فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
البنیة الصوتیّة تُعدّ من أهمّ جوانب الدراسات اللغویّة فی العصر الحدیث وتُعتبَر من أبرز المستویات الأسلوبیّة؛ لأنّ الصوت یؤثّر على المتلقّی تأثیراً عمیقاً ویساهم فی تحدید المعنى وإبراز الدلالة فی الکلام ویقوم بتمییز النصّ عن سائر النصوص موسیقیّاً ونغمةً. فهذا البحث دراسة صوتیّة لقصیدة ""هنا باقون"" التی تُعتبَر من أشهر قصائد الشاعر الفلسطینی توفیق زیّاد حول الفلسطینیین وهو یدعوهم إلى المقاومة حتّى یصلوا إلى الحریّة. والمنهج الذی اخترناه لمعالجة هذا البحث هو المنهج الوصفی التحلیلی وقد اعتمدنا على الإحصاء عند اللزوم. یهدف هذا البحث إلى دراسة البنیة الصوتیّة ودور الأصوات فی التعبیر عن مشاعر الشاعر ودلالاتها التی غلبت على القصیدة للوصول إلى جمالیّات رائعة تکمن وراءها، کما یحاول أن یدرس البناء الصوتی من خلال رصد بعض ظواهره مثل: (الصوت المجهور، والمهموس، والشدّة، والرخوة، وتکرار الأصوات وأغراضها وکذلک العلاقة بین الصوت والمعنى) لإلقاء الضوء على أهمیّة الصوت فی بناء القصیدة ""هنا باقون"" ومدى تأثیره. ومن النتائج التی توصّلت إلیها هذه الدراسة هی: نسبة توظیف الشاعر للأصوات المجهورة والشدیدة أکثر من الأصوات المهموسة والرخوة، حتّى یلقی الشاعر روح الثورة والحماسة فی نفس المخاطب، ونلاحظ فی تکرار بعض الأصوات دلالات تکمن فیها، مثل تکرار صوت الراء یدلّ على حرکة مستمرّة فی الدعوة إلى الجهاد، وصوت الشین لبیان انتشار روح المقاومة، وصوت الألف یدلّ على الصیحة الممتدّة من انفعالات وخلجات تجیش فی صدر الشاعر، فالجرس الناتج عن تکرار هذه الأصوات یزید موسیقى القصیدة.
مثلث تغییر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار قصیدهء عربى، به همانگونه که برد، ساختارى شد ماندگار. اما باگذشت زمان، پاره اى از ویژگیهاى آن به چالش کشیده شد. بویژه پدیدار شدن گونه اى دیگر از قالب هاى شعرى که در مرز شعر عامیانه و فصیح قرار داشت و پرتنوع بود و ایقاعى بس خوش داشت، با ظرفیت شگفت برانگیزى براى طرح عواطف غرامى و وصف زیبایى هاى طبیعى، در مقابل سبک دیرپاى قصیده قامت برافراشت، ولى آنچه در دورهء معاصر رخ داد ضلع سوم این مثلث تغییر را کامل ساخت- تغییرى که مى رود تا ویژگیهاى درونى و بیرونى فخیم ترین و کهن ترین قالب شعرى عرب را بستر تجربه هاى بیانى متفاوت و نو ترى سازد.
رمان ""زمن البوح"" از رهگذر تعهد دینی و واقعگرایی (روایة زمن البوح فی میزان النقد من منظار المدرسة الواقعیة)
حوزههای تخصصی:
القصّ هو سمة شبه ثابتة لدی الشعوب، والشعب العربی لم یکن بمعزل عن العالم إذ عرفه منذ القدیم وحفظ بعضا من بطولاته، ومآثره، وتاریخه من خلاله. فعلی امتداد المسافة الزمنیة الواضحة فی التاریخ العربی حفظت لنا کتب الأدب، المزید من القصص، والنوادر، والحکایات، والسِیَر.أما القصة فی خصائصها الفنیة فهی حدیثة النشأة أخذها العرب عن الآداب الأوروبیة وتأثر فی أصولها ومذاهبها الفنیة بتلک الآداب.
یتطرق هذا المقال إلی هذا اللون الأدبی عند الأدیب الکویتی حمد الحمد الذی تزخر القصة عنده بالموضوعات الواقعیة، ویتابع القارئ کافة التغییرات والتحولات، الاجتماعیة، والثقافیة فی أحداث روایاته.والمقال یرکّز علی میل الکاتب حمد الحمد إلی الحیاة الواقعیة بأفرادها ومجتمعها، وبأحداثها وأماکنها التی جعلها الکاتب نصب أعیننا.
جلوه های نحوی و بیانی در آیات قرآنی(11)
حوزههای تخصصی:
نکاتی چند درباره ترجمه
حوزههای تخصصی:
دور العولمة والإستشراق فی الصراع بین العربیّة الفصحی واللهجات (نقش جهانی شدن و بیگانگان درجدال بین عربی فصیح و لهجات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ما دراین مقاله در پی آنیم تا چالش های فراروی زبان عربی و همچنین مقدار تأثیری که بر روی این زبان داشته را مورد بررسی قرار دهیم، و همچنین نقش دشمنان و مستشرقین و غرب زده هایی که خواستار جایگزینی زبان عامیانه با فصیح هستند، نیز یکی دیگر از اهداف این گفتار می باشد.
اما سؤال های این مقاله بدین ترتیب است:
1. مهم ترین چالش های معاصر که زبان عربی با آن مواجه استکدامند؟
2. چه کسانی از این جریان منفی حمایت می کنند؟
3. به چه میزان دشمنان در این مسیر موفقیت کسب نموده اند؟
در این نوشتار فرض بر این است که چالش های جهانی شدن و دعوت به زبان عامیانه و لهجه ها از طرف مستشرقین و غرب زدگان، عاملی در جهت تضعیف این زبان می باشد. با وجود این تلاش های فراوان، دشمنان نتوانسته اند موفقیتی چشم گیر کسب نمایند.
علوم ادبی در زبان عربی
حوزههای تخصصی:
تأثیر فرمان امام علی به مالک اشتر در نامه طاهر بن حسین به فرزندش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای ادب عربی دو چشمه جوشان وجود دارد که منبع هر دو به قرآن کریم باز می گردد: یکی ادب النبی است و دیگری ادب الإمام علی در نهج البلاغه. با طلوع اسلام جوشش ادب عربی از قرآن و سنت (ادب نبوی و ادب علوی) آغاز گردید. قرآن کریم ـ که سرچشمه اصلی همه ادب عربی است ـ خود، صحت انتسابش را به خدای متعال اثبات می کند، اما صحت دو ادب دیگر در ارتباط با قرآن معلوم می گردد. البته در مورد ادب النبی این امر ما را کفایت می کند که حضرت فرمود: «أنا أفصح من نطق بالضّاد بیدَ أنّی من قریش» (من فصیح ترینِ عربی زبانان ام، به ویژه که از قریش ام). همچنین ادب الإمام علی به ویژه آنجا که در نامه مالک اشتر تجلی نموده، از تعابیری عالی و عباراتی جمیل و بلیغ جهت پرورش سیاستمداران حاکم بر بلاد اسلامی سرشار است. نویسندگان مهم ادب عربی، در نامه مالک اشتر ملاحظات فراوانی نموده و آن را اساس و نمونه ممتازی در پیوند ادب و سیاست تلقی کرده اند. بسیاری از آنان مقالات و رسائل ادبی خود را بر آن منوال تنظیم نموده اند؛ از آن جمله طاهر بن حسین (از مهم ترین افراد سلسله طاهریان در خراسان) که وقتی از سوی مأمون عباسی والی شهر رقّه شد، نامه ای ادبی ـ سیاسی خطاب به فرزندش نگاشت. در این پژوهش تلاش ما بر آن است این دو نامه (عهدنامه امام علی به مالک اشتر، و عهدنامه طاهر بن حسین به فرزندش) را از جهت مضمون با هم بسنجیم و معلوم سازیم تا چه میزان عهدنامه دوم از اولی تأثیر پذیرفته است.
عناصر القصه فی شعر عبد الوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توطدت العلاقه بین الشعر والقصه منذ القدیم، بما لم تکن القصه رائجهً فی الأدب العربی قدیماً فنجد شعراء یحکون فی ثنایا أشعارهم حکایات وقصصاً. ومع رواج القصه والفنون السردیه أصبحت القصه الشعریه أهم أسالیب البیان الشعری فی الشعر الحدیث کما أصبحت وسیله ناجحه من وسائل القناع والتناص. والقصیده الحرّه بما تحتوی علی الروح الجماعیه وتتّسم بالبنیه الدرامیه علی عکس الشعر القدیم القائم علی الذات الفردیه؛ تقتضی هذه البنیه إلی تشکیل البناء القصصی.
نقصُد فی هذه الدراسه تبیین عناصر القصه فی شعر عبد الوهّاب البیاتی مهتمین بأربع قصائد: «عن وضاح الیمن والحب والموت» وقصیده «موت المتنبی» و«مجنون عائشه» و«عذاب الحلاج» معتمدین المنهج الوصفی – التحلیلی. فقد عُنی البیاتی عنایه فائقه بالبناء السردی والدرامی وجاء بالمشکّلات السردیه. نجد أنه یروی بدل أن یشعره فقد تضافرت فی قصائده القصصیه عناصر القصه فهو کالسارد یتوقف علی الشخصیه ویخرجها من الغنائیه إلی الروائیه ویزوّدها بانفعالات وأبعاد مختلفه کما یهتم بتکوین الحیز القصصی و الزمن. والقصه عنده مکتسبه من التاریخ والأدب والأسطوره ویتغذی الشاعر من التاریخ دائماً.
بررسی انتقادی ساختار خمریات ابی نواس (دراسة نقدیة فی مبنی خمریات أبی نواس)
حوزههای تخصصی:
تطلق الخمریات علی الأشعار التی تتناول عالم الشراب، بدءا بالخمرة وأوصافها، مرورا بأوانیها وأشکالها، ورجوعا إلى مواطنها وکرومها ووصفا لمجالسها وما تضمّه من سقاة وندمان وغناء ولهو وطرب، وتتبّعا لتأثیرها فی النفس، ودبیبها فی مفاصل الجسد، وما یحصل منها من نشوة، وخیلاء، وما یجری فی مجالسها من طرائف ولطائف، وطقوس وشعائر، وغیر ذلک ممّا جعل القصائد الخمریة أو الأبیات التی تضمّها قصائد الشعر العربی فی هذا الموضوع، تحتل مکانة بارزة، وتکاد أن تکون نوعا مستقلا بذاته. لما تتمیّز به من خصوصیة الوصف، والسّیاق القصصی أحیانا، ومن أبعاد سیاسیّة واجتماعیّة فی بعض الأحایین، وأبعاد فکریة، وتأملیة ذات منحنی فلسفی ظاهر فی أحیان أخری. ولاشکّ فی أنّ أبانواس هو رائد الشعر الخمری أبدا. علی أنّه اتّخذ الخمرة مدخلا إلی عالم السیاسة، والسعادة، والجمال، والمعرفة، ومخرجا وحیدا من سجن المجتمع وسجن أعرافه، و تقالیده، ومأزق الوجود. بسبب هذه الأهمیة البالغة نعالج خمریاته من الناحیة الشکلیة حتّی تتبین الوجوه المتمیزة فی شکل خمریاته کمقدّمة لدراسة مضمون خمریاته فی مقال آخر.
عبدالحمید کاتب
جلوه های نحوی و بیانی در آیات قرآنی (1)
حوزههای تخصصی:
شخصیت عاذله در آیینه شعر جاهلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از موضوعات پرکارب رد در شعر جاهلی، عاذله (زن سرزنش گر) و انواع ملامت های وی نسب ت به شاعر و رفت ار و ک ردار او است. ترس از مرگ و تمایل به باقی ماندن نام نیک و قهرمان بودن، شاع ر را به افراط در انفاق مال و شجاعت و بی پروایی می کشاند، و از ط رف دیگر شاعر از فقر و مرگ و نیستی احساس نگرانی می کند؛ و از این رو دو شخصیت متضاد در شعرش جلوه گر می شود: یکی خود شاعر که در قالب فردی افراطی و بی پروا تصویر می شود، و دیگری عاذله که به صورت فردی عاقل و متعادل خود نمایی می کند. بین این دو شخصیت کشمکشی صورت می گیرد که در صورت گفتگویی خارج ی نم ود می یابد. این پژوهش به بررسی اسل وب و فن گفتگو در قصایدی که عاذله در آن حضور دارد، می پردازد، و نحوه حضور شخصیت عاذله را در شعر شاعران جاهلی به روش توصیفی- تحلیلی مورد بحث و تحلیل قرار می دهد. با بررسی این شخصیت، در قصاید شاعران بزرگی همچون؛ لبید بن ربیعه، حاتم طایی، النمر بن تولب، مخبّل السّعدی، عروه بن الورد، عنتره بن شداد، ابو ذؤیب الهذلی و کعب بن سعد الغنوی جایگاه زن در عصر جاهلی به عنوان شریکی عاقل وسخنگویی دانا مطرح می گردد؛ شریکی که به او حق استدلال و گفتگو داده می شود تا بتواند مرد را در مسیر داشتن اندیشه ی صحیح و متعادل، یاری نماید.
اسلوب اعتراض در بلاغت قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
هنر سازه ها در آیات تربیتی قرآن کریم (با تأکید بر نظریه تقابلهای دوگانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به هنر سازه های موجود در قرآن کریم با نگاه ساختارگرایانه و پساساختارگرایانه و تحلیل آن بر اساس نظریه های ادبی جدید، با تکیه بر آیات تعلیمی-تربیتی قرآن کریم، موضوع و محور اصلی این مقاله است. نظر به وسعت و گستره موضوع بناست تا هنر سازه تقابل را با نگاه به نظریه تقابل های دوگانه "نیکلای تروبستکوی" (1890-1938) در آیات تعلیمی و تربیتی قرآن کریم بررسی و تحلیل نماییم. سؤال اصلی مقاله این است که: جایگاه و چند و چون رویکرد تعلیمی و تربیتی در قرآن کریم چیست و جنبه های روساختی، ژرف ساختی و شالوده شکنانه هنر سازه تقابل های دوگانه در این آیات کدامند. در این مقاله مسائلی چون جایگاه ویژه فلسفه تعلیم و تربیت اسلام، اهداف تعلیمی – تربیتی و مفهوم آن با روش های خاص در آیات قرآن کریم به اثبات رسید و از حیث ساختار زیباشناختی به این نکته رسیدیم که آیات قرآن کریم مبتنی بر تقابل های دوگانه به ویژه تقابل های ژرف ساختی است. با توجه به اهمیت نقد نظریات ادبی غرب و بومی گرایی این نظریات از سویی و نبود این گونه بررسی ها ضرورت داشت تا به نقد نظریه تقابل های دوگانه "تروبستکوی" بپردازیم و در نهایت به نقد روش شالوده شکنی در این نظریه با توجه به نگاه نظریه پردازانی چون "دریدا" هم بپردازیم. در این مقاله به این سخن رسیدیم که اصل وارونگی تقابل های دوگانه به طور مطلق؛ و ترجیح عناصر منفی بر عناصر مثبت با نگاه شالوده شکنانه مورد نقد جدی است و با اتکاء به ارزش های دینی- الهی، این امر در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی مردود است.
مقایسه میان متنبی مشرق ومتنبی مغرب (ابواطیب احمدبن الحسین و ابن هانی اندلسی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی یکی از زمینه های نو و شوق انگیز است ومقایسه میان شخصیت ها و شاعران ممتاز در پهنه ی ادبیات عربی منافع فراوانی را در بر دارد. اما متنبی یکی از شاعران برجسته ی مشرق زمین است. و ابن هانی اندلسی نیز یکی از شعرای مشهور مغرب زمین که به متنبی غرب شهرت دارد هر دو هم عصر بوده و ابن هانی متاثر از متنبی بوده است. اما در این مقاله سعی شده تا میان خصوصیات فکر ی واخلاقی ونیز دواوین این دو شاعر مقایسه ای جامع شامل صورت پذیرد که به ترتیب عبارت است : از دلایل انتخاب موضوع‘ سابقه تحقیقات انجام شده ‘ بررسی چگونگی وضعیت سیاسی و اجتماعی نیمه ی اول قرن چهارم هجری در شرق و غرب ممالک اسلامی و سپس خلاصه ای از زندگی این دو شاعر به همراه برجسته ترین ممدوحان آنها و در ادامه چگونگی مقایسه بررسی دیوان دو شاعر از این جنبه اختصاص یافته و آنگاه مهم ترین قسمت‘ یعنی ‘ بررسی ومقایسه ای فنون شعری این دو شاعر با یدگیگر که اصلی ترین مرحله ی تحقیق را تشکیل می دهد فنونی شامل مدح‘ غزل ‘ فخر ‘ رثاء ‘ وصف ‘ هجو و حکمت و به لحاظ اهمیت قرآن و تاثیر آن بر ادبیات عرب فصل پایانی به ذکر ابیاتی چند در این ارتباط پرداخته شده و در نهایت نتیجه گیری کلی از تمامی مباحث به عمل آمده است.
ابزارهاى واژه فزائى در زبان عربى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت متداوم علوم و دستیابى پیوسته به یافته هاى نوین و در نتیجه پدیدار شدن کلمات و تعابیر تازه و نوظهور و تداول رو به فزونى اصطلاحات علمى و فنى در رشته هاى مختلف توجه دانشمندان علوم لسانى را در جهان عرب، بویژه از سده بیستم به این سوى، سخت به خود معطوف داشته است. هر چند از زمان طهطاوى تاکنون با هدف توانمندسازى و توسعه زبان عربى کوششهایى فردى و سپس گروهى در حال انجام بوده ولى براى دستیابى به نتایج بهتر بیشترین توجه به این امر معطوف شده است که با توجه به ساختار خاص این زبان، چگونه مى توان (1) دامنه تمهیدات شناخته شده و متداول راگسترش داد و (2) با نیم نگاهى به تمهیدات دیگر زبانها چگونه مى توان ابزارهاى واژه پرداز تا زه اى را تجربه کرد.
جلوه های تقلید و ابتکار در مقامات حریری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سده چهارم هجری، فنون بدیع به طور گسترده ای در نویسندگی (نثر فنی) رخنه کرده بود تا بدین وسیله تمام فنون ادبی را زیر شعاع خود ببرد. در این فضای پر التهاب، مقامات ـ یکی از انواع نثر فنی ـ پدید آمد. نخستین کسی که مقامات را در جامه جدید خود به رشته تحریر درآورد، بدیع الزمان همدانی بود. وی تکدی گری را موضوع اصلی و مکرر مقامه ها قرار داد؛ برای همه مقامات، یک راوی ثابت و یک قهرمان ثابت در نظر گرفت و بدین سان چهارصد مقامه نوشت که تنها پنجاه و اندی از آنها به دست ما رسید.
حدود یک قرن بعد در سده پنجم هجری، حریری بصری روی صحنه ادبیات آمد و به مقامات تکامل بخشید. با آنکه حریری در مقامات خود از همدانی تقلید کرده و خود نیز در مقدمه مقاماتش بدان معترف است، اما مقامات حریری با مقامات همدانی اختلاف قابل توجهی دارد. وی پنجاه مقامه با موضوعات گوناگون، اما منظم نوشت. مقامات حریری نسبت به مقامات همدانی طولانی تر و منظم تر است و صنایع بدیع در آنها گویاتر می نماید. نیز در برخی مقامات، خود به لفظ بازی وتعقید لغوی پرداخته است. از این رو می توان گفت که مقامات حریری دارای پدیده های متعدد ابتکاری است.