فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۳۳۰ مورد.
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
115 - 158
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به مطالعه ادراک متخصصان حوزه سالمندی پیرامون پدیده سالمندی پرداخته است. این تحقیق با رویکرد کیفی پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه اساتید و پژوهشگرانی که در حوزه سالمندی و جمعیت شناسی فعالیت داشته اند که تعداد هجده نفر براساس قاعده اشباع به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده ها مصاحبه عمیق ومطالعه متون نظری سالمندی پیرامون مددکاری اجتماعی سالمندی بوده است که درنهایت داده ها با تکنیک تحلیل تماتیک تحلیل شدند. ازتجزیه و تحلیل یافته ها سه تم اصلی پیرامون نیازها، پیامدهای سالمندی و مسئله ساز شدن آن استخراج شد که بیانگر آن است که سالمندان دارای نیازهایی از جنس اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی اند و سالمندی جمعیت پیامدهای متنوعی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برساختار کشور دارد که هم جنبه مثبت و هم جنبه منفی دارد. همچنین سالمندی جمعیت اگر با برنامه ریزی، تقویت جمعیت فعال و جایگرینی مثبت، صورت گیرد هم برای کشور و هم فرد سالمند نه تنها یک چالش بلکه یک فرصت شناخته می شود. نتایج نشان داد سالمندان دارای نیازهای متعددی بوده و سالمندی جمعیت دارای پیامدهایی است که این پیامدها صرفاً منفی نیستند و مددکاران اجتماعی به عنوان یکی از نیروهای اصلی برای جلوگیری از تبدیل شدن سالمندی به بحران و استفاده از آن به عنوان یک فرصت بر ساختار کشور نقش دارند.
فهم تجربه زیسته پدران دارای فرزند کم توان ذهنی: یک مطالعه پدیدارشناسی تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
55 - 114
حوزههای تخصصی:
داشتن فرزند معلول، بار روانی اجتماعی سنگینی بر خانواده وارد می کند و پدر به عنوان مدیر خانواده ، سنگینی این بار را بیشتر احساس می کند. هدف این پژوهش ، فهم تجربه زیسته پدران دارای فرزند معلول ذهنی با روش کیفی و با تکیه بر پدیدارشناسی تفسیری و نظریه پردازان مهمی همچون: هوسرل، هایدگر، مرلوپنتی، شوتس، فوکو، بوردیو و ون مانن است. روش نمونه گیری ، نمونه گیری هدفمند است که با بیست نفر از پدران دارای فرزند معلول ذهنی دارای پرونده در اداره بهزیستی شهرستان ، با در نظر گرفتن معیارهایی از جمله زندگی فرزند معلول در خانه و راضی به مصاحبه شدن و سایر معیارها، مصاحبه های عمیقی صورت گرفت. داده ها براساس هرمنوتیک مضاعف تحلیل و توصیفات متنی شرکت کنندگان به توصیفات ساختاری تبدیل شد.نتایج منجر به شناسایی یک مقوله مرکزی با عنوان بار پدر دارای فرزند معلول و سه مضمون اصلی بار معطوف به فرد، بار معطوف به خانواده و بار معطوف به اجتماع شد. یافته ها سرشار از تجارب منفی فردی وآسیب های روحی و روانی مانند استرس، اضطراب، افسردگی، سیری از زندگی، و تجارب خانوادگی همچون نامناسب بودن روابط با همسر و فرزندان، فرزندان باهم و تجارب اجتماعی مثل داغ های ننگ، انگ های اجتماعی، طرد و انزوای اجتماعی بود و از فشار سنگین بارمالی و اقتصادی حکایت داشت . توجه به تجربه زیسته پدران بجای مادران، نوآوری مهم این پژوهش بود. نتیجه این شد که تعامل همه ی بارها با یکدیگر ، فشار بار پدری را نیازمند حمایت و توجه می کند.
تجربه تحقیر اجتماعی در زنان مبتلا به اچ آی وی/ایدز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
189 - 226
حوزههای تخصصی:
تحقیر به عنوان امری اجتماعی، چندوجهی، پویا و رابطه ای روابط و تعاملات اجتماعی فرد را دستخوش تغییرات منفی می کند. میزان و گستره-ی این تغییرات در فرد تحقیر شونده با توجه به جایگاه او و موضوع تحقیر، متفاوت است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تجربه ی تحقیر اجتماعی در زنان مبتلا به اچ آی وی/ایدز انجام شده است. با توجه به جایگاه فرودست زنان در گروه های مورد بررسی و داغ ننگ پیچیده ی مرتبط با موضوع تحقیر یعنی اچ آی وی/ایدز مطالعه حاضر گامی به سوی آگاهی از یک پدیده اجتماعی متکثر و کمتر شناخته شده می باشد. تحقیق حاضر به روش کیفی انجام شده و جامعه پژوهشی، زنان مبتلا به اچ آی وی/ایدز در استان تهران بوده است. جامعه مذکور از سه باشگاه افراد مثبت در شهرهای ورامین، شهریار و تهران(باشگاه استاد معین) انتخاب شده اند. از میان افراد باشگاهها، نمونه ها (21 نفر)به صورت در دسترس با حداکثر تنوع ، رضایت آگاهانه و اصول اخلاقی رازداری انتخاب و به سوالات پاسخ داده اند. زمان گردآوری اطلاعات زمستان و بهار 1398-1397،ابزار گردآوری به صورت مصاحبه نیمه ساخت یافته و شیوه تحلیل اطلاعات به صورت «تحلیل مضمونی» بوده است. مهمترین مضامین به دست آمده عبارتند از«تحقیر ناشی از غیرسازی»،«تحقیر ناشی از بی ارزش شماری»، «مارپیچ زنانگی»، «ایدز و تحقیر»، «هراس از تحقیر» و «پذیرش تحقیر». مبتنی بر یافته ها می توان گفت اچ آی وی/ایدز در تلاقی با جنسیت، رابطه هم افزایی داشته و تحقیر بیشتر زنان مبتلا را موجب می شود. این وضعیت در کانون زندگی زنان مبتلا قرار گرفته و تمامی تجارب روزمره آنان را تحت تاثیر خود قرار می دهد.
مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و معنادرمانی بر ارتباطات میان فردی زنان معلم شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
217 - 245
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش سنجش میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنادرمانی بر ارتباطات میان فردی زنان بود. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان معلم مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرج بود که با نمونه گیری در دسترس 45 نفر از بین آنها انتخاب شد و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه کیفیت روابط (پیرس، 1991) بود. گروه های آزمایش به مدت 10 جلسه در جلسات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد(Hayes,2004: 639-665) و جلسات معنادرمانی (فرانکل، 1963) به صورت گروهی به مدت دو ساعت شرکت کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که دو گروه آزمایش با گروه کنترل تفاوت معنی داری داشتند (05/0 P<) و مداخلات دو گروه باعث بهبود حمایت اجتماعی، تعارض بین فردی و عمق روابط در زنان شد، در مقایسه بین دو گروه آزمایش در مولفه تعارض بین فردی، تفاوت معناداری وجود داشت (05/0 P<) معنادرمانی اثربخشی بیشتری بر بهبود تعارض بین فردی داشت. در مولفه های حمایت اجتماعی و عمق روابط تفاوت معنی داری نبود (05/0 P>) و اثربخشی هر دو گروه تقریبا یکسان بود. نتیجه گیری: می توان گفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنادرمانی موجب بهبود کیفیت روابط زنان می شود و می توان از آنها برای کاهش مشکلات روابط بین فردی زنان و ارتقای حمایت اجتماعی، تعارض بین فردی و عمق روابط استفاده کرد.
مقایسه سلامت روان، سرمایه اجتماعی و هویت نقش جنسیتی دانش آموزان کاربر با غیرکاربر در شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
67 - 105
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه سلامت روان، سرمایه اجتماعی و هویت نقش جنسیتی دانشآموزان کاربر با غیرکاربر در شبکههای اجتماعی بود. روش این پژوهش توصیفی - مقایسهای است. جامعه آماری این پژوهش دربرگیرنده کلیه دانشآموزان دبیرستانهای تیزهوشان شهر تبریز بود که از این میان تعداد 120 دانشآموز مطابق با نمرات 23-46 در پرسشنامه اعتیاد به شبکههای اجتماعی مبتنی بر موبایل به عنوان دانشآموزان غیرکاربر و 120 دانشآموز نیز با کسب نمرات بالاتر از 46 در پرسشنامه مذکور به عنوان دانشآموزان کاربر پس از همسانسازی و با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامههای سلامت روان گلدبرگ و هیلر (1979)، سرمایه اجتماعی پاتنام (2000) و هویت نقش جنسیتی بم (1974) گردآوری شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین دانشآموزان کاربر با غیرکاربر در شبکههای اجتماعی به لحاظ سلامت روان، سرمایه اجتماعی و هویت نقش جنسیتی تفاوت معنادری وجود دارد؛ به علاوه، نتایج آزمون تعقیبی شفه نیز نشان داد که کاربران شبکههای اجتماعی به طور معناداری سلامت روان (001/0=p) و سرمایه اجتماعی (003/0=p) پایینتری نسبت به غیر کاربران شبکههای اجتماعی دارند و همچنین از هویت نقش جنسیتی تضعیف شدهتری (001/0=p) نیز برخوردار هستند. یافتههای این پژوهش به شناخت تفاوتهای بسیار مهم کاربران شبکههای اجتماعی و غیرکاربران این شبکهها از نظر سلامت روان، سرمایه اجتماعی و هویت نقش جنسیتی کمک میکند و ضرورت ارتقای سلامت روان، سرمایه اجتماعی و هویت نقش جنسیتی دانشآموزان کاربر شبکههای اجتماعی را برجسته مینماید.
تجربه زیسته دانش آموزان دختر تیزهوش شهر کرمان از دوران قاعدگی شان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
159 - 198
حوزههای تخصصی:
اولین سیکل قاعدگی دختران، معمولاً تجربه ای ناخوشایند به شمار می رود زیرا با عصبی شدن، خجالت زدگی نسبت به تغییرات بدن و تغییرات روانی و خلق وخو همراه است. به نظر می رسد که آگاهی از تغییرات این دوران می تواند بر نگرش و عملکرد مثبت و منفی در مورد آن تأثیرگذار بوده و موجب سلامت جسمی و روانی دختران شود. این پژوهش با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسی به توصیف تجربه زیسته دانش آموزان دختر تیزهوش از دوران قاعدگی شان می پردازد. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 15 نفر از دانش آموزان دختر تیزهوش سال دهم شهر کرمان با نمونه گیری هدفمند جمع آوری و با استفاده از شیوه کدگذاری باز تحلیل شد. از تحلیل داده ها مضامین اصلی و فرعی استخراج شد. این مضامین عبارتند از: تجربه قبل از قاعدگی (معمّای آگاهی و احساسات متناقض)، تجربه اولین قاعدگی (پیش بینی ناپدیری، شوک شادی و ترس، درخواست اطلاعات، پشتیبانی خانواده و ابزارهای حیاتی) و تجارب قاعدگی های بعدی (رشد مراقبت شدگی و مراقبت کنندگی، مختل شدن زندگی فردی و اجتماعی و برخوردهای چندگانه فرا فردی با قاعدگی). در نتیجه، تجربه زیسته دختران نشان می دهد که افزایش آگاهی دانش آموزان از قاعدگی باعث می شود ، مشکلات روحی -جسمی این دوره را درک و توانایی بیشتری برای غلبه برآنها داشته باشند. پیشنهاد می شود با برگزاری جلسات آموزش خانواده توسط متخصصین حوزه زنان برای دانش آموزان دختر و برای والدین آنها به خصوص مادران، ساخت برنامه های مفید پزشکی به وسیله صداوسیما، بهبود بخشیدن محتوای کتب درسی با شرایط وقوع زمان قاعدگی و... دختران را از اهمیت سلامتی شان آگاه ساخت.
تأثیر الگوی مداخله مددکاری اجتماعی در طلاق بر افزایش رضایت زناشویی، سازگاری و کاهش پیگیری طلاق در زوج های متقاضی طلاق توافقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
1 - 51
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضرباهدف اثربخشی الگوی مداخله مددکاری اجتماعی درکاهش پیگیری طلاق،افزایش رضایت زناشویی وافزایش سازگاری درزوج های متقاضی طلاق توافقی،درشهرقزوین انجام شده است،این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات،کمی است. روش: پژوهش حاضربا روش پژوهش آزمایشی با گروه کنترل با استفاده از طرح پیش آزمون -پس آزمون انجام شد.جامعه آماری پژوهش را زوج های متقاضی طلاق توافقی که درسال 1398 اقدام به طلاق نموده واسامی ایشان جهت انجام مددکاری اجتماعی و مشاوره طلاق توافقی شهر قزوین ثبت شده بود را تشکیل داده اند.تعداد آنها براساس آمارموجود 2488 نفر است که برمبنای جدول مورگان ازاین جامعه 165 زوج( 331 نفر) به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند آزمودنی ها پرسشنامه سازگاری بل و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ رادر دومرحله پیش آزمون و پس آزمون،تکمیل کردند.گروه آزمایش تحت مداخله ی پیشگیری ازطلاق در 5 جلسه 2 ساعته در5 هفته تحت آموزش قرار گرفتند.داده ها دردو بخش توصیفی و استنباطی وآزمون رتبه بندی فریدمن،آزمون کلموگرف-اسمیرنف، آزمون کوواریانس چند متغیره،آزمون تی مستقل و آزمون مک نمار مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.یافته های نتایج نشان داد که میزان رضایت زناشویی و سازگاری درزوج های گروه آزمایش در پس آزمون به طور معنی داری از گروه کنترل متفاوت شد.هم چنین نتایج آزمون مک نمار که به منظور بررسی تفاوت گروه آزمایش وگروه کنترل درمتغیرکاهش پیگیری طلاق انجام شد، نشان می دهد که میزان کاهش پیگیری طلاق درگروه آزمایش به صورت معنی داری با گروه کنترل متفاوت است .
بررسی نقش اندازه جمعیت نسل ها در اشتغال آنها در ایران ( 1395- 1350)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
159 - 200
حوزههای تخصصی:
طی سال-های اخیر سیاستهای جوان سازی جمعیت در ایران مورد توجه قرار گرفته است؛ اما دو دیدگاه متفاوت نسبت به تأثیر این سیاست نرخ اشتغال وجود دارد؛ یک عده افزایش جمعیت جوان را به علت عدم تعادل بین عرضه و تقاضا باعث افزایش بیکاری دانسته اند؛ و عده ایی دیگر معتقدند که چون نیروی جوان تحرک و جابه جایی بیشتری برای یافتن شغلی متناسب دارند؛ باعث افزایش فرصت های شغلی توسط شرکت ها جهت جذب نیروی جوان می شوند. لذا در این پژوهش با هدف«بررسی نقش اندازه جمعیت نسل ها بر روی اشتغال ایران» و با استفاده از روش تحلیل ثانویه، جامعه آماری را که شامل افراد در سن فعالیت به تفکیک گروه های سنی(19-15سال...،64-60سال) در طی بازه زمانی1395-1350در سطح کشور می باشد؛ با تکنیک تحلیل داده ها مورد بررسی قرار داده؛ و با کنترل متغیرهای مستقل اقتصادی، جمعیتی و اجتماعی-فرهنگی در پی پاسخ به این سوال هستیم که آیا با افزایش جمعیت یک نسل اشتغال آن نسل کاهش خواهد یافت یا خیر؟ یافته ها نشان داد پس از کنترل متغیرها، نه تنها رابطه ی معکوس بین جمعیت و اشتغال نسل ها وجود ندارد؛ بلکه در گروه های سنی39-35سال، 44-40سال، 59-55سال و 64-60سال رابطه ی مستقیم و قوی و در سایر گروه های سنی رابطه ی معناداری مشاهده نمی شود.
اعتیاد به مثابه مواجهه مخاطره آمیز نوجوانی با چالش های هویتی و عرصه های نقش پرداز (مطالعه کیفی دلایل و شرایط مداخله گر اعتیاد به مواد مخدر در سطح شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
159 - 192
حوزههای تخصصی:
پنداشت ایلامی ها از اعتیاد به مثابه یکی از مهمترین آسیب های اجتماعی مهم در استان است که این تحقیق سعی دارد به روش کیفی به دنبال پاسخ گویی به چرایی وقوع آن باشد. سوال اصلی تحقیق حاضر این است مصرف کنندگان در شهر ایلام چه روایت هایی را از چگونگی درگیری خود به مواد مخدر بیان می کنند؟ روش مورد استفاده در این تحقیق کیفی از نوع گراندد تئوری است. میدان تحقیق شهر ایلام است. نمونه های تحقیق را 25 نفر از مردان ساکن مراکز ترک اعتیاد (19 تا 38 ساله) تشکیل دادند که وقت و توانایی شرکت در تحقیق را داشتند. مهمترین مقولات بدست آمده از تحقیق عبارتند از: اعتیاد به مثابه شورش علیه خانواده؛ اعتیاد به مثابه ضدیت با مدرسه؛ گرایش به مواد حرکتی برای استقلال؛ همنوایی با دیگران مهم؛ تجربه دوگانه دسترس پذیری آسان به مواد و غیر آسان به فضاهای فراغتی؛ معناسازی جذاب برای مواد؛ تجربه دلپذیر آغازین و ناسازگاری با انگاره های پیشین؛ اهمال و تأخیر در وقوف خانواده به مصرف فرزند؛ فقر و جداگزینی مکانی از خانواده؛ قصور خانواده در برخورد منطقی؛ مفیدیت کنشگری عاطفی و تلاش معتاد برای ترک و تکرار چرخه طرد و حذف شدگی در جامعه. مقوله هسته نیز «مواجهه مخاطره آمیز نوجوانی با چالش های هویتی و عرصه های نقش پرداز» است که پوشش دهنده سایر مقولات است.
مقایسه اثر بخشی آموزش مهارت های زندگی و ذهن آگاهی بر احساس انسجام در نوجوانان دختر شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۵
101 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق مقایسه اثر بخشی مهارت های زندگی و ذهن آگاهی بر احساس انسجام در بین دانش آموزان دختر است. روش شناسی: پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر تهران (منطقه 3) است. شیوه نمونه گیری در دسترس است، با توجه به اینکه تعداد دانش آموزان هر کلاس 20 نفر می باشد تعداد 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه (احساس انسجام فلسنبرگ، 2006) و پکیج آموزشی (مهارت های زندگی فتی و موتابی و ذهن آگاهی وزیری) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها ا استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره (Mancova) نشان داد که آموزش مهارت های زندگی و ذهن آگاهی بر احساس انسجام تاثیر دارند(05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به تأثیر آموزش مهارتهای زندگی و ذهن آگاهی بر احساس انسجام، می توان از این آموزشها در مدارس استفاده کرد تا بدین طریق سطح آگاهی دانش آموزان و والدین افزایش یابد.
تببین جامعه شناختی خشونت مردان علیه همسران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
175 - 211
حوزههای تخصصی:
خشونت علیه زنان یکی از آسیب های اجتماعی در جهان امروزی است. در مطالعه حاضر، با هدف بررسی کلیه پرونده های شش ماه اول سال 1399، زنان مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی اداره بهزیستی شهرستان نجف آباد که مورد خشونت از سوی همسر خود قرار گرفته اند، برای مطالعه انتخاب گردید. این تحقیق به صورت مقطعی، توصیفی، تحلیلی و بر اساس تحیل داده های ثانویه است که اطلاعات آن به صورت گذشته نگر جمع آوری شده است. داده های این تحقیق، پاسخهای موجود در پرسشنامه ضمیمه شده در پرونده زنان مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی بود که با ورود داده های موجود در برنامه نرم افزارآماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان دهنده این موضوع است که بیشترین خشونت صورت گرفته بر زنان به ترتیب از نوع خشونت کلامی و جسمی می باشد؛ همچنین بین وجود فرهنگ مردسالاری، جامعه پذیری جنسیتی مرد در دوران کودکی، شرایط اقتصادی نابسامان خانواده، شرایط اجتماعی نابسامان خانواده، وضعیت روانی و مسائل جنسی در خانواده با خوشت علیه زنان رابطه معنادار بدست آمد. از طرفی بین ویژگی های زمینه ای با خشونت علیه زنان رابطه ای گزارش نگردید. در نهایت در بین متغیرهای تحقیق، به ترتیب شرایط اقتصادی نابسامان خانواده با 64 درصد و شرایط نابسامان اجتماعی با 19 درصد بیشترین سهم را در تبیین میزان خشونت علیه زنان دارد.
بهزیستی روانی-اجتماعی کودکان مراکز نگهداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
201 - 238
حوزههای تخصصی:
بررسی بهزیستی روانی-اجتماعی گرچه برای تمامی سنین واجد اهمیت زیاد است ولی کنکاش آن در دوره کودکی به دلیل پی ریزی شخصیت در این سنین، اهمیت دو چندان دارد. گروه مورد نظر در مقاله حاضر کودکان مراکز نگه داری است که چالش های بهزیستی آنها بیشتر و بررسی شان ضروری تر است. در اینجا منبع جمع آوری داده ها و یا به عبارتی جامعه پژوهشی نیز 16 نفر از مربیان مراکز نگهداری کودکان بوده که در بهار 1401 با آنها مصاحبه شده است. روش پژوهش به صورت کیفی با استراتژی استخراج داده ها از طریق تحلیل مضمونی و ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه به شیوه مصاحبه گروهی بوده است. در مطالعه حاضر از 4 مصاحبه گروهی متمرکز نیمه ساخت یافته استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق کدگذاری سه مرحله ای مطابق روش اشتروس و کوربین بوده است. مطابق آموزه های روش کیفی برای اعتبار و صحت کار از معیارهای چهارگانه لینکلن و گوبا مشتمل بر اعتماد پذیری، انتقال پذیری، مقبولیت و تصدیق پذیری استفاده شده است.یافته های به دست آمده در 40 مفهوم دسته بندی و در نهایت به سه مقوله نهایی تبدیل شده اند که مضمون اولیه از آنها انتزاع شد و در نهایت سه مضمون نهایی بن بست های احساسی- روانی، بهزیستی اجتماعی شکننده و غلبه واقعیت منفی بر انتظار مثبت می باشند. برآمده از یافته ها می توان گفت؛ بهزیستی روانی اجتماعی کودکان مراکز شبانه روزی وضعیت مطلوبی ندارد و مراقبت از آنها به نیازهای اولیه تقلیل پیدا کرده است و وضعیت مطلوب اکنون و آینده را در نظر نمی گیرند، لذا ضرورت دارد برنامه هایی به صورت جامع با لحاظ تمامی نیازهای کودکان و توانمندی آنها بازطراحی شوند.
بازسازی معنایی کولبری، مطالعه کیفیِ کولبران غیر رسمی شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
175 - 215
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه ی زیسته ی کولبران و بازسازی معنایی این تجربه است. بدین منظور از نظریه ی زمینه ای و تکنیک مصاحبه ی نیمه ساختاریافته استفاده شده است. نمونه ی مورد مطالعه کولبران غیررسمی شهرستان سقز است و نمونه گیریِ هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انجام و 21 نفر انتخاب شده اند. متن مصاحبه ها در قالب بیش از 125 مفهوم، 17مقوله عمده و یک مقوله هسته ای کدگذاری شده است. مقوله های عمده شامل: «تعلق و تعهد گروهی»، «مناسک خاص گروه»، «خطرات جسمی»، «آسیب های روحی روانی»، «انزوا و طرد اجتماعی»، «عکس العمل به برچسب ها»، «خطرات طبیعی»، «خطرات غیر طبیعی»، «فقر و فشار اقتصادی»، «بی اعتمادی اجتماعی»، «پذیرش و دسترسی آسان»، «توجیه و مشروعیت دادن به کار خود»، «مهارت و توانایی کنترل مخاطرات»، «تمایل به ترک»،«تضعیف تولید سنتی»، «تعاملات قومی و فامیلی برون مرزی» و« مشخصات خاص» می باشد. مقولات در قالب مدل پارادایمی بر اساس شرایط علی، استراتژی ها و پیامدها دسته بندی شد و در نهایت، مقوله ی هسته ایِ این پژوهش، «کولبری، حرفه ای پرمخاطره در تنگنای توسعه نیافتگی مرزها» است. به عبارت دیگر از دید و خوانش آنان، کولبری واکنشی به وضع معیشتی و محیطی نامناسب منطقه است.
چگونگی شکل گیری روابط فرا زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
227 - 262
حوزههای تخصصی:
روابط فرازناشویی یکی از آسیب های نهاد خانواده است که بشکل اساسی رابطه زوجین را تحت تاثیر قرار می دهد. علی رغم آنکه نگرش اعضای جامعه به روابط فرازناشویی و پیامدهای آن منفی است و این عمل بعنوان پدیده ای غیرقابل توجیه در نظر گرفته می شود اما امکان رخ دادن آن طی فرایندی هم برای مردان و هم زنان وجود دارد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف شناسایی فرایند شکل گیری روابط فرازناشویی زوجین انجام گرفته است. روش تحقیق مطالعه حاضر براساس رویکرد کیفی و با استفاده از تکنیک مصاحبه روایتی بوده است. نمونه آماری مطالعه 20 نفر از افراد مراجعه کننده به دادگاه و دفاتر وکالت شهر مشهد و حجم نمونه بر اساس قاعده اشباع اطلاعاتی تعیین گردید. در تحلیل مصاحبه ها 13 مقوله اصلی و 39 مولفه استخراج شد. روابط بین مقولات محوری نشان داد که روابط فرازناشویی طی یک فرایند چهار مرحله ای ایجاد می شود. این مراحل شامل شرایط زمینه ای، شرایط علی، استراتژی ها و شرایط مداخله گر است که موجب گرایش به روابط فرازناشویی و در نهایت برقراری روابط فرازناشویی شده است. در نهایت مقوله هسته ای این پژوهش "تضعیف کدهای شرافتی در جامعه امروز" استخراج شد.
بررسی نقش معنویت و نگرش نسبت به مرگ در بهزیستی روان شناختی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
217 - 248
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پدیده سالمندی و چالش های اجتماعی و فردی آن ازجمله مباحثی است که امروزه با توجه به رشد جمعیت سالمندان بیشتر مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته است. یکی از این جنبه ها بهزیستی روان شناختی این افراد به عنوان یک شاخص کیفیت زندگی است که به عوامل مختلفی گره خورده است، ازجمله عواملی که در دوران سالمندی به ویژه پررنگ و قابل تأمل هستند، معنویت و نگرش نسبت به مرگ است، اینکه فرد سالمند با نگرش ترس و اجتناب یا پذیرش و سازش با پدیده مرگ مواجه شود و همچنین معنویت فرد چه تأثیراتی بر بهزیستی روان شناختی او دارد، موضوع پژوهش حاضر است. روش:پژوهش حاضر از نوع همبستگی است و از طریق رگرسیون چندگانه موردبررسی قرارگرفته است. در این پژوهش 182 سالمند به روش نمونه گیری در دسترس مشارکت داشتند. از سه مقیاس معتبر پرسشنامه نیم رخ نگرش نسبت به مرگ (DAPR) ، بهزیستی روان شناختی ریف، معنویت پارسیان استفاده شد، روایی و پایایی پرسشنامه های مذکور در پژوهش حاضر بررسی و تائید گردید. یافته:با توجه به تحلیل های صورت گرفته نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای معنویت و نگرش نسبت به مرگ-اجتنابی پیش بینی کننده های قوی بهزیستی روان شناختی هستند. بحث:رابطه منفی و معنادار نگرش نسبت به مرگ-اجتنابی با بهزیستی روان شناختی بیانگر این مهم است که علی رغم اینکه در جامعه سالمندان و بخصوص مراکز حمایتی و پوششی آن ها، پدیده انکار مرگ و فرار از مباحث مرتبط با مرگ به عنوان یک رویه پذیرفته شده در حال نهادینه شدن است؛ اما باعث کاهش بهزیستی روان شناختی در سالمندان می گردد. از سوی دیگر معنویت عامل مثبتی در احساس بهزیستی سالمندان است که باید مورد توجه ویژه قرار گیرد.
آسیب شناسی ساماندهی زلزله با تأکید بر مشارکت خودجوش مردمی (مورد مطالعه: شهرستان سرپل ذهاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
127 - 158
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به آسیب شناسی ساماندهی زلزله در شهرستان سرپل ذهاب با تأکید بر مشارکتِ خودجوشِ مردمی در روند کمک به آسیب دیدگان در هفته اول پس از وقوع حادثه پرداخته است. این پژوهش مبتنی بر استراتژی استفهامی بوده و تکنیک جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه-استاندارد می باشد و بر اساس اشباع نظری پایان یافته است. جامعه آماری این پژوهش، امدادرسانانِ اهل سرپل ذهاب در هفته اول امدادرسانی به آسیب دیدگان هستند و به روش نمونه گیری نظری-هدفمند انتخاب شده اند. بر اساس تحلیل محتوای صورت گرفته از مصاحبه ها، ابتدا 45 گزاره مفهومی از بین اظهارات مصاحبه شوندگان انتخاب شدند و این مفاهیم در اختیار مصاحبه شوندگان قرار گرفتند و به تأیید آن ها رسیدند. سپس این مفاهیم در قالب ۱۱ مقوله بازسازی معنایی شدند. با توجه به یافته ها، نتیجه گیری شده است که در صورت بروز چنین حوادثی، لازم است امدادرسانان، آسیب دیدگان و سازمان های رسمی مرتبط ازنظر دانش، مهارت و آگاهی، به صورتی اجتماعی شوند که فهم مشترکی از اقدامات و تعاملات لازم در حین و بعد از وقوع زلزله پیدا کنند تا سازمان های خودجوش مردمی کارآمدی لازم را داشته باشند. همین طور باید نقش و کارایی سازمان های مردم نهاد و زنان نیز در چنین حوادثی موردتوجه قرارگیرد.
تغییر و تطور پژوهش ها و قوانین مرتبط با مددکاری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
153 - 174
حوزههای تخصصی:
تداوم و توسعه هر علمی وابسته به پژوهش هایی است که در حیطه آن علم به انجام می رسد. ایستایی در پژوهش های صورت گرفته در یک رشته علمی، زمینه ساز رکود در آن حوزه معرفتی می شود و پویایی در تحقیقات، ضمانت بخش توسعه آن علم و رشد عالمانش می گردد. از این رو، برای کسب آگاهی از این که جایگاه یک رشته علمی در شرایط کنونی چگونه است، چه فرایندی را تا کنون طی کرده و چه چشم اندازی را پیش رو دارد، نیاز به انجام یک تحقیق درون کاوانه دارد. برای تحقق این امر، مجموع تحقیقات انجام شده در یک عرصه علمی، خود به مثابه موضوع یا قلمرویی برای یک پژوهش مستقل نقاد شناخته شود. بر پایه چنین پژوهشی، می توان به نقاط ضعف و قوت یک رشته علمی پی برد؛ می توان محدودیت های آن را شناسایی کرد و فرصت های پیش رویش را باز شناخت. ابتناء تحقیق حاضر نیز بر همین قاعده است؛ یعنی تلاش شده است که پژوهش های دانشگاهی انجام شده در رشته مددکاری اجتماعی ایران در طی پنج دهه از عمر پژوهش مدار این رشته مورد بررسی نقادانه قرار گیرد. افزون بر این، تلاش شده است تا ارتباط موضوعی قوانین مصوب با این رشته علمی واکاوی شود. برای بررسی هر دو حیطه مورد بررسی، از روش تحلیل محتوای کمی استفاده شده است. در کاربست این روش، 645 پژوهش دانشگاهی و 169 سند قانونی مورد استفاده قرار گرفته اند. از جمله یافته های این تحقیق می توان به ارتباط میان نهاد علم و نهاد قانون گذاری اشاره کرد که در طی دوران مورد بررسی، همگرایی ها و واگرایی هایی را تجربه کرده است.
مطالعه درک و تصور جوانان از احساس طرد اجتماعی و تجردگزینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
41 - 86
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل روابط ساختاری زمینه ها، پیامدها و نحوه مواجهه با تجرد از طریق ادراک و معنای ذهنی افرادی است که درگیر این فرایند شده اند. روش تحقیق، آمیخته (از نوع طرح اکتشافی- متوالی) است. مرحله اول پژوهش به روش کیفی از نوع رهیافت پدیدارشناختی صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل دو بخش کیفی و کمی بود. در بخش کیفی، به این منظور در بخش کیفی با 21 جوان مجرد ساکن شهر اهواز که به روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شد. در بخش کمی، جامعه آماری این پژوهش 345 دختران و پسران مجرد بالای 30 سال بوده است. حجم نمونه با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 252 مورد تعیین شد.گردآوری داده ها با روش پرسشنامه و شیوه نمونه گیری تصادفی انجام گرفته و سؤالات براساس پرسش نامه محقق ساخته در پی سنجش واقعیت های عینی است. مراحل اجرای این تحقیق را می توان در قالب 2 مطالعه کلی تشریح کرد. در مطالعه اول، مهم ترین بسترهای مؤثر بر احساس طرد وتجردگزینی از دید کنشگران شناسایی شد که عبارتند از: هویت مخدوش، شرایط کژقواره، مسئولیت گریزی، الزامی ندانستن امر ازدواج، ابژه های حقارت (داغ ننگ)، الزام های استتار، دیدن خاطرات تلخ دیگران و ... در مطالعه دوم نیز، عوامل بدست آمده از مطالعه قبلی، در قالب پرسشنامه ای در میان اعضای نمونه آماری توزیع شد. نتایج این تحقیق نشان دادند که، هویت مخدوش مهم ترین عامل در احساس طرد اجتماعی می باشد.
تبیین جامعه شناختی اعمال خشونت خانگی زنان علیه مردان در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
201 - 226
حوزههای تخصصی:
خشونت خانگی علیه مردان دارای پیامدهای کژکارکردی متعددی است که نه تنها فرد و خانواده را متاثر می سازد بلکه سطوح میانی و کلان جامعه را نیزتحت تاثیر خود قرار می دهد. تحقیق حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی اعمال خشونت خانگی زنان علیه مردان انجام شد. این تحقیق از نوع توصیفی-تبیینی بود که طی آن داده ها از میان زنان متاهل بین 18 تا 65 سال شهر مشهد در سال 1398 با حجم نمونه 394 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای گردآوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیزاز نرم افزارهای Spss و Amos استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین کلی خشونت خانگی علیه مردان در یک بازه 0 تا 100 به مقدار 16/18 بدست آمد و به طورکلی، 4/75 % مردان مورد خشونت کمی قرار گرفته، 3/21% متوسط و 3/3% نیز مورد خشونت شدید قرار گرفتند. همچنین در بین ابعاد خشونت، بیشترین میزان به بعد روانی (09/21) تعلق داشت. در بین متغیرهای مستقل، تجربه خشونت، مشاهده خشونت، احساس بی عدالتی و رضایت از زندگی اثر معناداری بر متغیروابسته داشتند که بیشترین تاثیر متعلق به تجربه خشونت (50/0) بود. بنابراین طبق یافته ها متغیرهای اجتماعی نقش مهمی در تسهیل رفتارخشونت آمیز علیه مردان داشتند، که نیازمندی های آموزشی را از طریق مدرسه، رسانه و خانواده ضرورت می بخشد.
ضرورت ها و الزام های دانشی در مسأله یابی پژوهش های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
1 - 27
حوزههای تخصصی:
ماهیت علم با پژوهش عجین است و بنیان پژوهش بر مسأله استوار است. مسأله رکن اساسی علم است و در این قلمرو معرفتی، مسأله یابی مهم ترین فعالیت به شمار می رود. این گزاره ها، مفروضاتی هستند که مقاله حاضر بر پایه آن ها قوام یافته است. این مقاله از جنس مباحثات و ملاحظات نظری است و بنابراین فاقد کارپایه تجربی و مشاهدات برآمده از آن است. در این پژوهش تلاش شده است تا با اتکاء به آموزه های فلسفه علم، جایگاه مسأله در پژوهش های علوم اجتماعی و اقتضائات دانشیِ مسأله یابی مورد مطالعه قرار بگیرد. از این رو، چیستی مسأله و اهمیت آن در پژوهش های اجتماعی مورد توجه واقع شده است. این که مسأله ها نقطه آغاز و انجام جستجوی حقیقت علمی هستند و در عرصه شناختی، مسأله یابی بر حل مسأله اولویت دارد. از سوی دیگر به گستردگی و پیچیدگی مسائل اجتماعی و عرصه رخداد آن ها، تاریخی بودنشان و همچنین ناپایداری شناخت و دلایل آن اشاره شده است. در ادامه به شیوه مستدل، پاره ای از ملاحظات و ضرورت های دانشیِ انجام پژوهش اجتماعی برشمرده شده اند که برای حرکت در مسیر دانشِ زنده و پویا ضروری و الزامی هستند. در میان این ملاحظات، مفروضات معرفت شناختی، هستی شناختی و روش شناختی جایگاه ویژه ای دارند، چرا که منطق و موضع پژوهشگر را در قبال دستگاه استدلالی پژوهش تعیین می کنند.