فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۲۱ تا ۲٬۷۴۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
هنر زمستان ۱۳۷۳ شماره ۲۷
حوزههای تخصصی:
درباره زبان تئاتر
حوزههای تخصصی:
کاربست نظریه های زبان شناسی در تحلیل اثر هنری کاربرد نقض اصل ادب در تحلیل نمایشنامة وای بر مغلوب غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربردشناسی1 مطالعه معنی است؛ معنایی که فرستندة پیام آن را منتقل و گیرنده، آن را برداشت می کند. از سرفصل های اصلی این رویکرد مباحث ادب2، اصول همکاری در مکالمه3، بهره گیری از قواعد نوبت گیری4 و همچنین کنش های گفتاری5 است. در میان اصول فوق، اصل نقض ادب در نمایشنامة وای بر مغلوب (1349) غلامحسین ساعدی (1364-1314) بروز بیشتری دارد. به همین علت در این پژوهش برآنیم تا شیوة شخصیت پردازی در آثار او را از این منظر مورد بررسی قرار دهیم. در تاریخ ادبیات نمایشی ایران، «ساعدی» را به عنوان چهرة نوگرای این عرصه می شناسند. از این رو پژوهش حاضر می کوشد با الگوهای منتج از دانش کاربردشناسی زبان، فارغ از ساختار نمایشی اثر، تم و سایر عناصر شکل دهنده به درام، نشان دهد نوگرایی، چگونه در زبان نمایشی او جلوه گر است و نیز به این پرسش پاسخ دهد چگونه شخصیت هایی که متعلق به طبقات فرودست جامعه هستند، با بهره گیری از زبان به عنوان یک ابزار بر دیگر شخصیت هایی که به طبقات فرادست اجتماع تعلق دارند چیرگی پیدا می کنند. تحلیل مبحث نقض ادب در این نمایشنامه نشان می دهد به طور نسبی، میزان بهره گیری هر شخصیت از این اصل، رابطه مستقیمی با میزان قدرت او در هر مقطع از نمایشنامه دارد. به عبارتی، شخصیت های مقتدر که لزوماً از شأن و طبقة اجتماعی بالاتری برخوردار نیستند، به طور گسترده تری اصول ادب را نقض می کنند. می توان چنین مدعی شد به نوعی ساختارهای تثبیت شدة نظام قدرت در این اثر رنگ باخته است.
یک پیشنهاد-پژوهشگاه موسیقی، اهمیت و ضرورت آن
حوزههای تخصصی:
شناخت ساختار کالبدی قلعه روستای خورانق با رویکرد تأثیرپذیری از الگوهای رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش سعی بر آن دارد که ضمن معرفی اجمالی ساختار کالبدی قلعه روستای خورانق، اقدام به شناسایی رفتارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ساکنان نماید و از این رهنمود به دنبال این پرسش است که آیا مفاهیم اجتماعی، رفتارهای فرهنگی و شرایط اقتصادی، در شکل گیری کالبدی قلعه مؤثر بوده است یا خیر و اگر مؤثر بوده در چه حد، شکل قلعه را تحت تأثیر خود قرار داده است؛ قلعه ای که علاوه بر قدمت زیادش، از معدود قلعه های کاملاً مسکونی (بدون سیستم حکومتی) یزد و حتی ایران شمرده می شود. این قلعه منحصربه فرد و بسیار نادر، هم اکنون کاملاً خالی از سکنه است و هیچ یک از ساکنان قدیمی در آن سکونت ندارند تا بتوان از طریق آن ها به مطالعات میدانی و دریافت تأثیر رفتارهایشان بر کالبد پرداخت. همچنین بدان سبب که منابع کمی نیز درباره آن وجود دارد، تنها راه ممکن، اظهار نظر از طریق آثار کالبدی باقی مانده است؛ البته نمی توان تجربه های زیست معدود ساکنان در قید حیات قلعه را نیز نادیده گرفت. هدف این پژوهش آن است که ضمن شناخت یک نمونه بکر معماری بومی، به تأثیر متقابل رفتارها و باورهای ساکنان و کالبد معماری بپردازد. این مقاله بر پایه نتایج کاوش های بسیار محدود باستان شناسی، تحقیقات میدانی، مطالعات تاریخی و بررسی انتقادی متون، نتیجه خواهد گرفت که کالبد قلعه، که در طول زمان بر پایه طرحی منسجم، به دور هسته ای مرکزی پیچیده شده است، بر پایه فلسفه ای اجتماعی، فرهنگی و مذهبی شکل گرفته؛ به طوری که شناخت کالبد، بدون شناخت مفاهیم در پس آن، میسر نیست و این دو، موجودیتی جدانشدنی اند.
طرح، نقش و رنگ رایج ترین قالی های واگیره ای یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در زمینة بررسی و مطالعة متنوع ترین طرح قالی های واگیره ای به جا مانده در یزد به ویژه در مجموعه های خصوصی است که از دوران قاجار در این منطقه بافته شده اند که با استفاده از روش تحقیق توصیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای و با تکیه بر مصاحبه های میدانی و مشاهده قالی های باقیمانده و تهیه تصویر از آنها، به بررسی و معرّفی مهم ترین و پررونق ترین قالی های دارای طرح های واگیره ای این دوران می پردازد.
از دوران قاجار، طرح های واگیره ای مانند «گل و ماهی (هراتی)»، «سردارجنگی»، «امیرجنگی»، «احمد محمدآبادی»، «تال و خونچه» و بعضاً «شرق لندن» در یزد از رواج و محبوبیّت بیشتری در بین بافندگان و خریداران یزدی برخوردار شدند. از آنجا که طرح برخی از این قالی ها، مانند سردارجنگی و امیر جنگی همیشه دارای یک طرح، نقش یا رنگ ثابت نبوده اند، به همین سبب انواع قالی هایی که به این نام ها در یزد بافته شده اند نیز معرّفی می شوند.
مقاله حاضر می کوشد ضمن شناخت سیر تحوّل قالیبافی و ساختار فنی بافت آن در استان و بررسی رایج ترین قالی ها با طرح واگیره ای، به تنوعات، ویژگی های طرح و رنگ، تفاوت ها و نقاط مشترک و تأثیر و تأثّر این قالی ها از سبک های مناطق دیگر بپردازد و سپس ارتباط و دسته بندی نقوش و رنگ های به کار گرفته شده در قالی ها را، تا حدّ امکان مورد شناسایی قرار دهد.
این بررسی ها نشان می دهد که ضمن تأیید بومی بودن نام طرح و نوع نقوش و هم نشینی آنها در قالی ها، هنرمندان یزدی در ارایه طرح، نقش و رنگ قالی های دستباف خود، از همة هنرهای سنتی و بومی یزد بهره برده اند و به طور کلّی ساختار هر کدام از قالی ها به گونه ای با نمادهای هنری، تاریخی، فرهنگی و اعتقادات مذهبی مردمان این خطّة کویری، ارتباط مستقیم دارد.
درون و برون دنیای انیمیشن کره شمالی
حوزههای تخصصی:
نگارگری ایرانی و شهود ذات اشیاء
حوزههای تخصصی:
کهن – الگوی گمشده، بازدیدی از باغ ایرانی
حوزههای تخصصی:
برای گردآوردن مقاله ها و نظرات محققان ایرانی درباره ی «باغ ایرانی» به مقاله خوب خانم فریارجواهریان در کتاب «باغ ایرانی حکمت کهن ، منظر جدید» برخوردم. از ایشان اجازه گرفتم تا مقاله را در «گردشگری» چاپ کنم ، به لطف، اجازه دادند. برخی از قسمت های مقاله، به مقالات دیگر و پیوست های کتاب اشاره دارد که از متن حذف و به جای آن «...» گذاشته شد.
آپولینر هرگز به اصفهان نرفته بود، اما در خیال خود آن چنان «گل سرخ اصفهان» را توصیف می کند که گویی عطر و نفسِ بهشتیِ آن را با تمام وجودش حس کرده است.
در خیال من نیز باغی نشسته است: پاسارگارد. 2540 سال پیش، صبح گاه است و کوروش کبیر بر روی صفه ی قصرش ایستاده است و به ردیف های بی انتهای سربازانش می نگرد. خورشیدِ سرزمین فارس، آن چنان درخشان است که تنها خطوط اطراف پیکر تنومند سربازان پیداست. آبی لاجوردی آسمان روی سپرهای فلزی شان منعکس شده است. آنی، پادشاه، سربازان را چون سروهای منظم می بیند و آن گاه به لذت ایستادن بر بلندی و نگریستن به باغ، پی می برد، لذتی بسیار شکوهمند. غروب همان روز به حرمسرا وارد می شود. دختران «شیرازی» با قامتی بلند و موقر در دو ردیف به استقبالش ایستاده اند و پادشاه از میان لباس های حریر الوان آن ها قدم برمی دارد. باز هم در خیال خود دو ردیف «سرو» قد بلند و طناز را می بیند و یقین پیدا می کند که قدم زدن، میان دو ردیف درخت انبوه ، بسیار فرح بخش است.
نظم، عنصر اصلی در تحلیل علمی منظر خیابان*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خیابان مبحث مورد علاقه اکثر نظریهپردازان در حوزههای مختلف است. تفاوت دیدگاهها در این زمینه باعث شده تعاریف و به دنبال آن روشهای متفاوت برای مداخله در خیابان ارائه شود : کالبدی (لینچ، ۱۹۶۰ و کالن، ۱۹۶1 و بیکن، ۱۹۷۶)، زیباشناسی
(کبلانس، ۱۹۹۸)، اجتماعی (جیکوبز، ۱۹۶۱)، فرهنگی (لمنورل، ۱۹۹۴)، سیاسی (مارکس، ۱۸۷۰) یا تاریخی (نیکولو، ۱۹۹۵)؛ و به موازات آن دیگر محققین به دنبال راهکار جدید برای مداخله در خیابان باشند. از رویکردهای اخیر، کمیکردن کیفیتهای شهر است که دستور کار دانش منظر شهری قرار گرفته و یکی از ابزارهای آن نگرش سیستمی است.
بر این اساس، نظریهپردازان با نگاه سیستمی به شهر سعی در ارائه یک بستر علمی برای تحلیل سازمان فضایی شهر و نقش آن در تولید منظر شهری داشتهاند. از آنجا که خیابان، مهمترین عنصر کیفی و کمی در تشکیل سازمان فضایی شهر محسوب میشود، کمیکردن کیفیتهای آن از طریق برخورد سیستمی، چارچوبی علمی را برای مطالعه و طراحی در اختیار قرار میدهد. این مقاله در صدد است با استعانت از بنیان نظری نگرش سیستمی به بررسی و تبیین جایگاه نظم در تحلیل منظر خیابان پرداخته و تعاریفی مشخص از نظم خیابان و نقش آن در تولید منظر خیابان ارائه دهد.
بررسی جایگاه خیال و اسطوره در نقاشی قهوه خانه ای (روش ژیلبر دوران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاشی قهوه خانه ای از معدود هنرهای عامیانه برجامانده در ایران است که خاستگاه آن، نگرش های ملی و مذهبی مردم(عوام) در عصر قاجار است. پشتوانة این نقاشی ها خیال و اسطوره است که ریشه در ذوق فکری و روح جمعی دارد. خیال بن مایة صوری، نقاشی ها را شکل داده و اسطوره های ملی و مذهبی نیز بن مایه های محتوای آثار را می سازند که خود ریشه در فرهنگ غنی و روح جمعی ایرانیان دارد. نقاشی قهوه خانه ای که به دست هنرمندان مکتب ندیده پایه گذاری شد، بر پایه های تخیل و اسطوره مداری استوار است، چنان که نقاشان این شیوه کار خویش را خیال نگاری نامیده و ارتباط آن را با تخیل، منشأ آفرینش آثارشان اعلام می کردند. اسطوره مداری (ترسیم اساطیر ملی و مذهبی) نیز از ارکان مهم این هنر محسوب می شود و تقابل نیروهای خیر و شر، مفهوم اصلی این اسطوره مداری را شکل می دهد. این نمودهای تقابل گونه در ناخودآگاه هنرمند مکتب ندیده نهفته است و می توان با کمک نظریه منظومه شبانه و روزانه ژیلبر دوران آنها را رمزگشایی کرد. ژیلبر دوران این نمودهای متضاد را مربوط به ناخودآگاه آدمی و ترس وی از عالم ناشناخته مرگ که به واسطه زمان بر انسان تحمیل شده می داند، می توان این امر را در مورد هنرمندانی بررسی کرد که به واقع به ترسیماتی برخاسته از تخیل خویش دست زده و به شکل خودجوش و بدون آموزش، تخیلات خویش را نقاشی کردند. این مقاله بر آن است با توجه به نظریه منظومه شبانه و منظومه روزانه ژیلبر دوران و به روش اسنادی و کتابخانه ای، به واکاوی جایگاه تخیل و اسطوره و نقش سازنده عنصر خیال و اسطوره پردازی در نقاشی قهوه خانه ای بپردازد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که هنرمندان شیوه قهوه خانه ای با مدد از تخیل و نیروی آفرینشگری آن و با استعانت از اسطوره پردازی به ترسیم هراس های شخصی(ترس از مرگ) و ناخودآگاه جمعی ملت خویش دست زدند و هم زمان عناصر تقابل گونه ای در برابر این هراس ها ترسیم کردند.
تحلیلی بر طرح و نقوش و بررسی ریشه های تاریخی قوچ های سنگی در گورستان های دوران اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
121 - 137
حوزههای تخصصی:
در طی ادوار مختلف اسلامی، بنا بر اعتقادات و باورهای مذهبی و فرهنگ و جغرافیای خاص هر منطقه از ایران، سنگ قبر های متنوعی در اشکال و ابعاد مختلف مورد استفاده قرار گرفته که از آن جمله می توان به افراشته، محرابی، ساده ایستاده، صندوقی، گهواره ای، قوچ شکل، شیر سنگی، اسب شکل اشاره کرد. از مهمترین این دسته از سنگ قبرها، از منظر معناشناختی و باورهای اسطوره ای، قوچ های سنگی هستند که عموماً در نیمه غربی ایران و بالاخص در شمال غرب و غرب ایران یافت می شوند. بررسی و مطالعه این گروه از سنگ قبرها می تواند به نمودارسازی و کشف مفاهیم این آثار ارزشمند در هنر ایرانی – اسلامی منجر شود و در نهایت می تواند به اهداف و جوابی منطقی برای سؤالات زیر نیز دست یابد: اهداف: الف. بررسی و مطالعه قوچ های سنگی گورستان های حاوی این سنگ قبر ب. نمادشناسی و مطالعه کهن الگوی قوچ های سنگی و تطبیق آن با مفهوم شناختی این نقش در ایران باستان ج.بررسی طرح و نقوش موجود بر روی قوچ ها سؤالات: قوچ های سنگی در گورستان های دوران اسلامی ایران، در کدام حوزه جغرافیایی و در چه زمانی مورد استفاده قرار گرفته است؟ باورها و اعتقادات نهفته در تندیس قوچ سنگی در گورستان های ایران کدام بوده و چه ارتباطی بین مفاهیم و نمادشناسی این نقش در دوران اسلامی با نقش آن در پیش از اسلام وجود دارد؟ انواع نقوش بر روی قوچ های سنگی کدامند و ریشه های آنها چیست؟ در این راستا، پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی – تحلیلی و تاریخی و به کمک اسناد کتابخانه ای و بررسی های میدانی به دنبال معناشناسی، جست و جوی کهن الگویی و همچنین ریشه شناسی اعتقادی نقش قوچ در سنگ قبور اسلامی ایران، از طریق پی جویی آن در طول دوره های پیش از تاریخ و تاریخی است. مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که قوچ های سنگی بیشتر در نیمه غربی ایران یافت می شوند و غیر از چند مورد، اکثراً متعلق به قرون نهم و دهم هجری هستند. قوچ در ایران باستان نماد باروری و به عنوان نشانه ای از فر ایزدی و در ارتباط با خدای پیروزی یعنی بهرام بوده است. قرار گرفتن نقش قوچ به شکل سنگ قبر روی گورهای دوران اسلامی، به معنای طی طریقت و فرزانگی و نشان از استحاله فرد متوفی است. بنا بر اعتقاد مردم، حضور قوچ های سنگی در گورستان ها، مانع از ورود شیاطین می شده و استفاده از آنها با ظاهری انتزاعی نشانه دلاوری و رشادت دلیران ایرانی و حاکی از مردانگی، قدرت و شجاعت آنان است.
تحلیل شکل گیری و تحول گونه ی موسیقی مقاومت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله مطالعه ای معناشناسانه از «موسیقی مقاومت» است و تلاش دارد ساختار کلی حاکم بر موسیقی مقاومت در ایران را تحلیل کند. روش اجرای این مطالعه تحلیل انتقادی گفتمان بوده و از روش کشف و استخراج مفاهیم فرهنگی «مقاومت» در متن ترانه های موسیقی عامه پسند از طریق مقایسه تاریخی تولیدات موسیقی مقاومت در دو دوره قبل از انقلاب و دوره حاضر نیز استفاده کرده است. حوزه مطالعاتی و علمی مقاله همانا مطالعات فرهنگی و رسانه بوده، اما به حوزه مطالعاتی جامعه شناسی هنر نیز ربط ساختاری دارد، زیرا این نوع هنر حاصل تأثیر و تأثر سازوکارهای بومی جامعه ایرانی در دوران معاصر است. در عین حال، آنجا که به ناگفته های فرهنگی و جلوه های نهان جامعه ایرانی می پردازد، به مطالعات فرهنگی ایرانی نزدیک میشود و چون این موسیقی همچون رسانه ای زندگی روزمره نهان را به سطح می آورد به حوزه مطالعات فرهنگی نیز مربوط می شود. این مقاله از این جهت مطالعه ای چندرشته ای را درباره موسیقی، هنر و اجتماع ایرانی عرضه می کند و مدعی است جلوه هایی از زندگی ایرانی، از جمله زمینه های رشد رپ فارسی و تفاوت آن با رپ ایرانی، را کشف و معرفی می کند که تاکنون از آن غفلت شده است. برای مطالعه موسیقی مقاومت ایرانی به دو دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی توجه کرده ایم، زیرا معتقدیم مقایسه این دو دوره دانش نوینی را درباره جامعه ایرانی و تحولاتش آشکار می سازد. ضمناً جنس متون مطالعه در این مقاله ما را برآن داشت که از تحلیل انتقادی گفتمان و رویکرد ون-دایک استفاده کنیم.
نوجوانان و رسانه های تصویری (استفاده و بهره مندی نوجوانان از رسانه های تصویری)
منبع:
نقد سینما ۱۳۷۷ شماره ۱۳
حوزههای تخصصی:
جنبش هنر انقلابی ایران
ایران در اسپانیا
حوزههای تخصصی: