پژوهش حاضر به مطالعه نشانه شناسانه جنسیت در یکی از آثار مهم سینمایی داریوش مهرجویی پرداخته است. از آنجاکه یکی از مباحث مهم در متون رسانه ای و آثار سینمایی، ترکیب جنسیت و مباحث پیرامون زنان از سوی سینماگران مؤلف است، مطالعه جنسیت در سینما به منزله پدیده ای اجتماعی-فرهنگی می تواند راهگشای پژوهشگران علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی باشد. براین اساس، پژوهش حاضر که در سنت مطالعات فرهنگی در حوزه مطالعات ارتباطات، انتقادی و شناخت واقعی فرهنگ قرار می گیرد، در پی پاسخ به این پرسش است که، داریوش مهرجویی جنسیت و به تبع آن دوگانه زنانه و مردانه را در فیلم بانو چگونه بازنمایی کرده است؟ از آنجا که هدف این مقاله، آشکار کردن لایه های رمزگذاری شده از معناست که در ساختار رسانه ای سینما و در قالب متون سینمایی روایت می شود، بنابراین روش انجام آن، تحلیل نشانه شناختی است. از سوی دیگر به دلیل آنکه آثار سینمایی از طریق بازنمایی ارزش های حاکم به تولید ایدئولوژی و معنا می پردازد، رمزگشایی بازنمایی جنسیت در سینما، نیازمند تحلیل نشانه شناسانه از متن است. یافته ها نشان می دهد که شخصیت محوری زن (جنس مؤنث) بانو، به مثابه زنی مدرن، کم حرف و تحصیل کرده، واجد تمایلات و رگه های فرهیختگی و فمینیستی و در عین حال از طبقه بالای اجتماع، بازنمایی شده است. همچنین در این فیلم، ایدئولوژی مردسالارانه، مردان را فارغ از طبقه اجتماعی، خودخواه، خودرأی، مستبد، قدرت طلب، دارای نقشی حمایت کننده و در عین حال سلطه جویانه برای زنان، تصمیم گیرنده، نمایش می دهد.
مخاطب پژوهی نقش بسیار مهمی در موفقیت طرح(پژوهش) شما دارد.به همین دلیل باید ضرورت مخاطب پژوهی را بدانید. بهطور کلی هر ارتباطگری باید مخاطب خود را بشناسد و در این راه، مدل SMCR برلو(Berlo)ابزاری مطمئن و کامل برای دست یافتن به این شناخت است.
مخاطب پژوهی شما باید بسیار دقیق باشد. شما باید درباره فنون موجود و حتی فنونی که ضرورتی برای استفاده از آنها ندارید، اطلاعات زیادی داشته باشید.
بالاخص اینکه باید تفاوت میان پژوهشهای کیفی و کمی را بدانید. پژوهشهای مراکزی چون NRS و BARB نمونه هایی از رویکرد کمی هستند و پژوهشهای انجام شده درباره دریافت پیام که تحت عنوان مخاطب پژوهی جدید صورت گرفتهاند، جزو رویکرد کیفی محسوب میشوند. درهمین خصوص بد نیست نگاهی به بانک اطلاعاتی CASS (مربوط به پرسشنامه) بیندازید که برخی از پژوهشهای پیمایشی کلاسیک انگلیسی در آن مطرح شده است. دراین بانک اطلاعاتی علاوه بر اخذ برخی راهنماییها درباره طرح پرسشنامه به برخی اطلاعات ضروری دیگر نیز دست خواهید یافت.
این پژوهش در پی آن است تا رابطه استفاده از شبکه های فارسی زبان تلویزیون ماهواره ای و پای بندی به هویت فرهنگی زنان را بررسی کند. از آن جایی که در این تحقیق پای بندی فرهنگی زنان مدنظر بوده، زنان 15 تا 49 ساله، به روش پیمایشی مقطعی و با تکنیک پرسش نامه مورد سنجش قرار گرفتند. حجم نمونه 400نفر بوده که این تعداد براساس روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای در شهر تهران انتخاب شدند. تحلیل یافته های تحقیق نشان داده است که میزان استفاده از شبکه های ماهواره ای برابر با 50.64 و میانگین پای بندی به هویت فرهنگی نیز62.55 (درمقیاس 0تا100) است و میانگین بُعد ذهنی هویت فرهنگی به میزان 10درصد بیشتر از بُعد عینی است. همچنین کسانی که از ماهواره استفاده می کنند نسبت به دیگران پای بندی بسیار کمتری به هویت فرهنگی ایرانی دارند. در تحلیل رگرسیون چند متغیره نیز به ترتیب میزان رضایت از ماهواره، استفاده از آن و اعتماد به برنامه های ماهواره باعث تضعیف هویت فرهنگی زنان می شوند و محتوای آگاهی بخش، علمی و خبری آن، باعث تقویت هویت فرهنگی شده است.
مقاله پیش رو مروری بر سیر تحول مفهوم ارتباطات در ایران بر پایه آموزش های جدید دانشگاهی دارد. مطالعات نخستین در این حوزه، بر دو واژه ""وسایل ارتباط جمعی"" و ""رسانه"" مبتنی است که واژه نخست، مورد تأکید مرحوم دکتر معتمدنژاد و واژه دوم، مورد تأکید روانشاد دکتر مجید تهرانیان بود. این تمایز در نامگذاری تنها از اختلاف بر سر دامنه سخت افزارها و فناوری های ارتباطی نشئت نمی گیرد، بلکه ناظر بر وجوه اجتماعی زبان ومعنا یافتن واژگان در این حوزه نیز هست؛ چنانکه بر واژه ""رسانه"" در این میان معانی جدیدی بار شد که پیش از این، در زبان فارسی به چشم نمی خورد. مقاله با مطالعه تاریخی و با روش اسنادی روند پیدایش و تحول این مفاهیم را از میان آثار و نوشته های معتمدنژاد و تهرانیان که هر دو نقش مؤسس در آموزش و پژوهش ارتباطات در ایران دارند، واکاویده و به اعتبار تأسیس دانشکده علوم ارتباطات و راه اندازی فصلنامه ""مطالعات رسانه های نوین""، انتظار های جدید از دانش ارتباطات و رسانه های نوین را مطرح کرده است. نویسنده در این مقاله بر اساس مطالعه ای تاریخی و تطبیقی نتیجه می گیرد که در ""مطالعات رسانه های نوین باید هر دو وجه سخت افزاری و نرم افزاری تحولات جدید را در تمامی سطوح رسانه ای و ارتباطی مد نظر قرار داد.
نگارنده در این مقاله ضمن برشمردن وجوه اهمیت نظارت در رسانه، به تشریح اختلاف دو دیدگاه اصلی در این خصوص میپردازد. از نظر وی در سطح کلان، اندیشمندان، سیاستمداران و مسئولانی که با رسانه سر و کار دارند یا هوادار تثبیتاند و یا خواهان تغییر و در نتیجة اتخاذ یکی از این دو رویکردها، چگونگی رابطه میان مخاطب و رسانه شکل میگیرد. نگارنده سپس با تشریح ابعاد گوناگون نظارت از جمله فناوری، نیروی انسانی، امور مالی، مضمون و محتوا و سیاستگذاریها، در پایان پیشنهادهای قابل تأملی را در خصوص فرایند نظارت سالم ارائه داده است.