فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱۳٬۴۰۳ مورد.
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
193 - 216
حوزههای تخصصی:
تحلیل زبانِ گفتاری قرآن کریم، معانی متفاوتی از زبان نوشتاری را نشان می دهد. در این میان، تأثیرگذاری «تکیه» (فشار صوتی هجایی مقابل هجای دیگر)، به عنوان یک عنصر تمایزدهنده معنایی، گاهی نقش مهمی در استنباط مفاهیمِ درست یا نادرست قرآنی ایفا می کند. قدرت تکیه در سطح هجایی درون واژگانی صرف نظر از اینکه در چه مرتبه ای از قوت و ضعف قرار دارد، موضوع اصلی این پژوهش است که واژه های قرآنی را مستقل از عناصر دیگر آوایی، چون درنگ و آهنگ به نمایش می گذارد. فرض بر این است که نقش ممیزی تکیه در سطح واژگان قرآنی و نه در سطح جمله موارد مختلفی هرچند اندک ولی قابل توجه را نشان می دهد. به همین منظور با توجه به ظرفیت این پژوهش، نمونه های مختلفی از این نقش ها انتخاب شد تا کارکرد تطبیقی آن در دگرگونی معانی واژگانی روشن شود که مهم ترین آن ها عبارت اند از: نقش ممیزی برخی از انواع فعل مانند مؤنث و مذکر، مفرد و مثنی، ثلاثی مضاعف و ثلاثی مزید؛ نقش ممیزی برخی از انواع اسم مانند ثلاثی مزید و ثلاثی مجرد، مفرد و مثنی و جمع؛ نقش ممیزی بین انواع حروف معنا و حروف مبنا مانند ممیزی بین «واو» حرف معنا و «واو» حرف مبنا، ممیزی بین «فاء» حرف معنا و «فاء» حرف مبنا، ممیزی بین «أو» حرف معنا و «أو» حرف مبنا؛ مواردی از ممیزی بین منادی و ضمیر متصل، و موارد مشابهی که به شیوه توصیفی، تطبیقی به تحلیل گذاشته شده است، به گونه ای که برای مخاطب، ارزش واجی تکیه به خوبی روشن می شود، هرچند که درصد ارزش واجی تکیه نسبت به ارزش غیر واجی تکیه در زبان عربی به مراتب کمتر است.
«مهریه» در فرهنگ جاهلی و شیوه مواجهه قرآن با آن با تأکید بر زمینه های معرفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهریه، یکی از مسائل مطرح ازدواج در طول تاریخ است. با توجه به وجوه اشتراک و افتراق «مهریه» در جاهلیت و بعد از نزول قرآن، بررسی این امر جهت تبیین تفاوت نگاه مکتب اسلام و فرهنگ جاهلیت، ضروری می نماید. از این روی، هدف اصلی نوشتار حاضر قرار گرفته که با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع اصیل و تطبیق و تحلیل آثار موجود بر آمده و در نهایت بدین نتیجه رسیده است؛ زن در دوران جاهلیت، کمترین حقوق را دارا بود؛ یکی از حقوق مالی که می توان برای زن در نظر گرفت مهریه بود که قبل از ازدواج به جهت ولایت مطلق و ناروای پدر نسبت به دختر، موضوعیت پیدا نمی کرد و اگر مهریه ای هم متصور بود، در قبال بهره کشی اقتصادی مرد از زن بود که البته آن هم به بهانه هایی توسط شوهر از تملک زن بیرون آورده می شد و در نهایت بعد از فوت شوهر، خود زن و اموال او مثل سهم الارث در اختیار ورثه شوهر قرار می گرفت. در کل زن در جاهلیت، در تعیین مهریه «معقود علیها» بود؛ در ازدواج، طرفین عقد، ولىّ زن و زوج بودند و متعلق عقد، خود زن بود، لکن دین اسلام با ارج نهادن به زن، خود او را طرف عقد قرار داده و رسوم جاهلیت در این زمینه را منسوخ کرده و بضع زن را حق الله شمرده و مهریه را عطیه نامید و آن را با توجه به تدابیر ماهرانه که در متن خلقت برای تعدیل روابط زن و مرد به کار رفته بود، برگردانده است.
امتیاز وحی تنزیلی (ماانزل) از وحی تبیینی(مانزل) و نقش آن در عدم تحریف قرآن (مبتنی بر آیات قرآن و روایات امامیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال سوم پاییز ۱۴۰۱شماره ۱ (پیاپی ۹)
128-146
حوزههای تخصصی:
تحریف قرآن کریم، موضوعی است که از قرون اولیه تا دوران معاصر بخصوص دوران پس از غیبت امام زمان همواره مطرح بوده است و یکی از موضوعات اصلی در علوم قرآن وعلم کلام به شمار می رود. در این زمینه تاکنون کتاب ها و تألیفات بسیاری نگاشته شده و همچنان نیز محل مناقشه بسیاری از علمای کلام و اهل حدیث و فرق گوناگون اسلام است. در متون روایی شیعه نیز روایاتی وجود دارد که برخی ازدانشمندان اسلامی از این گونه روایات تصور تحریف کرده اند. به نظر می رسد مهم ترین عاملی که می تواند به این مناقشات پایان دهد، استفاده از خود قرآن کریم در پاسخ گویی به این موضوع است. در این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه ای و تحلیل واژگان در صدد تبیین "ماانزل" و "مانزل" در قرآن کریم هستیم که با استفاده از آن به اثبات موضوع عدم تحریف قرآن کریم پی خواهیم برد.از نتایج این مقاله این است که قدرت تبیین پیامبر به واسطه در اختیار داشتن مجموعه کامل علم قرآن است، که به صورت دفعی بر ایشان نازل شده است(ماانزل) «مانُزِّل» را تبیین می کند. همچنین به مناسب بحث واژه های تدبر وتبیین وتفسیر را نیز از نگاه قرآن می کاویم. اهل بیت نیز، علاوه بر اینکه وارث علوم نبوی هستند، به دلیل اینکه از طهارت مطلقه برخوردارند، به «کتاب مکنون» که اصل و حقیقت قرآن است دسترسی دارند،از این رو تیببن وتفسیر همانند پیامبر به ایشان هم واگذارشده است.
گفتمان توحیدی قرآن از همانندی «زمین» با «هفت آسمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه 12 سوره طلاق، زمین را همانند هفت آسمان شمرده است. مسئله اصلی این جستار، آن است که نسبت همانند دانستن زمین با هفت آسمان در انتقال پیام آیه به مخاطبان چیست؟ برای تحلیل گفتمان قرآن از همانندی زمین و هفت آسمان، نیاز است وجه شباهت را در این آیه دریافت. قرآن پژوهان در تبیین وجه شباهت زمین با هفت آسمان، دیدگاه های گوناگونی را بیان کرده اند؛ امّا این دیدگاه ها از نظرگاه های مختلف، به ویژه از منظر ساختار متن، با چالش هایی روبرو است. از این رو در این نوشتار، با نگاهی نو به نشانه های درون متنی آیه، وجه شباهت زمین با هفت آسمان تبیین شد. با واکاوی ساختار آیه نشان داده شد این آیه تاکید می کند که زمین، نه در وجوهی مانند هفت عدد بودن، بلکه در ویژگیِ تحت ربوبیت پیوسته خداوند بودن، شباهت کامل به هفت آسمان دارد. در مجموع به دست آمد این تاکید بر حضور پیوسته خداوند در تدبیر زمین، در برابر باورهای مخاطبان عصر نزول در باره رابطه خداوند با زمین بوده است. از سویی این تاکید بر ربوبیت خداوند بر زمین، پشتیبان نظریِ دستورهای شرعی سوره طلاق برای امتثال این تکالیف است.
تحلیل تفاوت معنایی دو واژه «إنزال و تنزیل» در قرآن کریم بر اساس «محور هم نشینی» واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محور «هم نشینی» یا فرایند «باهم آیی» واژگان، از نشانه های زبان شناختی است که نقش سازنده ای در شکل دهی نظام واژگان ایفا می کند. مادّه ی «نزل» که یکی از پربسامدترین واژگان قرآنی است، نزدیک به چهارصد بار در قرآن به کار رفته. در بیان تفاوت معنایی دو واژه «إنزال» و «تنزیل» دیدگاه های متفاوتی در میان مفسران ارائه شده، برخی تفاوت معنایی آنها را در «نزول دفعی و تدریجی» و برخی در «تعدد نزول» قرآن دانسته اند؛ولی با توجه به هم نشین های این واژه ها، مشخص می َشود که چنین نظراتی هماهنگ با بافت آیات نیست،و از دیرباز زبان شناسان بر چنین دیدگاه هایی به دلیل عدم تناسب و هماهنگی آن با سیاق آیات، ایراد گرفتند؛ زیرا در بررسی معانی الفاظ قرآن، غافل از زمینه و بافت درونی و بیرونی آیات، ممکن است ره پویان معارف قرآنی را به بیراهه بکشاند. بنابراین در نوشتار حاضر، که به شیوه تحلیلی-توصیفی انجام یافته، به تفاوت معنایی این دو واژه از زاویه ی معناشناسی «محور هم نشینی» پرداخته شده و دستآورد حاصل نشان می دهد، واژه «إنزال» با واژگان و مفاهیمی هم نشین شده، که بر «نزول عام» و حالاتی عمومی، بدون اختصاص به فرد یا مجموعه ای خاص دلالت دارد؛ ولی واژه «تنزیل» در بافت آیاتی قرار گرفته که بر «نزولی خاص» برای فرد یا مجموعه ی ویژه و یا بر حالات معینی دلالت دارد و تاکید، مبالغه و گستره معنایی بیشتری نسبت به واژه إنزال افاده می کند و هم چنین کلمه تنزیل با مفاهیم خاصی از جمله، فرود آمدن باران رحمت «غیث»، «تقدیر و اندازه گیری امور»، «اختصاص قرآن به پیامبر» و «اختصاص نشانه های آفاق و انفس به خداوند»، هم نشین شده است.
تبارشناسی ماده «کَ ت ْب» در زبان های سامی با کاربردهای معانی آن در قرآن و عهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشتقات (کَتْب) از پر بسامدترین واژگانِ قرآن، عهد عتیق و عهد جدید است. این ماده در غالب شاخه های زبان های سامی با کمترین اختلاف در ساختار و معنا به کار رفته است. حوزه ی معنایی ماده ی کتب در فرایند زمان توسعه یافته و در زبان عربی علاوه بر حفظ معنای اولی، معنای جدیدی به خود گرفته که در هیچ یک از دیگر شاخه های زبان سامی وجود ندارد. مهمترین مشتق این ماده، واژه ی «کتاب» به معنای مصطلح است که در زبان های سامی رایج و پر کاربرد و در متون مقدس از واژگان محوری و کلیدی است. این پژوهش با روش تاریخی تطبیقی - تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای ابتدا به تبار شناسی و تحلیل ماده ی «کَتْب» در مهمترین شاخه های زبان سامی پرداخته و سپس کارکردهای متعدد مشتقات این ماده را در قرآن و عهدین بررسی و وجوه اشتراک و افتراق را مشخص کرده است. «کَتْب» به معنای «نوشتن» از معانی اصلی این ماده در تمامی شاخه های زبان سامی است که در قرآن و عهدین متبلور یافته است و اوج آن نسبت دادن نوشتن به خداوند با محوریت شریعت و قوانین الهی در هر سه دین ابراهیمی است. کتابت با شواهد عهدینی ابتدا با تراشیدن روی سنگ، لوح و چوب و سپس به نوشتن با مرکب روی طومار و کاغذ، توسعه یافته است.
بررسی ضعف صداقت (دروغگویی) در آموزه های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
59 - 80
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی در هر نظامی، بر اعتماد و صداقت بنا شده است و به هر میزانی که این اعتماد افزایش یابد، میزان سرمایه اجتماعی افزایش خواهد یافت. اما اگر اعتماد متقابل کم رنگ شود و مردم به همدیگر اعتماد نداشته باشند، این مسئله در تقابل با سرمایه اجتماعی قرار می گیرد. قرآن به عنوان فرهنگ مکتوبِ جامعه مسلمانان می تواند در جهت شناسایی عوامل و آثار و تبعاتی که این نارسایی را ایجاد کرده است، ارائه طریق نماید. سؤال اصلی تحقیق، چیستی عوامل اجتماعی، تعاملات و آثار ضعف صداقت (دروغ) در آموزه های قرآن است که به منظور تأمین هدف، شناسایی عوامل مؤثر بر ضعف صداقت و واکاوی ریشه های آن، دستیابی به زمینه ها و شرایط وقوع ناراستی و شناخت تبعات و آثار آن، از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی استفاده شده است. این مطالعه به شش عامل دروغگویی از میان آموزه های قرآن دست یافته که با تعاملات فریبکارانه توجیه سازهای گفتاری، ادبیات اقناعی و ابراز و تهییج احساسات و عواطف دروغین صورت می گیرد و دارای پیامدهای فرافکنانه، آسیب پذیر و همراه با تکرار دروغ و رسواکننده است.
پدیده های نادیدنی در شخصیت جامع انسان،در بررسی تفسیری آیات 38 و 39 حاقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
۱۸۴-۱۶۹
حوزههای تخصصی:
در تمامی مخلوقات عنصر مرئی و نامریی وجود دارد. در انسان نیز واقعیّت هایی وجود دارد که برخی مرئی و اغلب آن نامرئی است. رجحان نامرئی ها فقط از مقوله کمّ نیست بلکه کیفی نیز می باشد. این تقسیم بندی، ملهم از آیات 38 و 39 حاقّه است: «فلا اقسم بما تبصرون» و «و ما لا تبصرون». عموم مفسران قرآن کریم بر این باورند که مصادیق خارجی این دو آیه تمام کائنات را شامل می شود که محور اصلی آن انسان است. این تحقیق بنیادی و استنتاجی پس از بررسی آیات قرآن کریم و گزینش 470 واژه قرآنی مرتبط با انسان تدوین شده است و حدّاقل به چهار هدف می نگرد؛ سازگاری علم و قرآن، توجّه انسان به نامرئی ها، بسترسازی برای پذیرش حقایق ماورایی و مغیبات، تقویت تفکّر توحیدی و معادباوری. واژگان کلیدی
بررسی سبک ترجمه های الهی قمشه ای، جوامع الجامع، رهنما و فولادوند از نظر انتقال استعاره در حروف جر قرآن براساس نظریi مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای شناخت معنای استعاره نظریات مختلفی در میان زبانشناسان و معناشناسان ارائه شده است؛ ازجمله نظریههای جایگزینی، مقایسهای و غیره. در این میان، دیدگاه مقایسهای به لحاظ قدمت و همهگیری از سایر نظریات دارای پیشینه و شمول گستردهتری است که حتی در میان زبانشناسان سنتی نیز رایج بوده است؛ از این رو، بازشناسی تأثیر این نظریه بر شناخت معانی استعاری قرآن بهویژه حروف جر اهمیت بسزایی دارد و نشان میدهد چه گروههایی از مترجمان از این شیوه برای ترجمه معنای استعاره بهره بردهاند و آیا در اسلوب گزینی خود در ترجمههای قرآنی از این شیوه بهصورت مستمر بهره بردهاند یا نه؛ از این رو، این پژوهش بهعنوان مقدمهای برای سبکشناسی ترجمههای استعاره در قرآن اهمیت بسزایی دارد و تا کنون پژوهشهایی دربار استعاره در قرآن صورت گرفته است؛ ولی پژوهشی دربار ترجمه استعاره در حروف جر قرآن در میان پژوهشهای صورتگرفته یافت نشد. براساس نتایج بهدستآمده از این نوشتار، از میان ترجمههای ارائهشده در مقاله، هیچکدام از مترجمان بهصورت روشمند از این شیوه بهره نبردهاند و بهصورت گزینشی از این شیوه استفاده کردهاند.
آیات موهِمِ جنسیت حوریان بهشتی در قرآن كريم
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
13 - 33
حوزههای تخصصی:
قوّت ترجمه های قرآن را باید در تفسير و ترجمه آیات مشکله و متشابه جستجو کرد. از جمله این آیات، آیات مرتبط با حوریان بهشتی با تعابیر خاص است كه در بسیاری از تفاسیر و ترجمه های قرآن، برداشت جنسیتِ زن از آن ها شده است؛ تعابیری مانند «حورٌ عین» که بیشتر مفسران و مترجمان قرآن، آن را به زنان بهشتی تفسیر و ترجمه کرده اند! نیز تعابیر «قاصِراتُ الطَّرْفِ»، «عُرُباً أَتْراباً»، «كَواعِبَ أَتْرابا»، «خَیراتٌ حِسان » و مانند آن که مترجمان و مفسران قرآن را به برداشت «زنان بهشتی» و برداشت جنسیتی از آیه سوق داده است. سؤال این است كه این تعابیر با توجه به جنسیت نداشتن فرشتگان، چگونه با ترجمه هایی نظیر «زنان بهشتی» پذیرفتنی است؟ درحالی که قرآن کریم به صراحت مؤنث بودن فرشتگان را مردود دانسته و آن را باور مشركان می داند! این مقاله به روش تحلیلی– توصیفی، با مراجعه به ریشه واژگان و مسائل دقیق نحوی اعرابی آیات و نیز توجه به فضای سیاق و با نگاهی فراجنسیتی به این دست از آیات تهیه شده است. یافته ها نشان می دهد كه برداشت جنسیتی در بسیاری از این آیات، به ویژه در خصوص نكاح و تزویج، چندین قرن پس از نزول اين آیات شكل گرفته و بدون توجه به ریشه دقیق لغت، این تعابیر به کتاب های لغت و تفاسیر و حتی ترجمه روایات راه یافته است. هم چنین ضمن نقد چالش های تفاسیر و ترجمه های قرآن در خصوص این آیات، ترجمه ای دقیق ارائه شده است.
نظریه ذاتی بودن رابطه لفظ و معنا و تأثیر آن بر گزاره های فقهی
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
236 - 211
حوزههای تخصصی:
رابطه لفظ و معنا یکی از مباحث زبان شناسی است که کشف حقیقت آن نتایج مهمی در استنباط فقهی دارد. اصولیون در بخش مباحث الفاظ به این موضوع پرداخته اند. براساس اعتباری بودن رابطه لفظ و معنا سه وضعیت قابل تصور است: وضع، تعهد و اقتران. هریک از این نظریه ها دارای مزایا و معایبی هستند. یافته های این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای انجام شده، نشان می دهد که رابطه لفظ و معنا پس از وضع واضع امری ذاتی است. شاهد بر درستی این نظریه، ترتب آثار واقعی مطلوب و نامطلوب بر الفاظ است، بدون این که لازم باشد واضع نسبت از نسبت ذاتی لفظ و معنا آگاه باشد. رابطه لفظ و معنا یکی از مباحث زبان شناسی است که کشف حقیقت آن نتایج مهمی در استنباط فقهی دارد. اصولیون در بخش مباحث الفاظ به این موضوع پرداخته اند. براساس اعتباری بودن رابطه لفظ و معنا سه وضعیت قابل تصور است: وضع، تعهد و اقتران. هریک از این نظریه ها دارای مزایا و معایبی هستند. یافته های این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای انجام شده، نشان می دهد که رابطه لفظ و معنا پس از وضع واضع امری ذاتی است. شاهد بر درستی این نظریه، ترتب آثار واقعی مطلوب و نامطلوب بر الفاظ است، بدون این که لازم باشد واضع نسبت از نسبت ذاتی لفظ و معنا آگاه باشد
معناشناسی عبارت «لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صمّاً و عمیاناً» با تأکید بر مفهوم شناسی و غرض شناسی حرف جرّ «علی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عبارت «لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صمّا و عمیاناً» در آیه 73 سوره «فرقان» در سیاق آیات بیانگر صفات عباد الرحمن، یکی از خصوصیات آنان را این گونه گزارش می کند: «کر و کور بر آیات الهی نمی افتند». نظر به اینکه فروافتادن بر آیات الهی معنای روشنی ندارد، پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی مفهوم و غرض بلاغی فعل «َلمْ یَخِرُّوا» در این عبارت و نقد آراء مفسران در این زمینه را واکاوی کرده است. همچنین نظر به نقش کلیدی حروف جرّ در معنابخشی به آیات، مفهوم و اغراض بلاغی حرف جرّ «علی» بررسی شده است. نتیجه بررسی حاکی از آن است که فعل «لم یخرّوا» کاربردی کنایی دارد و در مفهوم «پذیرش و روی آوری» به کار رفته است. حرف جر «علی» نیز در معنای «لام تعلیل» به کار رفته و آیه شریفه حاکی از روی آوری آگاهانه بندگان صالح الهی به آیات خداوند است.
عوامل پیدایش دو پدیده «ما تأخّر حکمه عن نزوله» و «ما تأخّر نزوله عن حکمه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
193 - 216
حوزههای تخصصی:
در میان کتاب های علوم قرآنی و تفسیر، اصطلاحی با عنوان «ما تأخّر حکمه عن نزوله وما تأخّر نزوله عن حکمه» خودنمایی می کند. عبارت «ما تأخر حکمه عن نزوله» بدین معناست که آیاتی از قرآن کریم نازل شده اند، اما پس از مدتی حکمشان تشریع شده است؛ مانند نزول آیه «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّی» ﴿اعلی/ 14﴾ در مکه و تفسیر «تَزَکَّی» به زکات واجب و تشریع آن در مدینه. عبارت «ما تأخّر نزوله عن حکمه» بدین معناست که حکمی در مکه تشریع شده و پس از مدتی در مدینه آیات مربوط به آن حکم نازل شده است؛ مانند تشریع حکم نماز جمعه در مکه و نزول آیات مربوط به این حکم در سوره جمعه و در مدینه. اولین بار بغوی اصطلاح «ما تأخّر حکمه عن نزوله» را بیان کرد. اصطلاح «ما تأخّر نزوله عن حکمه» نیز توسط سیوطی ابداع شد. اعتباربخشی مطلق به سخنان صحابه پیامبر و تابعان، بی توجهی به قاعده جری و تطبیق و اعتقاد به سبب نزول خاص و تفسیر نادرست برخی از آیات قرآن کریم، از دلایل اصلی پیدایش این دو پدیده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی ضمن تشریح علل پیدایش این دو پدیده، به تفسیر آیات مدعای این دو پدیده پرداخته شده و بیش از پیش نادرستی این دو پدیده آشکار گشته است.
تحلیلی زبان شناختی- بین الادیانی از گزاره قرآنی «لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آیات قرآن کریم که در طول سده های متمادی، موضوع گفتگوهای درازدامن قرار گرفته، آیه شریفه بقره/104 است که به گفته مفسران، مسلمانان را از به کارگیری تعبیر «راعِنا» بازداشته و ملزم به جایگزینی آن با تعبیر «انْظُرْنا» کرده است. به رغم آنکه عالمان تفسیر در خصوص معنای «راعنا» و دلایل نهی از گفتن آن، بالغ بر هفت نظرگاه تفسیری پیش افکنده اند، هنوز ابعاد و زوایایی از بحث باقی مانده است که می طلبد با اتخاذ رویکردهای جدیدِ مطالعاتی، از نو به بحث گذاشته شود. پژوهش حاضر با هدف جبران این خلأ مطالعاتی در صدد است با عنایت به داده های زبان شناختی و بین الادیانی که پیشتر از نظرها دور مانده است، تحلیلی جدید از مخاطبانِ این آیه شریفه و معنای «راعنا» عرضه نماید. در این پژوهش اثبات می شود که اهل کتاب با اثرپذیری از آموزه های عهدینی، رابطه «پیامبر اکرم پیروان» را در قالب رابطه «شبان گوسفندان» صورت بندی می کردند. این در حالی است که خداوند متعال در آیه شریفه بقره/104، مؤمنانِ اهل کتاب را به وانهادنِ استعاره عهدینیِ شبانی امر کرده و بدین سان، آنان را نه صرفاً به جایگزینی تعبیر «راعنا» با «انظرنا»، که به تغییر در صورت بندی رابطه پیامبر اکرم(ص) با توده های مردم فراخوانده است.
تحلیل انتقادی شبهه ظالمانه بودن خلقت شیطان به عنوان عامل گمراهی و عذاب انسانها (با تاکید بر کتاب نقد قرآن)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم در آیات متعددی بنی آدم را از پیروی و اطاعت شیطان برحذر داشته و شیطان را دشمن انسان معرفی کرده است. ولی برخی از مغرضان با استناد به برخی آیات، آفرینش شیطان رانده شده از درگاه الهی را عامل گمراهی انسان و در پی آن نزول عذاب می دانند. این مسأله ضرورت تبیین و پاسخ به این شبهه را روشن می سازد. در این مقاله با روش تحلیلی- انتقادی و با تأمل در مدلول آیات مورد بحث و نیز تفسیر و تبیین دقیق آنها روشن می شود که خلقت شیطان نه تنها بدون هدف و برای اضلال انسان نبوده، بلکه وسیله ای برای امتحان الهی و تکامل انسان است. فلسفه مهلت یافتن ابلیس هم نه برای گمراهی انسان، بلکه به عنوان نتیجه عبادات قبلی او و تکمیل آزمایش اوست. محدودیت قلمرو شیطان فقط در حد وسوسه بوده و هیچ گونه تسلط تکوینی بر انسان ندارد. از این رو شیطان تنها بر کسانی که ولایت او را پذیرفته اند، ولایت داشته و بر مومنان مخلَص تسلطی ندارد.
Metaphorical Conceptualization in the Last Eleven Parts of the Holy Qur’an: A Cognitive and Cultural Explanation
منبع:
Interdisciplinary Qur'anic Studies, Volume ۱, Issue ۱, June ۲۰۲۲
157 - 185
حوزههای تخصصی:
The present semantic research has been performed in order to provide a cognitive and cultural explanation of conceptual metaphors in parts 20 to 30 of the Holy Qur’an. Extraction of ‘types of conceptual metaphors,’ determination of ‘high frequency metaphors,’ ‘source domains’ and ‘target domains’ is the process of conducting research using the conceptual metaphor theory. The variety of concepts of ‘target’ and the functional frequency of ‘source’ concepts indicate what concepts are intended in the holy Qur’an through metaphorical conceptualization. This study provides a basis for further understanding of the worldview presented in the Holy Qur’an and the possibility of determining the behavioral patterns of religion by identifying metaphors. The results of the present study represent a septenary classification of metaphors in the ‘empirical source domain,’ containing: ‘social life,’ ‘needs of the body and its activity,’ ‘image schemas (schema-based),’ ‘elements of nature,’ ‘person,’ ‘body parts,’ and ‘similarity-based metaphors (simile)’; Among which, the highest percentage of metaphorical conceptualization in the source domain is in ‘social life’ and the lowest one is in the domain of ‘person.’ Considering the fact that most of the human knowledge is about the elements and subdomains of ‘social life,’ Qur’anic sources in this domain have played the major role in abstracting the cultural and doctrinal concepts of religion and organizing Islamic religious experiences using the sources of this field and have been used as customary (conventional) and practical models. Accordingly, Qur’anic metaphors lead to the formation of cultural and cognitive patterns, and the ‘monotheistic belief system’ (Qur’anic) directs human bodily experiences in metaphorical conceptualization, and this ‘Qur’anic worldview’ can be seen as an Islamic cultural and cognitive model in the Qur’anic metaphorical schema.
The Authority of Intellect and its Function from the Perspective of the Holy Quran
منبع:
Interdisciplinary Qur'anic Studies, Volume ۱, Issue ۱, June ۲۰۲۲
189 - 197
حوزههای تخصصی:
.The Holy Qur'an introduces the concept of intellect as an instrument for thinking and recognizing the facts and in several verses with different expressions, insists on activating the intellect by human. in order to convey this issue precisely and deeply to the audience, The Qur'an has used many synonymous and close concept to intellect, such as tafakur (thinking), qalb (heart), lubb (heart of the matter), nuhā (understanding), ḥijr (evidence), ḥilm (reason) and fiqh (realization). The authority of the intellect in recognizing facts has been confirmed in the Qur'an and Islamic traditions. One of the most important subject matters that should be identified by the intellect is the domain of beliefs and theology, which also leads to the perception of the prophetic mission and resurrection. Another issue perceived by the intellect is the realm of recognizing moral virtues. According to several verses and traditions, human intellect can discern good and evil, regardless of religious teachings, although some Islamic sects do not believe in this. It can be said that the power of intellect in human is like an intrinsic prophet whose discernment is authoritative and in agreement with the guidance of the prophets. Thus, from the Qur'an's point of view, the realm of intellect in knowing facts is a vast scope which comprises various subjects such as theology, ontology, anthropology and ethics.
دلالت های تشبیه زنان به حرث در آیه223 سوره بقره با رویکرد تحلیلی - انتقادی آرای نواندیشان معاصر درباره آن
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
101 - 133
حوزههای تخصصی:
یکی از تعبیرهایی که در قرآن به جنس زن نسبت داده شده، واژه حرث است. آیه 223 سوره بقره یکی از مهم ترین آیات مربوط به مسئله زن است که فهم درست این آیه تأثیر بسزایی در بازنمایی نگاه قرآن به موضوع زن و نتایج سرنوشت ساز آن دارد. در آیه حرث، با تشبیه زنان به حرث از نقش ویژه و انحصاری زنان در تکثیر نسل سخن به میان آمده است؛ اما همین امر باعث تشکیک و انتقاد به نظام حقوقی قرآن نسبت به ماهیت و جایگاه زن شده است. در این آیه، برای «تزیین سخن و رعایت ادب» با آوردن لفظ «حرث» به صورت کنایی به رابطه زناشویی اشاره شده است. هدف از این مقاله که توصیفی - تحلیلی است، تحلیل دلالت های مفهومی آیه حرث و پاسخگویی به تشکیک و انتقادهای وارده با تکیه بر مستنداتی چون خود آیه 223 سوره بقره، تفسیرهای موجود از آیه مذکور و قرائن قرآنی و روایی است تا از این رهگذر به دیدگاه واقعی نظام حقوقی قرآن درباره ماهیت و چیستی زن دست یابیم. با بررسی دقیق و همه جانبه می توان دریافت آنچه در این آیه آمده، نه تنها علیه حق زن نیست، بلکه در جهت حمایت از منزلت زن است. اگر در فرازهای مختلف آیه حرث دقت شود، هیچ دلالتی بر تفاوت ارزش گذاری میان دو جنس ندارد، بلکه از آیاتی است که ارزش زن و چیستی او را بیان می کند. به این معنا که در آیه به نقش ارتباط زن و مرد در فرزندآوری توجه شده است.
پیامدسنجی فرهنگی و تمدنی استکبار در جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که آسیب اجتماعی استکبار با توجه به مفهوم و ابعاد قرآنی آن، چه پیامدهایی در عرصه ی فرهنگ و تمدن جوامع بشری در طول تاریخ داشته و دارد؟ بر اساس یافته های پژوهش حاضر، به روش تفسیر درون متنی و برون متنی در آیات قرآن، پیامدهای فرهنگی استکبار: تعارض و تقابل با فرهنگ دینی، گفتمان سازی ضدفرهنگی، جریان سازی ضدفرهنگی و اشرافی گری در سبک زندگی است. پیامدهای تمدنی استکبار: امنیت زدایی از انسان، ایجاد اختلاف طبقاتی و تضعیف یا تخریب همبستگی اجتماعی در جامعه ی دینی است. هرچند این دو گونه پیامد گاهی به صورت توامان بروز می یابند. در نتیجه مشخص می گردد استکبار، آسیب رایج در هر دوره از حیات تاریخ بشری است و پیامدهای آن اول: اختصاصی به عرصه های دینی و ایدئولوژیک ندارد و دوم: نه تنها در جامعه ی غیرایمانی، بلکه در جامعه ایمانی هم قابل شکل گیری و بروز پیامدهای خویش است.
ارزیابی دیدگاه مفسران در زمان وقوع فساد و سرکوبی بنی اسرائیل قبل از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
۱۰۴-۸۵
حوزههای تخصصی:
در سوره اسراء اشاره به دو فساد بنی اسرائیل شده است. عده ای از مفسران وقوع این فسادها را در زمان های گذشته دانسته اند. از این میان بخش قابل توجهی از تفاسیر، وقوع این فساد و سرکوبی آن را در زمان بُختُ الن َصَّر می دانند. حال آنکه در هیچ یک از روایات مصداق «أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ» به افرادی در گذشته اطلاق نشده است و به تبع آن فساد بنی اسرائیل و همچنین سرکوبی فساد بنی اسرائیل نیز توسط «أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ» در آخرالزمان تحقق خواهد یافت. صاحب جامع البیان وقوع این فساد و سرکوبی آن را در زمان بُختُ ن َّصر می داند اما بقیه مفسران در این باره یا نظریه جدیدی را ارائه نکرده اند یا بدون هیچ گونه اظهارنظری در مورد آن، صرفاً به نقل نظر وی پرداخته اند. مقاله حاضر با بررسی و تحلیل متون تفسیری، به نقد و بررسی امکان وقوع فساد مطرح شده در آیه چهارم سوره اسراء در قبل از اسلام، می پردازد. وقوع فساد و سرکوبی آن در زمان قبل از اسلام به ویژه توسط بُختُ ن صر، را بر پایه شواهد تاریخی موجود و دلایل روایی و تحلیل منطقی ردّ نموده و امکان وقوع این وعده را اولاً به دوران پس از اسلام و سپس به طور دقیق تر به حوالی زمانی دوران آخرالزمان و قبل از ظهور موکول می نماید.