فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۱۸۱ تا ۸٬۲۰۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پس از استیلای پارادیم پوزیتیویستی طی سده ی گذشته، در معماری و شهرسازی نیز همانند دیگر حوزهها، به روشهای تحققی و تحصلی اکتفا شد که به از دست رفتن معنا و هویت در شهرها انجامید. برای رفع این مشکلات، مطالعهی کیفی شهر به گونهای که به فرهنگ و جامعه و کالبد شهر با هم و از میان انواع متون فرهنگی بپردازد، مورد توجه قرار گرفت. رویکرد مطالعات فرهنگی، یکی از متاخرترین رویکردهای بینارشتهای است که بر پژوهش در تمام عناصری که در تعامل با یکدیگر فرهنگ خطاب می شوند، تاکید دارد. از سوی دیگر، با ابداع اسطورهشناسی نو، امکان مطالعه ی ساخت مند اسطورهها به عنوان یکی از منابع مطالعات فرهنگی، رویکرد نوشتار پیش رو، فراهم شده است. بر این اساس، پرسش اصلی پژوهش این است که چه ارتباطی میان شهرها و مکان های اسطورهای و تخت جمشید وجود دارد؟ این پژوهش نشان میدهد که از منظر روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر، میان شهرهای مثالی چون کنگدژ و ورجمکرد رابطه ای مستقیم از نوع شباهت استوار است، در حالی که رابطه ی میان شهرهای اسطوره ای با تخت جمشید، نه از جنس شباهت، بلکه تمثیلی است؛ رابطه ای از جنس دلالت غیرمستقیم و بنابراین اسطوره ای، و در مجموع می توان گفت که برپایی مجموعه ای ایده آل به سان شهرهای اسطوره ای، علت نمونه ای هسته ی مرکزی تخت جمشید است.
طراحی فرمی کیف دستی بانوان بر اساس سلایق مشترک در گروه های ادراکی کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
125 - 133
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه و پژوهش، استفاده از فرآیند های طراحانه برای منطبق سازی بیشتر محصولات با گروه های ادراکی کاربران بود. برای دستیابی به هدف مورد نظر، از مطالعات کتابخانه ای و روش پیمایش توصیفی به منظور شکل دادن به یک مدل مفهومی و اعتبار سنجی آن استفاده شد. بر اساس تعاریف و روش های شناسایی گروه های ادراکی، وبا استفاده از مشاهده و پرسشنامه، ویژگی های مشترک فرمی محصولات مورد استفاده ی یک جامعه آماری 82 نفری از خانم ها استخراج شد. بر اساس اطلاعات استخراج شده در مورد ویژگی های مشترک محصولات مورد علاقه هر یک از گروه های ادراکی، تعدادی ایده بر همین مبنا طراحی شد و تصاویر این طرح ها در قالب جلساتی توسط گروهی از خانم ها به عنوان گروه هدف مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که انسان ها بواسطه ی گروه ادراکی که به آن تعلق دارند، دارای ویژگی ها و سلایق مشترکی در انتخاب محصولات مورد استفاده ی خود هستند و با مبنا قرار دادن این موضوع می توان به طراحی محصولی متناسب با گروه ادراکی ایشان پرداخت. یافته های این مطالعه می تواند در حال و آینده، به منظور طراحی محصولاتی متناسب تر با سلایق ادراکی کاربر انسانی استفاده شود.
تبیین مبانی عوامل موثر بر شاخص های کیفی مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
97 - 110
حوزههای تخصصی:
به دنبال رشد فزاینده شهرنشینی انتخاب و تامین مسکن به یکی از مهمترین مسائل برنامه ریزان و نیز مردم تبدیل گشته است. در میان سیاست ها و برنامه ریزی های صورت گرفته به علت غلبه عوامل اقتصادی و همچنین عدم تدقیق شاخص مسکن مطلوب، شاخص های کیفی مسکن نسبت به بعد کمی آن مهجور مانده و برنامه ریزان بیشتر توجه هاشان به تامین مسکن بوده است. مسکن یک نیاز است اما نه هر مسکنی، آنچه که ایده آل آدمی است دسترسی به مسکنی مطلوب است. این پژوهش از نوع کیفی همبستگی و هدف آن تدقیق شاخص های کیفی مسکن در بین آراء نظریه پردازان و تجارب است. بررسی ها نشان می دهد که قلمرو مطالعاتی مسکن مطلوب، شامل بررسی کیفیت ها در واحد مسکونی، ساختمان و محیطی است که واحد مسکونی در آن قرار دارد. همچنین شاخص کیفی مسکن شامل کیفیت هایی است که ابعاد مسکن را شکل داده و آن را به یک مسئله چند بعدی تبدیل می کند.
پل صراط، از متن تا تصویر؛ مطالعه موردی: دیوار نگاره بقعه آقا سید محمد لیچا
حوزههای تخصصی:
کثرت بقاع متبرکه در استان گیلان نشانگر آن است که این سرزمین همواره مورد توجه امامزادگان و سادات علوی بوده است. دیوارهای این بقعه ها معمولا مزین به نقاشیهای عامیانه با درون مایه مذهبی هستند. مضامین نقاشی ها برگرفته از اعتقادات و باورهای مردم محلی است که عموما گرایش مذهبی شیعی دارند. بقعه «آقا سید محمد» لیچا در لشت نشا از جمله بقاعی است که دیوارهای آن با نقاشی های عامیانه مذهبی، آراسته شده است. «عبور از پل صراط» یکی از موضوعات به تصویر درآمده در این مکان است که مشابه آن در دیگر اماکن مذهبی نیز دیده می شود. این مقاله در پی پاسخ این پرسش هاست که: پشتوانه عقیدتی نقاش مکتب ندیده دیوارنگاره «عبور از پل صراط چیست؟ این اثر برگرفته از کدام متون و روایات مذهبی است؟ برای یافتن پاسخ این پرسش ها ابتدا مفهوم پل صراط در دین اسلام و زرتشت بررسی شد و سپس پشتوانه روایی نقاشان. نتیجه پژوهش که از بررسی نقاشی ها و مطالعه متون پشتیبان حاصل شد این است که نقاشی های بقاع متبرکه در واقع ترجمان تصویری متون عامیانه مذهبی هستند.
پایداری محلات مسکونی؛ سنجش میزان پایداری کوی فراز تهران برمینای سیستم ارزیابی LEED-ND(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۲
38 - 45
حوزههای تخصصی:
مقوله پایداری امری است که در جهان امروز بنا به محدودیت ها و مسائل محیطی به شدت مورد توجه قرار گرفته است. بررسی پایداری در هر سه بعد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی و تدوین الگوها و معیار سنجش آن موضوع بسیاری از پژوهش های صورت گرفته در حوزه معماری و شهرسازی است. مؤسسه لید (LEED) یکی از این مؤسسات است که به تدوین شیوه نامه سنجش کیفیت در مقیاس های مختلف محلات شهری، ساختمان ها و فضاهای داخلی پرداخته و امتیازاتی را برای صرفه جوئی در انرژی، دسترسی آسان به وسایل نقلیه عمومی، جمع آوری آب های روان و صرفه جوئی در مصرف آب درنظر می گیرد. در کشور ایران نیز رشد شهرنشینی و گسترش محلات با سرعت زیادی در حال وقوع است، اما بررسی میزان کیفیت در کنار این رشد کمی مسئله مهمی است که کمتر بدان توجه شده است. در این مقاله نخست با مروری اجمالی، ادبیات موضوع پایداری و کیفیت محیط بیان شده و آنگاه به ویژگی های نمونه موردی پرداخته می شود. در این تحقیق«کوی فراز» به عنوان نمونه ای از محلات امروزی ایران براساس سنجه های سیستم لید مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد تا میزان تطابق یک محله مسکونی نوساز با عوامل پایداری محیطی نشان داده شود.
تحلیل هنر تعاملی با رویکرد پدیدار شناسانه از منظر مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرلوپونتی یکی از نو آورترین فیلسوفان قرن بیستم بوده که ماندگارترین افادات وی به فلسفه در زمینه ادراک یا به بیان دقیق تر پدیدارشناسی ادراک است. در این پژوهش قصد بر این است با بررسی آرای فلسفی مرلوپونتی مروری داشته باشیم بر مسئله ادراک. با مطرح شدن ادراک، نقش فضا، بدن، دیگری و تجربه پر رنگ تر می شود و متعاقباً جایگاه مخاطب، صرفاً به عنوان "مخاطب" از بین می رود و در بستری از شبکه های متعدد شکل پذیری و شکل دادن قرار می گیرد. هدف اصلی این پژوهش پیدا کردن شاخصه های مشترک بین فلسفه مرلوپونتی و هنر تعاملی است. برای نائل آمدن به این هدف پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. که در آن محقق به تشریح و تبیین دلایل چگونه بودن و چرایی مسئله پرداخته و سپس آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و درنهایت به این نتیجه رسیده است که در هنر تعاملی مخاطب دیگر تنها یک نظاره گر صرف نیست بلکه با انجام کنش، خود در فرآیند خلاق تولید اثر شرکت می کند. می توان گفت همانگونه که مرلوپونتی در نظراتش بیان می کند، در هنر تعاملی، تمایزی میان سوژه و ابژه نیست و هر دو در تعامل با هم است که شکل می یابند.
بررسی بهسازی و نوسازی بافت فرسوده شهر بهبهان با تأکید بر تطبیق بهینه کاربری زمین شهری
حوزههای تخصصی:
بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده شهری از جمله چالش های مهم فراروی مدیریت شهری در کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ما ایران می باشد که مهم ترین ضرورت توجه به سیمای کالبدی بافت های فرسوده، توجه به فرسودگی روزافزون آنهاست. جلوگیری از تداوم این روند، نیازمند تدوین برنامه ها و طرح های ضربتی چون بهسازی و نوسازی است این مهم ضرورت پرداختن به این مسأله را امری بدیهی می نماید. بنابراین هدف اصلی در این پژوهش، بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده شهر بهبهان، بررسی وضعیت موجود سرانه کاربری ها و تطبیق آنها با طرح جامع پیشنهادی می باشد که ضمن رفع مشکلات بافت فرسوده از طریق طرح های بهسازی و نوسازی می تواند بستر اصلاحات اساسی را در جهت ارتقای وضعیت زندگی مردم این بافت ها فراهم سازد. روش شناسی تحقیق حاضر، توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی است. در مرحله تحلیل ابتدا مقادیر و داده های کلیه شاخص ها استخراج می شود، سپس بر اساس روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) به وزن دهی شاخص های مربوطه پرداخته می شود و با استفاده از مدل Vikor، اولویت بهسازی و نوسازی محله های دارای بافت فرسوده مشخص می شود. در نهایت با استفاده از نرم افزار ArcGIS، بر روی نقشه، محله های دارای بافت فرسوده با اولویت بهسازی و نوسازی مشخص می شود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که اصلاح وضع بناها و محله های شهری، ایجاد شبکه دسترسی مناسب محله، کار گذاشتن خدمات و تاسیسات لازم برای شهروندان و همچنین تنظیم سرانه کاربری های بافت فرسوده براساس یک طرح جامع هماهنگ به نحوی که حالت رکود و رخوت را در این بافت ها از بین ببرد به امر بهسازی و نوسازی وابسته است.
ارزیابی نظریه یادگیری کُلب در آموزش معماری از منظر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
175 - 192
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در آموزش معماری، چگونگی روند یادگیری است. در آموزش معماری، استفاده معماران از رشته های دیگر ازجمله علوم تربیتی و پرورشی جهت نقد مطلوب آثارشان در طول ارزیابی ها و ارزشیابی ها، از نیازهای مهم در جهت بهبود کیفی طراحی محسوب شده و فقدان آن باعث شکاف میان محیط های پژوهشی و حرفه ای خواهد شد. اما آموزش و پرورش در یک نظام اجتماعی متکی بر اعتقادات اسلامی، می بایست با سایرین متفاوت باشد. اسلام استفاده از مزایای ناشی از کاربرد علوم و دانش به دست آمده در دیگر سرزمین ها را لازم و ضروری می داند؛ اما برای اینکه بتوان این دستاوردها را به گونه ای صحیح در هر عرصه ای همچون معماری وارد ساخت، باید مؤلفه های آن را با مفاهیم و ارزش های بومی و مذهبی هماهنگ ساخت. تلفیق روش های مختلف علمی، فلسفی و مذهبی، بهتر می تواند پدیده هایی چون یادگیری را که جنبه های گوناگونی دارد، تبیین نماید. یکی از نظریات موردتوجه در حوزه یادگیری، نظریه یادگیری کُلب است که در حیطه علوم تربیتی بسیار مورد استناد است و مقبولیت بیشتری در بین محققان دارد. این نظریه به شیوه های متفاوت دریافت و پردازش اطلاعات در افراد می پردازد. این پژوهش با هدف نقد و ارزیابی این نظریه مبتنی بر ارزش ها و اصول اسلامی در آموزش معماری، انجام شده و به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا نظریه یادگیری کُلب با مبانی نظری اسلامی در حوزه یادگیری و آموزش معماری قرابت دارد؟ به همین منظور، یک مقایسه تطبیقی میان این نظریه با نظریه متناظر اسلامی که قابلیت کاربرد برای کلیه فرایندهای انسانی (نظیر یادگیری، آموزش و خلق آثار هنری، معماری و شهرسازی) را داراست، انجام شده است. با توجه به ماهیت میان رشته ای تحقیق، از روش های تحقیق ترکیبی اعم از تفسیری-تحلیلی و استدلال منطقی مبتنی بر دو منبع عقل و نقل استفاده شده است. یافته ها گویای آن است که اساس مدل یادگیری کُلب مبتنی بر تجربه و تفاوت های فردی در امر یادگیری می باشد که از منظر اسلامی قابل تائید بوده و بر آن تأکید شده است. لیکن به منظور استفاده از آن در آموزش صحیح و اسلامی رشته معماری با توجه به ماهیت میان رشته ای آن، مباحثی تکمیلی پیشنهاد شده است. این مدل با بخش هایی از مدل اسلامی مطابقت دارد؛ ولی در مباحث انسان شناسی دارای ضعف هایی می باشد. همچنین مدل کُلب قادر به ارزیابی مفاهیمی، همچون کشف و الهام که مربوط به سطوح بالاتر یادگیری در انسان هاست، نیست. دستیابی به این سطوح منجر به کسب معرفت و حکمت گشته و بر ضرورت پرداختن به آن در نظام آموزش عالی کشور تأکید می گردد.
بازاندیشی در ضوابط و الگوهای توسعه روستاهای متصل به شهر؛ رهیافت های مبتنی بر کدهای زایشی در سطح کلان (مطالعه موردی: روستاهای پرجیکلا و بالا لموک، شهر قائمشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۲
۱۱۶-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های اندام واره در روستاها و شهرهای شمال ایران، معرف الگوهای برخاسته از تأثیر اقلیم و فرهنگ کار و سکونت در نحوه شکل گیری محیط های مصنوع هستند اما طی سال های اخیر بسیاری از روستاهای با ریخت شناسی اندام واره، به واسطه اعمال ضوابط ساخت و ساز شبه شهری در قالب طرح های هادی روستایی در حال از دست دادن هویت ویژه خود هستند، زیرا انتقال کیفیت های ریخت شناختی به دلیل ماهیت تدریجی تثبیت و احرازشان، به خوبی صورت نمی گیرد. چگونگی فرایند تداوم الگوهای ریخت شناسی هویتمند در چنین بافت هایی پرسش اصلی پژوهش حاضر است. بستر پژوهش میدانی روستاهای "بالا لموک" و "پرجیکلا" در شهر قائمشهر است که از جهت شمال به یکدیگر متصل شده اند اما به مرور زمان در حال تبدیل شدن به بافت های شبه شهری اند. چارچوب نظری پژوهش از کاربست نظریه کریستوفر الکساندر به منظور شکل گیری تدریجی کلیت بر اساس مفهوم کدهای زایشی حاصل شده است. بخش اول پژوهش به روش تحلیلی- انتقادی به بررسی نتایج حاصل از ضوابط موجود پرداخته و در بخش دوم بر اساس فرایند مبتنی بر کدهای زایشی نتایج متصور در سطح محدوده مطالعه پیاده شده است. روش انجام پژوهش همانندسازی بوده که با جمع آوری اطلاعات به روش های اسنادی، تحلیل ریخت شناسی و مشاهده نظام مند از وضعیت موجود همراه شده است. بر اساس نتایج پژوهش فرایند توسعه روستایی در حوزه های مورد بحث پژوهش را می توان طی فرایندی تدریجی و هفت مرحله ای مبتنی بر کدهای زایشی و با مشارکت ساکنین صورت بندی نمود. نتایج حاصل از این فرایندِ تدریجی موجب تداوم بافت های اندام واره که واجد کیفیت های هویتمند و زمینه گرا بوده و در عین حال پاسخگو به نیازهای موجود هستند، خواهد بود. شناسایی هویت های اصیل و حوزه های نیازمند حفاظت همیشگی، تبیین کدهای زایشی بر اساس نیازها و فرصت های زمینه ای موجود، جانمایی تدریجی و هم افزا و طراحی مشارکتی از گام های اصلی فرایند پیشنهادی پژوهش حاضر به شمار می آیند.
بررسی مؤلفه های کیفی و بصری طراحی فضای بستری کودکان با تحلیل نگرش گرافیکی و نقاشی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
161 - 177
حوزههای تخصصی:
فضای بستری کودکان بر حالات روحی و روانی آنان تأثیر بسزایی دارد و عدم توجه به نیازهای آنها می تواند سبب اختلالات رفتاری و عدم همکاری کودک با پزشک گردد. پژوهش پیش رو فضای بستری کودکان را مورد بررسی قرار می دهد، سپس به نیازها و خواسته های کودکان از محیط می پردازد و به منظور احقاق این مهم، الگوی فضایی خاص و مطلوب را در جهت ارتقای کیفیت فضای بستری کودکان ارائه می نماید. برای دستیابی به این امر با بررسی نظرات کودکان که در قالب توضیحات و ارائه نقاشی صورت پذیرفت، پیشنهادهایی برای فضای بستری کودکان مطرح شد. روش تحقیق از نوع کمّی و کیفی است و برای تحلیل نقاشی ها از نرم افزار ARTUNIV استفاده شده است. 100 نمونه به روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب گردیدند و تحلیل ها مبتنی بر عدم رضایت کودکان از فضای موجود بود. بیشتر نقاشی ها معطوف به استفاده از نور، استفاده از گیاهان، اتاق هایی با پنجره های بزرگ و تلفیق معماری با فضای سبز بود که با توجه به یافته ها سبب پدید آمدن کیفیت فضایی مطلوب و ایجاد حس آرامش در این محیط ها است. با ادغام نظریات، راهکارها و تحقیقات در زمینه رفع معضلات موجود در فضاهای بستری کودکان می توان راهکارهایی خاص را برای طراحی فضای بستری پیشنهاد کرد که سبب ایجاد محیطی مطلوب در دوران بستری و کاهش دوره نقاهت بیماری گردد. نتایج مستخرج از پژوهش حاکی از آن است که ایجاد فضای سبز، نوع چیدمان وسایل و مبلمان داخلی اتاق های بستری، رنگ و توجه به چشم انداز بیرونی امری مهم در جهت ایجاد فضایی مطلوب برای کودکان به شمار می رود.
از شکار تا کارزار: مضامین رزمی و نظامی در نقاشی قاجار
حوزههای تخصصی:
هنرهای تصویری عصر قاجار دارای مضامین و موضوعات مختلفی است که حوزه نظامی نگاری یا ثبت و نگاشت وقایع رزمی یکی از آنهاست. آثار متعدد این حوزه که در رسانه های گوناگون هنری، از نقاشی رنگ روغن و آبرنگ تا دیوارنگاری و کاشیکاری و چاپ سنگی و لاکی کاری جلوه گر هستند، در طول زمان شاهد تغییراتی در عناصر و مؤلفه های بصری خود بوده اند که این مسأله ناشی از تحولات سیاسی، منطقه ای و نظامی عصر قاجار و بازتاب آنها توسط نقاشان و چهره پردازان در هنرهای بصری است. بستر نوسازی و به روزرسانی ارتش ایران را می توان در عصر فتحعلی شاه و با مساعی عباس میرزا دانست. این سیرِ پیش رونده که نقش و تأثیر غرب در آن محسوس و عیان است، در دوران جانشینان این سلسله و اخلاف آنان، به ویژه از دوره سلطنت محمدشاه به بعد، با روندی متأثر از دستاوردهای نظامیِ کشورهای اروپایی به حیات خود ادامه داد. نمود این روند، پیش از همه، در ظاهر قشون، از جمله جامه رزم (اونیفورم)، تجهیزات و تسلیحات، و حرکات و سکنات جنگجویان و سپاهیان پدیدار می گردد. بر این اساس، پژوهش حاضر که به روش تاریخی و توصیفی - تحلیلی انجام گرفته، با دو پرسش عمده روبه رو است: نخست اینکه پرتره ها و رویدادهای نظامی چه جایگاهی را در هنر قاجار به خود اختصاص داده اند؟ و دیگر آنکه تک چهره های سلطنتیِ شاهان قاجار و رجال و سربازان، در هیئت و پوشش نظامی، از آغاز پایه ریزی این سلسله چه تغییراتی به خود دیده و این تحولات ناشی از چه مسائلی بوده اند؟ نتایج حاصل، حاکی از آن بوده است که حیطه تصویرگری نظامی، با توجه به وفور آثار موجود و هویت بصری شان، به عنوان یکی از مضامین رایج در هنر قاجار، قابلیت تخصیص گروه یا زیرمجموعه ای مستقل را داراست. از طرفی، با ورود دانش و تخصص نظامی غرب، نخست سپاه ایران آرایش و پوششی یکسان به خود گرفت و این تغییر در شخص پادشاه و ولیعهد، به عنوان سرآمدان نظام و بعدتر در رجال و درباریان و دست آخر در خارج از فضای دربار، رونق و گسترش یافت.
ارائه مدل بازآفرینی اقتصادی بافت تاریخی با تأکید بر نظم در نظریه کارکردگرایی ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی با توجه به ابعاد، موقعیت قرارگیری، نقش اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شهر، ضمن تأثیراتی در کارکرد عملکردهای مختلف شهری، ثروتی ارزشمند محسوب شده که می تواند تأثیر مهمی در توسعه و پیشرفت شهرها ایفا نماید. امروزه رویکرد بازآفرینی پایدار شهری با هدف بهبود همه جانبه و پایدار در وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فیزیکی بافت های تاریخی، پا به عرصه مرمت و حفاظت گذاشته است. در حوزه علوم اجتماعی، نظریه کارکردگرایی ساختاری پارسونز با هدف برقراری نظم، تعادل، حفظ و بقای نظام اجتماعی و بر اساس اصول مطرح شده در دیدگاه سیستمی، به وجود آمده است. در این نظریه، پارسونز، نظام اجتماعی را به چهار حوزه تقسیم می کند که هر کدام از این حوزه ها وظیفه ای خاص در قبال کل نظام اجتماعی بر عهده دارند. این نظریه از حیث جامعیت و بررسی ابعاد مختلف، شباهت هایی با رویکرد بازآفرینی پایدار شهری دارد. در این پژوهش، بافت تاریخی به عنوان خرده نظام فرهنگی در سیستم شهر تعیین شده که بنا بر نظریه کارکردگرایی ساختاری، خود به عنوان یک نظام اجتماعی مفروض است که باید شروط کارکرد و برقراری نظم نظام را داشته باشد. این پژوهش به دلیل وسعت موضوع، صرفأ بعد اقتصادی بازآفرینی بافت تاریخی را مد نظر قرار داده است. مطالعات بازآفرینی اقتصادی بافت تاریخی هر کدام مؤلفه هایی را معرفی کرده اند ولی تا کنون مدلی در این عرصه معرفی نشده است؛ به همین دلیل، این پژوهش با هدف ارائه مدل بازآفرینی اقتصادی بافت تاریخی بر اساس نظریه کارکردگرایی ساختاری و برقراری نظم و تعادل در این سیستم، لازم و ضروری به نظر می رسد. در پژوهش حاضر با روش تحقیق اسنادی و با روش تحلیل- محتوای کیفی، به بررسی اسناد، بیانیه ها، منشورهای بازآفرینی و ادبیات پژوهش این حیطه پرداخته شده است. اعتبار محتوای پژوهش با ضریب توافق 87.6 درصد میان اساتید و متخصصان مرمت و حفاظت در آزمون اسکات تأیید شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که مؤلفه ارزش اقتصادی، وظیفه سازگاری، مؤلفه سرمایه گذاری، وظیفه تعیین اهداف، فعالیت های اقتصادی درون بافت، وظیفه خرده نظام یگانگی و مؤلفه برندسازی، وظیفه حفظ الگوهای پنهان بازآفرینی اقتصادی بافت تاریخی را بر عهده دارند.
بررسی نقش عناصرتجمع پذیر در تعاملات اجتماعی محله های سنتی
حوزههای تخصصی:
محله های مسکونی دارای مکانی هستند که تعاملات و روابط اجتماعی در آن امکان وقوع می یابند و زمینه دیدارهای چهره به چهره شهروندان و گفتگو را فراهم می آورد. محله ها دارای یک سری عناصر شاخص هستند که باعث ایجاد تعاملات اجتماعی می شوند. مکانهایی که برای حضور شهروندان و مشارکت آنان در زندگی جمعیشان لازم است، با وجود نقش موثر تعاملات اجتماعی در ارتقا کیفیت مکان های شهری و همچنین تجربه غنی فضاهای عمومی شهری در شهرهای تاریخی ایران، در ادبیات طراحی شهری کشورمان، جایگاه ویژه این موضوع در فضاهای عمومی شهری امروزی به خوبی مورد کاوش قرار نگرفته است. هدف از این پژوهش، بررسی نقش عناصرتجمع پذیر در محله های سنتی به منظور ارتقاء تعاملات اجتماعی است. در این راستا در پژوهش حاضر، روش تحقیق بر اساس هدف، از نوع کاربردی و براساس روش و ماهیت، توصیفی – تحلیلی است. نتایج تحقیق حکایت از آن دارد که نقش عناصرتجمع پذیر محله های سنتی در فضاهای عمومی شهری،سبب ایجاد در تعاملات اجتماعی شده است به گونه ای که این عناصر در محله های سنتی، نقش فعالیت و رویدادهای مکان،خاطرات جمعی و... را به خوبی داشته اند.
دو نگرش به تاریخ هنر: مطالعه تطبیقی فلسفۀ تاریخ هنر قاضی احمد قمی و جورجو وازاری در «گلستان هنر» و «زندگی هنرمندان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون در خصوص نخستین آثارِ تاریخ هنر به معنای امروزی؛ یعنی «گلستان هنر» از قاضی میر احمد قمی و «زندگی هنرمندان» تألیف جورجو وازاری، که در بستر و سنت های متفاوت تاریخ نگاری نوشته شده اند، از جنبه های نسخه شناسی، تاریخی و از منظر ادبی، پژوهش های متعددی صورت گرفته اند. اما آن چه که تا کنون مغفول مانده، نگاهی ژرف تر و وسیع تر به مبانی معرفتی و چارچوب نظریِ تاریخ نگاری و نگرش مورخان به مفهوم تاریخ، سیر آن و در نهایت، نوع نگاه آنها به تاریخ هنر است. در حقیقت، سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که نگرش و چارچوب فکری و مفهومی نویسندگان مذکور به تاریخ هنر یا به طور کلی فلسفه تاریخ هنر آنان با توجه به دو اثر «گلستان هنر» و «زندگی هنرمندان»، از چه مؤلفه هایی برخوردار است؟ جهت دست یابی به پاسخ، از روش توصیفی-تطبیقی استفاده می شود. در این راستا، از ترکیب روش های تفهمی و تطبیقی بهره برده می شود. روش تفهمی، شیوه ای تفسیری است که به شکلی درونی و همدلانه می کوشد تا طرز تلقی و نگاه نویسنده یا عامل تاریخی را نسبت به موضوعات کشف و درک کند. در نهایت، اجزای مورد بررسی با یکدیگر تطبیق داده شده و وجوه مختلف تشابه و تفاوت آنها مورد کنکاش قرار می گیرد. هدف کلی پژوهش، دست یابی به مبانی و خطوط اصلی معرفت تاریخی این دو مورخِ هنر و سپس تعمیم نتایج است. نتایج و یافته های کلی پژوهش بر آن هستند که در دو جهان ایرانی و اروپایی، حداقل تا پیش از دوره مدرن، دو تلقی متفاوت از تاریخ هنر وجود دارد؛ فلسفه تاریخ هنر در ایران، منبعث از تفکر دینی است که از ماهیتی خطی، ثابت، سرچشمه ای و گذشته نگر برخوردار است و هنرمندِ وابسته به زنجیره استاد-شاگردی، مقلد استادان و سنت پیش از خود است، اما در اروپا بر اساس تفکر اومانیستی برگرفته از دوره باستان، فلسفه تاریخ هنر دارای ویژگی چرخه ای، تکاملی، غایت نگر و آینده گرا است که فردیت هنرمندِ خلاق و مقلد طبیعت مورد تأکید بوده است.
کنترل آلودگی هوا توسط پوسته های زیست مبنا (راهکاری برای کنترل آلودگی هوای شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم آبان ۱۳۹۷ شماره ۶۵
25-40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: روند سریع توسعه شهرها چرخه حیات زیستی را بر هم زده و موجب بروز مشکلاتی ازجمله آلودگی هوا شده است. برنامه های مدیریت آلودگی هوا عمدتاً بر کنترل منابع تولید آلاینده ها متمرکزند. این راهبرد به طور مؤثری میزان آلاینده های جدید وارد شده به هوا را کاهش داده اما در مورد آلاینده های موجود در هوا بی تأثیر است. اما این نوشتار با پذیرش وضع موجود، به دنبال کنترل آلودگی هوا در جهت کاهش سطح آسیب به انسان بوده، این مهم را در حیطه معماری و شهرسازی و تأثیر پوسته های ساختمانی دنبال می کند. در این راستا قابلیت های طبیعت در بحث کنترل آلودگی های هوا، به حوزه معماری وارد و این راهکارها در عناوین «سه گانه نماهای آبی»، «نماهای جلبک» و «پوسته های زنده سبز» بررسی می شود. هدف : یکی از رویکردهای مهم در حوزه معماری و شهرسازی توجه به طبیعت به مثابه الگو و راهکاری برای تعدیل مشکلات زیست محیطی است، و هدف اصلی این پژوهش درک بهتر چگونگی تعامل دیوارهای زیست مبنا برای ارتقای کیفیت هوا و کاهش سطح آلاینده ها، و دستیابی به بیوپوسته بهینه در این خصوص است. روش تحقیق : به دلیل میان رشته ای بودن پژوهش حاضر، پیشبرد این تحقیق نیازمند روش های خاص ترکیبی بوده و اگرچه عمده مطالعات این نوشتار متکی بر روش کتابخانه ای و بررسی منابع موجود است، اما بسط چنین پژوهشی نیازمند تحقیق ترکیبی در حوزه های میان رشته ای است. به دلیل عدم وجود داده های کمی در مورد عملکرد هرکدام از سیستم ها، در این مجال، پس از معرفی سیستم ها در قالب جداولی با شناسایی ضعف ها و قوت ها، تحقیق به شیوه کاربردی صورت گرفته، و با مقایسه کیفی میان سیستم ها، روش بهینه انتخاب می شود. نتیجه گیری: بنابر کلیه مراحل طی شده در این نوشتار و با توجه به مقایسه کیفی سه گونه نماهای زیست مبنا و بررسی نقاط قوت و ضعف هریک از سیستم ها، می توان اذعان داشت که جداره های سبز می توانند ساختاری مناسب را در خصوص کنترل آلودگی هوا در شهر تهران ارایه دهند و با توجه به برنامه ها و پیش بینی های شهرداری تهران در خصوص زیباسازی، باید اذعان داشت که نماهای سبز از شانس بیشتری جهت بهره وری در کوتاه مدت برای رفع این معضل در پایتخت برخوردارند.
طراحی شهری بوم آشکارساز در بستر قنات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم آذر ۱۳۹۷ شماره ۶۶
41 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : قنات یکی از شاهکارهای مهندسی ایرانی، پایه و اساس شکل گیری و گسترش بسیاری از شهر ها و روستاهای ایران بوده که در چند دهه اخیر رو به فراموشی رفته و جایگاهش را در بین مردم نیز از دست داده است. ورود فاضلاب های خانگی، بیمارستانی و صنعتی به قنوات و عدم آگاهی ساکنان بافت سنتی و همچنین ساکنان بخش های جدید شهر از چنین ساختار زیرزمینی، نشان از به فراموش سپرده شدن این پدیده در میان جامعه است. افول جایگاه قنات در میان جامعه، موجب بروز مشکلاتی در بافت های شهری و بخصوص بافت های سنتی شده است؛ لذا احیا و به روز رسانی آن به عنوان یک پتانسیل موجود در شهرها، ضروری به نظر می رسد. دراین میان فضاهای شهری به عنوان بستر رویدادهای اجتماعی می توانند نقش به سزایی در آموزش و آگاهی شهروندان بازی کنند. هدف و روش تحقیق : رویکرد بوم آشکارساز که در این پژوهش انتخاب شده در پی عیان ساختن آن بخش از پدیده ها و فرایندهای طبیعی و فرهنگی است که از دید و توجه جامعه به دور مانده است. این رویکرد با ابزارهای خود سعی می کند تا با آگاهی بخشی، جامعه را نسبت به محیط و اتفاقات آن حساس کند. در این مقاله به منظور تحقق رویکرد ذکر شده، تلاش شد تا اصول موضوعی بوم آشکارسازی با بررسی و تحلیل متون تخصصی استخراج و توسط کیفیت های طراحی شهری، در رابطه با موضوع قنات تفسیر و تدوین شوند، تا زمینه تحقق سه هدف اصلی طراحی بوم آشکارساز در فضای شهری فراهم آید. نتیجه گیری : این مقاله با ارایه رهیافت هایی که با توجه به اصول طراحی بوم آشکارساز تدوین شده اند به دنبال احیای جایگاه قنات در میان جامعه است؛ در واقع شهروندان علاوه بر اینکه در یک فضای واجد کیفیت های طراحی شهری حضور می یابند، آگاهی و ادراک جدیدی نسبت به این پدیده مهم زیستی- اجتماعی و مسایل آن پیدا می کنند.
تحلیلی بر تحولات محتوایی و رویه ای فرایند طراحی شهری و کاربست آن در پروژه های طراحی شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها با مسائل پیچیده ای مواجه گردیده اند که فرایند رایج طراحی شهری توانایی مقابله با آنها را ندارد؛ از این رو، بسیاری از طراحان شهری به دنبال دانشی هستند که بتوانند آنان را در چگونگی پیمایش فرایند هدایت کرده، و محصول فرایند طراحی شهری را مشروعیت بخشد. براین اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر، شناخت مفاهیم موثر بر تحولات محتوایی و رویه ای فرایند طراحی و ارزیابی میزان کاربست این مفاهیم در پروژه های طراحی شهری ایران است. بدین منظور به دلیل عدم نظریه پردازی مباحث رویه ای در چارچوب دانش طراحی شهری، با رجوع به نظریه های رویه ای دانش برنامه ریزی شهری و بررسی آن در چارچوب تحولات ماهیت طراحی شهری و فراورده مورد انتظار از آن، مفاهیم اساسی تاثیرگذار بر چگونگی پیمایش فرایند طراحی شهری استخراج و در قالب چارچوب ارزیابی پژوهش تدوین و تشریح گردیده است. این چارچوب امکان بررسی و تحلیل فرایند طراحی شهریِ پروژه های منتخب را با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار و روش های آماری متناسب، فراهم می آورد. نتایج ارزیابی نشان می دهد مفاهیم خواست عمومی، قدرت و مشارکت مردمی، به ترتیب کمترین، و مفاهیم مداخله چندسطحی، زمینه گرایی، مساله گرایی و انعطاف پذیری، به ترتیب بیشترین میزان کاربست در پروژه ها را به خود اختصاص داده اند؛ که این امر نشان از غلبه رهیافت راهبردی در پروژه های طراحی شهری کشور دارد.
جلوه های هنری در تزیینات کاشی کاری مدرسه خان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
53 - 64
حوزههای تخصصی:
مدرسه خان شیراز یکی از مهم ترین مدارس دوره صفوی است که از نظر معماری و تزیینات معماری، خصوصا کاشی کاری حائز اهمیت است. یکی از خصوصیات بارز در تزیینات کاشی کاری این بنا، وجود نقوش متفاوت با سبک های مختلف است. با توجه به تاریخ ساخت بنای این مدرسه و تنوع در نقوش و رنگ های استفاده شده در تزیینات کاشی کاری آن، این سوال مطرح می شود که آیا این تزیینات مربوط به دوره صفوی هستند و یا در دوره های بعد به بنا الحاق شده اند؟ همچنین ویژگی های نقوش موجود در تزیینات کاشی کاری این بنا با کدام بناها همخوانی دارد؟ هدف اصلی این پژوهش معرفی، طبقه بندی و بررسی نقوش واقع در تزیینات کاشی کاری مدرسه خان شیراز است. رویکرد این پژوهش توصیفی، تطبیقی است و اطلاعات به شیوه میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد بیشترین حجم از تزیینات معماری مدرسه خان شیراز متشکل از کاشی های هفت رنگ قاجاری و معاصر با نقوش گیاهی، حیوانی، هندسی و کتیبه است که به مرور زمان جایگزین تزیینات دوره صفوی در این بنا شده اند. حجم اندک تزیینات باقی مانده از دوره صفوی نیز به دلیل هم زمانی ساخت مدرسه خان با بنا های مهمی چون مسجد شیخ لطف الله و مسجد امام اصفهان، تأثیراتی را از این بناها، خصوصا مسجد شیخ لطف الله پذیرفته است.
آیکونوگرافی پیکره ی سفالین سلطان طغرل سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
93 - 102
حوزههای تخصصی:
هنر پیکره تراشی و خاصه پیکره های انسانی که در دوران پس از اسلام مورد احتیاط قرار گرفته بود-اگر نگوییم دچار حرمان شده بود- در دوران سلجوقیان مورد توجه واقع شده و پیکره های انسانی با موضوعات مختلف ساخته شدند. از جمله این پیکره ها که احتمالاً ساخته ی کاشان است، پیکره مردی ست که به حالت دوزانو روی زمین نشسته و کلاهی بر سر دارد که نام سلطان طغرل و تاریخ 538 ه . ق. بر روی آن مرقوم شده است. در صورتی که در سال مذکور هیچکدام از سه سلطان طغرل سلجوقی حکومت نمی کردند. از طرفی پیکره مورد بحث از سوی برخی کارشناسان به عنوان مهره شطرنج به مخاطبان معرفی شده است. هدف این مقاله تبیین کارکرد و دلیل شکل گیری پیکره مذکور و در پی آن اشتباه زدایی از اثری ایرانی است که دگرگونه به جهانیان معرفی شده است. سؤال اصلی مقاله چیستی مفهوم پیکره بوده و سعی بر آن است تا با استفاده از روش آیکونوگرافی و توجه به متون مکتوب و یافتن معنای ثانویه تصاویر، به سؤال مقاله پاسخ داده شود. نتیجه مقاله نشان می دهد که نشانگان موجود در پیکره هیچ گونه ارتباطی با شطرنج نداشته و به احتمال قریب به یقین یادمان مظالم نشینی و یا حضور سلطان در مراسم سماع است.