مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
شبکههای اجتماعی
منبع:
رسانه سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۴)
55 - 80
حوزههای تخصصی:
امروزه شناخت نقش، ماهیت، جایگاه و ظرفیت های رسانه ای و بهره برداری آگاهانه و صحیح از رسانه ها، برای مواجهه مناسب با بحران، یکی از ضرورت های اساسی است. لذا پژوهش حاضر، به تحلیل محتوای خبرهای مرتبط با بحران سیل، با هدف تحلیل نقش شبکه های اجتماعی (پیام رسان تلگرام) در مدیریت این بحران اختصاص یافته است. جامعه مورد مطالعه، تمام اخبار پخش شده در کانال ها و گروه های تلگرامی از جمله کانال مدیریت بحران گلستان، کانال اتاق خبر،کانال رسمی خبرآنلاین، گروه پوشش خبری، گروه رویدادهای خبری و اخبار بحران در خصوص سیل بهار 98 است که از اول فروردین تا 14 فروردین 1398پخش شد. بنابراین، روش در این پژوهش تحلیل محتوا، واحد تحلیل و روش نمونه گیری، هدفمند است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در مجموع 26 مضمون پایه و 9 مضمون سازمان دهنده، ذیل سه مضمون قبل از بحران، حین بحران و پس از بحران استخراج شد. در مرحله قبل از بحران، سه نقش آگاه سازی و هشداردهی، دیده بانی، آموزش مصون یافته؛ در مرحله حین بحران سه نقش خبررسانی، همراه سازی، دروازه بانی اطلاعات و در مرحله پس از بحران سه نقش تحلیل گری، پاسخ طلبی وآرامش بخشی شبکه های اجتماعی (پیام رسان تلگرام) شناسایی شد. در تحلیل خبرهای مرتبط با سیل، شبکه های اجتماعی با رویکرد تعاملی، همزمان با بهره گرفتن از رویکرد کیفی به تحلیل خبرهای منتشره پرداخته است. راهبرد رسانه ای مورد استفاده در مواجهه با بحران در شبکه های اجتماعی، راهبرد غیر فعال است. دروازه بانی اطلاعات در شبکه های اجتماعی کمتر اعمال می شود و این بر صحت و دقت خبری آن ها تأثیر دارد. حجم و جامعیت خبری در شبکه های اجتماعی بر اساس مدل آیینه ای است
رابطه فرهنگ دموکراسی نوین مشارکتی و استفاده از شبکه های اجتماعی (مطالعه موردی: معلمان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۵)
75 - 97
حوزههای تخصصی:
این مقاله، به موضوع رابطه فرهنگ دموکراسی نوین مشارکتی و استفاده از شبکه های اجتماعی، در جامعه معلمان شهر اصفهان می پردازد. دموکراسی نوین مشارکتی، کاربرد نوآورانه رسانه های جدید، در جهت عمق بخشیدن به حکومت دموکراتیک از طریق تسهیل مشارکت مستقیم تر مردم، در تصمیم گیری های سیاسی است. شکل گیری فرهنگ سیاسی مشارکت بر مبنای فضای نوین ارتباطی، بین همه گروه های مختلف جامعه اهمیت دارد، اما شکل گیری این فرهنگ، بین معلمان، به دلیل نقش کلیدی آنان در فرایند جامعه پذیری سیاسی از اهمیت مضاعفی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر، پاسخ به این سوال است که فرهنگ دموکراسی نوین مشارکتی جامعه معلمان، بر بستر استفاده از شبکه های اجتماعی چگونه است؟ برای این مقصود، متغیرهای استفاده از شبکه های اجتماعی و فرهنگ دموکراسی نوین مشارکتی در جامعه معلمان شهر اصفهان، سال تحصیلی 97-1396، با روش پیمایش مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج به دست آمده، بیانگر آن است که رابطه بین فرهنگ دموکراسی مشارکتی با استفاده از شبکه های اجتماعی، در نمونه مورد بررسی با وجود قید "اعتماد به شبکه های اجتماعی"، رابطه ای معنادار و همسو است. به عبارتی، لزوماً استفاده از شبکه های اجتماعی منجر به ایجاد و یا افزایش سطح فرهنگ دموکراسی مشارکتی نمی شود، بلکه زمانی که مراجعه به شبکه های اجتماعی، به عنوان منبع آگاهی از اخبار و اطلاعات سیاسی، با اعتماد به این رسانه همراه شده، در ارتقای سطح فرهنگ دموکراسی مشارکتی پاسخگویان مؤثر بوده است.
مقایسه سلامت روان، سرمایه اجتماعی و هویت نقش جنسیتی دانش آموزان کاربر با غیرکاربر در شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
67 - 105
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه سلامت روان، سرمایه اجتماعی و هویت نقش جنسیتی دانشآموزان کاربر با غیرکاربر در شبکههای اجتماعی بود. روش این پژوهش توصیفی - مقایسهای است. جامعه آماری این پژوهش دربرگیرنده کلیه دانشآموزان دبیرستانهای تیزهوشان شهر تبریز بود که از این میان تعداد 120 دانشآموز مطابق با نمرات 23-46 در پرسشنامه اعتیاد به شبکههای اجتماعی مبتنی بر موبایل به عنوان دانشآموزان غیرکاربر و 120 دانشآموز نیز با کسب نمرات بالاتر از 46 در پرسشنامه مذکور به عنوان دانشآموزان کاربر پس از همسانسازی و با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامههای سلامت روان گلدبرگ و هیلر (1979)، سرمایه اجتماعی پاتنام (2000) و هویت نقش جنسیتی بم (1974) گردآوری شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین دانشآموزان کاربر با غیرکاربر در شبکههای اجتماعی به لحاظ سلامت روان، سرمایه اجتماعی و هویت نقش جنسیتی تفاوت معنادری وجود دارد؛ به علاوه، نتایج آزمون تعقیبی شفه نیز نشان داد که کاربران شبکههای اجتماعی به طور معناداری سلامت روان (001/0=p) و سرمایه اجتماعی (003/0=p) پایینتری نسبت به غیر کاربران شبکههای اجتماعی دارند و همچنین از هویت نقش جنسیتی تضعیف شدهتری (001/0=p) نیز برخوردار هستند. یافتههای این پژوهش به شناخت تفاوتهای بسیار مهم کاربران شبکههای اجتماعی و غیرکاربران این شبکهها از نظر سلامت روان، سرمایه اجتماعی و هویت نقش جنسیتی کمک میکند و ضرورت ارتقای سلامت روان، سرمایه اجتماعی و هویت نقش جنسیتی دانشآموزان کاربر شبکههای اجتماعی را برجسته مینماید.
رسانه های اجتماعی و نظارت بر صاحبان قدرت مورد کاوی اینستاگرام در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۰
11 - 39
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با تمرکز بر بعد نظارتی رسانه های اجتماعی و با بررسی اخبار مطرح شده مرتبط با کارکرد نظارتیرسانه ها، به بررسی تأثیر رسانه های نوین در نظارت بر افراد مشهور و مقامات پرداخته است. جامعه آماری،صفحات سیاسی شبکه اجتماعی اینستاگرام می باشد و نمونه شامل سه صفحه سیاسی اینستاگرام با گرایشاصلاح طلب، اصولگرا و مستقل است. روش نمونه گیری به صورت تمام شماری همه پست های مربوط به موضوعپژوهش می باشد. بدین معنا که از طریق بررسی محتوای این سه صفحه مهم اینستاگرام در بازه سال 1396، کلیهپست های مربوط به نظارت شبکه های اجتماعی بر افراد مشهور، مسئولین و مقامات استخراج و تا زمان نگارش اینپژوهش سرنوشت هرکدام بررسی شده است. از میان حدوداً یک هزار پست، 13 موضوع شناسایی شد که با موضوعاین پژوهش در ارتباط است. با بررسی این 13 موضوع مشخص شد که همه موارد نهایتاً با پیگیری که در این رسانهاجتماعی انجام شده، ظرف حداکثر یک هفته منجر به عذرخواهی و عقب نشینی مسئول مربوطه شده است. این مهمبیانگر آن است که نه تنها کارکرد نظارتی رسانه از طریق رسانه های اجتماعی محقق شده، بلکه هرکجا این رسانه هابه موضوعی ورود کرده اند، به واسطه ماهیت این مدل رسانه ها، به سرعت و در حداقل زمان، مسئول مربوطهمجبور به تمکین به خواست عمومی شده است. بر این اساس می توان گفت که با ظهور رسانه های اجتماعی، نظارت
بازاریابی تأثیرگذار: شناسایی و تبیین تأثیر های روان شناختی اینفلوئنسرهای شبکه های اجتماعی بر مصرف کنندگان (مورد مطالعه: دانشجویان دختر دانشگاه مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده شبکه های اجتماعی در سال های اخیر، زندگی بشر و از جمله کسب و کارها را تحت تأثیر خود قرار داده است . نفوذ اینفلوئنسرها (افراد تأثیرگذار) بر مخاطبان ازجمله مفاهیم کلیدی درحوزه شبکه های اجتماعی است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی تأثیر های روان شناختی است که اینفلوئنسرهای شبکه های اجتماعی بر پیروان خود و از جمله مصرف کنندگان می گذارند. در این مطالعه از روش پژوهش آمیخته استفاده شده است. بدین صورت که ابتدا با استفاده از روش کیفی مرور سیستماتیک از ۴۶ مقاله نهایی انتخاب شده، ۲۶ کد استخراج و سپس کد ها در قالب ۸ مفهوم حمایت عاطفی، هویت سازی، تجربه لذت بخش، همدلی، ایجاد ذهنیت خوب، تمایل به برند، اختلال های روانی و رفتارهای مخرب دسته بندی و درنهایت، مفاهیم در قالب دو مقوله اصلی تأثیر های روان شناختی مثبت و منفی افراد تأثیرگذار بر پیروان طبقه بندی شد. سرانجام، برای آشکارسازی متغیرهای پنهان و تحلیل تأثیر های روان شناختی اینفلوئنسرهای اینستاگرام بر مصرف کنندگان از تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از نرم افزار SPSS در جامعه آماری دانشجویان دختر دانشگاه مازندران بهره گرفته و نتایج به دست آمده از روش مرور سیستماتیک و دسته بندی آنها با استفاده از روش آماری تحلیل عاملی اکتشافی تأیید شد. در پایان پژوهش حاضر توصیه هایی برای صاحبان برند، افراد تأثیرگذار، پژوهشگران آتی و متولّیان امور شبکه های مجازی در کشور ارائه شده است.
روش مردم نگاری اینترنتی چندوجهی در مطالعات زندگی روزمره با تأکید بر شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۲۳
7 - 28
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: مطالعات زندگی روزمره در علوم اجتماعی و انسانی طی دهه های اخیر به دلیل تغییرات فناورانه و نفوذ همه جانبه ی اینترنت و شبکه های اجتماعی دگرگون شده است. از یک سو، زندگی روزمره ی معاصر درهم تنیدگی فزاینده ای با رسانه های دیجیتال، ابزارهای همراه و فضاهای اینترنتی پیدا کرده و از سوی دیگر، روش های کلاسیک مردم نگاری برای توصیف این وضعیت نوپدید کفایت لازم را ندارند. این مقاله با درک چنین خلأیی، به بازاندیشی روش شناسی مردم نگاری در بستر اینترنت پرداخته و کوشیده است مسیری نوین برای مطالعه ی زندگی روزمره در شبکه های اجتماعی ارائه کند. هدف اصلی، بهره گیری از ظرفیت های مردم نگاری کلاسیک و در عین حال توامان توجه به امکان های جدید فضاهای اینترنتی است تا بتواند تحلیلی چندبعدی و چندمیدانی از زندگی روزمره ارائه دهد. پژوهش حاضر با تکیه بر سنتز چند-روش شناختی با بهره گیری از تجارب میدانی گوناگون، می کوشد چارچوبی نظری و عملی برای «مردم نگاری اینترنتی چندوجهی» تدوین کند؛ رویکردی که هم به حضور پژوهشگر در میدان فیزیکی و هم به میدان های اینترنتی و پیوند میان آن ها توجه دارد. مقاله ضمن نقد و مرور ادبیات داخلی و بین المللیِ مرتبط، از آثار کلاسیک تا پژوهش های جدیدی چون کارهای هاین، کوزینتس، پینک و دیگر صاحب نظران بهره می برد تا نشان دهد که چگونه می توان مرز میان «آنلاین» و «آفلاین» را در زندگی روزمره بازتعریف کرد. این بازتعریف، امکان درک بهتر پویایی های اجتماعی، فرهنگی و فناورانه را فراهم می سازد و نقش مردم نگار کلاسیک را به پژوهشگری فعال و خلاق و مسلط به میدان های متعدد تحقیق و مرزهای آن ها ارتقا می دهد.
روش تحقیق: روش تحقیق بر پایه ی «فراترکیب کیفی» است که به پژوهشگر اجازه می دهد یافته های متنوع پژوهش های پیشین را گردآوری، مقایسه و تحلیل کند و از دل آن ها الگوی تازه ای بسازد. در این رویکرد، ابتدا مطالعات موجود در زمینه ی مردم نگاری اینترنتی، نت نگاری، اتنوگرافی دیجیتال و روش های ترکیبی مرور شد. سپس با استخراج رویکردهای مشترک و مشابه و همچنین تفاوت های روشی، الگوی پیشنهادی «مردم نگاری اینترنتی چندوجهی» شکل گرفت. این الگو به پژوهشگر توصیه می کند که میدان تحقیق را صرفاً به فضای فیزیکی یا صرفاً به اینترنت محدود نکند، بلکه میان این دو به طور مداوم رفت و برگشت داشته باشد. از منظر عملی، پژوهشگر می تواند با هر دو حساب کاربری واقعی و ساختگی در شبکه های اجتماعی مختلف (توییتر، اینستاگرام، کلاب هاوس و…) حضور یابد و ضمن مشاهده و مشارکت، داده ها را از طریق اسکرین شات، ضبط صدا و ویدئو، رصد هشتگ ها، طوفان ها و ترند ها گردآوری کند. همچنین حضور بدنی در فضاهای فیزیکی مرتبط و مصاحبه های عمیق آنلاین و آفلاین مکمل این فرآیند است. چنین رویکردی مستلزم حساسیت اخلاقی، انعطاف پذیری بالا، و توانایی حرکت میان نقش های مختلف (مشاهده گر پنهان، مشارکت کننده ی فعال، «مگس روی دیوار» و …) است. پژوهش حاضر با استفاده از این مسیر، هم ظرفیت های نظری و هم رویه های اجرایی لازم برای اجرای پژوهش در میدان های اینترنتی-فیزیکی را تبیین می کند.
نتایج: نتایج نشان می دهد که مردم نگاری اینترنتی چندوجهی می تواند به طور مؤثری خلاءها و کاستی های رویکردهای کلاسیک و تفکیک گر به میدان فیزیکی و میدان آنلاین را پر کند. نخست، این روش امکان «توصیف فربه» (به تعبیر گیرتز) را از زندگی روزمره در شرایطی فراهم می کند که روابط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به شدت با فناوری دیجیتال و میدان های اینترنتی درهم تنیده اند. دوم، یافته ها نشان می دهد که حضور همزمان در میدان های واقعی و اینترنتی و در مرزهای نامتعین آن ها نه تنها به غنای داده ها می افزاید بلکه به پژوهشگر اجازه می دهد چرخه ی بازتولید معنا از فضای مجازی به فضای فیزیکی و بالعکس را رصد کند. سوم، این رویکرد در مواجهه با پدیده هایی چون ترندها و هشتگ های داغ، طوفان های توییتری، و شکل گیری اجتماعات اینترنتی، ابزاری کارآمد برای تحلیل کنش جمعی و ساخت واقعیت اجتماعی ارائه می دهد. چهارم، روش پیشنهادی امکان ترکیب تکنیک های مردم نگاری کلاسیک (مشاهده ی مشارکتی، مصاحبه ی عمیق، تحلیل متنی) با ابزارهای نوین (بایگانی دیجیتال، ضبط صفحه، تحلیل کلان داده) را مهیا می سازد و بدین ترتیب به درکی جامع تر از پویایی های زندگی روزمره در عصر شبکه ای منجر می شود. نهایتاً، پژوهش نشان می دهد که پژوهشگر می تواند بسته به نیاز تحقیق، سطح مداخله و نوع حساب کاربری خود را تنظیم کند و با استفاده از استراتژی های بومی شدن، اعتماد کاربران و مشارکت آن ها را جلب نماید.
بحث و نتیجه گیری: پژوهش حاضر استدلال می کند که در شرایط کنونی، مرز میان واقعیت آنلاین و آفلاین پویا و نامتعین گشته است و هر دو ساحت در فرآیندی دیالکتیکی، پیوسته یکدیگر را بازتعریف می کنند. بنابراین، روش های کلاسیک مردم نگاری به تنهایی قادر به درک کامل این پیچیدگی نیستند. «مردم نگاری اینترنتی چندوجهی» به عنوان روشی انعطاف پذیر، خلاق و نوآورانه، پاسخی است به این نیاز. این رویکرد با پذیرش ماهیت «رفت و برگشتی» میدان تحقیق، پژوهشگر را قادر می سازد تا همزمان با تغییرات سریع فناوری و فرهنگ، داده های غنی و چندلایه گردآوری و تحلیل کند. از منظر نظری، این روش گسست میان انسان شناسی کلاسیک و مطالعات رسانه های دیجیتال را ترمیم می کند و به ادبیات مردم نگاری دیجیتال بُعدی تازه می بخشد. از منظر عملی، چارچوب پیشنهادی می تواند در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی، از مطالعات فرهنگی و ارتباطات تا جامعه شناسی سیاسی و مطالعات رسانه، به کار گرفته شود. افزون بر این، رویکرد حاضر با تأکید بر خلاقیت و جسارت پژوهشگر، افق های تازه ای برای تحقیقات میان رشته ای می گشاید و پژوهشگران را ترغیب می کند تا در مواجهه با میدان های در حال تغییر، از آزمون و ابداع روش های نو نترسند. بدین ترتیب، مردم نگاری اینترنتی چندوجهی نه تنها روشی برای مطالعه ی زندگی روزمره در عصر شبکه ای است، بلکه الگویی برای پژوهش های آینده در علوم انسانی و اجتماعی محسوب می شود که می خواهد «آنچه در حال وقوع است» را بی درنگ و با دقت ثبت و تحلیل کند.