فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۸۱ تا ۳٬۷۰۰ مورد از کل ۳٬۹۸۲ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
129 - 146
حوزههای تخصصی:
در روان شناسی، شناخت نفس و مراتب آن نقش بنیادینی در شناخت انسان دارد. از طرفی نفس شناسی در بسیاری از نظریات اخلاقی مبنای شکل گیری فضایل اخلاقی است. ازآنجاکه نفس در نظریات اخلاق فلسفی اسلامی قرابت هایی با شخصیت و نفس شناسی در نظریات روان شناسی دارد، می توان بررسی تطبیقی بین دیدگاه حسن زاده آملی و فروید انجام داد. یکی از مسائل مهم در شناخت انسان و شخصیت او، بحث نفس و نظریه های مربوط به آن است و می توان فت آنچه مطالعات پراکنده روان شناسی را انسجام می بخشد و به آن ها معنا و مفهوم روشنی می دهد، تفسیر این یافته ها و مطالعات در سایه نظریه منسجمی است که بتواند رفتار انسان را در تمامی ابعاد آن توجیه و تبیین کند. ازاین رو در این پژوهش تلاش شده است با روش تحلیل محتوا به بررسی تطبیقی نفس از دیدگاه حسن زاده آملی و فروید پرداخته شود. از دیدگاه حسن زاده آملی، نفس جوهری است که به علت بی حدوحصر بودن سعه وجودی آن، تعریف بردار نیست، ملکات اعمال و ادراکات در نفس انسان افزون بر تأثیر در ذات، موجب اتحاد آن ها با ذات انسان می گردد، تا آنجا که در سرای آخرت هر نفس انسانی، یک نوع خواهدبود تحت جنس، نه فرد که تحت نوع است؛ اما از دیدگاه فروید مفاهیم او، من و من برتر، هم انواع مختلف نفس هستند و هم در مراحل مختلف رشد فرد به وجودمی آیند.
انسان کامل و نمود آن در مدایح نبوی ابن جابر اندلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان کامل از جمله موضوعاتی است که اهل عرفان مطرح نموده اند و مفاد آن تجلی صفات کمالی خداوند در انسان است. برترین نمونه ای که برای این موضوع معرفی می شود وجود مقدس نبیّ اکرم(ص) است که آینه صفات خدایی است؛ این مفهوم نزد عرفا، به حقیقت محمدیّه معروف است. ابن جابر اندلسی از جمله شاعرانی است که دیوان خود را با مدایح نبوی آراسته و در آن دیدگاه های عرفانیخود را بیان داشته که از جمله این مضامین و معانی عرفانی مقوله انسان کامل و حقیقت محمدیّه است که نمود بارزی در اشعار او یافته است. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوا به بررسی سروده های عرفانی ابن جابر پرداخته و محورهای مختلف مرتبط با انسان کامل و حقیقت محمدیّه را در اشعار او بررسی و تحلیل نموده است. برآیند پژوهش نشان می دهد که پیامبر از منظر ابن جابر حقیقتی است ورای صورت خود در زمان و مکان خاص، و به نوعی دارای هستی جهانی، ازلی و ابدی است و با ذات مقدّس حق نسبتی خاص دارد. او نبی اکرم(ص) را اولین مخلوق خداوند و سرچشمه نور و هدایت معرفی می کند و به تبیین اختصاصات و برتری ایشان بر سایر انبیا می پردازد و قضیه معراج یا راه رفتن پیامبر در هوا را از جمله مقامات منحصر به فرد ایشان معرفی می کند.
بن مایه های عرفانی در سروده های عربی شیخ بهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
9 - 24
حوزههای تخصصی:
شیخ بهایی از دانشمندان بزرگ عصر صفوی است که در زمینه های مختلف علمی صاحب نظر بوده است. یکی از جنبه های شخصیتی او که در شعرش متجلّی شده سلوک و گرایش عرفانی اوست. شیخ بهایی اندیشه های عرفانی خود را از منابع اصیل آن یعنی قرآن، احادیث نبوی(ص) و اهل بیت(ع) دریافت کرده است؛ که در این میان انس ایشان با صحیفه سجادیه و آشنایی با آثار عرفای ایرانی نقش به سزایی در شکل گیری اندیشه های عرفانی او داشته است. جستار پیش رو با هدف شناخت بن مایه های عرفانی در اندیشه شیخ بهایی و با روش تحلیل محتوا بخشی، سروده های عربی او را مورد نقد و تحلیل قرار داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مضامین عرفانی در اشعار عربی شیخ بهایی شامل طیف وسیعی از معانی می شود که مهم ترین آنها محبت و عشق، ریاستیزی، شراب روحانی، وصال، شهود عرفانی و سماع است. بن مایه اشعار عرفانی او را می توان در عشق و تزکیه نفس خلاصه کرد که منجر به کسب علم شهودی و حضوری می شود و او را از مدرسه و جلسات درس بی نیاز می سازد.
معانی و مضامین ملامتی در غزلیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های محتوایی بسیار گسترده و پردامنه در مجموعه آثار عرفانی، به ویژه غزلیات عرفانی، بازتاب اندیشه ها، باورها، رفتارها و شیوه سلوک ملامتی است؛ که بخشی از این ادبیات گسترده با عنوان قلندریات شناخته شده و مورد بررسی قرار می گیرد، و بخشی دیگر به گونه ای مستقیم تر و بی پرده تر اصول رفتارها و باورهای ملامتیان را بازگو می کند. همچنین متناسب با جنبه کاربردی این مضامین نیز می توان آن ها را به دو دسته از مقاصد فردی و اجتماعی ملامتیان نسبت داد. در این مقاله تلاش شده است که با مطالعه در غزلیات شماری از برجسته ترین سخنوران ادب فارسی از سده ششم تا پایان سده هشتم هجری، که دوره اصلی رواج این گونه مضامین در ادب فارسی است، فهرستی از معانی و مضامین ملامتی در غزل فارسی ارائه گردد و تا جایی که مجال آن وجود دارد، به شرح و تحلیل این مضامین پرداخته شود.
جلوه هایی از تربیت چندفرهنگی در مثنوی معنوی با محوریت نگرش عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولوی، بزرگ ترین شاعر و نویسنده عارف قرن هفتم و در تاریخ زبان و ادب فارسی، شخصیّتی دوران ساز و تأثیرگذار در تحوّلات ادبی فرهنگی بوده است. آثار مولوی، تاکنون هدف رویکردهای مختلف پژوهشی قرار گرفته است. در پژوهش حاضر، تلاش شده از منظری دیگر بر آفرینش های ادبی و فکری آثار مولوی نگریسته و جلوه های از تربیت چندفرهنگی در آن ها باز نموده شود. هدف کلی این پژوهش، بررسی جلوه هایی از تربیت چندفرهنگی و میزان مصداق آن در آثار مولوی بوده و جهت بازشناسی و استخراج مؤلفه های تربیت چندفرهنگی، به مثنوی مولوی توجه شده است. بدین منظور ابتدا مبانی نظری آموزش و پرروش چندفرهنگی مطالعه و 10 مقوله از مهم ترین مؤلفه های آن مشخص شده و، الگوهایی از مثنوی مولوی بر اساس این مؤلفه ها تحلیل شده اند. روش تحقیق در این پژوهش در اساس مطالعه کتابخانه ای و تحلیل محتوا و واحد تحلیل، مضمون حکایات یا آموزه ها بوده است، امّا به لحاظ ماهیّت و روش در شمار تحقیقات توصیفی- تحلیلی قرار می گیرد. جامعه آماری آموزه های از مثنوی مولوی تشکیل می -دهدنتایج نشان می دهد که توجه به رویکرد تربیت چندفرهنگی در مثنوی مولوی در همه مؤلفه های ده گانه مذکور در این پژوهش و تربیت چندفرهنگی، نمود فراوان داشته و این مقوله ها به فراوانی مورد تأکید قرار گرفته است.
تأثیر گرایش عرفانی علامه طباطبایی بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
23 - 44
حوزههای تخصصی:
شخصیت عرفانی علامه طباطبایی با توجه به شاگردی ایشان نزد عارف شهیر سیدعلی قاضی طباطبایی و آثار عرفانی به جا مانده از وی، بر کسی پوشیده نیست و جایگاه رفیع المیزان در میان تألیفات متنوع ایشان، به همین مقدار مبرهن است. با این همه، تاکنون پژوهش مستقل و جامعی پیرامون میزان اثرگذاری گرایش عرفانی ایشان بر المیزان، مشاهده نشده است و این مقاله در پی بررسی این مهم با کنار هم گذاشتن مبانی عرفان و برداشت های تفسیری علامه است. این همان عرفانی است که از دایره ثقلین خارج نیست و به همین سبب و به جهت علو شخصیت علامه در جهان اسلام و بستر قرآنی المیزان، می تواند یکی از شواهد دقیق و قابل استناد در مباحث عرفان ناب اسلامی باشد و توجه محققان را به بعد عرفانی المیزان که در نگاه اول محسوس نیست جلب کند و شخصیت برجسته تفسیری علامه را در کنار عارفی متعالی قراردهد که می تواند مهم ترین اصول و مبانی عرفان را همچون فنا، عشق الهی، تجلی، توحید و ولایت، در بستر مباحث متین قرآنی که با روش تحسین برانگیز قرآن به قرآن مطرح می شوند، ارائه دهد. روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی بوده است. بر اساس یافته های تحقیق، علامه به عرفان برگرفته از ثقلین پای بند بوده و بازتاب آن را می توان با بررسی برداشت های تفسیری وی در المیزان دید.
جنبه های عارفانه حیا در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
60 - 77
حوزههای تخصصی:
حیا از صفات بسیار مهم و برجسته در فرهنگ و اخلاق دینی و نیز یکی از اوصاف درخور و پر اهمیت در مباحث عرفانی است که اطلاق آن هم بر حق - تعالی - و هم بر انسان جایز می باشد. به جهت جایگاه والایی که این صفت در تعالی روحی و معرفت الهی دارد، بسیار مورد توجه عارفان قرار گرفته است. در این پژوهش که با روشی توصیفی تحلیلی تدوین یافته، ضمن بررسی حیا و شرم در قرآن و سنّت و نگرش های مختلف عرفانی، به بررسی جنبه های عارفانه حیا از منظر مولوی با تکیه بر غزلیاتش پرداخته شده است. این بررسی نشان می دهد که با وجود تأکیدی که عارفان پیشین بر رعایت حیا درهمه مراحل سلوک دارند و برخی آن را ازاحوال مقربان می دانند؛ اما مفهوم و دریافت مولوی از این موضوع کاملا با دیگران متفاوت است. وی حیا را در ساحت عشق که از نظر او و سایر عارفان نهایت قرب الهی است؛ گاه لازم نمی شمارد.
نقش «حدیث صورت» در انگاره اشرفیت انسان (از دیدگاه برخی محدثان امامیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
359 - 382
حوزههای تخصصی:
یکی از مشهورترین مبانی فکریِ اهل طریقت و عرفان نظری، «حدیث صورت» است. عُرفایِ اسلامی، این حدیث را پایه و اساس بسیاری از دعاوی خویش، از جمله «أشرفیّت انسان بر سایر مخلوقات» قرار می دهند. هدف مقاله حاضر که به روش تحلیل محتوایی انجام می گیرد، این است که در گام نخست، حدیث مذکور را مورد ارزیابی سندی قرار داده و احتمال صدور آن را از شخص معصوم بررسی کند و در گام دوم، دلالت آن بر مدعای مذکور را واکاوی نماید. یافته های پژوهشِ پیش رو نشان می دهند که «حدیث صورت» نه تنها از حیث سند نمی تواند منسوب به معصوم باشد و بیشتر در کتب اهل کتاب، در منابع اهل سنّت و نیز در منابع تصوف تکرار شده است، بلکه به نظر می رسد از حیث دلالت نیز نمی تواند دعاوی مبتنی بر آن را اثبات کند. ظاهراً اهل تصوف تأویل های متعددی را برای این حدیث قائل شده اند تا بتوانند آن را پایه ادله خود قرار دهند. براین اساس، با اینکه أشرفیّت انسان بر سایر موجودات، ممکن است بر مبنای شواهدِ درون دینیِ دیگری به دست آید، اما «حدیث صورت» نمی تواند مبنای آن قرار گیرد و بیش از هر چیز، به مشهوراتِ متعلّق به یک گفتمان دینی شباهت دارد که از ادیان دیگر وارد تفکر جهان اسلام شده است.
جرم، تقصیر و توبه به پیشگاه الهی، با نگاه عرفانی سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
325 - 336
حوزههای تخصصی:
سعدی، بزرگ ترین شاعر و نویسنده قرن هفتم در تاریخ زبان و ادب فارسی و دوران ساز و تأثیرگذار در تحوّلات ادبی و فرهنگی بوده است. در پژوهش حاضر، تلاش شده از منظری دیگر بر آفرینش های ادبی و فکری آثار سعدی نگریسته و جلوه های از جرم، تقصیر و توبه در آن ها باز نموده شود. هدف اصلی نگاه عرفانی به این موضوع و بررسی میزان مصداق آن درنگاه عرفانی سعدی بوده است. روش تحقیق در این پژوهش، کتابخانه ای و تحلیل محتوا و واحد تحلیل، مضمون حکایات یا آموزه ها در آثارسعدی بوده است. نتایج نشان می دهد که توجه به رویکرد جرم، تقصیروتوبه به پیشگاه الهی بانگاه عرفانی سعدی، نمود فراوان داشته و زیباترین و لطیف ترین جلوه های آن در بوستان دیده و به فراوانی مورد تأکید قرار گرفته است و در نتیجه، با توجه به اندیشه اصلاح گرایانه سعدی و آموزه های عملگرایانه وی، توبه، عاملی مهم در جلوگیری از جرم و تکرار آن و بازپروری مجرم می تواند باشد.
دیدگاه های علاءالدوله سمنانی درباره بودیزم و بوداییان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
116 - 134
حوزههای تخصصی:
علاءالدوله سمنانی- صوفی بلندآوازه و برجسته سده های هفتم و هشتم هجری ایران- سال ها پیش از ورود به تصوف، از نوجوانی وارد دستگاه ارغون، ایلخان متعصب بودایی شد و حدود ده سال از عمر خویش را در معیّت و صحبت او به سر برد و طی این مدت نسبتاً طولانی مجالی مناسب برای آشنایی و هم سخنی مستقیم با بوداییان، بویژه روحانیان و بخشیان بودایی و آگاهی از باورها و اعمال بوداییان به دست آورد. همچنین وی بنا به ادعای خودش، به خاطر تسلط بر زبان های ترکی و مغولی توانسته بود منابع بودایی را مطالعه نماید. بنابراین انتظار می رود که اطلاعات و دانسته های سمنانی از آیین بودا و راه و روش و معتقدات روحانیان بودایی در برخی از آثارش به نحو قابل توجهی راه پیدا کرده باشد. نظر به آن که بررسی بودیزم در آثار سمنانی موضوعی جدید است و فقط در چند اثر به صورت پراکنده و ناکافی بدان پرداخته شده است. در این پژوهش سعی بر آن است تا از طریق مطالعه، بررسی و تحلیل اشارات و عبارات سمنانی درباره بودیزم و بوداییان که در شماری از نوشته هایش منعکس شده است بتوانیم به دیدگاه های در باب بودا، بوداییان و باورهای بودایی دست یابیم تا ضمن بررسی انتقادی اطلاعات سمنانی در این زمینه، جنبه هایی از سرگذشت نیمه روشن آیین بودا و بوداییان در ایران نیز آشکار گردد.
«تجلّی اشارات عرفانی حضرت آدم(ع) در آثار عطّار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن مجید، بخش زیادی از مفاهیم در قالب نماد و تمثیل بیان شده است. وجود این تمثیل ها در حقیقت نزدیک کننده هر چه بیشتر مفهوم به ذهن مخاطب است. داستان های عرفانی نیز که غالباً صورتی تمثیلی یا تأویلی دارند، از این سبک قرآن به ویژه در تأویل داستان های قرآنی بهره برده اند. یکی از داستان های رمزی در قرآن کریم، داستان حضرت آدم (ع) است که عرفا در آثار خویش به اشارات آن توجه کرده اند و به طور صریح یا غیر صریح به رمز گشایی از آن پرداخته اند. هدف اصلی این مقاله، پژوهش پیرامون تجلّی اشارات عرفانی حضرت آدم در آثار عطّار است. دراین پژوهش به داستان آدم (ع) در قرآن و تورات پرداخته ایم؛ همچنین چگونگی این داستان در مقولاتی چون آفرینش آدم، کارنامه شیطان، میوهممنوع، و توبه آدم همراه با شواهد شعری بررسی شده است. تحلیل داده های پژوهش نشان داده است که آدم رمز عقل کل و حوا رمز نفس کل است و در این داستان مار، شیطان و طاوس از موانع سیر و سلوک اند که به تفصیل بدان پرداخته شده است.
تاویل عرفانی متون مقدس و رابطه آن با بیان متناقض نما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
193 - 209
حوزههای تخصصی:
تاویلاتی که عرفا بر متون مقدس ارائه می دهند، معمولاً پارادوکسیکال و متناقض نما بوده و همواره مورد مخالفت عده ای قرار می گیرد. در این مقاله ماهیت متن مقدس و تاویل مورد بررسی قرار گرفته تا اینکه نشان دهد چرا این تاویلات معمولاً متناقض نما به نظر می رسند؟ تحقیقات نشان داد از آن حیث که متون مقدس دارای بطون و معانی چندلایه ای هستند، عارف در فرایند تاویل، می کوشد تا از سطح معانی ظاهری بگذرد و به دریافت معانی باطنی برسد، که این معانی باطنی در اغلب مواقع با معانی ظاهری سازگار نیستند و بدین ترتیب با مذاق اهل ظاهر هم همخوانی ندارد. و به همین دلیل، این تاویلات را مغایر با مبانی دینی می دانند. در حالی که با توجه به سطح ادراک و معرفت و ظرفیت انسان ها، دریافت و ادراک سطوح مختلف معانی کتب مقدس، جهت رهیافت هر کس به حقیقت، متناسب با شان خود، امری ضروری است.
«رحمت و لطف الهی در حکایات تمثیلی مثنوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولانا هوشمندانه به معانی و ویژگی های رحمت الهی نگریسته است .گاه به جلوه رحمت در آفرینش موجودات ،از کتم عدم اشارت داشته وهمه موجودات را درپرتورحمت عام الهی قرار داده است که بیش از استحقاق در پوشش عطا، کافر ومؤمن را در بر گرفته.همچنین تجلّی واحد حق،در صور موجودات عینی یا "عالم خارجی" را ناشی از رحمت می داند، زیرا با رحمت الهی است که خدا هستی را به هر موجودی می بخشد یا به هر موجودی شیئیت خاص آن را عطا می کند.به نظر مولوی دراین افاضه رحمت ،منع وتوقفی وجود ندارد ورحمت خاص او(رحمت وجوب) اختصاص به انبیا، اولیا ونیکوکاران دارد ورحمت عام او همه موجودات را شامل می گردد. مسئله مهمی که در بررسی رحمت الهی، درمثنوی مد نظر قرار می گیرد این است که آیا رحمت خداوند درهمه وقت شامل حال خاصان در گاه عبودیت اوست یا عامه را هم در بر می گیرد ؟همچنین عوامل جذب رحمت ودفع رحمت الهی از دیدگاه مولاناکدامند.
تحلیل عرفانی مثنوی المعنویه الخفیه اثر ابراهیم گلشنی بردعی- سده نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی المعنویه الخفیه یکی از گنجینه های ادب فارسی و در نوع ادب عرفانی- تعلیمی استکه با وجود تلاش سودمند محققان و پژوهشگران در معرفی و شناخت آثار خطی بزرگان، این اثر تاکنون ناشناخته باقی مانده است. این منظومه، در سال 922 هجری، توسط ابراهیم گلشنی بردعی، در قالب مثنوی سروده شده و با نام عرفانی «المعنویه الخفیه» و درحدود40 هزار بیت قابل بررسی است. این اثر ارزشمند ادبی عرفانی، با اشعاری در وصف نی شروع شده و سپس شاعر به مانند مولانا و به سبک حکایت در حکایت و استفاده از تمثیل و داستان، به شرح و بیان مضامین و مفاهیم عرفانیمورد نظر می پردازد.
سراینده با آگاهی از علوم عقلی و نقلی و اصول تصوف و تسلط بر زبان عربی، توانسته است نکات و مفاهیم عرفانی را با زبانی ساده و روان و به دور از تکلفات و صنایع ادبی و آرایه های فنی پیچیده، بیان نماید و به تعلیم آن مبادرت ورزد. این پژوهش سعی بر آن دارد که ضمن معرفی مختصر این دست نوشته ارزشمند ادبی، به تحلیل برخی از مضامین عرفانی آن بپردازد.
نشانه هایی از عرفان فارسی و مذهب هندو در فلسفه ماوراء الطبیعه امرسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امرسون یکی از شاعران آمریکایی است که در قرن بیستم بسیار از وی نقل قول شده و کارهای هنری وی به ده ها زبان خارجی ترجمه شده است. حتی کسانی که هرگز نام او را نشنیده اند، آرمان های آمریکایی که وی در ایجاد آن ها کمک کرده را ستایش و تحسین می کنند. آرمان هایی چون موفقیت شخصی، شخصیت سازی و زندگی اخلاقی. فلسفه ماوراءالطبیعه امرسون جهان ادبی را با یک مفهوم کلی رو به رو کرد. مفهومی که بیان می دارد حقایق عارفانه ای فراتر از سختی ها و رنج های عادی و روزمره زندگی وجود دارد. در عین حال نگارش وی هرگز بدون لمسی از پراگماتیسم واقع گرایانه نبوده است. امرسون انسان گرایی یا اومانیسم کلاسیک باستان را با متافیزیک شرقی ترکیب نمود تا وحدت خداوندی فلسفی خویش را به تصویب رساند. وی آن چه را که با عرفان فارسی و مذهب هندو در والاترین میزان بیان شد به زبان فرهنگ مدرن و امروزی ترجمه می کند، وی زندگی تازه و جدیدی را در ایمان قدیمی ما استنشاق می کند. ثبات و پیشرفت آن را با ترکیب سایر حقایق با آن تضمین می سازد. حقایقی که با چشم انداز فکری و اخلاقیِ عمیق تر روح مدرن آشکار شده و شهرت یافته است. امرسون نه تنها توسط دانشمندان شرقی و غربی روزگار مدرن به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان جهان شناخته شده است بلکه به عنوان نخستین فرد تأثیرگذار در توسعه جهان روشنفکری آمریکای شمالی به سوی بردباری مذهبی، منافع روانی و دغدغه های اخلاقی در نظر گرفته می شود. از آن جا که اشعار امرسون پر از نشانه های عرفان فارسی و مذهب هندو است، این مطالعه تلاش می کند که این نشانه ها را در فلسفه ماوراء الطبیعه امرسون آشکار سازد.
تمثیل های نور در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
280 - 299
حوزههای تخصصی:
سلوک، اساسی ترین بخش عرفان محسوب می شود. فلسفه انجام آن، به تمایلات گوناگون بشر مربوط می شود که بازگشت به سرزمین نور و کسب زندگی جاودان که در عرفان اسلامی «بقا» خوانده می شود مهم ترین دلیل آن به شمار می آید. در پی هبوط انسان، آن چه «قوس نزولی» خوانده می شود به اتمام رسیده و انسان به عنوان تنها موجودی که توانمندی صعود و بازگشت به شهر حقیقی را دارد می بایست «قوس صعودی» را به سمت شهر جان طی کند. سالک در مسیر سلوک، انواری را مشاهده می کند که گاه قابل دسته بندی است و گاه فاقد معیار مشخصی برای این کار؛ به عنوان مثال تعدد عناوین و همچنین جابجایی آن ها در طول تقسیم بندی های ارائه شده، عمده ترین مانع انجام این فرآیند محسوب می شود. در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام می پذیرد به بررسی تمثیل های نور در عرفان اسلامی می پردازیم.
چگونگی مضمون آفرینی های صائب با سیمرغ اساطیری و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
151 - 166
حوزههای تخصصی:
سیمرغ پرنده ای اساطیری است که از گذشته های دور تاکنون در حوزه تفکر، تمدن، فرهنگ و اندیشه ایرانیان بال و پر گشوده و در اشکال گوناگون خود را به نمایش گذاشته است. قدیمی ترین متن حاوی اسطوره سیمرغ، اوستاست و در حوزه زبان و ادبیات فارسی، شاهنامه از مهم ترین مجال های ظهور سیمرغ است و در قرن ششم، سیمرغ در حیطه ادبیات عرفانی نیز تجلی می یابد. این پرند ه اساطیری در هر دوره با نقش و رنگ متناسب آن زمان بروز و ظهور داشته است. سبک هندی سبک مضمون آفرینی با ایده های گذشته است و صائب تبریزی از بزرگ ترین شاعران این سبک به شمار می رود که در دوره رکود عرفان، به مضامین عرفانی بسیاری توجه نشان داده است. در این مقاله که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است، برآنیم تا چگونگی بروز و ظهور سیمرغ اساطیری- حماسی و سیمرغ عرفانی را در شعر صائب بررسی کنیم. بنابراین سؤال موردنظر این است که با توجه به تلاش های گوناگون صائب برای مخالف خوانی و مضمون آفرینی در حوزه های مختلف، وی از سیمرغ چگونه برای مضمون سازی استفاده کرده است و بیشتر در چه حوزه و برای بیان چه مفاهیمی از این پرنده اساطیری بهره گرفته است؟ پژوهش نشان می دهد که صائب علاوه بر بهره گیری از داستان سیمرغ اساطیری در شاهنامه، از سیمرغ عرفانی در منطق الطیر نیز بهره گرفته است و ابهت، جلال و شکوه سیمرغ، عنصری برگرفته از هر دو حیطه حماسی و عرفانی است که در شعر صائب به زیبایی استفاده شده است.
بررسی عناصری عرفانی در تفکر مارتین بوبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مارتین بوبر یکی از فیلسوفان اگزیستانسیالیستی قرن بیستم است که طرفدار فلسفه همسخنی است، فلسفه همسخنی در مقابل و به مخالفت فلسفه ایده آلیسم به وجود آمده است. در این نوع نگاه دیگر «من» انتزاعی مورد توجه قرار نمی گیرد بلکه سرو کار با «من» حقیقی و عینی است. وقتی صحبت از «من» عینی به میان می آید به دنبال آن، بحث رابطه میان موجودات که بخش مهمی از موضوعات اگزیستانسیالیستی محسوب می شود مورد توجه و مداقه قرار می گیرد. در این میان مارتین بوبر در بحث رابطه سخنان جدیدی را مطرح می سازد که در بن مایه های اندیشه او کاملا مولفه های عرفانی هویدا است. مارتین بوبر در بحث رابطه از دو نوع رابطه سخن به میان می آورد و آن ها عبارتند از رابطه «من- آن» و رابطه «من- تو». این دو رابطه دارای ویژگی های متفاوتی هستند هنگامی که شخص در برقراری رابطه با دیگری نگاهی ابزارگونه را پیش می گیرد و به دیگری به عنوان شیئی که قابل استفاده و بهره برداری است نگاه می کند و آن را مورد تجربه قرار می دهد رابطه «من- آن» شکل می گیرد. در این نوع رابطه انسان فاعل شناسا و دیگری متعلق شناسا واقع می شود. بوبر بیان می دارد که انسان تنها در این نوع رابطه است که قادر خواهد شد تا خود یعنی «من» را بشناسد و استعدادهای درونی خویش را به شکوفایی برساند همچنین هر یک از این روابط می تواند در سه حوزه متفاوت رخ دهد یعنی رابطه بین انسان با مادون انسان، بین انسان با انسان و بین انسان و مافوق انسان صورت بپذیرد. از نظر مارتین بوبر هر رابطه «من- تو»یی می تواند به رابطه «من- آن» بدل شود اما در برقراری رابطه با «تو»ی ابدی که همان خداوند است هرگز خداوند به «آن» تبدیل نمی شود.
حجاب جان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حجاب در اصطلاح صوفیه به معنی هر چیزی است که انسان را از حق و حقیقت دور می دارد . صوفیه با تأثر از حدیث نبوی که بین خدا و انسان حجاب های زیادی از نور و ظلمت قرار دارد ؛ حجاب ها را در دو دسته نور و ظلمت می گنجانند و می گویند از آنجا که انسان ترکیبی از ظلمت جسم و نور روح است پس حجاب هایی چون شهوات و صفت های ناپاک حجاب ظلمت جسم اند و کشف و شهود و حیرت و ... می توانند حجاب نور روح باشند. زمانی که سالک با بیداری نفس لوامه، به آگاهی می رسد، ابتدا از خودی خود و نفس خود شکایت می کند و همین مقدمه ی حجاب های نوریه است. حجاب مراتبی دارد چون مُهر و ختم دل، رین ، صدأ ، غشا و غین که اصلی ترین منبع شناخت آنها قرآن است و تفسیرها و تأویل هایی که عرفا از آن آیات دارند. سالک باید ابتدا با غلبه بر نفس اماره حجاب های مال و جاه و تقلید و معصیت را از میان ببرد تا آماده هدایت گردد . سپس با آشنایی با عالم روح و انشراح قلبش به دقایقی خواهد رسید که اگر در بند آنها بماند، باز هم در حجاب خواهد بود و نتیجه این که با شناخت حجاب ها انسان به شناخت خود نزدیک تر می گردد به ویژه حجاب های نور که ارزش خلیفه اللهی انسان را تأیید می کنند و آنچه در نهایت در دست است این است که همواره بین انسان و خدا حجاب ها باقی است .
شگردهای عرفانی مولوی ازتأویلات مفاهیم قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
175 - 192
حوزههای تخصصی:
این مکتوب به بررسی گونه هایی از تأویلات مفاهیم قرآنی مولوی در مثنوی می پردازد. با تأمل و پژوهش در مثنوی، ویژگی های خاص سبکی و تمایزآفرینی و هنجارشکنی ها را در آن می یابیم. به همین دلیل مطالعه و پژوهش در مثنوی می تواند راهبردی به شناخت بهتر دوره شاعر و شخصیّت ادبی و نقش او در ادبیّات عرفانی باشد. روش تحقیق دراین مکتوب، روش پژوهشی توصیفی- تحلیلی است. با توجه به این که مولوی در شعر فارسی تصویرهایی نو و ویژه آفریده است با همه تحقیقاتی که صورت گرفته، از این رویکرد می توان پژوهش های مفیدی در زبان و شعر این شاعر عارف به عمل آورد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مولوی شاعری است. دارای سبک ویژه و مختص به خودش. بارزترین ویژگی شعرش، تأویل معنویات، بویژه مفاهیم قرآنی در نگاه اوست و با نگاه عرفانی ابداع تازه ای می آفریند. نگاه مولوی به ظاهر و باطن قرآن و تراوش ذخایر فکری او در شکل گیری روش تربیتی، از هنرنمایی وی خبر می دهد و نوآفرینی او رنگ دیگری دارد.