فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۶۱ تا ۳٬۳۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۲۹ مورد.
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
81 - 88
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مارتین هایدگر همچون فریدریش نیچه تاریخِ متافیزیک را تاریخِ بسطِ نیهیلیسم می داند. اما در نگرش او به انسان مدرن، آنچه موجب بی خانمانی انسان ها شده، ساختن جهانی خیالی چنان که نیچه گفته است نیست: جهانی خیالی که ما آن را حقیقی و ارزشمند تصور کرده، و به واسطه آن، زندگی این جهانی و نیازهای طبیعی خود را بی ارزش فرض کرده ایم. هایدگر معتقد است نیهیلیسمِ حقیقی آنجاست که متافیزیک به واسطه رویکرد سوبژکتیوِ خود، در پیش زمینه آنچه به حضور می آید یعنی موجودات باقی مانده، «وجود» و «موجود» را با هم خلط کرده و در نتیجه حتی پرسش از «وجود» را نیز فراموش کرده است. ازاین رو هایدگر سوبژکتیویسمِ متافیزیکی را عاملِ اصلیِ وضعیتِ نیهیلیستیکِ انسانِ مدرن می داند. بر این اساس پژوهشِ حاضر، پرسش از امکانِ گسست از سوبژکتیویسم را به عنوانِ ضرورتِ فلسفی امروز ما مورد بررسی قرار داده است.هدف پژوهش: مقاله پیش رو بر آن است تا علاوه بر پاسخ به چیستی نیهیلیسم، متافیزیک و سوبژکتیویسم در اندیشه هایدگر، به سنجش هنر در مقام امکانی برای گسست از سوبژکتیویسم بپردازد.روش تحقیق: با توجه به موضوع و اهداف این پژوهش از روش توصیفی استفاده شده است.نتیجه گیری: با تکیه بر تفسیر هایدگر از شعر «مِنِه مِسین» از هولدرلین در مقاله «شاعران به چه کار آیند؟» و همچنین توصیفی که او ازکارهای پُل سزان ارائه می دهد، این موضوع طرح می شود که هنرمند با اجازه دادن به حضوریافتنِ عدم در کار هنری نه تنها صحنه را برای رخدادِ حقیقتِ وجود آماده می کند بلکه همزمان با آگاه کردن ما از تمایزِ میانِ «وجود» و «موجود» این دوگانگی را رفع کرده و به وحدتی رازآمیز بدل می کند و در نتیجه امکانِ گسست از سوبژکتیویسم را فراهم می آورد.
میراث تاریخی پوشاک ایران، سفر در اعماق فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۸
37 - 44
حوزههای تخصصی:
پوشاک ایران میراث تاریخ ارزشمند ی از فرهنگ مرد مان سرزمینی است که خود به تنهایی فرهنگ غنی ایرانی را به همراه د ارد . اگرچه پوشاک به عنوان یکی از جاذبه ها و مؤلفه های گرد شگری لقب گرفته است، با این حال می توان نگاهی فراجاذبه ای به آن د اشت، نگاهی که پوشاک را به خود ی خود فرهنگ می د اند . میراث تاریخی پوشاک ایران، تمرکز بر مؤلفه های فرهنگی نیست، نگاهی از د رون به عمق فرهنگ است. نگاهی از د رون به بیرون، که سیر و سفر د رون فرهنگ را شکل می د هد . فرهنگ پوشش ایرانی نمایانگر رفتار، آد اب و آیین ها، سبک تفکر و زند گی مرد مان ایرانی د ر طول تاریخ است. فرهنگ د رون پوشاک ایرانی، به همراه تمامی ویژگی های ظاهری که به بینند ه آن انتقال می یابد ، د ر برگیرند ه احساساتی است که هم به د یگران منتقل می کند و هم خود به عنوان یک ایرانی با آن ارتباط حسی برقرار نمود ه و آن را د رک می نماید . د ر بطن آن ارزش ها، هنجارها، باورها و اعتقاد اتی نهفته است که فرهنگ یک سرزمین را شکل می د هند . این نوشتار میراث تاریخی پوشاک ایران را از زمان باستان تا د وران پهلوی به شیوه کیفی و روش اسناد ی بررسی کرد ه و سیر فرهنگی آن را تحلیل می نماید . نتایج حاکی از این مطلب است که پوشاک ایران به عنوان یک میراث ماند گار ماهیتی فراپوشش د اشته، بیانگر ارزش های ماد ی و معنوی است که وقار، نظیف بود ن، زیبابود ن، مؤلفه های زیبایی شناختی، رنگ شناسی، تمسک و هم سویی با طبیعت، انسان د وستی، تفکر و اند یشه ورزی، تعاد ل، انعطاف پذیری و تعالی انسانی را روشن می نماید ؛ این امر به مثابه سیروسفر به د رون باورها و اعتقاد ات فرهنگی است که د ر عمق پوشش ایرانی حیات د ارند . واژگان کلید ی| میراث تاریخی، پوشاک ایرانی، فرهنگ، گرد شگری.
The Effect of Vitality Aspect on the Intimacy Feeling of Shiraz Urban Neighborhoods Inhabitants(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۲ - Serial Number ۴۴, Spring ۲۰۲۲
73 - 82
حوزههای تخصصی:
The present s tudy aimed to discover the memorabilia aspects and evaluate the effectiveness level on promoting the feeling of intimacy of inhabitants in localities to their biological scopes. The feeling of intimacy is a multidimensional issue for which various aspects are compelling. Based on the recent s tudies, memory as one of the criteria examines the feeling of intimacy toward their habitats. To assess the theoretical patterns, three locations were chosen as a case s tudy among old localities, including Ishaq Beyg, Blacks tone, and chicken market and three areas of irrigation, Havabord, and Eslahnezhad among new localities of Shiraz. A consis tent ques tionnaire was dis tributed among them. This s tudy includes a practical method is and developed based on correlation and descriptive-analytical technique. The ques tionnaires data were assessed by SPSS software and Spearman Correlation Coefficient tes ts, ANOVA, Tukey, Samples, and Paired Tes t Samples T and Pearson Correlation Coefficient. Our results indicated the homogeneity of particular localities in old and new contexture based on the individual feature's similarities and importance of memory aspect on the promotion of intimacy in all localities. Thus, social memories are more effective than skeletal ones in promoting the inhabitant's intimacy in localities.
واکاوی اثربخشی قوانین سامان دهی سیما و منظر شهری بر انسجام نماهای شهری (از سال 1347 تا سال 1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: انسجام نماهای شهری نقشی بی بدیل در سامان سیما و منظر شهری دارد. نماها خود ابعاد و اجزای متشکله متفاوتی دارند. کیفیت ساختاری و نحوه چینش این ابعاد و اجزا، چه در یک نمای واحد، چه در نحوه استقرار نماهای مجاور و چه در زمینه گسترده تری چون نماهای یک شهر نیاز به انسجام دارد. لازمه ایجاد این انسجام، وجود اصول و قوانینی است؛ اثربخشی مقررات در این زمینه مسئله تحقیق می باشد. اهداف: سنجش کارایی ضوابط و مقررات نماسازی مدون توسط شهرداری ها و دیگر دستگاه های ذی ربط در بازه زمانی سال های 1347 تا 1400 در ایجاد و حفظ انسجام در نماهای شهری و اجزای آن است. روش ها: نوع تحقیق کیفی و روش آن اکتشافی-تبیینی با نگرشی انتقادی است. ابتدا کاراترین «عوامل انسجام بخش نماهای شهری» تعیین گردید. تحلیل «قوانین نماسازی» در بازه زمانی ذکرشده، صورت پذیرفت. سپس هر یک از «مفاد مصوبات» با تک تک «مؤلفه های انسجام» با روش فوق تحلیل گردید. یافته ها: اثربخش ترین و جامع ترین قانون، مصوبه بهار 1393 طراحی نما در تهران می باشد. در زیر معیارهای انسجام بخش، جذابیت بصری و سپس ارتباطات محتوایی، ویژگی مصالح و معنا بیشتر متأثر از قوانین بودند. کمترین توجه نیز در مورد تناسب نما با زمینه، خوانائی، خطوط پیکره و تناسب عرض قطعات بود. نتیجه گیری: نتیجه بیانگر روند رو به رشد و در راستای حرکت به شمولیت هر چه فراتر و صراحت و شفافیت بیشتر قوانین نماسازی در انسجام بخشی نماهای شهری است؛ هرچند هنوز جای کار دارد.
بررسی الگوهای استقراری محوطه های پیش از تاریخ منطقه سیلوه پیرانشهر؛ جنوب دریاچه ارومیه بر اساس تحلیل های GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی باستان شناختی منطقه سیلوه تعداد سی و نه محوطه باستانی شناسایی شد. بر اساس گونه شناسی و مطالعات مقایسه ای مجموعه های سطحی به ویژه داده های سفالی، آثار شناسایی شده متعلق به ادوار مختلف فرهنگی (نوسنگی، مس سنگ، مفرغ، آهن، دوران تاریخی و اسلامی) را شامل می شوند. پروژه پژوهشی منطقه سیلوه با هدف بررسی و شناسایی مکان های استقراری بر اساس تحلیل های GIS ، معرفی آثار تاریخی- فرهنگی، درک جایگاه منطقه در مطالعات باستان شناختی شمال غرب، شناخت عوامل تاثیرگذار بر شکل گیری و تحلیل الگوهای استقراری و در نهایت بررسی ارتباطات فرهنگی و برهم کنش های منطقه ای و فرا منطقه ای این ناحیه با نواحی همجوار انجام گرفت. در نتیجه این بررسی یازده محوطه پیش از تاریخی شناسایی شد. یافته های سفالین نشان دهنده رواج سنت های فرهنگی حسنلو، قفقاز جنوبی، شرق آناتولی و شمال بین النهرین در این بخش از منطقه جنوب دریاچه ارومیه بوده است. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که تغییرات الگوهای استقراری در ادوار مختلف تاریخی چگونه بوده است؟ در نتیجه این پژوهش، بررسی متغیرهای گوناگون از جمله: ارتفاع از سطح دریا،آب و هوا، راه ها، جهت و میزان شیب، میزان بارش، نزدیکی به رودخانه ها و بسترهای محیطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و مشخص گردید که نقش متغیرهایی مانند دسترسی به منابع آب دائمی و کد ارتفاعی در شکل گیری زیستگاه ها تاثیر بسزایی داشته و همچنین از نظر فرهنگی، نتایج بدست آمده گویای مواد فرهنگی نوسنگی جدید و تاثیرات سنت حسنلو VIII و سنت حسنلو VII در این پهنه فرهنگی دارد. در این پژوهش بر آن هستیم تا به بررسی مواد فرهنگی و تحلیل الگوهای استقراری محوطه های شناسایی شده بپردازیم.
تطبیق نگاره های روایت کشتی نوح (ع) در نسخه های جامع التواریخ ایلخانی، مجمع التواریخ تیموری و قصص الانبیاء صفوی با متن قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
93 - 102
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: سرگذشت حضرت نوح (ع) یکی از موضوعات مهم مذهبی است که می توان بازتاب آن را در هنر نگارگری نیز مشاهده کرد. روایت کشتی حضرت نوح (ع) مضمون نگاره های بسیاری در دوره های مختلف اسلامی است. شرح این رویداد تاریخی و دینی در قرآن کریم نیز آمده است. بنابراین این امر ضرورت تطبیق نگاره های ایرانی اسلامی را با متن قرآن ایجاب می کند.
هدف پژوهش: اهداف پژوهش شامل شناسایی میزان پایبندی این نگاره ها با متن قرآن کریم است و از طریق مقایسه و تشخیص وجوه اشتراک و افتراق نگاره ها با یکدیگر و با متن قرآن کریم صورت گرفته است. پرسش های پژوهش عبارت اند از 1- نگاره های روایت کشتی حضرت نوح (ع) در نسخه های جامع التواریخ رشیدی ایلخانی، مجمع التواریخ تیموری و قصص الانبیاء صفوی، تا چه اندازه ای به متن قرآن کریم پایبند هستند؟ 2- شباهت ها و تفاوت های نگاره های روایت کشتی حضرت نوح (ع) در این سه نسخه چیست؟
روش پژوهش: در پژوهش حاضر اطلاعات کتابخانه ای و داده های اسنادی و تصویری با رویکرد توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بررسی شده است و نمونه های مورد بررسی، شامل نگاره های روایت کشتی حضرت نوح (ع) در نسخه های جامع التواریخ رشیدی ایلخانی موجود در انجمن سلطنتی آسیایی در لندن (مجموعه ناصر خلیلی)، مجمع التواریخ حافظ ابرو متعلق به دوره تیموری، محفوظ در دیوید کالکشن و قصص الانبیاء صفوی، محفوظ در کتابخانه بریتانیا است و این نگاره ها با متن قرآن کریم، مورد تطبیق قرار گرفته اند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد نگاره کشتی حضرت نوح (ع) در قصص الانبیاء نسبت به نگاره های جامع التواریخ و مجمع التواریخ بیشترین پایبندی را به متن قرآن کریم دارد.
بازنمایی عزاداری در اثرِ سوگواری بر پیکر مسیح (جوتو) و نگاره زاری بر نعش اسکندر (شاهنامه بزرگ ایلخانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
87 - 98
حوزههای تخصصی:
دیوارنگاره «سوگواری بر پیکر مسیح» به قلم جوتو و نسخه نگاره «زاری بر نعش اسکندر» در شاهنامه بزرگ ایلخانی (دموت)، دو نگاره با موضوع سوگواری است. هر دو اثر در تاریخ هنر به نوآوری هایی برای نمایش بهتر اندوه و ماتم زدگی صحنه شناخته شده اند و جالب اینکه، نوآوری ها در دو اثر بسیار به یکدیگر شبیه است. بر اساس گزارش های تاریخی برجای مانده درباره مراودات تجاری، سیاسی و مذهبی ایران در زمان ایلخانی با دولت شهرهای ایتالیا، این پژوهش در پی امکان آشنایی هنرمندان با دستاوردهای همسایگان خود شکل گرفته است و به جهت تقدم تاریخی دیوارنگاره مسیحی، امکان تأثیرپذیری نگاره ایرانی را دنبال می کند. بدین منظور با نگاهی توصیفی تحلیلی شباهت ها و تفاوت های دو اثر به دقت بررسی و سپس این ویژگی ها با یکدیگر مقایسه شد (تطبیقی با نگاهی کیفی). در کنار همانندی موضوع، ظهور واقع گرایی و حقیقت نگاری، نمود حرکت، بازنمایی پیکره هایی پشت به بیننده، نمایش عواطف و استفاده از حرکات دست برای بیان احساسات از جمله شباهت ها بود. نیز آشکار شد که دو اثر در فضای شکل گیری، ترکیب بندی، ویژگی های رنگ، جایگاه پیکره های اصلی، نمایش شدت سوگ، عناصر نمادین بازنمایی شده و هدف تولید با یکدیگر تفاوت دارند. سپس با نگاهی تاریخی و بر اساس مستندات برجای مانده (گردآوری کتابخانه ای)، جنبه های گوناگون روابط دربار ایلخانی (تبریز) و دولت شهرهای ایتالیا در محورهای سیاسی تجاری، مذهبی و فرهنگی هنری بررسی شد و راه های ممکن تأثیروتأثرها آشکار شد. با آنکه سند مکتوبی در اثبات آشنایی هنرمندان ایرانی با دستاوردهای جوتو به دست نیامد، تعدد شباهت های نوآورانه دو اثر در بازنمایی صحنه سوگواری و اسناد معتبر مراودات دو کشور، تأثیرپذیری را ممکن و مسیر را بر پژوهش های بیشتر دراین باره می گشاید.
تطبیق شکلی نگاره های افلاک در نسخه های عربی (678 ق)، فارسی (898 تا 997 ق)، عربی (1148 تا 1168 ق) «عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات» قزوینی و کتاب «التفهیم لاوایل صناعه التنجیم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
193 - 211
حوزههای تخصصی:
مضامین و مطالب عجیب و شگفت آور این جهان در دوره های مختلف مطرح بوده و علاوه بر تألیف آنها توسط عالمان، کتابت این نسخ نیز مورد توجه قرار داشته است. معمولاً نگاره هایی نیز، مبین مفاهیم و همچنین زینت بخش متون این نسخ بوده اند. یکی از قدیمی ترین این متون، عجایب نامه ها هستند. در این نسخ مضامین توسط تصاویر، بیانی واضح تر یافته اند. کتاب"عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی از جمله این آثار است که به چند زبان ترجمه و همچنین محتوای آن به تصویر کشیده شده است. پژوهش حاضر با هدف کشف و تبیین ارتباط بین مضامین و نگاره های افلاک در کتاب"عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی و کتاب"التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" و به منظور پاسخ به این سوال انجام شده است که چه ارتباطی بین متن و نگاره های کتاب "عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی و متن کتاب "التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" وجود دارد؟ روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی، با رویکردی تطبیقی بوده و اطلاعات به شیوه اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری شده است. سپس نگاره های بخش افلاک با متن کتاب قزوینی و متن کتاب"التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" که حاوی نظرات ابوریحان بیرونی در مورد نجوم است، در تطبیق قرار گرفته اند. این پژوهش، پس از تجزیه و تحلیل کمی وکیفی موارد، به این نتیجه رسیده است که مضامین و نگاره های افلاک در سه نسخه عربی(678ق)، فارسی(898 تا 997ق)، عربی (1148 تا 1168ق)کتاب "عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی با یکدیگر ارتباط داشته، اما محتوا برای تصویرگری کافی نبوده و نگارگران برای ابداع نگاره ها، به اطلاعات دیگر متون، از جمله، کتاب"التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" وابسته بوده اند. لذا با توجه به اینکه نگارگری عجایب نامه ها مبتنی بر متن بوده، در صورت کمبود اطلاعات، این فقدان، از طریق دریافت اطلاعات از منابع دیگر رفع شده است.
گفتمان زن باوری در کهن الگوی سفر قهرمان: بررسی موردی انیمیشن سینمایی زوتوپیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیشتر انیمیشن های مطرح جهان قهرمانان نقشی اساسی و محوری دارند. زوتوپیا، برنده ی اسکار بهترین انیمیشن 2016 نیز فیلمی با درون مایه ی قهرمانی است. این اثر که در قالب داستان حیوانات یا تمثیل حیوانی پرداخته شده، داستان دختر بچه ی خرگوشی به نام جودی هاپز را روایت می کند. جودی برخلاف بسیاری از کلیشه های دیزنی، شاهزاده نیست. او متعلق به طبقه ی متوسط و از خانواده ای کشاورز پیشه است. داستان زوتوپیا در دنیای مدرن رخ می دهد. داستان ها و اساطیر، ساختارهای کهن الگویی و اسطوره ای مشترک دارند؛ الگوهایی که با تنوعی نامحدود در آثار ادبی و هنری تکرار می شوند. سفر قهرمان یکی از نظریه هایی است که به وسیله ی آن می توان به ساختارهای تکرارشونده در داستان های مختلف پی برده، به تحلیل آن ها پرداخت. هدف این مقاله، دستیابی به کاربرد کهن الگوی سفرقهرمان و بازیابی مصداق های زن باوری در روایت انیمیشن زوتوپیا است. چهارچوب نظری تحلیل این انیمیشن مبتنی بر رویکرد ساختارگرایانه ی سفرقهرمانِ ژوزف کمپبل و روش پژوهش، توصیف و تحلیل روایت بصری این انیمیشن است. نتایج حکایت از وجود هماهنگی های زیادی میان داستان زوتوپیا با کهن الگوی سفر قهرمان دارد که در راستای مباحث جهانیِ روز، ازاین الگو برای طرح گفتمان های مربوط به زن باوری در رسانه ی انیمیشن بهره برداری می شود، چنان که براساس همین گفتمان، بسیاری از شخصیت های قهرمانی انیمیشن در دهه ی اخیر، بازتولید شده اند.
پست مدرن و هنرمند (هنرمند رابرت مادرول)
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
174-184
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: پست مدرنیسم، با داشتن دو ابزار شالوده شکنی و نظریه پردازی خود انعکاسی و بنابراین با به چالش کشاندن چگونگی هنر مدرنیسم، بر تنوع هنر، توجه به برابری و تفاوت ها، بازتولید قدرت مسلط بر جامعه و تأثیر فناوری های نوین در برنامه هنر تأکید می کند؛ که پاسخگوی نیازهای فراگیران در عصر کنونی (پست مدرنیسم) به شمار می آیند. هدف پژوهش: این مقاله، ضمن نقد و بررسی اصطلاحات هنر رابرت مادول در عصر پست مدرنیسم، با طرح دیدگاه های فلسفی پست مدرن و ارائه رویکردهای اصلاح هنر، ویژگی های هنر منتج از این دیدگاه را مورد امعان نظر قرار داده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر به روش فیش برداری از منابع کتابخانه های و اسنادی به بررسی موضوع مورد پژوهش می پردازد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده حاکی از آن است که هر گونه تغییر در هنر، از قبیلِ اصلاح مدیریت اجرای تغییر هنر، کنترل آن، اجرای هنر محور و یا مشارکتی، با در نظر داشتن تفکر مدرنیستی نمی تواند به تغییرات اساسی و تأثیرگذار منتج گردد. عمده این اصلاحات، پروژه هایی هستند که با گذر از فضای مدرنیستی به دنیای پست مدرنیسم، پاسخگوی نیازهای واقعی فراگیران نیستند. مادی نگری و تک ساحتی بودن آن باعث بی توجهی به نیازهای عاطفی، روحی و معنوی انسان شد. مدرنیسم نتوانست دنیای آرزوهایی که برای انسان مدرن ترسیم کرده بود به واقعیت تبدیل و با انسان و شهر و تاریخ ارتباط برقرار کند و اعتبار خود را از دست داد. پست مدرنیسم در تقابل با این بحران و با اندیشه پایان دادن به فراروایت ها و ایدئولوژی های مدرنیسم روی کار آمد و با بهره گرفتن از هنر متعارف و کلاسیک و دستاورد قدما و ارتباط آن با عرصه مدرن و به نوعی بازخوانی و دوباره خوانی آن ها، به تفکر جدید برای حل این بحران پرداخت.
مطالعه ای بر پیوند فرهنگ میان ولایت اهل بیت با نسل های انقلاب اسلامی در ایران
حوزههای تخصصی:
ایجاد و پرورش نسل های انقلابی برای یک جامعه بسیار بارز و حائز اهمیت است. تغییر و تحول در نسل ها، یکی از مهمترین مباحثی است که در علم جامعه شناسی از آن یاد می-شود. جامعه ای که با انقلاب اسلامی شکل گرفته است و در تربیت نسل های بعد از آن تلاش دارد. بی شک این انقلاب بی نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست. امام خمینی (ره) میفرمایند: از خداوند متعال توفیق کافه مسلمانان و خصوص طبقه جوانان را در محور استعمار و عمال خائن ان خواستارم از این رو در این مقاله سعی می شود که به بررسی ایجاد پیوند فرهنگی میان ولایت اهل بیت با نسل های انقلاب اسلامی در ایران پرداخته شود. این مبحث در علم معارف و علوم انسانی از مباحث مهم و کلیدی به حساب می آید که نگاه ما را به مباحث اعتقادی و به دنبال آن، مباحث پیرامونی تغییر می دهد. مهم این است که مقصدی که انسان باید به آن برسد و دعوت انبیای الهی برای رسیدن به آن مقصد است، مقام توحید می باشد.
اجتماع پذیری و سرزندگی فضاهای عمومی شهری: شواهدی از دیدگاه متخصصین و کاربران در خیابان ولیعصر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
131 - 148
حوزههای تخصصی:
بیان مساله : امروزه با روند رو به افزایش خصوصی شدن فضاهای عمومی و کنترل آن به روش های مختلف؛ اجتماع پذیری فضای عمومی که یکی از ارکان سرزندگی شهری می باشد؛ دچار چالش شده است. از طرفی کم توجهی به بعد اجتماعی سرزندگی در اکثر پژوهش ها مشاهده می شود. این پژوهش به دنبال شناسایی مهمترین شاخصه های اجتماع پذیری برای دستیابی به سرزندگی در خیابان ولیعصر تهران از نگاه متخصصان و کاربران خیابان می باشد. اهداف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی نسبت و ارتباط دو مفهوم اجتماع پذیری و سرزندگی در خیابان ولیعصر تهران جهت کاربست نتایج آن در برنامه ریزی فضاهای عمومی شهری است. روش پژوهش : در این راستا، یک تحلیل تطبیقی بر اساس دیدگاه متخصصین آشنا به خیابان ولیعصر و کاربران این خیابان انجام گردید. با اتخاذ یک رویکرد ترکیبی مبتنی بر طرح تحقیق متوالی اکتشافی و با استفاده از سه روش مصاحبه بدون ساختار، پیمایش کمی و مشاهده میدانی، داده های پژوهش گردآوری شد. یافته ها: در مجموع 7 معیار اصلی توسط متخصصین شناسایی شد که 3 مورد از این 7 معیار مورد تأیید کاربران قرار نگرفت. در ادامه نتایج در دو محور مورد بحث قرار گرفت. نخست اینکه مشخص شد برخلاف دیدگاه متخصصین، معیارهایی که حالت جمع گرایانه تر دارند، از سوی کاربران کمتر ترجیح داده می شوند. ضمن اینکه تفاوت های اساسی در دیدگاه این دو گروه وجود داشت. بطوری که متخصصین، نگرشی علمی اما ایده آل گرا نسبت به مسائل و موضوعات فضاهای عمومی داشتند. در حالی که دیدگاه کاربران، یک دیدگاه ساده، حداقلی اما واقعی از ترجیحات و خواسته های آن ها از یک فضای عمومی می باشد که مبتنی بر تجربه زیسته آن ها از فضاهای عمومی است. نتیجه گیری: در نهایت تحقق اجتماع پذیری فضاهای عمومی در گرو یک سری از الزامات و شرایط زمینه ای تشخیص داده شد که در حیطه ساختارهای کلان سیاسی، نهادی و اجتماعی قابل جستجو هستند.
توسعۀ کاربردهای الگوریتمیک در معماری مرور و تحلیلی بر سیستم های L(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم بهمن ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
5 - 22
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : سیستم های L یکی از الگوریتم های محاسبه فرایند خودسازمانده «رشد حساس به محیط» گیاهان و یکی از پنج روش اصلی مولد هستند که با توجه به ساختار و زمینه اصلی کاربرد، پتانسیل های زیادی در معماری نوید می دهند، اما در عین حال، نمونه های به کارگیری آنها در معماری اندک بوده و هنوز به میزان کافی توسعه نیافته اند. لذا توسعه آنها مستلزم مطالعه ای مروری جامعی است که ضمن بررسی در زمینه اصلی و شناسایی پتانسیل های محتمل، مروری بر پیشینه کاربردهای آن در معماری و همچنین در سایر زمینه ها از جمله شهرسازی، مهندسی سازه، هوافضا و غیره کرده و ضمن تقسیم بندی و مقایسه این کاربردها، با این دیدگاه پیشنهاداتی جهت توسعه ارائه کند. هدف پژوهش : هدف از این پژوهش بررسی جامع سیستم های L و شناسایی کاربردها و پتانسیل های آن در معماری است. روش پژوهش : این مقاله مروری، به روش توصیفی-تحلیلی بوده و گردآوری داده ها در آن به صورت اسنادی است. اسناد استفاده شده در این مقاله شامل انواع مقالات، کتاب ها، پایان نامه ها و مسابقات معماری معتبری است که تمام یا بخشی از آنها به پژوهش درمورد کاربردهای معماری و سایر کاربردهای مرتبط سیستم های L می پردازد که از حدود سال 2000 م. به بعد انتشار یافته اند. نتیجه گیری : با بررسی الگوریتم در زمینه گیاه شناسی، مشاهده می شود پنج کانسپت اصلی سیستم های L عبارتند از: توسعه، انتزاع، خودمتشابهی، پیچیدگی درعین سادگی و توپولوژی؛ که در این میان کانسپت توسعه در معماری کاربرد بیشتری داشته، درحالی که سایر کانسپت ها کمتر موردتوجه بوده است. در این زمینه رصد کاربردها در حوزه های دیگر و متدلوژی های به کارگرفته الهام بخش خواهد بود که در بخش سوم با بررسی جامع، ضمن تقسیم بندی کاربردهای مختلف، به مرور آن پرداخته شده است. روند تحقیقات در کاربرد معماری سیستم های L شناسایی و دلایل کاهش آن در سال های اخیر و پیشنهاداتی در راستای توسعه بیان می شود. تحلیل های دیگری نیز از جمله اعتبار علمی اسناد، انواع کاربردها، روش های استفاده از سیستم L و مرحله استفاده از آن در طراحی نیز ارائه شده است.
نقش ذهنیت طراح در بازنمود لایه های آثار معماری معاصر ایران با نگاهی به اندیشه فرم نشانه دار دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اسفند ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با به کارگیری نشانه شناسی به عنوان پارادایم نظری پسامدرنیسم در فرایند خلق اثر، معنا اهمیت یافت، موردی که در تحقیقات پیشین در نظر گرفته نشده بود. از نکات قابل بررسی در معماری معاصر ایران کم توجهی به وجوه معناشناختی در فرایند طراحی است که نادیده گرفتن این مهم موجب تضعیف ابعاد هویتی می شود. «ژیل دلوز» با استمداد از نشانه شناسی پیرس به بیان روند شکل گیری محیط واقعی در سینما پرداخته است. وی قبل از تحقق محیط واقعی، جهان اولیه ای (پس زمینه) را ترسیم و برای آن دو مؤلفه قدرت و کیفیت را تبیین می کند. وی شکل گیری محیط واقعی را نوعی فعلیت می پندارد که حاصل کنش یک چیز با چیز دیگر است. این مفاهیم در معماری به معنای الهام گرفتن طراح در ایده یابی از مؤلفه های پس زمینه مفاهیم و ویژگی های معماری سنتی و سپس انتخاب از میان لایه های آن و در نهایت خلق اثر است. در پژوهش با توجه به اندیشه های دلوز و مراجعه به نظرات پنج نفر از طراحان حرفه ای معاصر ایران، به ارزیابی فرایند شکل گیری آثارشان و نحوه انتخاب از میان لایه های متن معماری و در نهایت تعیین نوع فرم دلوزی پرداخته شده است. هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی شیوه های طراحی معماران حرفه ای ایران، شناسایی مؤلفه های پس زمینه تأثیرگذار بر آن و شناخت نحوه بهره گیری از لایه های متن معماری در خلق اثر است. روش پژوهش: در این پژوهش کیفی، گردآوری اطلاعات از طریق توصیفی-تحلیلی و مطالعه مدارک مربوط به فرایند طراحی معماران، تجزیه و تحلیل داده ها از روش «تحلیل محتوا» با رویکرد «نشانه شناسی لایه ای» صورت گرفته است. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که معماران حرفه ای ایران در ایده پردازی از مفاهیم و ویژگی های معماری گذشته، الهام و سپس با بیانی نو از لایه های مختلف معماری به ویژه لایه تأویلی و زیباشناختی، درک عمیق تر و متکثری از معنا را بیان و مفاهیم گذشته را در معماری امروز بازتاب می کند.
تحلیل مدل الماس فرهنگی در معماری بناهای حکومتی دورۀ پهلوی اول با رویکردی انتقادی به جامعه شناسی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم بهمن ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
55 - 70
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : معماری به مثابه اجتماعی ترین هنرها پدیده ای است که معانیِ اجتماعی، فرهنگی، آیینی و سیاسی گوناگون را از طریق محتوا و فرم بصری اش بازنمایی می کند و همزمان بر سازمان دهی ادراکات و رفتار انسان نیز اثرمی گذارد. عرصه معماری همواره جولانگاه حضور قدرت و نظام های سلطه به نیت بازنمایی اقتدار و مشروعیت بخشی به حکومتشان بوده است. این پژوهش به تحلیل انتقادی مدل جامعه شناختی«الماس فرهنگی» در تولید و ساخت معماری ابنیه حکومتی در دوره پهلوی اول می پردازد.
هدف پژوهش : هدف پژوهش در حالت کلی، واکاوی نقش کلیدی معماری در بازنماییِ مفاهیم ایدئولوژیک و بازتولیدِ قدرتِ طبقات مسلط و به صورت موردی چگونگی نظارت و تحت کنترل درآوردن فرایند تولید، توزیع و مصرف هنر (معماری) و اثرگذاری بر جامعه و فرد توسط حاکمیت دوره پهلوی اول و پاسخ به این سؤالات است که اولاً رابطه میان ساخت قدرت و تولید معماری در دوره پهلوی اول چگونه بوده است؟ و ثانیاً برپایه رویکرد انتقادی به جامعه شناسی هنر، پیوند میان عناصر تشکیل دهنده مدل الماس فرهنگی در ساخت ابنیه حکومتی دوره پهلوی اول به چه صورت است؟ روش پژوهش : پژوهش بر حسب هدف، بنیادی و بر اساس ماهیت داده ها، کیفی است. داده ها به صورت مطالعات اسنادی و نیز مطالعات میدانی اعم از مشاهدات متنی شده و مشاهدات ناب جمع آوری شده اند که به روش انتقادی و در قالبی تفسیری -تبیینی تحلیل شده اند و تلاش دارد تا ارتباط و جایگاه آن ها را در مدل الماس فرهنگی و پیوندشان با مدیریت قدرت و سلطه در رژیم پهلوی اول بررسی کند. نتیجه گیری : نتایج پژوهش بیانگرِ این نکته است که رژیم پهلوی اول با کنترل و نظارت بر تولید و توزیع معماری و حمایت از هنری که ایدئولوژی های حاکمیت را بازنمایی کند، از رهگذر گفتمان ملی گرایی و ناسیونالیسم باستان گرا تلاش داشت تا با یکپارچه سازی جامعه، به کنترل خوانش مخاطبان از آثار معماری بپردازد و به میانجی گری معماری، مشروعیت خود را در جامعه نهادینه و قدرت خود را به صورت امری هژمونیک تحکیم، تقویت و بازتولید کند.
بررسی نقش مؤلفه غنای حسی در ایجاد سرزندگی و حس تعلق به مکان در بازارهای محلی (مطالعه موردی: شهرک شهید بهشتی مشهد)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه بازار ها به عنوان ستون فقرات و قلب تپنده اقتصاد شهر های ایرانی شناخته می شوند باید با وحدت معنایی و فضایی خود، تجلّی گاه هنر، اندیشه و تدبیر ایرانی بوده و در جهت رفع نیاز های انسانی به مطلوب ترین شکل عرض اندام نمایند. تجربه انسان در فضاهای مختلف شهر نیز از طریق کانال های حسی گوناگون صورت می گیرد؛ در ادراک فضا هرچه اندام های حسی بیشتری تحریک شوند، تأثیر گذاری فضا بیشتر و درک از فضا کامل تر و عمیق تر صورت خواهد گرفت و احتمال سرزندگی، حس تعلق به مکان در آن فضا نیز افزایش خواهد یافت. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش مؤلفه های غنای حسی در ایجاد سرزندگی و حس تعلق به مکان در شهرک شهید بهشتی مشهد است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت آمیخته و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. جهت گردآوری اطلاعات پیشینه و مبانی نظری، از روش مطالعات کتابخانه ای و جهت گردآوری و تحلیل اطلاعات در مطالعه میدانی از روش پیاده روی حسی، یادداشت برداری حسی و پرسشنامه حضوری استفاده شده است. جهت سنجش غنای حسی در بازارِ محلیِ شهرک شهید بهشتی مشهد، به بررسی عوامل محرک و میزان درگیری هر کدام از حواس پنج گانه و همچنین حسِ امنیت، حسِ زمان و حسِ تعلق پرداخته شد، مساحت رنگ شده در نمودارها، میزان درگیری حواس در این بازار را نشان می دهد. یافته ها بیانگر آن است که به ترتیب بیشترین مساحت رنگ شده مربوط به حس بینایی است؛ بعد از حس بینایی بیشترین میزان درگیری حواس مربوط به حسِ زمان است چرا که گذر زمان در این مکان به دلیل سرزندگی و جذابیت بازار احساس نمی شود و میزان درگیری حواس زیاد است. اولویت بعدی غنای حسِ بویایی می باشد که دلیل آن وجود (انواع مواد غذایی، میوه وسبزیجات و ماهی) است؛ درگیری حواسِ شنوایی و چشایی در بازار شهرک شهید بهشتی به یک میزان است و بعد از این حس ها، غنای حسِ امنیت و در آخر غنای حس لامسه احساس می شود.
فرهنگِ مصرفی و بازنمود فضایی آن در شهرهای میانی (نمونه های مطالعه: سمنان، رشت، همدان، قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بستری از بسطِ مدلِ شهرِ سرمایه دارِ نئولیبرال، مصرف شهر با نشانه های فراوانی رخ نمون شده است. کالایی شدن شهر، توسعه خدمات تجاری شهری در خدمت مصرف بیشتر و اختصاص بهترین اراضی شهری برای امر مصرف و بروز فرهنگ پست مدرنیستی مصرف با شتاب و مقیاسی وسیع طی بیست سال گذشته در کلانشهرها و حتی شهرهای میانی از آن جمله است؛ که تعریف، شناسایی و تطبیق/عدم تطبیق آن، مسئله نظری و تجربی این پژوهش است. درواقع سوال اصلی اینجاست که بروزِ فرهنگ پست مدرنیستیِ مصرف، در سطح شهر چگونه است؟ هدف این مقاله، بررسی نحوه بازنمود روندهای عام مصرف گرایی شهری در شرایط خاص شهرهای میانی ایران بوده و روش آن از حیث هدف کاربردی و به دلیل پیوند عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بازنمود کالبدی آن، تبیینی است. مفاله حاضر به کمک روش تحلیل عاملی تاییدی، شاخصه های فضاییِ فرهنگِ مصرفی را در شهر استخراج نموده است. شاخص های برازش به دست آمده، تایید کننده مطلوبیت مدل بوده و مقادیر آماره t بین متغیرهای مرتبه اول و دوم، نشان از معنی دار بودن رابطه است. همچنین به کمک معادلات ساختاری، مسیر، نوع و شدت ارتباط بین متغیرهای مکنون فوق الذکر و متغیر مکنون شهرِ مصرفی، ترسیم شده است. بر این اساس متغیر مستقلِ فروشگاه های بزرگ با ضریب مسیر 0.83 بیشترین و متغیر مستقل طرح های کلان مقیاس با ضریب مسیر 0.14، کمترین رابطه را با شهرِ مصرفی داشته اند. یافته مقاله نشان می دهد مصرفِ مکان در شهرهای کشور، به اشکال مختلف ظهور یافته و در سطوح پیکر، سیما و چهره شهر، خود را بروز داده است.
مطالعه تحلیلی معنای عناصر نمادین با تأکید بر هاله نور در نگارگری مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر مانوی یکی از هنرهای غنی و اثرگذار است که آغاز آن از سده سوم م در ابتدای تشکیل حکومت ساسانی آغاز شد و تا چند قرن بعد از اسلام ادامه یافت. مانی و پیروانش از هنرهای بصری و تجسمی که شاخص ترین آن ها هنر نقاشی و نگارگری است آثار بسیار نفیسی بر جای گذاشته اند که بر نگارگری ایرانی در دوره های بعد تأثیرگذار بوده است. با نگاهی کلی به ویژگی های ساختاری آثار مانویان می توان به عناصر نمادینی دست یافت که اغلب در بیشتر نگاره ها تکرار شده و دارای مفاهیم خاصی هستند. هدف این پژوهش پی بردن به سیر تحولات هاله نور در نگارگری مانویان و درک شباهت های تجسمی آن می باشد. هاله نور در هنر مانوی با هدف رسیدن به نور و رستگار شدن روح انسان می باشد. سؤال این پژوهش چه عناصری در نگارگری مانوی به کار رفته است و دارای چه معنایی می باشند؟ دارای چه ویژگی های بصری و ساختاری می باشند؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و با استفاده از مطالب کتابخانه ای اسنادی و بررسی نمونه های نقاشی مانوی جمع آوری شده است و تحلیل بر اساس هاله نور و ویژگی های آن می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد مانویان از عناصر نمادینی چون گل نیلوفر، مروارید، آسمان آبی، هاله نور، کشتی و درخت زندگی در نگاره هایشان استفاده می کردند و مهم ترین عنصر در بین این عناصر هاله نور بوده که بسیار متنوع تر از دیگر عناصر بوده که با رنگ ها و آرایه های تزئینی متفاوتی اجرا می شده است. در نگاره های مانوی این نماد به معنای نور و پاکی است و فردی که دارای هاله نور باشد مقدس و دارای جایگاه معنوی ویژه ای است.
خوانش نسبت تاریخ گرایی و مفهوم هویت در میراث معماری مدرن شهر تهران (1320- 1310)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
21-1
حوزههای تخصصی:
اهداف: میراث معماری مدرن اولیه در دوره پهلوی اول، بیانگر مفهوم هویت در ساحتی جدید بوده که حاصل انقطاع معماری سنتی ایران است. تجربه معماری تاریخ گرا در دوره پهلوی اول، از نخستین تلاش های صورت گرفته در راستای امتداد هویت معماری ایران در این قالب نوین می باشد. هدف از این پژوهش بازخوانی ریشه ها و سطوح رویکرد تاریخ گرا در دوره پهلوی اول است تا چگونگی استمرار هویت در میراث معماری مدرن این دوره تبیین گردد. روش ها : رویکرد این پژوهش کیفی است که با روشی توصیفی-تحلیلی، ارتباط ارزش فرهنگی میراث معماری مدرن را با مفهوم هویت در معماری تعیین نموده، از طریق رجوع به اسناد مربوطه، روند شکل گیری معماری را در دوره پهلوی اول مورد بررسی قرار داده و با مطالعه منابع کتابخانه ای، به واکاوی مفهوم هویت در معماری و مؤلفه های وابسته به آن می پردازد. سپس با روشی استنباطی، ارتباط سطوح تاریخ گرایی و هویت پذیری در میراث معماری مدرن را واکاوی نموده و بر اساس آن ابنیه منتخب از جریان تاریخ گرای پهلوی اول را مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهد. یافته ها: تاریخ گرایی تقلیدی، الگویی و مفهومی سه سطح شکل دهنده رویکرد بازگشت به گذشته هستند که با مراحل مختلف هویت یعنی فرمی، استنباطی و معنایی ارتباط مستقیم دارند. نتیجه گیری: هویت در میراث معماری دوره پهلوی اول با نگرش تاریخ گرا، در ابتدا از طریق برداشت مستقیم و انطباق عینی با شاخصه های معماری تاریخی ایران، به شکلی فرمی انتقال می یابد. در امتداد آن، گروهی دیگر از ابنیه شکل می گیرند، که هویت در آن ها به واسطه به کارگیری غیرمستقیم عناصر معماری ایران و پالایش و تجرید مؤلفه های تاریخی، از طریق بازنمایی محتوایی امتدادیافته و ضمن تأکید بر تشابه، تمایزی فرهنگی را در میراث معماری این دوران، به نمایش می گذارند.
تحلیلی بر الگوی «خیابان مزار» در شهرسازی دوره تیموری بر اساس مدارک نوشتاری و باستان شناسی مجموعه های هرات، سمرقند و شهر سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۹
۳۴-۱۷
حوزههای تخصصی:
خیابان-مزار الگویی از مجموعه سازی در دوره تیموری است، با فرمی مبتنی بر استقرار ابنیه مقابر، مزارات و بناهای مذهبی، در امتداد یک گذر حومه ای و یا یک شریان شهری. مستندات باستان شناسی و تاریخی وجود پنج نمونه از مجموعه های خیابان-مزاری در عهد تیموری را گزارش داده اند که از میان آنها سه مجموعه، شاه زنده در سمرقند، دارالسیاده در شهر سبز و خیابان در هرات را می توان از شاخص ترین نمونه های این نوع از مجموعه سازی عنوان داشت. خیابان-مزار هرات را نیز به دلیل دارا بودن قدمتی بیشتر و همچنین استقرار بناهایی پرشمارتر نسبت به دو نمونه دیگر، می توان به عنوان نمونه شاخص این فرم معرفی نمود. در این مقاله ضمن بررسی تحولات ساخت وساز در طول محور خیابان هرات در طی دوره های آل کرت و تیموری، روند تحولات در این محور تبیین می گردد. سپس شاخصه های خیابان-مزار هرات در پایان عهد تیموری به منظور دستیابی به ویژگی های کلی مجموعه های خیابان-مزاری در این دوره، با دو خیابان-مزار دارالسیاده و شاه زنده مقایسه می شود. اطلاعات این مقاله با روش های کتابخانه ای، مشاهده بصری و تحلیل یافته های حاصله، گردآوری شده و پژوهش با روش تحلیلی-تاریخی صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فرم خیابان-مزار در مجموعه سازی دوره تیموری مشتمل بوده است بر استقرار منظم ابنیه مقابر در دو سوی معبری که به بنایی مهم در انتهای مسیر منتهی می شده است. در این میان خیابان-مزار هرات با قدمتی بیشتر نسبت به سایر نمونه های هم دوره اش در نقطه ای محوری از حومه شهر هرات قرار داشته و در راستای آن به غیر از بنای مقابر، سایر ابنیه مذهبی و خدماتی نیز مستقر بوده اند.