ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
۴۲۲.

اثر تمرینات هوازی و بی تمرینی متعاقب آن بر شاخص های عملکردی کلیه در دختران چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین چاق سیستاتین C

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱۰ تعداد دانلود : ۱۰۴۸
چاقی با اختلال در عملکرد کلیه همراه است، به طوری که اختلال های کلیوی در افراد چاق بیشتر از افراد معمولی است. عملکرد کلیوی با شاخص هایی مثل سیستاتین C، کراتینین و GFR قابل ارزیابی است. اثر تمرینات ورزشی بر عملکرد کلیه به خوبی بررسی نشده است. هدف از این تحقیق بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی و 10 روز بی تمرینی بر عملکرد کلیه در دختران چاق بود. به این منظور 24 دختر چاق (سن 2±21 سال، 32BMI≥) به دو گروه تمرین هوازی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت هشت هفته، هر هفته چهار جلسه، هر جلسه 60 دقیقه و با شدت 75- 65 ضربان قلب بیشینه تمرین کردند. سپس 10 روز در حالت بی تمرینی به سر بردند. سیستاتین C، کراتینین و GFR در سرم اندازه گیری شد. از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد سیستاتین C در گروه تجربی کاهش (غیر معنی دار) داشت (739 /0 = p) . همچنین کراتینین و GFR نیز اندکی افزایش (غیر معنی دار) داشت ( به ترتیب 864 /0 = p و 759 /0 = p) . بی تمرینی نیز بر هیچ یک از متغیرها اثر نداشت (05 /0p>). نتایج تحقیق حاضر نشان داد هشت هفته تمرین هوازی تاثیری بر شاخص های عملکردی کلیه در دختراق چاق ندارد. به نظر می رسد به منظور اثربخشی این تاثیرات باید برنامه تمرینی با حجم بیشتر و رعایت رژیم غذایی باشد
۴۲۳.

آثار یک دوره بی تمرینی به دنبال برنامه تمرین هوازی بر شاخص های التهابی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی بی تمرینی شاخص های التهابی مولکول چسبان بین سلولی IL-1β TNF-α

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱۰ تعداد دانلود : ۹۵۵
هدف این پژوهش، مطالعه آثار 4 هفته بیتمرینی به دنبال 8 هفته تمرین هوازی بر شاخصهای التهابی جدید بود. بدین منظور 42 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در دو گروه تجربی(تعداد 24 سر موش با وزن 11±202 گرم) و کنترل(تعداد 18 سر موش با وزن 12±201 گرم) قرار گرفتند. برنامه تمرینی ابتدا به مدت 12 هفته و هفتهای 3 جلسه، با شدت (55 تا 85 درصد Vo2max) و مدت تعیین شده اجرا شد. پس از 24 جلسه تمرین، 6 سر موش از آزمودنیهایاین گروه، بیتمرینی را تجربه کردند تا آثار بیتمرینی مطالعه شود. خونگیری پس از 14 ساعت به صورت ناشتا در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام گرفت و مقادیر sICAM-1 با استفاده از کیت تجاری الایزا شرکت R&D و IL-1β ،TNF-α از کیتهای تجاریالایزا شرکت Koma اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای کولموگروف-اسمیرنوف، اندازهگیریهای مکرر و آزمون تعقیبی LSD و آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد مقادیر متغیرهای گروه تمرینی در مراحل مختلف پژوهش کاهش یافته که این کاهش پس از 8 هفته تمرین معنیدار نبوده است به گونهای که sICAM-1 از 80/560±34730 به 01/728±34300 و (122/0=p)، IL-1β نیز از 92/252±2188 به 72/283±2110(072/0=p) و TNF-α از71/55± 1257 به 69/50±1248 پیکوگرم بر میلی لیتر (163/0=p) تغییر یافت. اما با تداوم تمرین، پس از 12 هفته در انتهای پژوهش این تغییرات معنیدار دیده شد به گونهای که sICAM-1 از 01/728±34300به 08/570±33300(000/0=p)، IL-1β از 72/283±2110 به 86/267±1940 (002/0=p) و TNF-α از 69/50±1248 به71/57±1194 پیکوگرم بر میلی لیتر(016/0=p ) تغییر نشان داد. همچنین مشخص شد، اگرچه 4 هفته بی تمرینی به دنبال 8 هفته تمرین هوازی در شاخصهای التهابی تغییر معنیداری ایجاد نکرد[sICAM-1 از 01/728±34300به 82/692±34600(070/0=p)، IL-1β نیز از 72/283±2110 به 35/295±2134 (090/0=p) و TNF-α از 69/50±1248 به79/50±1254 (070/0=p) پیکوگرم بر میلی لیتر]، اما آثار بی تمرینی در مقایسه با گروه تمرینی معنیدار دیده شدsICAM-1 [ از82/692±34600 در مقایسه08/570± 33300( 006/0=p)، IL-1β از 35/295±2134 در مقایسه 86/267±1940 (003/0=p ) و TNF-α از 79/50±1254 در مقایسه71/57±1194( 016/0=p) پیکوگرم بر میلی لیتر]. به طور کلی، با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت، 4 هفته بیتمرینی میتواند سازگاریهای مفید و مطلوب ایجاد شده در نتیجه تمرین را از بین برد و بدن را در معرض خطر آسیبهای التهابی آتروژنز قرار دهد.
۴۲۵.

بررسی تأثیر دو نوع شیوه تمرینی تداومی و تناوبی بر تغییرات لپتین دانشجویان غیر ورزشکار دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۸
هدف از انجام این پژوهش تاثیر دو نوع شیوه تمرینی تناوبی و تداومی بر تغییرات لپتین دانشجویان غیرورزشکار دانشگاه تهران است . در ابتدا 45 نفر از دانشجویان غیرورزشکار با میانگین سنی8 /1 ? 22 سال ، وزن 06/8 ? 5/67 کیلوگرم و قد 23/7 ? 8/173 سانتی متر به طور تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. این افراد به سه گروه 15 نفری کنترل ، تداومی و تناوبی تقسیم شدند. قبل و بعد از تمرین ها از هر نفر آزمایش خون گرفته شد و میزان لپتین آنها از طریقElisa، Sandiwhich اندازه گیری شد. دوره تمرینی شامل 16 هفته و هر هفته 3 جلسه تمرین بود. برای تعیین شاخص میانگین و انحراف استاندارد از آمار توصیفی و در قسمت آمار استنباطی از آزمون t student استفاده شد. نتایج نشان داد فعالیت تناوبی تاثیر معنی داری بر تغییرات لپتین سرم آزمودنی ها ندارد (46/0=p). اما فعالیت تداومی تاثیر معنی داری بر تغییرات لپتین سرم آزمودنی دارد (01/0 =p).
۴۲۷.

مقایسه تاثیر یک جلسه فعالیت هوازی و بی هوازی بر تغییرات نسبت IgA به پروتئین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دختران غیرورزشکار آزمون RAST آزمون شاتل ران ایمونوگلوبولین A بزاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۴ تعداد دانلود : ۹۰۹
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه تاثیر یک جلسه فعالیت بی هوازی و هوازی بر تغییرات نسبت IgA به پروتئین تام بزاقی دختران غیرورزشکار بود. آزمودنی های تحقیق، 36 دختر غیرورزشکار بودند که به طور تصادفی به سه گروه (فعالیت بی هوازی (12n=) با میانگین سنی 91/1±23 سال، فعالیت هوازی (12n=) با میانگین سنی 45/1± 5/21 سال و گروه کنترل (12n=) با میانگین سنی 09/2±25/23 سال) تقسیم شدند. نمونه های بزاقی، قبل و بلافاصله پس از اجرای آزمون جمع آوری شد. در این تحقیق، به منظور اجرای فعالیت بی هوازی از آزمون RAST و برای فعالیت هوازی از آزمون شاتل ران استفاده شد. گروه کنترل نیز، طی دوره تحقیق، فعالیت ورزشی انجام ندادند. تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس یکطرفه برای تعیین تفاوت بین مقادیر متغیرهای دو گروه، همچنین آزمون t همبسته برای بررسی تغییرات درون گروهی به وسیله نرم افزار 16SPSS انجام گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین تغییرات نسبت IgA به پروتئین تام بزاقی سه گروه مورد بررسی تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین، نتایج آزمون t همبسته در گروه های مورد بررسی تغییرات درون گروهی نسبت IgA به پروتئین تام بزاقی را در هیچ یک از گروه ها معنادار نشان نداد. همچنین اثر مخرب فعالیت بدنی بر ایمنی مخاطی مشاهده نشد.
۴۲۸.

تأثیر یک جلسه فعالیت مقاومتی بر شاخص های آسیب عضلانی و کوفتگی عضلانی تأخیری در دانشجویان پسر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کراتین کیناز کوفتگی عضلانی تأخیری آسپارتات آمینوترانسفراز فعالیت مقاومتی لاکتات دهیدروژناز

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۷۰۳ تعداد دانلود : ۱۰۶۵
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر یک جلسه فعالیت مقاومتی بر شاخص های آسیب عضلانی و کوفتگی عضلانی تأخیری در دانشجویان پسر ورزشکار بود. به این منظور، 20 نفر از دانشجویان پسر رشته ی تربیت بدنی داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. فعالیت مقاومتی شامل یک مرحله تمرین دایره ای در 5 ایستگاه و هر ایستگاه شامل 3 نوبت بود که هر نوبت با 75 درصد یک تکرار بیشینه در 8 تا 10 تکرار انجام شد. نمونه های خونی قبل از فعالیت مقاومتی، بلافاصله بعد از فعالیت، 24 و 48 ساعت بعد از فعالیت، در حالت ناشتا جمع آوری شد. از پرسشنامه ادراک درد مک گیل برای تعیین کوفتگی عضلانی در زمان های قبل از فعالیت مقاومتی، بلافاصله بعد از فعالیت، 24، 48 و 72 ساعت بعد از فعالیت و متناسب با برنامه تمرین برای عضلات چهارسر رانی، دلتوئید، سینه ای، سرینی و سه سر بازو استفاده شد. برای مقایسه تغییرات درون گروهی از تحلیل واریانس مکرر و تعقیبی بونفرونی و برای مقایسه تغییرات بین گروهی از آزمون تی مستقل در سطح معنی داری 05/0>α استفاده شد. نتایج نشان داد سطوح سرمی شاخص های کراتین کیناز در گروه تجربی و در زمان های بلافاصله بعد از فعالیت (001/0p=) و 24 ساعت بعد از فعالیت (013/0p=) افزایش معناداری داشت. سطوح سرمی لاکتات دهیدروژناز در گروه تجربی و در بلافاصله بعد از فعالیت افزایش معناداری داشت (032/0p=). سطوح سرمی آسپارتات آمینوترانسفراز بلافاصله بعد از فعالیت (007/0p=)، 24 ساعت (016/0p=) و 48 ساعت بعد از فعالیت (035/0p=) افزایش معناداری داشت. همچنین نتایج نشان داد میزان درد ادراک شده کلی در گروه تجربی بلافاصله بعد از فعالیت (005/0p=)، 24 ساعت (005/0p=) و 48 ساعت بعد از فعالیت (006/0p=) افزایش معناداری را نشان داد. بر اساس یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که احتمالاً یک وهله فعالیت مقاومتی با 75 درصد یک تکرار بیشینه باعث افزایش میزان سرمی شاخص های آسیب عضلانی و درد عضلانی ادراک شده در دانشجویان پسر ورزشکار می شود. بنابراین پیشنهاد می شود در شروع اجرای برنامه تمرینی مقاومتی در ورزشکاران برای جلوگیری از کوفتگی عضلانی از شدت های کمتر از 75 درصد یک تکرار بیشینه استفاده شود.
۴۲۹.

تاثیر یک دوره فعالیت های هوازی متوسط همراه با مصرف ویتامین E بر فعالیت آنزیم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت هوازی متوسط مکمل سازی گلوتاتیون پراکسیداز استرس اکسایشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۳ تعداد دانلود : ۲۳۸۰
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر یک دوره فعالیت هوازی متوسط همراه با مصرف ویتامین E بر فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و شاخص های استرس اکسایشی و آسیب عضلانی دانشجویان پسر فعال بود. به این منظور 45 دانشجوی پسر سالم فعال به صورت هدفمند انتخاب شدند و به شکل تصادفی در سه گروه قرار گرفتند؛ گروه تمرین – دارونما (15= n ، وزن 31/5 ?45/69 کیلوگرم، سن 6/1 ?8/23 سال)، گروه تمرین – مکمل (15= n، وزن 56/4 ?21/72 کیلوگرم، سن 3/2 ?4/22 سال) و گروه کنترل – دارونما (15= n ، وزن 86/6 ?74/68 کیلوگرم، سن 8/1 ?9/22 سال). آزمودنی ها به مدت 8 هفته تحت یک برنامه تمرین هوازی با شدت 65-60 درصد حداکثر ضربان قلب همراه با مصرف ویتامین E قرار گرفتند. برای اندازه گیری متغیرهای وابسته، نمونه خونی آزمودنی ها 24 ساعت قبل از اولین جلسه تمرین و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در وضعیت استراحتی جمع آوری شد. نتایج آزمون آنالیز واریانس نشان داد که مقادیر GPX، MAD، CP و VO2max پس آزمون گروه تمرین – مکمل در مقایسه با پیش آزمون تفاوت معنی داری داشته است.
۴۳۱.

تأثیر مکمل دهی ویتامین E بر پاسخ فاکتور آنژیوژنیکی به فعالیت وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت وامانده ساز آنژیوژنز VEGF سرمی آنتی اکسیدان ویتامین آلفا دی توکوفریل استات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۴ تعداد دانلود : ۸۶۴
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر مکمل دهی ویتامین E بر پاسخ فاکتور آنژیوژنیکی (سطوح VEGF سرم) به فعالیت وامانده ساز و بررسی ارتباط مکمل دهی ویتامین E با VEGF سرمی در مردان فعال است. بدین منظور، 30 مرد فعال (میانگین ± انحراف معیار: حداکثر اکسیژن مصرفی 54/2 ± 19/40 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه) انتخاب و براساس max2VO به دو گروه مکمل (400 واحد بین المللی ویتامین E به طور روزانه) و دارونما (4/0 گرم آمیلیوم به طور روزانه) تقسیم شدند. پس از 14 روز مکمل دهی، آزمودنی های هر دو گروه فعالیت وامانده ساز (20 دقیقه فعالیت با 50 درصد max2VO و سپس40 دقیقه بعدی با 65 درصد max2VO و 5 دقیقه پایانی با حداکثر تلاش تا حد واماندگی) انجام دادند. نمونه های خونی قبل از دوره مکمل دهی، قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد اجرای وامانده ساز گرفته شدند. از آزمون های تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها استفاده شد. بر اساس نتایج، دو هفته مکمل دهی ویتامین E باعث افزایش معنی دار سطوح سرمی ویتامین E گروه مکمل نسبت به گروه دارونما شد (006/0P=). همچنین، فعالیت وامانده ساز موجب افزایش معنی دار VEGF سرمی بعد از اجرا در گروه مکمل (001/0P=) و دارونما (000/0P=) شد. با وجود این، بین سطوح VEGF سرمی در دو گروه مکمل و دارونما در هیچ یک از وهله های زمانی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (865/0P=). همچنین، بین سطوح ویتامین E و میزان VEGF سرم پایه ارتباط معنی داری وجود نداشت (221/0P=). در نهایت، به نظر نمی رسد مکمل دهی ویتامین E با دوز 400 واحد به مدت 14 روز تأثیر معنی داری بر سطوح VEGF سرمی استراحتی و VEGF ناشی از فعالیت وامانده ساز داشته باشد.
۴۳۳.

تأثیر هشت هفته تمرین یوگا و هوازی بر افسردگی زنان غیر ورزشکار بالای 40 سال صنعت نفت اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افسردگی هوازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹۶ تعداد دانلود : ۸۲۳
هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین یوگا و هوازی بر افسردگی زنان غیرورزشکار بالای 40 سال صنعت نفت اهواز است. روش تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی میدانی و با استفاده از پرسشنامه بک که روایی و پایایی آن تأیید شد، انجام شده است. آزمودنی های افسرده از طریق پرسشنامه های توزیع شده در کانون های فرهنگی هنری و باشگاه های ورزشی شهرک نفت و کوی فدائیان اسلام و از بین 317 نفر انتخاب شدند. 60 نفر از زنانی که دچار افسردگی بودند، انتخاب و بعد از همتاسازی نمره هایشان در سه گروه تمرینی یوگا، هوازی و کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه های یوگا و هوازی به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه در تمرین ها شرکت کردند. در این تحقیق از آمار توصیفی و استنباطی مناسب مانند آزمون t ، تحلیل واریانس یک سویه، آزمون پیگیری توکی، ضریب همبستگی اسپیرمن و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد (05/0 = ?( . نتایج نشان داد که تمرین های یوگا و هوازی به مدت 8 هفته موجب کاهش معنی دار افسردگی شد و تمرین های هوازی در مقایسه با یوگا تأثیر بیشتری در کاهش افسردگی داشته است. یافته ها نشان داد که بین افسردگی و سطح تحصیلات زنان بالای 40 سال غیرورزشکار رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. بین افسردگی و تعداد فرزندان رابطه مثبت و معنی دار و بین افسردگی و وزن و سن رابطه ای وجود ندارد و اثر هشت هفته تمرین هوازی در کاهش وزن مؤثرتر از یوگا بوده است. به طور کلی ، نتایج تحقیق حاضر دلالت بر این دارد که انواع مختلف فعالیت های جسمانی اثر مثبتی در کاهش افسردگی دارد، بنابراین می توان از فعالیت های ورزشی به عنوان یکی از روش های کم هزینه و مقرون به صرفه برای کاهش اختلالات روحی روانی استفاده کرد.
۴۳۴.

اثر مصرف کافئین و یک جلسه فعالیت ورزشی فزاینده بر استرس اکسایشی و آنتی اکسیدان های آنزیمی مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پراکسیداسیون لیپیدی فعالیت وامانده ساز آنتی اکسیدان های آنزیمی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۶۹۶ تعداد دانلود : ۸۲۱
زمینه و هدف: کافئین قادر است به واسطه پراکسیداسیون لیپیدی باعث القای شکل های خاصی از آسیب اکسیداتیو گردد. علی رغم این، کافئین به عنوان یک ماده حافظتی در برابر آسیب سلولی و برخوردار از ظرفیت آنتی اکسیدانی در مقایسه با اثرات پرو اکسیدانی آن مطرح است. هدف این پژوهش بررسی اثرات استفاده از mg/kg 5 کافئین طی یک جلسه فعالیت ورزشی فزاینده بر مالون دی آلدئید به عنوان شاخص استرس اکسایشی و آنزیم های آنتی اکسیدانی شامل گلوتاتیون پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتاز مردان فعال بود. مواد و روش ها: برای این منظور 10نفر از دانشجویان داوطلب پسر رشته تربیت بدنی بین 22 تا 26 سال انتخاب شدند. آزمون پیش رونده بروس به مدت 2 روز در2 هفته جداگانه با فاصله 5 روز انجام شد وآزمودنی ها در هفته اول به عنوان گروه دارونما (گروه 1)، و در هفته دوم در گروه کافئین با دز mg/kg 5 (گروه 2) در آزمون شرکت کردند. نمونه های خونی پیش آزمون و پس آزمون جمع آوری شد. یافته ها با استفاده از آزمون تی مستقل و جفت شده در سطح 05/0> P با بهره گیری از نرم افزار SPSS.18 و EXCEL 2003 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش: یافته های پژوهش نشان می دهد مصرف 5 میلی گرم کافئین موجب کاهش معنی داری میزان MDA شد(05/0 > P) . از سوی دیگر، فعالیت فزاینده وامانده ساز افزایش معنادار GPX (001/0> P) و تفاوت غیر معنادار SOD را در پی داشت )398/0 ( P=. اختلاف میان دز mg/kg 5 کافیین و دارونما در متغیر SOD معنادار نبود (05/0 < P). نتیجه گیری: به طور کلی به نظر می رسد دز mg/kg 5 کافیین فشار اکسایشی ناشی از فعالیت وامانده ساز را کاهش داده و سیستم آنتی اکسیدانی آنزیمی را به طور موثری بهبود می بخشد.
۴۳۵.

تأثیر تمرینات هیپوکسی اینتروال بر هموگلوبین، هماتوکریت، / نیکولوسیت و سلول های قرمز خون در هنرجویان پسر تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹۴ تعداد دانلود : ۸۹۴
هدف از اجرای این تحقیق بررسی تاثیر تمرینات هیپوکسی اینتروال بر هموگلوبین ، هماتوگریت ، رتیکولوسیت ، و سلول های قرمز خون در هنرجویان پسر تربیت بدنی می باشد .
۴۳۶.

ساخت دستگاه مقاومتی ویژه مهارت های پرتابی و ضربات مشت (زوکی) کاراته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دستگاه مقاومتی زوکی کاراته زنجیره کینتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹۲ تعداد دانلود : ۱۱۵۹
اصل ویژگی یکی از اصول تمرینات آماده سازی است؛ بویژه اینکه هنگام استفاده از برنامه­های تمرینی مقاومتی با دستگاه­های معمولی در فصل مسابقات، احتمال به­هم خوردن ریتم حرکات و مهارت­ها وجود دارد و ممکن است در بهبود سرعت و توان عضلات مورد نظر تأثیری نداشته باشد. برای مثال، تمرین با دستگاه­های مقاومتی معمولی نظیر دستگاه­های وزنه بدلیل زمانبندی نادرست انقباضات عضلانی می­تواند به اجرای تکنیک ناکارآمد منجر شود. لذا بررسی نوع انقباض عضلانی، ریتم­، سرعت و دامنه حرکتی در برنامه­های تمرینی بویژه در فصل مسابقات، می­تواند در دستیابی به عملکرد بهتر و کاهش مدت زمان آماده سازی مؤثر واقع شود. دستگاه حاضر یک ماشین با سیستم ترمز ساده و حرکت سینوسی اهرم است که می­تواند نیروهای متغیری را تولید کند و حرکت خطی دست را به حرکت زاویه ای در سیستم ترمزی تبدیل کند. مزایای دستگاه جدید عبارت است از: 1- حفظ الگوی حرکتی مرتبط با مهارت­های پرتابی، 2- بکارگیری عضلات مرتبط با انقباضات مناسب در مهارت­های پرتابی، 3- رها کردن وزنه بعد از اجرای مهارت همچون پرتاب وزنه یا سایر مهارت­های پرتابی، 4- افزایش و تغییر سینوسی بار عضلانی در مرحله تولید نیرو. برای اعتبار یابی دستگاه 15 نفر در دو گروه آزمایشی ( n=8 ) و کنترل ( n=7 ) که همگی مبتدی بودند به مدت شش هفته با سه جلسه در هفته به تمرین یکسان کاراته شامل گرم کردن 20 دقیقه، یادگیری تکنیک 20 دقیقه و 15 دقیقه بدنسازی (گروه آزمایش 5 ست 10 تکراری با دستگاه و گروه کنترل حرکت شنای روی زمین) و پنج دقیقه سرد کردن پرداختند. قبل و بعد از پایان شش هفته، میزان پرتاب وزنه به عنوان شاخصی برای اندازه گیری توان اندام فوقانی برای هر یک از آزمودنی ها ثبت شد. با استفاده از آزمون t وابسته افزایش معنی دار توان نسبت به قبل از تمرین در هر دو گروه آزمایشی (001/0 p= ) و کنترل (001/0 p= ) مشاهده شد. همچنین آزمون t مستقل افزایش معنی دار توان را در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل نشان داد (034/0 p= ). لذا استفاده از این دستگاه می تواند برای ورزشکاران رشته های پرتابی در جهت بهبود رکوردهای آنها و کاهش مدت زمان دوره آماده سازی مفید باشد. از آنجا که این دستگاه اولین بار طراحی و ساخته شده است لذا اجرای تحقیقات بیشتر را در این زمینه امکان پذیر می­سازد.
۴۳۷.

بررسی تأثیر دو شیوه مصرف ویتامین c بر میزان دامنه حرکتی و قدرت برونگرای عضلات تاکننده آرنج پس از کوفتگی عضلانی تأخیری(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸۹ تعداد دانلود : ۸۲۹
به منظور بررسی تاثیر دو شیوه ی مصرف ویتامین C برمیزان دامنه ی حرکتی وقدرت برونگرای عضلات تاکننده ی آرنج پس از کوفتگی تاخیری ،تعداد 37 نفر به ترتیب با میانگین سن،وزن وقد 02/22، 25/85 و58/159 در چهار گروه در تحقیق شرکت کردند. گروه اول ‹9›= n› با صرف 100 میلی گرم ویتامینC ،گروه دوم‹10=n› با مصرف 200 میلی گرم ویتامین C ،گروه سوم 9=n با مصرف دارو نما وگروه چهارم9=n به عنوان گروه کنترل شرکت کردندمصرف ویتامین C گروه هااز یک ساعت قبل از انجام انقباضات برونگرا تا 47 ساعت پس ازآن انجام شد.به منظور ایجاد کوفتگی از آزمودنی ها خواسته شده تا 70 انقباض برونگرا را با دست غیربرتر برروی صندلی مخصوص انجام دهند. مدت زمان هرانقباض 3 ثانیه وبین هرانقباض ،انقباض بعدی ،10 ثانیه استراحت منظور شد.همچنین مدت یک دقیقه استراحت بین هر10 انقباض لحاظ گردید .متغیرهایی که در چهار نوبت ،قبل1،24،48 ساعت پس از انقباضات برونگرا اندازه گیری شدند عبارتند از:1- میزان دامنه ی حرکتی آرنج 2- حداکثر قدرت برونگرای عضلات تاکننده ی ارنج.اطلاعات به دست آمده با روش آماری تجزیه وتحلیل گردید ونتایج زیر حاصل شد:1- کاهش دامنه ی حرکتی آرنج در کلیه ی گروه ها مشاهده شدوبین تاثیر دوشیوه ی مصرف ویتامین C دارونما برمیزان کاهش دامنه ی حرکتی آرنج قبل 1،24،48 ساعت پس از انقباضات برونگرا تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. 2- حداکثر قدرت برونگرا نیز در کلیه ی گروه ها درطول دوران کوفتگی کاهش نشان دادونیز بین وتاثیر دو شیوه ی مصرف ویتامین قبل،C دارونما برمیزان حداکثر قدرت برونگرای عضلات تا کننده ی آرنج 1،24،48 ساعت پس از انقباضات برونگرا تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
۴۳۸.

تاثیر یک جلسه دوی استقامتی فزاینده و تمرین با وزنه بر پاسخ پروتئین شوک گرمایی زنان جوان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: HSP72 فعالیت استقامتی تمرین با وزنه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸۹ تعداد دانلود : ۹۱۹
هدف از انجام پژوهش، مطالعه تاثیر یک جلسه استقامتی فزاینده و تمرین با وزنه بر پاسخ پروتئین شوک گرمایی (HSP72 ) در دختران جوان فعال بوده است. بدین منظور، 19 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی دانشگاه مازندران که دارای شرایط شرکت در تحقیق، از جمله عدم فعالیت بدنی در مدت حداقل 48 ساعت قبل از خون گیری، دارا بودن بیشترین میزان حداکثر اکسیژن مصرفی، سکونت در خوابگاه و پیروی از غذای دانشجویی، عدم آسیب احتمالی و سابقه هر گونه بیماری، عدم مصرف احتمالی کافئین و مکمل های ضد اکسایشی، بودند، انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه؛ تمرین دوی استقامتی (ERG ) و تمرین با وزنه (WTG ) تقسیم شدند. پروتکل تمرین در گروه ERG شامل دویدن فزاینده تا حد واماندگی روی نوار گردان بدون شیب که با توجه به روش کارونن با شدت 65 تا 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بود، اجرا شد. گروه WTG نیز چهار نوبت تمرین برونگرایی جلو بازو را طوری اجرا کردند که دو نوبت آن با 50 درصد و دو نوبت نیز با 60 درصد یک تکرار بیشینه اجرا شد. خون­گیری پس از 12 تا 14 ساعت ناشتایی شبانه در سه مرحله (پایه، میان آزمون و 30 دقیقه پس از اتمام فعالیت) و با شرایط کاملا مشابه، از ورید پیش بازویی انجام شد. نمونه ها به سرعت به آزمایشگاه منتقل شده و پس از سانتریفوژ و تهیه سرم از آن برای آنالیز متغیرهای اصلی و کنترلی تحقیق استفاده شد. برای تعیین مقادیر HSP72 سرمی از تست ساندویچ الایزا با حساسیت زیاد و برای تعیین کراتین کیناز نیز از روش آنزیماتیک استفاده شد. داده­ها با استفاده از روش آماری مناسب شامل آزمون اندازه گیری های مکرر، آزمون T مستقل و آزمون تعقیبی LSD در سطح 05/0P ≤ تجزیه و تحلیل شد. یافته­ها نشان داد تغییرات مقادیر HSP72 فقط در گروه WTG در مرحله میان و پس آزمون نسبت به سطوح پایه معنی­دار بوده است (مقدار p به ترتیب برابر است با 007/0و 03/0). به ­علاوه تغییرات مقادیر HSP72 بین دو گروه ERG و WTG فقط در مرحله میان آزمون معنی­دار بوده است. به­ علاوه تغییرات کراتین کیناز در دو گروه ERG وWTG به ترتیب افزایش و کاهش غیر معنی­داری را نشان داد. تغییرات بین گروهی CK در مرحله میان آزمون و پس آزمون نیز غیر معنی­دار بوده است. بر اساس این یافته­ها نتیجه گیری می­شود تمرینات برونگرایی با وزنه باعث افزایش بیشتر مقادیر HSP72می­شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان