها: یافته های مرور نشان می دهد که هر یک از انواع هوش های چندگانه، از جمله هوش منطقی-ریاضی، هوش میان فردی، و هوش درون فردی، تأثیرات متفاوتی بر تصمیم گیری مسیر شغلی دارند. به ویژه، هوش میان فردی در انتخاب مشاغل مرتبط با تعامل اجتماعی و هوش منطقی-ریاضی در مشاغل فنی و تحلیلی تأثیرگذارتر بوده است. نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که استفاده از نظریه هوش های چندگانه می تواند به درک بهتری از فرآیند تصمیم گیری مسیر شغلی کمک کند و به مشاوران شغلی و برنامه ریزان منابع انسانی در ارائه راهبردهای متناسب با قابلیت های فردی یاری رساند.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر امید به زندگی بیماران دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (مرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۹
۱۹۶-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: بیماران تحت دیالیز با چالش های جسمی و روانی متعددی روبرو هستند که می تواند امید به زندگی آن ها را تحت تأثیر قرار دهد. در این میان، مداخلات روان درمانی مانند گروه درمانی شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان روش های مؤثر برای بهبود سلامت روان شناخته شده اند. با این حال، مقایسه اثربخشی این دو روش بر افزایش امید به زندگی در بیماران دیالیزی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر امید به زندگی بیماران دیالیزی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون–پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران دیالیزی مراجعه کننده به مرکز دیالیز بیمارستان خاتم الانبیا در شهرستان شاهرود در سال 1402 به تعداد 211 نفر بودند. از بین افراد جامعه آماری، 45 نفر با نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه امید به زندگی (اسنایدر، 1991) بود. پروتکل درمان شناختی-رفتاری (والساراج و همکاران، 2021) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (سگال و همکاران، 2023) برای گروه هیا آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته در نرم افزار SPSS نسخه 25 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که دو شیوه مداخله درمان شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر امید به زندگی بیماران دیالیزی در پس آزمون اثر معنی دار داشت (001/0 >P). بین نمرات امید به زندگی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری صرف نظر از نوع مداخله، تفاوت وجود داشت. از بین دو روش مداخله درمان شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، درمان شناختی رفتاری در افزایش امید به زندگی در بیماران دیالیزی مؤثرتر بود (001/0 >P) نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که استفاده از مداخلات روان درمانی، به ویژه شناختی رفتاری، می تواند به عنوان یک راهکار کاربردی در بهبود امید به زندگی و ارتقای سلامت روان بیماران تحت دیالیز مورد توجه قرار گیرد
بررسی اثربخشی راهبردهای یادگیری خود تنظیمی بر خودکارآمدی تحصیلی، انگیزه علمی، نگرانی و پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اثربخشی خودتنظیمی تحصیلی به طور فزاینده ای در کاهش اضطراب مورد استفاده قرار گرفته است. در چند دهه اخیر این رویکرد باعث بهبودی مهارت های مختلف از جمله مهارت های تحصیلی، شناختی، هیجانی و اجتماعی شده است. ولی اثربخشی آن در تمام حوزه های تحصیلی یک ضرورت مهم و اساسی است که باید توسط مطالعات پوشش داده شود. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی راهبردهای یادگیری خود تنظیمی بر خودکارآمدی تحصیلی، انگیزه علمی، نگرانی و پیشرفت تحصیلی بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان ابتدایی شهر بغداد در سال تحصیلی 403-1402 بود. نمونه پژوهش 50 نفر از دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر بغداد بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 25 نفره (گروه کنترل 25 نفر و گروه آزمایش 25 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی موریس (2001)، انگیزه علمی میدلتون و میدگلی (1998)، نگرانی تحصیلی ابوالقاسمی و همکاران (1388) و پیشرفت تحصیلی صالحی (1394) انجام گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی منجر به افزایش خودکارآمدی تحصیلی، انگیزه علمی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان شده است (05/0≥P). همچنین نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی منجر به کاهش نمرات پس آزمون نگرانی تحصیلی دانش آموزان شده است (05/0≥P). نتیجه گیری: مداخلات و برنامه های پیشگیرانه باید راه هایی را برای بهبود پیشرفت تحصیلی و انگیزه علمی و کاهش نگرانی تحصیلی، به ویژه ادامه تحصیل و خودکارآمدی تحصیلی در نظر بگیرند. مطالعات آتی باید عوامل خطری را که ممکن است این روابط را تقویت کنند شناسایی کنند.
ارائه مدل ساختاری تبیین اضطراب مرگ بر اساس کیفیت زندگی با نقش میانجی گر شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (مهر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۱
۱۸۶-۱۶۸
حوزههای تخصصی:
زمینه: اضطراب مرگ به عنوان یک بحران وجودی، کیفیت زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. از طرف دیگر، شفقت به خود به عنوان یک عامل محافظتی در برابر انواع حالت های اضطراب از جمله اضطراب مرگ معرفی شده است. علی رغم مطالعات متعدد در مورد روابط متغیرهای مذکور، در مورد تدوین مدل ساختاری تبیین اضطراب مرگ بر اساس کیفیت زندگی با نقش میانجی گر شفقت به خود، خلا پژوهشی وجود دارد. هدف: هدف از انجام این پژوهش، تدوین مدل ساختاری تبیین اضطراب مرگ بر اساس کیفیت زندگی با نقش میانجی گر شفقت به خود بود. روش: روش این پژوهش، همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد ۵۰ تا ۶۵ ساله مراجعه کننده به مراکز بهداشتی واقع در شرق شهر تهران در سال ۱۴۰۲ بود. حجم نمونه آماری نیز 354 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل مقیاس اضطراب مرگ (تمپلر، 1970)؛ پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996)؛ مقیاس شفقت به خود (نف، 2003) بود. برای تحلیل داده های این پژوهش از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS26 و AMOS23 استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج شاخص های برازش، مدل ساختاری این پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج تحلیل داده های پژوهش نشان داد که کیفیت زندگی و شفقت به خود به صورت منفی و معنادار، اضطراب مرگ را پیش بینی می کنند (01/0 >P). هم چنین نتایج نشان داد، کیفیت زندگی با میانجی گری شفقت به خود، اضطراب مرگ را پیش بینی می کند (01/0 >P). نتیجه گیری: با توجه یافته های این پژوهش مبنی بر این که کیفیت زندگی با میانجی گری شفقت به خود، اضطراب مرگ را در افراد پیش بینی می کند، روانشناسان می توانند با کمک به مراجعان جهت ارتقای کیفیت زندگی و شفقت به خود، اضطراب مرگ را در آن ها کاهش دهند.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و ذهن آگاهی مبتنی بر استرس بر علائم خودشیفتگی آسیب پذیر در افراد دارای اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (مهر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۱
۲۰۳-۱۸۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال شخصیت مرزی و خودشیفتگی آسیب پذیر، اگرچه به عنوان سازه ای متمایز شناخته می شوند اما با هم در ارتباط هستند. رفتاردرمانی دیالکتیک و ذهن آگاهی مبتنی بر استرس می تواند در بهبود این جنبه نقش مؤثری داشته باشد. با این حال، شکاف پژوهشی موجود به دلیل کمبود مطالعاتی که به صورت مستقیم اثرات رفتاردرمانی دیالکتیک و ذهن آگاهی مبتنی بر استرس را بر علائم خودشیفتگی آسیب پذیر در افراد دارای اختلال شخصیت مرزی، بررسی کرده اند، مشهود است و مطالعه مقایسه ای تا به حال انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و ذهن آگاهی مبتنی بر استرس بر علایم خودشیفتگی آسیب پذیر در افراد دارای اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به کلینیک درمانی بهار در سال 1403 در شهر رشت بود. در این پژوهش 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (دو گروه مداخله و یک گروه گواه) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر استرس (کابات زین، 2009) و 10 جلسه تحت مداخله ی رفتاردرمانی دیالکتیک (لینهان، 1993) قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودشیفتگی مرضی (پینکاس و همکاران، 2009) استفاده شد. تحلیل داد ه ها با بهره گیری از آزمون آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پیش آزمون خودشیفتگی با نمرات پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری داشت (05/0 >P)، همچنین نتایج دلالت بر آن داشت که بین دو درمان در طول زمان تفاوت معناداری وجود نداشت، اما هر یک از درمان ها نسبت به گروه گواه تغییرات معناداری در خودشیفتگی داشتند (05/0 >P). نتیجه گیری: براساس نتایج رفتاردرمانی دیالکتیک و ذهن آگاهی مبتنی بر استرس دو روش درمانی کارآمد در بهبود خودشیفتگی در افراد دارای اختلال شخصیت مرزی است. این نتایج می توانند به متخصصان حوزه روانشناسی بالینی در طراحی مداخلات دقیق تر و مؤثرتر کمک کرده و موجب ارتقای کیفیت زندگی افراد مبتلا به این اختلال شوند.
On the Effect of Text-based Concept Maps vs. Image-based Concept Maps on Developing Iranian Intermediate EFL Learners’ Reading Comprehension
حوزههای تخصصی:
The study aims to investigate the influence of image-based and text-based concept maps on the reading comprehension abilities of Iranian Intermediate EFL learners. A total of 90 learners participated in the study, consisting of 55 females and 35 males, all between the ages of 18 and 32. Participants were selected from intact classes at three English language schools in Sabzevar, Iran. This research was organized as a quasi-experimental study, in which the participants were segmented into two experimental groups and one control group. The intervention lasted for five weeks, with two sessions each week, each session running for one hour and thirty minutes. The outcomes from the assessments were analyzed using an independent sample t-test and ANOVA test, revealing that the image-based concept map instructional approach improved learners' reading comprehension. In terms of cognitive understanding and creativity, students who utilized image-based concept mapping outperformed their peers in the text-based mapping group. Additionally, the findings indicated that the image-based concept map teaching strategy could assist students in obtaining a more profound understanding of reading materials. Teachers might consider integrating visual mapping techniques to encourage deeper comprehension and facilitate more meaningful learning experiences, which could ultimately lead to better academic performance in language learning contexts.
Iranian EFL Learners’ Academic Self Efficacy, Metacognitive Reading Strategies, and Reading Comprehension Achievement: Exploring the Relationships and Predicting Roles
حوزههای تخصصی:
This study scrutinized the probable significant relationships among Iranian EFL learners’ academic self-efficacy, metacognitive reading strategies, and reading comprehension test performance. Relevantly, the significant predicting roles of the learners’ metacognitive reading strategies as well as academic self-efficacy for reading achievement were statistically investigated, increasing the depth of the study. Furthermore, the probable significant differences between the learners’ academic self-efficacy as well as the utilization of metacognitive reading strategies were investigated across three reading proficiency levels. To this end, 100 BA students, majoring in English Language Teaching at Islamic Azad University-Neyshabur Branch-Iran participated. Three standard instruments were employed, including academic self-efficacy and metacognitive reading strategies questionnaires along with the reading comprehension section of a TOEFL test. The study followed a quantitative correlational design. Since the normality of data was proved, the parametric statistical analyses, including descriptive statistics, Pearson's correlation coefficients, multiple regression analyses, and one-way analysis of variance were employed. The findings demonstrated significant positive relationships among the learners’ reading achievement, academic self-efficacy, and utilization of metacognitive reading strategies. In addition, it was found that metacognitive reading strategies can better predict reading comprehension than the learners’ academic self-efficacy. Academic self-efficacy was also proved as a significant predictor of the learners’ utilization of overall metacognitive reading strategies. No significant differences were proved between three proficiency levels in the utilization of metacognitive reading strategies as well as academic self-efficacy. The findings have some insightful pedagogical implications as well as some useful hints for language teachers and syllabus designers.
مفهوم سازی اعتیاد به بازی های برخط در نوجوانان ایرانی: یک مطالعه کیفی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر اعتیاد به بازی های آنلاین نوجوانان در قالب مطالعه کیفی و به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته نظریه داده بنیاد انجام شد. مشارکت کنندگان 20 نوجوان پسر 13 تا 18 ساله شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که اعتیاد به بازی های آنلاین پدیده ای پیچیده و چندبعدی است که تحت تأثیر عوامل فردی، اجتماعی و خانوادگی قرار دارد. از جمله عوامل علی مؤثر بر اعتیاد به بازی های آنلاین در بعد فردی می توان به پرکردن اوقات فراغت و شخصی، در بعد اجتماعی می توان به ارتباطی، شهرت و کسب ثروت اشاره کرد. همچنین عوامل زمینه ای شخصی، کار و بازاریابی و حمایت اجتماعی ادراک شده در ابعاد فردی، اجتماعی و خانوادگی نقش مهمی در بروز این پدیده ایفا می کنند. از سوی دیگر بهبود دقت و تمرکز، کنترل خشم، شادابی و رفع افسردگی در بعد فردی و دوست یابی، حرفه ای و معروف شدن در بعد اجتماعی، پیامدهای مثبت اعتیاد به بازی آنلاین بدست آمدند. در نهایت پژوهش حاضر نشان داد که کمبود وقت برای فعالیت های روزمره و افت درسی، شخصی، آسیب به سلامت جسمانی در بعد فردی و درک نشدن توسط خانواده در بعد خانوادگی از جمله پیامدهای منفی اعتیاد به بازی های آنلاین بود. پیشنهاد می شود برنامه ریزان تعلیم و تربیت برنامه های آموزشی مشاوره ای خود را بر چگونگی پرکردن مفید اوقات فراغت، ایجاد تفریحات سالم و لذت بخشِ شخصی سازی شده، مقابله با تنش ارضای نیازهای فردیِ ناراحتی، تنهایی و افسردگی، خستگی، تخلیه مناسب هیجانات با ورزش و ایجاد شبکه های اجتماعی و دوستی، متمرکز کنند.
اثربخشی ریتم درمانی بین فردی و اجتماعی در تلفیق با مصاحبه انگیزشی بر افزایش رضایت از زندگی دانشجویان کمبینای مبتلا به افسردگی اساسی: مطالعه تک آزمودنی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از درمان ها نه تنها باید عدم وجود بیماری باشد، بلکه هم چنین بهبود رضایت از زندگی بیمار نیز باید مورد توجه قرار گیرد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ریتم درمانی بین فردی و اجتماعی در تلفیق با مصاحبه انگیزشی بر افزایش رضایت از زندگی دانشجویان کم بینای مبتلا به افسردگی اساسی انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح تک آزمودنی با خط پایه چندگانه بود. جامعه آماری شامل اعضای گروه واتساپ دانشجویان بهزیستی مشهد در شهریورماه 1401، (110 عضو)، بود؛ از آن میان 2 شرکت کننده ی کم بینای مبتلا به افسردگی اساسی (یک خانم و یک آقا)، به روش نمونه گیری در دسترس مبتنی بر هدف انتخاب شدند. از پرسش نامه افسردگی بک- ویرایش دوم (1996) و فرم کوتاه پرسش نامه کیفیت رضایت و لذت از زندگی اندیکت و همکاران (1993) برای ارزیابی استفاده گردید. شرکت کنندگان 12 جلسه ، 1 ساعت در هفته، مداخله را دریافت کردند؛ و 3 ماه پیگیری شدند. داده ها به کمک شاخص تغییر پایا، اندازه اثر و تحلیل دیداری نمودارها، تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد، ریتم درمانی بین فردی و اجتماعی در تلفیق با مصاحبه انگیزشی رضایت از زندگی شرکت کنندگان را در پس از درمان تا مرحله پیگیری به طور قابل توجهی افزایش داده است. نتیجه گیری: یافته ها از این امر حمایت می کند که تلفیق ریتم درمانی بین فردی و اجتماعی با مصاحبه انگیزشی می تواند روش مناسبی برای افزایش رضایت از زندگی دانشجویان کم بینای مبتلا به افسردگی اساسی باشد؛ لذا پیشنهاد می شود از این مداخله به منظور ارتقای کیفیت زندگی این افراد استفاده شود.
کاستی های تقنینی نظام بین الملل در حمایت از زنان پناهجو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
29 - 48
حوزههای تخصصی:
قوانین بین المللی که از پناهجویان زن حمایت می کنند، در وضعیت مناسبی قرار ندارند. انتظارات ناشی از گستره هنجاری قانون اغلب در دنیای پیچیده و دشوار زنان پناهجو به علت سیاست ابزاری، قدرت و درگیری برآورده نشده است. جاه طلبی در چهارچوب نظام بین المللی این است که در حوزه تقنین، تضمین گستره وسیعی از حمایت ها برای همه زنان پناهجو فراهم شود. هدف این مقاله بررسی کاستی های تقنینی در نظام بین الملل در حمایت از زنان پناهجو است. باتوجه به نتیجه پژوهش، در حال حاضر در حوزه تقنینی دو دسته از معاهدات در حمایت از زنان پناهجو وجود دارد: دسته اول معاهدات بین المللی هستند که مهم ترین آن ها نیز کنوانسیون حمایت از پناهندگان است و این اسناد نتوانسته اند یک نظام جامع حمایتی از زنان پناهجو ابجاد نمایند و حتی هنوز وضعیت پناهجویی به عنوان یک وضعیت مستقل مورد پذیرش قرار نگرفته است؛ دسته دوم برخی از معاهدات منظقه ای هستند که برخی از آن ها حمایت های مناسب تری را از زنان پناهجو به عمل می آورند. حمایت از زنان پناهجو در قبال جرم و تجاوز و خشونت مستلزم این است که در یک معاهده جامع، پناهجویی مورد پذیرش قرار گیرد و اصل عدم بازگشت به طور مطلق در مورد زنان پناهجو اعمال گردد.
تحلیل حقوقی چالش های قانون انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین حقوق اداری سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۲
507 - 533
حوزههای تخصصی:
شوراهای اسلامی شهر و روستا، به عنوان یکی از نمادهای دموکراسی به دلیل جوانی از قانونی با قدمت کمتر نسبت به سایر قوانین و مقررات مربوط به انتخابات برخورداراست. اما با این حال چالش های مختلفی فراروی انتخابات شورا های اسلامی شهر و روستا وجود دارد. بر این اساس در پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی اساسی ترین ایرادات وارده به قانون تشکیلات، وظایف و اختیارات شوراهای اسلامی شهر و روستا و انتخابات شهرداران که موجب سردرگمی مجریان انتخاباتی اعم از مدیران، نهاد نظارت و نهاد تایید کننده، گردیده از دیدگاه های تقنینی، اجرایی، نظارتی و سیاسی مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت این نتیجه حاصل شده است که در بخش-هایی قانون، از شفافیت لازم برخوردار نبوده و نیز در خصوص ترکیب هیئت های اجرایی و نظارت و همچنین استفاده از ظرفیت رسانه ها و احزاب در انتخابات و از همه مهم تر تفکیک بخش انتخابات از قانون حاضر نیازمند تجدید نظر کلی بر اساس اصول حقوقی و انتخاباتی می باشد.
بررسی تطبیقی سیاستگذاری ناظربه مزاحمت های شهری درایران وانگلیس:از رفع مزاحمت تا حل مسئله اجتماع محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیق و توسعه در حقوق تطبیقی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۶
50 - 78
حوزههای تخصصی:
مزاحمت های شهری واقعیتی حقوقی واجتماعی روبه رشد در شهرهای ایران است که اثرات آن ،آسایش زندگی روزمره شهروندان را به چالش کشانده است. هم پایه این رشد،نظام حقوقی ایران نتوانسته مزاحمت شهری را یک مسئله دانسته وتنها بر حذف مزاحم اصرار دارد از این رونتوانسته پاسخ های مناسب را ارائه نماید.این امرنگرش شهروندان به کارائی نظام حقوقی را متاثر ساخته وباعث گردیده تا به منظور خلاصی از مزاحمت شهری در گردونه ای ازفرایندهای غیر اثربخش و مشاجرات با یکدیگر قرار گیرند.درانگلستان،متناسب با صنعتی شدن،این معضل در شهرها وجود داشته است، لذا پس از نتایج تلاش های انجام شده با به رسمیت شناختن مسئله وجهت گیری فرایندهابه سمت رویکردهای جامعه محورتوتنسته اثربخشی خود را حفظ کند.پرسش اصلی این مقاله تطبیق چگونگی تغییرات روی داده درسیاستگذاری و به رسمیت شناختن مزاحمت شهری ومیزان برخورداری هریک از نظام های حقوقی ایران وانگلیس از رویکردهای مسئله محور و اجتماع پایه است. بدین منظور این مقاله پاسخ این پرسش را از طریق بررسی مقررات ونیز پاسخ های موجود در مقررات دو کشوربررسی می نماید.یافته های تحقیق گویای این نکته است که نظام حقوقی انگلستان با تغییر سیاستها واتخاذ رویکردهای اجتماع محور وقربانی محور ومقررات گذاری متناسب با آن پاسخ های اثربخش تری را در قیاس بافرایندهای کنونی ایران ارائه می نماید لذا توانائی بیشتری در حل مسئله دارد. از این رو به نظر می رسد نظام اجرائی – تقنینی ایران نیز باید مسیرمشابهی را وجهه همت خود قرار دهد.
نقش ورزش در توسعه پایدار زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
169 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش ورزش در توسعه پایدار زیست محیطی انجام شد.روش شناسی: روش پژوهش از منظر هدف توسعه ای- کاربردی است و جهت گردآوری داده ها از روش پژوهش کیفی از نوع اکتشافی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران رده بالای سازمان های ورزشی (اعم از کمیته ملی المپیک، وزارت ورزش و کلیه فدراسیون های ورزشی)، متخصصان و اساتید خبره مدیریت ورزشی در سطح ایران و همچنین برخی از مدیران سازمان حفاظت محیط زیست ایران بود که 13 نفر از آنان با استفاده از نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیم ساختاریافته بود. تحلیل داده ها به روش تئوری داده بنیاد از طریق فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد.یافته ها: نتایج نشان داد که الگوی توسعه پایدار زیست محیطی مبتنی بر ورزش متشکل از 211 مفهوم و 26 مقوله فرعی است که عوامل علّی شامل 4 مقوله، بسترها و زمینه ها 4 مقوله، عوامل مداخله گر 5 مقوله، راهبردها 8 مقوله، پیامدها 4 مقوله و پدیده محوری شامل 1مقوله است.نتیجه گیری: نتایج مدل نشان داد که توسعه پایدار زیست محیطی مبتنی بر ورزش از آینده نگری، ارزش های زیست محیطی ورزش، الزامات زیست محیطی ورزشی، جنبش سبز ورزشی، عوامل آموزشی و پژوهشی، ارتباطی و ترویجی، اقتصادی، ساختاری و مدیریتی تاثیر می پذیرد و همچنین می تواند موجب بهره وری سبز ورزشی و کیفیت زندگی و رفاه شهروندان شود.
کانال های اثرگذاری شیوع بیماری کرونا (کووید-19) بر اقتصاد ورزش استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
129 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی کانال های اثرگذاری شیوع بیماری کرونا (کووید-19) بر اقتصاد ورزش استان گیلان بود.
روش شناسی: روش پژوهش از نوع کیفی بود و از استراتژی نظریه داده بنیاد به شیوه گلیزر (1992) استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود و جهت نمونه گیری از روش هدفمند و گلوله برفی استفاده شد. در مجموع 19 مصاحبه انجام شد و نمونه گیری تا جایی تداوم یافت که پژوهش به اشباع نظری و کفایت رسید.
یافته ها: نتایج کدگذاری باز پس از غربالگری نهایی حاکی از آن بود که 47 نشان می تواند از مصادیق کانال های اثرگذار بیماری کرونا (کوید-19) بر اقتصاد ورزش استان گیلان باشد. سپس در مرحله کدگذاری محوری، نشان ها در 14 مفهوم طبقه بندی شد. در نهایت 6 مقوله شناسایی شده حاصل از کدگذاری انتخابی شامل مقوله اختلال در طرف عرضه، اختلال در طرف تقاضا، اختلال در بازار نیروی کار (اشتغال)، اختلال در بازار کالا و خدمات ورزشی بخش خصوصی، اختلال در بخش دولتی و شبه دولتی، اختلال در سرمایه گذاری طبقه بندی شدند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود متولیان ورزش با در نظر گرفتن کانال های اثرگذاری شناسایی شده، به سرعت راهکارهای حمایتی و برنامه های جبرانی را برای صاحبان کسب وکارهای ورزشی تدوین و اجرا کنند. این اقدامات می تواند از تعطیلی و ورشکستگی گسترده در این حوزه جلوگیری و به پایداری اقتصادی ورزش کمک کند. همچنین، حمایت های دولتی و ایجاد مشوق های سرمایه گذاری می تواند مسیر ورود سرمایه گذاران جدید را هموار کند و زمینه رشد و توسعه خدمات ورزشی را در شرایط بحران و پس از آن فراهم سازد.
تأثیر آزادی بیان بر اثربخشی مدیریت راهبردی در وزارت ورزش و جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
117 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آزادی بیان بر اثربخشی مدیریت راهبردی در وزارت ورزش و جوانان انجام گرفت.روش شناسی: روش پژوهش کمی-توصیفی بود که به شکل میدانی انجام شد. جامعه آماری شامل همه کارکنان ستادی وزارت ورزش و جوانان بود (800=N). طبق جدول مورگان، حجم نمونه 260 نفر تعیین شد و نمونه گیری به روش طبقه ای تصادفی انجام گرفت. ابزار اندازه گیری شامل دو پرسشنامه اثربخشی مدیریت راهبردی نیک نژاد (2015)، پرسشنامه آزادی بیان امرالهی (2017) بود که بعد از تأیید روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کولموگروف اسمیرنوف، تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری با کمک نرم افزارهای آماری SPSS و PLS نسخه 3 استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که اثربخشی مدیریت راهبردی در وزارت ورزش و جوانان به طور معنی داری در وضعیت نامناسب و میانگین آزادی بیان به طور معنی داری پایین تر از حد متوسط قرار دارد. همچنین، رابطه مثبت و معنی داری بین آزادی بیان و اثربخشی مدیریت راهبردی وجود دارد (0/01=Sig). در نهایت، نتیجه مدل معادلات ساختاری نشان داد که اثر آزادی بیان بر اثربخشی مدیریت راهبردی مستقیم و معنی دار است.نتیجه گیری: برای دستیابی به سازمانی اثربخش، توجه به عوامل مرتبط با منابع انسانی مانند آزادی بیان، در سازمان ضروریست. بنابراین افزایش میزان آزادی بیان کارکنان می تواند زمینه ساز ارتقای خلاقیت و نوآوری کارکنان شده و احتمال دستیابی به اهداف سازمانی را افزایش دهد.
طراحی دوره تربیت و آماده سازی کادر مدیریتی تراز دولت اسلامی (متد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۳
7 - 45
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های نظام اداری و نظام اداره کشور، کمبود مدیرانی است که در راستای گفتمان دولت اسلامی فکر و عمل کنند. بر همین اساس، موضوعی که در این مقاله به آن پرداخته شد این است که با چه سازوکار تربیتی می توان کادر مدیریتی تراز دولت اسلامی را تربیت کرد. در این راستا، در این پژوهش ضمن بهره مندی از روش تحلیل محتوای کیفی، تجربه زیسته نویسندگان در حوزه طراحی دوره های تربیتی، مبنای کار قرار گرفت. داده های بخش تحلیل محتوا، از طریق روش گروه کانونی گردآوری شد. افراد شرکت کننده در گروه کانونی مدیران دخیل در امر ضابطه گذاری برای تأمین و تربیت مدیران دستگاه های اجرایی کشور بودند. تحلیل داده ها نشان داد که سازوکار تربیتی مدنظر را می توان در سه قالب آماده سازی، رشد و توانمندسازی و ثبت تجربه طراحی کرد. همچنین خروجی کار نشان داد که برای اجرای هر یک از این سازوکار تربیتی ما به تعیین مواردی همچون مخاطبین، شایستگی های مدیر تراز، سازه و نظام محتوایی، مجریان و استاندارد برگزاری نیاز داریم.
Developing a Model for Evaluating Business Model Innovation of Startups(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۶, No. ۱۰, Winter & Spring ۲۰۲۵
1 - 21
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this research is to design a model for evaluating digital innovation and transformation in startup business models.Method: The methodology of this reseatch is descriptive-exploratory and employs a qualitative approach. The thematic analysis was employed to study digital innovation and transformation in startup business models. The participants in this research were academic and industrial experts with a background in research and executive work in lean startups. Initially, a purposive sampling method was used to select the samples, and this was later extended using the snowball method. Ultimately, the researcher conducted 14 expert interviews to collect data. The data obtained from the interviews were reviewed and analyzed using coding based on theme analysis. Initially, codes were extracted from the text of the interviews. These codes were aggregated into more general codes, which were further studied and integrated into components. From these components, relevant dimensions were proposed, leading to the presentation of a model based on these dimensions and extracted components.Findings: The results indicate that the digital Innovation and transformation evaluation model for startup business models includes six main dimensions and 19 sub-themes. The proposed model consists of the following dimensions: "monitoring and analysis of market needs" with three components, "evaluation of product development costs" with three components, "digital innovation and transformation in the business model" with four components, "coordination and integration inside and outside the organization" with two components, "evaluation of learning ability and absorption of organizational knowledge" with three components, and "organizational resources and capacities" with four components.Conclusion: Based on the research findings, it is suggested that managers in the technology field understand the importance of lean startups. The indicators in the proposed model may be considered to help prepare and empower startups to improve their products and services. Each proposed dimension can be seen as a management skill necessary for the success of lean startups. Managers may create the appropriate conditions to integrate all of company capabilities.
مسئولیت اجتماعی شرکت و راهبردهای رقابتی: نقش تعدیل کنندگی عملکرد راهبری و عملکرد شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۵
145 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر راهبردهای رقابتی با نقش تعدیل کنندگی عملکرد راهبری و عملکرد شرکت بر اساس شاخص های ارزش آفرینی است. نمونه پژوهش متشکل از 1660 مشاهده با مجموع 166 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1392 تا 1401 است و داده ها با استفاده از رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مسئولیت اجتماعی شرکت، بر راهبرد رهبری هزینه و راهبرد تمایز تاثیر مثبت و معناداری دارد. از بین سه مولفه عملکرد راهبری، استقلال کمیته حسابرسی و کارایی عملکرد واحد حسابرسی داخلی، تاثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر راهبرد رهبری هزینه را تقویت می کند، اما استقلال هیئت مدیره، نقش تعدیل کنندگی بر این تاثیر ندارد. همچنین، از بین سه مولفه عملکرد راهبری، تنها کارایی عملکرد واحد حسابرسی داخلی تاثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر راهبرد تمایز را تقویت می کند. علاوه بر این، ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار، تاثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر هر دو راهبرد رهبری هزینه و تمایز را تقویت می کنند. ارتقای عملکرد راهبری شرکت ها از طریق اجرای اصول راهبری شرکتی و همچنین برنامه ریزی جهت بهبود عملکرد شرکت بر اساس شاخص های ارزش آفرینی موجب تقویت تاثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر راهبردهای رقابتی و به تبع، بهره مندی شرکت از مزایای این امر می شود. علاوه بر این، با در نظر گرفتن اهمیت عملکرد راهبری و مشارکت مسئولیت اجتماعی در راهبردهای رقابتی، مدیران می توانند ضمن کسب مزیت رقابتی، موجب خلق ارزش و مشروعیت در جامعه برای شرکت شوند.
Digital Transformation through Artificial Intelligence in Organizations: A Systematic Literature Review(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current paper reviews the present literature in the most known scientific databases in the management and business fields about artificial intelligence (AI) and digital transformation within organizations. The main objective is to extract related research axes and uncover gaps in this emergent topic. The methodology used is a systematic literature review with RStudio software based on 36 selected papers from the Scopus and Web of Science (WOS) databases in the period of 2019-2024. The main axes identified are AI potential for organizations’ performance, innovation and AI potentials, and AI adoption determinants. Regarding the discussion and analysis of the results, future directions are projected to cover all sides of digital transformation through AI tools. The main contribution of this paper is to provide researchers and practitioners with current advancements and changes in Al tools utilized to facilitate digital transformation within evolving economic and social landscapes for companies.
طراحی چارچوب شتاب دهنده سازمانی تخصصی متناسب با اکوسیستم کارآفرینی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
228 - 249
حوزههای تخصصی:
هدف: شتاب دهنده سازمانی، یکی از عوامل مؤثر در ارتقای اکوسیستم کارآفرینی و توسعه اقتصادی پایدار است. با وجود این، در سال های اخیر، شتاب دهنده های سازمانی در کانون توجه بسیاری از سازمان ها و کسب وکارها قرار گرفته اند؛ اما هنوز نقاط تاریک زیادی درباره اینکه فرایندهای شتاب دهنده های سازمانی چیست، چرا و چگونه کار می کنند، وجود دارد. از طرفی سازمان ها و کسب وکارها از شتاب دهنده های سازمانی برای درونی کردن فرصت های ارائه شده توسط استارتاپ های خارجی استفاده می کنند. فرضیه اصلی پژوهش حاضر این است که بر اساس مدل های شتاب دهنده سازمانی تخصصی موفق در دنیا، می توان مدل شتاب دهی مناسبی برای اکوسیستم کارآفرینی ایران طراحی کرد. بنابراین، در پژوهش حاضر، به دنبال طراحی یک فرایند شتاب دهی سازمانی تخصصی در اکوسیستم کارآفرینی ایران هستیم. هدف و سؤال اصلی این است که چارچوب و فرایند شتاب دهی در شتاب دهنده های سازمانی تخصصی در اکوسیستم کارآفرینی ایران، باید چگونه باشد؟
روش: در این پژوهش، هم زمان با جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات موردی چندگانه و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۲۰ نفر از بنیان گذاران، مدیران و مربیان شتاب دهنده های سازمانی در ایران، مدل ها و برنامه های موفق شتاب دهی و همچنین سازوکار و جزئیات مربوط به شتاب دهنده های سازمانی موفق جهان با روش الگوبرداری بررسی شدند. در پایان، داده های جمع آوری شده دسته بندی و مؤلفه های لازم شناسایی شد و مدل نهایی مربوط به شتاب دهنده سازمانی تخصصی متناسب با اکوسیستم کارآفرینی ایران، مشتمل بر ۲۶ شاخص ارائه شد.
یافته ها: هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های اصلی در فرایند شتاب دهی موفق در شتاب دهنده های سازمانی تخصصی است؛ بنابراین اولین یافته این پژوهش، بررسی ۲۶ شاخص شناسایی شده در مصاحبه های نیمه ساختاریافته با بنیان گذاران، مدیران و مربیان شتاب دهنده های سازمانی بود. سپس به منظور طراحی مدل شتاب دهی در شتاب دهنده های سازمانی تخصصی متناسب با اکوسیستم کارآفرینی ایران، باید این شاخص ها تجزیه وتحلیل می شد. در خصوص برخی از مهم ترین یافته های این پژوهش، می توان به بررسی نمونه های موفق شتاب دهنده های سازمانی در دنیا، فرایند شتاب دهی مناسب برای شتاب دهنده سازمانی و در نهایت، طراحی چارچوب و مدل نهایی پیشنهادی برای شتاب دهنده سازمانی تخصصی متناسب با اکوسیستم کارآفرینی کشور ایران اشاره کرد.
نتیجه گیری: با توجه به اهمیت روزافزون پدیده شتاب دهنده های سازمانی، به عنوان عامل محرک توسعه اقتصادی پایدار و یکی از اعضای اکوسیستم کارآفرینی، این موضوع اهمیت بسیار زیادی دارد؛ اما زوایای پنهان زیادی در خصوص این پدیده، به ویژه در کشور ایران، وجود دارد. در این پژوهش و با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که با وجود شباهت های بسیار زیاد در مدل ها و فرایندهای شتاب دهی در شتاب دهنده های سازمانی دنیا، طراحی شتاب دهنده های سازمانی تخصصی باید در هر کشور و متناسب با اکوسیستم کارآفرینی آن صورت پذیرد. همچنین چارچوب کلی شتاب دهنده های سازمانی موفق دنیا، شاخص های مشترک دارند؛ اما این شاخص ها ممکن است در برخی کشورها نظیر ایران که در حال توسعه است، متفاوت باشد. از طرفی با توجه به بررسی نمونه های موفق شتاب دهنده سازمانی در دنیا، می توان گفت که همچنان فضای کار بسیار زیادی در این حوزه، به ویژه در ایران، وجود دارد.