فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
نقش مدارا در تعالی انسان و جامعه (سلوک فردی و اجتماعی) با رویکردی به اندیشه عرفانی و رفتار سیاسی امام خمینی(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق زیستی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
: مدارا در فرهنگ مفاهیم سیاسی به معنای تسامح، دیگرپذیری، پذیرش امر غیر قابل قبول و نیز نوعی رواداری و عدم تداخل و تقابل با آرا، عقاید، نگرش، رفتار و ... دیگران علی رغم عدم پذیرش و مقبولیت آنهاست. از این رو تعریفی سلبی است و نتیجه آن تحمل دیگران و مدارا کردن با آموزه ها و باورهای افراد و مسلک های مختلف اجتماعی و دینی است و از منظر درون دینی نیز فضیلتی اخلاقی است که به گونة فردی و اجتماعی مطرح می شود. رفتاری مهربانانه و هدایتگرانه با خود به منظور انقیاد نفس و نیز هدایت افراد برای ساختن جامعة انسانی و متعالی است بدین ترتیب مدارا هم موجب شکوفایی انسانیت انسان و هم عامل تحقق جامعة انسانی می گردد. بدیهی است اتصاف به این صفت اخلاقی عرفانی و اجرای درست و معقول آن نیازمند سلوک علمی و عملی است. نگارنده در این پژوهش به تبیین مؤلفه ها، مبانی، ضرورت و تأثیر آن در تعالی فرد و جامعة متعالی با رویکردی به اندیشة عرفانی و سیرة امام خمینی می پردازد.
جستاری تطبیقی درباره اعتبار و نقش «منابع معرفتی» در اندیشه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
سنوات الاتقیاء، تذکره عمومی صوفیان در قرن یازدهم هجری
حوزههای تخصصی:
ابوحیان توحیدی
نظری بر رواگویه های عاشقانه در ادبیات عارفانه (درآمدی بر تحلیل زبان عاشقانه در عرفان ادبی)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۶ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
پژوهشی در سبک المقال لفک العقال
حوزههای تخصصی:
ابو محمدعبدالواحد محمد ابن الطواح، از مشاهیرمورخان و عرفای مغربی است که با نگارش سبک المقال لفک العقال یکی از مهمترین نوشته های تذکره ای ـ عرفانی مغرب و اندلس را پدید آورد. این پژوهش به بررسی و تحلیل مطالب، شیوه تدوین، اسلوب نگارش و منابع مورد استفاده ابن الطواح در این کتاب پرداخته و و بدین نتیجه دست یافته که کتاب مشتمل بر شرح زندگانی و تجارب عرفانی بیست و شش تن از عرفای مغرب و اندلس در سده هفتم و هشتم است و از آنجا که نویسنده شخصاً با اغلب اصحاب تراجم از نزدیک آشنایی داشته و نیز به جهت انعکاس گزیده های عرفانی منظوم یا منثور، اعتبار و ارزشی منحصر به فرد دارد.
از زمانِ زمانمند تا آنِ ازلی: دیدگاه های ابن عربی و ملاصدرا در باب زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
علم «نور» یا «حجاب»
حروف مقطعه در نگاه عرفا
بررسی مسئله تجدّد امثال و برخی نتایج آن
حوزههای تخصصی:
مسئلة تجدّد امثال یکی از مسائل مهم عرفان نظری استکه درک دقیق آن جز از طریق شهود امکان پذیر نیست. این موضوع بیانگر خلقت عرفانی است. بر اساس تجدّد امثال،مظاهر خارجی انعدام ذاتی دارند و بیش از لحظه¬ای در متن وجود خارجی دوام نخواهند داشت و دایم جای خود را به مظهریکاملاً مشابه میدهند. به تعبیر دیگر، درتجدّد امثال، موجوداتدایم در حال آفرینشند وهر موجودی در هر لحظه، جایگزین موجودی مشابه اما غیریکسان در لحظه قبل میشود. طبق این دیدگاه، آنچه را دوران بقاییک موجود میپنداریم در واقع، مجموعه¬ای است بیشمار از آفرینش های متوالی و البته متکامل. از نتایج این نظریه، میتوان به وجود تکامل در نشآت گوناگون عالم و نیز نفی هرگونه تجلّی اعدامی(در مقابل تجلّی ایجادی) اشاره کرد.
«شبستری و معرفت عارفانه»
حوزههای تخصصی:
آثار عرفای بزرگ اسلام بیانگر این حقیقت می باشد که دو عنصر «معرفت» و «محبت» نقش مهمی هم در شکل گیری و هم در مرزبندی این آثار وزین داشته اند، هر چند کمتر عارفی یافت می شود که آثارش از این دو عنصر مهم بی بهره باشد، لکن طایفه ای از عرفای اسلامی بیشتر «معرفت گرا» می باشند و عنصر معرفت در آثارشان نمودِ بیشتری دارد و طایفه ای دیگر بیشتر «محبت گرا» می باشند و عنصر محبت و عشق در آثارشان جلوه بیشتری دارد. شیخ محمود شبستری (687-720 هـ .ق) از اکابر عرفای معرفت گرای سده هشتم هجری است که معرفت عارفانه خویش را در گلشن راز به سلک نظم کشانده و سالکان حقیقت را بر سر سفره گلشن راز خویش در مکتب خانه معرفت نشانده و پیغام سروش را به گوش جانشان رسانده، این مقاله تحت عنوان «شبستری و معرفت عارفانه» تلاشی است در جهت تبیین دیدگاه معرفت گرایانه شبستری و بیان جایگاه نوع تفکر عرفانی و تفکر برهانی وی در گلشن راز است.
آشنائی با سنت عرفانی
منبع:
تردید آذر ۱۳۷۷ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی دیالکتیک ایمان و فهم در هرمنوتیک مولانا وآگوستین بر اساس آموزه «ایمان می آورم تا بفهمم »(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آدمی به عنوان موجودی فهیم، مدام با موضوع فهم سر و کار دارد و هر کُنش و واکنشش همراه با فهم است. این هماره گی و اهمیّتِ فهم، باعث شده که اندیشمندان، از دیر باز در پی شناختِ ساختار و راه های نیل به فهمِ درست باشند. آگوستین به عنوان یک قدّیسِ اثرگذار مسیحی در طلیعه قرون وسطی و مولانا به عنوان عارف و اندیشمندِ مسلمانِ اواخرِ این دوران، چنین اند. یکی از قواعدِ هرمنوتیکِ ایشان اعتقاد به تأثیرِ عواملِ وجودی در فهم است؛ این دو اندیشمندِ زمانه اتحادِ عاقل و معقول، ظروف مرتبطه حیطه فهم را جدای از حیطه های عاطفی و ارادی نمی دانند. پرچمِ این اندیشه مشترک، مزیّن است به آموزه آگوستینیِ «ایمان می آورم تا بفهمم» که با «ایمآن همان تمییز و ادراک استِ» مولانا، همنوایی دارد. در تأیید این آموزه، نخست به بنیان های مشترکِ فلسفیِ آن می پردازیم، سپس به دیدگاه مولانا مبنی بر لزوم هم سنخی شناسنده با موضوع فهم. نهایتاً برآنیم که تفاوتِ فهم یا بدفهمیِ گهگاه این آموزه، محصولِ عواملی چون اختلافِ منظر و ندیدنِ مراتبِ ایمان و فهم در دو شکلِ درون دینی و برون دینی آن است. بنابراین ضمن معرّفیِ سه مرتبه ایمان و دو ساحتِ فهم، با دیالکتیکی دانستنِ رابطه آن دو، به تبیین و رفعِ این بدفهمی ها می پردازیم.
کاربرد معرفت شهودی در شناخت
حوزههای تخصصی: