فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
مدرنیسم در وسیع ترین مفهوم آن ،با ایده های نوآوری ،پیشرفت،وبه روز بودن مقارن بوده است ونقطه ی مقابل ایده های کهن ،کلاسیسیسم وسنت است.مدرنیسم با دوچهره ی فناورانه واندیشگانی در تاریخ بشر ظهور کرده است.آن چه را که امروزه مدرنیسم می نامیم،همان دستاوردهای ژرف سیاسی ،اجتماعی،اقتصادی،فکری وفرهنگی در تمام حوزه های حیات فردی وجمعی است.هدف این پژوهش خوانش تطبیقی در مفهوم مدرنیسم در حوزه ادبیات معاصر عرب از دیدگاه دوشاعر ونظریه پرداز در این حوزه می باشد.حوزه پژوهش دیدگاه نوگرایانی چون ادونیس ویوسف الخال است .
روش بررسی تحلیل تطبیقی دو شاعر از خلال اظهاراتی است که این دو در آثارشان به آن اشاره کرده اند .حاصل ویافته ی این بررسی آن است که ادونیس والخال در باب لزوم مدرن شدن وحضور مدرنیسم ادبی در ادب معاصر به ویزه شعر اتفاق نظر دارندولی در کم وکیف این حضور اختلاف نظرهایی در دیدگاه آن دو یافت می شود.
مهم ترین وجه تمایز این دودیدگاه آن است که ادونیس رویکردی معرفت شناختی به مدرنیسم دارد ولی الخال
رویکرد وجود شناختی
گدازه های خشم در شعر و اندیشه ی مظفرالنواب
حوزههای تخصصی:
مظفرالنواب به عنوان یکی از شاعران برجسته و سرشناس عراقی در حوزه ی نقد سیاسی و اجتماعی و یکی از یکه تازان عرصه ی هجو، جایگاه ویژه ای در ادبیات معاصر عراق دارد. وی که تجربه ی روزگاری پرفراز و نشیب در دوران بی ثباتی سیاسی و سپس فشار و تبعید را تجربه کرده است، خشمگین از ناکامی سران عرب در حل معضلات اجتماعی و سیاسی به ویژه مسئله ی فلسطین و تمایلات سازشکارانه ی آن ها و نیز ناتوانی توده ی عرب در حل مشکلات پیش رویشان است با زبانی تند و هجایی عریان به نمایش کاستی های اجتماعی و سیاسی و انتقاد از مسببان وضعیت وخیم مردم عرب می پردازد بی شک توانایی های زبانی و تعبیرهای ساده به او کمک کرد تا بتواند طیف مخاطبان خود را گسترش بخشیده و پیام خویش را به آنان انتقال دهد.
الرابط فی الجمل الاسمیة العربیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعض الجمل فی اللغة العربیة لیس لها فعل خلافاً لکثیر من اللغات الحیة فی العالم، وقد سماها النحاة الجملة الاسمیة، وهی مکوّنة من المسند إلیه والمسند. والمسند یمکن أن یکون على أحد الوجوه الخمسة التالیة: الاسم، الجارّ والمجرور، الظرف، الجملة الاسمیة التی خبرها اسم أو جارّ ومجرور أو ظرف وأخیراً الفعل المؤول إلى المصدر. ویصعب فهم جمل کهذه وتعلمها للذین یعرفون الجملة عادة بفعلها ولو کان مقدراً، وفقاً للغتهم الأم غیر العربیة. والنحاة الأوائل الذین کان غالبهم من أصول فارسیة اعتبروا فعلا محذوفا أو اسما مقدرا أو مذکورا لهذا النوع من الجمل کرابط بین المبتدإ والخبر.
ویتخلص المؤلف بعد دراسة واسعة واستقصاء شامل لهذا النوع من الجمل فی القرآن البالغ عددها أکثر من خمسة آلاف جملة، وکذلک بدراستها فی النصوص العربیة وتنویع جملها من حیث البنیة النحویة یتخلص بأن فکرة وجود الرابط بین المبتدإ والخبر هی من صنع النحاة الذین إما کانوا متأثرین ببنیة اللغات غیر العربیة کالفارسیة أو متأثرین بتقسیمات المنطق الیونانی، والحال أن هذه الجمل لا تحتاج إلى رابط مقدراً کان أو مذکوراً لأن العرب الذین لا یتقنون النحو یمیزون بین هذه الجمل والبنیه النحویة الأخرى بالنظر إلى البنیة النحویة الخاصة للجمل الاسمیة، لا على أساس فکرة وجود رابط لم یجد ولا یوجد فی لغتهم ، کما اختلقها النحاة.
دور القرینه فی دلاله صیغه الحدث فی العربیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعالج هذا البحث قضیّه القرینه ودورها الإیضاحیّ فی الوقوف على دلاله الحدث وتحدیدها فی العربیّه. وذلک من خلال تتبّع الدّلالات المبنیّه على القرائن بأنواعها (لفظیّه أو معنویّه سیاقیّه)؛ تلک الّتی یحکم من خلالها على صیغ الحدث فی العربیّه دلالیّاً. سواءٌ أکانت هذه الأحداث أفعالاً بأزمنتها الثّلاثه (الماضی، والمضارع، والأمر) أم کانت صیغاً للمشتقّات العربیّه. ویبیّن انطلاقاً من هذه القرائن أنّ الدّلالات تبنى علیها، لا على ما حدّده علماء العربیّه ؛ الّذین أسّسوا لکلّ صیغه دلاله مسبقه تکاد تکون جامده. فالأفعال بأزمنتها والمشتقّات بأنواعها تختلف دلالاتها المبنیّه على صیغها الشّکلیّه. فقد تأتی دلاله صیغه الحدث مغایره اعتماداً على القرائن المصاحبه للتّراکیب الّتی استُخدمت فیها. فصیغه الماضی قد تدلّ على الحاضر أو المستقبل. وصیغه المضارع والأمر قد تردان لغیر ذلک. واسم الفاعل قد یرد دالاًّ على غیر الحال أو الاستقبال، واسم المفعول قد یرد لغیر من وقع علیه الحدث... ومحور ذلک کلّه القرائن الّتی تصاحب الاستخدام اللغویّ.
علم نحو
منبع:
اخگر مرداد ۱۳۲۵ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
کلمة العدد ما هی مقوّمات الحضارة الاسلامیة و هل یمکن احیاؤها وفق متطلبات العصر الراهن
حوزههای تخصصی:
من أَجل معرفة بقاء و رسوخ و تأثیر أیّ حضارة یجب معرفة بواعث و اسباب مقوّمات تلک الحضارة التی جعلتها ذات خصائص زاهیة سامیة راسخة.
و ممّا یعرفه القاصی و الدانی أنَّ الحضارة الاسلامیة تتحلّی بکافّة الصفات المشار الیها ممّا جعلها کالطود الشامخ بین کافة الحضارات العالمیة المشهورة مُذ غابر الأیام الی عصرنا الراهن.
نعم نَحْنُ نعترف أَنَّ أجزاء کیان بعض الحضارات وُجدَ نتیجة العطاء المتبادل، ولکن أهم أسباب بقاء و دوام أی حضارة و بشکل فعّال یتمثل فی الأسس العلمیة والمعنویة الّتی تمدُّ تلک الحضارة بعوامل الدیمومة و البقاء.
و بناءاً علی هذا نری الحضارة الإسلامیة قد أُقیمت علی الدعامات و النظم الأثیلة التالیة:
1. الدعم المعنوی ـ الدینی: الدین الاسلامی مُحرّک ذاتی لأیجاد الحضارة الاسلامیة. فالإسلام بمحرّکه الذاتی، دائم الوجود، یزوّد عالمنا الواسع و کائناته التی لا تحصی عطاءً مُتجدّداً علی مدار الساعة.
التعبیر الصوفی ومشکلته فی مرآه النقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدُّ کتاب د. عبد الکریم الیافی "" التعبیر الصوفی ومشکلته "" علامه متقدمه فی سیاق الدراسات الجامعیه التی عُنیت بدراسه التعبیر الصوفی وبحث خصائصه الذاتیه؛ إذْ یعود تاریخ نشر العمل المذکور إلى سنه (1963)، عندما کان جزءاً خاصاً من کتاب الیافی الموسوم ب "" دراسات فنیه فی الأدب العربی "".
یتناول هذا البحث عمل الیافی المشار إلیه بالتعریف، والمناقشه، والنقد، والاستخلاص، وهو إذ یوجّه إلى تعرّف قیمه الکتاب یکشف، فی الآن ذاته، عن محددات الطابع التعلیمی الذی وسم التناول، وقیّده فی إطار استراتیجیته الخاصه. ومن هنا تتأتى أهمیه المساءله النقدیه لجوانب العمل، فی منحى فتح إشاراته المقیّده على آفاق التجاوز المتلامحه وراء طوابع التقیید المدرسی، وفی منحى تخطّی إجراءات المسح، والتتبّع، وإفراد الخیوط الظاهره، نحو الغوص، عمیقاً، وراء الأهداف المباشره: الإبلاغیه، والتوصیلیه، التی حکمت دراسه الیافی فی معالجه أسلوبی التعبیر الصوفی: الأسلوب التجریدی، والأسلوب الرمزی، على نحو ما تمخضه النتائج المثبته فی ختام البحث.
جایگاه آموزش شعر در کتابهای درسی عربی
حوزههای تخصصی:
المصدر المؤول
حوزههای تخصصی:
دلالت عقود با نگاهی تطبیقی به نمادهای آن نزد پاچئولی و ابن المغربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلالت عقود از دلالت های پنجگانه ای است که جاحظ در کتاب «البیان و التبیین» از آن نام برده است و مقصود از آن، شمردن و نمایش دادن اعداد با خم و راست کردن انگشتان و قرار دادن آنها در اشکال گوناگون است. در برخی متون نظم و نثر و روایات و اخبار از جمله خبر اسلام آوردن ابو طالب، کاربرد عقود قابل مشاهده است که خود گواهی است بر رواج این گونه شمارش از دیر باز . فهم متونی از این دست جز در پرتو آشنایی با این اسلوبِ شمارش میسّر نیست. هدف این مقاله بررسی دلالت عقود با تکیه بر برخی دست نوشته های موجود عربی در حساب عقودو مقایسه نمادهای این دستگاه شمارش با نمادهای آن در کتاب «سوما»، نوشته پاچئولی ریاضیدان مشهور ایتالیایی است، و در پی آن شرح متونی خواهد آمد که فهم آنها به آشنایی با نمادهای حساب انگشتی بستگی دارد.
تقسیم کلمه در زبان عربی
حوزههای تخصصی:
الشهید فی شعر عزالدین المناصرة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الشهادة اصطفاء واختیار وتکریم من الله تعالی للمخلصین من عباده، ویعتبر الشهید والشهادة من أعظم أرکان شعر المقاومة، ومن أوسع الأبواب الشعریة التی یدور الشعراء فی رحابها. فالشاعر المقاوم علیه أن یصنع مصیره بیده ویکون داعیاً إلی التحرر والاستقلال وملتزماً بقضایا مجتمعه. یعدّ الشاعر الفلسطینی المعاصر عزالدین المناصرة من الشعراء المقاومین و المهتمین بالشهید والشهادة؛ بحیث کان شدید الإیمان بحریّة الاختیار ومسؤولاً أمام مجتمعه الذی ینتمی إلیه، مسایراً شعبه وأبناء قومه، مقاوماً للظلم والطغیان، مناصراً ضد الظالم، رافضاً المصالحة مع الواقع الاجتماعی الذی یعیشه شعبه، متغنیاً بأمجاد شعبه وبسالته وبطولاته و تضحیاته، وما تقدّم به الشهداء من إقدام وإحجام وما تسببوا فی التأثیر علی الآخرین. یهدف هذا البحث ضمن المنهج الوصفی - التحلیلی إلی دراسة دور الشهید فی شعر المناصرة وقصائده التی تحکی قصة المجاهدین والشهداء وذلک فی إطار النقد، کما یهدف إلی إلقاء نظرة عابرة علی حیاة الشاعر وشخصیته وثقافته، ثم التعرف علی أدبه المقاوم ودراسة موضوع الشهید فی جمیع مجموعاته الشعریة؛ ومن النتائج التی توصل إلیها المقال، تأثر الشاعر بالمنهج الإسلامی، حیث وظف الشخصیات الإسلامیة والقرآنیة فی شعره، دلالة علی الدور الرسالی الذی یقوم به الشهید فی حیاته وضمن مماته.
رمزیّة مفردة النار ودلالاتها فی دیوان أغانی مهیار الدمشقی لأدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استخدم الشاعر السوری علی أحمد سعید المشهور بأدونیس الکثیر من الرموز والمفردات المنزاحة عن دلالاتها المعجمیّة فی نصوصه الشّعریة للتعبیر عن أفکاره ورؤاه الفنیّة، وقد اعتمد علی هذه اللغة الرمزیّة بسبب الظروف السیاسیّة والاجتماعیّة المتفشّیة فی المجتمع. وقد رکز الشاعر فی رمزیته على عناصر طبیعیّة متعدّدة کالشمس والبحر والمطر والقمر والحجر والسماء والریح والنار. وإنّنا فی هذا المجال نرید أن نعالج رمزیّة النار ودلالاتها فی دیوان أغانی مهیار الدمشقی. فهذه المفردة تحمل فی طیّاتها شحنات دلالیّة بامکانها أن تساهم فی توجیه النصّ ودینامیکیّته.
هدفنا فی هذا البحث هو الحصول على رمزیّة مفردة النار ودلالاتها عند أدونیس، وکذلک استیعاب رؤیة الشاعر الفنیّة فی توظیف هذه المفردة سلباً وإیجاباً، وقد اعتمدنا علی المنهج الوصفی – التحلیلی. تشیر النتائج علی أنّ دلالات النار عند أدونیس تُقسّم إلى دلالتین أساسیتین: أولاً الدلالات الإیجابیّة وهی تدلّ علی الخصب والانبعاث، فالنار فی أکثر الدیانات والثقافات ترمز إلی الطهارة والإشراق والعنایة بالتعالی والتقدّم. ثانیّاً الدلالات السلبیّة وهی تشی بالعدمیّة، والهدم، والسقوط، وهذه الدلالات تعود إلی أسباب عدیدة کالظروف السیاسیّة والحرب والتشرّد والغربة وموت أبی الشاعر محترقاً.
شیوه ای نو در اعراب گذاری قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
عناصر داستان در داستان های کودک "جاسم محمد صالح" (در آینه دیدگاه "شلومیت ریمون کنان")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت هر داستانی به نوع ارائه عناصر آن داستان از سوی نویسنده، مرتبط است. عناصر داستان عبارتند از پی رنگ، شخصیت، درونمایه، زاویه دید، صحنه و فضاء، که هر کدام تاثیر بسزایی در پیشبرد داستان دارند. از جمله انواع ادبی که ادبیات ملت ها در قالب آن عرضه می شود، داستان کودک است. "جاسم محمد صالح"، از جمله داستان نویسان عراقی است که عمده آثار وی در حیطه همین نوع ادبی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با تکیه بر شیوه توصیفی-تحلیلی، درصدد است تا براساس نظریه ریمون کنان، به بررسی و تحلیل عناصر 20 داستان وی در حوزه ادبیات کودک بپردازد تا از این رهگذر در کنار دست یافتن به تفاوت میان عناصر داستان های کودک و بزرگسال، چگونگی کاربرد عناصر داستان از سوی نویسنده و میزان موفقیت وی در این نوع ادبی برای خواننده مشخص گردد. آنچه حاصل شد اینکه عناصر داستان چه در داستان های کودک و چه در داستان های بزرگسال همگی شبیه هم هستند؛ تنها بسته به هدفی که دنبال می کنند در نوع شکل گیری باهم متفاوتند. پی رنگ داستان های "جاسم محمد صالح" به دلیل آنکه مجال کافی جهت تغییر مسیر داستان وجود ندارد، غالبا یک پی رفتی است. درونمایه داستان های بررسی شده بیشتر شامل مسائل اخلاقی، تعلیمی و تربیتی مانند احترام گذاشتن به دیگران، دوری از تکبر، خوددار بودن، قانع بودن است؛ از این رو می توان گفت که جهت فکری نویسنده، القای چنین مفاهیمی به کودکان است. دیگر اینکه زاویه دید در تمام داستان ها به جز یک داستان، دانای کل یا سوم شخص است که طبق نظر ریمون کنان در این نوع داستان، فرصت تغییر زاویه دید بسیار کم است.
أشکال التناص الدینی فی شعر خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الحق أن التراث الدینی ذو مکانه مرموقه فی شعر خلیل حاوی (1919-1982) الشاعر اللبنانی المعاصر ویشکّل مکوّناً أصلیاً وخفیّاً لقصائده. فقد أتاحت الاستفاده من إمکانیات هذا التراث للشاعر أن ینوّع فی أسالیبه بالابتعاد عن الغنائیّه والخطابیّه ومنح لغته الشعریه بعداً جمالیّاً. والمقاله هذه تعمد إلى دراسه استدعاء التراث الدینی (التوراه، الإنجیل والقرآن) و توظیفه فی شعرالشاعر تحت قوانین التناص، اعتقاداً بأن أشدّ الشعراء أصاله و تفرداً، یحور إلى الموروث، ویقع فی ما یسمیه رولان بارت "" التذکر ""، وأن الإنفراد المطلق أمر یعزّ على أیّ انسان، إلا إذا شاء ألّا یقیم أیّه علاقات بین الألفاظ. من المستنبط أن الشاعر من خلال تناصاته الدینیه یحرص على أن یتحدّى القضایا السیاسیه والاجتماعیه للوطن العربی، فضلاً عن أنه یرکّز على التناص العکسی فی الکثیر الأکثر ویعطی النص الدینی الخفی لسبب أو لآخر مضموناً مأساویّاً.
بررسی اسباب پیدایش مناظرات میان ابوبکر خوارزمی و بدیع الزمان همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پدیده های ادبی قرن چهارم، مناظرات ادبی است که میان ادبای بزرگ آن دوران برپا می شد و مناظرات خوارزمی (323-383ق) و بدیع الزمان (358-398ه .ق) از مشهورترین آن ها به شمار می آید. خوارزمی که ادیب پرآوازه نیشابور بود مورد حسادت جمعی از علما و بزرگان آن عصر قرار گرفت و آنان با توطئه چینی، بدیع الزمان را تطمیع کرده و از این طریق به صف آرائی ادبی در مقابل خوارزمی پرداختند. پژوهش حاضر در تلاش است تا با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به شعر این دو ادیب و همچنین روایات مورخانی که شاهد این ماجرا بودند، عوامل بروز مناظرات میان آن دو را تبیین نماید. نتایج اولیه حاکی از آن است که در پیدایش این مناظرات زمینه های ذاتی، مذهبی، علمی و سیاسی نقش به سزائی داشته، به گونه ای که تقابل روحیات متناقض اخلاقی و شخصیتی دو طرف مناظره باعث پیدایش زمینه ذاتی گردید و هم چنین اختلاف مذهب آن دو در پیدایش و استمرار مناظره تأثیرگذار بود. تلاش برای دستیابی به جایگاه علمی والا از جانب رقیب، زمینه علمی این مناظرات را فراهم آورد و درگیری خوارزمی با سیاست مداران و رجال برجسته و هم چنین حسادت آن ها نسبت به وی، بر این دسیسه چینی افزود که نتیجه آن شکست خوارزمی در برابر بدیع الزمان بود.
دراسة تحلیلیة فی الفروق المعنویة بین أسالیب القصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنَّ القصر من أهمّ مباحث یُطرح فی علم المعانی وله طرقه المختلفة. یذهب کثیرٌ من القدماء إلى تسویة هذه الطرق فی الدلالة وإلقاء المعنى على المتلقّی، ولکن فی رأینا أنّ کل طریق من هذه الطرق یختلف عن آخر، فالقصر بالنفی والاستثناء یختلف عن القصر ب «إنما»، والقصر بحرف «بل» یختلف عن القصر بحرف «لا».
تسعى هذه الدراسة التی اعتمدت فی خطتها على المنهج الوصفی التحلیلی أن تکشف عن الفروق الأساسیة بین طرق القصر. وهذا بالتأکید على أن لکل طریقة معنى یفرّقها عن الأخرى.
توصّل البحث إلى أنّ تعدد طرق القصر دلیل على ثراء اللغة و تنوع صیغها، وهی لیست من قبیل الترادف، بل بینها فروق جوهریة فی النحو و المعنى. وملخص ما یتیح لنا ذکره فی هذا المجال هو أن کلّ بنیة للقصر یتضمن معنى لا یوجد فی بنیة أخرى و لها دلالة لا یمکن الحکم علیها بالمساواة بینها وبین الآخر. إضافة إلى أنَّ أحکام الوجوب انتقلت من النحو إلى البلاغة فی تمییز مواضع المقصور من المقصور علیه، و هذا الوجوب یمنح المعنى دقة و بیاناً. فی النهایة جدیر بالذکر أن القصر بصیغة ""النفی والاستثناء"" بما فیه من بنیة نحویة متقن وخاص، یعدّ أهمَّ أسالیب للقصر فی إلقاء المعنى.
ملامح نظریه السیاق فی الدرس اللغوی الحدیث (ملامح السیاق فی الدرس اللغوی الحدیث)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شغلت دراسه السیاق مجالاً واسعاً فی الدرس اللغوی المعاصر، وارتبط السیاق بجهود کثیر من علماء اللغه قدیماً وحدیثاً، حتى صارت نظریه متکامله على ید العالم الانکلیزی فیرث (J.R Firth). وقد اهتم علماء اللغه قدیماً بالسیاق ومدى تأثیره على المعنى، من دون إهمال للظروف المحیطه بالحدث الکلامی، ومن خلال ربطهم لفکره «المقام» و«المقال»، فقد وجدوا أن اللفظ المجرد من سیاقه لا یکشف المعنى، وقد ظهر ذلک عند أهم رموزه: کالجاحظ وابن جنی والجرجانی الذی أبدع نظریه النظم التی قامت على دراسه السیاق لتظهر أفکارهم التی تصلح أن تکون نظریه متکامله وقد ظهر جهدهم بما حواه التراث العربی من التفسیر وعلوم القرآن والحدیث والبلاغه والنحو واللغه والصرف....
أما فی الدرس اللغوی الحدیث فقد طور العالم فیرث نظریه الس یاق لیجعل منها نظریه لغویه متکامله تأثر بها من جاء بعده من اللغویین العرب والغربیین وسیتناول البحث ملامح السیاق فی الدرس اللغوی الحدیث عند الغربیین الذین جاؤوا قبل فیرث وبعده، وعند العرب الذین انبهروا بالدرس اللغوی الغربی.
تقسیم جدید لحروف الجر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر حروف الجرّ من أهمّ حروف المعانی فاعلیة؛ حیث نری علماء النّحو قد قدّموا تقسیمات متعدّدة من جوانب متعدّدة وحیثیات مختلفة، لکنّهم لم یُعربوا عن تقسیمها إلی قسمین: متعدِّد المعنی ویشمل سبعة أحرف: «مِن، عن، إلی، علی، فی، اللام، الباء»، و أُحادیّ المعنی ویحتوی علی بقیّة حروف الجرِّ. والمناط فی هذا التقسیم الجدید وجود استعمالات متعدّدة خاصّة فی هذه الحروف السّبعة وانعدام هذه الاستعمالات فی بقیة حروف الجرّ. وهو الذی دفعنا إلی الاستظهار بذلک التّقسیم لندعم به علی ادّعاء جدّته. وهذه التوظیفات الخاصّة المتعدّدة هی کما یلی: کثرة معانی هذه الحروف السّبعة وتعدّدها، وتوسّطها لتعدیة أفعال تتعدَّی إلی المفعول بواسطة، ومشتقات تلک الأفعال، واستعمال هذه الحروف فی أکثر القیود المرکّبة أو التّرکیبات الکِلمیّة القیدیّة، وکون هذه الحروف زائدة فی أحایین، وأخیراً استخدامها فی مقولات التضمین والمنصوب بنزع الخافض واستبدال الحروف، وانجرار ظروف غیر متصرّفة بسبب عدد من الحروف السّبعة هذه. وأهمّ ما ینتج عن قبول هذا التقسیم بعد الإتیان بشیء جدید لا یوجد عند القدامی والمعاصرین بوضوح وتسلسل یسهل استیعابه، هو التعّرف الأفضل علی أنواع الأفعال و المفاعیل المنوّعة والقیود والتراکیب.