فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۶۸۱ تا ۷٬۷۰۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آبان ۱۳۹۸ شماره ۷۷
43 - 58
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تقلید و الهام از آثار هنری گذشتگان، در شکل گیری اثری نو و خلاقانه قدمتی طولانی دارد. زیورآلات نیز به عنوان یکی از هنرهای غنی ایران زمین، از این قاعده مستثنی نیست. زیورآلات فارغ از مفهوم سرمایه ای، همواره ابزاری برای بازتاب هویت فرهنگی جوامع است و نقشی بارز در مراسم آیینی یک جامعه، باورهای مردم در گذشته و شناخت اندیشه های آنان ایفا می کند. در جستار حاضر با توجه به اهمیت نقش مایه انار در فرهنگ ایران زمین، تکرار این نقش مایه در متن زیورآلات باستانی ادوار مختلف و رجعت به این نقش مایه در زیورآلات معاصر، آرایه پرکاربرد انار انتخاب شده است. هدف: هدف از این پژوهش، مطالعه و بررسی چگونگی ارتباط فرم های بازنمایی شده انار، در زیورآلات معاصر و پیش متن های برگرفته آنها در زیورآلات باستانی است. جستار حاضر در راستای پاسخ به این سؤال است که ارتباط زیورآلات معاصر با پیش متن های خود چگونه تبیین می شود؟ در فرآیند اقتباس این آثار از زیورآلات باستانی ملهم از نقش مایه انار چه تغییراتی صورت گرفته است؟ روش تحقیق: این پژوهش با هدف بنیادی به شیوه توصیفی– تحلیل و تطبیقی است که با روش ترامتنیت و رویکرد بیش متنی صورت گرفته است. نتیجه گیری: در جمع بندی نتایج این پژوهش چنین به نظر می رسد، هنرمندان معاصر با حفظ ماهیت انار با تغییرات فرمی، برهم زدن تقارن، استفاده از فضاهای منفی و مثبت، ترکیب رسانه های مختلف با زیورآلات، به بازنمایی فرم انار در پیکره زیورآلات معاصر مبادرت ورزیده اند. ارتباط میان متن های پیشین و پسین در زیورآلات با گستره های متفاوت برگرفتگی، صراحت و اشتقاق در هردو دسته تغییری و تقلیدی به وقوع پیوسته است.
کاربست اخلاق زیستی در شهرسازی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۷
38 - 47
حوزههای تخصصی:
بی توجهی به حفاظت از طبیعت که عمدتا به علت عدم پشتوانه اخلاقی از سوی جوامع و مردم است و منجر به بحران محیط زیست شده، امروزه دچار تغییر نگرش در مواجهه با طبیعت و تدوین قوانین بین المللی شده است و مذهب به مثابه محرکی جهت این تغییر نگرش ها و تدوین کننده اخلاق، عاملی در رفع بحران های زیستی در نظر گرفته شده است. این پژوهش تلاش دارد تا در مبحث حاضر به بازشناسی مفهوم اخلاق در پرتو اندیشه و اصول اسلامی در فضای کالبدی بپردازد و راهبردهایی جهت بهره برداری مناسب از محیط زیست ارائه کند. روش پژوهش حاضر روش تحلیلی-توصیفی و روش نمونه موردی است که ابتدا روی مبانی نظری مدرن و دینی در زمینه برخورد کالبدی با شهر و معماری مورد مطالعه قرار گرفته است و در پژوهش موردی نیز با کاربست این چهارچوب، نمونه های شاهد را در شهر اسلامی به عنوان کالبد قابل اعتنا سنجیده و صحت سنجی می کند. بررسی ها حاکی از این واقعیت است که مبانی اسلامی از محیط زیست حمایت فرهنگی، دینی و اخلاقی همگانی کرده است و در زیست بوم های مختلف به روش های متنوع، کالبد ویژه ارایه داده، به گونه-ای که گاه سنت اسلامی با بکارگیری بیان نو، احترام به طبیعت را به تمامی نشان داده است. شهرهای سنتی مصداق آموزه های اسلامی است که بهترین شرایط محیط زیستی را برای انسان فراهم می کردند و در عین شرایط اقلیمی نامناسب از طبیعت در طراحی و ساخت شهر جهت ادامه حیات کمک می گرفته است.
بررسی آراء اخوان الصفا در مورد علم عدد و هندسه مطالعه موردی نقش مایه ها و تزئینات هندسی گنبد کبود مراغه
حوزههای تخصصی:
معماری ایرانی سراسر نظم و هندسه است. در آثار حکیمان و فیلسوفان مسلمان جابه جا به اهمیت هندسه و شکل های هندسی برمی خوریم. چنان که گفته اند اخوان الصفا غایت قصوای علم هندسه را آماده کردن روح انسان برای تفکر و تعقل در حقایق بدون توجه و احتیاج به عالم محسوسات، می دانند و نتیجه آشنایی با هندسه را تمایل روح به ترک این عالم و پیوستن به عالم معقولات و زندگانی ازلی می پندارند. ایشان برای شکل های هندسی «فضایل»، «صفات» و «خصایص» مشخص قائل اند. اخوان الصفا در رساله دوم خویش از مجموعه رسائل، هندسه را به دو مقوله تقسیم کرده است: هندسه محسوس و هندسه معقول؛ هندسه محسوس عاملی بر صناعت و آفرینش عملی و هندسه معقول را علت فکر و آفریننده علم و هر دو را راهی برای درک حکمت و جوهر نفس می داند و درجایی دیگر هندسه را راهی به سوی تقویت فکر و خیال برای ادراک جوهر نفس و ذات اشیاء در نظر گرفته است. این پژوهش در پی بررسی آرای اخوان الصفا در مورد عدد، هندسه و مطالعه آن در نقوش هندسی گنبد کبود مراغه می باشد. گنبد کبود مراغه حلقه میانی معماری سلجوقی و ایلخانی هست و به لحاظ نقوش هندسی و به کارگیری تزئینات و رنگ در نوع خود کم نظیر می باشد. روش تحقیق به صورت تاریخی- تفسیری و تجزیه اطلاعات کیفی و گردآوری اطلاعات به روش اسنادی است. در این راستا بنای گنبد کبود مراغه به عنوان مطالعه موردی بررسی خواهد شد. متخصصان این گنبد را به لحاظ تحولاتی که در ساختار گره هندسی و تزئینات معماری ایجاد کرده، نقطه پیوند بین تاریخ هنر با تاریخ معماری و با تاریخ ریاضیات می دانند. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که انتخاب و کاربرد اشکال هندسی و حتی رنگ، تصادفی نبوده و مانند سایر اجزای هنر اسلامی از مبانی اعتقادی خاصی برخوردار است. می توان یافته های مطالعه را به طراحی گره هندسی در بعد دوم، استفاده از مفاهیم رنگ و اعداد و تناسبات خاص تقسیم نمود. انتخاب این نقش مایه ها می تواند با مفاهیمی چون هندسه محسوس و معقول که اخوان الصفا مطرح کرده اند نسبت معناداری داشته باشد.
برگرفتگی های نقاشی معاصر ایران از یک نگاره بهزاد (گریز یوسف از زلیخا)
حوزههای تخصصی:
بررسی روابط میان متن ها که از دیر باز توجه محققان را به خود جلب کرده بود در قرن بیستم به شکل نظام مند و جدی در قالب نظریه بینامتنیت توسط کریستوا و بارت مطرح و نظریه پردازی شد. ژنت با بهره گیری از نظرات کریستوا انواع روابط میان متن ها را با عنوان ترامتنیت نامگذاری و آن را به پنج گونه تقسیم کرد که بیش متنیت یکی از آنهاست. مقاله حاضر در دو بخش مباحث نظری و نقد عملی، نخست به بررسی و شرح روابط بیش متنی از منظر ژرار ژنت و گونه شناسی این روابط متنی می پردازد. و سپس در بخش دوم سه نقاشی از آثار نقاشان معاصر ایران با رویکرد بیش متنیت تحلیل می شوند. علت انتخاب این سه نقاشی توجه و برگرفتگی آنها از یک نگاره بهزاد به عنوان پیش متنی واحد بود که زمینه لازم برای بحث و تحلیل بیش متنی را فراهم می آورد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی داده های برآمده از مطالعه کتابخانه ای درباره بیش متنیت، و مشاهده آثار، از مفاهیم مورد توجه در بررسی و مطالعه نقاشی معاصر ایران بهره خواهد گرفت. تحلیل این آثار تلاشی به منظور رمزگشایی از آنها و یافتن الگوی مناسب برای توصیف، نقد و تحلیل هنر معاصر ایران و ارتباط آن با هنر سنتی گذشته است.
شناسایی موقعیت قبرهای پنهان با استفاده از ژئورادار (GPR) در کارهای باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش ژئوفیزیکی رادار نفوذی به زمین ( GPR ) یک روش سنجش غیرمخرب است که قادر به آشکارسازی و تصویرکردن انواع ساختارهای دست ساز بشر، ناهمگنی های زیرسطحی به دلیل وجود اجسام مدفون در زیر زمین، مشخص کردن فضاهای خالی در محیط ها و اهداف مدفون در اعماق کم است. در پژوهش حاضر بررسی توانایی به کارگیری روش GPR به منظور آشکارسازی و تعیین موقعیت قبرهای نامشخص و اجساد مدفون، در مقاصد باستان شناسی و نظایر آن مورد بررسی قرارگرفته است. برای این منظور شبیه سازی و مدل سازی پیشرو داده های GPR به روش اختلاف محدود دوبعدی بهبودیافته در حوزه فرکانس، برای مدل های مصنوعی متناظر با قبرهای خالی، استخوان بخش هایی از اعضای بدن انسان و نیز تابوت های با جنس های مختلف (فلزی و چوبی) صورت گرفته است. همچنین با هدف بررسی های زیرسطحی در یک قبرستان قدیمی، داده های واقعی GPR با استفاده از یک سامانه GPR مجهز به آنتن های پوشش دار با فرکانس مرکزی MHz 800 (مگاهرتز)، برداشت شده است. نگاشت راداری نهایی منطبق بر یکی از پروفیل های برداشت شده در این منطقه، با اعمال توالی پردازشی مختلف شامل تصحیح استاتیک (ساکن)، بردارنده واو (دی واو)، اعمال فیلتر میان گذر، بردارنده زمینه و برانبارش بر روی داده های خام، با استفاده از نرم افزار Reflexw نیز آورده شده است. نتایج این پژوهش بر اساس پاسخ GPR مدل های مصنوعی مختلف تولیدشده و نگاشت راداری داده های واقعی GPR ، قابلیت کاربرد این روش را در زمینه بررسی های باستان شناسی به منظور آشکارسازی و تعیین موقعیت قبرهای پنهان، تابوت ها و جسد انسان با صرف هزینه کم در مدت زمان کوتاه بدون دست کاری و تخریب محیط نشان می دهد.
ارایه الگوی برنامه ریزی کالبدی شهر ایرانی اسلامی برای پاسخ به نیازهای انسان از منظر اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
177-190
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، با هدف ارایه الگوی شهر ایرانی اسلامی برای پاسخ به نیازهای انسان از منظر اسلام انجام شد که از روش کتابخانه ای و پرسش نامه به عنوان مهم ترین ابزارهای گردآوری داده های مورد نیاز استفاده شد. رویکرد برنامه ریزی مورد تاکید الگوی ارایه شده، توسعه پایدار شهری با رهیافت برنامه ریزی تعاملی و رویکرد مطالعاتی الگو نیز رویکرد معرفت گرایانه بود. به این صورت که با توجه به اهمیت انسان به شناخت خود از دید اسلام پرداخته و به تبع ابعاد گوناگون وجودی او شهر اسلامی متناسب با انسان و نیازهای جسمانی و روحانی او در چهار رده نیازهای زیست محور، تفریح محور، فرهنگ محور و معنامحور شکل گرفت. سپس به سبب تحقق بهینه هر یک از نیازهای چهارگانه انسان، مهم ترین اصول محتوایی شهر ایرانی اسلامی شامل عدالت، محله محوری، مسجدمحوری، پرهیز از انواع مزاحمت ها، محرمیت، زیبایی و ارتباط با طبیعت معرفی شد. از سوی دیگر در این الگو اهداف شهر زیست پذیر به عنوان مبنای نظری در نظر گرفته شد، با این تفاوت که به جای تاکید بر لایه های پایین (نیازهای جسمانی) بر برنامه ریزی دقیق و رشد حداکثری در تامین لایه های بالاتر (نیازهای روحانی) انسان تحت عنوان شهر رشدپذیر تاکید شد. همچنین در این الگو بر دو ساحت بالقوه نفس تاکید شد که برای عمل کردن براساس آن باید به دو ساحت اول تنها در حد ضرورت پاسخ داد تا لایه های بالاتر شکوفا شوند. درحقیقت هدف اصلی این الگو زمینه سازی و هشدار برای برنامه ریزی دقیق و رشد حداکثری در لایه های سه و چهار (فرهنگ محور و معنامحور) آن بود که این نیز هدف اصلی تعریف انسان است. مهم ترین نکته در شهر رشدپذیر، توجه به بعد چهارم یعنی نیازهای معنامحور بود.
فرایند آفرینش هنری بر مبنای حکمت وتعالیم قرآنی
حوزههای تخصصی:
آفرینش هنری موضوعی حکمی و فلسفی است که با اساسی ترین مسائل پیرامون انسان و هستی در ارتباط است. تعمق در فرآیند آفرینش و خلق آثار در هنر اسلامی نشان می دهد که محصولی برآمده از قوای باطنی هنرمند چون عقل و خیال است. مسئله تحقیق این است که هدایتگر هنرمند در فرآیندِ خلقِ آثار هنری چیست؟ و چگونه این آثار تعالی هنرمند و مخاطب را به مراتب بالاتر معنایی فراهم می سازد؟ بر مبنای حرکت نفس و مراتب کمال در حکمت و فلسفه اسلامی فرض تحقیق تحول هنرمند به واسطه آفرینش اثر هنری با انطباق بر مبانی آفرینش است. تحقیق با رویکردی تفسیری-تحلیلی با مطالعه کتابخانه ای و جستجو در منابع قرآنی و حکمت متعالیه با استدلالی منطقی در پی پاسخ آن است. نفس انسان جوهری مجرد است که به بدن حیات بخشیده و از آن در آفرینش بهره می گیرد. این نفس جوهری ایستا و بی حرکت نیست بلکه در ذات خود حرکت داشته و مراتبی دارد که تحولات پیشینی و پسینی را شامل می شود. مدارج پیشینی مقدمات نفس برای تحولات بعدی عقلانی و مجرد و طی مراتب کمال را محیا می سازد. جوهر نفس پیوسته از مرتبه ای وجودی به مرتبه ای دیگر می رود و هویت شخصی که دربرگیرنده فردیت هنرمند است مرتبه ای ثابت ندارد. به این نسبت فرآیند آفرینش ظهور حقیقتی از مرتبه متعالی، در مراتب پایین تر وجود و فرآیند آفرینش های انسانی نیز فعلیت و ظهور حقایق مراتب متعالی نفس در مراتب پایین تر است که درنهایت در بدن جسمانی و عالم ماده نمود یافته و از خلال آن اثری محسوس و عینی به وجود می آید. فرآیند آفرینش های هنرمند نیز تفصیل حقیقت نفس در قوای مختلف است که جوهر و حقیقت نفس در مراتب خیالی و عقلی مبدأ آفرینش های هنری است. هنرمند با تجلی صورت از عوالم معنا و مخاطب با تاویل صورت و سیر در معنا امکانات بالقوه نفسشان را بالفعل ساخته و متحوّل می شوند و آفرینشی تازه را پدید خواهند آورد که این خلق نو ادراک و کمالی نو برای نفس محسوب می گردد.
ﺑﺎزﺗﺎب جایگاه ﻧﻘﺶ ﺗﯿﺮ و ﮐﻤﺎن در ﺗﺎریخ و ﻓﺮﻫﻨﮓ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
۴۶-۳۳
حوزههای تخصصی:
قدمت تیر و کمان در ایران، فراتر از تاریخ، به عصر اسطوره ها بازمی گردد. این سلاح نه تنها به عنوان ابزاری کاربردی در امر شکارورزی و نظامی در ساختار سیاسی و اقتصاد معیشتی جوامع کهن ایرانی به شمار می رفت، بلکه در پیوند با مفاهیم نمادین، جایگاهی ویژه و قابل تأمل در تاریخ و فرهنگ گذشته این سرزمین داشته است. در فرایند تاریخ، تجلی چشمگیر و معنادار این ابزار در آثار ارزشمند و فاخر هنری و ملی به نمایش درآمده به اهمیت این ابزار در بیان ایدئولوژی و ساختار سیاسی و فرهنگی جامعه ایرانی می پردازد. این مقاله سعی دارد با مطالعه بازتاب نقش تیرو کمان در آثار هنری به پرسش؛ هویت و جایگاه نمادین تیر و کمان در روند تاریخ و فرهنگ سرزمین ایران از پیش از تاریخ تا دوره اسلامی چگونه جلوه نموده است، پاسخ دهد. روش انجام پژوهش تاریخی- تحلیلی است و یافته اندوزی داده ها با استناد به منابع کتابخانه ای انجام گرفته است. هدف از این پژوهش شناخت و تبیین چگونگی مفهوم نقش تیر و کمان در آثار بجای مانده از ادوار گذشته ایران است. نتایج مطالعات نشان می دهد، نقش تیر و کمان در آثار دوره پیش از تاریخ و نیز آثار هنری و ارزشمند دوره تاریخی در نقش برجسته ها، مهرها، پلاک ها، نقوش دیواری و سکه ها، افزون بر تأثیر حیاتی بر فنون و عملیات نظامی، در پیوند با آیین و مفاهیم نمادین و فرهنگی زمان خود تجلی یافته است. در دوره اسلامی کهن الگوی تیر و کمان به دلیل تجلی فرهنگ و اندیشه اسلامی، از معنا و مفاهیم نمادین ادوار قبل از خود فاصله گرفته و اغلب ساختار هویتی خود را در قالب مفاهیم سمبلیک به ویژه در ارتباط با نجوم جلوه می کند. ارائه ایدئولوژی جدید توسط اسلام نه تنها از بعد ماهوی، بلکه از نظر ساختاری نیز بر نوع دست ساخته های هنری تأثیرگذار بود. در این دوره تیر و کمان اغلب در نگاره ها، ظروف فلزی، کاشی و منسوجات جلوه می کند. هرچند ساختار سیاسی و فرهنگی جوامع طی ادوار مختلف دسخوش تغییرات می شود، اما آنچه مهم می نماید حفظ بُعد معناشناسانه و جایگاه مفاهیم نمادین تیر و کمان در روند تحولات تاریخی و فرهنگی سرزمین ایران بوده است.
نقش و عملکرد ظروف سفالی عصارخانه های استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
۵۹-۴۷
حوزههای تخصصی:
عصارخانه به عنوان یکی از مراکز صنعتی مهم در شهرهای بزرگ، از گذشته تا کنون، دارای ابعاد مختلفی است که در آن محیط کالبدی، ابزار و ادوات و دانش و علوم مرتبط با این صنعت، دست به دست هم داده تا محصولاتی از عصاره دانه های روغنی با چندین کاربرد تولید شوند. از آنجایی که تولید محصولات روغنی نیازمند زمان طولانی و نیروی کارآمد بوده و طی مراحلی طاقت فرسا حاصل می شده است، بنابراین، محصولاتی ارزشمند و نیازمند شرایط و وسایل نگهداری مناسب بوده اند. در این راستا، با توجه به نقش بسزایی که ظروف سفالی در عصارخانه ها داشته اند، پژوهش پیش رو جهت پاسخ گویی به این سؤالات انجام گرفته است؛ 1. ویژگی ظروف سفالی عصارخانه ها چیست؟ 2. ظروف سفالی در عصارخانه ها چه نقش و کاربردی داشته اند؟ 3. در طبقه بندی سفالینه ها، ظروف عصارخانه در کدام دسته قرار می گیرند؟ پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی-تاریخی و با تکیه بر منابع مکتوب و مشاهده تعدادی عصارخانه در استان اصفهان، ضمن برشمردن ویژگی های ظروف عصارخانه ها به ویژه سفال ها و خمره های بزرگ حمل و ذخیره روغن، اشاره ای نیز به نمونه های مشابه این ظروف از گذشته تا کنون داشته است. نتیجه پژوهش چنین حاصل آمد که ظروف سفالی عصارخانه ها، دارای ویژگی هایی همچون نوع متفاوت لعاب، شکل و اندازه و خصوصاً کاربردهای متنوع در قسمت های مختلف عصارخانه هستند؛ به گونه ای که برخی جهت روغن گیری، داخل زمین و برخی جهت نگهداری، درون دیوارها جای گذاری می شده و برخی، ظروف ذخیره و حمل روغن بوده اند. بنابراین این ظروف، نوع خاصی از ظروف سفالی بوده که فقط برای مجموعه های کارگاهی تولید می شده و می توانند به عنوان سفالینه های محلی برای مجموعه های کارگاهی معرفی شوند.
بررسی آسیب های توسعه میان افزا در بافت های میانی شهرها با کاربست مدل معادلات ساختاری (نمونه موردی: محله کوچه مشکی در شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نبرد توسعه پایدار و رفاه، دستیابی به الگوی رشد فشرده بعنوان کلید حفاظت از زمین محسوب می شود. نوسازی شهری که بعنوان پاسخ مناسب برای مشکلات بافت های میانی است، از سیاست میان افزایی در بازسازی و نوسازی بافت ها بهره می برد. با وجود اثرات مثبت این الگوها بر پایداری، در صورت عدم اجرای اصولی آنها، پیامدهای منفی ازجمله عدم رضایت ذی نفعان و کاهش کیفیت زندگی رخ خواهد داد. اجرای توسعه میان افزا در بافت میانی زنجان بصورت تخریب واحدهای قابل سکونت و ریزدانه و ساخت واحدهای آپارتمانی در اراضی بایر بافت میانی باعث اثرات منفی شده است. در این پژوهش، توسعه میان افزا به عنوان متغیر مستقل و آسیب های ناشی از آن بعنوان متغیر وابسته بوده و برای آزمون این رابطه از روش توصیفی و علّی و تکنیک معادلات ساختاری در نرم افزار pls [1] بهره گرفته شد. برازش مدل کلی روابط نشان از عدم رضایت ساکنین محله کوچه مشکی از توسعه میان افزای اتفاق افتاده دارد (GOF [2] =0.37). لیکن، تأثیر آن بر از بین رفتن مشاغل بومیِ محله، افزایش تراکم و آلودگی، کاهش میزان دستیابی به مسکن قابل استطاعت، و نابودی اراضی زراعی تأیید نشد. اما تأثیر آن بر احساس کمبود خدمات و کیفیت زندگی، کاهش روابط اجتماعی و امنیت بر نارضایتی از توسعه میان افزا تأیید شد. تأثیر موانع حقوقی بر کاهش دسترسی به مسکن قابل استطاعت مورد تأیید قرار گرفت. یافته های مدل نشان داد: مهم ترین آسیب های توسعه میان افزا از نظر ساکنین محله، به ترتیب عبارت اند از: احساس کمبود خدمات، کاهش کیفیت زندگی، کاهش امنیت و کاهش روابط اجتماعی.
اثر شاکله بافت بر میزان جذب تابش خورشیدی بنا در واحدهای همسایگی مناطق با اقلیم سرد (مطالعه موردی: روستای چهرقان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۶۷
۳۴-۱۹
حوزههای تخصصی:
مباحث زیست محیطی و به ویژه انرژی نقشی کمرنگ در تدوین طرح های مطالعاتی روستایی دارند و منجر به پیامدهای منفی زیست محیطی همچون مصرف بی رویه انرژی می شوند. بخش عمده مصرف انرژی روستاها به ساختمان های مسکونی تعلق دارد و شکل بافت روستا یکی از عوامل تأثیرگذار ب این مسئله است. اغلب پژوهش های پیشین به بررسی مصرف انرژی در مقیاس خرد و به صورت تک بنا پرداخته اند و مصرف انرژی تک بنا به عنوان جزوی از کل بافت روستا و در مقیاس واحد همسایگی کمتر مورد توجه قرارگرفته است. براساس مطالعات پیشین، طراحی واحدهای همسایگی به گونه ای که بیشترین جذب تابش خورشیدی را داشته باشند می توانند تأثیر مستقیمی بر عملکرد حرارتی هر یک از بناها داشته باشند. مقاله حاضر با هدف بررسی اثر شاکله بافت روستایی بر مقدار جذب تابش خورشیدی بناهای روستایی شکل گرفته است. بدین ترتیب تاثیر سه پارامتر بافت یعنی جهت گیری ساختمان ها، ارتفاع ساختمان ها و الگوهای مسکن روستایی در میزان جذب تابش خورشید سالیانه بناها بررسی شده و با تغییر پارامترهای مذکور مدل های گوناگون بافت روستایی شکل گرفته است. تعداد 7560 مدل توسط پلاگین گرسهاپر شبیه سازی شده و نتایج شبیه سازی به کمک نرم افزار اکسل در قالب نمودار تهیه گردیده است. نتایج حاکی از آن است که از میان سه پارامتر «الگوی مسکن»، «ارتفاع ساختمان» و «جهت گیری ساختمان ها»، بیشترین تأثیر در میزان جذب تابش خورشید توسط سطوح ساختمان مربوط به پارامتر «الگوی مسکن» با 70 درصد تاثیرگذاری بوده و پس از آن پارامترهای «ارتفاع ساختمان» با 40 درصد و «جهت گیری ساختمان ها» با 8 درصد در رتبه دوم و سوم قرار گرفته است. همچنین در صورت ثابت فرض کردن سطح اشغال بنا، تغییر در نوع الگو بر میزان جذب تابش خورشید اثرگذار است که در مقاله حاضر الگوی "حیاط مرکزی با حیاط بیرونی" همیشه دارای بیشترین میزان جذب تابش خورشیدی نسبت به سایر الگوهای مسکن بومی بوده است. بعلاوه در بافت های مسکونی که دارای تراکم یکسانی هستند در صورت تغییر در ارتفاع ساختمان ها، شاهد نتایج متفاوتی از نظر میزان جذب تابش خورشید و در نتیجه مصرف انرژی ساختمان ها خواهیم بود. دستاوردهای پژوهش حاضر تأثیرگذار بر طرح بافت روستایی، تعیین تراکم ساختمان ها و نوع الگوی مسکن روستایی در حین برنامه ریزی و طراحی روستاها است.
طراحی فراگیر مسکن و دسترسی پذیری ایمن (مطالعه موردی : محله ی اوین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
143 - 159
حوزههای تخصصی:
هنگامی که در امر دسترسی ایمن، تمهیدات لازم برای همه شمولی در محیط زندگی در نظر گرفته نشده باشد، افراد سالم تنها افرادی هستند که در برخورد با معماری، دچار معلولیت نمیشوند. تامین ایمنی در دسترسی ها، یکی از اصول طراحی فراگیر میباشد که به واسطه ی آن، استقلال فردی اشخاص با هر سطح از توانایی فراهم میشود. فرض این پژوهش بر آن بوده است که اگر اصول طراحی فراگیر در محیط های شهری و مسکونی بکار برده شود، با تامین دسترسی پذیری ایمن، حضور افراد دارای محدودیت جسمی – حرکتی در عرصه های زندگی شخصی و اجتماعی تقویت میشود. در این پژوهش، از روش ترکیبی کمی – کیفی با کمک شیوه ی تحلیل محتوا، استفاده شد. در ابتدا با استفاده از منابع اسنادی و با نگرش ویژه به اصل دسترسی پذیری ایمن، اصول کلی طراحی فراگیر مسکن در دو مقیاس خانه و محله استخراج شد. برای بررسی وضعیت ایمنی در دسترسی ها و میزان به کارگیری طراحی فراگیر در محیط مسکونی، مشاهده ی میدانی در محله ی اوین انجام شد. در این تحقیق، با کمک تکنیک دلفی، با شیوه ی نمونه گیری تصادفی، تعداد 30 پرسشنامه در بین متخصصان حوزه معماری مسکن توزیع شد. با توجه به یافته های حاصل از مشاهده ی میدانی و نتایج حاصل از پرسشنامه، میتوان نتیجه گرفت دسترسی پذیری ایمن، از نیازهای اساسی یک محله ی فراگیر است که با تامین نیازهای اساسی شبکه ی دسترسی پیاده، یعنی تحقق همه شمولی، به کمک ایمنی و راحتی و توجه به اصول و استانداردهای مربوطه، شکل میگیرد و در این میان، پیوستگی مسیر پیاده و عدم مواجهه با مانع، مهمترین عاملی است که میتواند باعث تحقق محیط مسکونی فراگیر ایمن شود
ظرفیت ها، موانع و مشوق های توسعه انرژی های پاک در روستاهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۶۵
۳۲-۱۷
حوزههای تخصصی:
توسعه روستایی و بهره گیری از انرژی های تجدیدپذیر در آن، با توجه به پراکندگی جغرافیایی، تنوع اقلیمی، تنوع بافت جمعیتی و آسیب پذیری اقتصادی آن ها امری پیچیده، هزینه بر و نیازمند زمان و امکانات فراوان است. مشکلات ناشی از آلایندگی سوخت های فسیلی، اتلاف انرژی، هزینه های تعمیر و نگهداری خطوط و شبکه انتقال و نظایر آن موجب جایگزینی انرژی های تجدیدپذیر به عنوان راهکار اصلی در دیگر کشورها شده است اما این نوع انرژی نیز همواره با موانعی چون مشکلات سیاستگذاری، اجتماعی، فنی، اقتصادی و ... مواجه بوده که استفاده از ظرفیت های کشور را محدود ساخته است. از این رو این مقاله می کوشد با تبیین موانع توسعه انرژی های پاک در مناطق روستایی و شناخت ظرفیت های آن در کشور، با نگاهی واقع گرایانه راهکارهای مجرب این توسعه را بررسی کند. به این ترتیب با استفاده از پرسشنامه نظرات 38 نفر از متخصصین و مسئولان حوزه های انرژی، برنامه ریزی و توسعه شهری و روستایی و سازمان های مرتبط، در رابطه با موانع و ظرفیت های توسعه انرژی های پاک در روستاها جمع آوری شده و با استفاده از تحلیل های آماری و با بررسی ادبیات موضوع و تجربیات دیگر کشورها در زمینه تشخیص موانع و چالش ها، تعیین ظرفیت ها و تطبیق محتوایی این موارد بررسی و جمع بندی شده است. این راهکارها در حوزه های فناوری، اقتصادی، اجتماعی و سیاست گذاری ارائه شده است. نتایج نشان می دهد اولاً آبگرم و پانل های خورشیدی مناسب ترین فناوری های تجدیدپذیر در مناطق روستایی کشور براساس مطالعات ظرفیت سنجی و آرا خبرگان است. به علاوه زمین گرمایی در این فهرست در آخرین رتبه قرار دارد. همچنین مشکلات اقتصادی و ضعف در سیاستگذاری اصلی ترین موانع این توسعه شناخته شد. راهکارهای اصلی پیشنهادی برای این موارد به ترتیب اعطای وام های کم بهره طولانی مدت و نیز تهیه برنامه جامع حمایتی و سیاست های تشویقی و اعطای یارانه و مخاطب اصلی این موارد نیز صندوق های سرمایه گذاری خصوصی و دولتی، سیستم های مشارکت مردمی و ارگان های سیاستگذار است. بدیهی است که فرهنگ سازی پیش نیاز چنین رخدادی در جوامع روستایی خواهد بود. به این جهت نقش رسانه ها و سازمان های مردم نهاد در این مهم مورد تأکید جامعه خبرگان قرار گرفت.
بررسی کارایی شاخص های نور روز در ارزیابی کیفیت آسایش بصری کاربران (مطالعه موردی: فضاهای آموزشی دانشکده های معماری شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
205-228
حوزههای تخصصی:
اطمینان یافتن از ورود مقادیر مناسبی از نور روز به داخل فضا، به خصوص در فضاهای آموزشی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است ؛ زیرا در کنار تأثیر مثبت نور طبیعی بر خلق وخو، تمرکز و کیفیت یادگیری دانش آموزان و دانشجویان، وجود نور بیش از حد نیاز و عدم کنترل آن، منجر به بروز خیرگی و نارضایتی بصری می شود. امروزه به کمک شبیه سازی و با بهره گیری از شاخص ها، امکان پیش بینی کیفیت روشنایی و میزان رضایتمندی کاربران از شرایط نوری فضا (از نظر مقدار نور و خیرگی) فراهم شده است. هدف پژوهش پیش رو، بررسی میزان قابل اعتماد بودن ارزیابی های حاصل از شاخص های نورسنجی در فضاهای آموزشی است؛ به این منظور، عملکرد نور روز در تعدادی از آتلیه های طراحی معماری دانشگاه های تهران به دو روشِ «شبیه سازی و محاسبه شاخص های مربوط به مقدار نور و خیرگی» و «مطالعه میدانی و آگاهی از نظریات کاربران به کمک پرسشنامه» مورد بررسی قرار گرفت و نتایج به دست آمده از دو روش با یکدیگر مقایسه شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در میان شاخص های پیش بینی مقدار نور، بیشترین همبستگی با نظریات کاربران مربوط به شاخص روشنایی لحظه ای E p > n lx ( n بین 100 تا 300 لوکس) بوده است. شاخص های E P-LEED ، sDA و UDI ، با شباهت زیادی از نظر میزان همبستگی با نظر کاربران، در رتبه های بعدی جای می گیرند. این در حالی است که میان شاخص های خیرگی مورد بررسی و نظر کاربران، همبستگی ضعیف بوده یا رابطه ای وجود نداشته است. عملکرد مناسب ضوابط UDI300-3000,50%>75% و ASE1000lx,250h<10% ، به ترتیب برای تشخیص فضاهای قابل قبول از نظر مقدار نور و خیرگی، از دیگر نتایج حاصل شده از این پژوهش است.
آموختن از گذشته، کاربست نحو فضای خانه عطروش و محتشم شیراز در تداوم حس تعلق مکان ویلاهای معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
227 - 250
حوزههای تخصصی:
طبق تعریف خانه از دید بزرگان معماری از جمله تادائو آندو خانه بلافصل ترین فضای مرتبط با آدمی است (روزنامه شرق، 1390)، با این حال مواردی از جمله تغییر سبک زندگی ایرانیان سبب تغییردر ماهیت و تعاریف فضاهای معماری خانه های معاصر شده است؛ به نظر می رسد خانه های سنتی ایران دارای شاخص هایی هستند که می توانند حس تعلق به مکان را در انسان ایرانی زنده نگه دارند و روح فضا را از گذشته به حال منتقل کنند، این مهم می تواند بخش عمده ای از راه کارهای طراحی بومی خانه های ویلایی در ایران شود. از این رو پاسخ به این سوال که مولفه های شکل دهنده حس تعلق به مکان در خانه ایرانی کدامند و کدام یک از مولفه ها نیاز به باز آفرینی و باز اندیشی داشته و کدام باید حفظ شود، مطرح می گردد. روش تحقیق این پژوهش به لحاظ نوع، کاربردی است و به سبب ماهیت ترکیبی (هایبرید)، شامل تحقیق کیفی که با تحلیل و تفسیر اطلاعات به روش کتابخانه ای با تمرکز بر نظریه های حس تعلق به مکان بدست آمده و تحقیق بر مبنای نمونه موردی است که خانه های سنتی عطروش و محتشم شیراز و خانه های ویلایی به نام های ویلای مسعودی و آخر هفته از طریق مشاهده و تحلیل با شبیه ساز رایانه ای دپث مپ جهت بررسی چیدمان فضایی هر دو حالت مدرن و سنتی و مقایسه تطبیقی اطلاعات و به دست آوردن راه کارهای بومی، مزایا و معایب در پاسخگویی به عوامل تاثیرگذار در حس تعلق هر نمونه انجام شده و از طریق استدلال منطقی به استخراج عوامل کالبدی موثر در ایجاد حس تعلق فضای داخلی خانه به دو ویژگی فیزیکی IEQ (انعطاف پذیری) و آسایشی منتج شده است. تحلیل شبیه سازی شده نمونه های موردی نشان داد که اجزایی چون دالان ورودی، دالان های منتهی به اتاق های خصوصی و هشتی در خانه های مدرن حذف شده که سبب بروز مشکلاتی از قبیل عدم کارآمدی فضاها در ایجاد سلسله مراتب و محرمیت گشته است و فضاهایی مانند اتاق های خصوصی که اغلب شخصی نبودند در خانه های معاصر بازآفرینی شده که این عامل سبب افزایش احترام به حریم شخصی افراد خانواده و مهیا شدن محیطی جهت کار در خانه شده است. در نهایت پس از تحلیل نتایج دیده شد که معماری خانه ایرانی، با الگو برداری از خانه های سنتی و باز آفرینی اجزای حیاط مرکزی، هشتی و افزایش فضاهای واسط کارآمد می تواند سبب افزایش احساس تعلق کالبدی ساکنین شود.
سیر تطوّر جاذبه های بصری «ی معکوس» در کتیبه های ثلث از عصر مغول تا صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
79 - 92
حوزههای تخصصی:
قلم ثلث دارای ارزش های بصری والایی در خوشنویسی اسلامی و منطبق با اهداف و کارکرد تزئیناتِ معماری است. بررسی روند تطوّر و تحوّل«ی» معکوس در کتیبه های ثلث نشان می دهد که این حرف از دوره ایلخانی تا اوایل عصر صفوی اغلب به صورت کوتاه و مورّب نگاشته می شد اما از نیمه عصر صفوی از «ی معکوس شالی یا قطاری » برای تقسیم کرسی بالا و پائین و ایجاد توازن و تعادلِ حروف در کتیبه نگاری ثلث استفاده بیشتری شد. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و با عطف به کار میدانی در خصوص کتیبه های ثلث انجام گرفته است. نتایج این مقاله مویّد آن است که تطوّر «ی» معکوس از نوع کوتاه به بلند (قطاری) مبتنی بر دو عامل ملاحظات خوشنویسی از منظر ترکیب و حُسن همجواری و ضرورت انطباق خط ثلث با جلوه های بصریِ معماری اسلامی بوده است. همراه با عوامل گفته شده، از به کار گیری نوع مواد و مصالح، نحوه دورگیری، تراش و ساخت کتیبهها از عصر ایلخانی تا دوره صفوی نیز نباید غافل ماند. مجموع این عوامل، ضمن آنکه کتیبه های ثلث را از منظر ترکیببندی و انسجام کلی حروف و کلمات تقویت می کرد، بر زیبایی و هماهنگی این نوع اجرا با ملاحظات بصریِ معماری نیز تأثیر بسزایی نهاد.
تحلیل روابط فضایی خانه های روستایی براساس نگرش فرهنگی-اجتماعی (مطالعه موردی: روستای کوهپر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۶
۳۴-۱۹
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی در شکل گیری فضاهای خانه های روستایی تأثیر گذارند که میزان اهمیت و تأثیرگذاری همه آن ها یکسان نیست. یکی از مهم ترین این عوامل، عوامل فرهنگی- اجتماعی می باشد که رسیدن به درک فضایی و مفاهیمی که در معماری خانه های روستایی وجود دارد را امکان پذیر می سازد. بنابراین در نوشتار حاضر سعی شده است تا با تعیین جایگاه و اهمیت عوامل مذکور در شکل گیری روابط فضایی خانه های روستایی، نحوه تأثیر نگرش های اجتماعی و فرهنگی بر شکل خانه تشریح شود. مبانی و چهارچوب نظری این پژوهش از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای انجام پذیرفته و سپس جدولی برای چگونگی تأثیر نگرش مذکور در شکل گیری روابط فضایی خانه های روستایی بر اساس نظر متخصصان تدوین شده است. در ادامه، یافته های حاصل در خانه های روستایی غرب استان مازندران یعنی منطقه کوهستانی شهرستان کلاردشت به عنوان نمونه مطالعاتی از معماری روستایی شمال ایران، مورد بررسی قرار گرفته است. جهت تعمیم نتایج به سایر روستاهای کوهستانی منطقه، روستای کوهپر با قدمت بیشتر و سه خانه قدیمی تر از این روستا در سه گونه متفاوت انتخاب شد که در تمامی منطقه تکرار می شود. اطلاعات این بخش بر اساس مطالعات میدانی در روستا (عکس، نقشه و مصاحبه) استخراج و با استدلال منطقی به نتیجه رسید. در نهایت نتایج به صورت جداولی که در آن ها عناصر فضایی و سازمان فضایی در ارتباط با روابط فضایی خانه ها به صورت دسته بندی مشخص شده، در جدولی به صورت شکلی ارائه و نتایج حاصل از تحلیل فضایی در این جداول، از نمودار توجیهی بهره گرفته شد. نتایج نشان می دهد که نگرش فرهنگی- اجتماعی در پاسخ به نیازهای مادی و غیر مادی انسان شکل می گیرد و در روابط فضایی خانه های روستایی نمود پیدا می کند. این نمود در روستای مورد نظر، بیشتر در محرمیت و جداسازی حریم عمومی و خصوصی (مهمان و خانواده) قبل از ورود به داخل خانه صورت گرفته است و مشخص شده است که بررسی عمق فضا ها در خصوصی یا عمومی بودن فضا هیچ تأثیری ندارد بلکه مهم روابط فضایی خانه های روستایی است که بر اساس این دو فضا سازمان می یابد.
تحلیل عوامل محیطی در توزیع مکانی استقرارهای مس و سنگ بخش جنوبی حوزه فرهنگی هلیل رود؛ مطالعه موردی: دشت های کهنوج، قلعه گنج و رودبار جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل محیطی نقش مهمی در شکل دهی و توزیع مکانی سکونت گاه های انسانی داشته اند و مطالعه روابط متقابل انسان و محیط، یکی از رویکردهای اصلی باستان شناسی نو است. شناخت روابط انسان و محیط در مطالعه حوزه های جغرافیایی با اقلیم های چندگانه اهمیت بیشتری می یابد. حوزه فرهنگی هلیل رود نیز از جمله حوزه های جغرافیایی با سه اقلیم «سرد کوهستانی و معتدل»، «گرم» و «گرم وخشک» است و این چندگانگیِ اقلیمی، الگوهای خاصی را در مکان گزینی و توسعه سکونتگاه های دائمی و موقت در پی داشته است. این در حالی است که مطالعات باستان شناسی پیش از تاریخ در این حوزه، بیشتر بر استقرارهای عصر مفرغ تمرکز یافته و سهم استقرارهای مس و سنگ در چنین مطالعاتی بسیار اندک است. بر این اساس، مطالعه نقش عوامل محیطی در توزیع مکانی، زیست پذیری و شکل یابی استقرارهای دوره مس و سنگ نقش مهمی در شناخت فرهنگ های پیش از تاریخی، پیش از ورود به عصر مفرغ دارد. زیرا برخی از زمینه های شکل گیری فرهنگ های عصر مفرغ را می توان در دوران مس و سنگ جستجو کرد. پرسش اصلی اینست که تأثیر و نقش عوامل محیطی بر نحوه توزیع مکانی استقرارهای مس و سنگ در بخش جنوبی حوزه هلیل رود چگونه است؟ روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و بر پایه داده های حاصل از بررسی های باستان شناختی است. عواملی محیطی مانند ارتفاع از سطح دریا، جهت و میزان شیب زمین، منابع آب، ساختار زمین و کاربری اراضی در ارتباط با 69 استقرار مس و سنگ با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS) ) تحلیل شد. بر پایه نتایج، ارتفاع از سطح دریا و نحوه دسترسی به منابع آب بیشترین نقش را در مکان گزینی و شکل سکونتگاه ها داشته اند. بر این اساس، نقش عوامل محیطی در سنت کوچروی و تغییر مکان درون منطقه ای نیز حائز اهمیت است و بررسی پراکنش استقرارها بر اساس گاهنگاری مس و سنگ، بیانگر افزایش جمعیت در این حوزه است.
ابررویداد اربعین، جلوه ای از گردشگری دینی
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۳
5 - 14
حوزههای تخصصی:
گردشگری دینی را می توان سفری قلمداد کرد که حد فاصل بین زیارت و گردشگری است. در مورد مراسم اربعین، که یک کنش جمعی است، علاوه بر اینکه می توان آن را یکی از انواع گردشگری دینی به شمار آورد، می توان سفری زیارتی نیز قلمداد کرد. زیرا این انگیزه ها و رفتارهای مسافران است که سفر آنها را از نوع زیارتی یا گردشگری دینی مشخص می کند. در بین مشارکت کنند گان در رویداد اربعین، افرادی حضور دارند که انگیزه ها و رفتارهایشان به زائر و یا گردشگر دینی شبیه است. در این پژوهش، با مطالعه رویداد اربعین، مشخص شد که خطرهای جانی و کمبود زیرساخت و تسهیلات، پیاده روی صلح طلبانه اربعین را متزلزل نکرده است. این رویداد در حالی که یک اقدام اسلامی است، به سایر ادیان نیز گسترش یافته است
بررسی تحول ادراک در رسانه های هنری جدید از نگاه پدیدارشناسی مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
65 - 74
حوزههای تخصصی:
رسانه به عنوان واسطی برای انتقال افکار و اطلاعات، مفهومی گسترده است که همراه با تحولات هر دوره، تغییر کرده و به همین دلیل، تعریف واحد و جامعی برای آن وجود ندارد. در هنر معاصر، رسانه های هنری در مواردی ادغام شده، مرزهای آنها محو گردیده و از دل آن ها اشکال جدیدی ظهور کرده اند. پرسش آن است که مخاطب انواع هنریِ جدید، به چه نحوی با آن ها ارتباط برقرار می کند و امر ادراک اثر هنری چگونه میسر می گردد؟ این مقاله با هدف تبیین تحولات ادراک هنر در رسانه های هنری جدید با رویکرد پدیدارشناسی مرلوپونتی، در پی آن است که معنا و جایگاه مفهوم رسانه در هنر را مورد بررسی قرار داده و نشان دهد، جریان های مسلط هنری، چگونه مرزبندی های رسانه ها در هنر را تحت شعاع قرار داده اند. پدیدارشناسی توصیفی، به عنوان رویکرد مقاله، شامل بررسی، تحلیل و توصیف مستقیم رسانه، به نحوی آزاد از پیش فرض های پیشین است. رویکردی که با مشخصه ی عدم تعین هنر معاصر، در تناسب است. این پژوهش یک بررسی توصیفی-تحلیلی از متون و داده هایی است که توضیح دهنده روند تحولِ ادراکِ مخاطب آثار هنری در رسانه های جدید هنری است. نتیجه ی یافته ها، نشان می دهد که با تغییر کارکرد رسانه در هنر، تجربه ی ادراک اثر هنری، امری است که تنها، به واسطه رسانه، میسر نمی شود. رسانه های هنری -که عامل برقراری ارتباط و ادراک هنری بودند- در هنرِ رسانه های جدید، مادیّت زدایی شده اند و مخاطب، با تجربه ی ادراکی خود، اثر را تکمیل می کند.