مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
معماری آرامگاهی
حوزه های تخصصی:
اهمیت معماری آرامگاهی مرهون ارتباط تنگاتنگ با فرهنگ عامه است. این گونه معماری ارتباط مستقیم با جهان بینی، ایدئولوژی و اقتصاد جامعه خود دارد. توجه به معماری آرامگاهی را می توان معلول دو عامل: حب ذات و اعتقاد به جهان بعد از مرگ(به خصوص در فرهنگ مصر باستان در ایجاد اهرام و مصطبه ها) و در دوره های بعد ارادت و علاقه دوستداران شخص متوفی دانست. در مورد ارادت و علاقه شخص متوفی هیچ سنت آرامگاهی را همچون ایران نمی توان یافت که از چنین عمر دراز و مقبولیت عامه برخوردار باشد که همچنان بعد از سالیان دراز پابرجاست. در این تحقیق سعی شده است تا با روش توصیفی- تحلیلی نقش و تاثیر فرهنگ آرامگاهی را در طرح آرامگاه بوعلی سینا همدان با توجه به تاریخ بناهای آرامگاهی در ایران مورد بررسی و پژوهش قرار بدهیم. نتایج بدست آمده نشان می دهد، که طراح در طرح آرامگاه بوعلی توانسته؛ جنبه فرمی و ظاهری فرهنگ را با استفاده از فرم های معماری آرامگاهی و با توجه به فرهنگ زمانه و تاثیر مدرنیسم بر معماری، تحقق دهد و جنبه محتوائی با استفاده از رموز و استعارات بکار رفته در بنا تحقق و تجلی یافته است
تبیین تأثیر جریان های اجتماعی و سیاسی سال های 1300 تا 1357 بر شکل گیری یادمان های آرامگاهی ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم آبان ۱۳۹۹ شماره ۸۹
5 - 18
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: معماری به عنوان بخشی از فرهنگِ هر جامعه برخاسته از بستر اجتماعی و سیاسی آن جامعه است. در برخی مناطق جغرافیایی، یادمان های آرامگاهی شکل دهنده بخش مهمی از تمدن آن کشور محسوب می شود. در ایران نیز، با توجه به اهمیت این بناها به لحاظ مذهبی، با ظهور حکومت پهلوی، نوعی متفاوت از بناهای آرامگاهی و نگرشی نو به معماری بناهای یادمانی و آرامگاهی شکل گرفت. عمده ترین دلیلِ این تفاوت به بستر اجتماعی و سیاسی سال های 1300 تا 1357 بازمی گردد. شناخت این بستر و چگونگی ایجاد آن می تواند درک بهتری از نحوه شکل گیری یادمان های آرامگاهی ایران در این دوران را در پی داشته باشد. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش تبیین جریان های تأثیرگذارِ سیاسی و اجتماعی سال های 1300 تا 1357 بر روند شکل گیری یادمان های آرامگاهی ایرانِ معاصر و بررسی چگونگی تأثیرگذاری این جریان هاست. به عبارت دیگر، در این پژوهش به این پرسش ها پاسخ داده می شود که اولاً تحولات سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار بر شکل گیری یادمان های آرامگاهی کدام اند، و ثانیاً این تحولات به چه نحو بر روی این روند تأثیر گذاشته اند؟ روش پژوهش: ابتدا، پس از بررسی میدانی، نمونه هایی موردی انتخاب و سپس با ابزار مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسناد به روش تاریخی-تفسیری، جریان های سیاسی و اجتماعی هم دوره این بناها بررسی می شوند؛ سرانجام، تأثیر این تحولات بر جامعه و چگونگی این اثرگذاری در هر دوره مورد تحلیل قرار می گیرد. نتیجه گیری: بررسی اسناد موجود نشان می دهد که در دوره پهلوی اول تحولاتی همچون غرب گرایی، مذهب ستیزی، و سعی در ایجاد وحدت ملی، تأثیری بی واسطه تر بر روی این فرایند گذاشته و بر انتخاب آرامگاه ها، شکل و ساختار آن ها اثری مستقیم داشته اند. با تداوم این تحولات در دوره پهلوی دوم، این اثرگذاری بر روی معماری یادمان های آرامگاهی به واسطه بسترهای فرهنگی ایجادشده صورت گرفته است. همچنین طراحی این بناها، نسبت به دوره قبل، از رویکردهای شخصی معماران و تحولات هنری جامعه جهانی تأثیر بیشتری گرفته و این منجر به تغییر، هم در فرم و هم در جزئیات، شده است. واژگان کلیدی: یادمان های آرامگاهی، معماری ایران معاصر، جریان های سیاسی و اجتماعی 1300 تا 1357، معماری آرامگاهی.
ارزیابی تغییرات کالبدی فضایی آرامگاه های ایلخانی و صفوی اصفهان، گامی در مسیر شناخت الگوی پیشرفت معماری اسلامی- ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بقاع متبرکه، از جمله بناهای عمومی در سرزمین ایران هستند که از جنبه های مختلف اجتماعی، هنری، مذهبی و تاریخی حائز اهمّیّت می باشند و از نظر اهمیت برای جامعه دیندار ایران، بعد از مساجد، رتبه دوم را در بین ابنیه مذهبی، به خود اختصاص می دهند و کمتر نقطه ای را در این سرزمین می توان یافت که که از این قسم از ابنیه، تهی باشد. هدف از این پژوهش ، شناخت، مدون سازی و دسته بندی ویژگی های کالبدی-فضایی متکی بر اصول معماری ایرانی-اسلامی آرامگاه های مذهبی ایلخانی و صفوی اصفهان و مقایسه تحلیلی این دو دوره با یکدیگر است چرا که با شناخت تاریخ و تحولات آن در گذر زمان است که می توان از طرق پیشرفت یا انحطاط تمدن ها آگاه شد و از آن برای ساخت آینده ای نیکوتر بهره برد. در این راستا ابتدا، ضمن بررسی اصول کلی معماری آرامگاهی در هر یک از این دو دوره، 15 آرامگاه ایلخانی و 17 آرامگاه صفوی، در محدوده اصفهان و مناطق تابعه، شناسایی شدند و ویژگی هایی کالبدی- فضایی هریک از آن ها به روش توصیفی تحلیلی و به صورت مجزا مورد بررسی قرار گرفت. سپس با کنار هم قرار دادن تحلیل های انجام شده، مقایسه آماری این ادوار صورت پذیرفت و نتایج قابل تأملی در خصوص اشتراکات و افتراقات این دو دوره عرضه شد که از جمله این موارد می توان به تفاوت میان سلسله مراتب دسترسی به فضای گنبدخانه ای، تفاوت در میزان بهره گیری از ایوان به عنوان یکی از اندام های شاخص معماری ایران، تفاوت در جهتگیری کلی، شباهت در بهره مندی از نظام فضایی چهارصفه و برونگرایی غالب آن ها اشاره کرد.
گونه شناسی معماری آرامگاهی در دوره ی اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گونه شناسی معماری آرامگاهی در دوره اشکانی فرزانه سبحانی [1] عباسعلی رضایی نیا [2] چکیده بر پایه مدارک باستان شناختی، در دور ه اشکانی تنوع مذهبی وجود داشت. پادشاهی اشکانی این امکان را فراهم کرده بود که در قلمرو وسیع اشکانی، اقوام گوناگون در اجرای مراسم و مناسک دینی خود آزادانه عمل کنند. در نتیجه با توجه به تنوع گروه های قومی و مذهبی، شیوه های مختلفی در احداث بناهای آرامگاهی ایجاد شد. ساخت آرامگاه به مثابه نوعی از معماری یادمانی، همواره توجه طبقه ممتاز جامعه را به خود معطوف می کرد. بناهای تدفینی بازتابی از قدرت متوفیان در ساختارهای سیاسی، اعتقادی، اقتصادی و اجتماعی جامعه بود. این گونه از بناها همواره مورد توجه، احترام و تقّدس مردم بود و از طریق پیوندی که با ریشه های هویتی جامعه داشت، شکل گیری و توسعه سنت های معماری آرامگاهی را در طول تاریخ موجب شد. هدف مقاله حاضر، شناخت سبک معماری بناهای آرامگاهی دوره اشکانی از لحاظ پلان، سازه و تزئینات، گونه شناسی معماری آرامگاهی این دوره و در نهایت، درک نوآوری و تداوم سنت های فرهنگی و هنری در ساخت بناهای آرامگاهی است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی بناهای آرامگاهی دوره اشکانی معرفی و طبقه بندی و سبک معماری آنها بررسی و گونه شناسی شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که در گستره شاهنشاهی اشکانی تنوع چشمگیری در ساخت بناهای آرامگاهی دیده می شود و می توان آنها را براساس ویژگی های کالبدی به دو گونه دست کند (دخمه ای) و دست ساز (ساختمانی) تقسیم کرد. سبک معماری آرامگاه های دوره اشکانی نشان دهنده تداوم سنت های معماری آرامگاهی این دوره است. واژه های کلیدی : شاهنشاهی اشکانی، معماری آرامگاهی، گونه شناسی، سنت های معماری، بناهای یادمانی [1] . کارشناس ارشد باستان شناسی دانشگاه کاشان، farzaneh2004_1382@yahoo.com [2] . استادیار گروه باستان شناسی دانشگاه کاشان rezaeinia@kashanu.ac.ir
بازخوانی و تحلیل دوره های ساخت امام زاده جعفر بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۱)
198 - 212
حوزه های تخصصی:
تاریخ معماری لرستان همچنان آکنده از ابهام است. این ابهام افزون برکمیِ بررسی های انجام شده، به نظر ناشی از عدم مطالعات دقیق و هدفمند این آثار بوده است. امامزاده جعفر، نمونه ای از آرامگاه های با گنبد اورچین درمنطقه سردسیر بروجرد و درحاشیه فلات مرکزی ایران است که دارای مشخصه های معماری مناطقِ گرم و پرباران حوزه جنوب غرب ایران است. شواهد معماری و کتیبه ها، نشان از مداخلات فراوانی دارد که طی دوره های مختلف در بنا صورت پذیرفته و نظرات متفاوتی پیرامون بنا ارائه شده است و به همین خاطر شناخت ساختار اولیه و دوره های ساخت آن را ضروری می کند. بر این مبنا و با هدف شناخت هسته اولیه، مراحل ادواری توسعه و با این فرض که این بنا در دوران سلجوقی بنیان نهاده شده کوشش شده تا براساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای و گمانه حفرشده و کتیبه نویافته، ساختار معماری و تغییرات سازه ای، مورد کنکاش مجدد قرارگرفته و با آثار مشابه مقایسه تطبیقی و به روش توصیفی-تحلیلی، مورد بحث واقع شود و برای این پرسش ها پاسخ درخوری پیدا کند که پلان و ساختار اولیه آن به چه شکلی بوده و در چه دوره ای بنیان نهاده شده است؟ گنبد اورچین آرامگاه از چه الگو و بناهایی اقتباس شده است؟ نتایج تحقیقات نشان می دهد که بنای اصلی ازنوع برج های آرامگاهی دوره سلجوقی با پلان هشت ضلعی بوده و دردوره ایلخانی با ایجاد پشت بند، هسته اصلی تقویت شده است. الگوی گنبد آن از گونه گنبدهای اورچین سروی شکل منطقه جنوب غرب ایران مانند گنبد شابوالقاسم دزفول اقتباس شده است.