فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۱٬۷۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق: در تحقیق حاضر، تاثیر کوتاه مدت فعالیت بدنی در آستانه لاکتات بر زمان واکنش ساده مورد بررسی قرار گرفت.
روش تحقیق: به این منظور، تعداد 12 نفر دانشجوی مرد سالم 25-19 ساله دانشگاه تهران که در هیچ فعالیت ورزشی رقابتی شرکت نکرده بودند، گزینش شدند. هر آزمودنی، تکلیف زمان واکنش ساده را به عنوان پیش آزمون به مدت دو دقیقه اجرا کرد. آزمودنی ها سپس کار روی دوچرخه کارسنج (گروه تجربی) را به مدت 10 دقیقه اجرا کردند یا استراحت کردند (گروه کنترل). سپس، تکلیف زمان واکنش ساده را به مدت 10 دقیقه اجرا کردند. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس فاکتوریال مخلوطA*(B) یا SP-ANOVA و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح 05/0 P<ارزیابی شد. نتایج: تاثیر کوتاه مدت فعالیت بدنی در آستانه لاکتات برای نمرات زمان واکنش ساده معنی دار بود (F(1،10) = 30.94 ; P<0.05) و نتایج آزمون تعقیبی کاهش معنی داری در زمان واکنش ساده در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل بلافاصله پس از شروع تکلیف تا دقیقه چهار را نشان داد.
بحث و نتیجه گیری: فعالیت بدنی در آستانه لاکتات ممکن است از طریق اثر مثبت روی انگیختگی، اثر مثبت روی جریان خون مغز یا به وسیله تنظیم سطوح انتقال دهنده های عصبی در سیستم عصبی مرکزی باعث بهبود زمان واکنش شود.
شناسایی عوامل مرتبط با مصرف مواد نیروزا توسط دانش آموزان پسر دوره متوسطه و پیش دانشگاهی استان همدان و سنجش میزان آگاهی آنها ازعوارض مصرف این مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت جسمانی دانش آموزان اهمیت خاصی دارد. مصرف مواد نیروزا به ویژه در این سنین سلامت ایشان را به خطر می اندازد و آگاهی از عوارض مخرب این مواد موجب کاهش مصرف و شیوع آن می شود. اطلاعات مستندی در دست نیست که نشان دهد آموزش های عمومی در مدارس و رسانه ها تا چه اندازه این آگاهی را به این گروه منتقل می سازد. هدف از این پژوهش، تعیین سطح آگاهی دانش آموزان از عوارض جانبی و شیوع مصرف مواد نیروزا و شناسایی عوامل مرتبط با مصرف این مواد در دانش آموزان است. بدین منظور 6000 نفر از دانش آموزان پسر دوره متوسطه استان همدان با میانگین سنی 34/1 ± 6/16 از میان جامعه 55000 نفری دانش آموزان به طور خوشه ای انتخاب و بررسی شدند. اطلاعات مربوط به میزان آگاهی، شیوع مصرف و عوامل مرتبط با مصرف مواد نیروزا با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته به دست آمد. روایی پرسشنامه مطلوب (81/0 = r ) بود. با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن و آمار توصیفی اطلاعات ارزیابی شد. میزان شیوع مصرف مواد نیروزا 3/12% به دست آمد. 26/56% فاقد اطلاعات، 25/22% اطلاعات کم، 63/20% اطلاعات متوسط و فقط 85/0% اطلاعات کافی در زمینه عوارض مصرف مواد نیروزا داشتند. بیشترین مصرف در بین بدنسازان و کمترین مصرف هم در ورزشکاران بدمینتون بود. میزان مصرف با میزان آگاهی، رشته های ورزشی، وضعیت تحصیلی و تحصیلات والدین مرتبط بود. اعمال آموزش های ویژه در خصوص عوارض دوپینگ توصیه می شود.
افزایش تحرک و فعالیت جسمانی با رنگ ورزش
حوزههای تخصصی:
تاثیر مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین بر وزن و ترکیب بدنی کشتی گیران باشگاهی
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق: پژوهش حاضر با هدف بررسی مصرف مکمل کراتین به عنوان یک کمک ارگوژنیکی، به بررسی تاثیر مصرف کوتاه مدت کراتین مونوهیدرات بر وزن و ترکیب بدنی کشتی گیران باشگاهی پرداخته است.
روش تحقیق: بدین منظور 20 کشتی گیر انتخاب و در دو گروه همگن 10 نفره دارونما (گروه کنترل) و مصرف مکمل کراتین (گروه تجربی) به شکل تصادفی قرار گرفتند. در یک طرح دو سوکور، ترکیب بدنی افراد نمونه در فاصله 11 روز (هفت روز مصرف روزانه 3/0 گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن دارونمای دکستروز از سوی گروه کنترل و به همین میزان کراتین مونوهیدرات از سوی گروه تجربی) مورد ارزیابی قرار گرفته است.
نتایج: نتایج پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون آماری t همبسته (در هر گروه) و آزمون آماری t مستقل (بین دو گروه) تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد مصرف کوتاه مدت کراتین تاثیر معنی داری بر وزن چربی (20/0P=) و درصد چربی بدن (541/0= P) کشتی گیران نداشته است (05/0P<)، ولی توانسته است وزن بدن (003/0P=) و وزن بدون چربی (0001/0P=) بدن آنها را درسطح اطمینان 95 درصد افزایش دهد.
تاثیر زمان های روز بر اجرا و برخی از فاکتورهای فیزیولوژیکی شناگران پسر نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر زمان های روز بر رکورد شنای 100 متر کرال سینه و برخی از فاکتورهای فیزیولوژیکی در شناگران پسر نوجوان بود. تعداد 13 نفر از شناگران پسر نوجوان که در استخر بین المللی انقلاب شیراز به تمرین مشغول بودند به صورت در دسترس و بر اساس سابقه کسب مدال در مسابقات کشوری انتخاب شدند. متغیرهای تحقیق شامل ضربان قلب، فشار دیاستولی، فشار سیستولی، انعطاف پذیری مفصل شانه در دو حرکت خم شدن و چرخش داخلی و رکورد شنای 100 متر کرال سینه بود. تمامی این متغیرها در دو نوبت از زمان های روز (6 صبح و 6 عصر)، قبل و بعد از رکوردگیری اندازه گیری شده و با استفاده از آزمون t وابسته مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که میانگین رکورد شنای 100 متر کرال سینه در ساعت 6 عصر (57 / 58 ثانیه) به طور معنا داری کمتر از 6 صــبح (17 / 59 ثانیه) بود (5 0/ 0 > P و 8 / 2- = (t همچنین میانگین متغیرهای دمای بدن، ضربان قلب، فشار دیاستول و فشار سیتولی در حالت استراحت در ساعت 6 عصر بیشتر از 6 صبح بود، اما تنها در مورد دمای بدن این تفاوت معنادار بود (05/0>P و50/5 = t ). هرچند انعطاف پذیری مفصل شانه در ساعت 6 عصر بیشتر از 6 صبح بوده ولی تنها در حرکت چرخش داخلی تفاوت معنادار بود (5 0/0>P و 81 / 2=t ). به دنبال رکوردگیری، میانگین دمای بدن (5 0/0 > Pو 09/ 6=t ) و ضربان قلب (5 0/ 0 > Pو 33 / 2=t ) در ساعت 6 عصر به طور معنا داری بیشتر از 6 صبح بود، در حالی که در متغیرهای فشار سیتولی و فشار دیاستولی تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0P> ). از نتایج این تحقیق می توان نتیجه گیری کرد که اجرای ورزشکاران نوجوان شناگر در ماده 100 متر کرال سینه تحت تاثیر زمان های مختلف روز قرار گرفته، بطوریکه آزمودنی ها در عصر دارای رکورد بهتری بودند.
مقایسه ویژگی های قلبی عروقی جانبازان ورزشکار و غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های ورزشی با توجه به نوع، شدت، مدت و برخی از خصوصیات فردی تأثیر متفاوتی بر ساختمان و عملکرد قلب دارد. هدف این تحقیق مقایسه ویژگی های قلبی جانبازان ورزشکار و غیر ورزشکار بود. آزمودنی ها جانبازان قطع یک پا (زیر یا بالای زانو) بودند که در دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار مورد مقایسه قرار گرفتند.گروه ورزشکار شامل 12 عضو تیم والیبال نشسته استان فارس در دامنه سنی 29 الی 38 سال بودند و گروه مقابل را 11 غیر ورزشکار در دامنه سنی 26 الی 38 سال بدون هیچگونه سابقه فعالیت ورزشی تشکیل می دادند که هر دو گروه به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند.متغیرهای مورد مطالعه در دو حالت استراحت و بعد از فعالیت زیر بیشینه منتخب با 60 درصد ضربان قلب ذخیره ثبت گردیدند. ضربان قلب و ارتفاع مجموعه QRS با استفاده از الکتروکاردیوگرام و فشار خون هر دو گروه در دو وضعیت استراحت و بعد از فعالیت اندازه گیری و ثبت گردید.نتایج تحقیق نشان داد که میانگین ارتفاع مجموعه QRS، قبل و بعد از فعالیت در گروه ورزشکار بیشتر از گروه غیر ورزشکار بود و ضربان قلب و فشار خون قبل و بعد از فعالیت در گروه ورزشکار کمتر از گروه غیر ورزشکار بود.اما استفاده از روش آماری تجزیه و تحلیل واریانس یک سویه نشان داد که هیچ کدام از تفاوت ها از نظر آماری معنی دار نبود (05/0 = P). نتایج تحقیق نشان داد که فعالیت ورزشی والیبال نشسته در آزمودنی های مورد مطالعه تأثیر معنی داری بر ضربان قلب، ارتفاع مجموعه QRS و فشار خون نداشته است.
تأثیر مکمل گیری کوتاه مدت ویتامین E بر زمان رسیدن به واماندگی و پراکسیداسیون لیپیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ زمستان ۱۳۸۷ شماره ۱
22-29
حوزههای تخصصی:
برای تعیین تاثیر مکمل گیری کوتاه مدت ویتامین E بر زمان رسیدن به واماندگی و تغییرات پراکسیداسیون لیپیدی استراحتی و بعد از یک جلسه فعالیت درمانده ساز 19 دانشجوی مرد سالم دانشگاه مازندران انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه ویتامینE (9 نفر) و دارونما (10 نفر) تقسیم شدند. گروه ویتامین E روزانه یک عدد کپسول حاوی 400 واحد بین المللی آلفا توکوفرول استات و گروه دارونما 4/0 گرم نشاسته را در کپسول های مشابه به مدت 45 دقیقه قبل از صرف شام و به مدت 14 روز مصرف کردند. خون گیری با شرایط کاملاً مشابه در دو مرحله قبل و بعد از مکمل گیری و هر مرحله در دو نوبت قبل و بلافاصله بعد از آزمون درمانده ساز روی چرخ کارسنج و به دنبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی شبانه انجام شد. زمان رسیدن به واماندگی نیز ثبت گردید. برای تعیین مقادیر مالون دی آلدهید از روش تیوباربیتوریک اسید استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آماری مناسب شامل آزمون اندازه گیری های مکرر، آزمون تعقیبی LSD و آزمون T در سطح 05/0 P≤ تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که دو هفته مکمل گیری باعث افزایش زمان رسیدن به واماندگی شد، ولی به لحاظ آماری معنادار نبود. به علاوه اجرای فعالیت درمانده ساز در هر دو گروه، با افزایش معنادار شاخص پراکسیداسیون لیپیدی (MDA) همراه بود، که با مکمل گیری ویتامین E به طور معنا داری هم در شرایط استراحتی و هم پس از ورزش کاهش یافت. از سوی دیگر، تغییرات بین گروهی پراکسیداسیون لیپیدی استراحتی و پس از ورزش، پس از دوره مکمل گیری معنادار بود. لذا بر اساس این یافته ها می توان گفت اگرچه مکمل-گیری کوتاه مدت ویتامین E نتوانست به طور کامل از پراکسیداسیون لیپیدی جلوگیری کند اما احتمالاً از این طریق با کاهش معنادار پراکسیداسیون لیپیدی توانسته است باعث افزایش غیرمعنادار زمان رسیدن به واماندگی شود.
تاثیر تمرینات استقامتی ، مقاومتی و ترکیبی بر ساختار قلب دختران دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر عبارت است از بررسی تاثیر تمرینات استقامتی، مقاومتی، و ترکیبی بر ساختار قلب دختران دانشگاهی. 39 دانشجوی دختر غیرورزشکار با میانگین سن 58/2±24 سال، قد 2/8±161 سانتی متر و وزن بدن 61/14±8/56 کیلوگرم با سلامت کامل قلبی- عروقی به صورت تصادفی در چهار گروه کنترل (9نفر:C)، تمرین استقامتی (10 نفر:E)، تمرین قدرتی (10 نفر: S)، و تمرین ترکیبی (10 نفر: SE) قرارگرفتند. برنامه استقامتی در هفته اول شامل دویدن با شدت 65 درصد ضربان قلب بیشینه (MHR) روی نوارگردان الکتریکی به مدت 16 دقیقه بود که هفته هشتم به تدریج به 80 درصد MHR و مدت 30 دقیقه رسید. برنامه تمرین قدرتی عبارت بود از اجرای حرکات پرس پا، پرس سینه، کشش زیر بغل، و کشش پشت ساق پا. حرکات در هفته اول با 50 درصد یک تکرار بیشینه (RM1) در 2 نوبت با 10 تکرار اجرا شد که به 80 درصد RM1 در 3 نوبت با 6 تکرار در هفته هشتم رسید. برنامه تمرین ترکیبی، ترکیب تمرینات دو گروه استقامتی و مقاومتی در هر نوبت تمرین بود. برنامه تمرین گروه ها سه روز در هفته انجام شد. اندازه های پایان دیاستولی و سیستولی، ضخامت دیواره خلفی، توده، و شاخص توده بطن چپ و ضخامت سپتوم بین بطنی استراحتی آزمودنی ها به روش اکوکاردیوگرافی تک و دوبعدی اندازه گیری شدند. یافته ها نشان داد اندازه پایان دیاستولی بطن چپ در دو گروه استقامتی و ترکیبی و قطر پایان سیستولی، توده بطن چپ، و شاخص توده بطن چپ گروه ترکیبی افزایش معناداری داشت (05/0≥P). در مقایسه چهار گروه، تنها اندازه قطر پایان دیاستولی بطن چپ گروه ترکیبی بیشتر از سایر گروه ها بود (05/0≥P). با وجود افزایش برخی متغیرهای ساختاری قلب در گروه ترکیبی که احتمالاً ناشی از ترکیب تمرینات استقامتی و قدرتی است، برنامه تمرینی تغییرات معناداری در متغیرهای ساختاری قلب ایجاد نمی کند.
مقایسه و توسعه معادلات برآورد عامل آمادگی قلبی – عروقی نسبی در مردان کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سه پروتکل تمرینی زیربیشینه کم خطر بر آورد کننده عامل آمادگی قلبی – عروقی نسبی در مردان کم تحرک و توسعه معادلات جدید برای این سه پروتکل است. به همین منظور، 150 نفر از مردان کم تحرک به صورت داوطلبانه و به ترتیب با میانگین و انحراف معیار سن، قد، وزن و شاخص توده بدن 15/10 ± 19/45 سال، 62/7 ± 33/172 سانتیمتر، 27/11 ± 86/70 کیلوگرم و 15/3 ± 86/23 کیلوگرم بر مترمربع در این پژوهش شرکت کردند. به منظور برآورد مقادیر آمادگی قلبی – عروقی نسبی، آزمودنی ها 3 آزمون تمرینی زیربیشینه کم خطر شامل 3 دقیقه ای بالک و دو آزمون استاندارد قلبی – عروقی را اجرا کردند. مقادیر به دست آمده از 3 پروتکل منتخب با پروتکل 5 دقیقه ای بالک (پروتکل ملاک) مقایسه شد. تفاوت های روش شناختی میان این پروتکل ها با استفاده از روش آماری بلاند – آلتمن (1986) تجزیه و تحلیل شد. برای توسعه معادلات جدید از رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج به دست آمده از تحقیق حاضر نشان می دهد که در 95 درصد محدوده همگرایی، هیچ یک از 3 پروتکل منتخب همگرایی زیادی با پروتکل ملاک ندارند. این در حالی است که پروتکل 3 دقیقه ای بالک با بیش تخمینی (میانگین و انحراف استاندارد تفاوت ها 16/4 ± 6/7) و دو پروتکل ترکیبی شامل آزمون A و B با کم تخمینی (میانگین و انحراف استاندارد تفاوت ها به ترتیب 9/4 ± 52/12 – و 2/4 ± 64/10-) بسیار زیادی مقادیر آمادگی قلبی – عروقی نسبی آزمودنی ها را نسبت به پروتکل ملاک برآورد می کنند (05/0 P<). از همین رو بر اساس اطلاعات به دست آمده از آزمودنی ها، معادلات جدیدی برای برآورد شاخص آمادگی قلبی – عروقی نسبی توسط 3 پروتکل منتخب توسعه یافت. نتایج این پژوهش نشان داد اگر چه هنجارهای توسعه یافته برای سه پروتکل منتخب اغلب برای برآورد آمادگی قلبی– عروقی نسبی مردان کم تحرک به کار می روند، اما معادلات جدید، ممکن است برآورد مناسب تری را در زیرگروه جمیتی مورد نظر ارائه دهند. هر چند انجام مطالعات و تحقیقات بیشتر در این زمینه ضروری به نظر می رسد.
تعیین ارتباط توان هوازی بیشینه با برخی عوامل خطرزای بیماری قلبی کرونری در دانشجویان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۸۷ شماره ۳۷
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، تعیین ارتباط توان هوازی بیشینه با برخی عوامل خطرزای بیماری قلبی – کرونری بود. بدین منظور 59 آزمودنی با میانگین سنی 55/2± 15/21 سال، قد 83/6± 174 سانتیمتر و وزن 62/12 ±26/70 کیلوگرم از بین دانشجویان پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد به صورت خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی انتخاب شدند. برای اجرای تحقیق، ابتدا آزمودنی ها درتست 5/1 مایل برای برآورد توان هوازی بیشینه(VO2max) شرکت کردند؛ سپس وزن، قد، دور شکم و دور لگن آزمـو د نی هـا اندازه گیری و ضخامت چربی زیر پوست در سه ناحیه سینه، شکم و ران هم برای تعیین درصد چربی بدن (BF%) تعیین شد. همچنین کلسترول تام (TC) ، لیپوپروتئین کم چگال(LDL) ، لیپوپروتئین پرچگال(HDL)، تری گلیسیرید (TG)، نسبت کلسترول به لیپوپروتئین پرچگال(TC/HDL) و نسبت دور شکم به دور لگن (WHR) نیز تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون استفاده شد و حداقل سطح معنی داری برای این تحقیق 05/0 P< تعیین گردید. نتایج این تحقیق نشان داد بین توان هوازی با FFM، WHR، TG، LDL و BF% و BMI رابطه معکوس معنی داری در سطح 01/0 P? وجود دارد. بین توان هوازی بیشینه با TC هم رابطه معکوس معنی داری در سطح 05/0 P? مشاهده شد. با این حال، بین توان هوازی بیشینه با HDL و نسبت TC/HDL رابطه معنی داری مشاهده نشد. نتایج این تحقیق نشان داد که فعالیت بدنی بر ترکیب بدن تاثیر می گذارد و تاثیر مطلوبی بر لیپیدهای سرم دارد که موجب کاهش عوامل خطرزای بیماری قلبی کرونری می شود.
گنجاندن فعالیت های ورزش مقاومتی مناسب در تربیت بدنی...
حوزههای تخصصی:
اثر تمرین هوازی بر غلظت لپتین پلاسمایی زنان با وزن طبیعی و ارتباط آن با چربی زیر پوستی
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق: هدف از اجرای این پژوهش، بررسی آثار 8 هفته تمرین هوازی بر غلظت لپتین پلاسما و ارتباط آن با چربی زیر پوستی ناحیه شکم در زنان با وزن طبیعی بود.
روش تحقیق: تعداد 18 داوطلب به طور تصادفی به دو گروه تمرین (میانگین سنی 7/4±11/43 سال، 76±9/23: BMI کیلوگرم بر مترمربع و 3/2±53/22 :Vo2max میلی لیتر در دقیقه در کیلوگرم) و شاهد (میانگین سنی 7/6±12/40 سال، 0/1±7./24 :BMI کیلوگرم بر مترمربع و 3/2±29/22 :Vo2max میلی لیتر در دقیقه در کیلو گرم) تقسیم بندی شدند. برنامه تمرین هوازی شامل 8 هفته تمرین دو (هر هفته 4 جلسه، هر جلسه 30 دقیقه) با شدت 75-55% حداکثر ضربان قلب ذخیره بود. لپتین، انسولین، وزن بدن، BMI، توده چربی بدن، چربی زیر پوستی شکمی، آمادگی هوازی (Vo2max) و میزان کالری دریافتی آزمودنی ها در وضعیت پایه و پس از مداخله تمرین در شرایط مشابه اندازه گیری شد.
نتایج: نتایج نشان دادند که غلظت لپتین پلاسما در گروه تمرین از ng/ml 3/4±05/10 به 09/3±44/7 کاهش یافت (045/0P<)، اما بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد (073/0P=). مقادیر وزن، BMI، چربی زیر پوستی شکمی در گروه تمرین در مقایسه با گروه شاهد، کاهش و Vo2max در این گروه افزایش معنی داری (05/0P<) نشان داد. اما تغییرات انسولین، توده چربی و کالری دریافتی در بین دو گروه معنی دار نبود (05/0P<). با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون بین لپتین و چربی زیر پوستی شکمی ارتباط مستقیم و معنی داری مشاهده شد (03/0P=).
بحث و نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت با این که سطوح لپتین پس از 8 هفته تمرین هوازی در زنان با وزن طبیعی کاهش معنی دار نشان نداده است، اما ارتباط سطوح لپتین با چربی زیر پوستی ناحیه شکمی، همبستگی لپتین را با چربی های ناحیه ای نشان می دهد.
تاثیر مکمل گیری کوتاه مدت کراتین و کراتین همراه با کربوهیدرات بر عملکرد بی هوازی فوتبالیست های جوان
تاثیر فعالیت بدنی شدید هوازی بر پروتئین های مثبت و منفی فاز حاد در دوندگان مرد
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق: ورزش شدید با تغییراتی در سطوح پروتئینهای فاز حاد همراه می باشد. هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر فعالیتهای بدنی شدید هوازی بر روی سطوح پروتئینهای مثبت و منفی فاز حاد دوندگان مرد جوان بود.
روش تحقیق: بدین منظور16 نفر دونده مرد جوان به صورت داوطلب با میانگین سنی 2± 8/21 سال، قد 26/5 ± 175سانتی متر، وزن 21/2± 17/64 کیلوگرم، در این تحقیق شرکت نمودند. آزمودنی های تحقیق، آزمون ورزشی دویدن بالک را جهت بررسی پاسخ های هاپتوگلوبین سرم و آلبومین پلاسما اجرا کردند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و 3 ساعت پس از اتمام آزمون ورزشی جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از روش تحلیل واریانس یکطرفه با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد (05/0P<).
نتایج: سطوح هاپتوگلوبین سرم بلافاصله (001/0 P=) و پس از 3 ساعت از دویدن شدید به طور معنی داری کاهش یافت (001/0 P=)، در حالی که سطوح آلبومین پلاسما بلافاصله پس از پایان دویدن شدید به طور معنی داری افزایش یافت، اما در پایان دوره باز یافت به سطوح اولیه برگشت نمود (001/0 P=).
بحث و نتیجه گیری: در مجموع، نتایج تحقیق پژوهش حاضر نشان می دهد که دوی شدید هوازی باعث کاهش سطوح هاپتوگلوبین سرم و افزایش سطوح آلبومین پلاسما می شود و این امر ممکن است به ترتیب به دلیل شدت فعالیت و همولیز ناشی از ضربه پاشنه، افزایش بازگشت لنفاتیک آلبومین بینابینی و افزایش سنتز آلبومین باشد.
تاثیر یک جلسه تمرین فزاینده درمانده ساز در روز به مدت یک هفته بر برخی آنزیم های کبدی دختران فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه دو روش وزنه تمرینی (هرمی و آکسفوردی) بر افزایش قدرت عضلات سینه ای ورزشکاران مبتدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت بهار ۱۳۸۷ شماره ۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه تأثیر دو روش وزنه تمرینی هرمی و آکسفوردی بر افزایش قدرت عضلات سینه ای ورزشکاران مبتدی بود. به همین منظور، از بین ورزشکاران مبتدی پسر منطقه یک شهرستان مشهد، به طور تصادفی 30 نفر با میانگین سنی 41/1 ± 20 سال، قد 88/3 ±2/172 سانتی متر و وزن 93/39 ± 06/65 کیلوگرم انتخاب و به روش تصادفی به شرط جایگزین به دو گروه تجربی 15 نفری (گروه هرمی و گروه آکسفوردی) تقسیم شدند. آزمودنی ها در هر گروه 8 هفته و هر هفته 3 جلسه به مدت 45 تا 60 دقیقه تمرین کردند. پیش از شروع و پس از پایان دوره تمرینی، قدرت بیشینه (1RM) عضلات سینه ای آزمودنی ها اندازه گیری شد. در پایان اطلاعات با روش آماری t-student تجزیه و تحلیل شد و نتایج زیر به دست آمد : 8 هفته تمرین با وزنه به روش هرمی و آکسفوردی بر افزایش قدرت عضلات سینه ای تأثیر معنی داری نشان داد (000/0 = P) ، اما بین افزایش قدرت عضلات سینه ای ناشی از تمرین به دو روش هرمی و آکسفوردی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (703/0 = P) . با توجه به نتایج به دست آمده، می تو ا ن نتیجه گرفت استفاده از هر دو روش وزنه تمرینی هرمی و آکسفوردی برای افزایش قدرت عضلات سینه ای مناسب است.
بررسی میزان تراکم استخوانی ( BMD ) و قدرت عضلات در زنان تکواندوکار و غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه آدیپونکتین و لپتین بین زنان یائسه فعال و غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دکتر محمدرضا حامدی نیا1، دکتر امیرحسین حقیقی2 1. هدف این تحقیق مقایسه آدیپونکتین و لپتین بین زنان یائسه فعال و غیر فعال بود. بدین منظور 14 زن فعال (سن 19/4 ±55 سال ، شاخص توده بدن 16/3 ±66/27، درصد چربی بدن 16/5 ±45/35 و توان هوازی 53/ 5 ±64/26میلی لیتر برای هر کیلوگرم از وزن بدن در دقیقه) که حداقل سه ساعت در هفته ورزش می کردند و 14 زن غیرفعال (سن 01/4 ±54 سال، شاخص توده بدن 93/2 ± 13/27، درصد چربی بدن 71/4 ±46/36 و توان هوازی 42/2±78/19 میلی لیتر برای هر کیلوگرم از وزن بدن در دقیقه) انتخاب شدند. بعد از تحلیل داده ها با آزمون آماری T مستقل مشخص شد که لپتین و نسبت آدیپونکتین به لپتین بین دو گروه زنان یائسه فعال و غیر فعال تفاوت معنی داری وجود ندارد ولی آدیپونکتین در زنان یائسه فعال به طور معنی داری بیشتر از زنان یائسه غیر فعال می باشد. در مجموع می توان نتیجه گرفت که احتمالا تمرینات دراز مدت ورزشی مستقل از وزن بدن بر بهبود آدیپونکتین در زنان یائسه تاثیر معنی داری دارد.