فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۸٬۰۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه دانشگاه هایی که درصدد ارتقای سطح آموزشی خود در یک مقیاس جهانی و قابل قبول هستند، در کنار نظام سنتی خود، شرایط ایجاد محیط آموزش مجازی و بهره گیری از روش های آموزشی مختلف را فراهم کرده اند. آموزش مجازی مهم ترین کاربرد فناوری اطلاعات است که در قالب نظام های مختلف مثل یادگیری رایانه محور، یادگیری برخط، یادگیری شبکه محور ارائه می شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر توسعه آموزش مجازی سواد اطلاعاتی از دیدگاه کاربران در وبگاه کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی ایران انجام گرفته است.روش : روش این پژوهش آمیخته (کمی و کیفی) است. در بخش کیفی ازنظر هدف توسعه ای و در بخش کمی کاربردی و ازنظر روش تحلیل داده ها توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی است. در راستای هدف پژوهش، از روش کتابخانه ای و مطالعات پیشین استفاده شده است؛ ابتدا با روش کیفی پژوهش با استفاده از روش فراترکیب شاخص های موردنظر شناسایی و درمجموع 122 کد استخراج شد که در 14 مقوله فرعی و 7 مقوله اصلی دسته بندی و کدگذاری شدند. در مرحله بعد در بخش کمی، با استفاده ازنظر خبرگان، شاخص های نهایی استخراج و پرسشنامه نهایی تنظیم گردید. سپس پرسشنامه تهیه شده بین جامعه آماری توزیع شد. جامعه آماری شامل کلیه کاربران (دانشجویان) آموزش های مجازی سواد اطلاعاتی دانشگاه های علوم پزشکی کشور بود که با روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس تعداد 384 پرسشنامه تکمیل و سپس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 25 و اسمارت پی ال اس (SmartPLS 3) تحت تحلیل عاملی اکتشافی قرار گرفتند. روایی صوری پرسش ها را گروهی از متخصصان مرتبط بررسی و تأیید کردند و پایایی پرسشنامه نیز از طریق انجام پیش آزمون و سپس از آلفای کرونباخ، معیار پایائی ترکیبی (CR) و روایی همگرا (AVE) محاسبه شد.یافته ها: نتایج پژوهش در مرحله فراترکیب نشان داد عوامل مؤثر بر توسعه آموزش مجازی سواد اطلاعاتی از دیدگاه کاربران در وبگاه کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی ایران شامل عوامل فنی، عوامل راهبردی، مؤلفه مدرسین، عوامل ساختاری، عوامل آموزشی، عوامل محتوایی، عوامل سنجش و ارزیابی بوده است. نتایج پژوهش در مرحله کمی پژوهش نیز نشان داد که مقوله عوامل ساختاری رتبه اول با میزان 0/842؛ عوامل آموزشی با میزان 0/831، عوامل راهبردی با میزان 0/763، عوامل فنی با میزان 0/726 ، مؤلفه مدرسین با میزان 0/613 و عوامل سنجش و ارزیابی با میزان 0/564 و عوامل محتوایی با میزان 0/518 رتبه های بعدی را به خود اختصاص داده است. نتایج این پژوهش نشان داد که متغیر عوامل ساختاری با آموزش مجازی مهارت های سواد اطلاعاتی بیشترین مقدار ارتباط را دارد. سایر متغیرها همچون عوامل آموزشی با آموزش مجازی مهارت های سواد اطلاعاتی، عوامل راهبردی با آموزش مجازی مهارت های سواد اطلاعاتی در وبگاه کتابخانه های علوم پزشکی ایران از دیدگاه کاربران، عوامل فنی و آموزش مجازی مهارت های سواد اطلاعاتی، مؤلفه مدرسین و آموزش مجازی مهارت های سواد اطلاعاتی، عوامل سنجش و ارزیابی و آموزش مجازی مهارت های سواد اطلاعاتی، متغیر عوامل محتوایی و آموزش مجازی مهارت های سواد اطلاعاتی به ترتیب در رتبه های دوم تا هفتم را به خود اختصاص دادند.نتیجه گیری: نتایج حاکی از این است که عوامل ساختاری آموزش مجازی مهارت های سواد اطلاعاتی در وبگاه کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی ایران ازجمله طراحی و تدوین، تهیه و تولید، عوامل آموزشی، عوامل مربوط به شیوه آموزش، عوامل مربوط به قالب های مورداستفاده برای آموزش دارای اهمیت و موردتوجه است.
نقش ذخیره سازی، انتشار و کاربرد دانش در بهبود وضعیت آموزش کارکنان دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش ذخیره سازی، انتشار و کاربرد دانش در بهبود وضعیت آموزش کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس است.
روش : پژوهش حاضر در زمره پژوهش های کاربردی قرار دارد. روش پژوهش از نوع تحلیلی- پیمایشی است. جامعه پژوهش حاضر عبارت است از تمامی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس. این تعداد مشتمل است بر 15 مدیر و 272 کارمند. نمونه ها نیز با بهره گیری از فرمول کوکران شامل 15 مدیر و 200 کارمند از جامعه نامبرده است. روش نمونه گیری در هر دو گروه مدیران و کارکنان به صورت تصادفی- طبقه ای است. به منظور گردآوری داده ها از یک پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شده است. در این پژوهش به دو روش توصیفی و استنباطی به تحلیل داده های به دست آمده از پرسشنامه ها پرداخته شد. در سطح توصیفی با استفاده از مشخصه هایی نظیر فراوانی به تحلیل ویژگی های جامعه پرداخته شد و در سطح استنباطی فنون استنباطی آزمون نرمال بودن کولموگروف- اسمیرنف، آزمون دوجمله ای برای بررسی فرضیه ها استفاده شد.
یافته ها: مدیریت دانش در ارتقاء و بهبود وضعیت آموزشی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس مؤثر است. همچنین، ذخیره سازی دانش در ارتقاء و بهبود وضعیت آموزشی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس مؤثر است. انتشار دانش در ارتقاء و بهبود وضعیت آموزشی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس تأثیر دارد. کاربرد دانش نیز در ارتقاء و بهبود وضعیت آموزشی مدیران و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس مؤثر است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که ذخیره سازی و انتشار دانش نقش مهمی در افزایش کارایی آموزشی کارکنان و مدیران دانشگاهی دارد. علاوه بر آن، توجه به عواملی چون: تقویت فرهنگ سازمانی، تعامل میان همکاران، توجه به زیرساخت ها و فناوری اطلاعات نقش مهمی در کاربرد دانش در دانشگاه دارد. برگزاری دوره های آموزشی، ایجاد پایگاه دانش، راه اندازی سیستم سنجش مدیریت دانش، ایجاد نظام پیشنهادها برای بهبود فعالیت سازمانی، برنامه ریزی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت برای توسعه حرفه ای کارکنان از زمره پیشنهادهای این پژوهش است.
شناسایی مهارت ها و شایستگی های اشتغال پذیری در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر حاضر فناوری اطلاعات و ارتباطات باعث تغییر در دیدگاه ها و نیازهای جوامع شده است. ظهور این فناوری نیازمند کسب دانش و یادگیری مهارت های متناسب با آن در جهت رفع نیازهای ایجاد شده است. حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی نیز از تحولات کنونی مستثنی نبوده و باعث تغییراتی در چشم انداز و جایگاه این حرفه در بازار کار شده است؛ بنابراین هدف این مطالعه، شناسایی مهارت ها و شایستگی های اشتغال پذیری متخصصان و دانش آموختگان حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی و استفاده از نتایج این پژوهش برای کمک به توسعه یا اصلاح برنامه های درسی این حوزه است که نیازهای نیروی بازار کار را برآورده می کند.روش: پژوهش کیفی حاضر از نوع مطالعات کاربردی است و با روش مرور نظام مند انجام شده است. در این پژوهش ابتدا برای مرور ادبیات پژوهش از دو پایگاه اسکوپوس و وب آوساینس از طریق تعیین استراتژی جستجوی مرتبط با مشاغل علم اطلاعات و دانش شناسی، 11986 مدرک استخراج شد. سپس با استفاده از دستورالعمل پریزمای ترجیحی اقدام به غربالگری مطالعات شد و پس از غربالگری و ورود به مطالعه ازلحاظ هدف پژوهش، عناوین شغلی، مهارت های شغلی موجود در مطالعات و وظایف شغلی مورد بررسی قرار گرفتند. جامعه آماری را متونی تشکیل می دهند که طی سال 1923 تا 2023 به زبان انگلیسی منتشر شده اند. پس از بازیابی مدارک به پاک سازی آن ها اقدام شد. پاک سازی داده ها بر اساس میزان ارتباط مدارک با هدف پژوهش بدین صورت بود که ابتدا تمام مدارک غیر مرتبط از داده ها حذف شدند و مدارکی که بیشترین ارتباط با هدف پژوهش را داشتند جهت بررسی تمام متن مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت 223 مدرک مرتبط با مشاغل و مهارت های شغلی گزینش شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که حرفه علم اطلاعات و دانش شناسی وارد مشاغل متنوع و فراتر از حوزه کتابخانه شده است. همچنین مشخص شد که مشاغل حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی نیازمند دستیابی به دانش و مهارت های متنوعی است. مهارت های شناسایی شده برای مشاغل کنونی در بازار کار در 7 مؤلفه مهارت های حرفه ای، مهارت های مدیریتی، مهارت های رفتاری، مهارت های آموزشی، مهارت های پژوهشی، مهارت های سواد اطلاعاتی و مهارت های عملکردی دسته بندی شدند. این مهارت ها می توانند به آماده سازی دانش آموختگان برای ورود به بازار کار کمک کننده باشند.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد موفقیت در هر سازمانی وابسته به کارکنانی پویا، واجدشرایط، خلاق، پرانرژی، متعهد و دارای مهارت کافی است. در چرخه هر سازمانی انتخاب افراد شایسته یک فرایند حساس و بااهمیت است. براساس نتایج بازنگری در سرفصل دروس حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی و اضافه نمودن مهارت های جدید که با ظهور فنّاوری روی کار آمده اند می تواند به توسعه بین رشته ای حوزه کمک کند. همچنین با توسعه مهارت های شغلی دانش آموختگان به هنگام ورود به بازار کار با چالش های مهارتی مواجه نمی شوند؛ حتی این دانش آموختگان می توانند در مشاغل حرفه اطلاعاتی در سازمان ها و شرکت های دولتی و خصوصی و فراتر از کتابخانه ها و در پست های شغلی شناسایی شده استخدام شوند. در این راستا نیاز است تا به وظایف شغلی مرتبط با حوزه نیز توجه بیشتر شود. اگر به جایگاه حرفه در صنعت کشور توجه نشود و زیرساخت های لازم ایجاد نشود تدوین مهارت ها در سرفصل دروس فقط صرف زمان و هزینه خواهد بود و هیچ اثربخشی نخواهد داشت.
تحلیل و تدوین شاخص های ارزیابی کیفیت مجله سوادآموزی «فرصت دوم»: بررسی نظرات مخاطبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: هدف پژوهش، تحلیل و تدوین مؤلفه های ارزیابی کیفی مجله «فرصت دوم» از منظر مخاطبان است. نتایج این پژوهش، به عنوان یک الگوی نظام مند، می تواند متولیان حوزه نشر آموزشی را در انتخاب استراتژی های اصولی و کارشناسانه در زمینه کیفیت بخشی کمک کند.روش ها : روش، کمّی و از نوع توصیفی تحلیلی و با رویکرد پیمایشی است. جامعه آماری، شامل نوسوادان دوره تحکیم سواد نهضت سواد آموزی در سال 1403-1402 می باشد. از این میان، تعداد 367 نفر با روش نمونه گیری تصادفی، انتخاب و مورد پرسش قرار گرفتند. روایی پرسشنامه، با روش روایی محتوایی و توسط متخصصان حوزه نشر آموزشی مورد تأیید قرار گرفت. به علاوه، پایایی آن، توسط آزمون آلفای کرونباخ (a:0.717) بررسی شد. در نهایت، برای شناسایی شاخص های ارزیابی کیفی مجله، از ابزار تحلیل عاملی اکتشافی EFA استفاده گردید.یافته ها: فرایند تحلیل، منجر به شناسایی 15 شاخص محوری در ارزیابی کیفیت مجله «فرصت دوم» گردید. شاخص ها ذیلِ سه دسته زیربنایی، شامل شناختی آموزشی، اجتماعی هویتی و طراحی ساختاری طبقه بندی شدند. در حوزه عوامل زیربنایی شناختی آموزشی، پنج شاخص با وزن های تبیینی متفاوت، شامل توسعه چندوجهی سواد و مهارت های کاربردی (واریانس تبیینی: 611/3)، انتقال مفاهیم از طریق به کارگیری عناصر ادبی سرگرم کننده (293/ 3)، ارتقاء سطح دانش و آگاهی در حوزه های معرفتی خاص (874/ 2)، اتخاذ رویکردی نوآورانه و زمینه محور در ارائه محتوا (644/ 2) و سازمان دهی محتوای آموزشی متناسب با ساختارِ شناختی مخاطبان (598/ 2) شناسایی شدند. در بُعد عوامل زیربنایی اجتماعی- هویتی، چهار شاخص مهم، شامل تقویت انگیزه و خودکارآمدی بر مبنای تجارب زیسته و نیازهای اجتماعی (308/6)، ایجاد هم افزایی و شکل گیری گفتمان پیرامون هویت جمعی ملی (278/3)، توسعه پایدار پتانسیل های حرفه ای یادگیرندگان (124/3) و استقرار سازوکارهای تعاملی برای ارزیابی و ارتقا پویایی نشریه (706/2) مورد شناسایی قرار گرفتند. نهایتاً در حوزه عوامل طراحی ساختاری، شش شاخص بهینه سازی و بهبود اثربخشی محتوایی (134/ 17)، تطبیق محتوای نشریه با ویژگی های بافتی مخاطبان (018/3)، کارآمدی ساختار و شیوه انتقال پیام (989/2)، بهره مندی از شبکه توزیع مناسب و دسترسی پذیری کافی (534/ 2)، تضمین اعتبار و صحت اطلاعات منتشرشده (444/2) و ایجاد جذابیت بصری (388/2) به عنوان عوامل اصلی مورد تأکید واقع شدند.بحث و نتیجه گیری: نتایج، نشان می دهد که عامل زیربنایی شناختی آموزشی، از یک سو بر اثربخشی نوع محتوا و از سوی دیگر بر بهره گیری از شیوه های کارآمد انتقال محتوا، متمرکز است. عامل زیربنایی اجتماعی هویتی بر فراهم سازی یک اکوسیستم اجتماعی محور با هدف تقویت سرمایه های فرهنگی بین فردی، تأکید دارد. همچنین، عامل طراحی ساختاری، کیفیت فرآیند تدوین و انتشار مجله از نویسندگان تا مخاطبان را تضمین می کند. این عوامل زیربنایی، مدلی را برای تدوین و ارزیابی کیفیت مجله تشکیل می دهند که در تبیین کیفیت مجله سهم دارند.اصالت: بررسی نشریه فرصت دوم، با حمایت مالی سازمان نهضت سوادآموزی، و نظارت فنی دکتر حمید رضا مشهدی عباسی، برای اولین بار انجام شد تا جهت ارتقاء کیفیت آن، سازمان براساس یافته های این پژوهش اقدام نماید.
کاربرد شبکه های عصبی مصنوعی در پیش بینی میزان موفقیت نگهداشت و توسعه دانش منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر اطلاعات، دانش مهم ترین و باارزش ترین سرمایه هر سازمانی به شمار می رود. این پژوهش، بر اساس هدف از نوع پژوهش های کاربردی است که با استفاده از روش پیمایشی و رویکرد تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری مدیران، اعضای هیئت علمی و یاوران علمی دانشگاه گلستان در سال 1403 بودند که با توجه به محدود بودن جامعه پژوهش از جدول مورگان استفاده شد که حجم نمونه موردنیاز برای پژوهش حاضر با توجه به جامعه آماری 365 نفری، 187 به دست آمد که بر همین مبنا تعداد 190 پرسش نامه و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی گردآوری شد. به منظور سنجش پایایی ابزار پژوهش از آلفای کرونباخ و به منظور بررسی روایی پرسش نامه نیز از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و دوم استفاده شد. یافته ها نشان داد در موانع نگهداشت و توسعه دانش منابع انسانی، سه عامل فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و مدیریت وضعیت پایین تر از حد متوسط و دو عامل فناوری اطلاعات و منابع انسانی با اختلاف ناچیزی بالاتر از حد متوسط قرار دارند، همچنین به کارگیری شبکه های عصبی مصنوعی به منظور پیش بینی میزان نگهداشت و توسعه دانش منابع انسانی نشان داد مدل پژوهش حاضر با تعداد سه نورون در لایه پنهان، به بالاترین میزان دقت پیش بینی یعنی 893/0 خواهد رسید و ابعاد پاداش، پشتیبانی و تسهیم دانش به ترتیب بالاترین نقش را در میزان قدرت پیش بینی کنندگی مدل دارند. نتایج نشان داد شاخص های زیرساختی مدیریت دانش در دانشگاه گلستان به ویژه در سه عامل فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و مدیریت نیازمند توجه و اقدام فوری است.
خدمات مرجع مجازی: تحول پرسش ها - تنوع پاسخ دهندگان (یک مرور دامنه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تحولات مربوط به نوع پرسش های مجازی کاربران و تأثیر آن بر تعیین پاسخ دهندگان پرسش هاست. روش شناسی : پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و به روش مرور دامنه ای انجام شده است؛ بدین منظور، تعداد 61 اثر مرتبط با هدف پژوهش، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. یافته ها : یافته های مرتبط با نوع پرسش های مرجع مجازی را می توان به دو گروه تقسیم کرد: گروه اول، پژوهش هایی که پرسش های کاربران را بر اساس نظام های طبقه بندی رایجی مانند: کتز (1997 و 2002)، وارنر (2001) و سیرز (2002) دسته بندی کرده اند که مقایسه نتایج این پژوهش ها نشان داد بیشترین درصد پرسش ها از نوع «جستجوی ویژه»، «راهنما» و «پژوهشی» است و گروه دوم، پژوهش هایی که مبتنی بر طبقه بندی های محقق ساخته از پرسش های مرجع هستند؛ نتایج این گروه نشان داد پرسش های «ارجاع آماده»، «راهنما و خط مشی کتابخانه» و «پژوهشی»، به ترتیب، بیش از سایر انواع، مطرح شده اند. بررسی متون حاکی از این است که چنانچه پرسش های مرجع از نوعی باشند که بدون نیاز به منبع (یا با حداقل منبع) و با حداقل تلاش و زمان پاسخ داده شوند، می توانند توسط کارکنان غیرمتخصص آموزش دیده و دانشجویان دستیار کتابدار پاسخ داده شوند و این موضوع شامل پرسش های «ارجاع آماده»، «جستجوی ویژه»، «راهنما» و «خط مشی کتابخانه» می شود. نتیجه گیری : این پژوهش در زمره نخستین پژوهش هایی است که به مروری جامع بر انواع پرسش های کاربران و ضرورت سطح بندی پاسخ دهندگان پرداخته است. نتیجه این پژوهش، هم بر تقویت مهارت های پژوهشی و مشاوره ای کتابداران و هم بر ضرورت آموزش سایر کارکنان تأکید دارد و لازم است برنامه ریزان و سیاستگذاران این مسئله را مدنظر قرار دهند.
کهن ترین هنر قطاعی در موزه قرآن آستان قدس رضوی از دوره سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
193 - 213
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و تحلیل کهن ترین هنر قطاعی به کار رفته در نسخه ها و مصاحف خطی موجود در موزه قرآن آستان قدس رضوی است.
روش پژوهش: این پژوهش، از نظر هدف کاربردی و به روش توصیفی و تحلیلی با نمونه گیری هدفمند انجام گرفته است. با توجه به عدم دسترسی به اصل منابع، ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است و چک لیستی از اطلاعات نسخه شناسی دو سری جزوات که نمونه های آن ها به شماره4240 و 82 موجود در موزه قرآن است، تهیه شده و سپس اطلاعات از طریق جداول مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تمام ارکان نسخه شناسی مصاحف از جمله کتابت و تذهیب آن ها توسط خاندان هبه الله الحسینی یا زیر نظر ایشان انجام گرفته است. با تطبیق ارکان نسخه شناسی این جزوات مشخص شد که تمام جزوات به یک شیوه کتاب آرایی شده اند؛ بنابراین، هر دو جزوه 4240 و 82 در یک دوره کتابت و تذهیب شده اند. یافته ها، نشان دادند که در اوراق هنر قطاعی دو الگو، یکی حفاظتی در جزوه 4240 و دوم الگوی حفاظتی و تزئینی در جزوه 82 به کار رفته است.
نتیجه گیری: یافته های به دست آمده از بررسی نسخه شناسی مصاحف نشان داد که هنر قطاعی این آثار توسط خاندان هبه الله الحسینی انجام گرفته است و به نوعی هنرمند یا استادی که هنر قطاعی را انجام داده، در کانون کتابت ایشان به فعالیت می پرداخته است. از نتایج دیگر این پژوهش شناخت کهن ترین هنر قطاعی مربوط به دوره سلجوقی است که به صورت ساده یا طرح های گره بندی هندسی انجام گرفته است. الگوهای به دست آمده نشان داد که هنر قطاعی در مصاحف دیگری از دوره سلجوقی به کار رفته است و از این طریق محل کتابت آن ها را می توان شناسایی کرد. در نهایت، مشخص شد که این هنر در دوره سلجوقی بروز فراوانی داشته و می توان قدمت این هنر را مربوط به این دوره معرفی کرد.
نقش میانجی هوش مصنوعی در رابطه بین جو سازمانی و رفتار خلاقانه کتابداران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش میانجی هوش مصنوعی در رابطه بین جو سازمانی و رفتار خلاقانه در کتابخانه های علوم پزشکی شهر تهران است. روش پژوهش : پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری شامل مجموعه مدیران، کارکنان اداری، رؤسای کتابخانه های علوم پزشکی تابعه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مستقر در شهر تهران بودند که همه جامعه با استفاده از روش سرشماری لحاظ گردیده است، که 176 نفر به کار گرفته شدند. ابزار گردآوری اطلاعات این پژوهش جهت سنجش هوش مصنوعی، جو سازمانی، و رفتار خلاقانه کارکنان، پرسشنامه استاندارد است. برای سنجش میزان بهره گیری از هوش مصنوعی، از پرسشنامه چن و همکاران (2022) شامل 22 گویه استفاده گردید که به دلیل جامعیت مفهومی و پوشش مناسب ابعاد مختلف هوش مصنوعی انتخاب شده است. برای سنجش جو سازمانی، از پرسشنامه جو سازمانی لایل ساسمن و سام دیپ (1989) شامل 20 سؤال در پنج مؤلفه اثربخشی ارتباطات، رضایت و توافق بر روی رویه ها، رضایت از پاداش، وضوح نقش و وضوح اهداف استفاده شد. همچنین، برای ارزیابی رفتار خلاقانه کارکنان با استفاده از پرسشنامه ژو و جورج (2001) شامل 13 گویه استفاده شد. که پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ و روایی آن از طریق روایی همگرا و روایی واگرا مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی همچون توزیع فراوانی و آمار استباطی و روش مد ل سازی معادلات ساختاری با SmartPLS انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد جو سازمانی بر رفتار خلاقانه کتابداران تأثیر مثبت و معناداری دارد و همچنین جو سازمانی بر هوش مصنوعی تأثیر مثبت دارد. هوش مصنوعی بر رفتار خلاقانه تأثیر مثبت و معناداری دارد. نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان داد که هوش مصنوعی نقش میانجی کامل در رابطه بین جو سازمانی و رفتار خلاقانه کتابداران ایفا می کند؛ به این معنا که جو سازمانی به تنهایی بر رفتار خلاقانه تأثیر نمی گذارد، مگر آنکه در کتابخانه ها زیرساخت ها و قابلیت های هوش مصنوعی به طور مؤثری به کار گرفته شود. این یافته حاکی از آن است که صرف وجود یک جو سازمانی مطلوب، بدون بهره گیری از ابزارهای نوین فناورانه، نمی تواند به ارتقای خلاقیت کارکنان منجر شود. کتابخانه های علوم پزشکی به عنوان محیط هایی تخصصی، با ماهیت خدماتی-آموزشی و نیاز بالا به نوآوری، در صورتی می توانند از ظرفیت های خلاقیت کارکنان بهره مند شوند که زمینه های فناورانه از جمله استفاده مؤثر از هوش مصنوعی تقویت گردد. بنابراین، توسعه هوش مصنوعی در کتابخانه ها نه تنها یک عامل فناورانه، بلکه یک عامل واسط سازمانی برای پرورش خلاقیت نیروی انسانی محسوب می شود. این نتیجه می تواند راهگشای سیاست گذاری مدیران کتابخانه ها برای ارتقای نوآوری سازمانی از مسیر دیجیتال سازی هوشمند باشد.
Advancing Global Connectivity Through Low Earth Orbit Satellite Systems(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۴ ویژه نامه انگلیسی ۴ (پیاپی ۱۲۵)
1247 - 1279
حوزههای تخصصی:
Background: Satellite systems which orbit in Low Earth Orbit (LEO) are one of the innovative solutions to enable the connectivity in segregated geophysical parts of the world which are left out of the digital society, as they provide almost instantaneous, high-speed connections. Despite progress made there are barriers to deployment including lack of scalability, high costs, traffic management, and environmental vulnerability. Objective: The aim of the present study is enhancing the overall throughput and concurrently – steaking the LEO satellite networks reliable operation in various applications with usage of the effective traffic control and adaptive routing techniques meanwhile taking into account the costs and other factors. Methods: Quantitative and qualitative research was used in this study in which both theoretical and simulations of LEO satellite networks were used. The traffic engineering was done using Software-defined networking (SDN), whereas bio-inspired routing, including bee colony optimization algorithms, were evaluated for adaptive routing. Parameters like latency, throughout, packet loss, and costs that are exhibited to change with conditions like atmospheric interferences were also considered. Results: The results proved that the current latency can be cut by up to 60%, packet lost by up to 90%, with operating expenses slashed beyond 85% and resource utilization beyond 85%. Improved routing techniques improved transmission reliability over dynamic network loads; simulations have validated the environmental suitability of LEO networks. Conclusion: The article offers a coherent framework for the appropriate design of LEO satellite networks and discusses their ability to address the digital divide and guarantee economic, effective, and highly accessible computing access globally.
وضعیت مؤلفه های الگوی سایبرنتیک در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی تیپ 1 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
91 - 114
حوزههای تخصصی:
سازمان دهی مؤثر فعالیت ها در یک سیستم اجتماعی پیچیده با نظارت سایبرنتیک ممکن است، جایی که مکانیسم های خوداصلاحی به بهبود مستمر کمک می کنند. کتابخانه سایبرنتیک اهداف متعددی دارد که در صورت عدم تحقق، افراد یا گروه ها برای بهبود وضعیت آن فعال می شوند. این پژوهش به بررسی استفاده بهینه از الگوهای سایبرنتیک در کتابخانه های دانشگاهی و ارائه مدلی مناسب برای مدیریت اطلاعات سیستم پرداخته و با سنجش وضعیت مؤلفه های سایبرنتیک، زمینه را برای ارائه الگویی مناسب فراهم می کند. این پژوهش با استفاده از روش کمی به منظور بررسی وضعیت مؤلفه های مدل سایبرنتیک برای مدیریت بهینه کتابخانه های دانشگاهی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کارشناسان و متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی و مدیران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های علوم پزشکی تیپ 1 در ایران است. تمامی کارشناسان علم اطلاعات و دانش شناسی و مدیران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های علوم پزشکی کشور با استفاده از یک پرسش نامه مورد سؤال قرار گرفتند و نتایج تحلیل شد. نمونه آماری شامل 97 استاد و کتابدار بود. نتایج مطالعه نشان داد که ۴۲ درصد از نمونه ها مرد و ۵۸ درصد زن بودند. ۲۵ درصد از نمونه های موردمطالعه دارای مدرک کارشناسی، 45 درصد دارای مدرک کارشناسی ارشد و 30 درصد دارای مدرک دکتری بودند. در مورد سابقه کاری، نتایج نشان داد که بیشتر پاسخ دهندگان (65%) بیش از ده سال سابقه کار داشتند، درحالی که تنها 3 درصد آن ها کمتر از 10 سال سابقه کار داشتند. میانگین نمره مؤلفه نظارت در بُعد ساختاری و اجتماعی به ترتیب 43/29 و 14/33 بود. نمره مؤلفه پیوند سیستم در بُعد پیوند برون سیستمی و درون سیستمی به ترتیب 41/18 و 5/214 بود. نمره مؤلفه سلسله مراتب در بُعد سیستم تقسیم شده و سلسله مراتب به ترتیب 23/11 و 66/11 بود. نمره مؤلفه کیفیت تعامل در بُعد غیرخطی و علی به ترتیب 78/11 و 53/11 بود. نمره مؤلفه تصمیم در ابعاد منابع تصمیم، نوع تصمیم و معیار تصمیم گیری به ترتیب 91/14، 07/15 و 73/14 بود. پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های مدل سایبرنتیک در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی جایگاه مناسبی دارد و مدیران از ساختار و اهداف آن ها آگاه هستند؛ اما این آگاهی در همه ابعاد یکسان نیست و عدم توازن در وضعیت مؤلفه ها باعث کاهش اثربخشی مؤلفه ها شده است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود که به نقش اجتماعی کاربران در تعاملات و راهنمایی آن ها و همچنین توازن و رشد کمی و کیفی ابعاد مدیریت کتابخانه توجه بیشتری شود.
فردوس-لکس: پیکره واژگانی از منابع آموزشی فارسی برای غیرفارسی زبانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین پیکره ای مطابق با همپوشانی واژگانی در سطوح مبتدی، میانه و پیشرفتة منابع آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان در ایران، با رویکردی پیکره آگاه و روشی رایانشی انجام شد. این مطالعه در سه مرحله صورت گرفت. در مرحله اول، دادگان پژوهش شامل 14585 واحد واژگانی از 26 منبع آموزشی در سه سطح مبتدی، میانه و پیشرفته انتخاب شدند. این منابع شامل مجموعه کتاب های «پرفا»، «مینا»، «شیراز»، «پارسا»، «رسا»، «نگارا»، «خوانا» و «آموزش نوین زبان فارسی» بودند. سپس، تمامی واژگان به صورت دستی تایپ شده، به صورت رایانشی پیش پردازش شده، و برچسب اجزای کلام دریافت کردند. هنجارسازی به طور عمده با ابزار «دادماتولز» انجام پذیرفت. واحدسازی، بن واژه سازی و برچسب دهی اجزای کلام با استفاده از «استنزا» صورت پذیرفت. در مرحله دوم، با بهره گیری از برنامه نویسی «پایتون»، با کمک اجتماع و اشتراک بین مجموعه های واژگان هر کتاب، میزان همپوشانی واژگان در هر سطح و بین سطوح مختلف تعیین شد. در مرحله سوم، ماشین خوان کردن صورت پذیرفت؛ بدین صورت که یک پیکره با استاندارد نشانه گذاری XML توسعه داده شد که برای هر واژه در سطوح مختلف دارای حرف الفبا، واحد، بن واژه ، دامنه همپوشانی، برچسب اجزای کلام و فراداده کتاب های منبع آن است. نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش سطح زبان آموزی، میزان همپوشانی واژگان روندی ثابت و سپس کاهشی دارد؛ به طوری که در سطوح مبتدی و میانه به ترتیب، در حدود ۳۶ درصد و 5/36 درصد همپوشانی مشاهده شد، اما در سطح پیشرفته این میزان به ۱۳ درصد کاهش یافته است. واکاوی اجزای کلام در هر سطح نشان داد که اسم ، فعل و صفت پرتکرارترین اجزای کلام در تمامی سطوح هستند. همچنین، در مقایسه همپوشانی واژگان بین سطوح مختلف (مبتدی و میانه، میانه و پیشرفته، مبتدی و پیشرفته) مقوله اسم بالاترین سهم را داشت. این یافته ها بر طراحی نظام مند منابع آموزشی جهت پیشرفت تدریجی مهارت های زبانی تأکید دارند.
AI Future of Augmented Reality in Education: From Concept to Classroom(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۴ ویژه نامه انگلیسی ۴ (پیاپی ۱۲۵)
57 - 86
حوزههای تخصصی:
Background: The integration of artificial intelligence (AI) with augmented reality (AR) has significantly revolutionized educational practices. By blending digital content with the physical environment, AR enhances student engagement, while AI-driven tools personalize learning experiences. Objective: This article aims to explore the future of AI-powered AR in education, analyzing its potential to transform traditional learning environments by improving student interaction, knowledge retention, and personalized learning. Methods: A comprehensive literature review was conducted, examining current AI-AR applications in educational settings. Additionally, case studies from early adopters of this technology in classrooms were analyzed. Interviews with educators and experts were conducted to gain insights into the challenges and opportunities associated with AI-enhanced AR. Results: The findings indicate that AI-AR systems significantly enhance student engagement, promote interactive learning experiences, and offer personalized feedback based on individual learning styles. However, challenges such as high implementation costs, technical expertise requirements, and the need for curriculum alignment were identified. Conclusion: AI-AR has the potential to reshape educational practices by fostering a more interactive, engaging, and tailored learning experience. Future efforts should focus on addressing the technical and pedagogical challenges to ensure successful adoption across various educational contexts.
AI-Powered Network Management with Enhancing Reliability and Security(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۴ ویژه نامه انگلیسی ۴ (پیاپی ۱۲۵)
119 - 148
حوزههای تخصصی:
Background: Contemporary multi-protocol networks necessitate scalability, reliability, energy efficiency, and security due to the increasing number of devices and the diversification of network traffic. Conventional network management methods are inadequate to meet these demands, necessitating sophisticated solutions. Artificial intelligence (AI) has emerged as a significant field, offering advanced methods including predictive maintenance, anomaly detection, and intelligent resource management. Objective: This article aims to critically evaluate the effectiveness, flexibility, and productivity of AI-based applications in addressing major challenges in network management, including performance, scalability, energy consumption, threat detection rates, and cost. Methods: The study employs simulations and modeled datasets to assess AI-oriented solutions across various network environments, such as industrial IoT, smart cities, and telecommunications. The evaluation encompasses factors including Mean Time Between Failure (MTBF), resource utilization, delay minimization, and operating cost reduction. Digital twins, intelligent routing algorithms, and self-attention-based anomaly detection models are utilized, and the overall performance of these integrated technologies is analyzed. Results: The analysis demonstrates that AI-powered systems achieve near-optimal performance across all evaluated indicators. Specifically, the Manufacturing and Automotive Knowledge (MAK) sector observed a 52% increase in MTBF, the Banking, Financial Services, and Insurance (BFSI) sector noted a 32.39% improvement in energy efficiency, and the Defense and Public Enterprise (DPE) sector experienced a 94% increase in advanced threat detection. Conclusion: The findings indicate that AI solutions can effectively address many of the challenges present in current networks, offering cost-efficient and secure methods for implementing new communication networks with vast potential. Nonetheless, further empirical research is necessary to generalize these results and validate their applicability in real-world scenarios.
Artificial Intelligence in Network Security with Autonomous Threat Response Systems(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۴ ویژه نامه انگلیسی ۴ (پیاپی ۱۲۵)
1469 - 1503
حوزههای تخصصی:
Background: With the continued advance in cyber threats, traditional network security systems offer little returns to organizations. AI has turned out to be a useful technology in improving network security because it proactively identifies and responds to threats in a short time. Objective: This article seeks to discuss the role played by AI self-defending mechanisms in autonomous network security given their effectiveness in threat detection, response time, and the overall harm that can be caused to networks by cyber criminals. Methods: Three separate studies were made, including conventional security systems, and analytically compared them with the AI-driven system across 100 different network environments. Machine learning (ML), deep learning (DL), and other forms of AI were applied to identify and counteract distinct threats like viruses, phishing, and even DDoS attacks. Detecting accuracy, response time and ability to mitigate attacks where among some of the other factors that were examined. Results: Automated threat intelligence systems have a 92% accuracy while legacy systems only have 78%. Mean response time was also decreasing by 65% from 45 seconds to 15 seconds. A significant increase to attack mitigation rates was noted with fifty percent effectiveness of the AI programs averting 85 percent of the threats in the first 30 seconds of identification. Conclusion: Autonomous threat response systems substantiate AI, which function as a radically superior replacement to conventional network security structures, minimizing threat response time and boosting the overall threat neutralization outcome. Incorporation of these types of secure mechanisms into contemporary security landscapes is important as a means of counteraction against new forms of cyber threats.
ارائه الگوی جامع بهره وری نیروی انسانی دانش محور با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بهبود بهره وری نیروی انسانی به تلاش برنامه ریزی شده همه جانبه نیاز داشته و از طریق به کارگیری معیارهای گوناگون بهره وری در عمل، شروع می شود. برنامه ریزی برای بهبود بهره وری شامل تغییر در روش های انگیزشی کارکنان و بهبود شرایط کار، بهبود نظام ها، دستورالعمل ها، روش ها، تکنولوژی و نظایر آن است. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی بهره وری نیروی انسانی دانش محور با رویکرد آمیخته انجام شده است. روش: در این پژوهش از رویکرد ترکیبی کمّی و کیفی برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شده است. این پژوهش از نوع هدف کاربردی و از نظر کیفی با روش تحلیل مضمون و از نظر کمّی با روش تحلیل عاملی اکتشافی انجام شده است. جامعه آماری در روش کیفی منابع مرتبط با بهره وری نیروی انسانی و در روش کمّی سنجش عامل های استخراجی در بین خبرگان و اساتید برجسته دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی کشور بوده است. ابتدا فرایند تحلیل مضمون از دو زیربخش کدگذاری و تحلیل مضامین تجزیه و تحلیل شده است. در کدگذاری نخست همه منابع مورد بررسی قرار گرفتند و پس از بررسی، منابع مرتبط با موضوع باقی ماند ند. سپس فرایند کدگذاری آغاز شد. پس از بررسی منابع استخراجی از پایگاه های داده، ۱۱۰ منبع به عنوان نمونه انتخاب و پایایی آن به دو روش آلفای کریپندورف و روش هولستی برآورد شد. فرایند تحلیل مضمون بصورت دستی و نرم افزار انویوو و فرایند تحلیل عاملی اکتشافی از نرم افزار اس پی اس اس تحلیل شده است. پس از فرایند کد گذاری که با رفت و آمد های مکرر بین منابع و نرم افزار صورت گرفت، فرایند تعیین مضامین آغاز شد. در مرحله نخست کدهای مشابه در کنار یکدیگر قرار گرفتند و مضامین پایه را تشکیل دهند. در حین این اقدام محققان پی بردند که برخی از کدها سطحی بالاتر دارند و امکان این که در سطوح پایین خرد شوند وجود دارد. به این ترتیب کدها مجدداً مورد بازبینی قرار گرفتند و کدهای سطح بالا به پایین ترین سطح ممکن تجزیه شدند و دوباره فرایند تعیین مضامین ادامه یافت. سپس نامی برای هر مضمون پایه تعیین شد. در ادامه مضامینی که به نظر می رسید که هم پوشانی زیادی دارند با یکدیگر تلفیق شده و یک مضمون را شکل دادند. این فرایند تعیین مضامین تا تعیین مضامین سازمان دهنده و فراگیر به همین منوال ادامه یافت. در نهایت برای تعیین اعتبار یافته ها نیز از خبرگان درخواست شد که نظر خود را در مورد الگوی اولیه ابراز دارند. الگو پس از بازخورد از خبرگان تکمیل شد. در بخش دوم پژوهش برای اعتبار سنجی مدل ابعاد بدست آمده متغیرهای مدل پژوهش در قالب پرسشنامه ای در دانشگاه های استان آذربایجان شرقی (دانشگاه تبریز، دانشگاه صنعتی سهند، دانشگاه هنر اسلامی، واحدهای دانشگاه آزاد و واحدهای دانشگاه پیام نور) بررسی شد. ابتدا آزمون کایزر-مایر-اولکین و بارتلت با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس محاسبه شده تا مطمئن شود که داده ها برای تحلیل عاملی مناسب هستند. سپس از تحلیل عاملی استفاده شده است. یافته ها : کد های عوامل سازمانی (ساختار سازمانی، کیفیت زندگی کاری، فرهنگ سازمانی)، عوامل مدیریتی (سبک مدیریتی، ارزیابی عملکرد، مدیریت پاداش) و عوامل شغلی( انگیزه، توانمندساز) به ترتیب ابعاد سه گانه بهره وری نیروی انسانی متشکل از هشت مؤلفه بوده است. نتیجه گیری : با ایجاد ساختار سازمانی منعطف و ارگانیکی، ارتقاء کیفیت زندگی کاری با استانداردهای بین المللی و ایجاد فرهنگ سازمانی مشارکت محور و توسعه ای، عوامل سازمانی موجب بهبود بهره وری نیروی انسانی خواهد شد. با ایجاد سبک مدیریتی مشورتی و تفویض اختیار، شاخص های ارزیابی عملکرد فرایندی و سیستمی و پاداش های مادی و معنوی، عوامل مدیریتی موجب بهبود بهره وری نیروی انسانی خواهد شد. با ایجاد فرایند انگیزشی بالا برای نیروی انسانی و تقویت عوامل توانمند ساز در سازمان، عوامل شغلی موجب بهبود بهره وری نیروی انسانی خواهد شد.
Blockchain Technology and Its Impact on Transparency, Security, and Efficiency in Supply Chain Management(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۴ ویژه نامه انگلیسی ۴ (پیاپی ۱۲۵)
233 - 258
حوزههای تخصصی:
Background: The length and depth of global supply networks have been rising over time, causing permanent problems in visibility, protection, and performance. Blockchain technology has come out as a disruptive technology to tackle all these problems, by providing decentralized, safe and transparent systems. Objective: This article examines the use of blockchain technology within the context of supply chain and specifically digs deeper into the area of increased transparency, security and subsequent efficient supply chain transactions. The aim is to show that it is possible to transform resource supply chain operations through blockchain and engender trust amongst stakeholders. Methods: Permissioned blockchain system has been design and implemented using proof of Authority (PoA) consensus algorithm. IoT sensors were deployed to obtain data in real-time, and smart contracts were incorporated to perform the tasks of product evaluation, and payment authorization. The performance of the system was assessed depending on the indicators including the number of transactions per time or volume per time, time taken for each transaction, auditability and workability. Results: The combination of high transaction throughput with low latency made the blockchain system scalable as well as operationally stable. Smart contracts were able to minimize the time taken and mistakes, and improve the integration of IoT in relation to tracing transactions in real time. The system also proved that it had the ability to withstand cyber assaults and no data were compromised. Conclusion: Based on the analysis of supply chain problems, blockchain technology can be used to transform supply chain management. Furthermore, more studies should be done on the future compatibility of the usage of such a system with new technology trends and also its implementation in multiple regions supply chain to harness this valuable system.
Synergizing 5G and Artificial Intelligence: Catalyzing the Evolution of Industry 4.0(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۴ ویژه نامه انگلیسی ۴ (پیاپی ۱۲۵)
495 - 524
حوزههای تخصصی:
Background: The marriage of 5G and Artificial Intelligence (AI) has been brought forward as a key enabler of Industry 4.0 and smart city applications. These technologies solve the problem of latency, scalability, and energy use, providing technology support for real-time decision-making and efficient organization of work. Nevertheless, studies regarding their individual and collective effects in a plethora of industrial and urban contexts are still limited. Objective: The objective of this research is to assess the performance, energy saving, and expansibility of 5G and AI synergies in manufacturing, logistics, healthcare, and smart city applications and highlight their challenges and potential for further exploration. Methods: An experimental data collection, mathematical modeling and comparative analysis approach was employed. Performance indicators including latency, possible and actual throughput, power usage, and predicting achievement were measured in real pilot tests implemented in dense networks and IoT contexts. Available data were compared with other similar studies to gain an understanding of the results. Results: The conjoin with 5G and AI suggested potential optimization of process; the latency has been decreased to more than 90%, its predictive maintenance was sharpened, and its power consumption was decrease to 75%. The feasibility of extending scalability and system reliability of the protocol was confirmed in dense IoT environments, with further potential for emission reduction. Conclusion: The study identifies the use of 5G in Industry 4.0 with AI in addressing dynamic issues but potential drawback includes scalability and security. More studies should be conducted on the novel hybrid architectures and 6G integration concerning more extensive areas.
The Future of Airborne Networks Through Integrating Drones into Next-Gen Telecom(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۴ ویژه نامه انگلیسی ۴ (پیاپی ۱۲۵)
861 - 893
حوزههای تخصصی:
: Background: Unmanned aerial vehicle (UAV) networks as an important part of the modern telecommunication are gaining importance in various situations, including rural coverage, urban settings and emergency situations. However, Interference, scalability and energy efficiency still pose problems to the advancement of wireless networks. Objective: The aim of current study is to integrate and assess an adaptive frequency management technique for improving the performance of communication networks involving UAVs in terms of interference, transmission rates, and reliability within different deployment settings. Methods: Experimental and simulated studies were performed to evaluate the effectiveness of the algorithm in this combination. Performance measurements in terms of latency, throughput, packet loss, energy consumption and signal strength were made under rural, urban and emergency conditions. The adaptable algorithm used certain working frequencies depending on the interferences present and the network performance parameters recorded. Results: The algorithm showed very distinct enhancements in all models and positions, decreasing latency by 20.5%, enhancing throughput by 14.5%, and decreasing the packet loss by 57.6% in the urban site settings. Other executed experiments documented improved energy efficiency and communication reliability in rural and emergency situations. Conclusion: The adaptive frequency management algorithm proposed by the authors effectively solves significant issues of critical concern in UAV networks while offering robust scalability for next-generation telecommunications infrastructure. The future research recommendation incorporates the combination of the proposed optimization with other complementary approaches and/or the testing of the developed system at more severe actual conditions.
شناسایی نقش کتابخانه ها در مدیریت دانش بومی: مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مدیریت دانش بومی به شناسایی، سازمان دهی و اشاعه دانش بومی اشاره دارد. مدیریت دانش بومی می تواند نقش مهم و مؤثری در توسعه و پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر منطقه ای داشته باشد. کتابخانه ها به منزله شریان های دانش و کتابداران به عنوان واسطه های دانش، بنا بر فعالیت، رسالت حرفه ای و وظایف محوله، می توانند نقش مهمی در مدیریت دانش بومی داشته باشند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش کتابخانه ها در مدیریت دانش بومی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع کیفی بود و به روش فراترکیب انجام شده است. به منظور تحقق روش پژوهش، از روش هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو استفاده شد. بدین ترتیب با استفاده از فراترکیب مفاهیم و مقوله های اصلی نقش کتابخانه ها در مدیریت دانش بومی از مقالات مرتبط استخراج و تعیین شد. بازه زمانی نوزده ساله (از 2004 میلادی تا 2023) برای جستجو در نظر گرفته شد. تمرکز موضوعی پژوهش، مقالاتی هستند که بر روی نقشی که کتابخانه ها در مدیریت دانش بومی می توانند داشته باشند؛ بود. بعد از تعیین پرسش پژوهش، به منظور مروری نظام مند، جست وجویی جامع بر اساس روش فراترکیب صورت گرفت. بدین منظور تلاش شد مجموعه منابع منتشرشده به زبان انگلیسی، شامل مقالات در پایگاه های اطلاعاتی اسکوپوس، امرالد، ساینس دایرکت، وب آو ساینس و تیلور و فرانسیس جستجو شوند. به منظور تعیین روایی روش فراترکیب از ابزار ارزیابی حیاتی و برای تعیین پایایی از روش توافق بین دو کدگذار استفاده شد.یافته ها: فرایند کدگذاری، در سه مرحله باز، محوری و انتخابی انجام شد. به این ترتیب تعداد کدها پس از انجام پالایش به 290 کد، 36 مفهوم و 5 مقوله رسید بر اساس نتایج حاصل، نقش اصلی کتابخانه ها در مدیریت دانش بومی با مفاهیم رسالت حرفه ای، توسعه برنامه ها، نیروی انسانی، جامعه هدف و امکانات از بین 32 مطالعه استخراج و تعیین شدند.نتیجه گیری: به طورکلی نتایج پژوهش نشان داد کتابخانه ها ازنظر رسالت حرفه ای و وظایف محوله می توانند نقش مهمی در مدیریت دانش بومی داشته باشند، درصورتی که از همکاری مردم، مسئولین و سازمان های مرتبط بهره مند شوند. مدیریت صحیح دانش بومی توسط انواع کتابخانه ها می تواند زمینه توسعه اقتصادی و فرهنگی مناطق بومی را در جامعه فراهم سازد. پژوهش حاضر با استفاده از روش فراترکیب نقش کتابخانه ها در مدیریت دانش بومی را به صورت یکپارچه و عمیق استخراج و تعیین نموده است. این در حالی است که پژوهش های قبلی نتوانسته بودند به شکل یکپارچه و منسجم این نقش ها را شناسایی و ارائه نمایند. نتایج پژوهش حاضر از چند جنبه می تواند موردتوجه و استفاده قرار گیرد: از طریق نقش های تعیین شده کتابخانه ها، دانش بومی تقویت و حفاظت می شود، نتایج پژوهش حاضر می تواند مبنای ساخت ابزار برای سنجش نقش کتابخانه ها در مدیریت دانش بومی باشد. نتایج پژوهش حاضر همچنین می تواند برای سیاست گذاران و تصمیم سازان در بخش کتابخانه ها به ویژه کتابخانه های عمومی مفید باشد. نتیجه پژوهش حاضر می تواند زمینه ساز طراحی پروتکل آموزشی برای کتابداران باشد.
واکاوی وضعیت مدیریت دانش در بدنه پژوهش های علم اطلاعات و دانش شناسی: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش به تحلیل پژوهش های مدیریت دانش در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی اعم از مقاله های علمی- پژوهشی و پایان نامه ها با روش مرور نظام مند پرداخته شده است. هدف این پژوهش، شناسایی هدف و نوع پژوهش، جامعه و ابزار، الگوها و مدل های پر استفاده و موضوع هایی بود که در پژوهش های مدیریت دانش در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی طی بیست سال اخیر در ایران استفاده شده اند. این کار با هدف شناسایی قوت ها و کاستی های احتمالی این مطالعه ها انجام شد.
روش : پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نوع کمّی بوده است که با شیوه مرور نظام مند انجام شد. جامعه آماری شامل 130 مقاله پژوهشی حاصل از مطالعات کمّی و کیفی انجام شده در ایران است که در فاصله 1383-1402 در حوزه مدیریت دانش در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی به زبان فارسی منتشر شده اند (تعداد مدارک نهایی 130 مورد بود). این پژوهش با استفاده از روش مرور نظام مند پتیکرو و رابرت در 12 گام انجام شده است.
یافته ها: مطابق یافته های این مطالعه، تنوع بستر در پژوهش های بررسی شده، زیاد است. البته این تنوع به گوناگونی کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی برمی گردد. نتایج این پژوهش نشان داد 9 بستر متفاوت در این مطالعه ها برای پژوهش انتخاب شده اند. حدود نیمی از پژوهش های این حوزه در بستر کتابخانه های دانشگاهی انجام شده اند. پس از این مراکز، کتابخانه های عمومی بستر 20 درصد این مطالعه ها بوده اند و سهم سایر کتابخانه ها و مراکز ناچیز است. جامعه اغلب این پژوهش ها، کتابداران، مدیران، کارکنان کتابخانه ها و اعضای هیأت علمی و ابزار رایج پژوهش ها، پرسشنامه بوده است و این ابزار تقریباً در 90 درصد مطالعه ها به کار گرفته شده است. افزون بر این نکته، مشخص است که تعداد قابل توجهی از این پرسشنامه ها توسط متخصصان و پژوهشگران طراحی و ساخته شده اند. 11 مدل، در حدود 22 درصد از مطالعه های این حوزه مورد استفاده قرار گرفته اند. پرتکرارترین آنها مدل هیسیگ و مدل بکوویتر و ویلیامز است. اصلی ترین موضوع پژوهش های این حوزه، کاربست، پیاده سازی و اجرای مدیریت دانش (38/25 درصد) است. همچنین بررسی ارتباط مدیریت دانش با سایر متغیرها و موضوع ها (1/23 درصد) است. پس از این دو موضوع اصلی، فرهنگ سازمانی و بررسی زیرساخت (به ترتیب با 22/12 درصد و 33/9 درصد) به عنوان موضوع پرتکرار در این پژوهش ها شناسایی شدند. افزون بر متغیرهایی مانند نوآوری و سرمایه اجتماعی که ارتباط آنها با مدیریت دانش با تکرار بالا بررسی شده است (به ترتیب 6 و 3 درصد)، حداقل 13 متغیر یا حوزه موضوعی دیگر نیز (مانند خلاقیت، کارآفرینی، سبک های مدیریتی، یادگیری سازمانی، بهره وری و غیره) در این رابطه مورد بررسی قرار گرفته که بیانگر تنوع موضوعی بالا در این موضوع است.
نتیجه گیری: کتابخانه های ایران مانند سایر سازمان ها از اهمیت و تأثیر استفاده و سودمندی کاربست مدیریت دانش غافل نیستند. تأکید وسیع پژوهشگران -که از اختصاص تعداد قابل توجه پژوهش ها مشخص است-، نشان می دهد ارزیابی میزان آمادگی این مراکز اصلی ترین دغدغه است. به رغم گذشت بیش از سه دهه پژوهش، همچنان کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی در ایران تجربه اندکی در اجرا و پیاده سازی مدیریت دانش دارند و این موضوع همچنان به مرحله بلوغ در اجرا نرسیده است. پژوهش های بررسی شده نشان از تمرکز بر آماده سازی مقدمه مدیریت دانش دارند؛ اما بخش اصلی یعنی اجرا هنوز به واقعیت نپیوسته است. تعداد پژوهش هایی که با بررسی میزان آمادگی، شناسایی عوامل مؤثر بر مدیریت دانش و موانع آن انجام شده، به اندازه ای است که بتوان گفت، زمان لازم برای اجرایی سازی مدیریت دانش در این مراکز فرا رسیده است. در ایران پژوهش های مدیریت دانش در بستر کتابخانه ها رو به افزایش است. این پژوهش ها زمینه لازم را برای اجرای مدیریت دانش تا اندازه زیادی فراهم کرده اند و اکنون زمان اجرای آن و بهره مندی از سودمندی های مدیریت دانش در عمل در این سازمان ها است.