این مقاله برنامه واگذاری شرکت های دولتی به بخش خصوصی که به عنوان یکی از رئوس برنامه پنجساله دوم کشور مطرح شده است را به بحث می گذارد و براین نظر است که بدون توانمند سازی سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه، نه فقط این برنامه در زمینه اقتصادی ناموفق خواهد ماند بلکه به فساد نیز دامن خواهد زد. خصوصی سازی زمانی موفق خواهد بود که با مشارکت وسیع مردم، به طور سازمان یافته، نهادینه، شفاف و قانونی صورت پذیرد.
از آنجایی که فضاهای شهری کانون تمرکز ساکنان زمین اند، آنها را می توان مناسب ترین عرصه تظاهر و تجلی فرهنگ بشری، ارتباطات اجتماعی و تاریخ ملت ها به شمار آورد. همچنان که ساختار فرهنگی و اجتماعی یک ملت می تواند بر تظاهرات کالبدی شهرها اثر گذار باشد، ویژگی های کالبدی و فضایی شهرها هم می توانند در پویایی، استمرار و یا تغییر روابط اجتماعی و فرهنگ ملت ها مؤثر واقع شوند.
«آگورا» به مثابه یکی از فضاهای شهری آتن در دوره کلاسیک، سهم شایان توجهی در برقراری روابط اجتماعی ـ فرهنگی شهروندان و تأمین مردم سالاری داشته است. پاسخ به این پرسش که فضای مذکور تا چه حد در تأمین عملکردهای فوق ایفای نقش می کرده، نیازمند مطالعة موقعیت آن در میان سایر عناصر شهری، نقش و میزان تعمد دولت مردان در شکل گیری ارتباطات مؤثر شهری، و بالاخره میزان آشنایی شهروندان به کارکردهای فضاهای شهر مذکور است. نوشته حاضر که با هدف نشان دادن تأثیر آگورا در تأمین مردم سالاری و تنظیم رفتارهای اجتماعی ساکنان شهر آتن دوره کلاسیک تدوین شده است، به تحلیل عملکرد این فضا و بناهای اطراف آن در برهم کنش های اجتماعی ـ فرهنگی آتن می پردازد. به عبارت دیگر، در نوشته حاضر سعی شده تا با روش هرمنوتیک، از دل آثار معماری، عملکرد و ارتباطات فضایی شکل گرفته در آتنِ دوره کلاسیک بازسازی شود.
تحقیق حاضر، ضمن بازسازی روابط اجتماعی ـ فرهنگی شهروندان آتنی در آگورا، روشن ساخته است که این فضا فراهم کننده زمینه های «مردم سالاری» در آتن کلاسیک، و بناهای اطراف آن نیز تأمین کننده «منافع عامه» بوده و احداث این مجموعه اقدامی در نیل به «آرمان شهر موعود» به حساب می آمده است. به عبارت دیگر، درخشش تفکر آتنی ها در عهد کلاسیک در زمینه های فلسفه و علم، هنر، فنون و تجارت، تعلیم و تربیت، حکومت، آزادی های مدنی و ارتباطات اجتماعی به نحوی ملموس در آگورا متجلی شده است.
محله عودلاجان به عنوان یکی از پنج محله تشکیل دهنده شهر تهران در دوره صفوی، یک میراث تاریخی ارزشمند به شمار می رود. در دوره قاجار، طبقات مختلف اجتماعی، به ویژه طبقه اعیان و دولت مردان در این محله سکونت داشته اند. از دهه 1340، به دنبال ترک محله توسط ساکنان قدیمی و ورود گروه های مهاجر و طبقات کم درآمد، فرایند فرسودگی این محله تاریخی در تمام ابعاد کالبدی و اجتماعی و اقتصادی آغاز شد. بازار نیز به عنوان یک عنصر قوی اقتصادی و سیاسی، در محله نفوذ کرد و آن را تحت سلطه خود درآورد. از حدود چهل سال پیش تا کنون، طرح های متعددی برای باززنده سازی این محله تهیه شده، اما تاکنون هیچ یک از آن ها اجرا نشده اند. هدف این پژوهش، شناخت موانع باززنده سازی این محله است. روش توصیفی تحلیلی برای این پژوهش استفاده شده و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با شهروندان و ساکنان و کاربران محله عودلاجان و نیز از طریق مشاهده و همچنین بررسی اطلاعات ثانویه (گزارش های موجود، آمارها، کتب، مقالات و...) گردآوری شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که موانع موجود بر سر راه باززنده سازی محله عودلاجان، بیش از آنکه اقتصادی و تکنیکی و سیاسی باشد، فرهنگی و اجتماعی است که عبارت است از بی علاقگی ساکنان و شهروندان نسبت به بافت ها و بناهای قدیمی. به عبارت دیگر، وضعیت کنونی عودلاجان نتیجه طرز تفکر و نوع نگاه جامعه به تاریخ و میراث است. فرایند مدرنیزاسیون که از اواخر دوره قاجار در ایران آغاز شده، همراه با طرد سنت و تاریخ بوده که یکی از نتایج آن، بی علاقگی جامعه به میراث و میل دائمی به نو شدن است. در چنین وضعیتی، اجرای طرح های باززنده سازی محلات تاریخی دشوار است. بنابراین پیش از هر اقدامی برای حفظ و باززنده سازی محله های تاریخی، آموزش و آگاهی دادن به جامعه درخصوص ارزش های تاریخی، سنت و میراث ضروری است.
شعر و موسیقی ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند . اما امروزه به دلیل گسترش فراوانی که هر یک از آنها یافته اند، از هم جدا شده اند. با وجود این، هنوز هم بین شعر و موسیقی پیوندی دیرینه برقرار است؛ به گونه ای که هر کدام بدون دیگری ناقص و نارسا است . به ویژه ، موسیقی که بدون شعر طراوت لازم را ندارد . در این مقاله سعی شده است اصطلاحات موسیقی مستعمل در دیوان خواجو مورد بررسی قرار گیرد و ارتباط بین نغمات موجود مقام ها، شعبه ها و آوازها تبیین شود . به این معنا که اگر اشاره کرده است، تقارن این دو اصطلاح در کنار « اصفهان » و « راست » شاعر مثلاً در بیتی به مقام یکدیگر از روی تصادف نبوده است، بلکه شاعر به ارتباط موسیقی این دو مقام و تناسب نغمات بین آنها نظر داشته است . در این راستا برای اثبات گفته خویش از کتب قدیم موسیقی نظیر « مقاصدالالحان » و« جامع الالحان » مراغی و« بحورالالحان » فرصت الدوله شیرازی و کتب امروزی موسیقی و مقالات موجود استفاده گردیده است.
یکی از مهم ترین گونه های هنری ژاپن که در دنیا وجهی یگانه دارد، اوکیوئه یا چاپ نقش چوبی است. اوکیوئه (اوکیو به معنای دنیای گذران و اِ به معنای تصویر) به صحنه های زندگی گذرا اختصاص یافته و برای ارج نهادن به لذات گذرا بوده است. پیش از دوره ادو(تقریباً 1866-1615)، باسمه سازی در ژاپن رواج داشت و در معابد بودایی این چاپ نقش ها به طور رایگان به زائران اهدا می گردید؛ اما در دوره ادو ساخت چاپ نقش های غیردینی با مضامینی از مجلس عشاق، روسپیان زیبا، بازیگران محبوب کابوکی و زندگی روزمره بسیار رونق می گیرد و تصاویر بسیاری توسط اساتید اوکیوئه از جمله هیشیکاوا مورونوبو، هیروشیگه و هوکوسای و... خلق می گردد. در قرن نوزدهم اوکیوئه در میان عموم مردم محبوبیت خاصی پیدا کرد و منبع الهامی غنی برای هنر غرب گردید.
شرایط پیچیده زندگی امروز سبب پیچیدگی مسایل شهری شده و مفهوم بسیاری از فضاهای شهری را دگرگون ساخته است. تنها مفهومی که از عرصههای عمومی شهری به جای مانده، مسیرهایی برای ارتباط فضاهای خصوصی است که اهمیت بیش از اندازه سرعت، تکنولوژی و زمان، انسان معاصر را به حرکت سریع ماشینی در بین فضاهای خصوصی ترغیب میکند. نادیدهانگاری ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و هویتی نهفته در فضاهای شهری، بیتوجهی به ارتقای کیفیتهای محیطی در فضاهای شهری و کیفیتهای مؤثر در پیوندها و جابجاییهای شهری و تأکید صرف بر ادراکات ذهنی طراحان شهری یا معماران، سبب شکلگیری فضاهایی مردمگریز در ساختار شهری شده است که توانمندی مورد انتظار را نخواهند داشت تا محیطی پاسخگو و منعطف در برابر رفتارهای شهروندی باشد. افزایش کیفیت زندگی شهروندی و حیات اجتماعی در فضاهای شهری یکی از چالشهای حرفه طراحی شهری بوده و نظریات بسیاری بر مبنای شرایط و تجربیات مختلف مطرح شده است. در این راستا، سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از شاخصههای مطرح در علوم اجتماعی اخیراً در حوزه طراحی شهری نیز به عنوان ابزاری هرچند مفهومی جایگاهی ویژه یافته است. در این پژوهش، با توجه به اینکه ارتقای کیفیتهای محیطی به عنوان راهکار ارتقای حیات شهری مدنظر است، سعی بر آن شده که با جستجوی روابطی منطقی میان سطح شاخص سرمایه اجتماعی و کیفیتهای محیطی، بتوان با ارایه رویکردی شهرسازانه از سرمایه اجتماعی، آن را به عنوان ابزاری عملیاتی در طراحی شهری به کاربست. کیفیتهای محیطی انتخاب شده در این پژوهش در راستای پاسخگویی به نیازهای رفتاری کاربران فضا، خلق فضاهای شهری اجتماعپذیر و ارتقای تعاملات اجتماعی در فضاهای شهریست. جهت حصول نتیجه نهایی پژوهش و یافتن رابطه همبستگی میان سطح تعاملات اجتماعی و سطح کیفیتهای محیطی، کمیسازی کیفیتهای محیطی انجام گرفته است تا بتوان نتایج کمیشده کیفیتهای محیطی با سطح شاخص سرمایه اجتماعی که از تحلیل پرسشنامههای برداشتشده در محدوده بدست آمده است را با هم قیاس کرد. در راستای کمیسازی کیفیتهای محیطی، تکنیک تحلیل سلسله مراتبی در دو مرحله، جهت تعیین اوزان هریک از زیرسنجههای کیفیتهای محیطی و هریک از کیفیتها برای محاسبه برآیند نهایی کیفیتهای محیطی اعمال شده است. نتایج پژوهش حاضر مبنی بر وجود رابطه مستقیم بین سطح شاخص سرمایه اجتماعی و برآیند زیرسنجههای کیفیتهای محیطی در محله جلفای اصفهان به عنوان نمونه مطالعاتی است. در عین حال روابط بدست آمده روابطی غیرخطی است که دلیل آن را میتوان در وجود عوامل متعدد دخیل در سرمایه اجتماعی و پیچیدگی روابط بین آنها دانست.
در حدود پانصدسال پیش ، لئوناردو داوینچی ، محدودیت قدرت خلق و ابداع بشر را نسبت به خلقت در جهان طبیعی اظهار کرده است. این اظهارنظر ، علیرغم تمام پیشرفتهای بشری و پیدایش شیوههای علمی و رایانههای قدرتمند ،هنوز هم به صورت یک حقیقت بدیهی و اصولی مطرح است. بشر امروز ، در پیروی از این حقیقت بدیهی دچار ناکامی شده است و همچنان با چالشهای بزرگی روبهرو است. هر سال که میگذرد ، وجوه مادری زندگی بشری رنگ و بویی غیرطبیعیتر به خود میگیرد و این روند واگرا بین انسان و طبیعت با شتاب زیادی در حال گسترش است. مطالعهی ارگانیسمها و اکو سیستمهای مختلف به ما اجازه میدهد که راه حلهای مختلفی را برای این اوضاع آشفته بیابیم...