فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
66 - 85
حوزههای تخصصی:
واژه استغاثه از حیث معنایی، بلاغی و ادبی به معنای شفیع طلبیدن است. از دیرباز در ادبیات عرب نوعی شعر با درون مایه استمداد ظهور یافت که «استغاثه» نام گرفت و از دو ابزار معنوی و مادی «توکّل» و «تمسّک» بهره می برد که در پی تغییراتی در اوضاع جامعه هدف بود. با نگاهی به پژوهش های محقّقان حوزه ادبیّات و تاریخ ادبیات، می توان دریافت درون مایه های ادبی استغاثه در واقع، بیانگر مسئولیت اجتماعی و تعهد هنری شاعران بوده و نیک آشکار است که برای فهم عمیق تر چرایی سرایش این نوع اشعار، به کارگیری نظریه هایی که شناختِ جامعه و مردم خاص زمانی را بررسی می کنند، راهگشا خواهد بود. در پژوهش توصیفی‑تحلیلی حاضر، تلاش شده است تا از دیدگاه جامعه شناسی پیر بوردیو استفاده شود. بر مبنای این نظریّه، تعهد اجتماعی، عمل و کنش، بازتاب منش جامعه است. با تحلیل جامعه شناسی این مهم، آشکار خواهد شد که ساختارهای اجتماعی توانمندِ قشر حاکم، چه تأثیری بر قشر فرمان بر جامعه دارند. ازآنجاکه کُنش های ناآگاهانه به وجود آمده در ساختار اجتماعی دوران جاهلی و مقابله با اجبارهای صادره از قشر حاکم درنتیجه برخی تک بیت هایی با موضوع استغاثه بوده، در زمان حکومت مسلمانان بر اندلس عواملی همچون درگیری های دائمی اقتصادی و سیاسی، فساد اخلاقی حاکمان، حملات و فجایع منتج از جنگ های صلیبی سبب ساز تکوین این نوع شعر و تبدیل آن به صورت فن مستقل گردید. علاوه بر این، با توجّه به مدح قشر حاکم همراه استمداد در این نوع ادبی، در ادامه نیز چرایی عدم دوام مدح و هم تمرد و گلایه تدریجی علیه قوانین حاکم باگذشت زمان قابل بررسی است
دور التکرار فی مغالاه المعانی وتوجیه المتلقّی علی أساس نظریّه فان دایک (تطوّرات إیران الفضائیّه فی قناتی"العالم"و"العربیّه" أنموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
77 - 92
حوزههای تخصصی:
إنّ استخدام أیّ ظاهره من ظواهر الأدب فی الشعر والنثر لا یکون عبثاً ومن دون دوافع مسبقه وینطبق ذلک علی التکرار، فأصبح التکرار من التقنیات الواضحه لبناء النص الخبریّ، إذ یلعب دوراً بارزاً فی معالم الوصول إلی مضمون النص ونقل المعانی الخفیّه فی النصوص الخبریّه للمخاطب ویعدّ أداه إستراتجیّه قویّه تؤدّی إلی توجیه الانتباه إلی اللغه ذاتها وتنبیه المتلقّی إلی ما یریده المتکلم أو الکاتب؛ فإنّ وسائل الإعلام تستخدم التکرار قاصدهً ترسیخ غایتها الرئیسه فی أذهان الناس وهی تمهید الطریق لقبول السیاسات المتبعه فی هذه الوسائل.ویقوم البحث الراهن بتحلیل النصوص الخبریّه فی قناتی "العالم والعربیّه"، مرکّزا علی دور التکرار فی مغالاه المعانی وأهمیّته فی انتباه المخاطب إلی بعض المعانی الخاصّه علی أساس نظریّه "فان دایک"؛ حیث تشیر نتائج البحث إلى کیفیّه محاوله أصحاب وسائل الإعلام وأسالیبهم لغرس صوره إیجابیّه لأنفسهم أو للجهات المتبوعه وصوره سلبیّه للجهات المعارضه لسیاساتهم فی أذهان الجمهور باستخدام تقنیه التکرار. ولهذا تستخدم فی قناه العالم الإخباریّه الحکومیّه الإیرانیّه کلمات مثل "النجاح"و"السلمیّ"و"الدفاعیّ" کما تتکرّر کلمات مثل "غیر سلمیّ" و"التهدید" و"القلق الشدید" فی قناه العربیّه السعودیّه؛ لأن ترتیب الکلمات الإیجابیّه أم السلبیّه معًا فی نص إخباریّ یتسبّب فی إنشاء صوره إیجابیّه أو سلبیّه عن إیران، فیتمّ تسجیلها فی أذهان الجمهور والتکرار یعمل مثل مطرقه ترسّخ هذه الصوره الإیجابیّه أو السلبیّه فی أذهان المخاطبین.فتکمن أهمیه هذا البحث فی أنّ التکرار هو من أکثر التقنیات المستفاده لنقل الرسائل الخفیّه إلی الجمهور، والتی حظیت باهتمام إعلامیّ کبیر، لا سیّما فی السنوات الأخیره، خاصّهً فی الأخبار المتعلّقه بإیران، حیث إنّ معرفه أسالیب استخدام هذه التقنیه فی وسائل الإعلام تزید من معرفه الجمهور الإعلامیّه.
بررسی گفتمان موقعیتِ تسلیم و امید به خدا در سوره کهف بر اساس نظام نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
88 - 108
حوزههای تخصصی:
در زبان شناسی نقش گرا معنای بافتی متون، محصول پیوند متن و موقعیتی است که در آن تولید می شود. مهم ترین کارکرد این نوع از نگاه در قرآن کریم آشکارسازی زوایای پنهان معنا در آن است. ضرورت این نوع از نگاه در بیان و اثبات این فرضیه است که بافت موقعیت مطرح شده در نظام نقش گرا، به واسطه تعیین دقیق معنا به عنوان یک قرینه اساسی در فهم، می تواند به طور مستقیم بر معنای آیات قرآن کریم اثر داشته باشد. برای مثال موقعیت تسلیم و امید به خداوند در سوره کهف، آشکارکننده ابعاد مختلف تسلیم از جنبه فردی، اجتماعی و اعتقادی است. در این پژوهش سعی شده است با در پیش گرفتن روش توصیفی - تحلیلی با بررسی آیاتی از سوره کهف که تسلیم و امید به خداوند را مطرح کرده اند به تبیین ارتباط گفتمان موقعیت این مقوله ها با متن و ارتباط لایه های سه گانه بافت موقعیتی(گستره، منش و شیوه سخن) با لایه های معنایی زبان (فرانقش اندیشگانی و بینافردی و متنی) پرداخته شود. از جمله رهیافت های حاصل شده آن است که آغازگر های مرکب (متنی- ساختاری) در موقعیت تسلیم بیشترین بسامد را دارا هستند که نشان از ارتباط حروف ربط با موقعیت دارد. تکرار در بافت موقعیتی تسلیم و امید به چندین شکل نمود می یابد همچنین استعمال «رب» با ضمیر متصل «نا» و «ی» در هر سه رویداد یعنی (داستان جوانمردان، واقعه تحدی و داستان صاحبان باغ) مشاهده نمود. عنصر معنایی این ترکیب اضافی همان امید به رحمت خداوند است که بافت موقعیت در شکل دادن آن نقش اساسی ایفا می کند.
معناداری قصیدة النثر از منظر مبانی هرمنوتیک گادامر (تحلیل نمونه هایی از اندیشه ها و اشعار ادونیس و انسی الحاج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
22 - 34
حوزههای تخصصی:
قصیده النثر در چارچوب تفکر جنبش ادبی «مجله لبنانی شعر» و به مثابه نمود ادبی از اندیشه ی هستی شناسانه ی این جنبش، به دنبال کشفِ گونه ی دیگر از جهان و روابط میان اشیاء است. در این نمود ادبی، زبان شعر ساختار از پیش طراحی شده را رها ساخته و هستیِ دیگرگونه را به نمایش می گذارد. ازاین رو، فهم چنین متونی که دارای معانی فلسفی است در چارچوب نظریه های ادبی و نقدی میسر نیست و از این طریق نمی توان گستره ی معنایی آن متون را تحلیل نمود و ممکن است تحلیل ها به تک معنایی و سلطه مؤلف ختم شود. بر این اساس دریافت ابعاد معنایی چنین متونی مستلزم کاربست رویکردهای فلسفی است. هرمنوتیک فلسفی که بر بنیادهای فلسفه ی هستی شناسانه استوار است در باب تفسیر متن امکان دریافت های وسیعی را برای خواننده فراهم می کند. در راستای ضرورتِ یافتن رویکردی معناگرا برای تحلیل این نوع ادبی و پرده برداشتن از وجوه ادبیّت و زیبایی خاص آن، در این جستار از یک سو با کاربست تئوری گادامر- فیلسوف آلمانی به تفسیر سطرهایی از قصیده النثر پرداخته شده است و از طرف دیگر همسویی نگاه نظریه پردازان قصیده النثر با مبانی هرمنوتیک فلسفی در خصوص مسائلی از جمله سنت، زبان و روش گریزی - مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در باب نتایج به ویژه آنچه از تحلیل نمونه ها به دست آمده باید گفت اندیشه های ادونیس یا انسی الحاج و یا دیگر صاحب نظران مجله لبنانی شعر در بسیاری از مؤلفه های خود با مبانی هرمنوتیک گادامر همسو هستند به ویژه در باب نفی نگاه ابزارنگری به زبان و هستی بخشی به آن، تعهد به سنت های سیال و زوال ناپذیر.
المنجز الإبداعی العراقی المعاصر مرجعیه قرائیه أم مرجعیه مجتمعیه، بحث تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
31 - 40
حوزههای تخصصی:
إن خصوصیه المنجز األدبی وتمظهراته تفرض سؤاال معرفیا حول أیهما أکثر تأثیرا فی صیاغه نسق إبداعی محدد، هل هو الحقل البیئی المجتمعی أم قراءات الإدیب، بغض النظر عن اتساقها أو عدم اتساقها مع البیئه المجتمعیه؟ وأیهما األقدر على رسم المحددات المباشره وغیر المباشره فی حقل اإلنتاج األدبی؟ وأیهما تمثل معرفه متعالیه ومعرفه محایثه للنص اإلبداعی؟وعلى هدی الرؤیه السابقه، سیتبنى البحث تحدید األطر المنهجیه وآلیات التطبیق فی قراءه طبیعه تکون المنجز اإلبداعی، وعلى وفق المفردات اآلتیه: اعتماد المقاربه البحثیه المرتکزه على المرجعیات الفکریه والثقافیه، وتحدید أثرها فی تبیئه المفاهیم المنهجیه، واألسئله الوارده فی البحث تحدد نمطا إجرائیا یکون مقدمه لسلسله من العملیات الالحقه التی تستلزم إجراء استبانه للمبدعین، بوصفهم عینه الدراسه، لتوضیح وتحلیل طبیعه الظاهره التی یتبنى البحث قراءتها؛ ومن المجموع اإلجرائی المتقدم تتحدد استنتاجات البحث، بوصفه نوعا متخصصا من اإلجراء.
نشانه شناسی رمزگان های زبانی در سروده «هجره عروه بن الورد» از کاظم السماوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی رمزگان های زبانی، یکی از روش های نوینی است که ناقدان و پژوهشگران در بررسی و تأویل متون ادبی و به ویژه شعر به آن اهتمام ورزیده اند. این دانش، از مفاهیمی اساسی شکل می گیرد که نشانه ها به وسیله آن، معنا و مفهوم ویژه خود را می یابند. «کاظم السماوی» از جمله شاعران توانای معاصر عراق است که نشانه ها، رمزها و اسطوره ها، بیشترین محتوای ادبی اشعار او را به خود اختصاص داده اند. سروده «هجره عروه بن الورد» از جمله قصاید برجسته ای است که شاعر در آن، مجموعه ای از رمزگان های زبانی را در خدمت ارائه بهتر مفهوم و مقصود خود به کار برده است. این پژوهش کیفی، به شیوه توصیفی- تحلیلی، با استفاده از نسخه های خطّی و کتابخانه ای، به بررسی این قصیده برای یافتن مهم ترین رمزگان های زبانی آن و بیان ارتباط آن ها با زندگی شاعر از یک سو و نقش آن در هماهنگی قصیده از سوی دیگر، پرداخته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که نشانه های شخصیّت شاعر و گرایش های شخصی او در رمزگان های مربوط به صاحب متن و عنوان تجسّم یافته است و در خدمت بیان اهداف شاعر قرار گرفته اند؛ همانطور که یکپارچگی قصیده به کمک رمزگان های زیبایی شناختی و بینامتنی به اضافه دیگر رموز محقّق شده است که این امر، بر ارزش ادبی قصیده افزوده است.
مؤشرات منهج السید مرتضى العسکری فی إثبات عدم تحریف القرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و پنجم یهار و تابستان ۱۴۰۱ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
83-112
حوزههای تخصصی:
هدفت هذه الدراسه إلى تحلیل محتوى کتاب "القرآن الکریم وروایات المدرستین" (ثلاثه أجزاء) بالمنهج الوصفی _ التحلیلی لاستخراج الخصائص المنهجیه للعلامه العسکری لإثبات عدم تحریف القرآن ومقترحاته لاستخدامها للرد على الشبهات الأخرى. بناءً على نتائج البحث، وبغض النظر عن المؤشرات العامه لمنهج بحث العسکری فی الرد على الشبهات، بما فی ذلک "تحدید الشبهات الرئیسه"، و "استخدام المصادر ذات الصله جنباً إلى جنب مع المصادر الرئیسه قید المناقشه" و "فحص تطور الروایات للتعبیر عن ضعف الإسناد والنص "، یمکن ذکر العوامل الثلاثه "الاستخدام السلیم لنظریه الوحی البیانی"و" تطور معنى المصطلحات الإسلامیه "و" دراسه الظروف الاجتماعیه والتاریخیه فی وقت الأحداث "على أنها ابتکاراته رداً على هذه الشبهات. وتمییز منهجه عن أعمال العلماء بعده نقاط: 1. من خلال التعرف على الشبهات المتوازیه وتجنب التعامل مع الشبهات الهامشیه أو المتکرره أو المتداخله، فإنه لم یکن منفعلاً تجاه الخصم للانخراط فی الانتباه إلى الشبهات المتعدده. 2. جمع أقوى أسباب الشبهات (وإن کان من مصادر مختلفه) حتى تکون الردود شامله وحاسمه. 3. بالنظر إلى مبدأ تغییر التصورات للقضایا والموضوعات فی مجرى التاریخ وربط النظام البیئی التاریخی للأحداث، فقد زاد من نطاق وعمق تحلیله.
السرد البانورامی ومؤشراته فی روایه "فرانکشتاین فی بغداد" لأحمد سعداوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
44 - 59
حوزههای تخصصی:
السرد البانورامی من الأنساق السردیه التی تم توظیفه فی الروایه العربیه الجدیده. الشکل السردی الجدید الذی له طابع شمولی وممتد وقوه بصریه فائقه بما یکون مقتضباً من تقنیه البانوراما من تقنیات الفن الفوتوغرافی. فهو یتیح للروائی أن یبنی روایته علی أساس المشاهد واللقطات التجسیدیه کما یساعده فی تسریع السرد وتعطیله والخوض فی تفاصیل المواد المحکیه لتعکس بشاعه الماده أو تحبیذها أکثر أثراً وثقه فی المتلقی. نظراً إلی توظیف السرد البانورامی فی روایه فرانکشتاین فی بغداد، لأحمد سعداوی، تتوخی هذه المقاله، دراسه هذا النمط السردی ومؤشراته الأساسیه فی هذه الروایه التی تتجسد بعض القضایا العراقیه فی العصر الراهن، وهی تعد من مشروع الروایه الجدیده التی تقمصّت بالفنون والأشیاء الجدیده وظهرت فی الأنواع والأشکال المختلفه وهذه الدراسه تمارس دراسه هذه القضیه وتنوی الکشف عن إحدی أنساقها. قد تخلّصت النتیجه إلی أن الروایه تتمتع بالخصائص المتمیزه علی صعید العناصر الروائیه تقتربها بالسرد البانورامی؛ فالروائی یروی الأحداث حسب الرؤیه الخلفیه أو الفوقیه برصدها علی البعد. کما نجد أن سعداوی التقط الأحداث والمشاهد بالطابع الشمولی والواقعی بحیث کأنها تجری تجاه أعیننا بصوره کامله کما یسجل الکامیرا، إذن یمکننا معاینه القوه البصریه للأحداث بجلاء فی الروایه، لإمکانیه السرد البانورامی فی تجسید الأشیاء وتصویرها.
بررسی جلوه های رئالیسم جادویی در رمان "وقائع المدینه الغریبه" اثر عبد الجبار العش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
30 - 47
حوزههای تخصصی:
این پژوهش قصد دارد تا ضمن واکاوی مؤلفه های رئالیسم جادویی در رمان تونسی "وقائع المدینه الغریبه"، دریابد که "عبد الجبار العش"، نویسنده این رمان، چگونه با تکیه بر ژانر رئالیسم جادویی یا نمایش واقعیت ها از دریچه امور شگفت انگیز و خیالی توانسته است به آسودگی به بیان مشکلات و کاستی های سیاسی و اجتماعی بپردازد. موفقیت این رمان عربی در دریافت جایزه ادبی کومار تونس و ناشناخته بودن این رمان نویس تونسی در میان جامعه ادبی و دانشگاهی ایران، یکی از ضرورت های این پژوهش را تببین می کند؛ مورد بعدی بیان یک سری انتقادات سیاسی و اجتماعی در این رمان است که تنها به جامعه تونس محدود نمی شود و به گونه ای با مسائل جامعه امروزی ما نیز هم پوشانی دارد. نگارندگان پژوهش، پس از بررسی این رمان به روش توصیفی-تحلیلی دریافتند که نویسنده با تکیه بر مؤلفه هایی مانند: طرح وقایع شگفت انگیز، نمادپردازی، تقابل مدرنیته و سنت، درون مایه سیاسی-اجتماعی و همچنین توصیفات اکسپرسیونیستی -که ازجمله مؤلفه های مشترک داستان های رئالیسم جادویی شمرده می شوند- موفق شده است، عمق و گستردگی مشکلات اجتماعی و سیاسی جامعه تونس را بیان کند و از این رهگذر با آگاهی دادن به خواننده، او را برای ایجاد تغییر در جامعه ترغیب سازد. العش در این داستان، مرز واقعیت و خیال را کم رنگ می سازد. او زبان طنزآمیز خود را به عنوان چاشنی به خدمت می گیرد تا بتواند تلخ ترین و سیاه ترین وقایع روز جامعه را در قابی جذاب برای مخاطبان خود به تصویر بکشد. پس از طرح وقائع شگفت انگیز، حضور نمادها در این داستان سهم چشم گیری را به خود اختصاص می دهد. علت این امر آن است که کشف امور پیچیده برای ذهن مخاطبان از جذابیت بیش تری برخوردار است؛ بنابراین العش در شخصیت پردازی و هنگام بیان انتقادات خود، نمادپردازی را چاره کار خویش قرار می دهد.
دراسه أسلوبیه لتصویر التشاؤم لدى فدوى طوقان قصیده خریف ومساء نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
121 - 138
حوزههای تخصصی:
الدراسات الأسلوبیه هی البحث عن الخصائص اللغویه للعمل الأدبی والکشف عن الجوانب الجمالیه فی الآثار الأدبیه الخاصه بشاعر أو کاتب ما بواسطه معالجه بعض الجوانب الأسلوبیه فی مضمون محدد باستخدام أدوات البحث الأسلوبی. فدوى طوقان شاعره فلسطینیه عاشت فی ظروف سیاسیه واجتماعیه حرجه غیر مواتیه، حیث انعکست آثار هذه الظروف السلبیه فی أشعارها. قصیده خریف ومساء من أهم القصائد التی تعکس التشاؤم المسیطر علی الشاعره والفضاء الشعری لها. استخدمت طوقان فی هذه القصیده اللغه الدلالیه والإیحائیه الممتازه والمسلمات والمنبهات الأسلوبیه البارزه للتعبیر عن تشاؤمها، وهذا ما تمتاز به القصیده. من ثم، یسعی هذا البحث أن یعالج أسلوب التعبیر عن التشاؤم فی قصیده خریف ومساء لفدوى طوقان کنموذج من شعرها من خلال استخدام النظریات الأسلوبیه فی المستویات الإیقاعیه، والبیانیه والنحویه معتمدا علی المنهج الوصفی التحلیلی. تشیر نتائج البحث إلی أن سیطره روح التشاؤم علی شعر فدوی طوقان نتیجه طبیعیه للنکبات والممضات التی حلت بها من جهتین: الأولی مأساه أسرتها وفقدان أخیها وآلام الفراق، والأخری الخیبات المتتالیه التی توالت فی المستوی السیاسی وخاصه فی الارتباط بالقضیه الفلسطینیه، مما جعل الشاعره فی دائره الیأس والتشاؤم وعدم الثقه بالکون وجعل الموت والزوال یحومان علی فکرتها وخیالها. ظل التشاؤم والاعتراف بالمصیر المحتوم للإنسان مرتبطان باللغه الشعریه لطوقان وأسلوبها الخاص فی التعبیر عن معانی الیأس والتشاؤم. الألفاظ والأصوات فی قصیده خریف ومساء تتأتی وفق سیطره روح التشاؤم علی الشاعره فی التعبیر عن مشاعرها التشاؤمیه وهواجسها النفسیه. وکذلک وظفت طوقان الأسلوب الاستفهامی والصور البیانیه لبیان غموض مستقبلها وقتامه مصیرها وعدم إمکان تحقیق آمالها کما جعلت أسلوب الانزیاح کوسیله للغرض ذاته.
المفارقات الزمنیّة في روایة «عائد إلی حیفا» (دراسة علی ضوء نظریة الترتیب الزمنيّ لجیرار جینت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الزمن عنصر أساسی یربط المقاطع السردیّه و الحوادث علی التسلسل الخطی للزمن فی الروایه الکلاسیکیّه، أو علی عدم التسلسل المنطقیّ للزمن فی الروایه الجدیده. فی هذا الأسلوب من السرد، للزمن إمکانیه الانفتاح علی الماضی و المستقبل من خلال الاسترجاعات و الاستباقات الزمنیّه کما استخدمهما غسّان کنفانی فی روایته «عائد إلی حیفا». فی الحقیقه، اهتمّ کنفانی بخرق الترتیب الزمنیّ و تیار الوعی وبذلک یمنح الروایه التمیّز والفراده، و یدلّ علی التشرّد و التحیّر الشخصیات بشکل فنّی. تستهدف الدراسه البحث عن وظیفه المفارقه الزمنیّه اعتماداً علی المنهج الوصفی_التحلیلی، لکی تبیّن مدی تأثیرها علی المخاطب، ودورها فی التعرّف علی الشخصیات و الحوادث. وصلت الدراسه إلی أنّ الاسترجاعات الخارجیّه وردت 31 مرّه فهی قد حظت بأوسع مجال فی خلق المفارقات الزمنیّه؛ تتمثّل الاسترجاعات بکافّه أنواعها عبر الدیالوج و استثاره ذکریات الحرب و التشرّد من خلال آلیات الحواس، اللحظه الحاضره، و الفضاء مثل الشاطئ، الشوارع، البیوت؛ هذه الاسترجاعات خاصّه بنوعیها الکامل والتکمیلی تساعد السارد على تقدیم معلومات شامله حول تشرّد الفلسطینیّ أثناء نکبه فلسطین فی عام 1947م، والحکی عمّا جرّبه النّاس من الإرهاب عبر الترحال والاغتراب طوال قرن العشرین. یأتی شخصیه سعید بالاستباق التقریری و الإیحائی 7 مرّات لتبلور الوعی فی عام 1967م. قام کنفانی بتوظیف الاستباقات الزمنیّه للتعبیر عن انتظاره للحرکه الإیجابیّه تجاه الوطن وتفاؤله بأنّ الشعب سیدفع أی ثمن فی سبیل الأهداف الوطنیّه.
الإحاله الضمیریه ودورها في التماسک النصي (سوره الرعد أنموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص من أهم مباحث علم اللغه الوظیفی هی نظریه التماسک النصی التی تبحث فی العوامل التی تربط عناصر النص ومکوناته، وهذه النظریه تشتمل علی أدوات وعناصر مهمه ولازمه لتحلیل أی نص ما، من أهم هذه العناصر وأکثرها انتشارا وظهورا علی سطح النص عنصر الإحاله الذی یقوم بوظیفته الإحالیه عن طریق مجموعه من الأدوات، ویجعل النص وحده متلاحمه ومترابطه ومتماسکه. نحاول من خلال المنهج الوصفی التحلیلی، دراسه وتحلیل الإحالیه الضمیریه لسوره الرعد ومدى استخدامها فی ترابط وتماسک وانسجام نص السوره. من أهم النتائج التی توصل البحث إلیها أن الإحاله الضمیریه بکل أنواعها ساهمت بشکل فعال فی تحقیق الحرکه وال دوران بین آیات سوره الرعد وقامت بوظیفه هامه فی تحقیق التماسک النصی بین أجزاء الآیات من خلال رجوع اللفظ المحیل إلی المحال إلیه، وأن الإحاله فی السوره المدروسه استخدمت بکثیر بصوره نصییه قبلیه، کما أنه جاءت الضمایر المحیله إلی الله تعالی ورسوله الکریم والکفار و المؤمنین بکثیر؛ الأمر الذی یدل دلاله واضحه علی الاتساق الظاهر والترابط النصی لنص السوره، وکثره استخدام الضمائر المحلیه إلی الله والنبی والمؤمنین تدل علی الإصرار على تثبیت الربوبیه والخالقیه والتأکید له کما أن جمیع الإحالات إلی الکفار جاءت بصفه عامه قبلیه نصیه. الکلمات المفتاحیه: القرآن الکریم، سوره الرعد، التماسک النصی، الإحاله الضمیریه. الکلمات المفتاحیه: القرآن الکریم، سوره الرعد، التماسک النصی، الإحاله الضمیریه.
آلیات انسجام النص القرآنی فی آیات التعامل بین المؤمنین سور المؤمنون، ولقمان والحجرات أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
105 - 120
حوزههای تخصصی:
یعد الانسجام أحد المعاییر النصیه التی اهتمت به الدراسات النصیه الحدیثه فی سعیها لإیجاد صله وثیقه بین الجمل من جهه، والفقرات من جهه ثانیه امتدادا إلى مستوى الخطاب؛ وتکمن أهمیه الانسجام فی عملیه الفهم والتفسیر؛ إذ یرتبط الانسجام بالخطاب ککل ولا یتوقف على مستوى الجمل والفقرات فقط. تأتی هذه الدراسه لتکشف معیار الانسجام فی آیات التعامل بین المؤمنین فی القرآن الکریم من خلال سور المؤمنون، ولقمان والحجرات، لما فیها من الدعوه إلى الفضائل الأخلاقیه، حیث تکشف عن جمالیه التلاحم بین عناصر السور وتبرز علائ المناسبه بین آیاتها ومقاطعها ومناسبه السور لمقاصدها. وتشکل البحث على رکنین أساسین: أولهما الترابطی السطحی الذی یقرب للاتساق؛ وثانیها الترابط المعنوی الذی یقرب للانسجام. یکمن هدف هذا البحث فی فک ربط مناهج الانسجام بالمعاییر الأخلاقیه فی السور. أما النتائج تشیر إلى أن علاقه المناسبه بالمعنى العام من خلال السور المذکوره، فتنشئ نظاما مکملا، ویشع ملامح التربیه والتهذیب بإیحاءات بالغه الوقع والتأثیر ولا تقبل التفکیک والتجزئه، فینشئ کل سوره، منفرده شبکه دلالیه مختصه بها تاره، وتاره یحاول البحث وراء تقریر التناسب بین السور المذکوره؛ لذلک تقوم نظریه الانسجام على تقریر الغرض الذی یبحث عنه المقال؛ إذ هی شدیده الصله بالوقع والتأثیر على وجدان المتلقی وتشحن الطاقه الإیمانیه الإیجابیه مستمده من غرض التربیه الإنسانیه.
بازنمایی جایگاه زن در جامعه سنتی رمان های میرال الطحاوی؛ الخباء و نقرات الظباء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
35 - 50
حوزههای تخصصی:
احساس نیاز به بازگو کردن حقایق جامعه، نویسنده را به خلق آثاری وا می دارد که بافت و درون مایه ای اجتماعی دارند. جامعه شناسی ادبیات با بررسی محتوای آثار ادبی و رابطه آن با فضای اجتماعی، نشان دهنده جهان بینی حاکم بر متن است؛ بنابراین بررسی فرهنگ و رفتار افراد در آثار نویسنده می تواند به شناخت جامعه وی منجر شود که این امر، بدون تردید سنگ بنای نخست و گامی مؤثر در جهت اصلاح ارزش ها و هنجارهای نادرست نهادینه شده در دل این جامعه است. از این رو، بررسی جایگاه زن عرب در جامعه سنتی ترسیم شده در رمان های «الخباء» و «نقرات الظباء» نوشته میرال الطحاوی، با روش توصیفی تحلیلی امری ضروری می نماید. چنین به نظر می رسد که نویسنده با طرح مسئله اصلی رمان بر محوریت زنان و سیطره فرهنگ عامه گذشته، آشفتگی ها، تحقیر و خوار داشت، ظلم پذیری و سلطه سنت، تصویری تک بعدی و اغلب یک وجهی از یک زن منفعل عربی در محیطی بدوی و احیاناً حضری را به تصویر می کشد که تسلیم گفتمان حاکم است و اگر به ندرت تمردی دارد، این تمرد به تغییر و بهبود وضعیت وی در خانواده و جامعه منجر نمی شود. می توان دریافت که زن کامل با تمام وجوه منشوری در جامعه مورد نظر نویسنده، جایگاهی ندارد و قهرمانان زن نه تنها تلاشی برای رهایی از قید و بند سنت ندارند، بلکه در ظلم به خود و زنان همانند خویش با گفتمان غالب همگام می شوند تا کورسوی امید به تحول در میان شخصیت های زن به خاموشی گراید.
مزاحم العقیلیّ، العاشق المنسیّ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
107 - 136
حوزههای تخصصی:
مزاحم العقیلیّ شاعر أُموی فحل، ولکنّه شاعر غیر مشهور. ربما لأنّه أدار ظهره للشّهره ؛ إذ ظلّ مقیماً فی بادیه قومه، یعیش حیاه بسیطه، هادئه، بعیده عن صخب مراکز النّشاط -الأدبیّ والسیاسیّ- فی الدوله الأمویه. وفی البادیه کان مزاحم بعیداً عن أسباب الشّهره، ولکنّه کان قریباً من نبض الحیاه. فلقد هیّأت له حیاه البادیه أسباب التأمّل العمیق فی الطّبیعه، وأرهفت أحاسیسه، فتلمّس ما فیها من جمال. وترک ذلک کلّه أثره فی صوره الشّعریه، ولاسیّما صوره المرأه، حتّى لیمکن القول إنّ إحساسه بالمرأه لم یکن ینفصل عن إحساسه بالطبیعه؛ الطبیعه البکر التی ظلّت بمنأى عن ید الإنسان.
التحلیل النقديّ للخطاب الشعريّ عند إیهاب الشّلبي؛ قصیده أیّار یوقظني السّاعه الستّون وفق نظریه لاکلو وموف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدُّ التحلیل النقدی للخطاب حقلاً معرفیّاً جدیداً لمشاکسه الخطاب وبلوغ الفهم الحقیقی عنه بعد الدخول فی مکنوناته عبر مجموعه من طرق ومناهج التحلیل. ویکتسب التحلیل النقدیّ للخطاب أهمیته من خلال الدمج بین تحلیل الخطاب ودراسه البیئه المحیطه التی تؤثر فی تکوین الخطاب ودراسه العلاقه الجدلیّه بین الخطاب والسّلطه ومن ثمَّ محاوله تحدید الاتجاه الإیدیولوجی للخطاب. وقد تعدّدت مذاهب التحلیل النقدی للخطاب ومناهجه، حیث یعکف المشتغلون بحقل التحلیل النقدی للخطاب علی دراسه الخطاب بعد التبّنی الواعی لمجموعه من الطرق والمکانیزمات الأساسیّه بغیه خلق المعرفه. والاتجاه النقدیّ عند لاکلو وموف هو من أهمّ مناهج التحلیل النقدیّ للخطاب، إذ یتّسم هذا الاتجاه بالقراءه المحایثه للخطاب والترکیز علی الدّوال وعملیّه التهمیش والإبراز والبلوره ودراسه الدوال المتشظّیه والبؤره الدّلالیّه المرکزیّه داخل الخطاب تحت ما یسمّی التمفصل وهذا هو المنهج المتبّع فی دراسه شعر إیهاب الشّلبی من خلال العکوف النقدیّ علی دراسه قصیده «أیّار یوقظنی» التی أنشدها الشاعر فی الذکری السنویّه السادسه للنکسه عام 2008م. وتشیر النتائج إلی أن القصیده تکتظُّ بمجموعه من الدّوال المتغیّره فی التعبیر عن الواقع العربیّ وسلبیّه الواقع السیاسی بغیه تعریه هذا الواقع المأزوم والدّلاله المرکّزه تتمفصل وتتمحور حول الترکیز علی فعل المقاومه والخروج أو التّأکید علی رخو الحضور العربیّ فی البعدین المختلفین کما یعمل الشاعر علی تهمیش الآخر الأجنبیّ والعربیّ الذی ینطوی علی نفسه من دون الخروج والاندفاع وفعل الإبراز من خلال بلوره فعل المجابهه والترکیز علی الفعل التاریخی المقدس الذی تکمن فاعلیّته فی طرد الأجنبیّ عند الشاعر وتهمیش الآخر الغاصب وترسیخ أحقیّه الشعب الفلسطینیّ ورفض اغتصاب الأرض وهی لأصحابها الحقیقیین وإدانه الموقف المتخاذل للحکام العرب تجاه الاحتلال.
ظاهره التضاد و دوره فی الترابط النصی فی دیوان رسائل الحنین إلی الیاسمین لغاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
137 - 152
حوزههای تخصصی:
یتکون النص الشعری الحدیث من التعبیرات التی تعکس مشاعر الشاعر المعاصر، وفق المؤثرات السیاسیه والاجتماعیه التی عاشها. والقارئ المعاصر بحاجه إلى معرفه العلاقات الداخلیه فی النص الشعری لفهم تلک المشاعر والتعبیرات، وذلک بمساعده آلیات تبین هذه العلاقات؛ منها الاتساق المعجمی من خلال علاقات داخلیه متشابهه أو مختلفه کالتکرار والتضام، والذی یدل علی علاقه نسقیه متمایزه کالتضاد، والجزئیه، والکلیه، والعموم والخصوص، والترتیب والمجاوره . وبما أن التضاد یؤدی دورا هاما فی التماسک النصی ویخلق عالما متشابکا من العلاقات التی تحتضنها اللغه ولاسیما اللغه الشعریه؛ فقد قمنا بمعالجه هذه التقنیه التعبیریه فی دیوان رسائل الحنین إلی الیاسمین لغاده السمان، وتناولنا کیفیه استخدام هذه الظاهره فی الدیوان المذکور، محاولین استخراج المعانی الکامنه فیها، معتمدین على المنهج الوصفی التحلیلی. تشیر النتائج إلی أن ظاهره التضاد بأقسامها اللفظیه، والمعنویه والتصویریه فی شعر غاده السمان قد جعل نصها الشعری نصا منسجما، مما یدل علی اهتمام الشاعره باختیار المفردات المناسبه التی تعبر عن مشاعرها؛ وتعکس متناقضات حیاتها؛ بین الحنین إلى الوطن والعیش فی الغربه، والحب والکره، والموت والولاده، والصدق والکذب، والبکاء والضحک، والغرب والشرق، کما تنادی بجرأه بالتساوی بین المرأه والرجل.
التحلیل النفسي للشخصیة الخاضعة في روایة "بین القصرین": شخصیة أمینة نموذجاً (على أساس نظریة کارین هورني)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعتبر النقد النفسی الیوم من أهم مقاربات النقد الأدبی. کانت کارین هورنی طالبه فروید؛ وقد انتقدت بعض نظریاته على الرغم من تأثرها به. ذکرت هورنی فی نظریتها عن التناقض الأساسی أن المرض النفسی هو نتیجه علاقات عنیفه وغیر طبیعیه بین الناس والأطفال. لذلک، وفقاً لنظریه هورنی، فإن الطفوله هی العامل الأکثر تأثیراً فی ظهور أنواع الشخصیه (العاطفیه -الدیکتاتوریه- الانعزالیه)، والتی أصبحت فیما بعد أساساً لتحلیل بعض الأعمال الأدبیه. یعد نجیب محفوظ أحد أبرز الکتاب فی العالم العربی، فقد قام بتألیف روایات تتوافق فیها العدید من الشخصیات مع نمط هورنی بسبب الصراع الداخلی. فی هذا البحث، سنقوم بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی لمحاوله فحص الأبعاد النفسیه المختلفه لإحدى الشخصیتین الرئیسیتین فی الروایه الأسریه والاجتماعیه «بین القصرین» وهی أمینه أم الأسره تُعرف بالشخصیه الخاضعه. تشیر النتائج إلى أن أمینه هی مثال واضح على نوع الشخصیه الخاضعه. من سمات الشخصیه الخاضعه، الاستسلام وضعف الثقه بالنفس أو انعدامها، وهو نوع من العلاقه بین العله والمعلول، وهی تتجلى أکثر من غیرها فی شخصیه أمینه.
تشابه المفردات شکلا أو مضمونا ودورها فی العملیه التعلمیه عند متعلمی اللغه العربیه من الناطقین بالفارسیه دراسه الأخطاء المفرداتیه فی مهاره التعبیر المکتوب للطلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن اللغه الفارسیه تختلف عن اللغه العربیه، من حیث البناء والقواعد؛ ولکن بینهما قرابه، من حیث المفردات شکلا أو مضمونا أو کلیهما. یبدو أن الاشتراک اللغوی یعد فرصه متاحه لمتعلمی اللغه العربیه من الناطقین بالفارسیه من ناحیه، کما هو یعد خطرا لهم من ناحیه أخرى. یعد هذا الاشتراک فرصه کبیره للناطقین بالفارسیه؛ لأنهم لا یضطرون إلى القیام باستقصاء معنى کل مفرده یسمعونها أو یقرؤونها فی المعجم، مثل ما یعمل الأروبیون وأهل اللغه الصینیه فی تعلم اللغه العربیه، بل الناطقون بالفارسیه لدیهم المخزون اللغوی الذی یغنیهم عن المراجعات المکرّره للمعجم بواسطه هذه المفردات المشترکه. ولکن المتعلم قد یواجه المشکله فی هذه المرحله؛ لأنه یظن أنه قد فهم معنى المفرده؛ ولکن هذا الظن خاطئ، ولهذه المفرده معنى آخر فی اللغه العربیه. على هذا، یهدف هذا البحث إلى معرفه دور هذه المفردات فی عملیه تعلم اللغه العربیه مستعینا بدراسه الأخطاء التحریریه لمتعلمی اللغه العربیه من الناطقین بالفارسیه فی توظیف المفردات المتشابهه باستخدام اختبار فی مهاره الکتابه الأولى اعتماداً على المنهجین المسحی (إجراء الاختبار) والتحلیلی (التحلیل التقابلی وتحلیل الأخطاء). فیشمل الحقل الدراسی أقسام اللغه العربیه فی مرحله البکالوریوس بجامعات إیران الحکومیه. وتتناول عینه الدراسه 94 متعلما فی فرع اللغه العربیه وآدابها فی مرحله البکالوریوس؛ أما حدود الدراسه لإجراء الاختبار فتشمل تسع جامعات: طهران، والعلامه الطباطبائی، والخوارزمی، والزهراء، وجیلان، وشیراز، وبوعلی سینا، والفردوسی، وأراک. تظهر النتائج أن متعلمی اللغه العربیه من الناطقین بالفارسیه یعانون من الضعف فی تمییز المعنى للمفردات المتشابهه فی اللغتین فی کتاباتهم باللغه العربیه وتوظیفها؛ على هذا، لهذه المفردات دور سلبی فی عملیه تعلم اللغه العربیه فی کثیر من الأحیان.
دراسه سیمیائیه لشعر داعش علی ضوء معادله بیرس أشعار أحلام النصر أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
83 - 98
حوزههای تخصصی:
تعتبر جماعه داعش التکفیریه الإرهابیه من الظواهر المعاصره التی تهدّد العالم، وخاصه منطقه غرب آسیا؛ وأبرز ما یمیز هذه المجموعه هو العنف. استخدام العلامه والرمز فی جمیع المجالات مثل الأعلام والثیاب إلخ من میزات هذه الجماعه. توجد هذه العلامات على نطاق واسع فی مجال الدعایه الشعریه لداعش؛ وقد استخدمت أحلام النصر، المعروفه بشاعره داعش، العدید من العلامات والرموز فی دیوانها الشعری المسمی بأوار الحقّ . یمکن من خلال تحلیل هذه العلامات، التعرف علی أیدیولوجیا داعش. یهدف هذا المقال إلی دراسه أشعار أحلام النصر، بناء على نظریه بیرس فی السیمیائیه. وقدأظهرت نتائج المقال أنها استخدمت الأنواع الثلاثه من العلامات: الرمز، والأیقونه والإشاره فی قصائدها. یشتمل الرمز علی ألقاب خلیفه داعش وأسماء الأعداء ومدینه الموصل، وهی تهدف بذکر هذه العلامات إلى زیاده شرعیه وقبول أبی بکر البغدادی وتکفیر الأعداء ووحده المسلمین. الأیقونه فی هذه الأشعار هی استخدام أسماء الأعداء مثل آل سلول والروافض وإلخ، وأیضا استخدام الأسماء الدینیه والتاریخیه لعناصر داعش ومعرکه القادسیه واللون الأسود والأبیض. الغرض من هذه الأیقونات هو التعبیر عن تقوى وشجاعه مقاتلی داعش وکفر وهزیمه الأعداء ورفض الأفکار والمعتقدات الأخرى؛ لقد قلّ استخدام علامه الإشاره فی أشعارها وتشتمل علی الخلافه والبیعه، وهذا یشیر إلى هدف داعش لاستعاده أسلوب حکم القرون الأولى للإسلام وزیاده الدعم الشعبی للخلیفه. القاسم المشترک لمعظم هذه العلامات هو الصراع وقسمه العالم إلى عناصر داعش المتدینین والأعداء الکفار. تستخدم أحلام النصر غالبا الرموز التاریخیه والدینیه؛ فهذه دلیل علی الفکر السلفی لداعش.