فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۳۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
عوامل مختلفی در کاهش جان باختگان سوانح ترافیکی دخیل هستند. مهم ترین آن ها، عامل انسانی است که می تواند تحت تأثیر ویژگی های اجتماعی و فرهنگی رانندگان قرار بگیرد. هدف این پژوهش، شناسایی ابعاد و مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی کاهش جان باختگان سوانح ترافیکی است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، آمیخته از نوع اکتشافی است. جامعیه آماری در بخش کیفی، خبرگان دانشگاه امین و ستاد پلیس راهور فراجا و در بخش کمّی، کارشناسان ارشد ستاد پلیس راهور فراجا بودند. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 و در بخش کمی، از تحلیل عاملی تأییدی بهره برده شد. به منظور اعتبارسنجی مدل حاصل از بخش کیفی، از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار تحلیل عاملی تأییدی Smartpls3 استفاده شد. عوامل اجتماعی و فرهنگی کاهش جان باختگان سوانح ترافیکی در بخش کیفی به ترتیب شامل مؤلفه های منزلت و ارزش جان انسان ها، تقاضا و تمایل به ایجاد تغییر، رویکرد ایمنی و نظام اطلاعات و مراقبت حوادث بود و در بخش کمی، تمامی مؤلفه ها به همان ترتیب مورد تأیید کارشناسان آن بخش قرار گرفت؛ ضمن این که در این بخش، مؤلفیه رویکرد ایمنی با مقدار 043/8، منزلت و ارزش جان انسان ها برابر با 380/13، نظام اطلاعات و مراقبت حوادث با مقدار 657/6 و تقاضا و تمایل به ایجاد تغییر با مقدار 185/هستند. بر این اساس می توان اظهار داشت که عوامل اجتماعی و فرهنگی می توانند به کاهش جان باختگان سوانح ترافیکی در کشور کمک کند.
کودکی در سایه جنگ و بازتولید هویت جهادی: نقش دوران کودکی در برساخت هویت فرماندهان جهادی افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
519 - 541
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: جنگ و درگیری های طولانی در افغانستان، کودکانی را باروحیه جنگجویی و مبارزه گری پرورش داد که رؤیای جنگیدن و فرماندهی در تاروپود وجود آن ها ریشه دواند و بر رفتار و باورهای بعدی آن ها به طور عمیق تأثیر گذاشت. هدف این پژوهش، مطالعه بازتولید هویت جهادی و نقش شرایط کودکی در برساخت هویت فرماندهان جهادی در افغانستان است. روش و داده ها: داده های پژوهش به صورت میدانی، با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته و هدفمند با 29 فرمانده جهادی در افغانستان، گردآوری شده و با استفاده از روش کیفی و نظریه داده بنیاد، تحلیل و تفسیر گردیده است. تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شده است. یافته ها: مقوله های اصلی به دست آمده از پژوهش شامل: خانواده و تعاملات بین نسلی، فرهنگ و ارزش های اجتماعی، فضای جنگ و درگیری، عاملیت و هویت و قدرت گیری است که به طور مستقیم بر شکل گیری هویت جهادی در فرماندهان تأثیر داشته است. بحث و نتیجه گیری: جنگ و درگیری، اختلافات گروهی و مداخله های خارجی در افغانستان، پدیده ای مرکزی با عنوان «بازتولید هویت جهادی» را ایجاد کرده است؛ پدیده ای که استراتژی های بیگانه ستیزی، مشارکت در میدان جنگ و آرزوی رهبری را در کودکی فرماندهان جهادی تقویت نموده است. پیامدهای این فرآیند شامل: احساس پیروزی، قدرت گیری، اعمال محدودیت ها، و تقویت روحیه جهادگرایی در سطح فردی و اجتماعی بوده است. برپایه یافته ها، دوران کودکی فرماندهان جهادی، نقش اساسی در شکل گیری اشتیاق و انگیزه های جهادی آن ها داشته است. پیام اصلی: دوران کودکی، به ویژه در بستر جنگ و درگیری، نقش اساسی در ظهور اشتیاق و انگیزیه جهادگری داشته و تعین کننده هویت اجتماعی و فرهنگی فرماندهان جهادی در جامعه افغانستان بوده است. خانواده، محل زندگی، محتوای آموزشی، عرف اجتماعی، فقر و تجربه مستقیم جنگ، از عوامل کلیدی در پرورش روحیه جنگجویانه و جهادگری در فرماندهان جهادی بوده است. یافته های این مطالعه برای درک پویایی های اجتماعی و فرهنگی در جوامع جنگ زده و نقش نهادهای اجتماعی در بازتولید هویت جهادی اهمیت بسزایی دارد.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر شکل گیری و پیش بینی وضعیت آینده مناطق حاشیه نشین کلانشهر اهواز با تأکید بر کاربرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
341 - 374
حوزههای تخصصی:
بدون شک، در هزاریه سوم میلادی فقر شهری به یک مسأله اجتماعی برجسته تبدیل شده و توجه ها را به خود جلب کرده است. یکی از بارزترین مظاهر فقر شهری در کشورهای درحال توسعه، شکل گیری و رشد سریع محلات حاشیه نشین در پیرامون کلانشهرها می باشد. رشد و توسعیه ناموزون کالبدی شهرها از ویژگی های شهر و شهرنشینی در کشورهای درحال توسعه می باشد که از پیامدهای آن گسترش مناطق حاشیه نشین در اطراف شهرهای بزرگ با رشد لجام گسیخته و فقر دائم التزاید می باشد؛ با این وجود بیش از یک میلیارد نفر در سطح جهان در محله های حاشیه نشین زندگی می کنند که دارای مسکن با کیفیت پایین و شرایط زندگی نامناسب هستند. روش تحقیق ازنظر هدف کاربردی و به لحاظ روش، ترکیبی که از روش های اسنادی و پیمایشی و ازنظر ماهیت براساس رویکرد آینده پژوهی تحلیلی و اکتشافی و برای تجزیه وتحلیل متغیرها از نرم افزار «میک مک» استفاده شده است. تجزیه وتحلیل اطلاعات و ارزیابی بر اساس رویکرد آینده پژوهی که خروجی مطالعات اولیه، زمینیه تدوین سناریوها را در مراحل بعدی و تدوین راهبردها ،برنامه ریزی و سیاست گذاری برای رسیدن به سناریو مطلوب می باشد. نتیجیه مطالعات نشان می دهد که در مرحلیه اول، 48 شاخص در 8 حوزه، در محلات حاشیه شین شهر شناسایی شده است؛ آن چه از وضعیت صفحیه پراکندگی متغیرهای مؤثر بر وضعیت آیندیه محلات حاشیه نشین کلانشهر اهواز می توان استنباط کرد، سیستم دارای پایداری نسبی است که از پنج دسته قابل شناسایی هستند. درنتیجه تحلیل های ماتریس و ارزیابی پلان تأثیرگذاری و تاأثیرپذیری عوامل کلیدی با روش های مستقیم و غیرمستقیم تعداد 12عامل کلیدی شناسایی شده است؛ از بین عوامل کلیدی سیاست های تأمین مسکن با امتیاز 330، تأثیرگذارترین عامل در بهبود وضعیت آیندیه مناطق حاشییه کلانشهر اهواز در افق طرح 1415ه .ش. می باشد.
مواجهه اجتماعی با قاعدگی: مردم نگاری فمینیستی تجربه قاعدگی میان کاربران زن اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، خوانش انتقادی تجربیات زنان در ارتباط با قاعدگی و چگونگی مواجهه آنان با این مسئله است. با استفاده از روش شناسی مردم نگاری فمینیستی و چارچوب مفهومی فوکو و کریستوا این پرسش ها را پاسخ می دهیم که چگونه تابوی قاعدگی به عنوان یکی از سازوکارهای کنترل بدن زنان در ساختار قدرت و متن زندگی روزمره عمل می کند و چه ابزار و راهکارهایی برای افزایش آگاهی و پذیرش این فرایند طبیعی در بدن زنان در جامعه وجود دارد. میدان مطالعه شبکه اجتماعی اینستاگرام ایرانی است و بدین منظور با 30 زن مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. روش شناسی این پژوهش، مردم نگاری فمینیستی است و با استفاده از روش تحلیل داده نظریه مبنایی چارمز، مقوله مرکزی «قاعدگی به مثابه برساخت اجتماعی» و 8 مقوله اصلی به دست آمد؛ ازجمله: قاعدگی به مثابه زن شدن، کشف قاعدگی، زیست اجتماعی زنانه با قاعدگی، دیجیتالیزه شدن فهم قاعدگی، قاعدگی به مثابه تابوی اجتماعی، قاعدگی به مثابه شرم اجتماعی، حذف-حمایت قانونی و مواجهه مردانه با قاعدگی زنان. بر طبق یافته های به دست آمده، قاعدگی تنها امری بیولوژیکی نیست و به مثابه امری اجتماعی و فرهنگی یکی از منابع جامعه پذیری زنان است که بخشی از نگاه آنان به زنانگی را شکل می دهد. تابو و شرمی که حول قاعدگی را فراگرفته است به دست زنان و با به اشتراک گذاشتن تجربیات زیسته آنان شکسته می شود و با تغییر نگرش ها و دوره های زمانی قاعدگی هر بار از نو به دستِ زنی ساخته می شود.
تبیین امکان رشته بودن آینده پژوهی به عنوان یک حوزه فرارشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
29 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجایی که آینده پژوهی طی چند دهه اخیر با چالش جدی تثبیت به عنوان یک رشته علمی مواجه بوده است و آینده پژوهان مختلف همچنان بر ضرورت این امر برای آینده پژوهی تأکید دارند، این پژوهش به دنبال تحلیل امکان رشته بودن این حوزه می باشد. همچنین در پی آن است تا جایگاه آن را در بین رشته های علمی مشخص سازد.روش: در بخش اول این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی به ارزیابی احراز معیارهای رشتگی با سه رویکرد معرفت شناختی، اجتماعی و سازمانی، توسط آینده پژوهی پرداخته شده است. در بخش دوم پژوهش، با استفاده از طبقه بندی های مطرح رشته های علمی، جایگاه آینده پژوهی در بین رشته های علمی، مورد بررسی قرار گرفته است.یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد که آینده پژوهی از موضوع پژوهشی خاص؛ بدنه معظمی از دانش تخصصی؛ نظریه ها و مفاهیم تخصصی؛ روش های کاربردی مختلف؛ پارادایم های علمی؛ گفتمان، زبان، اعضاء و هویت مشترک؛ و کاربست در صحنه عمل برخوردار است. مشخص شد که آینده پژوهی، به واسطه قابلیت های رشتگی اش، یک رشته علمی محسوب می شود و در طبقه بندی رشته ها، رشته ای کاربردی و نرم است که در حیطه گسترده تر علوم اجتماعی کاربردی قرار می گیرد.نتیجه گیری: در عین اینکه آینده پژوهی معیارهای رشتگی را احراز می کند، در دو حوزه نیاز به توسعه اساسی دارد: یکی توسعه بنیان های فلسفی و معرفت شناختی آن است تا از موقعیت بی مبنایی خارج شود؛ دوم توسعه دانشگاهی آن در سطوح مختلف آموزش عالی است تا بتواند به جایگاه واقعی خود در ساحت آکادمی دست یابد.
آینده پژوهی عوامل کلیدی اثرگذار بر توسعه شهری نمونه موردی: شهر دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
348 - 388
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل کلیدی توسعه شهری در دزفول با رویکرد آینده پژوهی است. چرا که جهان امروز با سرعت فزاینده ای در حال تغییر و تحول است که عدم قطعیت یکی از ویژگی های آن است که باید نسبت به آن آگاهی کسب نمود. لذا آینده پژوهی برای کسب آمادگی نسبت به این عدم قطعیت ها و توسعه مناسب و منعطف ضروری است. در این راستا پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد اکتشافی آینده پژوهی، در پی شناسایی عوامل کلیدی اثرگذار توسعه شهری، شهر دزفول می باشد.روش : پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی و از حیث روش ترکیبی از روش های کتابخانه ای و پیمایشی و مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی ماتریس اثرات متقاطع(میک مک) می باشد. قلمرو پژوهش شهر دزفول بوده و مطالعه حاضر در بازه س زمانی بهمن ماه 1402 است. جامعه آماری این پژوهش 60 نفر از کارشناسان شهری و مدیریت شهری است. با توجه به اینکه رویکرد پژوهش اکتشافی و مبتنی بر نظر سنجی از کارشناسان بوده در طی مراحل مصاحبه و نظر سنجی روایی پرسشنامه مورد تایید کارشناسان قرار گرفته است.یافته های پژوهش: یافته های پژوهش نشان داد که از بین 30 شاخص مورد بررسی برای توسعه فیزیکی شهر دزفول 10 مولفه انسان خلاق، میزان سواد، فناوری نوین، کیفیت آب رودخانه دز، حمل و نقل، سرانه تولید، کیفیت زیرساخت، امنیت شهر، مدیریت یکپارچه شهر و دسترسی خدمات شهر به ترتیب بیشترین میزان تأثیرگذاری مستقیم بر سایر متغیرها را داشته اند.د.
طراحی مدل رهبری اخلاقی آینده نگر در سازمان های مبتنی بر مسئولیت اجتماعی (مورد مطالعه: ستاد اجرایی فرمان امام(ره) و بنیاد مستضعفان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
172 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر حاضر آینده نگری از مهم ترین پارادایم های رهبری محسوب می گردد لذا هدف پژوهش با مبنا قرار دادن متغیر آینده نگری در ترسیم نقشه نگاشت؛ طراحی مدل رهبری اخلاقی آینده نگر مبتنی بر مسئولیت اجتماعی می باشد.روش: پژوهش حاضر از حیث روش شناسی، ترکیبی(کمی و کیفی) و از نظر نوع پژوهش در زمره پژوهش های توسعه ی مدل است. جامعه ی پژوهش؛ ستاد اجرایی فرمان امام(ره) و بنیاد مستضعفان بوده، خبرگان پژوهش نیز با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 26نفر از مدیران عالی و میانی این دستگاه ها هستند. روش گردآوری اطلاعات نیز مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی می باشد. روش های تجزیه و تحلیل نیز تکنیک دلفی و روش سودا (توسعه و تحلیل تفکرات استراتژیک) بوده است.یافته ها: براساس یافته ها، تعداد 32مولفه رهبری اخلاقی،20مولفه آینده نگری و 25مولفه مسئولیت اجتماعی به دست آمد، این متغیرها نیز در 4 بعد اصلی خوشه بندی گردید. سپس با تاکید بر متغیر آینده نگری در ترسیم نگاشت شناختی روابط بین متغیرهای مذکور و تجزیه و تحلیل آن مدل نهایی رائه گردید. شناسایی عناصر رهبری با تاکید بر 20 مولفه آینده نگری به طور مسلم در ارائه نقشه جامع تاثیرگذار بود.نتیجه گیری: رهبری اخلاقی شامل ابعاد توانمندسازی، صفات مشخصه، آگاهی اخلاقی و مردم مداری- جامعه مداری دارای تاثیر و تاثر بر ابعاد مسئولیت اجتماعی می باشد. متغیر آینده نگری نیز شامل ابعاد چشم انداز، حساسیت به نیازهای کارکنان، منعطف بودن در تغییر و تحولات و حساس بودن به محیط بر متغیررهبری اخلاقی موثر است.
سناریونگاری آموزش حسابداری ایران در افق پانزده ساله با استفاده از روش شبکه جهانی کسب و کار (GBN)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
312 - 346
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه: سرعت تغییرات و همه گیری آن در عصر حاضر، جنس مهارتهای موردنیاز در بازار کار را تغییر داده ، به نحوی که دیگر با برنامه ریزی گذشته محور و تک ساحتی نمی توان پاسخگوی نیازهای آموزشی جامعه بود و برای ایجاد تغییرات ماندگار و تاثیرگذار نیاز به رویکردی میان رشته ای و آینده محور است. این مقاله به منظور تدوین سناریوهایی برای آموزش حسابداری در ایران در 15 سال آینده انجام شده است.روش: پژوهش حاضر در زمره طرح های آمیخته (کیفی و کمی) بوده و از حیث هدف، کاربردی و از نظرگردآوری داده ها، توصیفی و از روش سناریونویسی استفاده شده است. فهرستی از پیشران های تاثیرگذار بر آینده آموزش حسابداری انتخاب و سپس دو پیشرانی که بالاترین وزن بر حسب میزان اهمیت و درجه عدم قطعیت داشتند چهار سناریو مختلف از آینده آموزش حسابداری طبق روش شبکه جهانی کسب و کار (GBN) تنظیم گردید.یافته ها: دراین پژوهش با تلاقی دادن دو عدم قطعیت اصلی ناظر بر پیشران ها شناسایی آموزش حسابداری، چهار سناریو از آینده آموزش حسابداری در ایران به دست آمد که در مرحله نهایی این مطالعه و با تائید خبرگان، مورد تشریح و تصویرسازی قرارگرفت.نتیجه گیری: هر چند عوامل متعدد و در هم تنیده ای بر آینده آموزش حسابداری در ایران تأثیرگذار است ولی اولویت دارترین این پیشران ها بر اساس نظر خبرگان، عبارت اند از ظهور نوپاها و گسترش فرصت های تجاری مرتبط با شیوه های جدید آموزشی، که از تلاقی این عدم قطعیت های دوگانه، چهار سناریو دگردیسی، دژ غیرقابل نفوذ، ورود برای عموم آزاد و در نهایت خط تولید سفارشی، از آینده آموزش حسابداری قابل تصور است..
آینده پژوهی شبکه های اجتماعی مجازی در مواجهه با رسانه های سنتی ایران مبتنی بر شکل گیری روزنامه نگاری رباتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
108 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به مطالعه سناریوهای آینده مواجهه شبکه های اجتماعی با رسانه های سنتی و چگونگی شکل گیری روزنامه نگای رباتی می پردازد. روش: این پژوهش با روش آینده پژوهی با استفاده از تکنیک سناریونویسی انجام شده است. برای دستیابی به عدم قطعیت ها از روش مدل سازی تفسیری-ساختاری(ISM) با بهره مندی از نرم افزار میک مک و برای کشف سناریوها نیز از روش بالانس اثرات متقابل با بهره مندی از نرم افزار سناریو ویزارد استفاده شده است. یافته ها: خروجی نرم افزار سناریو ویزارد، 4 سناریو با سازگاری صفر(محتمل)، 11 سناریو با سازگاری یک( سناریوهای باورکردنی) و 32 سناریو با سازگاری دو( سناریوهای ممکن) نشان داد. طبق یافته های پژوهش چهار عامل فناورپایه شدن امور، نسل z(بومیان دیجیتال)، مالکیت رسانه و قدرت رسانه های سنتی بزرگ مقیاس به عنوان عوامل کلیدی شناسایی شد.نتیجه گیری: سناریوهای محتمل نشان می دهد که روند ریزش مخاطب در رسانه های سنتی ادامه دارد و احتمالا حاکمیت، فناورپایه شدن امور را محدود کند اما محدودیت های اعمال شده در حوزه فناوری تغییری در روند افزایشی نفوذ شبکه های اجتماعی و کاهش مخاطبان رسانه های سنتی ایجاد نمی کند از این رو رسانه های سنتی برای برون رفت از مسئله کمبود مخاطب و ادامه حیات حرفه ای باید به شکل های هوشمند روزنامه نگاری ازجمله «روزنامه نگاری رباتی» روی آورند.
آینده های نظام مدیریت سبز منابع انسانی در سازمان های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
247 - 270
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه پیش رو با هدف ترسیم آینده های پدیده مدیریت سبز منابع انسانی در ایران انجام شده است و طی آن تلاش می شود تا سناریو های باورپذیر از استقرار این نظام مدیریتی در بنگاه های ایرانی به تصویر درآید. روش: در این مطالعه ضمن پیروی از روش تحقیق تلفیقی، توسعه ای و پیمایشی، ابتدا پیشران های کلیدی جریان مدیریت زیست محیطی منابع انسانی به استناد گزارش های علمی موجود، شناسایی شده و با نظر متخصصان مورد اولویت بندی قرار گرفته است. در ادامه با تبعیت از روش شناسی شبکه جهانی کسب وکار ضمن ایجاد تلاقی میان عدم قطعیت های بحرانی ناظر بر هرکدام از دو پیشران اولویت دار، چهار سناریو از آینده مدیریت سبز منابع انسانی در ایران معرفی شده است.یافته ها: پیشران های اولویت دار برای شکل دهی به آینده نظام مدیریت سبز منابع انسانی در کشورمان عبارتند از: «مشوق های مادی و معنوی»، «الزامات قانونی یا سیاستی». همچنین عدم قطعیت های بحرانی ناظر بر این پیشران ها بدین ترتیب شناسایی شده اند: الف) همراهی یا عدم همراهی کارکنان با جریان سبز کردن مدیریت منابع انسانی ؛ ب) اراده فعال یا خنثی در مدیران برای سبز کردن مدیریت منابع انسانی. از تلاقی این دو عدم قطعیت، چهار سناریو قابل تصور است که با استعاره هایی شامل «خوشتر از دوران عشق ایام نیست»، «به کجا چنین شتابان»، «عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی» و «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟» نامگذاری شده اند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند به سیاست گزاران و برنامه ریزان نظام توسعه ایران و همچنین مسئولان حفاظت محیط زیست کشور، مسیر بهینه برای شکل دهی به آینده مناسب از سازمان های دوستدار محیط زیست را نشان دهد.
ارائه مدل سرمایه انسانی نوآور اثربخش بنگاه های دانش بنیان دارویی گیاهی با تاکید بر راهبرد مدیریت آینده نگر بهداشت و سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
133 - 173
حوزههای تخصصی:
هدف: اثربخشی عملکرد سرمایه انسانی نوآور بنگاه های دانش بنیان دارویی گیاهی و اتخاذ راهبردهایی آینده نگرانه برای نیل به آن مهم می باشد. هدف، ارائه مدل سرمایه انسانی نوآور اثربخش این مؤسسات است. روش: رویکرد تحقیق تلفیقی است. نمونه گیری هدفمند با 15 نفر از خبرگان بخش سلامت و مدیران واحد های دانش بنیان دارویی گیاهی کشور انجام شد. برای آزمون مدل 169 پرسشنامه از پژوهشگران واحد های دانش بنیان داروسازی گیاهی جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها برای اکتشاف مدل از تئوری داده بنیاد و برای آزمون مدل، معادلات ساختاری است. یافته های پژوهش: مدل با شش بعد اصلی شرایط علی (حکمروایی بازار محور)، پدیده محوری (سرمایه انسانی نوآور)، عوامل زمینه ای (بوم فرهنگ درمان گیاهی)، عوامل مداخله ای (ضعف خط مشی گذاری- استانداردسازی و ارزش دهی به خلق نوآوری)، راهبردها (مدیریت آینده گر راهبردی بهداشت و سلامت)، پیامدها (دانش بازار آینده)، 17 مؤلفه و 126 شاخص تأیید گردید.شاخص های برازش مدل NFI=0/926،GOF=0/569 و0.071 =SRMRگردید که بیانگر برازش مدل تحقیق می باشد.نتیجه گیری: مدیران بنگاه ها با اتخاذ راهبرد هایی در زمینه افزایش و تشریک جریان های اطلاعات و دانش بین کارکنان متخصص، سرپرست های پروژه ها وسایر ذینفعان در زنجیره تأمین - داشتن سبک مدیریت یادگیرنده وآینده نگر در زمینه انتخاب، بکا رگیری، آموزش و نحوه سلوک با کارکنان متخصص متصدی امور تحقیق و توسعه در پروژه ها- اتخاذ سبک مدیریتی هوشمندانه در زمینه فرآیند های کسب و کار مانند بازارسنجی، مشتری گرایی، رقیب گرایی، بهبود شرایط کیفی تولید دارو ها و ایجاد فضای تعامل برد- برد با سایر بنگاه های دانش بنیان و صنایع دارویی گیاهی، می توانند با نیل به دانش بازار آینده، اثربخشی عملکرد سرمایه انسانی را شاهد باشند.
شناسایی کلان روندهای مؤثر بر بازآفرینی پایدار کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
299 - 325
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از مطالعات و منابع کتابخانه ای (با تاکید بر منابع اسنادی) و بهره گیری از نظرات کارشناسان 42 متغیر موثر بر بازآفرینی پایدار شهری در شهر مشهد شناسایی گردید. سپس با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از ماتریس اثرات متقابل متقاطع برای طبقه بندی روابط بین متغیرهای تحقیق مشخص شد.یافته های پژوهش: یافته ها بیانگر آن است که متغیر ریزدانگی مسکن، نبود سیستم مدیریت جامع شهری، ضعف در مطالبه گری ساکنین، نسبت بالای پلاک های کم دوام، نبود حس افتخار به محله به ترتیب بیش ترین میزان تأثیرگذاری را در میان عوامل موثر بر بازآفرینی پایدار کلان شهر مشهد دارا می باشند.نتیجه گیری: بررسی وضعیت کلانشهر مشهد در محلات دارای بافت های ناکارآمد و فرسوده گویای شرایط نامناسبی است به طوری که وضعیت پراکنش شاخص ها در نقشه اثر- وابستگی مستقیم و غیرمستقیم نیز گویای ناپایداری کلان شهر مشهد در حوزه بازآفرینی است که از دلایل این امر می توان به وجود آسیب های اجتماعی، فرسودگی و غیررسمی بودن و مسائل مربوط اشاره داشت. از این رو با توجه به نتایج، استفاده از نیروهای متخصص در دفاتر توسعه محلی؛ تلاش در جهت هم افزایی سازمانها و نهادهای دخیل در امر بازآفرینی به منظور جلوگیری از اجرای برنامه های تکراری و موازی در محلات هدف؛ ایجاد دبیرخانه هماهنگی برای همراستاسازی و جلوگیری از اقدامات بخشی سازمانها و نهادهای دخیل در فرآیند بازآفرینی در کلان شهر مشهد و آگاه سازی ساکنان محلات و محدوده های هدف در جهت بهره مندی و آشنایی با برنامه های بازآفرینی پیشنهاد می گردد.
شناسایی مولفه های هوش مصنوعی در بهبود ایمنی، کاهش تصادفات رانندگی و هزینه ها با رویکرد تحلیل محتوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
326 - 347
حوزههای تخصصی:
هدف: هوش مصنوعی در حمل و نقل شهری می تواند نقش بسزایی در بهبود ایمنی داشته باشد. مقاله حاضر با هدف بررسی نحوه استفاده از هوش مصنوعی در بهبود ایمنی حمل و نقل شهری، کاهش تصادفات رانندگی و کاهش هزینه ها با رویکرد کیفی و نظرات خبرگان حوزه حمل و نقل انجام شد.روش: نمونه جمع آوری شده هفت نفر از خبرگان امر حمل و نقل شهری در شهر تهران بودند. پاسخ مصاحبه ها که به صورت ساختار یافته و با طرح 10 سوال انجام شد با استفاده از نرم افزار (Maxqda) و با روش تحلیل محتوایی مورد بررسی قرار گرفت. در این نوع تحلیل، محتوا برای شناخت الگوها، موضوعات، ایده ها و پیام های مخفی یا ضمنی بررسی می شود.یافته های پژوهش: نتایج نشان داد، چهار محتوای اصلی شامل سامانه های پشتیبانی از تصمیم گیری (با پنج محتوای فرعی)، سامانه های تحلیل داده (پنج محتوای فرعی)، سامانه های پیشگیری از تصادفات (با چهار محتوای فرعی) و سیستم های هشداردهنده (با چهار محتوای فرعی) هستند.نتیجه گیری: با توجه به تکنولوژی های روزافزون در حوزه هوش مصنوعی، سامانه های هوشمند در حمل و نقل شهری از اهمیت بیشتری برخوردار خواهند بود. این سامانه ها شامل پیش بینی و مدیریت ترافیک، تشخیص و هشدار دهی به رانندگان، سامانه های هوشمند خودرو و تحلیل داده ها می شوند. نقش این سامانه ها در بهبود ایمنی حمل و نقل شهری، کاهش تعداد تصادفات، کاهش هزینه ها و افزایش کارایی این سیستم بسیار حیاتی است. این سامانه ها قادر به تشخیص علائم خطر و ارائه راه حل های ایمنی هستند. از طریق استفاده از این سامانه ها، مدیران شهری می توانند مشکلات را شناسایی و راه حل های مناسب برای بهبود حمل و نقل شهری ارائه دهند و در نتیجه، بهبود شرایط زندگی شهروندان را فراهم کنند.
از پیش بینی تا پیش گویی، بررسی انتقادی ادعاهای هراری درباره آینده تکامل بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
55 - 80
حوزههای تخصصی:
هدف: یووال نوح هراری، یکی از شخصیت های تاثیرگذار در قرن اخیر بوده که پیش بینی های هولناک او از آینده بشر، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. او با توجه به قابلیت های تکنولوژی و هوش مصنوعی، نسبت به هک شدن انسان ها، بیکاری فراگیر و ظهور ابرانسان ها و ... هشدار می دهد.با توجه به اهمیت مباحث آینده پژوهی و تأثیر آن در چگونگی حرکت بشر به سوی آینده، ادعاهای هراری مورد ارزیابی قرار گیرد تا معلوم شود آیا آینده پژوهی های برای شناخت و ساخت آینده بشر، چه جایگاهی دارد.روش: روشی که در این مقاله اخذ شده، عمدتا تحلیلی- انتقادی است. به این صورت که با استناد به اصولِ عقلی و قواعد آینده پژوهی، ادعاهای هرای از لحاظ بنایی و مبنایی بررسی شده است. یافته: یافته های این مقاله نشان می دهد که هراری بر خلاف سایر آینده پژوهان دست به پیش گویی زده و با فعّال دانستن نقش پیش گویی در کنش های بعدی انسان، گفته هایش را غیر قابل اثبات و ابطال کرده است. همچنین مباحث او از یک ناسازگاری درونی رنج می برد؛ چرا که خویشتن انسانی را اسطوره می نامند و همزمان نسبت به هک شدن و نادیده گرفته شدنِ آن هشدار می دهد! مبالغه درباره آینده تکنولوژی و امکان تقلیل حقیقت انسان ها به داده ها از دیگر اشکالات هراری است. نتیجه: آینده پژوهی های هراری فاقد ارزش علمی قبل اعتنایی است و با توجه به اشکالات متعددی که متوجه آن است، نمی تواند مبنایی برای علاقه مندان به آینده پژوهی قرار گیرد.کلید واژه: هراری، آینده پژوهی، هوش مصنوعی.
دیجیتالی شدن و آینده نظارت دولت؛ تاثیر دیجیتالی شدن بر عملکرد نظارتی دولت در جمهوری اسلامی ایران از نگاه نخبگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
81 - 107
حوزههای تخصصی:
هدف؛ هدف مقاله شناسایی اثرات (مثبت یا منفی) تحول دیجیتال بر دولت در جمهوری اسلامی است. پرسش اصلی پژوهش این است که دیجیتالی شدن چه تاثیراتی بر عملکرد نظارتی دولت خواهد داشت؟ با توجه به گستردگی دامنه بحث، پژوهش حاضر بر بعد نظارتی دولت متمرکز است. روش؛ پژوهش از نوع کیفی و براساس روش گراندد تئوری است. دادهای بخش مبانی و نظری، به روش اسنادی گرداوری شده است؛ برای ارزیابی داده های گردآوری شده و انطباق آنها با دولت در ایران، از تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته با جامعه نمونه متشکل از استادان، متخصصان و شاغلان حوزه های مرتبط نیز به استفاده شده است. داده های گرداوری شده از مصاحبه ها نیز از طریق کدگذاری سه مرحله ایِ پژوهش های کیفی، تجزیه و تحلیل شده اند. یافته ها؛ یافته های پژوهش نشان داد دیجیتالی شدن تاثیرات عمیقِ مثبت و منفی و در ابعاد مختلف بر عملکرد نظارتی دولت در ایران خواهد داشت. مانند گسترش قلمرو و کیفیت نظارت بر مردم، ایجاد دغدغه در میان جامعه، تحدید حریم خصوصی و بروز رقیبان جدید برای دولت. نتیجه گیری : نتایج نشان داد بکارگیری فناوری دیجیتال در بعد نظارتی نقشی حیاتی در تامین امنیت کشوری به وسعت ایران دارد. همچنین ارتقاء توان نظارتی دیجیتال دولت، از سویی مستلزم تسهیل فعالیت شهروندان در فضای مجازی و از سوی دیگر نیازمند ایجاد ساختارهای قانونی برای دسترسی به داده هاست؛ و در نهایت با توجه وضعیت جامعه، جلب اعتماد مردم از طریق تدوین ساختارهای قانونی، اصل لازم و بنیادی در نظارت و بهره گیری دولت از داده های گردآوری شده است.
سناریونگاری گردشگری سلامت جمهوری اسلامی ایران در دوران پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
31 - 62
حوزههای تخصصی:
تأثیرات قابل توجه بیماری عفونی کرونا تغییرات اساسی را در حوزه های مختلفی چون صنعت گردشگری سلامت را می طلبد که در دوران پساکرونا بیش ازپیش موردتوجه می باشند. گردشگری سلامت یکی از مهم ترین اقسام گردشگری است که در کشور ما نیز جریان دارد. حال بایستی بررسی شود که این صنعت مهم در دوران پساکرونا، چه وضعیتی خواهد داشت. از همین رو هدف اصلی تحقیق حاضر تحلیل وضعیت گردشگری سلامت جمهوری اسلامی ایران در دوران پساکرونا است که نگاهی آینده پژوهانه صورت می پذیرد. روش پژوهش حاضر ترکیبی بوده که با استفاده از رویکرد متوالی اکتشافی به بررسی موضوع می پردازد. در این تحقیق، به ترتیب از دو روش "مرور دامنه و برنامه ریزی سناریو" استفاده شده است. مطابق با یافته های فاز اول، از میان 58 تحقیق واجد شرایط، 6 مؤلفه و 55 شاخص اصلی استخراج شدند که در بررسی از طریق فرآیند پنل خبرگان، 25 شاخص اصلی به عنوان محورهای پیشران های این حوزه مدنظر قرار گرفتند. در فاز دوم با استفاده از روش کمّی برنامه ریزی سناریو، چهار سناریوی اصلی تدوین شدند که در قالب وضعیت گردشگری سلامت جمهوری اسلامی ایران در دوران پساکرونا می باشند. از نتایج تحقیق حاضر می توان به نقش هریک از سناریوها در وضعیت های مختلف اشاره کرد که می تواند در بهترین و مساعدترین حالت ممکن، باعث ایجاد گردشگری سلامت پایدار در کشور شوند.
آینده نگاری و تبیین سناریوهای پیش روی صندوق های بازنشستگی تابعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
283 - 311
حوزههای تخصصی:
هدف: در مقاله حاضر، پیشران ها و عدم قطعیت های اثرگذار بر آینده صندوق های بازنشستگی و ترسیم آینده های محتمل، ممکن و مطلوب این صندوق ها مورد واکاوی قرار گرفته است. روش: به لحاظ روش شناسی، در مطالعه کنونی به منظور انتخاب روش ها، از آینده نگاری یکپارچه (انتگرال) استفاده شده , وترکیبی از روشهای مصابه، دلفی، تحلیل اثرات متقاطع و ریخت شناسی به کار گرفته شده است. گروه خبرگان برای انجام مصابه و دلفی، 30 نفره بوده و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمندِ «قضاوتی» و «گلوله برفی» انتخاب شد است.یافته ها: در گام اول 70 پیشران موثر بر آینده صندوق های بازنشستگی شناسایی و پس از پالایش اولیه، فهرست پیشران ها بومی سازی شده و با حذف پیشران های مشابه و دارای ارتباط کم با محیط آینده ایران، فهرست 47 پیشران نهایی(فناوری 11، اجتماعی 8، زیست محیطی 4، اقتصادی 15، سیاسی-نهادی 9 پیشران) به منظور تحلیل اثرا متقاطع و سنجش اهمیت و عدم قطعیت انتخاب شدند. نتایج: بر اساس نتایج این پژوهش آینده صندوق های بازشستگی تابعه وزارت تعاون، کار و رفاه، تحت تاثیر چهار عدم قطعیت بحرانی یعنی: تأثیر نسل های قدیمی در حکمرانی، روند خصوصی شدن مشاغل دولتی، ماهیت سیاسی دولت و تحریم ها قرار دارد و پس از منطق دهی به سناریوها و حذف سناریوهای ناسازگار و مشابه، سناریوهای شش گانه تحت عناوین: بازسازی پس از جنگ اقتصادی، تعامل و سازندگی، لبه پرتگاه، نرمش قهرمانانه، پیروزی نزدیک و سازش و گذار، برای آینده صندوق های بازنشستگی وجود خواهد داشت.
آینده پژوهی در رشته آموزش جغرافیا دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
220 - 246
حوزههای تخصصی:
1.هدف: هدف از این مقاله شناسایی نیروهای پیشران کلیدی موثر بر آینده رشته آموزش جغرافیای دانشگاه فرهنگیان، جهت تحلیل و مدیریت آن ها بوده است.2. روش: به این منظور نمونه پژوهشی شامل 19 نفر از خبرگان دانشگاه فرهنگیان به شیوه هدفمند انتخاب شده و با نظرخواهی از آن ها در قالب روش دلفی، مولفه های موثر شناسایی شده و با تشکیل ماتریس اثرات متقابل در نرم افزار میک مک، نیروهای پیشران کلیدی استخراج و تحلیل شده اند.3. یافته های پژوهش: رشته آموزش جغرافیا نیمه پایدار بوده و نیروهای پیشران کلیدی تاثیرگذار بر آینده این رشته شامل این موارد خواهند بود: رشد فناوری های نوین آموزشی، سطح آموزش های گروه، تجارب جهانی، ارزیابی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، حمایت های وزارت آموزش و پرورش، انسجام داخلی دانشگاه فرهنگیان، کارآیی علم جغرافیا در زندگی آینده، سیاست های ملی در زمینه تربیت معلم و تغییرات جمعیت، همکاری بین گروه آموزش جغرافیا با سایر گروه های دانشگاهی، بهینه سازی فضا و امکانات آموزش جغرافیا. این نیروهای پیشران کلیدی در 7 حیطه قرار می گیرند. 4. نتیجه گیری: چنانچه این نیروهای کلیدی و حیطه ها مد نظر قرار گیرند، می توان امید داشت که این رشته همچنان به روند رو به رشد خود ادامه دهد.
شناسایی و تبیین پیشران های مؤثر بر توسعه گردشگری با رویکرد آینده پژوهی (مورد مطالعه: منطقه آزاد تجاری- صنعتی انزلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
222 - 253
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی مهم ترین پیشران هایی است که بر توسعه آینده صنعت گردشگری منطقه آزاد انزلی اثرگذار هستند تا از این طریق بتوان برخلاف مطالعات تبیینی که تنها یک آینده مشخص را پیش بینی می کنند، به خلق چند آینده ممکن، باورپذیر و محتمل پرداخته و درنهایت، به ساخت آینده مطلوب و مرجح دست یابد. در این راستا، پژوهش حاضر با روشی توصیفی – تحلیلی و با رویکرد اکتشافی آینده پژوهی، در پی شناسایی مهم ترین پیشران هایی است که بر توسعه آینده صنعت گردشگری منطقه آزاد انزلی تأثیرگذار هستند.روش: این تحقیق، با روشی توصیفی – تحلیلی و با رویکرد اکتشافی آینده پژوهی و با مصاحبه از 20 نفر از خبرگان و متخصصان مسلّط بر موضوع و منطقه مورد مطالعه، به صورت هدفمند، پیشران های کلیدی با روش تحلیل مضمون شناسایی گردید. سپس با استفاده از روش تحلیل ساختاری و تکنیک تحلیل اثرات متقاطع و با بهره گیری از نرم افزار میک مک، میزان اثرگذاری و وابستگی هریک از آن ها با یکدیگر مشخص شد.یافته ها: نتایج پژوهش، حاکی از آن است که از میان 24 پیشران شناسایی شده، حرکت از سمت اقتصاد محصول محور به سمت اقتصاد خدمات (تجربه) محور، توجه به تخریب خلّاق در برابر توسعه طرح های تکراری در حوزه گردشگری، خلق جاذبه های مکمل، با توجه به مزیت های رقابتی منطقه، شفاف سازی فرایندی در هدایت سرمایه گذاری های گردشگری، توجه به مدیریت برند منطقه در حوزه تجارت کالا، استفاده از آموزش های کاربردی برای مردم محلی و کسب و کارها، استفاده از ظرفیت های بخش خصوصی در اشکال مختلف و سرمایه گذاری در گردشگری سلامت، به ترتیب اثرگذارترین پیشران ها در توسعه آتی منطقه خواهند بود.نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که شناسایی عناصر کلیدی که مؤثر بر توسعه پایدار گردشگری منطقه آزاد انزلی، نقشی حیاتی در پایداری اقتصادی منطقه در بلندمدت خواهد داشت و درنهایت رقابت پذیری مقصد را در برابر سایر مقصدها در آینده افزایش خواهد داد که در آن، همه ذی نفعان از توسعه گردشگری سود خواهند برد.
طراحی مدل شایستگی مدیران فرهنگی آینده با استفاده از رویکرد آمیخته (مورد مطالعه: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
135 - 171
حوزههای تخصصی:
هدف: مدیران فرهنگی، نقش بسزایی در تحقق رسالت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بعنوان نهاد اصلی پاسخگوی مسائل فرهنگی در جامعه بر عهده دارند. بنابراین، هدف پژوهش، ارائه مدل شایستگی مدیران فرهنگی آینده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با استفاده از روش آمیخته است.روش: جامعه آماری بخش کیفی شامل فرهنگی مجموعه های وابسته به وزارت فرهنگ هستند که حداقل از 5 سال سابقه کاری در سمت های مرتبط باحوزه فرهنگ و از تحصیلات کارشناسی ارشد به بالای مدیریت برخوردارند. انتخاب این نمونه ها با روش نمونه گیری هدفمندانجام و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با طرح 7 سوال کلی تا تحقق اشباع نظری در مصاحبه 11 ادامه یافت. تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی منجر به استخراج 98 مفهوم، 19 مقوله فرعی و در نهایت 7 مقوله اصلی از تلفیق مفاهیم شد. در مرحله کمی نیز، بر مبنای مولفه های استخراج شده پرسشنامه تنظیم و در اختیار 280 نفرازمدیران حوزه فرهنگ قرار گرفت. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس آزمون شدند تا اعتبار روابط موجود میان متغیرهای مدل تایید گردد.یافته ها: برمبنای مدل نهایی، محرک های فردی بر شایستگی عمومی و تخصصی؛ بسترهای سازمانی، تغییرات فرهنگی، شایستگی عمومی و تخصصی بر استراتژی های شایسته محور و سرانجام استراتژی های شایسته محور بر توسعه فرهنگی تاثیرگذارند. نتیجه گیری: با توجه به تغییرات شتابان فرهنگی در جامعه، بایسته است که انتخاب و انتصاب مدیران در سازمان های فرهنگی، با رعایت و استقرار قواعد آینده نگرانه صورت پذیرد.