فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۶۰۱ تا ۶٬۶۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن بررسی تأثیر محیط کالبدی بر رفتار انسان ها، به تبیین نقش آن در فضای شهری و ارائه ی راهکارهایی در جهت ارتقاء کیفیت زندگی در شهرک مسکونی پرداخته شد. هدف اصلی این پژوهش، تأثیر ابعاد کالبدی – محیطی بر میزان رضایتمندی ساکنین "مجموعه مسکونی مهرگان مشهد"، شناسایی نقاط قوت و ضعف عناصر تشکیل دهنده ی شهرسازی بر رفتار مخاطبش می باشد. روش پژوهش: بعد از مرور متون نظری و تجارب عملی مرتبط، شاخص های موردبررسی در ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی، شناسایی و به روش توصیفی- تحلیلی مورد ارزیابی قرارگرفته اند. جمع آوری داده ها از طریق ابزار پرسشنامه (نمونه گیری تصادفی در بین ساکنین شهرک مهرگان) صورت گرفته است. یافته ها نشان داد: 50% ساکنین از وضعیت فضای سبز موجود در شهرک مهرگان رضایت ندارند، همچنین حس تعلق به مکان در 40% افراد وجود ندارد؛ از مهم ترین دلایل عدم احساس تعلق به محیط: 47%، عدم امکانات و 53% دوری از شهر است. از راهکارهای پژوهش جهت افزایش حس تعلق به مکان: ایجاد فضاهای عمومی شهری با قابلیت افزایش مشارکت و تعاملات اجتماعی، توجه به کیفیت مبلمان شهری، برپایی مراسم و رویدادهای محله ای، ارتقا کیفی فضای باز شهری و احداث پیاده راه در مجاورت کاربری های عمومی است؛ به منظور نفوذ پذیری بهتر ساکنین، تعریض پیاده روهای فعلی و تعریف مسیر مخصوص تردد دوچرخه در بخش های مختلف شهرک مهرگان، پیشنهاد می شود.
شناسایی مؤلفه های تاب آوری مجتمع های مسکونی در بحران همه گیری بیماری ها با روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۱
34 - 48
حوزههای تخصصی:
امروزه جهان همواره با مخاطرات و چالش های فراوانی از جمله بلایا، سوانح و همه گیری بیماری ها روبرو گردیده و این رخدادها تأثیرات بسزایی بر کیفیت زندگی انسان ها نهاده است. در این راستا وظیفه معماران است تا توجه ویژه ای به مبحث تاب آوری اجتماعی داشته تا اثرات این نوع مخاطرات بر کیفیت ساکنین مجتمع های مسکونی تا حد قابل قبولی کاهش یابد. هدف از پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های تاب آوری مجتمع های مسکونی در بحران همه گیری بیماری است. روش پژوهش، به لحاظ هدف کاربردی و روش تحقیق آن توصیفی – تحلیلی است. جامعه پژوهش شامل 10 نفر از خبرگان حوزه معماری و طراحی ایران بوده و ابزار پژوهش پرسشنامه زوجی محقق ساخته که با نرخ ناسازگاری 0/01 مورد تأیید قرار گرفته است. تجزیه تحلیل داده ها از طریق تکنیک تحلیل سلسله مراتبی AHP و با استفاده از نرم افزار آماری Expert Choice V.11 انجام پذیرفت. یافته ها نشان داد، تمامی مؤلفه های تاب آوری اجتماعی در مجتمع های مسکونی دارای اهمیت می باشند. در این بین مؤلفه ویژگی های اجتماعی با وزن 314/0 در بین سایر مؤلفه ها از اولویت بالاتری برخوردار است. همچنین، زیر معیار فضاهای باز مجتمع مسکونی با وزن (429/0)، احساس امنیت (347/0)، شرایط اقلیمی (341/0) و تناسب فضاهای داخلی (205/0) در هر گروه مؤلفه های اصلی از اولویت بالاتری برخوردارند. لذا می توان گفت طراحی مجتمع های مسکونی بایستی در تداوم نیاز مردم به مفهومی بیش از تنها یک سرپناه باشد و به عنوان محلی برای زندگی در نظر گرفته شود و این مهم زمانی حاصل می گردد که معماران و طراحان نگاهی ویژه به مؤلفه های تاب آوری اجتماعی در مجتمع های مسکونی داشته باشند.
منطقی کردن و انتقال سطوح منحنی فرم آزاد از مدل شبیهسازی کامپیوتری به فضای واقعی(اجرا)، به روش هندسی و ارایه روش ساخت قالب مدل
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین عناصر تشکیل دهنده ی شخصیت یک بنا از نظر معماری؛ بافت و پوشش سطوح آن است. اگر نمای ساختمانی از سطوح مسطح تشکیل شده باشد قطعا تجزیه، تحلیل و اجرای آن بسیار آسان تر از سطوح منحنی می باشد. در سطوح منحنی که طبق روابط ریاضیات شکل گرفته است(ruled surface)، در واقع این سطوح دارای قواعدی هستند که در زمان تجزیه، کاملا سطوحی با منطق مشخص را تشکیل می دهند؛ اما در سطوح منحنی فرم آزاد روند منطقی در درک و تجزیه آن ها وجود ندارد و چالشی اساسی در انتقال این گونه فرم های منحنی مدل شده در فضای رایانه به بیرون (اجرا) می باشد. در این مقاله با روشی هندسی با کمک رایانه به منطقی کردن سطوح منحنی فرم آزاد و سپس شیوه ساخت قالب قطعات منحنی پاسخ می دهیم. به این ترتیب که پوسته ای به صورت منحنی فرم آزاد در فضای رایانه ایجاد کردیم؛ بعد از قرار دادن پوسته در دستگاه مختصات و انطباق دادن آن در محورهای مختصاتی آن را در یک هندسه فضایی مقرر کردیم. پس از ساختن یک مدول مشبک و عبور دادن کل پوسته منحنی از مدول، پوسته به قطعاتی تقسیم شد که در دوجهت دستگاه مختصاتی منطقی گشت (اندازه های معین). حال هر قطعه از پوسته برای منطقی شدن در جهت دیگر مختصاتی (جهت سوم) 90 درجه چرخانیده شد و سپس سایه قطعه به صفحه مقابل خود تصویر گردید و در آخر اندازه قالب قطعات جز به جز استخراج گردید.
تحلیل شیوه زندگی عشایر و تأثیر آن در نظام سکونت گاهی آنها در طول مسیر کوچ و قرارگاه های تابستانه و زمستانه، مطالعه ی موردی: عشایر بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۶۹
۸۸-۷۳
حوزههای تخصصی:
کوچ نشینی، شیوه ای از زندگی مبتنی بر جابجایی سالانه است. در جریان این جابجایی، دو شیوه زندگی متفاوت برای عشایر شکل می گیرد که یکی در طول مسیر کوچ است و دیگری در زمان اسکان در قرارگاه های ییلاقی و قشلاقی شکل می گیرد. ساختار سکونت گاهی عشایر در هر کدام از دو بازه فوق الذکر، تابع شرایط مختلفی است که بررسی نظام کالبدی فضایی محل سکونت عشایر در این دو بازه و چالش های مرتبط با آنها، موضوع پژوهش حاضر به شمار می رود. برهمین اساس با انتخاب چهار طایفه از ایل بویراحمد به عنوان نمونه های موردی و مراجعه حضوری به محل اسکان آنها در دو قلمرو زمستانی و تابستانی و نیز در طول مسیر کوچ، موارد موردنظر استخراج و تحلیل گردید. این پژوهش از نوع کیفی و مبتنی بر یک تحلیل موردی براساس شیوه زندگی عشایر صورت گرفته و گردآوری اطلاعات در آن به صورت مشاهده مستقیم و نیز مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با اهالی این طوایف انجام شده است. نتایج حاکی از آن بود که مکان یابی مناسب برای اسکان چندروزه در مسیر ایل راه، مهم ترین چالش در پیش روی کوچ نشینان در مسیر کوچ به شمار می رود. به همین منظور استفاده از عوامل طبیعی جهت ایجاد شرایط مناسب برای اسکان چندروزه، امری اجتناب ناپذیر به شمار می رود که در این خصوص می توان به استفاده از صخره ها و موانع طبیعی برای ایجاد محصوریت بیشتر به منظور تأمین امنیت دام، نزدیکی به منابع آب برای استفاده دام و اعضای خانواده، وجود چراگاه مناسب جهت اسکان چندروزه و نیز استفاده از تابش آفتاب و باد مطلوب برای تأمین شرایط آسایش درون چادر اشاره نمود. اما در اسکان عشایر در قرارگاه های تابستانه و زمستانه، تأکید بر سطوح مختلف قلمرو به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل در شکل دهی به نظام کالبدی - فضایی سکونت گاه های عشایری، مطرح می باشد. این مفهوم در دو بعد عینی و ذهنی قابل بررسی است که در بعد عینی، محدوده تحت مالکیت خانوارهای عشایری را شامل می شود و در بعد ذهنی، سطوحی از قلمرو خصوصی، نیمه عمومی و عمومی به واسطه نوع چیدمان فضایی سیاه چادرها در قرارگاه سکونتی مدنظر قرار دارد.
بررسی ساختاری سرستون های چوبی روستای اشتبین براساس نمونه های موجود در «بونه غی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۶۹
۱۱۴-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
مصالح بوم آورد، یکی از شاخصه های معماری سنتی ایران به شمار می رود که فراخور جغرافیای هر منطقه، از مصالح خاص همان اقلیم استفاده می شده است. روستای اوشتبین که در حاشیه رود ارس واقع شده است، نمونه ی کاملی از این ویژگی معماری سنتی ایران را در خود جای داده است به طوری که چوب و سنگ اصلی ترین مصالح بومی آن محسوب می شود. در برخی خانه های قدیمی اشتبین، سرستون های چوبی وجود دارند، که بعضاً دارای کتیبه و تاریخ نیز هستند. علاوه بر کارکرد آنها، به نظر دارای ویژگی های هنری نیز بومی هستند. به نحوی که این سرستون ها همراه با نقوش، کنده کاری نیز شده اند. برخی از آنها درون فضاهایی با نام «بونه غی» و مابقی در فضاهای دیگر ابنیه قرار گرفته اند. در حال حاضر، بونه غی ها تنها سازه ی چوبی روستا محسوب می شوند که به کارگیری سرستون در آن ضروری و مرسوم بوده است. با توجه به این مسئله به نظر می رسد که یک سنت بومی و محلی در ساخت و تزیین این سرستون ها در روستای اشتبین وجود داشته است. بر این مبنا سؤال تحقیق بدین صورت می باشد که، چه خصوصیت های بومی محلی و منحصربه فرد برای سرستون های چوبی روستای اشتبین قابل طرح است؟ بدین ترتیب، هدف از انجام این تحقیق، بررسی ساختاری ویژگی های بصری بومی و شاخص سرستون ها روستای اشتبین می باشد. روش تحقیق به صورت مقایسه توصیفی و تحلیلی می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که، تعداد 48 سرستون با پیمایش های میدانی از ابنیه های تاریخی این روستا رؤیت گردید. علی رغم کثرت سرستون ها و تنوع در محل های مورد استفاده، شاهد استفاده از چوب های بومی در ساخت آنها هستیم. همچنین، نقوش بر روی غالب آنها هندسی و بر پایه شکل دایره، با یک روش معین، کنده کاری گشته است. نیز یک الگوی برش خاص محیطی برای آنها قابل ترسیم است و نهایتاً به نظر می رسد که سنت ساخت بونه غی با سرستون های چوبی در دوره های تاریخی معین، در منطقه آذربایجان وجود داشته است اما با تفاوت هایی در تزئین و اجرا.
راهبردهای احیای پایدار سکونتگاه های روستایی مبتنی بر اصول پدافند غیرعامل با رویکرد ایجاد دهکده شهری؛ محدوده مورد مطالعه: روستاهای شهرستان نور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۹
1 - 18
حوزههای تخصصی:
روستاها به عنوان یکی از زیستگاه های انسانی همواره در معرض تهدیدات و مخاطرات طبیعی و مصنوع قرار داشته اند.با توجه به قدمت و گستردگی مناطق روستایی، توجه به اصول پدافند غیرعامل در این زیستگاه ها حائز اهمیت است. با عنایت به این موضوع که رعایت اصول پدافندغیرعامل باعث کاهش آسیب پذیری و کاهش خسارات می شود. هدف اصلی این پژوهش تبیین راهبردهای احیای پایدار روستاهای کوهپایه ای شهرستان نور مبتنی بر اصول پدافند غیرعامل است. در این مسیر نیز از رویکرد دهکده شهری که از ایده های جدید و کارآمد توسعه مناطق روستایی است، بهره گرفته می شود. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و نوع تحقیق کاربردی می باشد. گردآوری اطلاعات بر مبنای مطالعات اسنادی و نیز میدانی بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش SWOT انجام گرفته است و راهبردهای لازم برای ارتقاء امنیت و پایداری با توجه به اصول پدافند غیرعامل و رویکرد دهکده شهری با استفاده از ماتریس کمی QSPM ارائه شده است. جامعه هدف این پژوهش مردم محلی، متخصصین، کارشناسان و مسئولین نهادهای متولی ناحیه مورد مطالعه است. یافته ها نشان می دهند که وجود بستر طبیعی مناسب روستاهای کوهپایه ای شهرستان نور از دو منظر پدافند غیرعامل و ایده دهکده شهری فرصت بسیار مناسبی جهت توسعه پایدار این مناطق است که لازم است در وجوه چهارگانه کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی از این فرصت و دیگر قوتهای مناطق روستایی استفاده شود.
گرمابه ها، عناصر کالبدی و تزئینات
حوزههای تخصصی:
ارزیابی کیفیت های مؤلفه تجربی-زیباشناختی در طراحی شهری (نمونه موردی خیابان جمهوری شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
59 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: کیفیت طراحی شهری در اثر تحولات حاصل از نیازهای جوامع تکامل یافته و در مسیر خود طبق شرایط کنونی مؤلفه های زیباشناسی-عینی محیط، عملکردی، زیباشناسی- ذهنی و زیست محیطی را در بر می گیرد. از آنجایی که در بررسی کیفیت طراحی شهری یک مکان ارزیابی مؤلفه ها و ابعاد گوناگون محیط شهری ضرورت دارد می توان با استفاده از مدل مؤلفه های سازنده مکان، مؤلفه های کیفیت طراحی شهری را تعریف نمود. مدل مکان پایدار یکی از کامل ترین مدل ارزیابی مؤلفه های سازنده مکان است که بر 4 بعد کالبد، فعالیت، تصورات و اکوسیستم دلالت دارد. پژوهش حاضر ابعاد فعالیت و تصورات که تشکیل دهنده مؤلفه تجربی-زیباشناختی هستند را در محدوده مطالعاتی ارزیابی می کند. محدوده مطالعاتی خیابان جمهوری یکی از قدیمی ترین خیابان منطقه 8 شهر تبریز است که به عنوان یکی از مهم ترین محورهای واجد ارزش دید و منظر حائز اهمیت می باشد.هدف: این پژوهش وضعیت کیفیت های سازنده مؤلفه تجربی-زیباشناختی را از دید مردم ساکن در بافت منطقه 8، سایر مناطق و گردشگران بررسی می کند.روش:در بخش اول پژوهش با فن تحلیل محتوا کیفیت های مؤلفه تجربی-زیباشناختی از نظریات اندیشمندان جمع بندی شده و فراوانی هر یک به دست می آید. سپس به روش پیمایشی برای هر یک از کیفیت های اولویت دار گویه هایی تدوین شده و توسط گروه های مردم ساکن در بافت منطقه 8، سایر مناطق و گردشگران مورد ارزیابی قرار می گیرد.یافته ها: کیفیت خوانایی و شخصیت بصری مهم ترین کیفیت های مؤلفه تجربی-زیبا شناختی می باشند.نتیجه گیری: وضعیت کیفیت خوانایی و شخصیت بصری از دید گروه های منتخب متفاوت است.
بازشناسی و ارزیابی عناصر منظر محلات شهر گرگان در دوران تحول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۷
27 - 38
حوزههای تخصصی:
محله یکی از مهم ترین اجزای شکل دهنده سازمان فضایی شهرهای ایرانی و به عنوان یک مکان جغرافیایی-تاریخی مفهومی منظرین است. محله به عنوان یکی از کانون های بروز حیات اجتماعی و خاطرات جمعی، دارای ابعادی نمادین است که شناخت منظر آن منوط به مطالعه دقیق آن است. شهر گرگان به عنوان یکی از مراکز مهم تمدن در شمال ایران، دارای الگوهای متنوع و ترکیب منحصربه فردی از محلات است. با این حال به نظر می رسد در قرن اخیر با تحولات اساسی که تحت تاثیر تعابیر کالبدی از شهرها در نظام شهری صورت گرفته ، زندگی مبتنی بر محلات دچار آسیب های جبران ناپذیری شده است. در تحولات این دوره کانون های زندگی بخش گذشته که حاوی مفاهیم عمیقی از زندگی ساکنین گذشته و حال این شهر بوده نادیده انگاشته شد و به مرور موجب از میان رفتن تدریجی جریان زندگی در آنها شد. به نظر می رسد نخستین گام در احیای محلات گرگان، بازشناسی کل نگر به تمامی ابعاد مکانی آن –طبیعی و فرهنگی- در این دوران است. نگرش منظر به عنوان یکی از رویکردهایی که به شناخت همه جانبه ابعاد فیزیکی و غیرفیزیکی مکان می پردازد می تواند در بازشناسی ابعاد مکانی محلات گرگان راهگشا باشد. بنابراین این پژوهش به دنبال آن است که با شناخت منظر محلات گرگان، بیان عناصر منظر آن و همچنین بررسی عوامل تحول این عناصر، و آسیب شناسی و ارزیابی آن تحلیلی از وضع موجود عناصر منظر محلات ارائه نماید. این جستار ابتدا به بیان مفهوم منظر محله در شهرهای ایرانی می پردازد، سپس با بررسی لایه های طبیعی و فرهنگی محلات گرگان، عناصر منظر آن را ارائه و ارزیابی می نماید.
بررسی تاثیر طبیعت بر طراحی مجتمع های مسکونی در شهرستان شیراز
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر نگرش کمی به موضوع مسکن، رویکرد سودگرایانه نسبت به زمین، عدم توجه به معنا و کیفیت فضایی و غفلت از تاثیر گذاری محیط بر روان آدمی منجر به نادیده گرفتن بسیاری از نیازهای اساسی انسان از جمله ارتباط او با طبیعت شده است. این درحالی است که باور داریم انسان جزئی از طبیعت است و تدوام و پویایی زندگی او در گرو ارتباط نزدیکش با طبیعت می باشد. از سوی دیگر با نگاهی اجمالی به معماری گذشته شاهد ارتباط قوی میان طبیعت و معماری در اقلیم ها و نقاط مختلف جهان می باشیم که این ارتباط از طریق راهکارهای خلاقانه ای صورت پذیرفته که هم اکنون نیز نیاز به مطالعه و شناخت دارد. این ارتباط متوازن میان طبیعت و معماری در گذشته نه تنها حافظ محیط زیست بوده بلکه باعث کاهش خطرات و بلایای طبیعی بر زندگی انسان بوده است از این رو در این پژوهش بر آن شده ایم که با در نظر گرفتن چند فاکتور طبیعت اعم از گل ، آب، درختچه های سبز و چمن، به بررسی تاثیر کلی طبیعت بر طراحی مجتمع های مسکونی بپردازیم برای پرداختن به این بحث از پرسشنامه محقق ساخته 18 سوالی و توزیع آن بین 100 نفر از ساکنین مجتمع های مسکونی شهر شیراز و تحلیل داده های بدست آمده در نرم افزار spss بهره گرفته ایم. نتایج بدست آمده ناشی از تحلیل T تک متغیره و آزمون آنوا و توکی حاکی از آن است که طبیعت آب و گل بیشتر از طبیعت درختچه سبز و چمن تاثیر بهتر و بسزا تری در طراحی مجتمع های مسکونی شهر شیراز داشته اند.
کنکاشی در نقش پل به عنوان گونه ای از فضاهای شهری (نمونه مطالعاتی: پل طبیعت تهران)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ همواره پل ها به عنوان عناصر برجسته مناظر شهری مطرح بوده اند، پل هایی که می توانند به همان اندازه ای که موجب بهبود ارتباط فیزیکی و بصری شوند، پیوندهای اجتماعی را ارتقا بخشند. بااین حال امروزه عطف توجه پل های شهری به نیازهای ترافیکی بوده و توجه چندانی به زندگی جمعی نداشته اند که همین امر، ضرورت گونه شناسی و بازاندیشی در نقش پل های شهری را به امری ضروری مبدل می سازد؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف گونه شناسی پل در شهر، به نقش و اهمیت آن در جایگاه فضای شهری تأکید داشته و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به بررسی پل طبیعت تهران به عنوان نمونه ای از پل در این جایگاه پرداخته است. نتایج حاصل از مطالعات نیز حاکی از این امر می باشد که پل ها اگرچه دارای گونه های متنوعی هستند اما صرفاً نباید به عنوان یک کار عمرانی بلکه باید به عنوان یک عنصر مهم شهری، مقصدهای اجتماعی- فضایی و به منظورانجام فعالیت های دسته جمعی، قرار ملاقات، مشاهده محیط پیرامون و غیره نیز بکار روند تا علاوه بر نقش جابجایی تا حد زیادی کمبود فضای شهری در شهرهای کنونی را جبران کرده و با طراحی بر اساس اصول و معیارهای فضاهای شهری موفق بر ارزش و غنای محیط های شهری بیفزایید.
پایداری در معماری استقرارگاه های منظر فرهنگی میمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
97-122
حوزههای تخصصی:
معماری بومی که به لحاظ اصالت و سازگاری خود با تغییرات در طی سالیان سال به خوبی از پس فرازونشیب های تحولات برآمده، گواه و سند گویایی برای بازشناسی اصول و ویژگی های لازم در یک معماری ماندگار و پایدار است. هدف از این تحقیق، بازیابی پایداری و معیارهای مربوط به آن در معماری یک مجموعه تاریخی است. در این میان، منظر فرهنگی میمند که در سال 1394 در فهرست میراث جهانی قرار گرفته است، به دلیل وجود استقرارگاه ها و معماری متفاوت که تداوم زندگی سنتی هنوز در آن وجود دارد، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده است. در این تحقیق، از روش مطالعه موردی استفاده و بر اساس آن در یک برنامه زمانی چهارساله (1394 تا 1397) و با ابزارهای مطالعه اسنادی، مصاحبه های عمیق و مشاهده مشارکتی، ویژگی های معماری در سه استقرارگاه منظر فرهنگی میمند، شناسایی و در نهایت از طریق بررسی و استخراج مصاحبه ها، مؤلفه های مرتبط با پایداری مشخص و دسته بندی شدند. روش کنترل و اعتبارسنجی از طریق مراجعه به افراد و به ویژه کارشناسان بومی حاصل شد. نتایج تحقیق نشان می دهد معماری منظر فرهنگی میمند در تعامل کامل با ویژگی های سرزمینی است و معماری زمانی می تواند به عنوان یک عامل پایدار مطرح شود که متکی بر سبک زندگی و فعالیت های منطبق با بستر فرهنگی طبیعی باشد. مجموعه این عوامل القاکننده اعتبار فرهنگی به ویژه اصالت آن مکان است. شاخص های پایداری تحقیق به آشکار کردن این اعتبار فرهنگی کمک کردند.
تحلیلِ تفسیری «باغ » در نگاره ی باغچه های درگزینِ مطراقچی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۴
29 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: باز زنده سازی «باغ» به عنوان نمادی از ارتباط همیشگی با طبیعت، نیازمند بازشناسی هندسه باغ ایرانی است. افرادی که درگذشته باغ را با کاربرد اصلی آن تجربه کرده اند، در برخی منابع، تصویری از باغ نقاشی کرده اند که بررسی آثارشان می تواند درک کاملی از هندسه باغ در اختیار ما قرار دهد. هدف: هدف پژوهش حاضر، تبیین هندسه «باغچه های درگزین» در نگاره «مطراقچی» است. واضح است که ارائه این هندسه، به معنی قابلیت به کارگیری همان هندسه در زمان و مکان حال و به همان شکل نیست، بلکه تنها بیان بخشی از تاریخ ارتباط انسان و طبیعت است. امید است که ادامه این راه با تکیه بر تلاش ها و تجربیات گذشتگان، صورت گیرد. روش تحقیق: روش انجام پژوهش حاضر، تفسیری-تاریخی و با رویکرد اکتشافی است. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که هندسه باغ در زمان و مکان ترسیم نگاره، چه خصوصیاتی داشته است. نتیجه گیری: اطلاعات از روی نگاره در دو سطح بازخوانی شدند. سیستم کاشت، آبیاری و تقسیم بندی عادلانه زمین، اجزای معمارانه عمارت ها، جهت جغرافیایی و شیب زمین، با نگاه و تحلیل اولیه قابل دریافت هستند. اما تدابیر اتخاذشده برای آسایش، آرامش و امنیت، با تحلیل بیشتر بر روی محل قرارگیری کوچه باغ ها، درهای ورودی، کاشت انواع درختان، شکل عبور آب و شکل تأمین آب به دست آمدند.
قیاس تزئینات گره چینی در ساختار بصری پنجره های بازشو دو روستای تاریخی ماسوله و ابیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تا کنون روستاهای تاریخی ماسوله و ابیانه با وجود تفاوت های اقلیمی، جغرافیایی و قدمتی، دارای شباهت های بسیار متعددی در بخش های تزئیناتی و معماری بوده اند که وجود چنین اشتراکاتی همواره مورد توجه بسیاری از پژوهشگران بوده است. با توجه به آنکه کاربرد تزئیناتی همچون گره چینی ها در دوران معاصر رو به فراموشی است و همچنین تا کنون تحقیق جامعی در ساختارهای گره چینی دو روستای ماسوله و ابیانه صورت نگرفته، تحقیق حاضر در تلاش است تا بتواند در حفظ و ثبت چنین میراث ارزشمندی گام بردارد. نگارندگان با بهره مندی از مطالعات تطبیقی و مقایسه ای، پاسخ گوی این سؤالات هستند؛ آیا به کارگیری تزئینات گره چینی در پیدایش فضاهای معماری و سازگاری اقلیمی دو روستا مؤثر بوده اند؟ چه تفاوت ها و تشابهاتی در ساختار بصری الگوهای گره چینی و عملکردی پنجره های دو روستا وجود دارند؟ پژوهش، به صورت توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بوده و از تحقیقات کتابخانه ای و میدانی در آن بهره گرفته شده و نیز در تحلیل اقلیمی نمونه ها، نرم افزار معماری VELUX Daylight Visualizer 3 2019 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داده که تزئینات گره چینی در هر دو روستا، موجب خلق فضاهایی همچون؛ دهلیزهای ورودی طبقه همکف، شناشیل ها، پیش ورودی ها و بازشوی پنجره ها به صورت پنجره های کوچک و بزرگ و نرده ها شده اند و اینکه در ساخت گره چینی های روستای تاریخی ابیانه، از مصالح متنوع تری چون؛ آجر، خشت و چوب های بومی و اصیل تری نسبت به روستای تاریخی ماسوله استفاده شده است. همچنین، نتایج تحلیل های اقلیمی در محیط نرم افزاری، نشان دهنده تأثیرات مناسب عملکردی گره چینی ها در کنترل و ورود نور در فصول زمستان و تابستان در هر دو روستا هستند. نتایج تحلیل ها در بخش الگوهای دو روستا نیز بیانگر آن است که 18 الگوی گره چینی در روستای ماسوله و 8 الگوی گره چینی در روستای ابیانه موجود بوده که از آن بین، 11 درصد از الگوها در دو روستا دارای شباهت های ساختاری و اسمی هستند.
مطالعه نقوش نشان مربع ماندارین در پوشاک ایلخانی و تیموری و تطبیق آنها با البسه یوان و مینگ چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تصرف چین و ایران توسط مغول ها، تأثیر سبک ها و شیوه های چینی در تمامی هنرهای تجسمی از جمله نقوش پارچه ها ظهور کرد. این نقوش بر روی لباس صاحبان قدرت نیز به کار گرفته شده که در ادوار مختلف اهمیت خاصی داشته و نشان سلطنتی به شمار می رفتند. مربع ماندارین، یکی از نشان های سلطنتی است. این نشان سلطنتی چینی، در پوشاک دربار دوره ایلخانان و تیموریان نیز مورد استفاده قرار گرفت. اما این نشان با اصل و منشأ آن از نظر عناصر تصویری، اندک تفاوت هایی داشت. مقاله حاضر، این نشان را از نظر بصری، نمادین و مفهومی مورد بررسی قرار می دهد تا مشخص شود نحوه تأثیرپذیری نقوش به کاررفته روی مربع ماندارین دربار ایران از چین چگونه بوده است؟ و استفاده از این نقوش، در دربار دوره ایلخانی و تیموری، از طبقه و رده خاص حکایت دارند؟ این تحقیق، به روش توصیفی، تطبیقی و تحلیلی بوده و هدف آن، مطالعه تحول نشانه سلطنتی مربع ماندارین از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر است و می توان دید که این نشانه ها در فرهنگ ایرانی تغییر کردند. اطلاعات و نمونه های مطالعاتی این پژوهش، به شیوه کتابخانه ای و اینترنتی گردآوری شده اند. به نظر می رسد این نشان سلطنتی، منبع الهام هنرمندان ایرانی قرار گرفته که از نظر عناصر تصویری و کارکرد با هم تفاوت دارند. در چین (سلسله های یوآن و مینگ)، رنگ و طرح روی لباس اهمیت ویژه ای داشت؛ به طوری که نقوش به کاررفته روی مربع ماندارین در چین، نقش حیوانات، نقش مایه های نمادین و عناصر طبیعی بوده که دارای خصوصیت سمبلیک و گویای رده طبقاتی و موقعیت فرد در دربار بودند، در حالی که در دربار ایران در دوران ایلخانان و تیموریان، رنگ و طرح لباس ها نشان از رده افراد نبود. نقوش به کاررفته روی مربع پیش سینه لباس آنان، اغلب نقش حیوانات و گاهی نیز نقش گیاهان بودند که پس زمینه آن با نقوش گیاهی تزئین می شد. به تبعیت از چین، طرح هایی با شیوه طبیعت گرایی چینی مورد استفاده قرار گرفتند و نقش حیوانات به صورت جفت مقابل هم یا به صورت تک، دوخته دوزی می شد.
تبیین نحوه ی اثر نیروهای مؤثر بر دگرگونی شهر کرج با تأکید بر دوره ی زمانی 1335- 1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرج در آغاز سال های 1300، شهری کوچک بوده است و در سال 1335، تنها نزدیک به پانزده هزار نفر جمعیت داشته است. اما در واپسین سال های قرن چهاردهم، به چهارمین شهر بزرگ ایران تبدیل شده است. عوامل این رشد سریع و تأثیر آن بر فرم شهر، آنگونه که باید مورد بررسی قرار نگرفته است.
این مقاله به توصیف، کشف و تبیین عوامل گسترش سریع شهر کرج می پردازد و تأثیر این گسترش سریع بر فرم شهر را بررسی کند.
با این هدف با استفاده از تحلیل تاریخی- تفسیری، مراحل دگرگونی فرم شهر کرج را مطالعه کرده است و با استفاده از مطالعه ی اسنادی، به سه نیروی «قلمرو»، «قدرت» و «تفاوت» پرداخته که دگرگونی شهر کرج را موجب شده اند.
نتایج نشان می دهد، رشد انفجاری کرج بیشتر متأثر از مؤلفه ی قدرت و بازتابنده ی سیاست های تمرکزگرایی و صنعتی سازی دولت ها در قرن چهاردهم شمسی و بورس بازی زمین و مسکن است. متأثر از این مؤلفه ی قدرت، طبیعت دوم ایجاد شده است که نتیجه ی آن تغییر محیط طبیعی و مهاجرت اقشار و گروه های مختلف در کرج است. این حضور، به شکل گیری مؤلفه ی تفاوت منجر نشده است و صرفاً به همجواری این گروه ها انجامیده است. نتیجه ی دگرگونی کرج، به پیدایش مفهومی به نام مناسبات همجواری منجر شده است.
انتساب پیکرنگاره شجیع الملک به استاد کمال الملک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
35 - 46
حوزههای تخصصی:
شناسایی هویت طراحِ مرقعی سیاه قلم و تاریخ دار از پیکره شجیع الملک، فرمانده نظامی شرق ایران در دوره قاجار، موضوع اصلی این پژوهش است. شواهد موجود، نشان از هنرمندی طراز اول دارد که با شخصیت کاری و اسلوب استاد کمال الملک هماهنگ است. این پژوهش قصد دارد ضمن معرفی اثر و ویژگی هایش، به شناسایی هنرمندی بپردازد که می توانسته این اثر را خلق نماید. کنکاش در کیفیت آثار و زندگی کمال الملک، داده هایی را در اختیار می گذارد که احتمال انتساب این مرقع را به کمال الملک بیشتر می سازد. مسائلی همچون: تطبیق تاریخ فعالیت هنری کمال الملک با زمان خلق اثر، امکان قبول و انجام این سفارش از سوی وی، تطبیق دستخط اثر با امضای کمال الملک، کاربست شیوه سیاه قلم، بررسی وجوه تشابه و تفارق با دیگر آثار کمال الملک و گمانه زنی در انتساب اثر به دیگر استادان هم طراز و هم عصر کمال الملک از جمله مواردی هستند که در این پژوهش، به آن ها پرداخته شده است. کمال الملک در اجرا، شیوه ای منحصر به فرد داشته است که علاوه بر رعایت دقیق عینیت پردازی نوعی ابهام و محوآلودگی در آثارش وجود دارد که این امر موجب انتقال حس زنده و عمیق در چهره شده است. روش تحقیق تحلیلی-تطبیقی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. در نتیجه، این تحقیق با بررسی ابعاد مختلف، اثر مذکور را به استاد کمال الملک منتسب دانسته است.
مواجه های باختینی با فراخوان قدیس متی اثر کاراواجو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
89 - 100
حوزههای تخصصی:
باختین بسیار درگیر آثار ادبی بوده و مفاهیم بسیاری معرفی کرده که به کار خوانش آثار ادبی و هنری می آیند. در این مقاله با هدف به دست دادن الگویی باختینی برای خوانش آثار هنرهای بصری و همچنین تدقیق اندیشه های باختین با وارد ساختن آنها به حوزه هایی تازه، با تکیه بر منابع کتابخانه ای (موزه ای) و استفاده از روش تحلیلی نقاشی فراخوان قدیس متی اثر کاراواجو را بررسی کرده ایم. در این بررسی روشن شده که بسیاری از مفاهیم ادبی باختین به خوبی از اثری متعلق به رسانه ای بصری نیز قابل استنباط اند. از آن فراتر، بصیرت های هستی شناسانه ی باختین، به ویژه «پایان ناپذیری» انسان و نقش دیگری در آن، نه تنها در هنر کاراواجو که در سرگذشت یکی از مهم ترین قدیسان مسیحیت، متای انجیل نگار نیز قابل ردگیری هستند. به این ترتیب از خلال گفتگویی که میان اندیشه های باختین، هنر کاراواجو و متن مسیحی درمی گیرد این نتیجه ی باختینی حاصل می شود که «پایان ناپذیری» ویژگی ذاتی انسان است و تنها دیگری است که می تواند «مفر» وجود انسان را یافته و او را از خود به در کند. همچنین این نتیجه حاصل می شود که هنر کاراواجو خود می تواند در نقش دیگری ظاهر شود و مخاطب را از خود به در سازد و به ساحت پایان ناپذیری وارد کند.
ارزیابی تحقق مکان معاصر شهری برمبنای رویکرد میان فرهنگی؛ نمونه موردی نوار ساحلی کیانپارس غربی شهر اهواز
منبع:
هویت محیط دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴
1 - 22
حوزههای تخصصی:
از آنجا که هر فعالیتی در تصور انسان صورت می گیرد، اساساً متکی به فرهنگ است و آن فعالیت تابع خصوصیات فرهنگی جامعه است و این امر در فضاهای شهری مطرح است. هر ناحیه فرهنگی دارای یک مرز (فیزیکی، سیاسی یا فرهنگی) است. استان خوزستان از دیر باز تا کنون با گویش ها، آیین ها و خرده فرهنگ های گوناگون تیراژه اقوام بوده است. بر این اساس هدف این پژوهش در ارزیابی چند مقوله محوری اعم از مکان معاصر شهری، ابعاد میان فرهنگی و نوار ساحلی کیانپارس غربی شهر اهواز است. جامعه آماری پژوهش، ناحیه یک از منطقه دو شهر اهواز با جمعیت 4957 نفر می باشد که به روش جدول مورگان، تعداد 355 نفر اعم از زن و مرد به روش تصادفی ساده جهت پاسخگویی به ابزار پژوهش، انتخاب شدند. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد مکان معاصر شهری با رویکرد میان فرهنگی مفهومی دو وجهی با ابعاد مختلف است. در این پژوهش با بهره گیری از مطالعات انجام گرفته، ابعاد بینافرهنگی مکان شامل رویدادی، تعاملی-تکاملی، جذب و ماندگاری در قالب دو مفهوم ارتباط و معنای میان فرهنگی در زمینه مکان معاصر شهری با ابعاد رفتار و فعالیت، کیفیت محیطی، رضایت مکانی بررسی شده و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS, PLS-SMART3 به صورت ترکیبی به آزمون فرضیه ها و سپس ایجاد مدل پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیر مستقل میان فرهنگی با متغیر وابسته مکان معاصر شهری رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد.
بررسی تأثیر ارزش های فرهنگی بر ارتقاء راندمان عملکردی فضا در خانه های روستایی با تکیه بر نقش الگوهای رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
65 - 80
حوزههای تخصصی:
عملکرد مطلوب فضا، موضوعی است که تحت تأثیر شرایط مختلفی شکل می گیرد. در همین ارتباط الگوهای رفتاری و نظام های فعالیتی جاری در یک فضا ازجمله مواردی هستند که بر کیفیت عملکردی آن تأثیر زیادی دارند و این موارد نیز تا حد زیای تابع شرایط و هنجارهای فرهنگی حاکم بر جامعه هستند. بر همین اساس می توان به ارتباط میان ارزش های فرهنگی و کیفیت استفاده از فضا پی برد. لذا پژوهش حاضر باهدف تحلیل نقش ارزش های فرهنگی در ارتقا راندمان عملکردی خانه ها به تحلیل دو نمونه از خانه های بومی روستایی پرداخته است. روش مورداستفاده در این تحقیق ترکیبی از روش های کمی و کیفی است و از نرم افزار Depthmap و نیز روش تحلیل محتوا به منظور تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که وجود ارزش های فرهنگی، با تأثیر بر الگوهای رفتاری و نحوه چیدمان فضاها در محیط داخلی خانه، بر ارتقاء راندمان بهینه ی عملکردی فضا تأثیرگذار بوده است.