فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۲۱ تا ۱٬۴۴۰ مورد از کل ۹٬۱۵۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های دسته بندی مکاتب اخلاقی، تقسیم این مکاتب به واقع گرایی و غیرواقع گرایی بر اساس نظریه های مربوط به فرا اخلاق است. هر یک از مکاتب واقع گرا و غیرواقع گرا، لوازم و پیامدهایی را در پی دارند. از جمله لوازم و پیامدهای واقع گرایی اخلاقی، مطلق گرایی اخلاقی عنوان شده است. در این نوشتار تلاش شده تا ضمن اشاره به منبع این تقسیم بندی و ارائه تعریف مورد قبول از واقع گرایی اخلاقی و بیان مراد خود از مطلق گرایی و تفاوت آن با نسبیگرایی اخلاقی، با استفاده از نظریه های اندیشمندان اسلامی معاصر، پاسخ قانعکننده ای برای سؤال اصلی این نوشتار مبنی بر اینکه «آیا میتوان جاودانه بودن اصول ارزش های اخلاقی را اثبات کرد؟» و نیز «نحوة استنتاج جاودانه بودن این اصول از واقع گرایی اخلاقی چگونه است؟» ارائه شود. بر این اساس، ضمن انتخاب دیدگاه خود مبنی بر مطلق گرایی حداقلی، دیدگاه سه اندیشمند اسلامی معاصر، یعنی شهید مطهّری، آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح که هر کدام تلاش کرده اند تا با تبیینی متفاوت، مطلق گرایی و جاودانه بودن احکام اخلاقی را اثبات کنند، نقد و بررسی شده و این نتیجه به دست آمده که در مجموع، مطلق گرایی اخلاقی میتواند به عنوان یکی از پیامدها و لوازم واقع گرایی اخلاقی مورد توجه قرار گیرد و دستکم با توجه به تبیین آیت الله مصباح این مهم دست یافتنی است.
معنابخشی به زندگی و مؤلفه های تأثیرگذار آن در پیشگیری از جرم از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پرسش های اساسی که در جهت دهی به نگرش و رفتار انسان تأثیر زیادی دارد، واکاوی چرایی و چیستی «زندگی» و در نتیجه فهم «چگونه زیستن» است. رویکرد به معنا و مفهوم زندگی، تابعی از نگرش به انسان، هستی و هستی آفرین و نسبت میان آن هاست. درک ناصحیح این مؤلفه های بنیادین، تأثیر غیر مستقیم زیادی در انحراف انسان و ارتکاب جرایم دارد. بر این اساس، جرایم در هر جامعه باید متناسب با فرهنگ خاص آن جامعه بررسی شوند. بر اساس آموزه های قرآن کریم، معنابخشی به زندگی و پیشگیری اولیه از وقوع جرم و گمراهی، مهم ترین سیاست جنایی اسلام است. هدف نهایی این سیاست، تعلیم و تربیت انسان هایی است که به منظور رشد خود با اراده تربیت یافته بتوانند از ارتکاب جرم اجتناب کنند. در این دیدگاه، ایمان به وجود اموری غیبی، نظارت خداوند، ارسال پیامبران از سوی او و در نتیجه اعتقاد به امداد رسانی های او در رویارویی با مشکلات و وجود جهانی دیگر جهت کسب پیامدهای اعمال خود در این دنیا و همچنین ایمان به خلقت هدف دار، به زندگی انسان معنا می بخشد و از انحرافات او جلوگیری می کند.
درآمدی بر آرای ابن سینا و جاحظ در باب اصول تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بیان دیدگاه ابن سینا و جاحظ در باب اصول تربیت می باشد. این پژوهش به روش کیفی و با رویکرد تحلیلی استنباطی انجام شده و با استفاده از منابع موجود و در دسترس به تحلیل و استنباط دیدگاه ابن سینا و جاحظ در باب اصول تربیت پرداخته است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که اصول تربیتی استنباط شده از اندیشه های ابن سینا و جاحظ، شباهت ها و تفاوت هایی دارد. از جمله این شباهت ها، می توان به مواردی همچون اصل توجه به تفاوت های فردی، توصیه به عقل گرایی، تغییرپذیری صفات، اعتدال در یادگیری، یادگیری مشارکتی، ایجاد شرایط مناسب برای یادگیری، تنظیم برنامه با توجه به مراحل رشد انسان و توجه به علاقه فراگیران در کسب علوم اشاره کرد. همچنین، تفاوت ها به این قرار است که ابن سینا به اصل خودشناسی و خودسازی، تربیت شغلی، توجه به صلاحیت و تخصص معلم و اصل توجه به امکانات در فرایند عمل تربیتی توجه اساسی داشته، اما جاحظ به آن توجه نکرده و از آن غافل مانده است.
روش شناسی دانش تربیت اسلامی بر اساس رویکرد استنباطی تأسیسی دکتر خسرو باقری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت اسلامی به عنوان یک رشتهی علمی یا عرصهای مطالعاتی که به بررسی مسائل تعلیم و تربیت
از منظری اسلامی میپردازد، در کانون توجّه اندیشمندان مسلمانِ در چند دههی اخیر بوده است. این مقاله
میکوشد با تبیین دیدگاههای یکی از اندیشمندانِ ایرانی صاحبنظر دربارهی هویت و روششناسی این دانشِ
انسانی-اسلامی، به تحلیل و نقد رویکرد پیشنهادی ایشان به روششناسی تربیت اسلامی (از هر دو زاویهی
معرفتشناختی- علمشناختی و دینی) بپردازد. نقدها عمدتاً مبتنی بر تحلیل منطقی و بررسی انسجام درون ی
دیدگاههای ایشان بوده و حتّی الامکان از نقدهای بیرونی و مبنایی احتراز گردیده است.
مقاله (پس از مقدمه) در چهار بخش کلّی سامان یافته است: بخش نخست به مرور مهمترین مبانی
روششناختی این رویکرد اختصاص یافته و بخشهای دوم و سوم نیز، به بررسی چیستی دانش تربیت
اسلامی و روشهای پژوهش در آن بر اساس این رویکرد، اختصاد دارد. در پایان نیز، برخی ملاحظات و
تأملات دربارهی دیدگاههای ایشان طرح شدهاند.
محبت خدا عامل کمال
برنامه درسی، ابزاری برای نیل به تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تربیت اخلاقی یکی از مهم ترین مسائل آموزشی و تربیتی میباشد. دستیابی به این هدف بزرگ در نهاد آموزش و پرورش، نیازمند نقشه ای است که در ادبیات علوم تربیتی، به آن برنامه درسی میگویند. این طرح و نقشه، زمانی میتواند آن نهاد را به اهداف مطلوب خود برساند که بر مبانی، اصول و شیوه های دینی و ارزشی فرهنگ حاکم بر آن کشور استوار باشد. نیل به الگوی برنامة درسی تربیت اخلاقی مبتنی بر تعالیم دینی، که هدف اصلی تحقیق است، میتواند نیل به طراحی برنامة درسی جامع در زمینه تربیت دینی را فراهم سازد. این مقاله، با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای، به بررسی و تبیین ویژگیهای برنامه درسی تربیت اخلاقی، بر اساس نظرات علامه مصباح یزدی پرداخته است.
تبلیغ چیست؟
امام حسین(ع) و تربیت فرزند ( قسمت دوم )
منبع:
فرهنگ کوثر ۱۳۷۹ شماره ۳۹
حوزههای تخصصی:
تربیت اخلاقی از منظر فیض کاشانی قدس سرّه
حوزههای تخصصی:
تربیت اخلاقی، به عنوان ساحتی مهم از تربیت، امروزه مورد عنایت و توجه ویژه ای قرار گرفته است. عصر ما، عصر بحران ها و چالش های بنیان افکن است و اگر بشر امروز بخواهد تعادل روانی داشته باشد، مقهور شرایط نشود و در روابط فردی و اجتماعی موفق باشد، باید به اخلاق و تربیت اخلاقی روی آورد.
هدف این مقاله بررسی موضوع تربیت اخلاقی، از منظر ملامحسن فیض کاشانی است. ناگفته پیداست که این مقال را، مجال نیست که به تمامی آنچه فیض کاشانی درباره اخلاق و تربیت اخلاقی آورده، بپردازد؛ چرا که ساحت تربیت اخلاقی، ساحتی گسترده و زوایای آن متنوع و متکثر است؛ از اینرو، آرای وی در سه بخش به اختصار بررسی و واکاوی می شود: نخست مبانی نظری تربیت اخلاقی، دوم چگونگی شکوفایی فضایل فطری وکیفیت تخلّق به اخلاق حسنه، سوّم اصلاح٬ درمان وشیوه مبارزه با رذایل اخلاقی.
نقش انسان شناسی در اخلاق بر مبنای تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان بینی الهی، هر موجودی که در جهان امکانی سهمی از هستی دارد، از سه مبدأ «فاعلی»، «داخلی» و «غایی» برخوردار است. انسان نیز دارای این مبادی سه گانه است و علامه طباطبایی این مبادی را مدخلی برای ورود به نظام اخلاق ترسیم نموده که براساس آن می توان نقش انسان شناسی در اخلاق را در نظر ایشان تبیین نمود. ایشان به مقتضای مبدأ فاعلی انسان، الگوی «اخلاق توحیدی» را مطرح نموده که نه تنها نگرش انسانِ محدود در این عالم مادی را به سمت اخلاق مابعدالطبیعه ترغیب می کند، در تحقق عینی ارزش های اخلاقی و نیز ایجاد انگیزه در عاملِ اخلاقی نیز تأثیر قابل توجهی دارد. همچنین به مقتضای مبدأ داخلی، ضمن تحلیل قوای نفس انسان، الگوی «اخلاق عقلانی» را ارائه نموده و مسئولیت اخلاقی انسان را منوط به بهره مندی از درک اخلاقی او دانسته است. ایشان به مقتضای مبدأ غایی، داشتن انگیزه الهی را مهم ترین عنصر در اخلاقی بودن فعل قلمداد کرده است. در این مقاله تلاش خواهد شد تا ضمن تبیین این مبادی سه گانه ناظر به انسان، دیدگاه علامه درباره نقش انسان شناسی در اخلاق تبیین و بررسی گردد. روش این مقاله در مراجعه به آرا، استنادی و در تبیین محتوا توصیفی تحلیلی است.
جهاد با نفس 8
جایگاه و ضرورت اخلاق محوری در تقنین قوانین و مقررات مربوط به خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر مترصد پاسخ گویی به این سؤال است که آیا مقنن می تواند اخلاق را در قلمرو حقوق وارد نموده و در تقنین قوانین و مقررات مربوط به خانواده، آموزه های اخلاقی را در قالب قانون درآورد؟ پاسخ گویی به این سؤال در گرو تبیین ضرورت اخلاق محوری در حوزه خانواده با توجه به ویژگی های خاص خانواده و روشن شدن مفاهیم اخلاق و حقوق و وجه ممیز آن دو است. به تبع ویژگی های خاص خانواده چون خصوصی بودن حریم خانواده و عاطفی بودن، تضمینات حقوقی در این حوزه کارکرد مطلوب خود را ندارد و حفظ بنیان خانواده، در گرو اخلاق مداری اعضا خواهد بود. از سویی، با توجه به اینکه از ویژگی های قاعده حقوقی برخورداری از ضمانت اجراست، قانون گذار نمی تواند مستقیماً آموزه های اخلاقی را در قالب قانون به تصویب برساند. از این رو مقنن، پیش بینی نهاد داوری و تدوین قواعد تکمیلی را به عنوان دو راهکار عمده برای تعبیه اخلاق در ساختار حقوقی خانواده، برگزیده است.
نقش وفاداری همسران در اعتمادآفرینی و راهبردهای توسعه آن در نهاد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با تحلیل محتوایی و با استفاده از متون روان شناسی و تفاسیر قرآن و احادیث به بررسی این موضوع می پردازد. وفاداری همسران در پرتو عشق با سه مؤلفه تعهد، صمیمیت و اشتیاق شکل می گیرد و با تقویت شرایط اعتقادی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در خانواده و افزایش توافق پذیری میان همسران می توان وفاداری را توسعه داد. با گسترش وفاداری، اعتماد همسران به یکدیگر افزایش می یابد و موجب استحکام نهاد خانواده می شود. یکی از راهبردهای تعمیق و تحکیم وفاداری همسران، توجه به ارضای نیازهای زیستی، عاطفی، شناختی، اجتماعی، جنسی و زیبایی یکدیگر است. پرورش فضایل اخلاقی و انسانی در همسران به خصوص تقوا و پاکدامنی، صداقت و راست گویی و درستکاری، و از سوی دیگر، شناخت شخصیت و افق فکری همسران، راهبرد دیگری در توسعه اعتمادآفرینی بین آنهاست. تحلیل روابط صمیمی و تداوم آن، رعایت حقوق یکدیگر، احترام متقابل، مشارکت در مسئولیت های خانوادگی، تفاهم، جذابیت جسمانی و جنسی، رعایت حجاب و عفت در همسران، غیرتمندی مردان در برابر همسران خود و داشتن نگرش مثبت درباره یکدیگر، از عوامل دیگر توسعه اعتمادآفرینی و تحکیم نظام خانواده به شمار می رود.