فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۷۶۰ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
89 - 102
حوزههای تخصصی:
پایداری مفهومی پیچیده است و در مناطق شهری کاربرد فراوانی دارد. در نگاه پایداری شهرهای میراث جهانی همچون یزد جایگاه ویژه ای دارند. مطالعات پایداری شهرهای میراثی همچون شهر یزد با توجه به وجود عناصر میراث تاریخی_فرهنگی در آنها نسبت به سایر شهرها متفاوت تر است. بر این اساس با توجه به این که شهر یزد حاوی میراثی گرانبهاست که از نسلی به نسل امروز به ارث رسیده است، براساس نگاه پایداری این ضرورت وجود دارد، نسل حاضر نیز در حفظ و انتقال آن به نسل آتی کوشا باشد و همچنین تغییرات روزافزون بافت میراث جهانی شهر یزد این ضرورت را ایجاد می کند تا از آینده های پیش روی این بافت ارزشمند آگاه شده و بر اساس این شناخت، بر تحولات آتی محدوده مورد مطالعه فائق آمد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشران های اثرگذار بر روند توسعه پایدار بافت میراث جهانی شهر یزد و همچنین ترسیم سناریوهای آینده این میراث جهانی زنده با تاکید بر توسعه پایدار، صورت پذیرفته است. در این پژوهش ابتدا با مطالعه اسناد مربوط، 24 متغیر به عنوان عوامل مؤثر بر روند توسعه پایدار بافت میراث جهانی شهر یزد شناسایی شدند. سپس با هدف شناسایی پیشران های محدوده مورد مطالعه، میزان اثرگذاری و اثرپذیری این عوامل بر روی ابعاد توسعه پایدار (اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی) به کمک تکنیک تاپسیس فازی و نظرخواهی از متخصصین صاحب نظر این حوزه، بر اساس طیف لیکرت (طیف 7تایی) و در دو پرسشنامه مجزا، مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به یافته های پژوهش جمعیت، مشارکت ساکنین، مهاجرت، رقابت پذری، خدمات گردشگری، حفاظت از بافت میراث جهانی (کالبدی_عملکردی) و اشتغال بیشترین نقش را در وضعیت آتی بافت میراث جهانی شهر یزد ایفا می کنند. در تحلیل وضعیت سناریوهای بافت میراث جهانی شهر یزد ، شرایط حاضر میراث تاریخی شهر یزد با سناریوی ایده آل فاصله دارد و بیشتر به سوی سناریوی بحرانی تمایل دارد و برای حفظ پایداری راه پر فراز و نشیبی پیش روی خود می بیند. اگر صحنه برنامه ریزی را در قالب طیفی از شرایط بحرانی تا مطلوبیت کامل فرض کنیم و ش رایط بحران ی را دوری کامل از اهداف آرمانی و مطلوبیت را نزدیکی کامل با اهداف آرمانی بدانیم، باید گفت بافت تاریخی در حال حاضر مسیر درستی را طی نمی کند و از شرایط خوبی برخوردار نیست.
بررسی خوانش دلبستگی مکانی بر مبنای عناصر هویتی معماری مسکونی (مطالعه موردی: معماری مسکونی دوره پهلوی دوم بین شهروندان تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
5 - 18
حوزههای تخصصی:
دوره پهلوی دوم سرآغاز فراگیر شدن جنبش مدرن و تغییر شکل در سبک های معماری و ارائه الگوهای نوین در آن بوده است. این امر سبب شده است که بناهای معماری شاخص و برجسته ای خصوصا در معماری مسکونی طراحی و اجرا شوند که پس از گذشت چند دهه از اجرای آن ها، هنوز دارای جذابیت های کالبدی، معنایی و عملکردی باشند. در همین راستا، این پژوهش در پی بررسی خوانش ادراکات شهروندان تهرانی از این بناها با در نظر گرفتن عوامل دلبستگی مکانی و بر مبنای عناصر هویتی توسط شهروندان با استفاده از روش پیمایش پرسشنامه ای و مدلسازی معادلات ساختاری بوده است. خوانش ادراکات شهروندان تهرانی از سه مجتمع مسکونی اکباتان، بهجت آباد و اسکان نشان دادند که که مرحله اول خوانش این بناها، ویژگی های عملکردی آنان است که این امر موجب اثرگذاری بر عامل وابستگی مکانی در تصورات ذهنی افراد شده و در درجات بعدی به شکل گیری هویت و دلبستگی مکانی منجر شده است.
ارزیابی بسترهای فناوری بلاک چین در راستای توسعه گردشگری پایدار در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پیشران های اساسی تحول زا در حوزه های مختلف از جمله گردشگری فناوری بلاکچین است که آینده نگاران از آن به عنوان یکی از 30 تکنولوژی برتر دهه ی کنونی و آینده ی بشر یاد می کنند. بر این اساس این مقاله بر آن است که بسترهای کاربرد فناوری بلاکچین در بخش گردشگری پایدار را پی جویی نماید. این مقاله از نوع مقالات کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی می باشد. نوآوری این مقاله پیشنهاد یک چارچوبی از کاربردهای این فناوری در حوزه ی سیاست گذاری توسعه پایدار، عملیاتی (کسب و کار) و تحقیقات و زیرساختها در گردشگری پایدار شهری ایران است. نتایج تحقیق نشان می دهد که میزان تأثیر شاخص حفظ ارزش های فرهنگی و اجتماعی جوامع محلی بر گردشگری پایدار بیش از سایر شاخص ها و برابر با 953/0 است. میزان تأثیر شاخص ارتباط مستقیم خریدار و فروشنده خدمات در حوزه ی عملیاتی (کسب و کار) برابر با 881/0 و شاخص کاهش احتمال رزرو اشتباه در حوزه ی تحقیقات و زیرساختها نیز برابر با 925/0 است. بنابراین پیشنهاد روشن این مقاله این است که مدخل پیاده سازی بلاکچین در گردشگری پابدار از حوزه ی سیاست گذاری توسعه پایدار آغاز شود.
بازطراحی مدل ارتقا تحقق پذیری پروژه های خردمقیاس مشارکتی، نمونه مورد مطالعه: پروژه محله ما شهرداری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
83 - 98
حوزههای تخصصی:
امروزه تغییرات عمده ای در دانش شهرسازی معاصر شکل گرفته و شهرسازی از علوم طبیعی و مهندسی به سمت یک دانش میان رشته ای با تأکید بر علوم اجتماعی و انسانی متمایل شده است. طرح های توسعه شهری نیز با تأکید هرچه بیشتر بر جلب مشارکت عمومی، خصوصی و مردمی در دست تهیه است. در نظریات فعلی، میزان مشارکت آن قدر زیاد شده است که برنامه ریز در نقش تسهیل گر و وکیل مردم، آنها را با حقوق خود آشنا می کند. پژوهش پیش رو با هدف مطالعه موانع و چالش ها و عوامل مؤثر بر تحقق پذیری طرح های کوچک مقیاس (واحد همسایگی) در شهر مشهد با تأکید بر مشارکت مردمی، با رویکرد کیفی و روش داده مبنا از طریق مصاحبه های نیمه ساخت یافته انجام شده است. جامعه آماری شامل سه گروه از ذی نفعانِ (مردم، مدیریت شهری و تیم های تسهیل گر) این پروژه ها (موسوم به محله ما) بوده است. نمونه گیری به روش نظری و تا مرحله اشباع ادامه داشت. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی (از نوع تحلیل مضمون) و با رویکرد تلخیصی و نرم افزار MAXQDA نسخه 2018، صورت گرفت. با استفاده از تکنیک کدگذاری باز و محوری، مفاهیم اساسی در تحقق پذیری پروژه های هدف مشخص شدند. نتایج نشان داد مدیریت شهری، تسهیل گران و مردم به عنوان سه رکن اساسی در فرایند تحقق پذیری پروژه، در هریک از گام های فرایند طراحی از نیازسنجی تا ارزیابی پس از اجرا، مسائلی را ایجاد می کنند. در مرحله پیش از اجرا، تغییر رویکردهای طراحی و برنامه ریزی با تغییر در بدنه مدیریت شهری و عدم توانمندی تسهیل گران در ارائه طرحی تحقق پذیر به شهرداری و همچنین ذهنیت منفی مردم نسبت به ارگان های دولتی، چالش هایی را به همراه دارد. در مرحله اجرا، مدیریت شهری با عدم تخصیص اعتبارات کافی و فقدان همکاری مؤثر بین سازمانی منجر به عدم اجرای نیازهای واقعی مردم و به تبع آن افزایش نارضایتی آنان می گردد. کیفیت مشارکت واقعی و مسئولانه شهروندان و شفاف سازی نحوه رسیدن به گزینه ها و اولویت بندی در تناسب با نیازهای مردم توسط تیم تسهیل گر از چالش های این گام است که پس از اجرای طرح به دلیل ناملموس بودن نتایج زودبازده، می تواند منجر به بی نتیجه بودن آن از نظر مردم گردد.
ارزیابی و امکان سنجی تحقق رویکرد شهر کم کربن در شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
25 - 51
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: انتشار زیاد دی اکسید کربن که بررسی ها نشان میدهد 75 درصد از این انتشارات را شهرها به خود اختصاص می دهند و تغییرات دمایی در ایران باعث تشدید مخاطرات طبیعی مانند کمبود آب، بیابان زایی خواهد بود، هرچند که این تهدیدات امروز نیز احساس میشود، اما در آینده خطرناک تر خواهد بود، بنابراین برای نجات به اقدامات احتیاطی برای مقابله با این شرایط که احتمال وقوع آن در آینده نزدیک زیاد است نیاز داریم. هدف: هدف پژوهش حاضر ارزیابی و امکان سنجی تحقق رویکرد شهر کم کربن در شهر اورمیه می باشد؛ هم چنین شناسایی عامل های تاثیرگذار در تحقق شهر کم کربن از اهداف خرد پژوهش حاضر می باشد.روش: روش تحقیق پژوهش توصیفی–تحلیلی می باشد. در این پژوهش بعد از استخراج شاخص ها از روش تحلیل عاملی مهمترین شاخص های شهر کم کربن رتبه بندی شدند و برای سطح بندی معیارها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. اطلاعات نیز با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و با مطالعه منابع تخصصی، مفاهیم مرتبط با گرم شدن زمین و شهر کم کربن عامل های آن استخراج شده و پس از شناخت و ارزیابی با استفاده از اسناد و پرسشنامه و مشاهدات میدانی و مصاحبه با کارشناسان و سازمان های مربوطه، شهر اورمیه جهت امکان سنجی تحقق شهر کم کربن ارزیابی شده است. یافته ها: نتایج بررسی وضعیت موجود نشان داد، در بین مؤلفه های شهر کم کربن، مؤلفه فرم شهری نامناسب ترین وضعیت را داشته است. از بین عامل-های تعیین کننده در تحقق شهر کم کربن عامل حمل و نقل (دسترسی) مهمترین عامل شناسایی شده توسط کارشناسان بود که حدود 33 درصد در تحقق شهر کم کربن مؤثر است. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان دهنده این است که با اصلاح شبکه شهری، توسعه پیاده راه ها، حذف پارکینگ ها و ترویج استفاده از وسایل نقلیه پاک و کم مصرف می توان به استانداردهای شهر کم کربن نزدیک شد و اثرات مخرب گازهای گلخانه ای را کاهش داد.
ارزیابی میزان تحقق پذیری چشم اندازهای توسعه شهری برمبنای نگرش شهروند و کارشناس شهری (مطالعه موردی: شهر بندر انزلی)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چشم انداز توسعه شهری به عنوان یک عنصر حیاتی برای رشد و پیشرفت شهرها به شدت اهمیت دارد. بدون چشم انداز مشخص و جامع، تصمیم گیری های مربوط به توسعه شهری به صورت پراکنده و گاهاً تصادفی انجام می شود. این موضوع باعث تضییع فرصت های مناسب و بروز مشکلات جدی در آینده منجر شود.هدف پژوهش: هدف این پژوهش ارزیابی میزان تحقق پذیری چشم اندازهای توسعه شهری بر اساس نگرش شهروند و کارشناس شهری در شهر بندر انزلی است. روش شناسی: این پژوهش، کاربردی و از نظر نگرش، توصیفی-تحلیلی است. حجم نمونه آماری از روش کوهن، 355 نفر تعیین شده است. نمونه گیری در پژوهش حاضر بصورت نمونه گیری احتمالی و از نوع روش نمونه گیری طبقه ای است. جهت دستیابی به اهداف و سوالات پژوهش نیز از نرم افزار SPSSو آزمون لوین، تی دو نمونه مستقل و میانگین داده ها استفاده شده است. یافته ها و بحث: میانگین چشم اندازهای توسعه شهری بندر انزلی بیشتر از حد متوسط هستند که در این بین چشم انداز V1 «انزلی شهری با مشارکت مطلوب میان مدیریت شهری، شهروندان و سازمان های مردمی»، با میانگین کلی 79/3 از دیدگاه هر دو گروه، بیشترین ارزش را بدست آورد و چشم انداز V4 «انزلی شهری موفق در توسعه فعالیت های شیلات مانند پرورش ماهی» با میانگین کلی 15/3 براساس نظرات دو گروه آماری، کمترین میانگین و ارزش گذاری را کسب کردند. در تمامی چشم اندازهای توسعه شهری بجز چشم انداز «V4» بدلیل سطح معناداری بیشتر از 05/0 در سطح اطمینان 95 درصد، فرض H1 رد و فرض H0 تایید می شود. به عبارتی، تفاوتی در میانگین دو گروه وجود ندارد.نتیجه گیری: چشم انداز توسعه شهری به عنوان یک ابزار استراتژیک می تواند به مدیران و برنامه ریزان شهری کمک کند تا راهبردهای مناسبی را برای مدیریت بهینه و پایدار شهرها شکل دهند. در این بین مشارکت مطلوب بین مدیریت شهری، شهروندان و سازمان های مردمی در توسعه شهری انزلی بسیار ارزشمند است و بهبود کیفیت زندگی شهروندان و توسعه پایدار شهر را تضمین می کند.
سیر دگرگونی تصویر بازنمایی شده از بافت تاریخی تهران در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
79 - 90
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری به ویژه در بافت های تاریخی، تحولی را از سر گذرانده اند که حاصل فرایندهای معنازدایی و ارائه صورت بندی های جدید از بافت های ناکارآمد شهری است. فرایندی که به افول کیفیت و به تبع آن دگرگونی زندگی روزمره ساکنین در این بافت ها می انجامد. از آن روی که فضاهای سینماتیک به عنوان یک فضای برساخته، به بهترین نحو، منطق سرشت نمای زندگی روزمره شهری را منعکس می کنند، نگاه به فضاهای شهری از دریچه سینما، شاید رهیافتی باشد که شیوه نوینی از مواجهه با فضا و تاریخ را ممکن می کند. از این رو شناسایی و طبقه بندی مضامین شهری و الگوهای غالب زیست روزمره ساکنین بافت تاریخی تهران، از خلال داده های تصویری و روایی فیلم های سینمای ایران هدف اصلی پژوهش است. نوشتار حاضر از روش تحلیل مضمون بهره می برد و می کوشد تا نگرشی نوین نسبت به تحولات فضایی در محدوده تاریخی تهران اتخاذ نماید. برای این منظور تعداد 30 اثر سینمایی داستانی از سینمای ایران بین سال های 1398- 1343 به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. بر اساس یافته های پژوهش، سینمای ایران تصویری واجد معنا از ارتباط میان سیر تحول فضاهای شهری و الگوهای زیست روزمره ساکنین بافت تاریخی تهران، ارائه می نماید. این الگوها در قالب پنج مضمون با عناوین استحاله شهری، تحولات بافت اجتماعی محلات تاریخی تهران، گشتن و کاویدن در شهر، زندگی جمعی در خانه کاروان سراگونه و مقاومت در متن زندگی روزمره محلات تاریخی تهران صورت بندی می گردد. به نظر می رسد که تصویر بازنمایی شده از زندگی روزمره ساکنین این محدوده در فیلم های سینمای ایران، با عبور از دهه های 70 و 80 به شدت دچار خدشه شده و فضاهایی که روزگاری به عنوان جایگاه تعاملات روزمره و شکل گیری کنش و دادخواهی بازتاب می یافتند، امروزه با تزریق معنای جدید به درون بافت و دست کاری تصویر ذهنی شهروندان از این محدوده، به فضاهایی ناامن و جداافتاده از جریان زندگی شهر بدل شده اند.
فراتحلیل چالش ها و موانع اصلی طرح ها و برنامه های حفاظت از بافت های تاریخی در ایران؛ چشم اندازی برای مطالعات و اقدامات آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
114 - 137
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: طرح ها و برنامه های حفاظت از بافت های تاریخی در ایران همواره در راستای تحقق بخشیدن به اهداف خود از مرحله ی تهیه تا اجرا با چالش هایی مواجه بوده اند که این چالش ها اغلب مانع اجرای طرح ها می شده و یا اجرای آن ها را با شکست مواجه کرده است. شناسایی و درک صحیح این موانع گامی اساسی در راستای چگونگی رفع آن هاست.
هدف: پژوهش حاضر به دنبال شناخت چالش ها و موانع اصلی طرح ها و برنامه های حفاظت از بافت های تاریخی در ایران به منظور یافتن اولویت های پژوهش های آینده از طریق فراتحلیل مطالعات انجام شده در این حوزه است.
روش: روش پژوهش «فراتحلیل بر مبنای نظریه ی زمینه ای» است. نمونه گیری و غربال مقالات با استفاده از معیارها و در طی چند مرحله صورت گرفته است. در تجزیه و تحلیل نمونه ها، از طریق کدگذاری باز، اشارات مستقیم و غیرمستقیم مطالعات به موانع و علل عدم تحقق برنامه های حفاظت استخراج گردیده است و در گام بعد، با استفاده از کدگذاری محوری و انتخابی، کدها دسته بندی شده، رابطه بین مقوله ها تحلیل و مفاهیم اصلی شکل داده شده است.
یافته ها: یافته های پژوهش در قالب 9 مقوله ی «چالش نهادی و مدیریتی میراث»، «چالش محتوایی و معنایی طرح ها و برنامه ها»، «چالش رویه ای و روش شناختی»، «چالش فرهنگی و اجتماعی»، «چالش های اقتصادی»، «چالش حقوقی، قانونی، ضوابط ومقررات حفاظت و توسعه»، «چالش قدرت و سیاست»، «چالش زمان» و «چالش دانش و تخصص» استخراج و طبقه بندی شدند. در این راستا مقوله ها و کدهای مربوطه دارای هم پیوندی عمیقی بوده و بعضاً از هم تأثیر گرفته و برهم تأثیرگذارند، به نحوی که برطرف نکردن یک مانع یا چالش، موجب ایجاد یا تشدید مانعی دیگر خواهد شد.
نتیجه گیری: چهار مؤلفه «چالش نظری و ادبیات بومی در حوزه ی مرمت و حفاظت شهری»، «چالش معنایی واژگان مرمت و حفاظت»، «شکاف بین تئوری و عمل» و «نوآوری و تکنولوژی» به عنوان خلأهای اصلی مطالعات پیشین و لزوم در اولویت قرار گرفتن آن ها به منظور بررسی در مطالعات آتی معرفی گردیدند.
ارایه مدل مفهومی توسعه شهری دانش بنیان به منظور برنامه ریزی و مطلوبیت بخشی شهرهای آینده: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول سه دهه گذشته، دانش ، خلاقیت و اطلاعات بیشترین تأثیر را بر توسعه شهرها گذاشته اند. به گونه ای که راهبردهای توسعه دانش بنیان نقش مهمی در حمایت از توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محلی شهرها ایفا می کنند. بر همین اساس، شهرها برای جذب و حفظ صنایع و کارکنان دانش بر، راهبردهای مختلفی را اتخاذ می نمایند. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل مفهومی توسعه و تحقق پذیری شهر دانش بنیان جهت کاربست آن برای برنامه ریزی و مطلوبیت بخشی به شهرهای آینده کشور می باشد. پژوهش حاضر از نوع بنیادی و از لحاظ هدف، اکتشافی است. پارادایم حاکم بر این پژوهش، تفسیرگرایی است. رویکرد پژوهش، کیفی و روش شناسی آن، نمونه کاوی می باشد. از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای برای گردآوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری شامل پژوهش هایی است که از سال 2005 تا 2023 در حوزه شهر دانش بنیان انجام شده است. از روش مرور سیستماتیک ادبیات برای تحلیل داده ها استفاده شده که دارای پنج مرحله متشکل از تعریف، جست و جو، انتخاب، تحلیل و سنتز می باشد. بر اساس نتایج، بیش از 60 درصد منابع پژوهش مربوط به 10 سال اخیر(2013-2023) بوده اند. سهم مقاله ها، کتاب و پایان نامه ها از منابع پزوهش، به ترتیب برابر با 83 درصد، 10 درصد و 7 درصد می باشد. نتایج حاصل از کدگذاری باز نشان دهنده آن است که 96 کد برای توسعه و تحقق پذیری شهر دانش بنیان وجود دارد. این کدها در نه مفهوم (عوامل سیاسی-قانونی، برنامه ریزی استراتژیک، رویکرد، پیشران های توسعه دانش بنیان، شاخص های کارکردی، پایه علمی، ابعاد، بستر جغرافیایی- کالبدی و مجموعه های سیاست گذاری و راهبردی) و شش کد محوری(شرایط علّی، شرایط زمینه ای، مقوله محوری، شرایط مداخله گر(میانجی)، پیامدها و راهبردها) طبقه بندی شده اند. در نتیجه، مدل نظری توسعه شهری دانش بنیان منوط به وجود شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، مقوله محوری، پیامدها و راهبردها است.
سنجش میزان زیست پذیری در بافت های از پیش طراحی شده و خودرو شهر قزوین با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی (نمونه موردی: محله های مینودر و غیاث آباد)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با مطالعه ادبیات نظری، هفت مؤلفه اصلی برای سنجش میزان زیست پذیری در محلات مسکونی در نظر گرفته شد، که عبارتند از: سرمایه اجتماعی، عدالت اقتصادی، سرزندگی، هویت، محیط کالبدی سازگار، دسترسی و تاب آوری بافت. آن گاه با استفاده از آمارهای موجود، برداشت میدانی و پرسشنامه هر یک از سنجه ها را در دو بافت خودرو (محله غیاث آباد) و از پیش برنامه ریزی شده (محله مینودر) اندازه گیری شد. با استفاده از تکنیک AHP مؤلفه ها و شاخص های فوق الذکر وزن دهی و امتیاز نسبی هر یک از بافت های مورد نظر محاسبه شده است. بر اساس نتایج حاصل، میزان زیست پذیری محله غیاث آباد به عنوان بافت برنامه ریزی نشده معاصر شهر قزوین نسبت به محله مینودر با بافت برنامه ریزی شده، بالاتر است. به نظر می رسد یکی از دلایل مهم پایین بودن میزان زیست پذیری در محلات برنامه ریزی شده عدم توجه به مسائل اجتماعی-فرهنگی در فاز طراحی است. این بررسی اولویت های برنامه ریزی را در این دو بافت جهت دستیابی به زیست پذیری بالاتر را مشخص می سازد. براین اساس در بافت طراحی شده توجه به راهکارهایی جهت ارتقاء سرمایه اجتماعی، ارتقاء سرزندگی محیط شهر و ایجاد هویتی منحصر به فرد اشاره نمود. در بافت طراحی نشده، برنامه ریزی جهت ارتقاء سطح تاب آوری و حذف کاربری های ناسازگار می بایست در اولویت قرارگیرد.
اثر انواع هنرعمومی در فضاهای شهری بر نشاط درک شده بانوان شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
55 - 68
حوزههای تخصصی:
در سه دهه اخیر هنر عمومی و ظهور آن در فضاهای شهری توجه بسیاری از متخصصان از جمله طراحان و برنامه ریزان شهری، معماران، روانشناسان، جامعه شناسان و سیاستمداران را به خود جلب کرده است. هرچند هنر عمومی به عنوان هنر تلفیق شده با فضای عمومی شهرها که در فضاهای سبز شهری، خیابان ها، ساختمان های عمومی و مجموعه های مسکونی قرار دارد، مفهوم جدیدی نیست اما توجه به رویکرد تعاملی بودن و کنش متقابل این نوع هنر با مردم استفاده کننده از فضای شهری کمتر در نظر گرفته شده است. این پژوهش با هدف بررسی اثر انواع هنر عمومی در فضاهای شهری بر ارتقای نشاط درک شده بانوان شهر اردبیل ارائه شده است. این تحقیق به لحاظ ماهیت موضوع از نوع بنیادی_توسعه ای و به لحاظ نتایج از نوع پژوهش های کاربردی است. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی_تحلیلی است. داده های مورد نیاز در این بررسی از طریق روش های میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. جامعه آماری پژوهش بانوان(متخصص و غیرمتخصص هنر و معماری) در شهر اردبیل است که به روش نمونه گیری تصادفی ساده صورت گرفته است. برای تحلیل داده ها از نرم افزارspss و آزمون آماری(t) تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که هنر انتزاعی، هنر تعاملی_ ایستا و هنر ایستا(مجسمه و تندیس فرهنگی_ محلی) بیشترین تأثیر را بر نشاط بانوان داشته و تمایل به ایجاد و گسترش چنین المان هایی در فضای شهر اردبیل بیشتر احساس می گردد. بر اساس نتایج پژوهش با تلفیق هنرعمومی در فضای شهر اردبیل می توان سرزندگی و کیفیت زندگی نیمی از قشر جامعه که بانوان هستند را بهبود بخشید.
واکاوی مفهوم محله در محلات تاریخی ایران مبتنی بر اصول نوشهرسازی
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
85 - 105
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حافظت از محلات تاریخی ایران باوجود ارزش های غنی، یکی از چالش های اساسی درزمینه شهرسازی است.باتوجه به تغییرات ساختاری،کالبدی و...در بافت های تاریخی در دوران معاصر و در نتیجه تضعیف روابط اجتماعی درون محلات،این مساله،خود را به مثابه یکی از چالش های جدی پیش روی برنامه ریزان شهری نشان داد.این چالش، نیاز به بازآفرینی محلات براساس مکتب نوشهرسازی و احیای هویت تاریخی آن ها را مطرح می کند.هدف پژوهش: هدف، واکاوی مفهوم محله در محلات تاریخی ایران مبتنی بر اصول نوشهرسازی است که از نوع بنیادی بوده و برای دستیابی به مفاهیم اصلی مرتبط با بازتولید مفهوم محله در مکتب نوشهرسازی،بررسی ویژگی های آن از طریق بازخوانی و تحلیل مطالعات موجود ضروری است.روش شناسی: روش تحقیق، کیفی و مبتنی بر تکنیک های مرور نظام مند، مطالعه تطبیقی و روش پژوهش اِسنادی استفاده شد. یافته ها و بحث: در راستای هدف اصلی، دو هدف فرعی مطرح شد:1)استخراج اصول شهرسازی در محلات تاریخی ایران و مقایسه آن ها با اصول نوشهرسازی.با استفاده از مرورسیستماتیک،قواعد شهرسازی در محلات تاریخی ایران بر اساس اصول مکتب اصفهان تعریف و سپس مفهوم محله در گذشته و حال بر اساس6متغیر مقایسه شدند.متغیرها؛شامل:مفهوم، تعریف، جایگاه، ساختار هندسی،عنصر شاخص و اصول شکل دهنده بودند.2)از مرور سیستماتیک و روش تحلیل مضمون و با کمک روش اِسنادی به منظور مقایسه تطبیقی این اصول باهم، تعداد 10 شاخص استخراج گردید که نشان دهنده هم پوشانی این اصول بایکدیگر میباشد که عبارتند از: پیوستگی، مرکزیت و قلمرو محله اى، پیوند میان شبکه راه های بین شهری با شبکه گذرهای اصلی محلات، سلسله مراتب دسترسی، سلسله مراتب فضایی، انعطاف پذیرى ساختارکالبدی، ساختاراجتماعى قوی ،پایداری و معماری با هویت .نتیجه گیری: نتایج نشان داد که اصول نوشهرسازی شباهت های زیادی با اصول شهرسازی در محلات تاریخی ایران دارند و این تشابهات منجر به استخراج اصول ده گانه شد که تداعی اصول شهرسازی بومی و ایرانی است.در نتیجه می توان به محله ای دست یافت که با احیاء میراث به جامانده، هویت تاریخی و متعاقب آن هویت ایرانی- اسلامی خود را علاوه براینکه حفظ می-نماید، ویژگی های محله های معاصر را با توجه به نیاز امروز ساکنان آن طراحی و برنامه ریزی می کند.
ارائه چارچوب برندسازی به منظور توسعه گردشگری در شهرهای خلاق ایرانی (مطالعه موردی: شهرخلاق موسیقی سنندج)
حوزههای تخصصی:
شهرهای خلاق می توانند به وسیله خلاقیتی که دارند، تصویر خود را به جهانیان نمایان کنند. این برندسازی درست و مؤثر است که منجر به ماندگاری شهرهای خلاق در رقابت های جهانی می شود و درعین حال توسعه گردشگری را برای شهر به همراه دارد. شهر سنندج به تازگی در حوزه موسیقی شبکه شهرهای خلاق یونسکو ثبت شده است. بنابراین فرصت مهمی در اختیار ذی نفعان قرارگرفته است که با همکاری هم به نمایان شدن برند شهر سنندج کمک کنند. لذا هدف اصلی پژوهش بررسی این فرآیند و پیشنهاد چارچوب برندسازی برای شهر خلاق موسیقی و کمک به توسعه گردشگری سنندج است. این پژوهش از نوع توصیفی-کمی با ماهیت کاربردی است که باهدف برندسازی شهر خلاق موسیقی به ارزیابی شاخص های شهر خلاق و برندسازی در سنندج پرداخته است. برای جمع آوری اطلاعات تعداد 390 پرسشنامه به صورت آنلاین، توسط ساکنین و شهروندان پر شد. داده های حاصل با استفاده از آزمون های دوجمله ای، فریدمن، تحلیل عاملی و همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که شاخص اجتماعی-فرهنگی بهترین و کیفیت خدمات رسانی بدترین وضعیت را دارد. بنابراین در کنار حفظ کیفیت فرهنگ لازم است که جهت بهبود وضعیت کیفیت خدمات رسانی اقدام به برنامه ریزی راهبردی برای شهر سنندج کرد.
ویژگی های محیطی موثر بر تحرک و فعالیت فیزیکی کودکان در محله از نگاه آنان؛ نمونه مورد مطالعه: شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
3 - 16
حوزههای تخصصی:
باوجود نقش معنادار تحرک و فعالیت فیزیکی کودکان در سلامت و بهزیستی آنان، این نوع فعالیت ها در همسایگی ها و محلات مسکونی رو به کاهش است. یکی از راه های جبران این مسئله، تقویت آن دسته از ویژگی های محیطی مورد نظر کودکان است که آنان را به تحرک و فعالیت فیزیکی در محله هایشان ترغیب می کنند. بدین منظور، این پژوهش نظرات 450 کودک نُه تا 13 سال (8/43 درصد دختر و 2/56 درصد پسر) را درباره مجموعه ای از این ویژگی ها در شهر مشهد جمع آوری کرده است. در نهایت پاسخ های کودکان به کمک تحلیل عامل اکتشافی دسته بندی و در قالب یک مدل توسعه یافت. این مدل نشان می دهد که تحرک و فعالیت فیزیکی کودکان در محله هایشان می تواند متأثر از هفت عامل زیر باشد: 1) اجازه والدین برای حضور بیرون از خانه، 2) مسیر پیاده امن و لذت بخش به ویژه از خانه به مدرسه و برعکس، 3) امنیت اجتماعی به کمک فضاهای شاد و اجتماع پذیر، 4) قابلیت های محیطی قابل استفاده در شب و روز، 5) خوانایی به کمک مغازه ها در تراز همکف درکنار ساختمان های نشانه ای، 6) محیط متنوع و طبیعی برای کاوشگری و ماجراجویی و 7) ایمنی هنگام حرکت در فضا و بازی با وسایل. نکته مشترک این هفت عامل، تقاضای مکرر برای انجام فعالیت های بازی وار حین فعالیت فیزیکی (تفریح، شادابی و بازی با دوستان) بود. سیاست گذاران حوزه سلامت و برنامه ریزان و طراحان شهری زمانی می توانند به خلق یک محله حامی تحرک و فعالیت فیزیکی کودکان نزدیک شوند که شرایط لذت بخشی را برای حضور و فعالیت مستقل آنان در فضاهای باز آن محله فراهم کنند.
تحلیل همبستگی عوامل کلان مقیاس محیط طبیعی و مصنوع با شدت جزایر گرمایی شهری؛ نمونه مورد مطالعه: کلانشهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
17 - 32
حوزههای تخصصی:
جزیره گرمایی شهری (UHI) یکی از مهمترین مشکلات شهرها در قرن جدید است که در نتیجه شهرنشینی و صنعتی شدن ایجاد شده است. شکل گیری جزایر گرمایی تحت تأثیر عوامل مختلف محیط طبیعی و مصنوع شهر است که باعث افزایش درجه دمای یک منطقه شهری در مقایسه با محیط اطراف می شود. مهم ترین عوامل شامل پوشش سبز، پوشش آبی، فشردگی ساخت، نوع کاربری زمین و... است. از این رو این مطالعه با هدف یافتن رابطه بین شدت جزایر گرمایی و عوامل کلان مقیاس محیط طبیعی و مصنوع در کلانشهر اصفهان انجام شده است. سئوالات تحقیق در پنج سناریو برای شهر اصفهان مطرح شده اند. این سناریوها بر مبنای دمای سطح زمین در «چهار فصل سال» و یک سناریو برای بررسی «تفاوت دمای سطح زمین در هنگام جاری بودن رودخانه زاینده رود» در بازه زمانی 2011 تا 2020 بوده و همبستگی آنها با متغیرهای «فشردگی ساخت»، «پوشش سبز»، «پوشش آبی» و «آلودگی هوا» ارزیابی شده است. روش تحقیق در بررسی ادبیات موضوع، روش مروری ساده بوده و در راستای ارزیابی متغیرها و بررسی رابطه میان جزایر گرمایی با متغیرهای مستقل پژوهش از روش ضریب همبستگی پیرسون، در محیط نرم افزار SPSS استفاده شده و نوع و میزان ارتباط هر عامل با شکل گیری جزایر گرمایی شهر اصفهان شناسایی گردیده است. نقشه های جزایر گرمایی، بر مبنای نقشه های دمای سطح زمین (LST) بر اساس تصاویر ماهواره ای سنجنده MODIS، نقشه ساختار سبز بر اساس پراکندگی پوشش گیاهی (NDVI) و نقشه پوشش آبی بر اساس شاخص نرمال شده پراکندگی آبی (NDWI)، بر مبنای تصاویر ماهواره ای Landsat 8 با پردازش در محیط نرم افزار ENVI 5.3 تهیه شده است. نتایج نشان می دهد در هنگام شب در محدوده شهر اصفهان در تمامی سناریوها، جزایر گرمایی و در هنگام روز، جزایر سرمایی پدید می آید. اصلی ترین عامل تشدیدکننده جزایر گرمایی در شهر اصفهان، فشردگی ساخت (نسبت توده به فضا) است؛ آلودگی هوا نیز ارتباط اندکی با افزایش دمای سطح در هنگام روز و تابش خورشید دارد. آنچه مشهود است، پوشش گیاهی در شهر اصفهان با توجه به شرایط اقلیمی نقش مؤثرتری به نسبت عوامل دیگر در تعدیل جزایر گرمایی شهر دارد.
ارزیابی مؤلفه های محیطی و غیرمحیطی موثر بر تاب آوری اجتماعی در محلات مسکونی (مطالعه موردی: محلات منتخب بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
111 - 126
حوزههای تخصصی:
تاب آوری اجتماعی شامل شرایطی است که تحت آن، افراد با تغییرات انطباق می یابند و درواقع بیانگر توان جامعه در پاسخ گویی به بحران هاست. پژوهش حاضر، در جهت تبیین مولفه های تاثیرگذار بر تاب آوری اجتماعی در محلات مسکونی و ارزیابی کیفیت آن در سه محله بابل صورت گرفته است. اطلاعات جمع آوری شده از 384 پرسشنامه، تحت تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون های T تک نمونه ای و آنالیز واریانس بررسی شده اند. مولفه های موثر یافت شده، از حیث خواستگاه و نحوه تاثیر گذاری به دو گروه مولفه های محیطی و غیرمحیطی تقسیم شدند. نتایج نشان می دهد، در بین مولفه های محیطی،«دلبستگی به مکان»، «حس امنیت» و «تعاملات اجتماعی» به ترتیب با مقادیر ویژه 196/3، 952/2 و 937/2 و در بین مولفه های غیرمحیطی، «آگاهی و دانش» با مقدار ویژه 949/1 بیشترین تاثیرگذاری را بر تاب آوری اجتماعی داشته اند. همچنین سطح تاب آوری اجتماعی به ترتیب در محله پیرعلم و برج بن با میانگین 168/3 و 033/3 وضعیت نسبتا مطلوب و محله شهاب نیا با میانگین 994/2 وضعیت نامطلوبی دارد.
تبیین مفهوم شکنندگی شهر و بررسی ابعاد و مؤلفه های های شهر شکننده مبتنی بر مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه بیش از نیمی از جمعیت جهان در شهرها زندگی می کنند و با توجه به روندهای جمعیت شناسی، شهرها به شدت تحت فشار هستند. بااین حال تنها تعداد کمی از آن ها به اندازه کافی مجهز به ابزاری برای مقابله با چالش های جهانی قرن بیست و یکم هستند و اگر به درستی مدیریت نشوند، ممکن است به طور فزاینده ای شکننده شوند.
هدف: این پژوهش در راستای درک شکنندگی و شناسایی عوامل ایجاد شکنندگی در شهرها در جهت معکوس ساختن روند شکنندگی گام برمی دارد.
روش: پژوهش حاضر از طریق مرور نظام مند مبتنی بر الگوی 7 مرحله ای با توجه به گزارش ترجیحی برای رهنمودهای بررسی سیستماتیک، با تدوین استراتژی جستجوی مقالات بر اساس واژگان «شکنندگی»، «شهر شکننده»، «شکنندگی شهر» و «شکنندگی کشور» در پایگاه های استنادی معتبر آغاز گردید، که در مجموع به یافتن 722 منبع (اعم از مقاله، کتاب و گزارش های رسمی) انجامید. پس از طی مراحل 7گانه از این تعداد، 86 منبع برگزیده به منظور بررسی عمیق تر انتخاب شد.
یافته ها: نتایج نشان می دهد که شکنندگی شهر به معنای شکسته شدن شهر در برابر انباشتی از خطرات چندگانه است؛ بااین حال اجتناب ناپذیر و برگشت پذیر است. در ادامه ی بررسی های انجام شده شش بعد (نهادی؛ اقتصادی؛ اجتماعی؛ زیست محیطی؛ شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی افراد؛ و روابط بین المللی) شناسایی شد که فاکتورهای احصا شده در این ابعاد دسته بندی شدند و در نهایت چارچوب مفهومی شکنندگی شهر شکل گرفت.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر بیان می کند که شهرهایی که در جهت رفع شکنندگی سرمایه گذاری می کنند، بیشتر در آینده رشد خواهند کرد. بر این اساس، برنامه ریزان شهری باید سیاست هایی با هدف کاهش شکنندگی شهر را در برنامه ریزی های توسعه بگنجاند و در تلاش گسترده تری برای تقویت زیرساخت های ضعیف و گسترش معیشت گام بردارد.
تحلیل تبعیت از معیارهای الگوی شهر ایرانی - اسلامی در طرح توسعه راهبردی شهری؛ مورد مطالعه: طرح توسعه راهبردی شهر سهند
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شهرها ازجمله بارزترین جلوه های فرهنگ بشری هستند که با نمایش فضاهای عینی و قابل ادراک، بسیاری از مؤلفه های ذهنی متأثر از آن را بیان می کنند. نوع ارتباط فضاهای شهری، محیطی فرهنگ ساز هستند که می توانند در شکل گیری نظام زیرساختی و ذهنی جامعه اثربخش باشند. شهرهای اسلامی از این قاعده مستثنی نیستند. بین اسلام و زندگی شهری، رابطه خاصی وجود دارد و ترویج اسلام با توسعه زندگی شهری متجلی شده است. طبق تفاوت در دیدگاه ها که در برنامه ریزی شهر اسلامی - ایرانی وجود دارد، شناسایی الگوها می تواند در ایجاد شهرهای جدید صورت گیرد.هدف پژوهش: تحلیل تبعیت از معیارهای الگوی شهر ایرانی اسلامی در طرح توسعه راهبردی سهند است.روش شناسی: این تحقیق به لحاظ ماهیت کاربردی و به لحاظ روش توصیفی – تحلیلی است. داده های مورد تحلیل از پیمایش حاصل شده و نمونه آماری متشکل از 80 نفر از کارشناسان حوزه برنامه ریزی شهری سهند بوده است. توزیع نمونه به صورت خوشه ای تصادفی، روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه است.یافته ها و بحث: نوآوری پژوهش در تحلیل تمام ابعاد محیطی، کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی و ... شهر ایرانی- اسلامی در طرح توسعه راهبردی شهری است. برای تحلیل معیارها از مدل TOPSIS استفاده شده است. تحلیل یافته ها نشان می دهد که از معیارهای ارزیابی شده، ساخت خانه ها و کاربری مسکونی بر اساس الگوی شهر اسلامی با کسب امتیاز (967/0) جایگاه اول را به خود اختصاص داده است.نتیجه گیری: معیارهای استخراج شده در تمام ابعاد مذکور در مدل تاپسیس تحلیل شد. نتایج یافته ها نشان می دهد که ساخت خانه ها و کاربری مسکونی بر اساس الگوی شهر اسلامی رتبه اول را به خود اختصاص داده است. تأثیر شرایط اقلیمی بر ساخت و سازها در قالب کاربری های متنوع رتبه دوم را کسب کرده و مسجد به عنوان هسته ی مرکزی فضایی هر شهر اسلامی در رتبه سوم قرار دارد. سایر معیارها رتبه بندی و اولویت کمتری را به خود اختصاص داده اند.
تبیین تاثیر الگوی کالبدی بافت های مسکونی بر تعاملات همسایگی در محلات (مورد پژوهی: شهرک مسکونی نفت، نیوسایت، زیتون کارمندی و کیانپارس در شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
35 - 50
حوزههای تخصصی:
همسایگی و تعامل همسایه ها در محله از دیرین یکی از بنیادی ترین پندارهای بستر در معماری و شهرسازی بوده است. پرسمانی که ساختار بنیادی این پژوهش را برپا داده است کاستی تعاملات همسایگی و تغییر سبک زندگی و الگوی رفتاری ساکنین در شهرها شده است. هدف از نگارش این پژوهش جستن رابطه بین کالبد یا فرم محله و میزان تعاملات چهره به چهره در محله است. پژوهش موجود از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت و گردآوری داده ها توصیفی-تحلیلی و از نوع کمی-کیفی است که از روش تحقیق همبستگی استفاده شده است. جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای و میدانی(پرسشنامه) صورت گرفته است. دستاوردهای کاوش موجود روشنگر آن است که یافته های حاصل از پرسشنامه در محلات ویلایی و آپارتمانی تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین در محله های ویلایی رابطه چهره به چهره افزایش می یابد و برعکس در مناطق آپارتمانی رابطه چهره به چهره کاهش می یابد.
تحلیل پیشران های کلیدی تاثیرگذار بر کنترلِ بازارِ زمین و مسکن شهری با کاربست آینده نگاری (موردپژوهی: شهر جدید پرند، کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تغییرات فضایی گسترده ی ناشی از افزایش جمعیت و سیل مهاجرت به شهرها و به خصوص کلانشهرها، تقاضای زمین و به تبع آن ساخت وسازهای مرتبط با مسکن شدت گرفت. در این بین بورس بازی، رانت و سوداگری؛ بازار زمین و مسکن را با مشکلات عدیده روبرو ساخت و منافع شخصی به منافع عموم ترجیح داده شده است. در این راستا هدف این پژوهش تحلیل و شناسایی عوامل کلیدی تاثیرگذار بر کنترل بازار زمین و مسکن در شهر جدید پرند (کلانشهر تهران) با رویکرد آینده نگری می باشد. نوع پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و ماهیت آن، توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری مشتمل بر 30 نفر از متخصصان و مدیران شهری می باشد. برای استخراج شاخص ها (به صورت تحلیل کیفی) از نرم افزار MAXQDA و همچنین برای تجزیه و تحلیل کمی داده ها از نرم افزار MICMAC استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که، ابعاد اقتصادی و مدیریتی – نهادی تاثیرگذارترین و ابعاد محیطی – اجتماعی و اقتصادی تاثیرپذیرترین معیارهای کنترل در بازار زمین و مسکن شهری پرند بودند. همچنین از میان 40 عامل مورد بررسی، 15 عامل به عنوان عوامل کلیدی موثر بر کنترل بازار زمین و مسکن شهر جدید پرند انتخاب شدند. در این راستا، پنج عامل مالیات بر سود حاصل از فروش، مالیات به حق مرغوبیت، مالیات بر نقل و انتقالات مکرر زمین و مسکن، مالیات بر مساکن خالی و بلااستفاده و قوانین سلب مالکیت از زمین و ذخیره ی آن به ترتیب با ارزش عددی «351، 347، 326، 304 و 296» به صورت مستقیم؛ و پنج عامل مالیات بر سود حاصل از فروش، تغییر سبک زندگی، مالیات بر نقل و انتقالات مکرر زمین و مسکن، وضعیت درآمد و قوانین سلب مالکیت از زمین و ذخیره ی آن به ترتیب با ارزش عددی «349، 341، 325، 310 و 297» به صورت غیرمستقیم بر کنترل بازار زمین و مسکن شهر جدید پرند تاثیرگذار خواهند بود.