فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۱۶ مورد.
میزگرد فلسفه و حکمت
حوزه های تخصصی:
فلسفه به مثابه خلق مفاهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژیل دلوز و فلیکس گتاری در آخرین کتاب مشترک شان «فلسفه چیست؟»، فلسفه را خلق مفاهیم در گستره درون بودی یا درون ماندگاری میدانند. به گفته تئودور آدورنو، فلسفه بهتر است مسائل بزرگ و کلان را رها سازد. اما ترک مسائل بزرگ و مخالفت با نظام سازی به معنای پایان فلسفه نیست و فیلسوفانِ جدید شیوه ها و الگوهای جدیدی از اندیشیدن را عرضه کرده اند. فلسفه به مثابه خلق مفاهیم میکوشد با نگریستن به فعالیت فلسفی از چشم اندازی متفاوت، به فلسفه معنای جدیدی ببخشد. این مقاله میخواهد اجمالاً نشان دهد که تعریف کارکردهایی جدید برای فلسفه چگونه از خلال فلسفه به مثابه خلق مفاهیم ممکن میشود. با مقایسه رویکرد دلوز و گتاری با مفهوم بذرافشانی نزد ژاک دریدا و همین طور اشاره آلن بدیو به خلاقانه بودن فعالیت فلسفی، نشان خواهیم داد که در اندیشه فیلسوفان متأخر فرانسوی، فلسفه چه جایگاهی دارد و چگونه میتواند در عرصه حیات و فرهنگ بشری در کنار علم و هنر ایفای نقش کند. در این پارادایم فکری مضامینی از قبیل خلاقیت و شدن، تحت تأثیر آموزه های نیچه، اهمیت مییابد و بر جنبه کنش گرایانه کردوکار فلسفی تأکید میشود.
پرونده: فکر کردن چگونه و چرا؟ (قوام بخش نهادهای آموزش فلسفه در یک جامعه تفکر و حیات فلسفی است)
حوزه های تخصصی:
عقل و حیرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چالش عارف و فیلسوف یکی از اشکال مخالفت با فلسفه است. فلسفه در طول تاریخ از سه ناحیه متشرعان دین باور تجربه گرایان دین ستیز و عارفان عاشق با انگیزه های متفاوت مورد حمله قرار گرفته است . یکی از دلکش ترین بحثها در تاریخ تفکر بشری مناظره اندیشه و شهود عقل و عشق و دانش و بینش است. عارفان در درک مسائل ماورای طبیعت به قدرت عقل خوشبین نیستند و عقل ستیزی در آثار قریب به اتفاق آنان مشاهده می وشد. عقل در این آثار مقابل سه امر نهاده شده است دل عشق و حیرت . عقل فروشی و توصیه به عجز و حیرت محوری ترین عنصر اختلافات عرفان و فلسفه است. عارف شیفته حیرانی است اما فیلسوف حیرت زد است . حیرت در ابتدای امر با مقولاتی همچون معرفت هدایت و ایمان متناقض می نماید. چیستی حیرت و تبیین نسبت ان با مقلات مذکور مساله اصلی این پژوهش است.
میزگرد فلسفه شناسی (2)/ فلسفه های مضاف
حوزه های تخصصی:
چیستی و ماهیت فلسفه اسلامی
منبع:
فلسفه دین ۱۳۸۴ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو پس از ذکر مقدمه و ضرورت بحث به این سه سوال محوری موضوع پاسخ داده است : 1. آیا اساساً علوم و فلسفه میتوانند وصف اسلامی و غیر اسلامی به خود بگیرند؟ 2. آیا ماهیت فلسفه رایج عربی است ؟ 3. آیا ماهیت فلسفه رایج اسلامی است ؟ با نقد و بررسی سخنان منتقدین ، اسلامی بودن فلسفه به اثبات رسید . و به پرسش دوم پس از نقل و بررسی نظریات نژادگرایانه مستشرقان و نژادگرایانه عربی پاسخ منفی ونیز نقد و بررسی شده است . پرسش سوم ، در آغاز نظریه یونانی بودن ماهیت فلسفه رایج مسلمان ها با توجه به نظریه سهروردی در پیشینه فلسفه اسلامی و توجه به حوزه اسکندریه،انطاکیه،سریانی،ایران باستان و هند نفی شد. سپس به نقل و نقد نظریه تفکیک پرداخته و در پایان نظریات علامه طباطبایی و شاگردان او در ماهیت اسلامی بودن فلسفه رایج نقل و انتقادات منتقدان هم پاسخ داده شده و مقصود از ماهیت اسلامی داشتن فلسفه به خوبی روشن شده است .
نوروفلسفه از آغاز تا به امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأملی در مختصات دانش فلسفه و فلسفه ورزی
منبع:
علامه ۱۳۸۵ شماره ۱۰
حوزه های تخصصی:
آغاز فلسفه از دیدگاه ویتگنشتاین متأخر و هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، یک بحثی تطبیقی میانه دو فیلسوف، یکی متعلق به حوزة تحلیلی
و دیگری به حوزة ایده آلیسم آلمانی، در مسألة بنیاد و آغاز فلسفه، انجام می گیرد. تعهد
و تمرکز مقاله بر ""ویتگنشتاین"" بیش از ""هگل"" خواهد بود. دشواری و در عین
حال جذابیت بحث از آن روست که دو فیلسوفِ مورد مطالعه، ماهیت فلسفه، روش و وظایف آن را متفاوت می نگرند و دارای موضوع، غایت و مسألة کاملاً متغایرند. دو فیلسوف درمعقولاتی مانند ماهیت اجتماعی زبان، زبان خصوصی، دیگری، میل، شکل زندگی، ذات گرایی، افلاطون گرایی، دکارت گرایی، کل گرایی، شک و یقین، باورِ نامدلل،
جهان بینی، عامل بودن سوژه، توصیف و تبیین، خردباوری و سوژه محوری مدرن، فهم و. . . مورد مقایسه و تطبیق قرار می گیرند. اما همة این موضوعات، همواره معطوف به نگاه دو فیلسوف به مسألة بنیاد و آغاز فلسفه انجام می شود. ازجمله محورهای اصلی تشابه، آگاهی عرفی یا گفتمان اجتماعی، نفی هرگونه معیار خارج از آگاهی یا گفتمان اجتماعی و لزوم وجود «دیگری» در هر دو فیلسوف است. دیگری در بنیاد فلسفه، هر دو فیلسوف چونان مقومی اصلی و غیرقابل فقدان حضور دارد. فعل و عمل نیز در پایه و اساس هر دو فلسفه همان اهمیت و محوریت را دارد. بدون آگاهی و گفتمان عرفی و اجتماعی و در غیاب دیگری و با فقدان فعل و عمل اساس و بنیاد هر دو فلسفه محلی از اعراب ندارد. ازجمله محورهای تفاوت نیز ذات گرایی، کلیت گرایی، رویکرد توصیفی و تبیینی است. در پایان به اشاره، چند محور برای نقد و ارزیابی پیشنهاد می شود.