فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
سیاق از مقوله دلالتهای عقلی و بهترین قرینه در کشف دقیق معانی آیات برای مفسرین، زبان شناسان وعلمای بلاغت می باشد. مساله اصلی این پژوهش نیز تبیین، ارزیابی و چگونگی کاریرد آن در کتاب التعبیر القرآنی به قلم ادیب عراقی، فاضل صالح السامرایی بوده که با استقراء و گزینش برخی آیات از قرآن کریم انجام گرفته است. وی با هدف نشان دادن جلوه های ادبی اعجاز قرآن ضمن رد مساله تکرار به بیان اسرار آیات متشابه پرداخته است و ثابت نموده چگونه هر واژه ای بر جای خود آنچنان مستقر است که امکان جابجایی با لفظ مشابه را ندارد؛ زیرا با روح کلمه و کلام یعنی سیاق پیوند خورده است. یکی از شاخصه های مهم تبیین های او پیوند لغت و نحو با معانی در بلاغت است. وی در این عرصه با تکیه بر آراء پیشینیان و کتب آنها مانند «ملاک التاویل» غرناطی و تطبیق دیدگاه آنان با سیاق درون متنی و برون متنی، به ظرافتهای معنایی تازه ای دست یافته که می توان آن را توسعه معنایی در بستر سیاق تلقی نمود.
پیوند خود را با زبان عربی حفظ کنیم
حوزههای تخصصی:
آموزش علم عروض (5)
حوزههای تخصصی:
علم نحو - منصویات
منبع:
اخگر تیر ۱۳۲۵ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
بررسی مؤلفه های پسامدرنیسم در رمان ""الحرب فی برّ مصر"" اثر یوسف القعید
حوزههای تخصصی:
پسامدرنیسم جریانی است با حوزه معنایی گسترده که ریشه در مدرنیسم دارد. این جریان تحولات بسیاری در عرصه های گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و همچنین هنر و ادبیات ایجاد کرده است. پسامدرنیسم در داستان ها و رمان های نویسندگان زبان های گوناگون از جمله نویسندگان عرب زبان، به چشم می خورد. یوسف القعید، یکی از بزرگ ترین رمان نویسان معاصر مصری است که آثارش به زبان های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسه و آلمانی ترجمه شده است. در این مقاله ضمن معرفی مختصر این نویسنده، و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی سعی شده است به منظور پاسخ به یک سؤال اساسی: آیا می توان این رمان را یک رمان پسامدرنیستی تلقی کرد؟ برخی از مهم ترین مؤلفه های پسامدرنیستی مانند فراداستان، تعدد راوی و زاویه دید، عدم قطعیت و ابهام، روایت غیر خطی رویدادها، عدم انسجام و آشکار کردن تصنّع مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد که برخی از مؤلفه ها بین ادبیات داستانی مدرن و پسامدرن مشترک هستند و این امر مانع مرزبندی دقیق بین مدرنیسم پسامدرنیسم شده است.
أفاق الادب العربی فی خراسان «من القرن الثانی الی القرن الخامس»
حوزههای تخصصی:
بعد ان بسط العرب نفوذهم السیاسی علی ایران بدافع نشر الاسلام ، اخذت اللغة العربیة تنتشر بین مختلف شرائح المجتمع الایرانی لاسیما من انشغف بتعالیم القران والاسلام ، تلک التعالیم التی تنادی بالوحدة والمساواة والعدالة ، بنحو انه قلما عُثر علی اثر علمی او تاریخی او دینی او اخلاقی طیلة القرون الخمسة الاولی لصدر الاسلام لم یُؤلف باللغة العربیة او لم تُؤثر اللغة والادب العربی فیه ، ومن بین الاصقاع التی کانت للغة العربیة حضور فعال ومؤثر فیها هی خراسان الکبری .وقد بُذل الجهد فی هذا المقال علی بیان کیفیة ورود اللغة العربیة والاسباب المؤثرة فی بقائها واستمرارها فی تلک الدیار المترامیة الاطراف
التّراث الدّینی فی شعر سمیح القاسم شاعر المقاومه الفلسطینیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الحضور البارز للتّراث بأشکاله المختلفه یُعتَبر من السّمات البارزه للقصیده العربیه الحدیثه، إلا أنه اکتسب نکهه خاصه فی القصائد التی تلتزم بقضیه القدس. ولسنا نبالغ إذا قلنا إن التّراث الدینی -من بین أنواع التّراث- مهیمن علی القصیده الفلسطینیه لمکانه القدس الدینیّه فی وجدان الشاعر العربی والفلسطینی بخاصه. وفی دیوان الشاعر الفلسطینی المسلم سمیح القاسم -باعتباره من أبرز أدباء المقاومه- رصید دینی متعدّد توفّر فیه بشکل مباشر أو غیر مباشر، شأن الإبداعات الأدبیه عند أقرانه من کبار الأدباء الفلسطینیین.
فتوقّف البحث عند الدلالات الدینیّه فی شعر سمیح القاسم بالمنهج الوصفی- التحلیلی، وتناول قدره الشاعر ومدی نجاحه فی التّفاعل مع التّراث الدّینی، ووصل إلی أن لاستخدام الشاعر التراثَ الدینی أبعاد سیاسیه ونفسیه، وأنه یعتبر من أبرز الأسس الفنیه فی شعره، کما نمّ عن براعته الشعریه مؤکداً علی التأثیر الإیجابی لتوظی ف التّراث ف ی خدمه النص الأدبی وإخصابه.
خدمات ترجمه ای عبدالوهّاب عزّام به ادب فارسی و عربی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی و نقد موضوع سبک و ساختار ترجمة عبدالوهّاب عزّام و خدمات ترجمه ای او در زبان و ادب فارسی و عربی می پردازد و برای جامع و کامل تر بودن نقد و بررسی ها، آثار برگزیدة ترجمة عزّام مورد بررسی قرار گرفته است و نیز برای تبیین دقیق این موضوع، دیدگاه ها و سبک ترجمه ای عزّام، ترجمة قصاید شاعران نامور پارسی گوی همچون حافظ، مولوی، اقبال لاهوری، نظامی، عطّار نیشابوری از زبان فارسی به عربی و تألیفات بین زبانی او در زبان های شرقی آورده شده است. در این جستار از روش تحلیلی توصیفی استفاده شده، بدین گونه که نخست آثار نادر ترجمه ای عزّام به زبان عربی را یافته، سپس اسلوب و ساختار ترجمة او در میان مقالات نقدی و تألیف های بین زبانی وی مورد بررسی قرار گرفته است و در نهایت، به بررسی و نقد آثار ترجمه شدة عزّام در زبان فارسی و عربی پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاضر بیانگر این مطلب است که عبدالوهّاب عزّام به عنوان یکی از طلایه داران ترجمه در کشور مصر، در ترویج و انتقال ادب و فرهنگ و تمدّن فارسی به زبان عربی از طریق ترجمه، تلاش و اقدامات شایان ذکری را انجام داده است و با فراگیری اصول ترجمه و با بهره مندی از قریحة شاعری خود طبق نظر بسیاری از نظریّه پردازان جهان عرب در ترجمة آثار فارسی به عربی موفّق ظاهر شده است. ساختار شاعرانة ترجمه های وی و انتقال این عاطفه و احساس در کنار لفظ و معنا به ترجمه های عزّام ارج و اهمیّت فراوانی داده است.
سبک شناسی نحوی تشبیهات بلیغ در خطبه های نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشبیه بلیغ از زیباترین و پربسامدترین تشبیهات بکار رفته در خطبه های نهج البلاغه است؛ به گونه ای که حدود دوسوم تشبیهات خطبه ها را دربرمی گیرد، و ازآنجایی که نحو پایه و اساس کلام است و تشبیهات بلیغ در ساختارها و شیوه های متنوع نحوی ارائه شده است و هر یک کارکرد و دلالت ویژه ای را دربردارد، ازاین رو پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به سبک شناسی تشبیهات بلیغ خطبه های نهج البلاغه در لایه نحوی می پردازد. ساختمان جملات تشبیهات بلیغ در خطبه های نهج البلاغه در مواضع مختلف، با توجه به مقتضای کلام و نقش مشبه به در پنج اسلوب نحوی واقع شده است. در بیشترین بسامد مشبه به مفعول مطلق نوعی واقع شده است که به دلیل جناس اشتقاق موجود در آن موسیقی دل انگیزی دارد. در ساختارهای بعدی به ترتیب کاربرد، مشبه به خبر، اضافه تشبیهی، مفعول به دوم و حال واقع شده است. کاربرد فراوان ساخت های همپایه در تشبیهات بلیغ جمع، یکی از ویژگی های سبک نحوی امیر مؤمنان (ع) است که بستر برخی از صنایع بدیعی مانند تکرار، سجع، تقابل، موازنه و ... شده است و همین مسئله سبب ارتقای ارزش هنری و به ویژه ارزش موسیقایی تشبیهات گردیده است.
تازی سروده های خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی در طول حیات خود فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر گذاشته است. یکی از آنها رویارویی با زبان عربی است. استفادة نویسندگان از این زبان در آثار فارسی، به سبب گسترش نفوذ آن، نوعی برجستگی ادبی به شمار می آمد و حتی برخی شاعران به تازی سرایی می بالیدند. خاقانی شروانی ازجملة این شاعران است. او به دو زبان فارسی و تازی شعر سروده است و چنان که خود بیان می کند دیوانی به زبان تازی داشته است. برخلاف سخنان برخی پژوهشگران امروزی، تازی سرایی خاقانی در بعضی منابع تاریخی و تذکره ها آمده است؛ تاریخ گزیدهمستوفی، نفحات الانسجامی و مجالس النفائسامیرعلی شیر نوایی از این جمله است. این جستار برخی از ویژگی ها و شگردهای تصویرگری اشعار خاقانی را بررسی می کند که ناآشنایی بعضی محققان با آنها به ترجمه، شرح و تفسیر نادرست اشعار عربی وی انجامیده است. خاقانی در اشعار عربی خود از صنعت های بلاغی بسیاری استفاده کرده است. بیشترین صنعت های کاربردی در اشعار عربی خاقانی عبارت است از: جناس، اغراق، تلمیح و حروف گرایی. کاربرد صنعت های متعدد بلاغی، تصاویر گاه پیچیده و اصطلاحات علوم مختلف، اشعار عربی او را نیز همانند قصایدش جزو اشعار فنی قرار داده است.
علوم عربی- نحو
حوزههای تخصصی:
دراسة أغراض التکرار فی الشعر الملتزم عند البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظاهرة التکرار باعتبارها نوعاً من الأنواع الأدبیة تحظی بأهمیة کبیرة فی الشعر العربی الحدیث، ذلک لأنّه یمکن من خلالها التوصل إلی رؤیة الشاعر وموقفه حول قضایا مختلفة وکذلک یمکن من خلالها الکشف عن حجم تأثر الشاعر بالمذاهب الأدبیة والفکریة. فی هذه الدراسة نسعی لتسلیط الضوء علی أغراض تکرار الفعل فی اشعار عبدالوهاب البیاتی الملتزمة.کما لا یخفی علینا أنّ البیاتی قد مرّ بمرحلتین أساسیتین فی حیاته الشعریة هما المرحلة الرومانسیة والمرحلة الواقعیة، وقد کان لکل من هذین المرحلتین أسلوبه الخاص فی تناول القصائد ومعانیها وخصائصها اللفظیة والفنیة. لذلک نسعی فی هذا البحث أن نکشف عن وظائف هذه الظاهرة فی قصائد الشاعر الملتزمة ومدی تأثر وتبعیة هذه الأغراض والوظائف من المدرسة الواقعیة والشعر الملتزم. إنّ المنهج المستخدم فی هذه الدراسة هو المنهج التحلیلی - التوصیفی کما استعنا بالمنهج الإحصائی لاستخراج عدد أغراض الأفعال المتکررة التی قد وردت فی دیوان الشاعر ودلالاتها فی المرحلة الواقعیة وإعطاء عینات لحجم تأثر الشاعر بهذه المدرسة. مما توصلنا إلیه فی هذه الدراسة هو أنّ الشاعر کان فی المرحلة الواقعیة یستخدم التکرار لأغراض ثوریة ونضالیة تنسجم مع مبادئ الواقعیة وما تدعو إلیه.
بلاغت اسلوب ""تکرار"" درمضامین طنز جواهری وتحلیل معانی ثانویة آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تکرار» به عنوان یک عنصر بلاغی و شگرد زبانی از عوامل برجسته سازی معنا در سخن و ایجاد موسیقی دل نشین در کلام است. کاربرد تکرار در شعر توسط شاعر هدفمند است و شاعر با به کارگیری این هنر سعی در جهت دهی فکری مخاطب دارد. جواهری یکی از مؤثرترین و بارزترین شاعران معاصر عراق است که فساد و بی عدالتی جامعه خویش را به صورت عمیق درک کرده و در راه اصلاح آن گام برداشته است. او از هر فنّ زبانی و تمهیدات هنری در جهت نفوذ سخن خویش در مخاطب بهره برده است، و قالب طنز را به منظور آگاهی بخشی و تنبیه جامعه برگزیده است. یکی از اصلی ترین عناصر بلاغی در طنز او «تکرار» است. جواهری با بهره گیری از این شگرد توانسته به صورت ماهرانه علاوه بر پیوندی ناگسستنی که میان لفظ و معنا ایجاد کرده رابطه ای قوی میان تکرار و طنزش برقرار کند. بیشترین «تکرار» در طنزش، در سطح جمله است. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل «تکرار» و میزان توانمندی شاعر جهت تأثیربخشی کلام و رساندن آن به مخاطب است.
نظریه عبد القاهر فی الاستعاره
حوزههای تخصصی:
بوی گلهای سیب است (جستاری در موقف شعر معاصر در ملاقات با مقام نبوی)
حوزههای تخصصی:
مظاهر الصحوة الإسلامیة فی آثار فاروق جویدة مسرحیة ""الخدیوی"" و""دماء على أستار الکعبة"" نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد ظهرت بوادر الصحوة الإسلامیة فی أوائل القرن الرابع عشر الهجری بعد سبات عمیق أدّى بالأمّة الإسلامیة إلى القهقرى والتخلّف، فصارت تطمح إلى مستقبل واعد وترجو أن تستعید سؤددها وعزّها بعد أن نال الاستعمار منها. وکان للنخبة المثقّفة والواعیة الباع الطویل فی استنهاض الأمّة من نوع الغفلة. ومن هؤلاء السیّد جمال الدین الأسد آبادی (المتلقّب بالأفغانی) حیث تأثّرت ثلّة کبیرة من العلماء والأدباء بأفکاره، وبدأت تدعو بما أوتیت من حظّ إبداعی إلى هذه الیقظة. فظهرت هذه الدعوات التنویریة فی أطر مختلفة. منها مجال المسرح والأدب. ومن الملتزمین بهذه الدعوة فی عصرنا الحاضر الأدیب المصری فاروق جویدة الذی وظّف شعره وأدبه فی العملیة التنویریة المطالبة بالتمسّک بمبادئ الدین الإسلامی الحنیف والتحرّر من براثن الاستعمار والفکر التغریبی. یتناول هذا المقال مؤسّساً على المنهج الوصفی-التحلیلی جانباً من مظاهر الإصلاح فی آثار هذا الأدیب وقد کرّس هذا الجهد على مسرحیّتی ""الخدیوی"" و""دماء على أستار الکعبة"" لیتعرّف على مظاهر هذه الصحوة فی هاتین المسرحیّتین.
ووصل المقال إلى أنّ فاروق جویدة لم یکتبْ هاتین المسرحیتین من أجل الفنّ فحسب بل جعلهما فی خدمة نشر الوعی وتحریض الأمة على تفهّم الواقع والانتباه إلى ما یحاک لها من مؤامرات.
قصیدة «قلب الأم» عند إیرج میرزا وإبراهیم المنذر (دراسة مقارنة أسلوبیة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص تعدّ الدراسة الأسلوبیة من أهم مجالات البحث النقدیة لما فیها من رؤیة عمیقة وواسعة فی تحلیل النصوص ورصد جمالیاتها. ولها علاقة بالشعور النفسی والتأثیر الذی یرتقی إلى الأدبیة الفنیة والجمالیة. وتهدف هذه الدراسة إلى تحلیل الظواهر اللغویة والفنیة والفکریة فی قصیدة «قلب الأم» عند الشاعر الفارسی إیرج میرزا (1872 1965م)، والشاعر اللبنانی إبراهیم المنذر(1875 1950م) بأسلوب وصفی تحلیلی على منهج المدرسة الأمریکیة. وقد عبّر الشاعران فی شعرهما «قلب الأم»، عن عاطفة الأمومة الجیاشة بالحبّ والحنان من خلال الجوانب الموسیقیة التی تبدو جلیة للسمع. تؤکّد نتیجة هذا البحث على أنّ التوازن المقصود فی اختیار بحر الرمل والروی والقافیة مع الموضوع، وتقنیة التکرار وعلاقته الوثیقة بالانفعالات النفسیة والإیحاءات الدلالیة من میزات شعرهما فی المستوى الصوتی. ومن الناحیة الترکیبیة، تناول کلا الشاعرین تقنیّات التعبیر القصصی والسردی والأسلوب الإنشائی (الأمر، والنداء، والاستفهام) واستعملا، خاصة إیرج میرزا، ظاهرة الانزیاح بأنماطه المختلفة کالانزیاح الزمانی واللهجی والدلالی، ویتبیّن من خلال دراستنا أنّ خرق الاستخدام العادی للکلام والإکثار من الصورة المحسّة المتخیّلة کالکنایة والتشبیه والاستعارة من میزات لغة إیرج میرزا الشعریة. وفی المستوى الأخیر وهو المستوى الفکری، تعتبر الأم وعاطفتها الصادقة وحبّها العمیق منهجاً أخلاقیاً ودینیاً ووطنیاً وإنسانیاً یتمثل بالنزوع الروحی والذهنی والقلبی لدى الشاعرین.
التأثیر العربی فی الفکر اللغوی لیهود الأندلس (کتاب ""اللُّمَع"" أنموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عاش الیهود إلى جانب العرب المسلمین فی الأندلس الإسلامیه فتره تجاوزت الثمانیه قرون من الزمن، تلقوا خلالها العلم فی المعاهد والجامعات الإسلامیه إلى جانب المسلمین، فکان لهذه الثقافه العربیه أثرها الهام فی الحیاه الفکریه الیهودیه. ویحاول هذا البحث إماطه اللثام عن تأثیر الفکر اللغوی العربی فی الفکر اللغوی لیهود الأندلس خلال تلک الفتره. وقد اتخذنا من کتاب "" اللُّمَع "" لمروان بن جناح أنموذجاً یلقی لنا الضوء على ما وصل إلیه هذا التأثیر، وبذلک نثبت بالدلیل والبرهان أنَّ علماء الیهود ومفکریهم فی الأندلس لم یکونوا أولی فکرٍ مبدعٍ وخلاَّق کما یدعی الیهود، بل کانوا مقلِّدین لعلماء المسلمین ومفکریهم، ومتأثرین بفکرهم إلى حد کبیر.
عناصر داستان در داستان های کودک "جاسم محمد صالح" (در آینه دیدگاه "شلومیت ریمون کنان")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت هر داستانی به نوع ارائه عناصر آن داستان از سوی نویسنده، مرتبط است. عناصر داستان عبارتند از پی رنگ، شخصیت، درونمایه، زاویه دید، صحنه و فضاء، که هر کدام تاثیر بسزایی در پیشبرد داستان دارند. از جمله انواع ادبی که ادبیات ملت ها در قالب آن عرضه می شود، داستان کودک است. "جاسم محمد صالح"، از جمله داستان نویسان عراقی است که عمده آثار وی در حیطه همین نوع ادبی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با تکیه بر شیوه توصیفی-تحلیلی، درصدد است تا براساس نظریه ریمون کنان، به بررسی و تحلیل عناصر 20 داستان وی در حوزه ادبیات کودک بپردازد تا از این رهگذر در کنار دست یافتن به تفاوت میان عناصر داستان های کودک و بزرگسال، چگونگی کاربرد عناصر داستان از سوی نویسنده و میزان موفقیت وی در این نوع ادبی برای خواننده مشخص گردد. آنچه حاصل شد اینکه عناصر داستان چه در داستان های کودک و چه در داستان های بزرگسال همگی شبیه هم هستند؛ تنها بسته به هدفی که دنبال می کنند در نوع شکل گیری باهم متفاوتند. پی رنگ داستان های "جاسم محمد صالح" به دلیل آنکه مجال کافی جهت تغییر مسیر داستان وجود ندارد، غالبا یک پی رفتی است. درونمایه داستان های بررسی شده بیشتر شامل مسائل اخلاقی، تعلیمی و تربیتی مانند احترام گذاشتن به دیگران، دوری از تکبر، خوددار بودن، قانع بودن است؛ از این رو می توان گفت که جهت فکری نویسنده، القای چنین مفاهیمی به کودکان است. دیگر اینکه زاویه دید در تمام داستان ها به جز یک داستان، دانای کل یا سوم شخص است که طبق نظر ریمون کنان در این نوع داستان، فرصت تغییر زاویه دید بسیار کم است.
بررسی نظم در معانی افعال و مشتقات قرآنی با فاء الفعل (حرف فاء)مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی نظم در معانی افعال و مشتقات قرآنی با فاء الفعل (حرف فاء ) مشترک می پردازد. هدف اصلی کشف نظم در معانی لغات قرآنی است و این که گفته شود نظم علاوه بر این که در افعال و مشتقات قرآنی که در فاء الفعل مشترک هستند وجود دارد، در معانی آنها نیز وجود دارد و در صد قابل توجه ای از آنها دارای معنای یکسان (گشودن و جدا کردن) می باشند. به عبارت دیگر به بررسی این نکته می پردازد که چه میزان از افعال و مشتقات قرآن که با حرف فاء آغاز می شوند به معنای گشودن و جدا کردن است و این گونه حکایت گر نظم قرآن می باشند. برای یافتن پاسخ کتب لغت متعددی مورد مطالعه قرار گرفت. لذا تمام افعال و مشتقاتی که در قرآن با حرف فاء آغاز می شدند، به همراه معانی آن ها، استخراج شد و در تک تک آن ها معانی مورد نظر بررسی شد. در این راستا تمام افعال و مشتقات بدون تکرار و با تکرار از طریق میانگین موزون لحاظ شدند. در انتها این نتیجه به دست آمد که 38 درصد افعال بدون تکرار و 57 درصد آنها با تکرار دارای معنای گشودن می باشند. 6/54 درصد مشتقات قرآن نیز که ریشه آن ها با حرف فاء آغاز می شود دارای معنای فوق است. این تحقیق نشان داد که نظم قرآن علاوه بر اینکه در بین آیات و لغات قرآن موجود است، در بین معانی آنها نیز وجود دارد.