فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۷٬۹۰۱ مورد.
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۳, No. ۵, Summer & Fall ۲۰۲۲
249 - 266
حوزههای تخصصی:
Purpose : The purpose of this study is to investigate the diagnosis of employees' mental absence and to provide a suitable model for the Iranian Tobacco Company. Method : This research was conducted with a qualitative-inductive approach and the method of Strauss-Corbin's grounded theory. The research tool (data collection) is a semi-structured interview that analyzes the data obtained from interviews with 10 qualified elites and experts of the Iranian Tobacco Company in three stages of open, axial, and selective coding in ATLAS TI software using the grounded theory method. Findings : 13 general categories in the form of a paradigm model in which these factors include causal conditions (individual factors; factors of group behavior; organizational factors; environmental factors), axial phenomenon (diagnosis of the mental absence of employees), contextual conditions (environmental and physical context), intervening conditions (individual factors ), and strategies (organizational strategy; job-related strategy; career development strategy), and consequences (individual outcomes; effectiveness; group outcomes) were identified. Conclusion : In a business environment with digital disruption from competitors and customers who have more choices through the availability of digital applications and information, it is important to ensure that organizations can quickly understand and adapt to new information. The need for mindfulness and control of mental absence is a prerequisite for digital transformation.
Policy-Making Model of the Ministry of Industry, Mine and Trade Based on Digital Transformation(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۳, No.۴, Winter & Spring ۲۰۲۲
57 - 82
حوزههای تخصصی:
Purpose : The purpose of this study is a policy-making model of the Ministry of Industry, Mine and Trade (MIMT) based on digital transformation is presented. Method : The study is an applied-developmental study in terms of purpose and cross-sectional survey research. A semi-structured interview and Likert scale questionnaire were used to collect data. The reliability of the questionnaire was assessed using Cronbach's alpha and combined reliability. The statistical population includes experts in the automotive industry until the theoretical saturation was reached and 15 experts participated. Using Cochran's formula for indeterminate populations, 365 people were calculated as a sample and cluster sampling method. To analyze the data, the grounded theory analysis method was used to identify the research indicators, and to validate and present the final model, the structural equation modeling method and LISREL software were used. Findings : it can be acknowledged that before deciding to transform processes and enter the digital arena, it is necessary to assess the readiness of the organization as well as its human resources to accept this change Conclusion : the implementation of the automotive industry policy for digital transformation will make the Ministry of Industry, Mine, and Trade the digital leader in the automotive industry.
ضرورت اشتراک دانش میان سازمانی در هوشمندسازی مراکز اطلاعات و دانش در شهرهای هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این مطالعه در راستای تبیین ضرورت اشتراک دانش میان سازمانی در هوشمندسازی مراکز اطلاعات و دانش، درصدد است، در مورد وضعیت موجود و همچنین اهمیت شناسایی عوامل زمینه ای تأثیرگذار، مراحل و فرایندها، روش ها و ابزارها و در نهایت پیامدهای حاصل از اشتراک دانش میان سازمانی در مراکز فوق در بستر شهرهای هوشمند طرح مسئله کند. روش شناسی: مطالعه بنیادی کاربردی حاضر با رویکرد مروری تحلیلی با استفاده از روش اسنادی کتابخانه ای مبتنی بر ادبیات و متون مرتبط در حوزه های مدیریت دانش، شهر هوشمند و توسعه فرهنگی این شهرها با تمرکز بر مراکز اطلاعات و دانش تدوین شده است. یافته ها: در سایه مدیریت و اشتراک گذاری دارایی های دانشی موجود میان مراکز اطلاعات و دانش، از دوباره کاری در تولید و استفاده از داده، اطلاعات و دانش توسط مراکز ذکرشده جلوگیری شده، هزینه ها کاهش یافته و از قابلیت اشتراک دارایی های دانشی در راستای برنامه ریزی ها، تصمیم گیری ها و هوشمندسازی خدمات به طور مؤثری بهره برداری می شود. نتیجه گیری : شهرهای هوشمند نتیجه برهم کنش های میان شهروندان، نهادها و کارکردهای شهری با استفاده از داده، اطلاعات، دانش و فناوری های اطلاعات و ارتباطات خواهد بود. در نتیجه، لازم است تمام سازمان هایی که در شهر، منشأ ارائه خدمات به شهروندان در حوزه های مشخصی هستند، بر اساس یک سری داده، اطلاعات و دانش مشترک و در نقطه ای مشترک، تصمیمات خود را اتخاذ کرده و فقط نتیجه ای که حاصل کار چند سازمان است به ذی نفعان اصلی یا همان شهروندان ارائه گردد. در این راستا شهرهای هوشمند به عنوان زیست بوم های شهری جدید با استفاده از نظام داده، اطلاعات، دانش و نوآوری باز، منجر به یکپارچه شدن فناوری های دیجیتالی، دانش و دارایی ها و به تبع، افزایش پاسخگویی به شهروندان و ارتقای کیفیت زندگی آنان خواهند شد.
بررسی تأثیر کیفیت خدمات بر میزان رضایت کاربران کتابخانه های عمومی بر اساس مدل کانو و تحلیل عملکرد تأثیر نامتقارن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کتابخانه های عمومی را می توان یکی از مهم ترین کانون های فرهنگی اجتماعی جوامع مترقی بر شمرد که رضایت کاربران این نهادهای عمومی، می تواند بر مرجعیت این نهادها بیافزاید؛ یکی از مؤلفه ها مهم و اثرگذار بر رضایت کاربران کتابخانه های عمومی، کیفیت خدمات است. در امتداد موضوع پیش گفته، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر کیفیت خدمات بر میزان رضایت کاربران کتابخانه های عمومی شهرستان قائمشهر از دیدگاه کاربران کتابخانه می باشد. روش شناسی: روش پژوهش توصیفی پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه کیفیت خدمات لیب کوآل و رضایتمندی کاربران استفاده شده است. در این پژوهش تعداد 5 واحد کتابخانه مورد بررسی بوده که درنهایت 300 پرسشنامه در این تعداد واحد نام برده پخش شد. جامعه آماری با استفاده از آزمون آماری و نیز فرمول تبدیل طیف لیکرت به مدل کانو و نیز فرمول های تأثیر عملکرد نامتقارن مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: رتبه بندی مؤلفه های متغیر کیفیت خدمات کتابخانه های عمومی شهرستان قائمشهر معنادار است. مؤلفه تأثیر خدمات کتابخانه در رتبه اول و مؤلفه های مکان کتابخانه و کنترل اطلاعات در رتبه های بعدی قرار دارند و همچنین مؤلفه تأثیر خدمات جزء گروه خدمات انگیزشی با عملکرد بالا می باشد مؤلفه کنترل اطلاعات جزء گروه خدمات انگیزشی و دارای عملکرد پایین است مؤلفه های مکان کتابخانه جزء گروه خدمات عملکردی است. نتیجه: یافته های پژوهش به طور کلی حاکی از مطلوبیت تأثیر خدمات و کنترل اطلاعاتی است و فضا و مکان کتابخانه در سطح نسبتاً مطلوبی قرار دارد. رضایت عمومی از کیفیت کتابخانه های عمومی قائم شهر نسبتاً مطلوب است. سطح رضایت برای سه مؤلفه خوب و برای سه مؤلفه در حد متوسط بود.
ترجمان دانش و آسیب شناسی آن راهکارهایی برای ارتقاء عملکرد پژوهشی دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: علم اطلاعات و دانش شناسی دارای بیش از نیم قرن سابقه دانشگاهی و مقاطع تحصیلی کاردانی تا دکتری است و پژوهش جزو شرایط لازم آن به شمار می رود. اما علی رغم این سابقه تاریخی، برخی نوشته های جاری حاکی از آن است که بخش عمده ای از دانش تولیدشده در قالب پایان نامه های تحصیلی بلااستفاده و یا فاقد ارزش پژوهشی هستند و یا با تکرار مطالب پیشین فاقد نوآوری بوده و توانایی اثرگذاری و کاربردی شدن در جامعه علمی را ندارند. با توجه به این مسئله پژوهش حاضر بر آن شد تا دلایل این امر را شناسایی و راهکارهایی برای بهبود آن ارائه دهد. روش شناسی: این پژوهش در دو مرحله انجام شد. ابتدا متون و ادبیات موضوع مورد واکاوی قرار گرفت و با تحلیل محتوای آنها عوامل مؤثر در نگارش و تدوین پژوهش های دانشگاهی شناسایی شد. متغیرهای شناسایی شده پس از پالایش در مؤلفه های سه گانه تولیدکنندگان (دانشجویان)، میانجی ها (اساتید و نظام دانشگاهی)، و مصرف کنندگان (جامعه بهره بردار) جایدهی و بر مبنای آن پرسشنامه ای طراحی شد. سپس هر یک از مؤلفه ها و متغیرهای آن از نظر دانش آموختگان تحصیلات تکمیلی علم اطلاعات و دانش شناسی مورد پیمایش قرار گرفت. یافته ها: تحلیل محتوای متون 12 متغیر را به عنوان عامل تأثیرگذار فردی در کارایی پژوهش های دانشگاهی و کاربست آنها نشان داد. از میان این متغیرها، قریب به 100 درصد دانش آموختگان بر این اعتقادند که داشتن انگیزه بیشترین تأثیر را در انجام پایان نامه ای خوب یا موفق دارد. پس از آن ناآگاهی از نحوه انجام پژوهش به دلیل نداشتن تجربه قبلی و یا آموزش ناصحیح را جزو دلایل مهم فردی ذکر کرده اند. همچنین 14 متغیر با تحلیل محتوای متون در ارتباط با عوامل زمینه ای (میانجیان دانش/نظام دانشگاهی) شناسایی شد. از میان آنها، عدم حمایت مادی و معنوی از دانشجویان پژوهشگر از سوی دانشگاه یا نظام آموزشی، عدم توانایی اساتید در دادن ایده های نو و مبتکرانه به دانشجویان، ضعف دانشی اساتید نسبت به موضوعات پژوهشی و اشراف نداشتن به برخی حیطه های تخصصی و موارد دیگری از این دست 90 درصد پاسخ ها را به خود اختصاص داد. در تحلیل محتوای متون، 11 متغیر از متغیرهای مربوط به جامعه علمی و مراکز بهره بردار از بسامد بیشتری برخوردار بود. از میان این متغیرها نیز بی اعتمادی مدیران دستگاه های اجرایی به دستاوردهای دانشگاهی یا ضعف ساختارهای اداری در بهره برداری از یافته های پژوهشی دانشگاهی در تصمیم گیری ها، پایین بودن سطح کیفی، بی اطلاعی دستگاه های اداری و ذینفعان از پژوهش های دانشگاهی و موضوعات آن، عدم حمایت مادی یا معنوی از پایان نامه های دانشگاهی پربسامدترین متغیرهایی بود که از سوی جامعه پژوهش به آن اشاره شده بود. نتیجه : حجم عمده ای از پژوهش های دانشگاهی در قالب پایان نامه انجام می شوند و این آثار نقشی مهم در تولید دانش جدید دارند. لذا نظام دانشگاهی باید به شایستگی ها و بهسازی مداوم فرایند تولید، تبادل و به کارگیری صحیح دانش میان پژوهشگران و مصرف کنندگان توجه ویژه داشته باشد تا بتواند نتایج آن به تولید محصولات مؤثرتر و یا ارائه خدمات قوی تر بیانجامد.
سازماندهی اطلاعات در کتابخانه های کودک و آموزشگاهی مقطع دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی ویژگی های سازماندهی اطلاعات در کتابخانه های کودک و آموزشگاهی مقطع دبستان برمبنای مرور نظام مند متون و استانداردهای مرتبط، سپس مقایسه فرایند سازماندهی اطلاعات در کتابخانه های آموزشگاهی مدارس مقطع دبستان شهر تهران با ویژگی های شناسایی شده است. روش: پژوهش توصیفی تحلیلی حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت داده ها، در دسته پژوهش های آمیخته قرار می گیرد. داده های کیفی از طریق مرور نظام مند متون (براساس چارچوب پریسما) و مصاحبه گروه کانونی و داده های کمّی از طریق سیاهه وارسی گردآوری شدند. تحلیل داده ها در بخش کیفی به روش تحلیل مضمون و در بخش کمّی با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. جامعه پژوهش در بخش کیفی، متون مرتبط و متخصصان سازماندهی اطلاعات و در بخش کمّی، کتابداران متخصص کتابخانه های آموزشگاهی مقطع دبستان شهر تهران بود. یافته ها : در بخش نخست، ویژگی های سازماندهی اطلاعات مؤلفه های مؤثر در فرایند سازماندهی در کتابخانه های کودک و آموزشگاهی مقطع دبستان در سه بخش فهرست نویسی توصیفی، فهرست نویسی تحلیلی، و رده بندی شناسایی شد. در بخش فهرست نویسی توصیفی، در ارتباط با مقوله اصلی فهرست نویسی استاندارد، فهرست نویسی براساس استانداردها و قوانین فهرست نویسی و در مقوله یادداشت، درج چکیده و فهرست مطالب و درج گروه سنی یا پایه تحصیلی پیشنهاد شد. در بخش فهرست نویسی تحلیلی، در ارتباط با مقوله سازمان، توجه به کارکرد و رسالت سازمان، در مقوله کاربر توجه به نیازها، علائق و ویژگی های بیانی کاربران در گروه های سنی مختلف، در مقوله منبع اطلاعاتی شناسایی موضوعات و فعالیت ها براساس منبع از طریق ارتباط با افراد متخصص، وبگاه ها، گروه ها و سازمان های مرتبط با ادبیات کودک و در مقوله روش و ابزار، موضوع و کلیدواژه های استاندارد و اخص، ایجاد هستی شناسی و برقراری روابط معنایی میان موضوعات ازجمله پیشنهادات بود. در بخش رده بندی، در ارتباط با مقوله رده بندی استاندارد، رده بندی دیویی و در مقوله روش های تکمیلی، تفکیک منابع براساس دسته بندی موضوعی و همچنین تفکیک منابع براساس گروه سنی یا پایه تحصیلی پیشنهاد شد. در بخش دوم پژوهش، یافته ها نشان داد بیش از نیمی از کتابخانه های آموزشگاهی در بخش فهرست نویسی توصیفی، از امکان انتقال ایزو ازطریق پایگاه کتابخانه ملی استفاده کردند. در بخش یادداشت ها، بیشتر کتابداران گروه سنی متناسب با کتاب را درج کرده اند. موضوعات در بخش فهرست نویسی تحلیلی، با درنظرگرفتن مواردی مانند گروه سنی، تصاویر و قالب کتاب، موضوعات فیپا و به ندرت کلیدواژه هایی از طریق نمایه سازی و تحلیل محتوای کتاب اختصاص داده شده اند. کتابداران به سایر مؤلفه های تأثیرگذار ازجمله کارکرد و وظایف مدرسه، علائق دانش آموزان کمتر توجه کرده اند. در بخش رده بندی، کتابخانه ها بیشتر از رده بندی دیویی و موضوعات کلی در کنار سایر علائم و روش ها استفاده کرده اند. نتیجه گیری : به ذخیره سازی، بازنمایی و بازیابی منابع اطلاعاتی کودکان براساس ویژگی های شناسایی شده توجه کافی نشده است.
ارزیابی و رتبه بندی میزان التزام شبکه های رسانه ملی به دستور خط فارسی مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی با کاربست رهیافتی نوین از نظریه تصمیم گیری های چندمعیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و آسیب شناسی شبکه های تلویزیونی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران از منظر بازنماییِ خط فارسی در این رسانه و میزان تبعیت آنها از دستورالعمل مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی پرداخته است. در این راستا، استفاده از روش های متوالیِ لکسیکوگراف، تخصیص خطی و تاپسیس تعمیم یافته در چارچوب نظریه تصمیم گیری های چندمعیاره به غربالگری شبکه ها و رتبه بندی هفت شبکه بهینه با ترتیب مطلوبیتِ نزولیِ شبکه های دو، سه، تماشا، خبر، یک، چهار و آی فیلم منجر شد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که رسانه ملی در التزام به دستور خط مصوب فرهنگستان به ویژه شاخص های مرتبط با حوزه ذخیره و بازیابی اطلاعات مانند حرکت گذاری هم نام ها، پیوسته نویسی، جدانویسی، و همچنین ترویج آن چندان موفق نبوده و از این منظر در مجموع دارای مطلوبیتی در حد ۳۵ درصد است. در این مقاله، راهکارهایی برای ارتقاء این مطلوبیت نیز پیشنهاد شده است.
مطالعه فراترکیب مؤلفه های سواد انتقادی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سواد انتقادی دانشجویان با تولید و نوسازی دانش و اعتبار ادعا های دانش به ارزیابی دقیق متون (چاپی دیجیتالی) در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات می پردازد؛ بر این اساس هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های سواد انتقادی دانشجویان در آموزش عالی بوده است. روش شناسی: طرح این پژوهش سنتزپژوهی کیفی، از نوع فراترکیب تبدیلی است. جامعه آماری پژوهش، دربرگیرنده مقاله های علمی پژوهشی کیفی و ترکیبی چاپ شده در مجلات معتبر در زمینه سواد انتقادی بین سال های 2010 تا 2020 و 1389 تا 1399 می باشد. این پژوهش با استفاده از روش شش مرحله ای ساندلوسکی و باروسو انجام شده است. در گام اول و پس از انتخاب تیم فراترکیب، سؤال پژوهش برای کشف مؤلفه های سواد انتقادی دانشجویان در آموزش عالی تنظیم و معیار های شمول مقاله ها مشخص شدند. در گام دوم، به جستجوی نظام مند منابع در پایگاه های اطلاعاتی انگلیسی و فارسی پرداخته شد. در گام سوم ارزیابی کیفیت مقاله ها انجام و در نهایت با توجه به معیار خروج 51 مقاله اصیل انتخاب شدند. در گام چهارم با تکنیک دسته بندی یافته ها و تکنیک کمی فراچکیده نویسی، مضامین پایه استخراج شدند. اعتبار یابی یافته ها نیز با تکنیک های اعتبارپذیری و انتقال پذیری صورت گرفت. یافته ها: با اجرای گام پنجم از فرایند شش مرحله ای ساندلوسکی و باروسو یعنی ترکیب و ارائه یافته ها، 37 مضمون پایه استخراج شده، در 13 مضمون سازمان دهنده سطح اول و 4 مضمون سازمان دهنده سطح دوم (دانشی، مهارتی، نگرشی و اجتماعی) به عنوان مؤلفه های سواد انتقادی دانشجویان، دسته بندی شدند. در نهایت تمامی مضامین مذکور در قالب مضمون فراگیر سواد انتقادی دانشجویان ارائه شدند. در گام ششم اعتبار یابی یافته ها انجام شد. نتیجه گیری: پس از انجام مراحل پژوهش فراترکیب، مؤلفه های 4گانه تشریح و در انتها چارچوب سواد انتقادی به عنوان یک شایستگی اجتماعی دانشجویان معرفی شد که می تواند سرلوحه سیاست گذاران برنامه درسی در سطح دانشگاه در حین طراحی برنامه های درسی قرار گیرد.
تاثیر اطلاع رسانی و آموزش از طریق شبکه های اجتماعی در میزان آگاهی عمومی جامعه در زمان همه گیری کووید-19 (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شیوع کووید-19 از اواخر دسامبر 2019، به یک تهدید بالینی در جهان تبدیل شده است. برای مهار این معضل لازم است اطلاعات صحیح و یافته های دقیق دانشمندان در اسرع وقت در اختیار عموم قرار گیرد. با توجه به جایگاه ویژه شبکه های اجتماعی و نقش تاثیرگذار آن در ارتباطات اجتماعی و انتقال اطلاعات، هدف این پژوهش بررسی میزان تاثیر اطلاع رسانی و آموزش از طریق شبکه های اجتماعی در افزایش سطح آگاهی در زمان شیوع کووید-19 در جامعه و شناخت نیازهای اطلاعاتی مردم در این رابطه است.
روش : این پژوهش پیمایشی و به لحاظ هدف کاربردی است. جامعه پژوهش نیز مردم شهر تهران بودند. تعداد 384 نفر که از شبکه های اجتماعی در زندگی روزمره استفاده می کنند، به طور تصادفی و با نمونه گیری خوشه ای از مناطق 1، 2، 3، 4، 5، 7، 13، 15، 16، 17، 18، 20 و 21 انتخاب شدند. حجم نمونه با فرمول کوکران تعیین و داده های پژوهش با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته گردآوری شدند. روایی ابزار نیز به شیوه صوری با نظر خبرگان رشته علم اطلاعات و دانش شناسی بررسی شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفا کرونباخ محاسبه و با ضریب 81/0 تایید گردید. در نهایت داده های گردآوری شده در نرم افزار اس. پی. اس. اس[1] وارد و کدگذاری شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های K2، T و فریدمن استفاده گردید.
نتایج: نتایج نشان داد که بسیاری از افراد، استفاده از شبکه های اجتماعی در اطلاع رسانی و آموزش را برای افزایش آگاهی عمومی در شرایط همه گیری کووید-19، بسیار تاثیرگذار می دانند. بیش از نیمی از این افراد حضور این شبکه ها را در زندگی شان بسیار موثر دانسته و اعتقاد دارند که این شبکه ها می توانند بستر مناسب و مفیدی برای اطلاع رسانی، آموزش و آگاهی باشند و آموزش ها و اطلاعات مفیدی در این شبکه ها انتشار می یابد. در استفاده از شبکه های اجتماعی، اینستاگرام، تلگرام و واتساپ، به ترتیب در رتبه های اول تا سوم قرار دارند و سروش آخرین جایگاه را دارد.
نتیجه گیری: مردم علاقه مند به استفاده از شبکه های اجتماعی برای افزایش سطح آگاهی از بیماری کووید-19 بوده و عقیده دارند که اطلاعات و آموزش های مفیدی از این شبکه ها را در کوتاه ترین زمان ممکن دریافت می کنند. اما میزان اطمینان شهروندان تهرانی به این اطلاعات در حد متوسط است. برخی از اطلاعاتی که به اشتراک گذاشته می شود، از منابع دیگر مانند اخبار سایت ها، صدا و سیما و سایر رسانه های خبری بدست می آیند و مردم این اطلاعات را در شبکه های اجتماعی نیز با هم به اشتراک می گذارند.
ارزیابی رفتار تصویر یابی پژوهشگران رشته معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی رفتار تصویریابی در رشته معماری دانشگاه شهید بهشتی بوده است. ازاین رو با بررسی متون مرتبط با بازیابی، رفتار اطلاع یابی، بازیابی تصویر و معماری، به اهمیت تصویر در این رشته و ویژگی های بازیابی های تصویری و راهکارهای بازیابی مبتنی بر تصویر پرداخته شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پیمایشی توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش را دو گروه دانشجویان در همه مقاطع و استادان رشته معماری دانشگاه شهید بهشتی تشکیل داد. به دلیل اینکه تعداد استادان و دانشجویان، رشته معماری ۱۲۶۲ نفر بود و بررسی تمامی افراد گروه امکان پذیر نبود، ازاین رو از جامعه نمونه گیری شد. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده و حجم نمونه در این فرمول ۲۹۶ نفر تعیین شد، اما کمی بیش از حجم نمونه یعنی ۳۰۰ پرسشنامه توزیع گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. پس از آن با جمع آوری پرسشنامه ها و بررسی پاسخ ها به صورت داده های آماری در نرم افزار SPSS، خصوصیات رفتار تصویر یابی متخصصان رشته معماری شناسایی شد. یافته ها نشان داد که متخصصان معماری عمدتاً با هدف آشنایی با ایده های خلاق و بهره گیری از جزئیات سازه های معماری از تصاویر بهره گرفته اند و جهت شناسایی جزئیات نیاز تصویری و تصاویر موردنیاز خود نیز معمولاً از شبکه های اجتماعی و موتورها و پایگاه های جستجو تخصصی تصویر و مشورت باهم حرفه ای های خود استفاده کرده اند. نوع محتوای تصویری مورداستفاده آن ها نیز عکس، نقشه و نمودار بود که یافتن آن ها در موتورها و پایگاه های تصویر با محدودسازی اندازه تصویر و دنبال کردن پیونده های مرتبط، محقق می شد. با توجه به سهم کتابخانه در بازیابی تصاویر مبتنی بر داده های پژوهش، در جهت افزایش ارتقای نقش کتابخانه پیشنهاد می شود که کتابخانه و کتابداران در زمینه آگاهی رسانی به گروه های پژوهشی دانشگاه اقداماتی نظیر تهیه بروشور، برگزاری همایش، دوره های بازدید از کتابخانه و کارگاه های آموزشی انجام دهد.
شناسایی و تحلیل نسبت حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی با مسائل استان کرمانشاه از دیدگاه استادان و دانش آموختگان این حوزه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
386 - 365
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل نسبت حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی با مسائل استان کرمانشاه از دیدگاه استادان و دانش آموختگان این حوزه است. روش : رویکرد پژوهش کیفی بوده و تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. نمونه مورد مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در نهایت 20 تن از استادان و دانش آموختگان حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافته ها: پاسخ استادان و دانش آموختگان در سه محور دسته بندی شد، محور اول، حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی و ابعاد آن بود، که در آن تعاریف مصاحبه شوندگان از اطلاعات، بیشتر در تناظر با نگاه سنّتی، مهندسی و ریاضی و رویکرد نظام مدار به اطلاعات بود و مسائل اطلاعاتی از جانب آن ها بیشتر حول محور کتاب و کتابخانه معرفی شد. نظر مصاحبه شوندگان در محور دوم، در مورد استان کرمانشاه و مسائل آن، داشتن ظرفیت کشاورزی و گردشگری برای استان کرمانشاه بود و استفاده نکردن از این ظرفیت ها از مسائل مهم استان معرفی شد. در مورد ربط حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی با استان کرمانشاه و مسائل آن در محور سوم بحث گردید و استادان و کارشناسان بیشتر بر عدم استفاده از نظرات کارشناسان و متخصصان حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی برای حل مسائل استان تأکید داشتند. نتیجه گیری: حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی باید به گونه ای نظام مند و روشمند در تمام ابعاد هویت، آموزش، پژوهش و کارآفرینی و آینده نگری با توجه به سه عنصر مهم عمق، جامعیت و روزآمدی، مورد بازنگری قرار گیرد. در برنامه ریزی هایی که برای توسعه در استان انجام می شود، هر حوزه طرح و برنامه ای را در قالب های مختلف ارائه می دهد، اما در این برنامه ریزی نگاه اطلاعاتی مورد غفلت واقع شده و استادان و دانش آموختگان حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی به صورت مدون و منسجم برنامه و طرحی را در ذهن ندارند.
بررسی وضعیت ترجمان دانش اعضای هیأت علمی: مطالعه موردی دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
455 - 479
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه از یک طرف به دلیل حجم عظیم و پیچیدگی دانش تولید شده در پژوهش های وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و از طرف دیگر وجود مشکلات و محدودیت ها در تهیه منابع و فراهم آوری زیرساخت های لازم، به ویژه برای پژوهش های مهندسی در صنایع و سازمان ها، استفاده بهینه از دانش برای بهره برداری از نتایج و دستاوردهای پژوهشی در چارچوب ترجمان دانش حائز اهمیت است. بدین جهت که سرمایه گذاری در گروه های مهندسی و صنایع به هدر نرود و در ادامه، این پژوهش ها به سمت تجاری سازی هدایت شوند. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین وضعیت ترجمان دانش اعضای هیأت علمی گروه های مهندسی در دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نوع پیمایشی با رویکرد توصیفی است. جامعه پژوهش را اعضای هیأت علمی دانشکده مهندسی دانشگاه شهید چمران اهواز تشکیل دادند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد اعضای هیأت علمی گروه های مهندسی در حیطه «سوال پژوهش» با میانگین و انحراف معیار11/5± 39/19، در حیطه «تولید دانش» با میانگین و انحراف معیار96/5± 98/24، در حیطه «انتقال دانش» با میانگین و انحراف معیار34/10 ±52/39 و همچنین در حیطه «ترویج استفاده از شواهد» با میانگین و انحراف معیار50/4 ±04/12، همگی در سطح مطلوب قرار دارند. در بررسی نهایی، عملکرد پژوهشگران در کل فرآیند ترجمان دانش با میانگین و انحراف معیار25/23 ±94/95 نیز در سطح مطلوب معرفی شد. نتیجه گیری: پیش از هر چیز به منظور ارتقای وضعیت ترجمان دانش به سطح بسیار مطلوب، دانشگاه شهید چمران اهواز می بایست با ایجاد ساختار مناسب مانند کمیته ترجمان دانش و مشارکت واسطه گران دانش و همچنین پیگیری فعالیت های متمرکز گروه ارتباط با صنعت و جامعه، به انطباق تشکیلات پژوهشی با نیازهای موجود بپردازد. عامل مهم دیگر، فراهم آوری هزینه ها و حمایت مالی پژوهش ها با اهداف ترجمان دانش است. علاوه بر این، به منظور تشویق پژوهشگران و ایجاد انگیزه در تصمیمات آنان می توان با همکاری معاونت تحقیقات و فناوری و معاونت آموزشی دانشگاه به افزایش گرنت پژوهشی طرح های کاربردی و عملیاتی و جهت گیری بخشی از مقررات ارتقاء و استخدام اعضای هیأت علمی به سوی ترجمان دانش پرداخت.
مهارت سواد دیجیتالی کارکنان و رابطه آن با توانمندسازی آنان (مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه علامه طباطبائی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
221 - 244
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه داشتن مهارت سواد دیجیتالی از توانمندی های مهم برای کارکنان برای پیشبرد مسئولیت های شغلی است. بنابراین، بررسی مهارت سواد دیجیتالی کارکنان سازمان ها و عوامل مرتبط با آن ضروری است. هدف اصلی پژوهش حاضر، ارزیابی سواد دیجیتالی کارکنان دانشگاه علامه طباطبائی تهران می باشد.
روش : پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، پیمایشی- توصیفی است که با استفاده از پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری تحقیق 440 نفر از کارکنان دارای مدرک تحصیلی کارشناسی و بالاتر دانشگاه علامه طباطبائی (تهران) بودند که با فرمول کوکران حجم نمونه آماری به تعداد 206 نفر محاسبه و تعیین شد. در این پژوهش با استفاده از روش تصادفی ساده، پرسشنامه ها بین پاسخگویان توزیع گردید. جهت سنجش توانمندسازی کارکنان از پرسشنامه استاندارد توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995) و برای سنجش سواد دیجیتالی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. کلیه تحلیل ها نیز با استفاده از نسخه 23 نرم افزار Spss انجام گرفت.
نتایج: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که میانگین کل میزان توانمندسازی کارکنان برابر با (86.3) بوده و در سطح زیاد قرار دارد، ولیکن، میانگین میزان مهارت سواد دیجیتالی آنان برابر با (53.3) و در سطح متوسط می باشد. همچنین پاسخگویان دارای بیشترین سطح توانمندسازی در مولفه های احساس معناداری با میانگین (80.4)، و شایستگی برابر با میانگین (49.4) بودند، ولیکن در مولفه های حق انتخاب برابر با (31.3)، و تاثیرگذاری (36.3) در سطح متوسط قرار داشتند.
نتایج سایر یافته های تحقیق نشان داد بین مهارت سواد دیجیتالی و توانمندسازی کارکنان رابطه معناداری وجود داشته و ضریب همبستگی برابر با (r = .278) به دست آمد.
نتایج بررسی روابط همبستگی مولفه های توانمندسازی نیز نشان داد که به جز مولفه احساس معناداری، بین سایر مولفه های توانمندسازی کارکنان و مهارت سواد دیجیتالی رابطه معناداری وجود داشته و در این میان، مولفه حق انتخاب (r = .342) دارای بیشترین همبستگی و احساس شایستگی (r = .187) دارای کم ترین همبستگی با مهارت سواد دیجیتالی کارکنان بود. میزان همبستگی مولفه ثاثیرگذاری نیز برابر با (r = .287) بدست آمد.
نتیجه گیری: مهارت سواد دیجیتالی کارکنان دانشگاه علامه طباطبائی در سطح مناسبی قرار ندارد. همچنین با توجه به اهمیت رابطه موجود بین مهارت سواد دیجیتالی کارکنان و میزان توانمندسازی روانشناختی آنان، ضروری است که جهت ارتقای مهارت سواد دیجیتالی کارکنان، اقدامات آموزشی لازم در دانشگاه ها صورت پذیرد. در این رابطه ایجاد سرفصل آموزشی مهارت های سواد دیجیتالی در آموزش های ضمن خدمت کارکنان، و برگزاری دوره های آموزشی با محوریت مدیریت اسناد و محتوی دیجیتال از راهکارهای پیشنهادی پژوهش حاضر است.
گستره فناوری بلاکچین: یک مطالعه فراترکیب از کاربردها، مزایا، چالش ها و فناوری های مرتبط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
245 - 300
حوزههای تخصصی:
هدف: بلاکچِین در ابتدای ظهور مکانیزمی برای ارائه رمزارز بیت کوین بود، ولی به زودی از هدف اولیه خود فاصله گرفت و اکنون صنایع گوناگونی را درنوردیده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی کاربردها، مزایا، چالش ها و فناوری های مرتبط با بلاکچین است. روش : این تحقیق از نوع مرور نظام مند است. ابتدا 295 منبع شناسایی شد و سپس در چهار مرحله و با حذف منابع غیر مرتبط، تعداد 90 منبع معتبر بین سال های 2014 تا 2021 تحلیل شده و محورهای مرتبط با بلاکچین استخراج گردید. نتایج: حوزه های کاربرد بلاکچین در 26 محور طبقه بندی شد که بیشترین فراوانی به ترتیب در حوزه قرارداد هوشمند، مدیریت زنجیره تأمین، بهداشت و سلامت، مالی، الزامات قانونی حاکمیت و دولت، انرژی، آموزش، شهر هوشمند، رمز ارزها، حمل و نقل عمومی و کشاورزی بوده است. همچنین فناوری های مرتبط با بلاکچین به ترتیب فراوانی شامل اینترنت اشیاء، رایانش ابری، هوش مصنوعی و کلان داده است. مزایای بلاکچین در 23 محور شناسایی شد که ایجاد شفافیت، محافظت از حریم خصوصی، ایجاد اعتماد، تغییر ناپذیری، عدم تمرکزگرایی، صرفه جویی در هزینه، بیشترین فراوانی را دارند. همچنین چالش های استفاده از بلاکچین در 18 مورد شناسایی شد که مقیاس پذیری، مصرف انرژی، فقدان مقررات و پیچیدگی در این عرصه بیشترین فراوانی را دارند. نتیجه گیری: بلاکچین اصلی ترین فناوری صنعت 4.0 است. یافته ها نشان داد که بلاکچین یک فناوری چند بعدی، پیچیده و پرکاربرد است. مساعدت نظری پژوهش حاضر، کمک به شناخت جامع از گستره و حیطه بلاکچین است.
بررسی مقایسه ای الگوی همکاری دانشگاه، صنعت و دولت در تحقیقات علمی هوش مصنوعی ایران، چین و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با شناسایی پژوهشی های علمی هوش مصنوعی انجام شده توسط دانشگاه، صنعت و دولت، به دنبال ترسیم وضعیت تحقیقاتی ایران در زمینه این فناوری در مقایسه با کشورهای چین و آمریکا به عنوان دو کشور پیشرو در هوش مصنوعی است. بر مبنای این شناخت، هدف اصلی پژوهش استخراج الگوی تعاملی دانشگاه، صنعت و دولت به عنوان بازیگران اصلی در همکاری های علمی - پژوهشی هوش مصنوعی در سه کشور مورد مطالعه می باشد. روش: این پژوهش برمبنای روش علم سنجی و بهره گیری از داده های پایگاه اسکوپوس در قلمرو زمانی 2002 تا 2021 انجام شده است. رتبه بندی کشورها براساس تعداد مستندات و میزان ارجاع دهی به 1000 سند برتر انجام شد. سپس مستندات برمبنای وابستگی های سازمانی، به گروه های دانشگاهی، صنعتی، دولتی و بین المللی تفکیک گردیدند. بر این مبنا، شبکه هم تالیفی مستندات ایران بر مبنای همکاری های سازمانی ترسیم شد. از طریق محاسبات رهیافت اطلاعات متقابل، کیفیت همکاری ها در ایران با دو کشور دیگر مقایسه شدند. برای این منظور، بررسی معناداری آرایش دسته ها و هم پوشانی های چندجانبه از طریق محاسبات آنتروپی شانون و رسانش اطلاعات صورت گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که کشورهای چین و آمریکا با اختلافی اندک، بیشترین مستندات را در بین کشورهای مورد مطالعه داشتند و ایران در جایگاه سی ام بود. از نظر میزان استناد، آمریکا با اختلاف قابل توجهی اول، چین دوم و ایران در رتبه هفدهم قرار گرفتند. با نرمال کردن تعداد پژوهش ها برحسب جمعیت، درآمد و عملکرد، آمریکا علی رغم نزدیک بودن تعداد مستنداتش با چین، در جایگاه بسیار بالاتری قرار گرفت و فاصله ایران با چین در نتایج نرمال شده بسیار کم تر شد. از منظر عدم قطعیت و هم افزایی تعاملات نیز همین ترتیب برقرار بود. از بین بازیگران ایران، دانشگاه تهران و پس از آن دانشگاه های امیرکبیر و شریف بیشترین تولیدات علمی را داشته اند. داده های دانشگاه، صنعت و دولت برای ایران به صورت آزمایشی کم و زیاد شدند. بیشترین افزایش خروجی بر مبنای کم ترین تغییر ورودی از طریق افزایش پژوهش های صنعت به دست آمد که نشان می دهد ورود بخش صنعت به امر پژوهش می تواند باعث افزایش هم افزایی در همکاری های پژوهشی بازیگران ایرانی شود. نتیجه گیری: تحلیل و بررسی نتایج به دست آمده نشان می دهد که مهم ترین تفاوت در الگوی همکاری های پژوهشی بین بازیگران ایرانی و بازیگران دو کشور دیگر، میزان مشارکت بخش صنعت است. از بین سه کشور مورد مطالعه، آمریکا بیشترین همکاری های پژوهشی صنعتی را نشان می دهد. در مورد ایران نیز چنین نتیجه گیری شد که سیاست تحریک صنعت به مشارکت در تحقیقات هوش مصنوعی، بیشترین اثربخشی را خواهد داشت. این نتیجه از طریق دست کاری آزمایشی مقادیر داده ها پشتیبانی شد.
چالش های حقوقی کتابخانه های دیجیتالی برخط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: دیجیتالی سازی، راهی برای سازماندهی و ارائه بهتر اطلاعات است که دسترسی عموم مراجعان به آن را آسان تر خواهد کرد. با وجود این، حقوق مالکیت فکری که بر اساس دیدگاه های مولف محور ایجاد شده، چالش هایی را برای کتابخانه ها ایجاد کرده است؛ تا جایی که امروزه به عنوان یک ضرورت باید گفت که این حقوق به یک انقلاب فکری نیاز دارد تا موازنه میان حقوق مالکان آثار و جامعه همواره تضمین شود. به طور سنّتی، وقتی کتابخانه ای اقدام به خرید یک کتاب از ناشر می کند، طبق نظریه «اولین فروش یا اسقاط حق» دیگر آن نسخه خریداری شده، پس از آن مشمول قواعد کنترلی کپی رایت نخواهد بود. امانت دادن کتاب در کتابخانه ها نیز دقیقاً بر همین مبنای حقوقی استوار است. اما این مبنا در خصوص امانت کتب در کتابخانه های الکترونیکی چندان کارایی ندارد. بنابراین، به زعم برخی، در حال حاضر مقررات حقوق مولفان، اسقاط حق را فقط ناظر به اشیاء ملموس نظیر کتب چاپ شده، قلمداد کرده است و در مقابل، وضعیت آثار دیجیتالی مبهم است. هدف پژوهش حاضر این است که با دسته بندی منابع، تا جایی که ممکن است این ابهامات برطرف شود. روش شناسی: این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از جهت شیوه گردآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آن، کیفی- توصیفی است. نتایج: کتب و آثار دیجیتالی کتابخانه های دیجیتالی از حیث وضعیت حقوق چاپ و نشر و به ویژه وضعیت حقوقی دسترسی به آن ها، به سه دسته تقسیم بندی می شوند؛ نخست، آثار دارای حق چاپ و نشر (مورد حمایت)؛ دوم، آثاری که صاحب حق چاپ و نشر آن ناشناس است و سرانجام، آثاری که تجدید چاپ نمی شوند. راه حلی که موجب تقویت کتابخانه های دیجیتالی می شود، تعلق و اختصاص آثار ناشناس و آثاری که تجدید چاپ نمی شوند، به حوزه عمومی (قلمروی همگانی) است. تبدیل این آثار به عنوان بخشی از مالکیت عمومی و همگانی، ارتباط اثر با خالق آن را قطع نمی کند و در واقع این آثار به طور کلی واجد یک خانواده شده و این خانواده (جامعه) از آن لذت برده و از منافع آن بهره مند خواهد شد. نتیجه گیری: وجود یک چارچوب جامع مقرراتی حمایت کننده از کتابخانه های دیجیتالی آنلاین و حمایت و گسترش دانش و آگاهی های عمومی یک نیاز و ضرورت بنیادی است. در عصر کنونی، کتابخانه های دیجیتالی اصلی ترین محمل دسترسی به دانش و آگاهی محسوب می شوند و رفع انحصارات و غنی سازی کتابخانه های دیجیتالی در این حوزه، بسیار تعیین کننده است. بازنگری در قوانین سخت گیرانه حقوق مولفان به نفع تولید دانش و اطلاعات و فرهنگ عمومی، و نیز گسترش قوانین کپی رایت در جهت کمک به تولید دانش اطلاعات و فرهنگ، ضروری است. پیشنهادهای حقوقی بسیاری برای حل مشکل آثار واجد حق چاپ و نشر ارائه شده است. اصلاح قوانین حقوق مولفان و معافیت یا مستثنی شدن کتابخانه ها از دایره شمول قوانین حقوق مولفان و حمایت دادگاه ها از دکترین اسقاط حق در آثار دیجیتالی، از زمره این پیشنهادها است.
رابطه تعلق خاطر پرستاران با مدیریت دانش (مورد مطالعه: بیمارستان فیروزآبادی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
251 - 282
حوزههای تخصصی:
هدف: مدیریت دانش و تعلق خاطر کارکنان از جمله عوامل اثرگذاری هستند که سازمان را به سوی کسب مزیت رقابتی، افزایش بهره وری و بهبود عملکرد سوق می دهند. هدف مطالعه حاضر، تعیین رابطه بین تعلق خاطر پرستاران با مدیریت دانش در بیمارستان فیروزآبادی تهران بود. روش : پژوهش حاضر از نظر جمع آوری داده ها پیمایشی بوده و از نظر روش پژوهش، توصیفی- همبستگی است. جامعه پژوهش نیز پرستاران شاغل در بیمارستان فیروزآبادی تهران بودند که از میان آنان 132 نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. داده ها در زمستان 1399 و با استفاده از پرسشنامه های مدیریت دانش جاشپارا و تعلق خاطر کارکنان شافلی گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و لیزرل و آزمون های علامت، همبستگی اسپیرمن، ضریب همبستگی فی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد وضعیت مدیریت دانش در بیمارستان فیروزآبادی تهران پایین تر از سطح میانگین متوسط است. از میان ابعاد مدیریت دانش، بُعد کشف دانش، خلق دانش، سازماندهی دانش و اشتراک دانش پایین تر از میانگین متوسط بوده و تنها بُعد به کارگیری دانش در سطح متوسطی قرار دارد. تعلق خاطر پرستاران در سطح متوسط قرار دارد و میان مدیریت دانش و ابعاد آن با تعلق خاطر پرستاران رابطه مثبت و متوسطی مشاهده شد. تعلق خاطر بیشترین میزان همبستگی را با به کارگیری دانش دارد و کم ترین همبستگی به خلق دانش اختصاص دارد. تعلق خاطر پرستاران با جنسیت رابطه ای ندارد؛ اما تعلق خاطر پرستاران با سِمَت آنان رابطه معناداری دارد.سابقه خدمت و تحصیلات پرستاران با میزان تعلق خاطر آنان رابطه ای ندارد. مدیریت دانش پرستاران با جنسیت، سِمَت و میزان تحصیلات رابطه داشته، اما میان سابقه خدمت و مدیریت دانش رابطه ای مشاهده نشد. تعلق خاطر بر تمامی ابعاد مدیریت دانش اثر می گذارد و بیشترین اثر را بر اشتراک دانش و کم ترین اثر را بر به کارگیری دانش دارد. نتیجه گیری: مدیران بیمارستان می توانند با توجه و تأکید بیشتر بر تعلق خاطر پرستاران و تأثیری که می تواند بر بهبود برنامه های مدیریت دانش و ابعاد آن داشته باشد، عملکرد سازمانی را ارتقاء داده، کیفیت مراقبت از بیماران و ارائه خدمات بالینی بهتر را تضمین نمایند. این امر مستلزم تقویت زیرساخت های اشتراک، سازماندهی، خلق، کشف و به کارگیری دانش به واسطه تدوین برنامه های اجرایی و عملیاتی مدیریت دانش مانند ایجاد یک نظام مدیریت دانش یکپارچه، تخصیص بودجه برای تهیه امکانات فناورانه و منابع دانشی، ایجاد نظام پاداش دهی و مشوق های مالی و غیرمالی، تمرکز بر پتانسیل های موجود در بیمارستان ها و مراکز بهداشتی برای اجرای برنامه های مدیریت دانش و ایجاد فرصت های بالینی و آموزشی برای ارائه دانش نو است.
طراحی مدل توافق سطح خدمات با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
291 - 328
حوزههای تخصصی:
هدف: توافق سطح خدمات، تعهدی بین ارائه دهنده خدمات و مشتری است که در آن جنبه های خاصی از خدمات، کیفیت، در دسترس بودن و مسئولیت ها بین ارائه دهنده خدمات و کاربر خدمت، مورد توافق قرار می گیرد. هدف این پژوهش، طراحی مدل توافق سطح خدمات با استفاده از نظریه داده بنیاد است. روش: این پژوهش براساس نظریه داده بنیاد و با رویکرد کیفی- کمّی انجام شد. روش جمع آوری داده ها دربخش کیفی، مصاحبه عمیق بوده و متون مصاحبه در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تحلیل قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از نرم افزار اطلس استفاده شد. روش نمونه گیری از نوع گلوله برفی بوده که در مجموع با انجام 16مصاحبه با خبرگان در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات اشباع حاصل گردید. در بخش کمّی، جامعه آماری شرکت های دانش بنیان فعال در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات تعیین گردید و به استناد تحلیل عاملی تأییدی، حجم نمونه 120 نفر انتخاب شد. برای اعتبارسنجی کمّی مدل، از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته ها: در بخش کیفی، تعیین عوامل علّی، زمینه ای، راهبرد، مداخله گر و پیامدهای حاصل از طراحی مدل توافق سطح خدمات انجام شد. در بخش کمّی نیز، میزان تاثیر شرایط علّی بر پدیده اصلی برابر با 662/0، میزان تاثیر پدیده اصلی بر راهبرد برابر با 428/0، میزان تاثیر شرایط زمینه ای بر راهبرد برابر با 551/0، میزان تاثیر شرایط مداخله گر بر راهبرد برابر با 408/0 و میزان تاثیر راهبرد بر پیامد برابر با 639/0محاسبه گردید. نتیجه گیری: در بخش کیفی، پژوهش منتج به طراحی مدل جدید توافق سطح خدمات براساس تئوری داده بنیاد شد و در بخش کمّی نیز معناداری و ضریب استاندارد اجزای مدل تأیید شدند.
تحول ساختار و سازمان نیروی انتظامی ایران درعصر قاجار(1175 تا 1304 ه ش) بر اساس اسناد تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۷)
38 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف: واکاوی و تحلیل تحول ساختار، سازمان و تجهیزات نیروی انتظامی در عصر قاجار. روش/ رویکرد پژوهش: این پژوهش با روش تاریخی و به شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد و مدارک آرشیوی و منابع کتابخانه ای نوشته شده است. یافته ها و نتیجه گیری: ساختارهای آموزش نظامی و انتظامی دوره قاجار پس از شکست در جنگ های ایران و روس به سمت مدرن شدن سوق پیدا کرد. نخبگانی چون عباس میرزا، امیرکبیر و میرزا حسین خان سپهسالار به این روند سرعت بیشتری بخشید. در این فضا توجه به نوسازی نهادهای انتظامی و توسعه آن نیز اهمیت فوق العاده ای پیدا کرد چرا که امنیت عمومی و حفظ و حراست از مال، جان و ناموس افراد به یکی از اولویت های نظام های سیاسی بدل شد؛ هر چند در اجرای آن کاستی های فراوان مشاهده گردید. تشکیل و تأسیس نظمیه و ژاندارمری و توجه بیش از پیش به آموزش های نوین انتظامی به تأسی از ساختارهای مدرن و غربیِ پلیس و توسط افسران سوئدی، روس و انگلیسی در ایران پایهگذاری شد.
مؤلفه های مدیریت داده های پژوهشی در کتابخانه های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: به منظور توسعه خدمات کتابخانه های دانشگاهی و ارائه خدمات نوین با عنوان «مدیریت داده های پژوهشی» برای کمک به اعضای هیئت علمی و پژوهشگران در مدیریت داده های پژوهشی خود و بهره مندی از داده های پژوهشی دیگران، این مقاله به دنبال شناسایی مؤلفه های مدیریت داده های پژوهشی در کتابخانه های دانشگاهی است. از نتیجه پژوهش می توان به منزله مدلی برای پیاده سازی مدیریت داده های پژوهشی به طور نظام مند و مؤثر استفاده کرد. روش: این پژوهش در دو مرحله انجام شد. گام نخست تحلیل محتوای کیفی برای شناسایی مؤلفه های مدیریت داده های پژوهشی بود. در گام دوم با استفاده از مؤلفه های شناسایی شده پرسش نامه ای تهیه و در دو دور دلفی بین ۲۰ نفر از متخصصان ایرانی در این زمینه برای اعتبارسنجی و پالایش توزیع شد. برای اطمینان از پایایی پرسش نامه و همسانی درونی پرسش ها، ضریب آلفای کرونباخ با نتیجه ۰/۹۷ محاسبه شد. یافته ها : در گام نخست ۶۹ مؤلفه برای شش مرحله فرایند مدیریت داده های پژوهشی شناسایی شد: ۱) برنامه ریزی؛ ۲) اصول اخلاقی و قانونی؛ ۳) سازمان دهی، مستندسازی، تولید فراداده؛ ۴) ذخیره سازی و تهیه نسخه پشتیبان؛ ۵) نگه داری، حفاظت، و حذف داده ها؛ و ۶) اشتراک گذاری، و انتشار داده ها . سپس متخصصان دو مرحله جدید ۱) آموزش و مشاوره و ۲) فنی را به شش مرحله قبلی افزودند. همچنین برخی از مؤلفه ها حذف، اصلاح، ادغام و جابه جا شدند و درنهایت بر 56 مؤلفه در هشت مرحله تأکید شد.