آیه شریفه «یا بَنِی إ ِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أ َنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أ َنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمِینَ» دو بار در قرآن تکرار شده است. خدای متعال در این آیه از بنی اسرائیل خواستار یادآوری نعمت هایی می شود که به آنها عطا فرموده است. قرآن کریم در آیات مختلفی به بیان گوشه هایی از این نعمت ها پرداخته است. نجات بنی اسرائیل از چنگال آل فرعون، ارسال پیامبران کثیر، نزول تورات و من و سلوی، سایه افکندن ابر در بیابان سوزان و جوشش چشمه ای از سنگ به عنوان بخش هایی از نعمت های الهی بر بنی اسرائیل است. آیه مورد بحث بیانگر برتری بنی اسرائیل و یهودیان بر جهانیان است، اما وجود آیاتی ناظر به برتری امت پیامبر’ و نیز مورد لعن و نفرین قرارگرفتن عده ای از بنی اسرائیل، موجبات تعارض با این آیه را فراهم آورده است. تبیین دقیق «بنی اسرائیل»، «وجوه تفضیل آنان» و «عالمین» در این آیه، باعث روشن شدن تفسیر آیه و رفع تعارضات در آن خواهد شد. این مقاله بیانگر آن است که آیه شریفه مورد بحث، در این سه ناحیه عام و مطلق نیست.
بهشت و جهنم، وعده و وعید پروردگار عادلند و گریزى از آن دو نیست.
بهشت، نیکوترین مأواست و جاودانه ماندن در آن، بالاترین لذت است. به همین جهت، خلود در آن، براى هیچکس نگرانکننده نیست. اما لختى تأمل در عذاب طاقتفرساى جهنم، لرزه بر اندام انسان مىافکند.
شاید، به طور ناخودآگاه، همین نکته باعث شده باشد که برخى اندیشمندان سترگ فلسفه و عرفان، جاودانه بودن عذاب را منکر شوند. نویسنده این نوشتار، بر مسأله خلود عذاب، تأکید مىکند و آن را مدلول صریح متون دینى مىداند.
نشانهشناسی یکی از دانشهای نوپا است که تأثیرات عمیقی در بررسی نصوص دینی و ادبی نهاده است. تأثیر این دانش به حوزههای ادبی و دینیمحدود نمیشود؛ بلکه حوزههای بسیاری مانند: هرمنوتیک، زبانشناسی، فلسفه، هوش مصنوعی و…، رنگ مباحث آن را به خودگرفتهاست.
در این مقاله، نخست توصیفی از خود دانش نشانهشناسی به میان آمده، سپس فعالیتهای نشانهشناختی علمای دین بیان شده و ارتباط آن با معرفت دینی تشریح شدهاست. معرفت دینی، معرفتی نص ـ محور است و فعالیتهای نشانهشناختی بر روی نص، هستة اصلی معرفت دینی را فراهم میآورد. نشانهشناسی دربسیاری از دستاوردهایش با معرفت دینی ارتباط مییابد. دراینمقاله از چهاربحث عمده سخن به میان آمدهاستکه تاثیرات نشانهشناسی بر معرفتشناسی دینی را نشان میدهد. این مباحث عبارتنداز:
ــ بیان فعالیتهای عمدة نشانهشناختی عالمان دین.
ــ منطق فهم نصوص دینی.
ــ ابطالپذیری در فهم (نظر امبرتو اکو).
ــ نامحدود بودن فرایندنشانگی.