فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
88 - 108
حوزههای تخصصی:
در زبان شناسی نقش گرا معنای بافتی متون، محصول پیوند متن و موقعیتی است که در آن تولید می شود. مهم ترین کارکرد این نوع از نگاه در قرآن کریم آشکارسازی زوایای پنهان معنا در آن است. ضرورت این نوع از نگاه در بیان و اثبات این فرضیه است که بافت موقعیت مطرح شده در نظام نقش گرا، به واسطه تعیین دقیق معنا به عنوان یک قرینه اساسی در فهم، می تواند به طور مستقیم بر معنای آیات قرآن کریم اثر داشته باشد. برای مثال موقعیت تسلیم و امید به خداوند در سوره کهف، آشکارکننده ابعاد مختلف تسلیم از جنبه فردی، اجتماعی و اعتقادی است. در این پژوهش سعی شده است با در پیش گرفتن روش توصیفی - تحلیلی با بررسی آیاتی از سوره کهف که تسلیم و امید به خداوند را مطرح کرده اند به تبیین ارتباط گفتمان موقعیت این مقوله ها با متن و ارتباط لایه های سه گانه بافت موقعیتی(گستره، منش و شیوه سخن) با لایه های معنایی زبان (فرانقش اندیشگانی و بینافردی و متنی) پرداخته شود. از جمله رهیافت های حاصل شده آن است که آغازگر های مرکب (متنی- ساختاری) در موقعیت تسلیم بیشترین بسامد را دارا هستند که نشان از ارتباط حروف ربط با موقعیت دارد. تکرار در بافت موقعیتی تسلیم و امید به چندین شکل نمود می یابد همچنین استعمال «رب» با ضمیر متصل «نا» و «ی» در هر سه رویداد یعنی (داستان جوانمردان، واقعه تحدی و داستان صاحبان باغ) مشاهده نمود. عنصر معنایی این ترکیب اضافی همان امید به رحمت خداوند است که بافت موقعیت در شکل دادن آن نقش اساسی ایفا می کند.
حجاجیه السخریه فی رسائل الخوارزمی على ضوء نظریه بیرلمان وتیتیکاه رسالته إلى أبی الحسن البدیهی نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تروم هذه الورقه البحثیه إلى دراسه حجاجیه السخریه فی رسائل أبی بکر الخوارزمی وتحدید دورها فی إفحام المتلقی وإقناعه، معتمده علی نظریه بیرلمان وتیتیکاه فی الحجاج؛ ولهذا، استهدفت دراسه المرتکزات الحجاجیه التی اعتمدها الخوارزمی فی رسائله السخریه وکیفیه تجلّیها فیها، وکشف نجاحه أو فشله فی العملیه الحجاجیه من منظور تداولی حجاجی. وصلت الدراسه إلى أنّ الخوارزمی استدعى حججا عدیدهً تختلف من حیث النجاعه فی رسائله السخریه، واستخدم الحجج شبه المنطقیه، ومنها حجه التناقض أو عدم الاتفاق وحجه المقارنه، ووظّف أیضا الحجج المؤسّسه على بنیه الواقع، من أهمها الحجّه السببیه، وحجه السلطه، وحجه الشخص وأعماله والترکیز على التصویر الخُلُقی للمسخور ولا التصویر الخِلقی، واستدعى من خلال هذه الحجج الحججَ المؤسسهَ لبنیه الواقع، من أهمّها التمثیل الذی مال إلى التشبیه ولاسیّما المقلوب منه، والحجج التی تستدعى القیم والمشترک. تجلّت هذه الحجج فی إطار أسالیب لغویه وبلاغیه، حیث اعتمد على النسق الحجاجی التفضیلی والشرطی والتقابلی أکثر اعتمادا، ورکّز على المقایسه والمقارنه، واستعمل الصور البیانیه کالتمثیل ولاسیّما التشبیه منه، والصور البدیعیه، منها التضاد والطباق، وصنعه العکس، والمقابله، بحیث غلب علیها المفارقات والثنائیات الضدیه، والمبالغه، وأسلوب الذم یشبه المدح. ووصل البحث إلى أن الخوارزمی وقع فی التضلیل الحجاجی لاعتماده على المشاعر والأحاسیس؛ ولهذا استدعى الحجج التی أقل نجاعه.
البنیه الشعریه ومقاربه الخطیئه وفق قراءه جدیده للنظریه الشکلیه قصیده حوار لأدونیس نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
57 - 68
حوزههای تخصصی:
البنیه الشعریه، باعتبارها توظیفا جدیدا للغه، تهدف إلی تأسیس علاقات جدیده بین الکلمات، لتبتکر لغه جدیده تحتضن التنافر والاختلاف. من هذا المنطلق، فإن أدونیس فی النص الشعری بشکل عام، وفی قصیده حوار بشکل خاص، یفرغ الکلمه من دلالتها الراسخه فی المنظور المعجمی، ثم یشحنها بدلاله جدیده عبر تأسیس علاقات جدیده. بناء علی ذلک، یحاول الأدیب جراء کل ذلک، أن ینتهک مرجعیه المخاطب، سعیا إلی استبدالها بمرجعیات نصیه أخری. من هنا، یأتی الانزیاح الدلالی الذی یمارس الأدیب من خلاله تغییر المرجعیات المعرفیه السائده؛ وعلی ذلک، فإن النص الأدبی باختراقه للمرجعیات، یتقارب من الخطیئه، وفق المنظور المستعمل یومیا للدلاله. تسعی هذه المقاله إلی دراسه النص الأدونیسی لتلقی الضوء علی أن قصیده حوار تشکل مدخلا أساسیا لتفجیر الدلاله وشحن المفرده بدلالات جدیده تکتسبها الکلمه من السیاق، ولیس من المنظور الوضعی المسبق. وتطرقت المقاله إلى دراسه هذا الموضوع حسب المنهج الوصفی التحلیلی، انطلاقا من النظریه الشکلیه، لتکون اللغه هی نقطه الانطلاق لدراسه النص. ومن النتائج التی توصل إلیها البحث هی أن القصیده تسعی إلی تأسیس نسق معرفی ینطلق من الحیره بمرکزیه السؤال لترفض ثنائیه الاختیار المتوقف علی"الخیر / الشر" المهیمنه علی وعی الإنسان العربی، فحاول الأدیب أن یغیّر بؤره الرؤیه إلی الأشیاء من خلال اختراق نمطیه اللغه / المعرفه.
ترجمه و ادبیات تطبیقی در جهان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی ا ز جریا نهای تأثیرگذار ب ر گسترش و ارتقا ی دانش ادبیات تطبیقی د ر جهان عر ب، ترجمة آثار نظری هپردازان و اندیشمندان اروپایی عرصة ادبیات تطبیقی یا ترجم ة نمون ههای کاربردی تطبیقی به زبان عربی یا ب العکس بوده است؛ شناخت و معرّفی آثار و مترجمان، هدف اصلی این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. یافت ههای پژوهش نیز گواه آن است که ترجمة آثار اندیشمندان اروپایی از زبا نهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی به زبان عربی ، نقش بسزایی درگسترش جریان رو به رشد ادبیات تطبیقی درجهان عرب، به ویژه در مصر، داشته است. این ترجم هها، در دو بعد نظری و پژوهش کاربردی، قابل تفکیک و دست هبندی است. از سوی دیگر؛ هما نطور که ترجمة آثار نویسندگان و اندیشمندان اروپایی در گسترش ادبیات تطبیقی عربی مؤثّر بوده است، ترجمة آثار پژوهشگران عربی به فارسی یا بالعکس (هر چند اندک) نیز در معرّف ی و گسترش این دانش در میان عر بها و ایرانیان ، سودمند و تأثیرگذار تلقّی میگردد. به هر حال، یافتة اساسی و بنیادی این پژوهش، بیانگر آن است که در آغاز امر، بیشتر ترجم هها از زبانهای فرانسوی و انگلیسی صورت گرفته است و همین امر سبب گردیده است که دانش ادبیات تطبیقی در جهان عرب پیوسته با محوریّت مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی حرکت نماید؛ هر چند در چند دهة اخیر، ترجمة آثار اندیشمندان مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی در تغییر ذائقة پژوهشگران عرب ب یتأثیر نبوده است .
مفهوم سازی احساسات براساس طرحواره های تصوری در رمان «مسری الغرانیق فی مدن العقیق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
84 - 102
حوزههای تخصصی:
احساسات از مفاهیم انتزاعی قابل تأمل در بررسی های معناشناسان شناختی است. زبان بشر، کلامی یا نوشتاری، نمودی است که تا حدودی پرده از راز مفهوم سازی های مربوط به مفاهیم پیچیده انتزاعی از جمله مفاهیم عاطفی برمی دارد. طرحواره های تصوری که مبتنی بر شناخت مجسم و تجربه بنیادند، سازوکار اصلی بسیاری از چنین مفهوم سازی هاست. از طرفی، زبان ادبی و متون روایی بازتاب گسترده حوزه های انتزاعی مربوط به احساس اند؛ بنابراین بررسی طرحواره های تصوری در یک متن ادبی می تواند ما را به جنبه هایی از نظام احساسی عاطفی حاکم بر آن متن ادبی و روایی رهنمون کند. پژوهش حاضر به توصیف و تحلیل طرحواره های تصوری حوزه احساسات در رمان «مسری الغرانیق فی مدن العقیق» اثر أمیمه الخمیس (نویسنده سعودی) در چهارچوب نظریه طرحواره تصوری لیکاف و جانسون (1987) می پردازد. ضرورت و اهداف پژوهش حاضر شناخت ذهنیت نویسنده و نظام فکری وی با استفاده از ابزار زبانی موجود در متن رمان است که در باب حوزه احساسات به کار رفته است. مسأله این است که طرحواره های موجود در متن کدام اند و چگونه به مفهوم سازی احساسات در ذهن مخاطب کمک می کنند و با درون مایه داستان چه ارتباطی دارند. برای این منظور، طرحواره های مربوط به احساسات از متن مذکور به روش نمونه گیری هدفمند استخراج و در چهارچوب نظریه طرحواره های تصوری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد نویسنده با به کار گیری ایزار های معنی ساز (صورت های زبانی موجود در متن)، توانسته است به احساسات مدنظر خود عینیت بخشد. این صورت ها طرحواره بنیاد و شامل طرحواره های حجمی، مقدار، حرکتی و مسیر، جهتی، دور و نزدیک و قدرتی می باشند. این طرحواره ها مفاهیم احساسی را اغلب به طور استعاری، در متن منعکس می کند و در ذهن خواننده برمی انگیزند. همچنین، این مفهوم سازی های طرحواره -بنیاد همراه با ذهنیت و اندیشه عقل گرای راوی و نویسنده است
مکانه الفضله فی بنیه الجمله العربیه عند نحاه قدامى ومحدثین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
159 - 178
حوزههای تخصصی:
تناول البحث آراء بعض علماء اللغه القدامى والمحدثین، ممن أتیح الاطلاع على آرائهم فی مکانه الفضله فی بنیه الجمله العربیه ودورها فی بناء النص. فالجمله عند النحاه العرب هی المسند والمسند إلیه، وبهما تتم الفائده، والفضله من الزیاده التی یمکن الاستغناء عنها عند أغلب النحاه، ونُظر إلیها عند اللسانیین المحدثین عربا وغربیین نظره غیر بعیده عن نظره النحویین العرب القدامى، غیر أن بعضهم قد تحدث عن البعد الدلالی فی بنیه الجمله نفسها، بما توفره المتممات أو الذیل فی الجمله، ویقصدون بذلک الفضله، وهذا وصف یغلق الجمله عن بعدها النصی. لکن المتمعن فی بنیه النص والجمله من ناحیه الدلاله والتداول، یجد أن الفضله عنصر قار فی بناء الجمله، وهو الذی یقود الجمله إلى نصها، ویحدد المعنى المقصود من الجمله، ومن الجمله إلى الجمله یتکوّن النص، وبعض الجمل یکون نصا. فالفضله هی الرکن الأساس الثانی فی بناء الجمله العربیه بعد العمده، أی العمده والفضله أو العنصر الثالث فی بناء الجمله، (المسند والمسند إلیه والفضله)، وهو موجه نصی للجمله؛ وعلیه نسمی الفضله بالموجِّه؛ لأنها توجه الجمله إلى نصها الذی تنتمی إلیه. لم یتناول أحد قضیه موقع الفضله فی بنیه الجمله العربیه کعنصر أساسی. وقد اعتمدنا هذه الدراسه بناء على المنهج الوصفی التحلیلی فی ظل علم نحو النص.
دراسه بنیه التسلسل الروائی لحارث المیاه على أساس نظریه تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لا تعدّ الروایه نوعاً من السرد فحسب؛ بل لدیها طاقه تامه للدراسه على أساس نظریات النقد المعاصر، إثر إستیعابها لتقنیات الکتابه. فمتی رُکّبت بنیتها على الإطار ترکیباً صحیحاً، تتمتّع باستعداد تام لتبرز ثنیّاتها التحتانیه عن هیئتها علی أساس النقد البنیوی ظهورا خیرا و فی الوقت نفسه، تقدّم نظریه تودوروف نظاماً هندسیاً ناضجاً لنقد الروایه؛ إذ تربح تلک النظریه عن فکره البنیویین الجماعیه. فتودوروف یعتقد بثلاثه مستویات فی هندسه الروایه. المستوى الأول هو نص الروایه الذی یتم توفیره وفقاً لتخزین مفردات المؤلف فی صفحات الروایه و یتم ترمیز المفردات بمدى قدره المؤلف، فتقع الکلمات قدر ابتکاره جنباً إلی جنب، من ثمّ یتطلب إدراکها خبره تقنیه. لذلک نضطرّ عند مراجعه النص، إلى استیعاب تقنیات الکتابه لنتمکن من تمییز النقاط المشترکه وتحدید المفارقات تحدیداً یؤدی إلى معرفه إفتنان المؤلف فی النص. فإن عبرنا النص، فالمستوى الثانی لهندسه الروایه من وجهه نظر تودوروف هو التسلسل. تستهدف هذه المقاله، دراسه روایه حارث المیاه لهدى برکات على أساس تسلسل تودوروف السردی، فتستخدم المنهج الوصفی التحلیلی. أمّا أهمّ النتائج، فهی أن هذه الروایه فیها سلسله رئیسه وسلسله فرعیه و شبه سلسله ذات تضمین (قصه إنطوائیه) وأقصوصات تضمینیه (أقصوصات منطویه عند السرد) والتناوب فی السرد. تتسع حارث المیاه لمقارنه وجوه تودوروف السردیه سعه تامه؛ لأنها تحتوی على الوجوه الإخباریه والغیرالإخباریه و فیها أمثله مختلفه فی الأقسام الغیرالإخباریه، من ذلک: الطلبی بقسمیه الإلزامی والتمنی ثم الافتراضی بقسمیه الشرطی والتوقعی.
المفارقات الزمنیّه فی مسرحیّه "الصریر" لیوسف العانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
107 - 138
حوزههای تخصصی:
یعدّ الزمان من أهم العناصر فی کینونه العمل الأدبی وتوظیفه بشکل فنی یبرز قدرات الکاتب ویضفی طابعا جمالیا علی ناصیه النص، خلافا للکلاسیکیین الذین کان أکثرهم یستخدم الزمن الکورنولوجی لطی مساحات الزمن السردی. وقد استخدم الکتاب الجدد هذا العنصر الحیوی بإحداث مفارقات زمنیّه تتلاعب ببنیه زمن القصه، والفضل یعود للشکلانیین الروس الذین أبدعوا فی تشیید دعائم الزمن. تقوم هذه الدراسه علی منهج بنیوی -تحلیلی مستهدفه کیفیه توظیف التقنیات الزمنیّه وغایتها فی بنیه هذه المسرحیّه مستخدمه الترتیب والاستغراق بشتی عناصرهما لکسر جدار زمن الکورنولوجی مستعینه لهذه المهمه بالزمن السردی. وقد برع یوسف العانی فی التوظیف، فوظف الاسترجاع والاستباق، وأبطأ السرد وأسرعه. وقد حصل هذا البحث علی نتائج هی؛ نسف رتابه الزمن الخطی بزمن السرد، حیث طغت الاسترجاعات الخارجیه علی الاستباقات لسد بعض الثغرات أو للتنویع أو للتعریف بشخصیه وخلفیتها. أما الاستشراقات فأکثرها مزجیه، حیث أبدع الکاتب فی الاستغراقات الزمنیّه التی تدب فی إطار الوقفه الدینامیه فی الحرکه والسکون والمونولوج وسبر أعماق سایکولوجیه الشخوص ووظف التلخیص لعدم الولوج فی الإطناب أو للأحداث الثانویه، وخلافا للکتاب الکلاسیکیین کثر الحذف الضمنی مقارنهً بالحذف المعلن.
الازمه المالیه العالمیه و التمویل الاسلامی
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال ۱۲ مهر ۱۳۸۸ شماره ۲۴
53-62
حوزههای تخصصی:
اتّساق الخطاب الشعري في قصیده «سلي الرماح العوالي» لصفي الدین الحلي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
90 - 104
حوزههای تخصصی:
یحتلّ الاتّساق موقعاً مرکزیاً فی بحوث مایکل هالیدای ورقیه حسن ولهما الفضلُ الکبیر فی تقسیم آلیاته، ففی آرائهما یتشکل الاتّساق من مجموعه من الآلیات النصّیه، والمعجمیه، والوصلیه التی تشکّل مکوّنات فعّاله فی تحقیق الجانب الاتّساقی فی أیّ نصّ. وهذه الدراسه وفقاً للمنهج الوصفی- التحلیلی ومؤکده على مخطّط هالیدای وحسن، تقوم على رصد آلیات الاتساق فی قصیده «سلی الرماح العوالی» للشاعر صفی الدین الحلی (1278-1349م) وهی من قصائده الشهیره التی لا تزال تتداول حتى العصر الحدیث وتداولها عشّاق دیوان العرب بالتحلیل والتعمیق. دراسه الاتّساق بالغه الأهمیه فی نصّ هذه القصیده لضمان حبکها وتماسکها بحیث تبیّن هل نصّ القصیده أصبح نصّاً یتمتع بإطار متماسک وترتبط أجزاؤها بشکل متواصل؟ تهدف الدراسه إلى معرفه مدى اتّساق القصیده، والوقوف على أبرز آلیات الاتساق التی أکثر صفی الدین الحلی من استخدامها. أظهرت النتائج أنّ القصیده تتمتّع بإطار متناسق وتترابط أجزاؤها بشکل متماسک، فما احتواه النصّ من وفره أداه الاتساق النصّی هو %51، وهذه النسبه ترجع إلى أنّ أساس الترابط بین أبنیه نصّ القصیده هو التشابک بین التراکیب اللغویه فی خطّیه نص القصیده. فیکشف البناء النصّی للقصیده عن تنوع آلیات الاتساق بین الإحاله (%30) والتکرار (%30). تبیّن هذه الإحصائیات أنّ القصیده قد ارتبطت بنیتُها بعضها ببعض وشکّلت کلّاً متکاملاً، فکانت تدلّ على فکره العصبیه القبلیه والمنافرات الشخصیه وانتصار قوم الشاعر فی الحروب والمعارک.
تجلّیات تصویف المکان فی روایه «جبل قاف» لعبد الإله بن عرفه على ضوء آراء محیی الدین بن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
93 - 109
حوزههای تخصصی:
یضفی المکان الصوفی بوصفه إحدى مکوّنات السرد مسحه قدسیه على النصّ الروائی من خلال علاقته بالأفکار الصوفیه ودوره فی الثراء الدلالی والجمالی له، فلذلک یتجاوز المکان فی الروایه الصوفیه عن وصف الأبعاد الهندسیه لیصبح أیقونه لدلالات معرفیه صوفیه. یسرد الروائی فی روایه جبل قاف لعبد الإله بن عرفه سیره محیی الدین بن عربی الذاتیه، فیواجه القارئ بحضور مکثّف للمکان والفضاءات الصوفیه. فالأمکنه المستدعاه فی النصّ الروائی أضفت على مشاهد الروایه صوره من القداسه واللمحه الصوفیه وتحوّلت بحمولاتها الصوفیه إلى ملمح من ملامح الکشف والإشراق الروحی. وقفت هذه الدراسه بمنهجها السیمیائی والموضوعاتی عند مفهوم المکان الصوفی کمفهوم معرفی فی تفکیر واحد من أبرز أعلامه (محیی الدین بن عربی) من خلال استخراج المشاهد المکانیه الصوفیه فی روایه جبل قاف التی تتناول سیرته الذاتیه ورؤیته نحو المکان وما یرمز إلیه من دلالات صوفیه یکشف عنها السرد خاصه فی المشاهد الوصفیه لسوق مدینه مرسیه، وخزانه الکتب للسلطان، والمساجد کالمسجد الأقصى ومواقف أخرى مثل مشاهد الکشف والفتح والتجلی أو فی حدیثه عن المشرق والمغرب. تکمن أهمیه البحث فی وقوفه على تجربه عبد الإله بن عرفه کأحد أعلام الروایه العرفانیه فی المغرب العربی، ومحاولته تحیین التراث الإسلامی ضمن البنیه السردیه الحدیثه، ومعرفه القارئ بنوع جدید من الروایه. توصّلت الدراسه إلى أنّ روایه جبل قاف لعبد الإله بن عرفه تجربه روائیه تفاعلت مع الأبعاد الصوفیه بدءاً من العنوان حتّى نهایتها، فامتزج المکان فیه بالرؤیه الصوفیه من جهه، وارتبطت بالدلالات الرمزیه الصوفیه من جهه أخرى. کما کشفت الدراسه أنّ الروائی نظر إلى المکان نظره صوفیه واعتبره مکوناً روحیاً، وطبّق رؤیته الصوفیه على المکان فی بناء المکان الروائی، وکلّ ذلک اقتبسه من تفکیر ابن عربی. وأخیراً حاول الروائی على أن یکون الفضاء الدینی فی روایته متین العلاقه بالعناصر السردیه الأخرى حیث تبعث فی النص وفق استراتیجیه محدده ودقیقه، وهو ما یکشف عن عبقریه الکاتب فی تجسیده للفضاء الدینی بکل أبعاده الهندسیه والروحیه.
دراسه نقدیه لغویه فی بعض الشبهات المثاره حول القرآن الکریم دراسه فی الکتب الفارسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
161 - 176
حوزههای تخصصی:
اللغه العربیه تلعب دورا أساسیا فی فهم القرآن الکریم وما أثیرت حوله من الشبهات؛ إذ یُعالَج النص القرآنی بالدراسات الصرفیه، والنحویه، والبلاغیه وبالنظر فی الدلالات اللغویه لألفاظه. قد ألف بعض الناقدین الإیرانیین کتبا باللغه الفارسیه فی نقد القرآن الکریم، وتطرقوا من خلالها إلى قضایا مختلفه، وأثاروا شبهات فقهیه، وکلامیه ولغویه. مع کثره الردود العلمیه على هذه الکتب، لیس ثمه بحث یهتم بالمستوى اللغوی لدى هؤلاء الناقدین وکتبهم بحثاً لغویاً بحتاً. هذا البحث یهدف من خلال المنهج الوصفی التحلیلی إلی دراسه بعض الشبهات المثاره فی هذه الکتب، دراسه لغویه بحته مستمداً العلوم العربیه کالصرف، والنحو، والبلاغه وعلم الدلاله، فیحدّد خطوره المعرفه اللغویه لدی دارس القرآن ومدى إلمام هؤلاء الناقدین بالعلوم اللغویه فی العملیه النقدیه. فتم تطبیق هذه العلوم على شبهاتهم. وتوصلت الدراسه إلى أنهم أخطأوا فی کثیر من شبهاتهم نتیجه ضعف مستواهم فی العلوم اللغویه العربیه، فلم یستخرجوا المعنى الصحیح للمفردات وفق القیاس الصرفی والمقیاس الدلالی والمعجمی، ولم یفهموا تراکیب الکلمات النحویه فی الجمل القرآنیه، وما لها من المعانی والأحکام، کما لم یفهموا المعانی الثانویه ودلالات العبارات القرآنیه بسبب عدم إلمامهم بالأسالیب البلاغیه فی کلام العرب وفهم قواعدها.
«النقد و الدراسه لمواقف أبی الفرج الإصفهانی تجاه بعض شعراء الشیعه»
حوزههای تخصصی:
إنّ شعراء الشیعه قد خدموا الشیعه مباشرهً بمدائحهم لأئمتهم وبصوره غیر مباشره بذمّ أعداء أهل البیت، فإنّهم کانوا یهجون خصام عقیدتهم الدینیه ویفحشون فی هجوهم، فدافعوا عن أهل البیت وحماهم المطهّره ولکنّهم قد رُموا بالفسق والخیانه والجبن و...من قبَل بعض النقاد و قلّما نجد شاعراً أو کاتباً شیعیّاً دافع عن أهل البیت (ع) إلّا ونجد أنواع التهم تخیم علیه. بما أنّ کتاب «الأغانی»، یعدّ مصدر هام فی الأدب العربی، ولا غروَ، أنّ هذا الکتاب یجمع بین دفّتیه الکثیر من الروایات الضعیفه أو المنحوله؛ فلا یخلو من بعض الهفوات والسقطات حین إستعراضه لشخصیّه بعض شعراء الشیعه. فیصوّرهم فی بعض الأحیان بما لا یوافقه الشیعه. فی هذا المقال نأتی بما أوردها أبوالفرج فی کتابه الأغانی من مساویء بعض شعراء أهل البیت الملتزمین. هو قد نقل روایات تدلّ علی أخلاقهم الدنیئه وهجاءهم الساخره من غیر النقد ولا تمحیص. فإنّه حین استعراض التهم الشنیعه لهؤلاء الشعراء یذکر ما یرتاب فیه من حکایات السخیفه یبدوا تلطیخ سُمعتهم والطعن فی أعراضهم.
دراسه نفسانیه لروایه "عیون قذره" وفق منهج نظریه الاضطراب وآلیه الدفاع لفروید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الأدب حصیله ذهن الإنسان وإنّ لتحلیل الأفعال الذهنیه تأثیرٌ فی تطویر النقد الأدبی. وقد استطاع علم التحلیل النفسانی کمصدر یربط بین الأدب وعلم النفس أن یعکس مواضیع المجتمع ومشاکله على ضوء مفاهیم التحلیل النفسانی بعدما دخل إطار الأدب ودرس النصوص الأدبیه وشخصیاته وأحواله الداخلیه. وقد قامت الکاتبه السعودیه قماشه العلیان فی روایه «عیون قذره» بإعاده خلق شخصیات الروایه من منظور التحلیل النفسانی وقد عنیت بتأثیر الطلاق فی ظهور أنواع الاضطرابات النفسانیه عند أبناء الأسره. وتهدف هذه الدراسه إلی تحلیل تأثیر ظاهره الطلاق علی أفعال شخصیات هذه الروایه وتأثره بها عبر منهج توصیفی تحلیلی وفی إطار نقد التحلیل النفسانی لفروید ومستنده إلی نظریتی الاضطراب وآلیه الدفاع لکی تستخرج مکونات الطلاق وتمهد الأرضیه للاستیعاب الأفضل. تدل نتائج هذه الدراسه إلی أن شخصیتی الروایه الرئیسیتین تصابان فی ظروف مختلفه باضطرابات نفسانیه واقعیه ومؤذیه للنفس واضطرابات أخلاقیه بعد هدم کیان الأسره ونظراً إلی ذلک لجأتا إلی آلیات الدفاع وفقاً لموقع ظهور الاضطراب لحمایه أنفسهم من الحقائق و الصراعات النفسیه التی لا تطاق.
معرفی و خوانش نقدی کتاب «إشکالیه التیّارات و التأثیرات الأدبیه فی الوطن العربی؛ دراسه مقارنه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ادبیات تطبیقی بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرار گرفته و حوزه های مطالعاتی آن گسترش یافته است. اما آنچه در این میان ضروی می نماید، پیروی از اصول ساختارمند و انجام پژوهش های روشمند است تا از قبَل آن، دستاوردهای مفید فایده ای حاصل آید و زمینه را برای مطالعات مرتبط فراهم تر کند.ِ در همین راستا کتاب إشکالیه التیّارات و التأثیرات الأدبیِه فی الوطن العربی؛ دراسه مقارنه/ چالش جریان ها و تأثیرات ادبی در موطن عربی؛ بررسی تطبیقی، نوشته سعید علوش سعی دارد ضمن بیان چالش ها و بررسی تأثیر و تأثرهای موجود در جریان های معاصر ادب عربی، آن ها را به شیوه ای علمی، مورد نقد و تحلیل دهد و با ارائه نمونه هایی چند، راه های برون رفت از چالش ها را گوشزد نماید. گفتار پیش رو قصد دارد با روش تحلیل محتوای کمّی و کیفی و با هدف معرفی، نقد و تبیین مؤلفه های شکلی و محتوایی اثر یاد شده، نقاط قوت و ضعف احتمالی آن را به تصویر کشد. نتایج حاصله نشان می دهد با وجود آن که برخی کاستی های هر چند صوری در این اثر دیده می شود، ولی اساس آن عالمانه و مشفقانه خلق شده و در روشمند کردن پژوهش های این حوزه، به نوبه خود گامی رو به جلو برداشته است.
نشانه شناسی سوره "قریش" از منظر فردیناند دوسوسور و رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
51 - 69
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی ساختارگرای دوسوسور، سبک زبانی متن و زیبایی شناسی آن را آشکار ساخته و در پی تحلیل معانی ضمنی نیست و در مقابل، نشانه شناسی پساساختارگرای رولان بارت، در پی تحلیل دلالت های معنایی متعدد در متن است. جستار پیش رو بر آن است تا با تکیه بر نظریات این دو نشانه شناس و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی سوره قریش و مقایسه آن از این دو نگاه بپردازد با این هدف که نحوه شکل گیری معنا و نیز لایه های متعدد و ضمنی آن را در این سوره شناسایی کند. ضرورت انجام چنین پژوهشی نیز نخست معرفی تفاوت نظریات این دو زبان شناس، سپس بررسی تفاوت خوانش ساختارگرا با پساساختارگرا در سوره قریش است تا کثرت دلالت لایه های معنایی با توجه به نظریات بارت آشکار شود. برای تحلیل سوره قریش از دیدگاه نشانه شناسی دوسوسور، به بررسی تقابل ها پرداخته می شود. تقابل عمده این سوره میان وجه خبری (همبستگی میان قریش) و وجه امری (لزوم عبادت پروردگار) شکل گرفته که در سایر عناصر زبانی (واژگانی و نحوی) نیز جلوه گر شده است. در مقابل، در نشانه شناسی بارت، به تحلیل رمزگان ها و بررسی لایه های معنایی آن ها پرداخته می شود که بر این اساس، رمزگان چیستانی در پی اشاره به معنای همبستگی و اتحاد برای تمامی جوامع و گروه ها است؛ امری که با دلالت های متعدد واژگان (إیلاف و قریش) به عنوان رمزگان های معنایی و فرهنگی روشن می شود و رمزگان های نمادین نیز به تصویرسازی عواقب عدم عبادت پروردگار پرداخته و رمزگان های کنشی نتیجه عبادت خداوند را در گذشته بیان کرده اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با تحلیل نشانه شناسی دوسوسور، معنای تحت اللفظی سوره در قالب عناصر متقابل متنی و روابط هم نشینی منسجم آشکار می شود که اشاره به دعوت قریش به اسلام در زمان پیامبر(ص) برای ایجاد صلح دارد؛ اما در تحلیل نشانه شناسی بارت، دعوت به اسلام و ترویج تک آیینی مقید به قریش نبوده و متوجه جوامع و گروه های مختلف در تمامی اعصار است.
الرؤیه العالمیه للقرآن الکریم ضمن الأسالیب المتشکله ترکیزا على نظام الحقل الدلالی للمعرفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
173 - 190
حوزههای تخصصی:
اللغه نظام کلی یتشکل من الأسالیب التی تؤثر على فهم کیفیه وجهه نظر صاحبها. من هذا المنطلق، من مجموعه الأسالیب المتشکله فی النظام اللغوی، یتکون الهیکل الرئیس الذی تنبثق منه الرؤیه العالمیه. القرآن الکریم کنظام لغوی یحتوی على مجموعه من الأسالیب المختلفه والمتشابهه، فکل أسلوب متشابه یؤدی إلى تشکیل حقل دلالی متحد فی المعنى. هذه فکره اتخذت من مبادئ النظریه النسبیه اللغویه التی تتمیز بنسختین: النسخه القویه شکل متطرف أن اللغه تحدد الرؤیه العالمیه وتشکّل الثقافه؛ أما النسخه الضعیفه فتجعل للغه دورا منفعلا، أنها تعبر عن وجهه نظر الکاتب وقد تؤثر على تشکیل الأفکار والثقافه. نظرا لأهمیه کیفیه تکوّن الهیکل الرئیس من الأسالیب والرؤیه العالمیه المنبثقه منها، یعالج هذا المقال نظام الحقل المعرفی المتشکل من الکلمات "شکّ، وزعم، وظنّ، وحسب، وعقل، وفکر، وتدبّر، وعرف، وبصر، وشعر، وفقه وعلم"، فی القرآن فیتمسک بنسخه ضعیفه من هذه النظریه کالفرضیه الأساسیه للبحث. تطرق هذا المقال، معتمدا على المنهج الوصفی التحلیلی ووفقا للأسلوبیه الإحصائیه، إلى توظیف هذه النظریه فی نظام الحقل المعرفی للقرآن الکریم. والهدف من هذا هو إلقاء الضوء على هذه النظریه واستخراج الرؤیه العالمیه ضمن الهیکل الرئیس من الأسالیب المتشکله. ومن أهم النتائج التی یمکن أن یشار إلیها أن الهیکل الرئیس للحقل المعرفی یعتمد على تشکل الحلقات الأربعه: حلقه التصور، وحلقه التعقل، وحلقه الإدراک وحلقه العلم. الرؤیه العالمیه للقرآن الکریم تدل على العلاقه الوثیقه والمتشابکه، وهی کون حلقه العقل کمصدر نهر یصب منه الإدراک وتنتهی هذه العملیه إلى بحر المعرفه الحقیقه والتامه التی تمثلها حلقه العلم.
تحلیل گفتمان انتقادی رمان «رأس الشیطان» نجیب الکیلانی بر پایه رویکرد نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی به عنوان رویکردی میان رشته ای، یکی از نظریه های مهم در حوزه گفتمان کاوی است. این روش که علاوه بر مطالعات موضوعات اجتماعی، در تحلیل متون ادبی نیز مورد استفاده قرار می گیرد، ریشه در زبان شناسی انتقادی دارد. یکی از مشهورترین نظریه ها در میان انواع گوناگون تحلیل گفتمان، نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف است که در بررسی متن، علاوه بر مسائل زبانی به بافت موقعیتی و سیاسی آن نیز توجه ویژه دارد. فرکلاف در تحلیل انتقادی خود در سه سطح، به بررسی توصیف، تفسیر تعامل بین بافت و گفتمان و تبیین چگونگی تأثیر دوسویه ساختار اجتماعی و گفتمان می پردازد. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از نظریه تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف به بررسی سطح های سه گانه گفتمان انتقادی رمان رأس الشیطان از نجیب الکیلانی می پردازد تا ایدئولوژی و گفتمان مورد نظر نویسنده را مورد تبیین قرار دهد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که نجیب الکیلانی در این داستان با استفاده از کارکرد واژگان و روابط معنایی بین آن ها، افعال خبری و مثبت و کاربرد جملات استعاری، دیدگاه خود را ابراز کرده است. از سوی دیگر، با بهره گیری از بینامتنیت و فراخوانی متون قرآنی و مضامین اسلامی، در صدد تبیین مسیر مبارزه و ثابت قدم بودن در آن است. کیلانی با یک گفتمان مبارزه طلبانه به بیان مضمون هایی همچون ایستادگی در برابر ستم و آزادی خواهی می پردازد و با تقویت روحیه مبارزه طلبی، درپی القای ایدئولوژی مد نظر خویش و مفاهیمی چون دست یافتن به استقلال، آزادی و ایستادگی در برابر حاکمان ستمگر است.
مقاربه أسلوبیه لرائیه ابن العرندس الحلی من منظور البنیویه النقدیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
171 - 192
حوزههای تخصصی:
الأسلوبیه منهج یرکز على العناصر الأساسیه والداخلیه للعمل الفنی من أجل الکشف عن معاییر الاختراع والابتکار فیه. إن البحث عن أسلوب العمل الأدبی طریقه لفهم الآراء والرؤیه الکونیه والثراء الأدبی لذاک العمل، حیث یعبر عن کیفیه تفاعل الکاتب مع الإمکانات اللغویه التی تظهر على مستویات مختلفه. فی المجال ذاته، إن الشیخ صالح بن عبد الوهّاب، الشهیر بابن العرندس، أحد أعیان الشیعه ومن علمائهم فی الفقه والأصول والمنطق، له مدائح ومراث فریده لأهل البیت (%)، ولا سیما الإمام الحسین (8)، تنم عن تفانیه فی ولائهم ومناوئته لأعدائهم. ومن أشهر قصائده فی هذا المجال، رائیته الشهیره (105بیتا) التی اشتهر أنها ما قرأت فی حفل إلا وحضره الإمام الزمان یبکى مع الباکین، على مصاب جدّه الحسین(8). فی هذا المقال، تتم مراجعه هذه "الرائیه" على المستویات الفکریه والصوتیه والنحویه والدلالیه، وفقا للمنهج الأسلوبی الذی یرکز على دراسه النص الأدبی، معتمدا على التفسیر والتحلیل. تشیر نتائج هذا البحث إلى أن ظاهره الجناس من أجمل آلیات الموسیقى والمحسنات اللفظیه التی أسرف فیها الشاعر جدا، حیث تمخضت عنها سمات أسلوبیه ودلالیه رائعه. سیطرت الجمل الاسمیه الخبریه السردیه على معظم أبیات القصیده کظاهره أسلوبیه لافته للنظر؛ وأما على المستوى الأدبی، فلقد صور الشاعر بعض الجمادات تبکی على الحسین، وت ذرف الدم وع وتتحرک حتى کأنه وضعها أمامنا کجسم حی تنبعث فیه موجات متدفقه من الحراک والدینامیکیه.
دراسه مقارنه للتهکم الفکاهی فی مجموعه القصص القصیره "وجوه وحکایات " لمارون عبود وروایه "الأحمر والأسود " لاستاندال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعَد استخدامُ الأسلوب الفکاهی من الطرق المفضّله لخلقِ الفرح والسعاده لدى الجمهور، والتی تنتقدُ العدید من القصور والاضطرابات وتصححها بشکل غیر مباشر. لذلک، لطالما نظر علماء الأدب إلیها نظره اهتمام. یحظی الأدب العربی والفرنسی، خاصه فی العصر المعاصر، بدور نشیط وأقوى فی مجال الفکاهه والتهکم الفکاهی. لکل من مارون عبود، الروائی اللبنانی البارز، واستاندال الکاتب الفرنسی، أعمال تجدر بالدراسه من منظار الفکاهه والتهکم الفکاهی. تم فی هذا البحث تعریف الفکاهه والتهکم الفکاهی وخلفیتها ومکانتها فی الأدبین العربی والفرنسی. ثم تمت دراسه تطبیقیه لوظائف التهکم الفکاهی ومقارنته فی مجموعه "وجوه وحکایات " لمارون عبود وروایه "الأحمر والأسود " لاستاندال، متکئه على أسس المدرسه الأمریکیه المقارنه والمنهج الوصفی التحلیلی. وسعینا إلى الإجابه عن هذین السؤالین: ماهی أسباب ظهور التهکم الفکاهی فی أعمال المؤلفین؟ وما هی الفروق والقواسم المشترکه بینهما فی استخدام التهکمات الفکاهیه؟ تشیر النتائج إلی أن کلاً من مارون عبود وستاندال، رغم عدم وجود أیّه صله أدبیه للبعد الزمنی والمکانی بینهما قد استخدما مجموعه متنوعه من الأسالیب الأدبیه والفکاهیه مثل التناقض والتضاد والتصویر الکاریکاتیریه وغیرها لإبراز الجانب الفکاهی ونقد العیوب المختلفه فی المجتمع، کما استخدما الدعابه کأداه للتفکیر النقدی الجاد للنضال الاجتماعی.