فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۶۸۱ تا ۷٬۷۰۰ مورد از کل ۲۹٬۴۳۱ مورد.
منبع:
منظر دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۶
56 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه سنجش سایه اندازی در نماهای جلویی ساختمان هایی با سبک های متفاوت معماری در مالزی است. دو نمونه موردی از میان آپارتمان های مرتفع در ایالت پنانگ (Penang) مالزی انتخاب شدند. اولین نمونه، آپارتمان هالامان کریستال (Halaman Kristal) است؛ ساختمان ۳۱ طبقه ای که به صورت تلفیقی از سبک های اروپایی و سنتی طراحی شده است .این سبک تلفیقی، با نام سبک کولونیال (Clonial Style) یا استعماری نیز شناخته می شود. این آپارتمان در منطقه جلوتانگ (Jelutong) در پنانگ واقع شده است. دومین نمونه مورد بررسی، ساختمان بایسواتر (Bayswater) است که 62 طبقه داشته و طراحی آن به سبک نئومینیمال اولیه (Early Neo-Minimalist) است. این بنا در کرانه شرقی جزیره پنانگ مالزی واقع شده است. پنانگ در عرض جغرافیایی 5 درجه و 52 دقیقه و صفر ثانیه شمالی و طول جغرافیایی 001 درجه و 91 دقیقه و صفر ثانیه شرقی با آب وهوای استوایی، دومین ایالت مهم در مالزی است و در دهه اخیر، شاهد پیشرفت های چشمگیری بوده است. برای بررسی و محاسبه مناطق سایه دار در نمای ساختمان های مورد نظر از نرم افزار سان تول (Suntool) استفاده شده است. این بررسی در فواصل زمانی بین ساعات 8 صبح تا 7 بعداز ظهر صورت گرفت؛ یعنی در شرایطی که پرتوهای خورشید به صورت عمود بر نمای ساختمان بتابد. مقایسه بین طراحی دو ساختمان با استفاده از شبیه سازی کامپیوتری انجام شد. نتایج پژوهش مشخص کرد که سبک کولونیال نتایج بهتری از سایه اندازی نسبت به سبک نئومینیمال در ساعات مختلف صبح تا بعد از ظهر را نشان می دهد. طراحی دیوارهای عقب نشسته و بالکن در ساختمان هالامان کریستال در مقایسه با عناصر مشابه در آپارتمان بیسواتر، تأثیر بسزایی در ایجاد سایه داشته است. این عوامل، نفوذ تابش خورشید به بخش داخلی ساختمان و تابش آن به دیوار جلویی یا نمای ساختمان را محدود می کنند. در این پژوهش بیشتر تمرکز بر بررسی طراحی نما در طول ساعات پایانی تابش آفتاب یعنی از ساعت 5 بعد از ظهر به بعد است. نتایج نشان داد که استفاده از کرکره های عمودی و سقف های جلوآمده (کنسول) به عنوان عناصر اضافی سایه ساز برای مقابله با تشعشعات خورشیدی از اهمیت زیادی برخوردار است.
مطالعه ی نقوش گچ بری در اتاق صوت عالی قاپو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۳)
7 - 20
حوزههای تخصصی:
معماری و تزیینات بنا، از جمله هنرهای مهم در عهد صفوی بوده است. هنرمندان و معماران، آثار بسیار نفیسی را در این دوره بر جای گذاشته اند که همه به دستور پادشاهی هنردوست به اجرا درآمده است. کاخ «عالی قاپو» - که یکی از بناهای مهم این دوره می باشد- در غرب میدان نقش جهان اصفهان، واقع و دارای تزیینات و گچ بری های بسیار چشم گیری است که در طبقه ششم، اتاق صوت آن به اوج خود می رسد. عمارت عالی قاپو، همواره مورد توجه هنرمندان بوده و تاریخ نویسان بسیاری، از هنرهای به کار رفته در این کاخ، یاد کرده اند. در این پژوهش، نقش و علت ساخت گچ بری های موجود در اتاق صوت، به طور جامع مطالعه شده است، چیزی که در پژوهش های دیگر در لابه لای تألیفات، به صورت پراکنده به آن، اشاره کرده اند. پرسش های اصلی این پژوهش، عبارتند از: 1) علت اصلی ساخت این گچ بری ها در دیواره و سقف اتاق صوت چه بوده است؟ 2) این گچ بری ها دارای چه ویژگی و نقوشی هستند؟ روش این پژوهش، تاریخی-تحلیلی است و با استفاده از مطالب کتاب خانه ای و اسنادی جمع آوری شده است. با بررسی و تحلیل نقوش تنگ بری و همین طور مصالح و شیوه کارکرد آن ها، این نتیجه گرفته می شود: گچ بری های اتاق صوت برگرفته از فرم های ظروفی، مانند تُنگ، جام و صراحی است و نقوش به کار رفته در این اتاق، الهام گرفته از موتیف های گیاهی و حیوانی می باشد.
فضامندی و بدن آگاهی: بازخوانش مفهوم فضا در تجربه معماری (نمونه موردی: موزه هنرهای معاصر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
71 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:شاید بتوان یکی از وجوه تمایز انسان مدرن با انسان به سربرده در دنیای سنت را کثرت تجربه های فضا-مکان برشمرد. زیست انسان در پهنه طبیعی و اجتماعی، نه تنها دارای تاریخی معرفتی و نظری است، که دارای ادراک های متمایز و گوناگون در تجربه مکان های طبیعی و اجتماعی است. این تجربه متمایز در طول تاریخ، دارای روحی منحصربه فرد از یک سو و روحی مشترک در کالبد بشری از سوی دیگر است. لیکن در گفتمان های غالب معماری، بدن و ویژگی های جسمانی و کالبدی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است و بدن صرفاً به عنوان ابژه ای منفعل تلقی شده است. هدف:این پژوهش بر آن است که به بررسی ادراک بدنی به مثابه منبع الهامی برای بازتعریف مفهوم فضا در تجربه معماری بپردازد. نمودهای خوانش فضا با واردکردن عنصر ادراکات بدنی و بررسی درهم تنیدگی حواس انسانی در ادراک از فضا از اهداف فرعی پژوهش است. روشتحقیق:این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات کیفی با رویکرد فلسفی پدیدارشناسی هرمنوتیک و به لحاظ «قصد» از پژوهش، تفسیری است که به تولید بینش جدید می پردازد. بدین ترتیب یافته های آن در بهبود دانش موجود در باب موضوع مورد مطالعه به کار می آید (دانش افزایی)، لذا نتایج آن، خالص است. منطق پژوهش، استقرایی است. در پژوهش حاضر، از مصاحبه عمیق جهت استنباط و استخراج «امر ناخودآگاه» از بطن پاسخ مصاحبه شوندگان استفاده شده است. روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوای کیفی و شامل کدگذاری باز و محوری است. نتیجه گیری:نتیجه پژوهش نشان می دهد که خوانش پدیداری از تجربه ادراک از فضا به سه رسته «ادراک تام، درک پویا از فضا به واسطه حواس»، «فضا، واسطه ای بر ادراک نوستالژی جمعی» و «فضا به مثابه امکان شهود و درک دیگری» قابل تفکیک است.
مطالعه تطبیقی ساختار طرح و نقش قالی های کردی خراسان با منطقه کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
36 - 51
حوزههای تخصصی:
اقوام کرد ساکن خراسان یکی از مهمترین طوایف قالی باف در بین ایلات و عشایر ایران اند. مطالعه طرح و نقشمایه های به کاررفته در هنر قالی بافی این اقوام نشان می دهد که نقوش این قالی ها با آداب، رسوم و فرهنگ رایج در هر منطقه و نیز بر اساس ریشه فرهنگی و قومی خود دارای شاخصه های هنری و هویتی با ارزش می باشند. پژوهش حاضر با مطالعه طرح و نقش قالی های کردی خراسان و کردستان و تطبیق آنها، در پی پاسخ به این سوالات است که الف) ساختار طرح و نقش های قالی های کردی خراسان و عشایر کردستان چگونه است و ب) شباهت ها و تفاوت های طرح و نقش قالی های کردی خراسان با قالی های منطقه ی کردستان کدام هستند. از این رو هدف این پژوهش، شناسایی و بررسی ساختار فرمی طرح و نقوش قالی های کردی خراسان و قالی های عشایری کردستان و یافتن وجوه تشابه و تفاوت در آنهاست. روش انجام پژوهش توصیفی و با رویکرد تطبیقی بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به شیوه کیفی جزیی نگر صورت پذیرفته است. جمع آوری اطلاعات در هر دو منطقه به صورت میدانی و کتابخانه ای بوده است. جامعه تحقیق، شامل 61 تخته قالی از منطقه خراسان و 17 نمونه از منطقه کردستان است که از این میان تعداد 15 نمونه اصیل از خراسان و 10 نمونه اصیل از کردستان به شیوه هدفمند انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج حاکی از وجوه اشتراک و افتراق هایی در بین قالی های هر دو منطقه است و طرح هایی مانند «کله روسی» و «جلیل» نمونه هایی از مشابهت ها در دو منطقه است. بیشترین تشابه در ساختار ترنج، لچک و حاشیه و نقشمایه های آنها در طرح های ترنجی و لچک ترنج است. برخی افتراق ها نیز در چگونگی بکارگیری انواع نقشمایه های (هندسی، گیاهی و جانوری) در قالی ها به علت تغییر در موقعیت اقلیمی و جغرافیایی قابل مشاهده است.
نقش آیین گذار در ساختار کالبدی حمام های عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم دی ۱۳۹۸ شماره ۷۹
39 - 50
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نظافت و طهارت از اهمیت بسیاری در دین اسلام برخوردار است. این اهمیت در توجه فراوان به گونه ای از معماری به نام حمام بیشتر تجلی یافته است. حمام ها علاوه بر ویژگی های کالبدی و مادی دارای ویژگی های آیینی و غیرمادی نیز هستند که برای شناخت آنها باید ساختار کالبدی مشترک حمام های عمومی مورد مطالعه قرار گیرند. البته باید در نظر داشت که این ساختار مشترک در معماری و به ویژه معماری سنتی رابطه مستقیم با عملکرد بنا دارد و در حقیقت هر بنا برای عملکردی ویژه و با طرحی متناسب با آن به وجود می آمده است. یکی از کارکردهای اصلی حمام انجام آیین طهارت است و مطابق نظر اغلب محققان آیین های تطهیر در زمره آیین های گذار قرار دارند. حال این پرسش مطرح می شود که آیین گذار چه نقشی در ساختار کالبدی حمام های عمومی ایرانی داشته است؟ هدف پژوهش: آنچه پژوهش حاضر در فرجام کار بر آن تأکید دارد یافتن تأثیر آیین های گذار بر کالبد حمام های عمومی ایرانی است. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که ساختار سه بخشی آیین گذار به عنوان مفهومی الهام بخش در طرح معماری حمام مورد توجه بوده است. روش پژوهش: برای بررسی نقش آیین گذار در ساختار کالبدی حمام های عمومی ایران، با توجه به الزامات پژوهش و ضمن بهره گیری از نوع پژوهش استدلال منطقی، به صورت توأمان از روش تفسیری تاریخی نیز استفاده می شود. گردآوری اطلاعات لازم پژوهش نیز از طریق مطالعات اسنادی و منابع کتابخانه ای است. نتیجه گیری: آفرینش فضای معماری علاوه برعملکرد بنا از ریشه های فرهنگی و اعتقادی جامعه تأثیر می پذیرد. در شکل گیری ساختار سه بخشی حمام های ایرانی که شامل بینه، میاندر وگرمخانه است در کنار تثیرعوامل اقلیمی و عملکردی، ارتباط معنا داری با مراحل سه گانه آیین گذار و همچنین آداب استحمام و تطهیر می توان یافت که نشان از توجه به جنبه محتوایی و آیینی در طرح حمام های سنتی ایران است.
گونه شناسی و تحلیل تزیینات حجاری مسجد جامع عتیق اصفهان با تأکید بر آثار دوره صفویه و قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
4 - 17
حوزههای تخصصی:
استفاده از تکنیک حجاری یکی از شیوه های متداول تزیینات معماری در بناهای دوره اسلامی است که نمونه های پرشماری از آن ها در مساجد شهر اصفهان مشاهده می شودکه بررسی، مطالعه و مقایسه هر یک ازآن ها می تواند بازشناسی هویت فرهنگیشان را در پی داشته باشد. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی، طبقه بندی و تحلیل تزیینات حجاری بر اساس نوع نقوش در بنای مسجد عتیق اصفهان است و در پی پاسخگویی به سوالات زیر است: 1- تزیینات حجاری مسجد عتیق اصفهان به لحاظ نقوش و مضامین شامل چه مواردی است و چه ویژگی هایی دارند؟ 2- چه تفاوت ها و شباهت هایی به لحاظ نقوش بین تزیینات حجاری بنا در دوره صفویه و قاجار وجود دارد؟ این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی بر مبنای بررسی های میدانی و مطالعات کتابخانه ی و تجزیه و تحلیل کیفی انجام گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد تزیینات حجاری مسجد عتیق از نظر تکنیک، به سه گونه برهشته، برجسته و حکاکی منفی و از نظر کارکرد به کتیبه، سنگاب، محراب، تزیینات گلدانی، ستون و نیم ستون ها، پنجره های سنگی و کله قندی ها تقسیم می شود. بر این اساس، نقوش متنوعی که در حجاری ها به چشم می خورد به ترتیب فراوانی در گونه های هندسی (قابندی ها، گلدانی ها، مقرنس، پیچ تزیینی، گره و دیگر نقوش هندسی) ، خط نگاری (نستعلیق، ثلث و کوفی) و نقوش گیاهی (انتزاعی) دسته بندی می شود. غنای تزیینات حجاری بنای مسجد عتیق در دوره صفوی و قاجار دارای اشتراکاتی بوده است، اما کاربرد خط ثلث و نقوش گیاهیِ انتزاعی در حجاری دوره صفوی بیشتر و در مقابل خط نستعلیق و تلفیق نقوش گیاهی انتزاعی و طبیعتگرا در تزینات حجاری بنا در دوره قاجار بیشتر دیده می شود. این نقوش در موارد بسیاری تاریخ مشخصی را به همراه ندارد، اما موارد رقم دار به دوره صفویه و قاجار تعلق دارد.پراکندگی زمانی این آثار به گونه ای است که نمونه تاریخ داری از قبل و یا بین این دو دوره مشاهده نمی شود.
مطالعه ی ارتباط «اساطیر ترکی- مغولی» با نقشِ«کوهِ» نگاره های شاهنامه ی دموت و جامع التواریخ (با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اکثر پژوهش های صورت گرفته در ارتباط با نگارگری ایلخانی و به طور مشخص شاهنامه ی بزرگ و جامع التواریخ، روایت های وابسته به نگاره ها، به عنوان محور اصلی تحلیل در نظر گرفته شده است. این موضوع، درک دقیقِ نشانه های موجود در نگاره ها را با مشکل روبرو ساخته است. چراکه شاهنامه ی فردوسی به عنوان متن وابسته به گفتمان ایرانی و جامع التواریخ به عنوان متن مربوط به گفتمان ایلخانی با نسخه های مصور شاهنامه(دموت) و جامع التواریخ، یکی نیستند. درواقع شاهنامه ی مصور دموت و نسخه ی مصور جامع التواریخ ، متون هنری با محوریتِ زبان تصویر و متعلق به گفتمان «نگارگری ایلخانی» هستند. تحلیلِ نگاره های نسخ مصور، باید بر اساس سپهر نشانه ای «نگارگری ایلخانی» صورت بگیرد؛ آن سپهر نشانه ای که روایت های شاهنامه و جامع التواریخ به عنوان «نه متن»را یا به صورت مستقیم و با سازوکار ترجمه ی بینانشانه ای و یا با عبور دادن از فیلتر فرهنگ ترکی- مغولی و از طریق ترجمه ی بینافرهنگی وارد «متنِ» تصویری خودکرده است. هدف از این پژوهش، مطالعه ی آن دسته از نشانه های مربوط به «کوه» در منتخبی از نگاره های شاهنامه ی دموت و جامع التواریخ است که با سازوکار ترجمه ی بینافرهنگی از سپهر نشانه ای ترکی- مغولی وارد سپهر نشانه ای نگارگری ایلخانی شده اند. این پژوهش با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی یوری لوتمان و به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. اصلی ترین یافته ی پژوهش حاضر این است که «کوه» در نگاره های مذکور تحت تأثیر تحت تأثیر اساطیر و اعتقادات ترکی- مغولی قرار داشته و به عنوان پناهگاه ِقهرمانان، دربردارنده ی روحِ آفرینش گری، محل دفنِ بزرگان سیاسی و دینی ، مکان دسترسی به تنگری و گفتگو با او، محور ارتباطی و گذرگاه ورود به عالم دیگر (بالا) نمایان می گردد.
زیبایی از دیدگاه مولانا و انعکاس آن در محراب های زرین فام دوران ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
231 - 258
حوزههای تخصصی:
نظریه های مکاتب زیبایی شناسیِ مکاتب فلسفی هر یک به تعریف مفهوم زیبایی و تبیین فرآیند ادراک آن پرداخته اند. در نظریه های زیبایی شناسی مکاتب فلسفی غرب، همگی با تحلیل معرفت شناختی مفهوم زیبایی، زیبایی را امری محسوس و سوبژکتیو دانسته اند. امّا در عرفان اسلامی شاهد رویکردی متمایز به مسأله زیبایی و ادراک آن هستیم. در نگرش عرفانی، حقیقت و هستی انسان و عالم که عالم را تجّلی حُسن و جمال الهی می داند. عالم یکپارچه زیباست و زیبایی نه امری معرفت شناختی و سوبژکتیو می باشد، بلکه امری وجود شناختی و ابژکتیو است. هنر و زیبایی برای شاعر عارفی همچون مولانا تجربه ایی است که در آن زیبایی نه یک مفهوم خاص بلکه عبارت است از حقیقت زنده یگانه ای که انسان را به ذات حق نزدیک می کند و وسیله ایی برای درک و شناخت حقیقت، آراء و نظریات مولانا درباره زیبایی صرفاً دین مدارانه و اسلامی و هنر و زیبایی تحت الشاع نوعی خداشناسی عرفانی است. در این پژوهش که به شیوه کتابخانه ایی صورت گرفته است، با استناد و استشهاد به مثنوی و غزلیات شمس تبریزی، به اجمال این نگرش خاص را بیان شده است. نتایج پژوهش در بر دارنده این است که ادراک زیبایی نزد مولانا لذّت حسی نیست بلکه راهی است به سوی هدایت و اتصال به مبدأ وجود، خیر، و زیبایی. از نظر او، بحث هنر و زیبایی تحت الشعاع نوعی خداشناسی عرفانی است. همچنین، مولانا درک جایگاه حُسن و زیبایی در عالم را برای کسی که انسی با آن ندارد و از آن عالم بی خبر است دشوار بلکه غیر ممکن می پندارد که وجود حقیقی و زیبایی را به مساوات هم می داند که در واقع عالم تجّلی و ظهور خداوند در این عالم ناسوت است. اهداف تحقیق: 1-بررسی آراء و نظریات مولانا درباره زیبایی در مثنوی و غزلیات شمس. 2-بررسی مسئله زیبایی و ادراک آن در عرفان اسلامی. سؤالات تحقیق: 1-برداشت ها و تعابیر مولانا درباره امر زیبا و زیبایی در مثنوی و غزلیات شمس چگونه است؟ 2-مسئله زیبایی و ادراک آن در عرفان اسلامی چطور بیان شده است؟
استانداردهای پایداری در شکل گیری ساختار و عناصر معماری اقلیم گرم و خشک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
187 - 214
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، باتوجه به مطالعات نمونه های سامانه های ارزیابی پایداری اقلیم گرم و خشک در سراسر جهان و مطالعات اقلیم گرم و خشک کشور ایران، کلیه مواردی که در این حوزه موجود است مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از نگارش این مقاله پاسخ به این پرسش است که آیا این مطالعات می توانند برای تدوین استانداردهای پایداری در سطح بومی معماری ایران نیز کارساز باشد و این که چگونه می توان شاخص ها و متغیر های پایداری اقلیم گرم و خشک را بر اساس این متون استخراج یا طراحی نمود. بر این اساس، نمونه هایی از استانداردهای پایداری در دنیا که در اقلیم گرم و خشک قرار گرفته اند، مانند سامانه های ارزیابی (GRIHA, NABERS, GREEN STAR, SA GREEN STAR, ESTIDAMA, QSAS) بررسی شده و همچنین، مشخصات اقلیم گرم و خشک و شاخص ها و راهکارهای پایداری در این اقلیم نیز مورد بررسی قرار گرفته است و چنین استنتاج می شود که متغیرهای منطقه ای، بومی و استانداردهای معماری و شهری در سامانه های ارزیابی بین المللی و منتخب اقلیم گرم و خشک کاملا تاثیرگذار بوده و الزاماً نمی توان از سامانه های مطرح موجود در جهان برای اقلیم گرم و خشک ایران استفاده نمود، بلکه برای ارایه سامانه بومی و پایدار برای این اقلیم، باید شرایط اقلیمی، اولویت های منطقه ای و سایر ضوابط و استانداردهایی که در ایران تدوین شده و در حال اجرا هستند را ملاک تصمیم گیری و عمل قرار داد.
بازشناسی تطبیقی فرمی و محتوایی استحاله کهن الگوی سه گانه با تأکید بر نقش مایه درخت در فرش ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
86 - 102
حوزههای تخصصی:
انگاره های ترسیمی بر زمینه آثار هنری در قالب نقش مایه های نمادین کهن از دوران پیش از تاریخ تا امروز به صورت تجریدی، انتزاعی و طبیعت گرا ترسیم شده است. این انگاره ها اهدافی همچون سحر و جادو، حرز، تزیین، تمثیل، تجربه زیسته، روایی و ... ترسیم دارند. کهن الگوی سه گانه نیز یکی از این نقش مایه های اصیل و نمادین است. این نقش مایه در هنر ایران در گذر زمان و در دوره های مختلف حکومتی، سیاسی و دینی، کالبد وجودی خویش را حفظ نموده است و از دوره ایی به دوره دیگر انتقال یافته است؛ همچنین با توسعه اقوام گسترده شده است. عناصر تشکیل دهنده سه تایی را گیاه (درخت یا گل)، انسان و حیوانات (چهارپایان و پرندگان) تشکیل می دهند که شامل یک نقش در مرکز و دو نقش به صورت قرینه در طرفین نقش مرکزی است. نکته قابل تأمل چگونگی سیر تکوین و استحاله سه گانه مقدس از فضای تقدس به فضای تزیینی است. این انتقال به شیوه های مختلف حفظ شده و هنوز در بستر هنر معاصر ایرانی جاری است. پژوهش حاضر هدفی بنیادی دارد که با رویکرد آیکونوگرافیک به توصیف و تحلیل 58 نمونه قاب منتخب از نگاره های ایرانی می پردازد. این قاب ها از دوران پروتو ایلامی تا دوران معاصر با تأکید بر کهن الگوی سه گانه بر بستر فرش ایرانی انتخاب شده اند که تعداد 39 مورد را به خود اختصاص داده اند. نتایج پ ژوهش نشان می دهد ردپای نماد و تقدس در ترسیم انگاره ها بر بستر آثار هنری مشهود است که علی رغم تزیینی قلمدادکردن آن، تعلق خاطر هنرمند و مخاطب در آن به چشم می خورد. این تعلق همان حس زیبایی شناختی نهادینه در اجسام نمادین توتم است. نکته قابل توجه در این سه گانه ها جنسیت آن هاست که برخی نقش مایه مرکزی را مؤنث و نقوش هم گام را مذکر می دانند و برخی نیز مخالف این دیدگاه هستند. اهداف پژوهش: دستیابی به چگونگی مراحل تحول فرمی و محتوایی سه گانه ها با محوریت عنصر متغیر درخت در کاربرد نقش مایه ها در هنر ایران. تطبیق فرمی و محتوایی استحاله کهن الگوی سه گانه با تأکید بر نقش مایه درخت در فرش ایرانی. سوالات پژوهش: دلیل کاربرد کهن الگوی سه گانه از گذشته تا به امروز در زندگی مردمان در چیست؟ چه تحولی از منظر محتوایی و شکلی با تأکید بر نقش درخت در آن رخ داده است؟
مطالعه تطبیقی تزیینات چوبی وابسته به معماری خانه های تاریخی روستای کُپ شهرستان نور با بناهای دوره قاجاریه و صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از چوب در طول تاریخ نقش به سزایی در بخش سازه و تزیینات بناهای دوره صفوی و قاجاری داشته است که در شکل گیری معماری بناهای تاریخی روستای ییلاقی کپ از جمله خانه منصوری و مقصودی نیز، ساخت آثار چوبی زیبا و پرکار، همراه با تکنیک های متنوع تزیینی در سقف ، تیر و ستون ها، در و پنجره و نرده های چوبی و نقوش به کار رفته در آن ها مشاهده شده است؛ لذا این پرسش ها مطرح است، تزیینات چوبی، طرح ها و نقاشی روی چوب در خانه های روستای کپ چیست؟ و مطابقت طرح و نقوش تزیینات چوبی در بناهای همان روستا با یک دیگر و با تزیینات وابسته به معماری بناهای دوره صفویه و قاجاریه چگونه است؟ این پژوهش، که از نوع تفسیری-تاریخی می باشد، با بررسی های میدانی و جمع آوری اطلاعات از تزیینات چوبی به کار رفته در خانه منصوری و مقصودی و مطابقت آن با تزیینات بناهای دوره قاجار و صفوی بخش های مرکزی و شمالی ایران این نتیجه حاصل شد: تزیینات به کار رفته در دو بنای مورد مطالعه، توسط معماران، نجاران و سازندگان، ابداع نشده است؛ بلکه از طریق تصاویر دیده شده از بناهای دوره صفوی و قاجاری و دید و بازدید های صورت گرفته از آن ها در حین سفر، از سبک تزییناتی آن ها الگوبرداری شده و مجددا، در دو بنای مورد مطالعه بازنمایی شده است. لذا، از آن جایی که، تلفیق این نوع از سبک هنری و تزیینی با معماری، دارای یک تداوم و پایداری از دوره صفوی تا قاجاری بوده است، توانسته یک پل ارتباطی قوی، بین هنر و معماریِ گذشته حال و آینده، برقرار سازد و بر ارزش و اهمیت تاریخی دو بنای مورد مطالعه این پژوهش بیافزاید.
مطالعه نقش مایه های گیاهیِ اساطیری و مقدس در تزئینات گچبری مسجد سیمره
حوزههای تخصصی:
مطالعه نویافته های باستان شناسی اهمیت فراوانی در روشن شدن زوایای مبهم یک فرهنگ یا تأثیر و تأثرات آن دارد. از جمله یافته های با اهمیت کاوش های باستان شناسی شهر سیمره، کشف مسجد این شهر و تزئینات گچبری آن با مضامین متنوع گیاهی ست. باتوجه به پیشینه ساسانی شهر سیمره و تأثیر مستقیم هنر گچبری دوره ساسانی بر تزئینات گچبری مسجد سیمره، اهداف اصلی پژوهش حاضر شناسایی و گونه شناسی نقوش گیاهی گچبری های مسجد شهر سیمره و پی بردن به معانی اساطیری و مقدس آنهاست. بر این اساس سؤالات اصلی پژوهش عبارتند از 1 نقوش گیاهی با پیشینه اساطیری به کار رفته در تزئینات گچبری مسجد سیمره کدام اند؟ 2 به کاربردن این نقوش در تزیینات گچبری مسجد و فضای دینی و اسلامی آن چگونه تبیین می شود؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که نقوش گیاهی مقدس گچبری های مسجد سیمره عبارتند از انار، تاک، کنگر، نخل، نیلوفر، درخت کاج و میوه بلوط. در میان فرهنگ ملل مختلفِ پیش از اسلام، انار، تاک، نخل و کاج، نماد باروری، فناناپذیری و برکت و به همین صورت نیلوفر، میوه بلوط و کنگر نمادهای حیات، امنیت و باروری، پیروزی و توفق بر مشکلات است. علاوه بر این با توجه به استقرار دولت ساسانی در منطقه سیمره نقوش گچبری های بکاررفته در مسجد سیمره، برگرفته از نقوش گچبری های ساسانی البته، با پرهیز از نگاه اساطیری و نمادین پیش از اسلام اند. بنابراین نقوش گیاهی تزئینات گچبری های مسجد سیمره به لحاظ شکل و فرم برگرفته از هنر گچبری دوره ساسانی؛ اما به لحاظ مفهومی و محتوایی براساس آموزه های اسلامی خالی از مضامین اساطیری دوره ساسانی اند. به منظور دستیابی به نتایج فوق از روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از بررسی های میدانی و مطالعه منابع مکتوب انجام شده است.
بررسی و معرفی تزیینات بناهای روستای حمامیان بوکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
111 - 131
حوزههای تخصصی:
حمامیان از مهمترین روستاهای بوکان محسوب می شود که به واسطه آثار معماری شاخص از دوره قاجاریه، در مطالعات باستا نشناسی ایران از جایگاه ممتازی برخوردار است. در دوره مزبور به وسیله خوانین و اربابان محلّی بناهایی شامل مسجد، حوضخانه، آرامگاه و عمارت اربابی پایه گذاری شده است که جهت مطالعه معماری قاجاریه در منطقه ای از ایران تحت عنوان کردستان که تاکنون در محافل علمی کشور ناشناخته مانده، اهمیت ویژه ای دارد. در پژوهش حاضر سعی می شود تا به بررسی و معرفی تزیینات بناهای روستای حمامیان در شهرستان بوکان پرداخته شود، به عبارت دیگر سعی می شود تا به این پرسش پاسخ گفته شود که مهمترین عوامل احداث بناهای یاد شده در این روستا به چه دلیل و تزیینات و سبک آ نها از چه الگوهایی تأثیر پذیرفت هاند؟ علاوه بر این بناها که حاصل توجه اربابان و خوانین روستای حمامیان، تزیینات و سبک این بناها را می توان در بناهای نواحی کردستان از جمله شهرهای مهاباد، سقز و سنندج مشاهده کرد. در پژوهش حاضر که با بهر هگیری از روش کتابخانه ای و میدانی به انجام رسید، مشخص شد که خوانین حمامیان جهت نشان دادن قدرت سیاسی و اقتصادی خود در میان دیگر خوانین منطقه مکریان، در عصر قاجاریه اقدام به بنا نهادن مجموعه بناهایی در محل سکونت خود کرد هاند که ساختار معماری و ویژگی تزیینی آ نها برگرفته از الگوهای بومی و منطق های کردستان است.
مروری بر بام های سبز به عنوان نمونه ای از فضاهای سبز شهری
حوزههای تخصصی:
ایجاد بام سبز در فضاهای شهری ایده ای مناسب جهت به کارگیری طبیعت در فضاهای شلوغ و پرتراکم شهری است. استفاده از بام به عنوان فضای سبز ایده جدیدی نیست اما استفاده صحیح و تکنیکی از آن بحث تازه ای است و نیاز به توجه و بررسی دارد. بام سبز نه تنها در مقیاس بزرگ برای شهرها سودبخش است، بلکه در مقیاس کوچک برای یک بنا، که روی بام آن نصب شده نیز دارای مزایایی می باشد که از مهم ترین آن ها کنترل تابش مستقیم آفتاب به سطح بام و جلوگیری از گرم شدن بیش از حد درون ساختمان و نیز کاهش مصرف انرژی برای خنک سازی را می توان نام برد. در نوشته حاضر منفعت های استفاده از فضاهای سبز در محیط های شهری مورد بررسی قرار گرفته و بام سبز به عنوان یکی از روش های قابل استفاده برای این هدف معرفی و تحلیل شده است. در ادامه علل عدم رونق استفاده از این بام در کشور ایران ارزیابی شده است. تلاش می شود با افزایش آگاهی عمومی در مورد منفعت های این نوع بام و نیز حمایت های دولت بتوان سرمایه گذاران در بخش ساختمانی را ترغیب کرد تا از تکنیک های بام سبز در ساختمان بهره برده و از این طریق بتوان قسمتی از مشکلات محیط زیستی در شهرها را کاهش داد.
طراحی محله با رویکرد شهر دوستدار کودک؛ نمونه موردی: محله سرجنگلداری2 کرمان
حوزههای تخصصی:
امروزه با توسعه روزافزون شهرها که فاقد فضاهای شهری مناسب برای کودکان هستند. ازآنجاکه کودکان تنها ارتباط دهنده نسل های گذشته با آینده می باشد و اکثریت جامعه را تشکیل می دهند. به همین دلیل طراحی فضاهای مناسب برای کودکان از اهمیت بالایی برخوردار می باشد تا کودکان در آن رشد کنند و نیازهای خود را برطرف کنند. در این چند سال کامل ترین پژوهش در خصوص کودکان در قالب شهر دوستدار کودک بوده ولی بیشتر مسائل حقوقی را بررسی کرده که در این پژوهش سعی شده توجه حداکثری به شرایط محیطی تأثیرگذار بر زندگی کودک در شهر صورت پذیرد. با روش های کمی، پرسشنامه و مصاحبه و نظرهای کودکان و فضاهای محله بررسی گردیده. برای پیاده سازی محله سر جنگلداری2 را به عنوان نمونه موردی انتخاب کردیم. کودکان 5 تا 11 سال و والدین در پرسشنامه و مصاحبه مشارکت داشتند و در آخر به تحلیل نظرها با توجه به معیارهای شهردوستدار کودک پرداخته شده، تابه محله ایی دارای ویژگی های منطبق بر رویکرد شهردوستدار کودک برسیم.
Evaluating Urban Maps Efficiency in Historical Pedestrian routes; Case Study: Isfahan Historical Bazaar
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۷, Summer ۲۰۱۹
9 - 20
حوزههای تخصصی:
Nowadays, enhancing the aspects of tourism industry is considering as one of the most important pillars of countries financial improvement. While urban spaces in different cities of Iran have wide verity of cultural and historical attractions which can attract considerable number of tourists to these cities, they have not meet special needs of tourists and as an obvious result these attractions could not play their key role in approaching to economical sustainability. One of the most important urban tourism attractions is historical pedestrian paths, which can have significant effect in enhancing tourists’ embracement of visiting path’s surrounded attractions if their qualities are improved. In this essay, the pedestrian paths’ qualities are introduced and "security and safety" and "readability" qualities are selected as the most important urban qualities in eliminating these paths from “must-see list” for tourist thorough analyzing questionaries’ data. Then, as the role of different urban maps (on-line, off-line and printed maps) in improving readability and safety qualities have been proved, the efficiency of these maps evaluated and their weakness and strength points investigated.
مطالعه ویژگی نقاشی های دیواری تمدن اژه ای(مینوسی، میسنی)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش روی، مطالعه ویژگی نقاشی های تمدن های اژه ای1(مینوسی، میسنی) است. هدف اصلی، با استفاده از نظریه زیباشناختی در بخش های هنر- باستان شناسی، نشان دادن ویژگی های هنر نقاشی دیواری تمدن اژه ای به روش مطالعات کتابخانه ای انجام شد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بود که برای تفسیر و تحلیل داده ها به سه روشِ 1. تفسیرترکیب محور، . روش تحلیل، . نشانه شناسی انجام گرفت. نتایج درسه بخش استنباطی، توصیفی و نشانه شناسی شامل: در آمار استنباطی، ضریب همبستگی مثبت بین هنر نقاشی کاخ کنوسوس، باهاگیاتریادا نشان از رابطه معنادار بین دو تمدن نام برده دارد. نقاشی های این دوکاخ با نقاشی کاخ تیرنس روابط همبستگی معناداری ندارند و فقط دو تمدن کنوسوس و هاگیاتریادا بریکدیگر اثرگذار بوده اند. نتایج آمار توصیفی نشان داده: هرسه کاخ از نظر رنگ(رنگ های درخشان، اشباع، متضاد و مکمل)، و از نظر محتوا(مضامین اسطوره ای، اجتماعی، جنگی و احساسی) با یکدیگر تفاوت داشته اند. نتایج چیستی وچگونگی نشان داد که نقاشی های تمدن اژه ای به سبک امپرسیونیسم4 با تکنیک فرسک5 بوده است. تاریخ این سبک به تمدن اژه ای درکاخ کنوسوس6 تعلق دارد. در نتایج نشانه شناسی، اژه ای ها به مسائل درونی و صلح توجه داشته اند و نقاشی ها از هماهنگی، خلاقیت و تخیل برخورداربوده اند.
تولید و بازتولید فضا در چرخه دوم انباشت سرمایه؛نقدی بر زندگی روزمره در فضای زیسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۸۰
29 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فضای لوفوری با فاصله گرفتن از (و گاه دربرگرفتن) فضای لایتناهی ریاضیدانان و فضای ذهنی فیلسوفان وارد حوزه اجتماعی می شود. این فضا به زعم لوفور هم تولید و هم مصرف می گردد و به تعبیری، نوعی کالای تولیدی و در عین حال محصول مصرفی به شمار می رود. برهم نشست تولید مادی، تولید ایدئولوژی و تولید معنا در یک مکان و در یک زمان به عنوان عناصر اصلی تولید فضای اجتماعی شناخته می شود که طی یک فرایند تریالکتیکی (و نه دیالکتیکی) بازتولید می شود. درهم تنیدگی نظریه لوفور، با مدار ثانویه انباشت سرمایه، که هاروی آن را مطرح کرد، تأثیر شگرفی بر انضمامی ساختن کارکرد سرمایه داری دارد. فرایند تولید و بازتولید فضا در چرخه دوم انباشت سرمایه حامل فراورده هایی است که اغلب متفکرین چپ گرا آن را به شیوه های ارتجاعی تمدن نسبت می دهند. آنچه اهمیت فزاینده تری نسبت به فراورده های فضای سرمایه دارانه دارد تحلیل فرایند تولید و بازتولید فضا در چرخه دوم است که در این زمینه، هاروی، به عنوان شارح اصلی نظریات لوفور، پیشگام است. برهم نشست و تحلیل نظریات لوفور و هاروی در نقد زندگی روزمره و چگونگی گریز از فضای سرمایه و چرخه تریالکتیکی از اصلی ترین مسائل این پژوهش به شمار می رود. اهداف پژوهش: نقد زندگی روزمره در فضای زیسته که آکنده از تسلط سرمایه بر آن است از اهداف اصلی این پژوهش به شمار می رود که فرایندهای تولید فضا و سپس فراورده های آن در این پژوهش با استناد به دستگاه فکری لوفور و هاروی و اشتراکات نظری آنان به تحلیل کشیده می شود. روش پژوهش: این پژوهش دارای روش توصیفی-تحلیلی و، از لحاظ هدف، بنیادی می باشد. مسئله اصلی با استفاده از منابع مرجع و اصیل به واکاوی گذاشته می شود تا در نهایت، نقد زندگی روزمره در فضای زیسته صورت گیرد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش که بر اساس این فرضیه بنا نهاده شده است: «زندگی روزمره شهروندان در فضای زیسته یا چرخه دوم انباشت سرمایه، حامل ابژگی و انفعال و مصرف گرایی آنان است»، نشان می دهد که فضای سرمایه دارانه با پیش ران فرایند تریالکتیکی به سوی بنانهادن شهروند منفعل (مصرف گرا) و پایه گذاری سوژه و ابژه در حرکت است که تأثیرات آن، علاوه بر فضای شهر، بر فضای زندگی حاکم است.
الزامات معماری مدارس با رویکرد افزایش خلاقیت و توانمندی های دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
مدرسه محیطی است آموزشی، برای رشد، تربیت و استعدادیابی. دانش آموزان با توجه به اینکه آینده سازان کشور هستند، می توان با درنظر گرفتن خلاقیت و توانمندی آن ها، جایگاه آینده خودشان و کشورشان را پیش بینی کرد. محققان در اکثر کشورهای جهان شیوه های آموزشی را عامل اصلی تعیین شکوفایی استعداد دانش آموزان می دانند. اما دانش آموزان برای رشد و تکاملشان در تمامی جهات نیاز به شناخت توانایی ها، نیازهای روحی و جسمی، و... را دارند. به همین دلیل دانش آموزان به فضایی نیاز دارد که در آن بتوانند بازی کنند، فعالیت انجام دهند و تجربه کسب نمایند و استعداد و توانمندی های خودشان را بشناسند. متاسفانه امروزه دانش آموزان با توجه به شرایط نا ایمن محیط شهری و شهرسازی، فضایی ایمن برای رشد و تعالی توانایی هایشان در خارج از محل سکونتشان در اختیار ندارند. این درحالی است که دانش آموزان نیازمند فضایی هستند که در تمامی زمینه های متناسب با آموزش و تربیت بالاخص استعدادیابی در آن ایجاد شود. پس طراحی مدرسه ای با رویکرد افزایش خلاقیت و توانمندی های دانش آموزان می تواند باعث شکوفایی استعدادهای دانش آموزان شود. ساختمان مدارس در کشور ما چندین سال است که بصورت یکنواخت و بی روح، و صرفا عملکردگرا ساخته می شود. در طراحی فضای آموزشی با هدف افزایش خلاقیت و توانمندی باید فضایی متناسب با شرایط جسمی و روحی، سلیقه و... برای دانش آموزان در نظر گرفت.
تأملی بر ابعاد وجودی انسان در معماری با تاکید بر آیات و روایات
حوزههای تخصصی:
معماری، همواره بر اساس عقاید ساکنان آن خلق شده است و معمار اسلامی تا حد امکان به اصول، قواعد و روش های احداث خانه در آیات و احادیث توجه می نمود؛ لذا اثری که خلق می کرد، بر مبنای آن الگوها شکل می گرفت و همواره روح دینی در مسکن سنتی جریان می یافت. بر این اساس، این مقاله در جهت پاسخ گویی فرضیه ارتباط ابعاد وجودی انسان و معماری شکل گرفته است: فرضیه: بر اساس آیات قرآن و روایات معصومان(به طور مستقیم و غیرمستقیم) الگوهای اسلامی درباره مسکن و محل زندگی، دریافت می شود و می توان آن ها را در طراحی مسکن معاصر به کار برد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف پژوهشی توسعه ای و از لحاظ ماهیت کیفی و اکتشافی و شیوه گرد آوری داده ها کتابخانه ای و میدانی است. نتیجه پژوهش آشنایی با دستورات اسلام در مبحث معماری اسلامی با نگاهی به ابعاد وجودی انسان در دو بعد مادی و معنوی است که بعد مادی نگاه به محیط زیست، جلوه های بصری، نور، بهداشت، هندسه ساخت و وسعت و بعد معنوی آن شامل؛ آرامش، تجلی توحید، عبادت و بندگی، حفظ حریم و ارتباطات است با نگاهی به آیات و روایات درصدد تبیین و توضیح این اصول و مبانی در ایجاد در معماری شهری هستیم.