فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
تُعتبرُ الحریةُ من أعظم القیم الإنسانیة وهی إحدى الأدوات التی تُتیح للفرد استمراریة الحیاة والتطور، فلهذا کانت الشعوب تطمح إلیها دوماً. إنّ کلمة الحریة لها جذورٌ تتعمقُ فی تاریخ البشریة، وقد ظهر مفهومُ الحریة بمدلولات منها؛ المطالبة بالعدالة، والبحث عن الحقیقة، والترعة إلى الکمال، والترکیز على نمو الکیان الإنسانی. قد تجلّت الحریةُ فی آداب الأُمم بصُوَر متنوعة. أما الحریة فی الأدب العربی المعاصر فإنّها قد تمَّ تداولُها بین الأوساط الأدبیة بأشکال مختلفة، خاصةً قد تجلّت فی ثوب ما یُطلَقُ علیه الحریةُ الوجودیة والّتی ترتکزُ على وعی الإنسان وفکره.
تسعى هذه المقالة إلى أن تتناول رؤى الشاعر المعاصر السوری، یوسف الخال، عبر ما قرضه من القصائد، فقامت بتحلیلها مرتکزة فی ذلک على ثلاثة محاور أساسیة: الحریة السیاسیة، والحریة الاجتماعیة، والحریة الوجودیة؛ وذلک لأن الشاعر قد ضاق ذرعاً من ضیم الصهاینة حیث یعتقد أن الحریة لا تتحقق إلّا بالمثابرة، والکفاح، والتضحیة. ویرى أنّ الحریةَ الاجتماعیة هی استتبابُ الحریة على أرض الواقع لکی تمهّد الطریقَ لِتواجُدِ الشعبِ فی المجالات المتنوعة.
کما أن الشاعرَ وجودیٌّ یشغله شأنُ الإنسان وهواجسُه؛ فالإنسانُ لَبنة یبنی علیها أفکاره ورؤاه، ویعتقد أن الحریة طریقُ للوصول إلى الحقیقة، کما یرى أن التعقّلَ أهمُّ أساس لتحقیق الحریة، ویتخذ الشاعر منه مرکبا للوصول إلی الحریة الحقیقة.
دلالة الألوان فی شعر المتنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قد دلت الأبحاث علی أنّ اللون قوة تؤثر فی الجهاز العصبی واثره لا یقل عن الموسیقی، وربما یفوقها بعض الأحیان. إنّ الشعراء طوال التاریخ اهتمّوا باللون اهتماما کبیرا، لکن هذا الاهتمام یختلف من عصر الی عصر، حیث أنه یستخدم اللون فی العصر الجاهلی فی المعنی الأصلی فی معظم الأحیان، وشیئا فشیئا تتغیر هذه الرؤیه الی استخدام الألوان فی المعانی الأخری، حتی نشاهد الشعراء فی العصور التالیة خاصة فی العصر الحدیث، یستخدمون اللون فی المعنی الرمزی.
نظراً إلی أنّ العصر العباسی یعتبر کالعصر الذهبی للأدب العربی وأنّ للمتنبی منزلة رفیعة بین الشعراء، حاولنا دراسة ظاهرة اللون فی اشعاره من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی وتبیین وجوه دلالة اللون بنوعیها الرمزی والتصریحی عنده. یلُاحَظ أنّ الشاعر قد یجعل للألوان دلالات رمزیة وأحیانا تصریحیة، وقد یستخدم هذین النوعین فی بیت واحد.
دراسة جمالیة التکرار فی دیوان ""قَلیلکِ… لا کثیرهُنَّ"" لیحیى السماوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقق ظاهرة التکرار فی النصّ الأدبی الجانبین المهمین: الجانب اللفظی والجانب المعنوی. یخلق التکرار فی الجانب اللفظی جواً موسیقیاً متناسقاً، کما یؤدّی فی الجانب المعنوی إلى توکید المعنى وإبرازه فى معرض الوضوح والبیان.
إن التکرار عنصر من عناصر البلاغة اهتم به شعراء العرب المعاصرون اهتماماً بالغاً، ومن بینهم الشاعر العراقی یحیى السماوی الذی نشر دیواناً بعنوان ""قلیلکِ... لا کثیرهُنّ"" و فیه ما یتعلق بزوجته الفاضلة وهموم وطنه الأصلی الذی ظل ومایزال مصدراً لآهاته ونفثاته وآلامه وذکریاته.
وتهدف هذه المقالة باعتماد المنهج الوصفی- التحلیلی إلى تحلیل التکرار وأنماطه فی دیوان یحیى السماوی، ویتمثل هذا التکرار فی تکرار الکلمة المفردة، المقابلات والضمائر، تکرار العبارات، تکرار الجملة المستقلة، تکرار عنوان القصائد، تکرار الأسالیب المتنوعة، تکرار الترکیب الاستفهامی والندائی و... . ومن النتائج التی توصلنا إلیها أنّ الدیوان یعکس هموم الشاعر و آلامه الصادقة فی فراق العراق من خلال جمالیة التکرار الذی شکّل لُحمة الدیوان. فثمّة تناغم واضح بین أسلوب التکرار ومحتواه.
رؤیة نقدیة جدیدة ""لبواعث ظهور الشّعر الحرّ"" فی العراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلّ حرکة أدبیّة، شعراً کان أو نثراً، تحتاج فی نشأتها أو تطوّرها إلی بیئة مناسبة؛ ظهور الحماسة لدی الیونانییّن والإیرانییّن، یدلّ علی أنّ کلّ ظاهرة أدبیّة لایمکن أن تنشأ فی الفراغ بل تستلزم ظروفاً خاصّة وأسباباً مناسبة للنموّ والتّطوّر. لم یکن الشّعر العربی، منذ الجاهلیّة حتّی الیوم، بمعزل عن هذه السّنّة الأدبیّة؛ فقد أثّرت علیه جملة من المؤثّرات علی مرّ العصور. أهمّها القبیلة، والدّین، والسّیاسة، والحضارة والمغول، ثمّ الغرب.
وهذه هی حرکة الشّعر الحرّ الّتی ازدهرت فی الأقطار العربیّة،کانت استجابة أو تلبیة لحاجات فنیّة واجتماعیة وسیاسیة وثقافیة. وولادتها کانت فی العراق دون بقیة الأقطار؛ لأنّه کان أکثر استعداداً بالنسبة إلی بقیة البلدان العربیّة بما فیه من سیطرة الاستبداد والاستعمار، إضافة إلی تمتّعه بتراث شعریّ قویم. وهناک أیضاً علّة العلل وهی أنّ روّاد هذه الحرکة قد تأثّروا بالتیّارات الأدبیة الّتی کانت سائدة فی أروبا و الغرب،کما یضاف إلی ذلک أنّهم ربّما اطّلعوا علی تیّار الشّعر الحرّ فی ایران وتطوّراته الّتی بدأت قبل الشّعر الحرّ بالعراق. من أهمّ ما حصل علیه هذا المقال الذی انتهج المنهج التّحلیلی- التّوصیفی، هو أنّ المؤثّرات الاجتماعیّة والسّیاسیة ثمّ التّعامل والتّواصل مع الغرب کانت من العوامل الأساسیّة الّتی أدّت إلی ظهور الشّعر الحرّ فی العراق.
التعالیم الإسلامیة وتوظیفها فی الشعر البحرینی المعاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ التطورات التی أحدثت فی المنطقة فی السنوات الأخیرة تدلّ على الوعی الإسلامی للشعوب إلّا أنّ هناک من لایخضع لدور التعالیم الإسلامیة فی هذا الوعی ویرى للثورات فی المنطقة أسبابا أخرى غیر إسلامیة.
وممّا لاشکّ فیه أنّ الصحوة الإسلامیة فی المنطقة بدأت باحتلال فلسطین، واستمرت بعدها بالصراعات الفکریة ثمّ المیدانیة بین النزعات المختلفة التی تمیل بعضها إلى الغرب وأخرى إلى التراث الدینی الوطنی دون ثقة بالغرب.
وهذه الصحوة واضحة فی الأدب العربی کما هی واضحة فی الأدب البحرینی الذی نحن ندرسه فی هذا المقال حیث نواجه الألفاظ التی توحی بتعالیم الدین الإسلامی مثل ""النبی، والقرآن، والربّ، والمعراج، والشهید"". ثمّ لانجد تقریبا شاعرا لم یتناول الاحتلال الصهیونی لفلسطین. إضافة إلى أنّ استخدام ""شاورن"" رمزا للقتل و الدمار، ورفض سیطرة الشرکات الغربیة لاسیما الأمریکیة للبلاد، ومجابهة الاستبداد ورفض ذلّة الحکام أمام القوى المستکبرة العالمیة کلّها تدلّ على البواعث الإسلامیة لثورات المنطقة.
شخصیت انسان متدین در رمان های اجتماعی عبدالحمید جوده السحار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالحمید جودت سحار از پیشگامان رمان اجتماعی معاصر مصر به شمار می رود. وی در رمان های اجتماعیش به طور گسترده و هدفمند، شخصیت انسان متدین را به تصویرکشیده است. این مقاله سعی دارد تصویر شخصیت انسان متدین را در رمان های اجتماعی سحار در چهارچوب موضوعات: روش پردازش شخصیت انسان متدین، جایگاه اجتماعی انسان متدین، ویژگی های انسان متدین در محیط های اجتماعی سنتی و معاصر بررسی کند. روش کار پژوهش بر نقد و تحلیل این موضوعات از نگاه سحار و مقایسه آن با دیدگاه رمان نویسان مشهور معاصر عرب استوار است. دست آورد پژوهش نشان می دهد که سحار با رویکرد واقع گرایی اسلامی این شخصیت را در قالب انسان متدین عادی و با شخصیت اجتماعی مثبت و پویا معرفی می کند برخلاف روش رمان نویسان مشهور معاصر عرب که آن را در صورت شخصیت های نمادین مذهبی و به نحوی عقب مانده و ساده لوح و فاقد تأثیر مثبت اجتماعی به تصویر می کشند.سحار اگر متأثر از نگرش اسلامی از این شخصیت حمایت می کند به اقتضای واقع نگری هنریش، نقطه ضعف های او را نیز از قبیل: درک غلط از موضوعات ایستا و تغییرپذیر، رفتار احساسی، آلوده شدن به خرافات و گاهی لغزش و گناه به تصویرکشیده است.
تحلیلی بر جنبه های مضمونی و زیبایی شناسی تغزل جاهلی در معلقات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر زمان و مکان بر اندیشه و احساس شاعر و استعداد و خلاقیت خود او در ارائه تصاویر هنری در شعر دوره جاهلی و مخصوصا معلقات قابل ملاحظه است. معلقات به عنوان قصاید برگزیده نماد و سمبل شعر دوره جاهلی بشمار می آیند این قصاید اگر چه از نظر مضمون و غرض اصلی با یکدیگر تفاوت دارند اما ساختار آن ها بخصوص مقدمه تغزلی شان با ویژگی های منحصر به فردی که دارد تمایز و هویت خاصی به آن ها بخشیده است.
این مقاله به روش کتابخانه ای با تحلیل مضمون ابیاتی از تغزل هر یک از معلقات به تبیین تأثیر محیط طبیعی بر اندیشه و نوع نگاه شاعر جاهلی و حتی بر ساختار قصیده او پرداخته است سپس عواملی که نقش مؤثری در اعطای جمال فنی و ظرافت هنری به قصاید داشته اند مورد تحلیل قرار داده است. عنایت به زمان و محیط طبیعی، ترکیب ساختاری و بلاغی، ذکر و حذف قیود، تیزبینی و تعمد شاعر در کیفیت ارائه هنرمندانه تصاویر به قصد انگیزش عواطف از جمله عواملی هستند که اسباب تمایز، قوت و پویایی تغزل جاهلی را فراهم آورده است.
کارکرد معنائی اسلوب نحوی اشتغال در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۶)
حوزههای تخصصی:
اسلوب اشتغال از دیرباز (در متون جاهلی، قرآن کریم و حدیث) تاکنون مورد استفاده عرب زبانان بوده است و به عنوان یکی از مهم ترین بحث های اختلافی همراه با تأویل و تقدیرهای مفصل، در بین یک یا چند مکتب نحوی نظیر کوفی و بصری به شمار می رود که بررسی این اختلافات و بیان دیدگاه های مختلف با هدف سهولت تعلیم، حفظ ساختار زبان، فهم بهتر، پرهیز از استعمال قواعد غیرمستعمل و حذف آن از نحو عربی است. در این مقاله نویسندگان ضمن بررسی مهم ترین کتب نحوی، به کاربرد این اسلوب، جایگاه و حالات متفاوت آن در دوره های مختلف و نقش مستقیم آن در بیان معنای دقیق و مفهوم مراد اشاره دارند. همچنین ضمن مقایسه اختلافات و آراء موجود در زمینه تعریف، وجوه اعرابی و گونه های متنوع این اسلوب از معنا تا بلاغت، مناسب ترین و نزدیک ترین حکم به قواعد اساسی زبان و ادبیات عرب استخراج و ارائه می گردد و در این میان استناد و استشهاد به آیات قرآن کریم و شناخت مواضع گسترده آن در باب اعجاز لغوی مورد پژوهش و واکاوی قرار گرفته است.
اسطوره در شعر شعراى تموزى معاصر عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله میزان تأثیر اسطوره و بن مایه هاى آن را در اشعار سه شاعر معاصر عرب: بدرشاکر سیّاب، أدونیس، و عبدالوهاب بیاتى بررسی مى کند. اطلاق نام شاعران تموزى برآن ها، به واسطه کثرت استفاده از اساطیر، به ویژه اسطوره ى ""تموز"" است. این شاعران بر اثر تحولات موجود در جامعه عرب آن روزگار و استعمارگرى دول اروپایى و در نتیجه احساس غربت و پوچى و فرار از واقعیت به دنیاى تازه در دامان میراث کهن پناه مى برند. در این پژوهش کوشش شده تا اسطوره ی تموزدر اشعار این سه شاعر بررسى و موارد دلالت هاى مشترک آن ها استخراج شود و اندیشه هاى مشابه آن ها در به کارگیرى این پدیده تبیین گردد. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که تموز در اشعار این شعرا نماد بارورى و زندگى و مؤید اشتراکات قابل توجه درتجارب فردى و اجتماعى و سیاسى ایشان است. این شعرا دریافته بودند که زندگى عرب به علّت ستمگرى حکومت، پویایى خود را از دست داده و به سوى خشک سالى و قحطى پیش مى رفت. بنابراین از تموز ""اسطوره حاصل خیزى"" مى خواهند تا زندگى تازه اى را برای آنان بیافریند.
زیبایی شناسی تکرار در شعر توفیق زیاد شاعر مقاومت (پژوهشی در سبک شناسی آوایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
بازخوانی قاعده بلاغی «تقدیم ما حقه التأخیر یفید الحصر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین قاعده های بلاغت عربی، قاعده ای است که از آن با عنوان «تقدیم ما حقه التأخیر یفید الحصر» یاد می شود. بر پایه این قاعده، چنانچه واژه ای در یک جمله از مکان «ب» به مکان «الف» نقل داده شود، در سیاق حصر قرار گرفته و به اصطلاح، «مقصور علیه» به شمارمی آید. این قاعده بلاغی در دانش هایی چون تفسیر، فقه و کلام کاربرد دارد و نیز نقش مهمی در شکل گیری فهم خواننده از متن ایفا می کند. وجود این قاعده بلاغی گاه این تصور را به ذهن مخاطب القا می کند که هر گاه کلمه ای که در رتبه «ب» جای داشته باشد، به جایی پیشتر از جایگاه خود آورده شود، می توان بی درنگ معنی حصر از آن برداشت کرد؛ اما آیا به راستی چنین است؟ چرا که این روش قصر روشی مبتنی بر ذوق و وجود قراین کلام بوده و نیز با سبک و سیاق کلام درارتباط است؛ زیرا گاهی ممکن است ضرورت شعری یا حفظ موسیقی لفظی کلام، موجب تقدیم شود؛ بنابراین با در نظر گرفتن جایگاه قاعده یادشده در علوم اسلامی و تأثیر آن بر فهم درست از متن، شایسته است مطالعه دقیقی درباره مفاد و شرایط به کارگیری آن صورت گیرد.این مقاله برآن است تا با روش وصفی تحلیلی میزان اعتبار و صدق این قاعده را در امهات کتب نحو و بلاغت و تفسیر، مانند الکتاب، مغنی اللبیب، مفتاح العلوم، الإیضاح، الکشاف و ... بررسی کرده، شرایط به کار گیری آن را از دید منطق زبانی مطالعه کند. به نظر می رسد بر خلاف رویکرد قالب به قاعده تقدیم و با وجود کاربرد آن در علوم اسلامی، این قاعده در رساندن معنی حصر کلیت ندارد و نمی توان از آن به طور مطلق استفاده کرد.
زبان شناسی فعل مجهول، دانشی برای تصویرگری صحنه های غیبی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعل مجهول ساختاری است که در زبان عربی از اهمیت خاصی برخوردار است. این امر به دلیل اهتمام خاصی است که در این زبان به بیان وشیوه تعبیر داده شده است و نمود این ظرافت را در متن إعجاز گونه ی قرآن کریم به روشنی می توان مشاهده کرد. وجود صحنه های غیبی در قرآن به کمک فعل مجهول، این گونه صحنه های نامحسوس را در حدّ توان فهم وقوای دنیوی قابل درک می کند. از ویژگی های قرآن کریم می توان به تصویر سازی و مفهوم سازی های بی بدیل به نسبت هر صحنه و هر موقعیت اشاره کرد، حال آنچه مهم است توانایی های ذهن بشر است که با استفاده از قوای تخیل خویش هر صحنه را به نحوی مطابق با صحنه های محسوس مفهوم سازی می کند. آنچه در این جستار مطمع نظر نگارندگان است، اشاره به توانایی های ذهن انسان در درک صحنه های نامحسوس و غیبی قرآن کریم می باشد و کوشیده ایم تا اینگونه صحنه ها را با توجه به چند مفهوم اساسی زبانشناسی شناختی یعنی مفهوم انطباق ذهنی، چشم انداز، مفهوم طرح صحنه و ضبط صحنه بررسی کنیم تا از این رهگذر بر اهمیت تصویر سازی بیرونی و مفهوم سازی درونی ذهن اشاره کنیم.
الصناعه الشعریه فی مفهوم الشعراء الأمویین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اتسم النظم عند الشعراء الأمویین بقدرٍ من العفویه؛ أی إنّ هذه العفویه لم تکن خالصه؛لأن تطلّع الشاعر إلى الوصول بإبداعه إلى أعلى مراتب الجوده والإتقان، وجو المنافسه الذی یحکم الإبداع الشعری، دفعاه إلى إنعام النظر فی نظمه، والبحث عن سبل تساعده فی تحقیق تفوقه الشعری، دون المساس بجوهر الخلق والإبداع لدیه، فکانت الصناعه الشعریه نهجاً سلکه الشعراء لتحقیق معادله الشعر الأجود بالمعاییر الفضلى.
وقد بحث الشعراء الأمویون عن أسالیب یدخلونها فی شعرهم بغیه تحسینه، وإخراجه بالصوره التی تمنحه الجوده والتفوق، وتُظهر هذه الأسالیب رؤیتهم الخاصه لمفهوم الشعر، ومفهوم الصناعه الشعریه، وتوظیف هذه الصناعه فی خدمه قصائدهم.
تعددت الأسالیب التی استعان بها الشعراء فی صناعتهم الشعریه، وراحوا یستقدمون من الصناعات النسیجیه ما یدعم صناعتهم، فکان النسج واللحم والنیر والحبک والطراز، تضاف إلیها أسالیب أخرى کالتحبیر والحوک والتثقیف، وغیرها من الأسالیب التی أسهمت فی تحسین الشعر.
واهتمام الشعراء بالصناعه لتجوید شعرهم دفعهم إلى الاهتمام بعیوب الشعر، فقد سعوا جاهدین إلى تجنبها والابتعاد عنها؛ بغیهالحفاظ على جوده شعرهم وقوته. کلمات مفتاحیه: بواعث، مفهوم،أسالیب الصناعه، الشعراء الأمویون، عیوب الشعر.
دراسه سوسیونصیه فی روایه «ذاکره الجسد» ل «أحلام مستغانمی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ البناء الدلالی للروایه فی نسقه اللغوی یحتوی علی الأنساق السردیه والخطابیه إلى جانب الأنساق الفکریه. فالنقد السوسیونصی یدرس البناء الدلالی للنص من المنظور السوسیولوجی اکتفاء بالنص دون الرجوع إلی خارجه. وتتجلی العلاقات الحواریه القائمه فی البناء الاجتماعی للروایه من الناحیه الجمالیه فی إطار هذا الاتجاه النقدی، إمّا بدیموقراطیه الأصوات فی الروایه البولیفونیه، وإمّا بهیمنه إیدیولوجیه واحده فی الروایه المونولوجیه. ومن هذا المنظار النقدی، اتخذت الراوئیه الجزائریه الشهیره، أحلام مستغانمی، فی روایتها ذاکره الجسد اتجاها متمیزا لإقامه العلاقات الحواریه فی بناء النص الذی لا یمکن الحکم علیه بسهوله.
قامت هذه المقاله بدراسه البناء الداخلی لهذه المدونه السردیه النسائیه، بأسلوب وصفی تحلیلی، فی ثلاثه مستویات: الأسالیب الکلامیه، ونوعیه الراوی والضمائر السردیه، والمنظور الآیدیولوجی، لکشف أسلوب الروایه فی إقامه العلاقات الحواریه بین الأصوات فی مجتمع النص حسب النقد السوسیونصی. وتشیر النتائج إلی أنّ هذه الکاتبه لا تختار الحیاد ولا الانحیاز السردی فی إعلاء صوت الشخصیات بل تستخدم الأسلوب الوسط فی تشخیص الأسالیب الکلامیه للشخصیات، وذلک بتلاعبها بالضمائر السردیه. کذلک تطرح الروایهُ الآیدیولوجیات المختلفه فی البناء الاجتماعی للنص فی قضیتی المرأه والوطن؛ حیث یتمّ المنظور الآیدیولوجی النهائی للروایه حسب خصائص الروایات المتعدده الأصوات محاولهً ترسیم الدیموقراطیه فی بناء النص. کذلک إمکانیه التأویل لدی المتلقی فی الخطاب المفتوح النهایه تسم هذه الروایه النسویه بخصائص تعددیه -الأصوات، خلافاً لمن لا یعتبر الکتابات النسویه سوى روایات مونولوجیه.
تحلیل رمان «فی المنفی» (در تبعیدگاه) جرج سالم از منظر داستان موقعیت
حوزههای تخصصی:
داستان موقعیت یک جریان ادبی غربی و یک شیوه ی داستان نویسی است که نام کافکا با آن گره خورده است. این نوع ادبی در ادبیات عرب تقریباً ناشناخته است و نویسندگان عرب از طریق مطالعه ی داستان های غربی با سبک و سیاق آن آشنا شدند. جرج سالم نویسنده سوری از جمله کسانی است که رمان «فی المنفی» (درتبعیدگاه) خود را در این قالب نگاشته و مقاله حاضر با رویکردی تحلیلی به بررسی شاخصه های این سبک در رمان فوق می پردازد.
یافته های پژوهش نشان می دهد که سالم در این رمان از قالب داستان موقعیت برای نشان دادن رابطه ی انسان و جهان بهره برده و بی پناهی، حقارت و ناتوانی انسان را در این جهان به تصویر می کشد. او در این راستا همه ی عناصر رمان را به خدمت می گیرد و موقعیتی ناگهانی، بی علت و غیرقابل فهم خلق می کند که تمام جنبه های زندگی شخصیت رمان را زیر سیطره ی خود می گیرد و امکان هر نوع برون رفت را از او سلب نموده و تنها با مرگ از سلطه ی این اراده ی بیرونی رهایی می یابد. جبرگونگی و چاره ناپذیری موقعیت، کشمکش با مرجع قدرت، محکومیت به سازش طلبی، حذف جنبه های فردیت بخشی، رازوارگی و جهان شمولی برجسته ترین مؤلفه های داستان موقعیت در این رمان است که با خوانش تحلیلی رمان، در این جستار از آن رمزگشایی شده است.
بررسی سه مؤلفه زمانیِ ""نظم""، ""تداوم"" و ""بسامد"" در رمان «ذاکره الجسد» اثر احلام مستغانمی (بر اساس نظریه زمان روایی ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان ذاکره الجسد، اثر نویسنده الجزایری، احلام مستغانمی، داستانی سیاسی- اجتماعی و عاشقانه است که موفق به دریافت جایزه ""نور"" به عنوان برترین اثر ادبی زنانه در جهان عرب شده است. از میان ساختمایه های روایی، عنصر زمان روایت، در این رمان مؤلفه ای قابل اعتنا است. کامل ترین تئوری پیرامون عنصر زمان در داستان، نظریه ژرار ژنت است. از نظر ژنت، زمان مندی روایت با در نظر گرفتن سه مؤلفه زمانی: نظم، تداوم و بسامد شکل می گیرد. در جستار پیش رو، نگارنده با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، سعی دارد تا مؤلفه های گوناگون زمان روایی را بر اساس نظریه ژرار ژنت در رمان ذاکره الجسد بررسی نمایند. بررسی زمان روایت در رمان مذکور نشان می دهد که روند روایت در این رمان مبتنی بر شیوه شکست زمان و رفت و برگشت های نامنسجم است. شکل روایت در آن، یک سیر مدور دارد؛ به گونه ای که پایان داستان به آغازش ارتباطی مستقیم پیدا کرده است. مستغانمی با این تمهید هنری، به گزینش های مختلفی دست یازیده و به نقل روایت های گذشته نگر و آینده نگر پرداخته است. در این اثر، به دلیل درنگ های توصیفی و همچنین استفاده فراوان از توصیف، عمل ذهنی، افعال انشایی، و تعهد اجتماعی نویسنده، سرعت روایت، کند شده است.