فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱٬۶۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی (1281- 1360 ش) اولین متفکر دوران معاصر است که به بحث های معرفت شناسی پرداخته است. او در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسمبه شبهات مکاتب سوفسطایی، شکاکیت، و تجربه گرایی افراطی در عدم اعتماد به عقل در دریافت حقیقت پاسخ داده است و فلسفة اسلامی را نظام رئالیستی مبتنی بر عقل گرایی معرفی می کند. وی هم چنین به نقش بی بدیل عقل در فهم حقایق دینی توجه دارد و نکات مهمی را در این باره متذکر می شود. می توان گفت علامه در دو جبهه از خرد ورزی دفاع کرده است، اول: در برابر حس گرایی و تجربه گرایی افراطی که در غرب به شکاکیت و نسبیت گرایی در همة حوزه های اعتقادی و اخلاقی منجر شد و دوم: در برابر ظاهر گرایان و اخباریونی که با بی اعتبارکردن حجت عقل وحی را نیز بی اعتبار کردند و به تعطیلی دین و عقل با هم رسیدند. بررسی موضع علامه موضوع این نوشتار است.
چیستی ایمان از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل چالش برانگیز و در عین حال کلیدی در طول تاریخ تفکر اسلامی، مسئله «ایمان» است که از جهات مختلف، مورد توجه اندیشمندان بوده است. ملاصدرا به عنوان حکیمی متأله و شیعه، ایمان را از مادة أمن می داند؛ گویی شخص مؤمن با ایمان، از تکذیب و مخالفت با حق، ایمن می شود؛ هرچند ایشان، ایمان را با مفاهیم مختلفی چون تصدیق، حکمت، نور، توحید و عقل تعریف می کند، در دیدگاه او « علم و معرفت» مهم ترین عنصر در «ایمان» است. صدرا ایمان تقلیدی و کشفی را از اقسام ایمان دانسته است و «عمل» را خارج از حوزه مفهومی ایمان قرار می دهد.
او ایمان را همچون علم، امری وجودی می داند که احکام وجود بر آن سریان دارد، لذا امری مشکک، با قابلیت کمال و نقص و پایین ترین مراتب آن ایمان تقلیدی بدون برهان و بالاترین مرتبه اش، حق الیقین است که از مراتب عرفانی محسوب می شود. ایشان توانسته بر اساس مبانی حکمت متعالیه در چهار شاخصه نقش کلیدی معرفت؛ علم امری وجودی؛ رابطه میان ایمان و عمل صالح و مراتب ایمان، به شایستگی در بُعد نظری از مباحث دینی، بهره ببرد و تبیین نوینی از ایمان ارائه کند؛ هرچند این نقد نیز (که توجه بایسته ای در بحث نظری، به عنصر مودت و محبت ندارد) امکان طرح دارد.
تبیین وجودى و معرفتى قوه حافظه در فلسفه اسلامى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکى از مهم ترین قواى باطنى نفس، قوه حافظه نامیده مى شود. در مقاله پیش رو این قوه در دو قلمرو وجودى و معرفتى بررسى شده است. در قلمرو وجودى با وجود معقول بودن گرایش عمومى فلاسفه مسلمان بر رویکرد تقلیلى در باب قواى باطنى نفس، به جهت نگرش ممتازى که فلاسفه معاصر بر این قوه و کارکردهاى آن داشته اند، استقلال وجودى مقرون به صحت دانسته شده است. در قلمرو معرفتى با توجه به رویکرد همگون ملّاصدرا و فلاسفه معاصر مسلمان، هر دو کارکرد حفظ و استرجاع معانى حافظه، در حیطه حضور و تجرد قرار مى گیرد. در این قلمرو، احتمال انتساب فرایند استرجاع به خطاپذیرى، به واسطه نقص و عدم اشتداد برخى نفوس تبیین شده است.
در مسئله کیفیت مطابقت معانى حافظه، از رویکرد ملّاصدرا و به ویژه آیت اللّه مصباح در وضع تشکیک در ادراکات حضورى و جعل نظریه وحدت عاقل و معقول به سان نردبان تعالى نفس در درجات علم حضورى و وصول بر غایت انفعال استفاده شده است.
تحلیل مسئله تعقل از دیدگاه ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
ارسطو براى نفس، حدوث جسمانى قایل است و نفس به منزله امر جسمانى، صلاحیت تعقل یا ادراک عقلى را ندارد. ادراک عقلى و صورت معقوله، امورى مجردند و براى تعقل نیاز به امرى مجرد دارند. بنابراین ارسطو تعقل را بر عهده عقل مى گذارد؛ اما این عقل مجرد با نفس مادى چه نسبتى دارد و چگونه در امر تعقل انسانى به ایفاى نقش مى پردازد. نظریه ارسطو با ابهاماتى آمیخته است که باید رفع گردد. ابن سینا با لحاظ نفس به منزله امرى مجرد و با تمایز نهادن میان مقام ذات و مقام فعل در نفس انسانى، ادراک عقلى را به نفس نسبت مى دهد. ادراک عقلى در نظر او، فعلِ جنبه ذاتى نفس تلقى مى شود و نفس با عقل جزئى انسانى یکسان انگاشته مى شود. تأثیر مبادى عالیه و نقش عقل فعال نیز در تعقل لحاظ مى گردد. ابن سینا تأثیر عقل فعال در ایجاد صور معقوله در نفس ناطقه را به دو اعتبار وجود و ماهیت، افاضه و اشراق مى نامد. مقاله حاضر به تحلیل و تبیین نظرات ارسطو و ابن سینا در این زمینه اختصاص دارد.
قاعده الواحد و نظام علی از دیدگاه ابن سینا و محقق طوسی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
امام فخرالدین رازی
هرمنوتیک مدرن و نظریه تفسیری شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
در این نوشتار که با روش توصیفی مقایسه ای و با ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای تهیه شده است سعی گردیده در خصوص مهم ترین ارکان نظریه تفسیری، یعنی ماهیت، هدف، امکان و عوامل فهم، مقایسه ای میان دیدگاه مهم ترین صاحب نظران هرمنوتیک مدرن و شهید مطهری صورت گیرد. در این راستا توانستیم مهم ترین پرسش های نظریه تفسیری را به آثار به جای مانده از استاد عرضه کنیم و پاسخ مناسبی دریافت کنیم. با این کار اولاً نگاهی نسبتاً جامع و اجمالی از نظریه تفسیری شهید مطهری به دست آمد که این خود از نو آوری های این تحقیق به شمار می رود و ثانیاً با مقایسه این نظریه با نظریه های منسوب به هرمنوتیست های مدرن به این نتیجه رسیدیم که نظریه تفسیری ایشان با هرمنوتیک مدرن قرابت بیشتری دارد اما در عین برخورداری از نکات مثبت این نظریه ها یعنی اموری همچون تکثر معنایی و واقع بینی نسبت به ماهیت فهم، از معایبی که نوعاً این نظریه ها دارند نظیر بی اعتقادی به فهم درست و نادرست و در غلطیدن به وادی نسبیت منفی به دور است. با توجه به چند ویژگی مهم نظریه تفسیری شهید مطهری یعنی جامعیت، واقع نگری، تکثرگرایی معنایی، روش مندی، جزمیت گریزی و نسبیت پرهیزی این نظریه می تواند الگوی مفسران در تفسیر متون و به خصوص تفسیر متون شرعی و نصوص دینی باشد.
بررسی و تبیین اصول روش اندیشه فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زمینه روش فلسفه صدرالمتألهین تاکنون نظریات مختلفی از سوی صدراپژوهان بیان شده که هر یک یا ناظر به بخشی از روش فلسفی صدراست یا آنکه به کلی مسیری را طی کرده که با روش صدرا و تقریرات شارحان حکمت متعالیه، متفاوت و حتی گاهی مخالف است. در این نوشتار با تحلیل نگرش صدرا به منابع معرفتی مختلف و بررسی ابعاد مختلف مواجهه صدرا با مسائل فلسفی، چهار اصل روش شناختی وی یعنی تلفیق هدفمند سه منبع معرفتی عرفان، قرآن و برهان در یک ایستار، استفاده از منابع معرفتی فوق در مقام گردآوری و داوری، استفاده روشمند و کثرت گرایانه از آرای اندیشمندان سلف و استفاده نظام مند از سه مبنای نظر قوم، وحدت تشکیکی وجود و وحدت شخصی وجود، تدقیق و بررسی شده است.
بررسی تطبیقی آیات و روایات تجرد نفس از دیدگاه علامه مجلسی و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن انسان در قرآن
مطابقت ذهن و عین در اندیشة ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظرملاصدرا، مسئلة مطابقت و عدم مطابقت، در علم حصولی مطرح است؛ زیرا علم حصولی صورتی از شیء در ذهن است، و صورت ذهنی باید با واقع مطابقت داشته باشد.وی بر این باور است کهماهیت واسطة بین عین و ذهن است که در هر دو مرتبة وجودی عیناً تکرار شده است. البته اشکالاتی بر نظریة ماهوی ملاصدرا وارد آمده که در نهایت حاکی از آن است که این نظریه نتوانسته به نحو متقن مطابقت ذهن و عین را اثبات کند. از طرف دیگر با توجه به اصالت وجود و تشکیک وجود می توان نظریة این همانی وجود عینی را مطرح کرد که بر اساس آن، علم وجود برتر ماهیت معلوم است.
نقد و بررسی دیدگاه ابوالبرکات بغدادی درباه چگونگی پیدایش کثیر از واحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالبرکات بغدادی قبل از بیان دیدگاه مختار خویش درباره مسئله چگونگی پیدایش کثیر از واحد، با نگاه تاریخی، نظریه مشائیان را تبیین می کند و سپس به نقد دیدگاه حکیمان مشایی می پردازد و در نهایت دیدگاه خویش را در طی چهار تقریر بیان می کند. در نقد و بررسی دیدگاه او نکات ذیل قابل طرح اند. او در بررسی دیدگاه مشائیان دچار خطای تاریخی شده است. میان دیدگاه او و برخی از متکلمان مشابهت ها و اختلاف هایی دیده می شود. ابوالبرکات به دیدگاه های فارابی و ابن سینا اشراف کامل ندارد و حتی در بیان نظریه خویش دچار تزلزل است. در دیدگاه او روابط موجودات در عوالم متعدد به صورت دقیق بیان نشده اند. ابوالبرکات در بیان دیدگاه خویش به هیئت بطلیموسی بی توجه بوده و نقد او بر نظریه حکیمان مشایی صائب نیست.
نقش و جایگاه عقل در اخلاق از منظر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
بررسی ارتباط عقل و اخلاق، از مباحث گریز ناپذیر فلسفی در زمینه اخلاق است. فارابی نیز یکی از تأثیرگذارترین فلاسفه مسلمان در حوزه اخلاق است. اما این که از منظر فارابی، عقل چه نقش و جایگاهی در اخلاق دارد، پرسشی است که در این نوشتار در پی پاسخ گویی به آن است. از این رو، ابتدا نظریه عقل از دیدگاه فارابی مطرح می شود. نظریه ای که پایه و اساس آن، بر ارتباط عقل انسانی با عالم مفارق از ماده، به وساطت و فیض عقل فعال گذارده شده است. سپس مفهوم اخلاق از نگاه وی و غایت اخلاق که همان «سعادت» است، تشریح شده، در نهایت، از جنبه های مختلف، جایگاه و نقش عقل را در رسیدن به سعادت بررسی می کنیم. شایان ذکر است که سعادت در دستگاه معرفتی فارابی، یک مفهوم بسیط نیست، بلکه مفهومی مرکب است و برای درک معنای آن، باید ارتباط آن با مفاهیمی چون اراده و اختیار، لذت، معرفت و تعلیم و تأدیب روشن شود. در این میان، پس از تعریف مفهوم عقل و انواع آن از نگاه فارابی، چگونگی بروز و ظهور و نقش آفرینی آن در هر یک از مفاهیم فوق الذکر، روشن شده، مشخص می شود که فارابی بر خلاف برخی فلاسفه اخلاق، فیلسوفی است که جایگاه بسیار پررنگی برای عقل در اخلاق قائل شده است و این مسأله را نیز از مسیرهای گوناگون و با مفاهیم متفاوت، نشان داده است.
بررسی مسئله حدوث یا قدم نفس از نگاه ملاصدرا و افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
سهروردی و توامان
ارسطو ستیزی در یهودیت تحت تأثیر غزالی (با تأکید بر دیدگاه یهودا هلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بین جریان های فکری یهودی که در قرون وسطا وجود دارد، جریانی مخالفت با فلسفه را وجهه همت خویش قرار داده است. برخی از یهودیان از موضع الهیاتی به نقد آرا و افکار فیلسوفان به ویژه ارسطو می پرداختند و جمعی از طریق جدل و با مدد گرفتن از خود فلسفه به مقابله با آن برخاستند. در این بین یهودا هلوی جایگاه ممتازی دارد. او تحت تأثیر غزالی بر نابسندگی و محدودیت عقل در تبیین موضوعات الهیاتی تأکید می کرد و برای تجربه دینی و سنت به مثابه تجربه انباشته شده اهمیت ویژه ای قائل بود. کتاب « الخزری» مهم ترین کتاب هلوی به شمار می آید.مخالفت با فلسفه ارسطو بخش معظم کتاب را به خود اختصاص داده است. هلوی در عین حال که عقل را ارج می نهد، بر محدودیت و نابسندگی آن تأکید دارد. او متأثر از اسماعیلیه معتقد بود بسیاری از آموزه ها و رخدادهای دینی را نمی توان از راه عقل و علیت تبیین کرد، چرا که آنها مربوط به عالم امرند و تبیین علّی مربوط به عالم خلق است. بنابرین تجربه دینی مؤمنان و سنت دینی، بهترین ضامن و گواه بر تحقق امور مربوط به عالم امر هستند. مقاله حاضر تنها عهده دار تبیین دیدگاه هلوی درباره محدودیت عقل و ناکارآمدی فلسفه ارسطو در توجیه باورهای دینی است.
بررسی تطبیقی هرمنوتیک فلسفی از نگاه علامه جعفری و گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نحوة رخداد و تحقق فهم، موضوع هرمنوتیک فلسفی است. در جهان غرب، هیدگر و گادامر از جمله اندیشمندانی هستند که در این زمینه، آرای ویژه ای دارند. درمقابل، برخی فیلسوفان به مطالعة روش و فهم متون پرداخته اند و از شلایر ماخر گرفته تا هرش و ریکور، راهکارهایی برای فهم متن ارائه کرده اند.
مباحث مربوط به روش فهم، هم در مباحث علم اصول و هم در بحث های تفسیری مورد توجه اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است، اما بحث از نحوة تحقق فهم کم تر مورد توجه آن ها قرار گرفته و تا حدودی در لابه لای مباحث معرفت شناسی فیلسوفان و عارفانی چون مولوی مطرح شده است.
محمدتقی جعفری از جمله متفکران اسلامی است که در بحث های گوناگون، به ویژه مباحث معرفت شناسی، آرای خاصی را مطرح کرده است. در این مقاله، ابتدا آرای وی در این زمینه، به لحاظ هرمنوتیک فلسفی بازخوانی شده و سپس با آرای گادامر، فیلسوف معاصر، مقایسه خواهد شد. از آن جا که گادامر، بحث های مهمی در باب هرمنوتیک فلسفی مطرح کرده، برآنیم پس از بازخوانی دیدگاه علامه جعفری، با اشاره به آرای گادامر در زمینة عوامل مؤثر در تحقق فهم، مانند پیش داوری ها، زبان، تاریخ مندی، و امتزاج افق ها، مشترکات و وجوه اختلاف نظر این دو متفکر را در بحثی تطبیقی، مورد بررسی قرار دهیم.
ترابط عقل و ایمان از دیدگاه غزالی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
عقل، شأنی از شئون آدمی است که از طریق آن، هم کسب معرفت و هم عمل می کند. ایمان، تصدیقی قلبی به خداوند عالم است که علاوه بر آنکه چشم انداز جدیدی از عالم و آدم فراهم می آورد، انسان را به اطمینان و آرامشی درونی سوق می دهد. اما دو سؤال پیش می آید، اینکه دو عنصر عقل و ایمان چه رابطه ای با هم دارند؟ و آیا اعتماد به یکی از این دو ما را از دستیابی به دیگری بی نیاز می کند؟ نوشتار حاضر، به بررسی این مسئله از دیدگاه دو متفکر بزرگ اسلامی پرداخته که در اندیشه یکی از آنها صبغه ایمان گرایی و در دیگری عقل گرایی بارزتر است. غزالی ایمان را ارزشمندتر از عقل می داند؛ وی گرچه عقل نظری را پذیرفته، آن را در درک و فهم دین ناتوان دانسته است. به همین دلیل، حتی ایمان مردم عوام را به عقل فلسفی ترجیح می دهد. اما ملاصدرا، گرچه به محدودیت های عقل اشاره می کند، به مباحث عقلانی در حوزه دین بسیار ارزش می دهد و ایمان را نیز نه تنها مغایر با عقل ندانسته، بلکه آن را نوعی علم و تصدیق معرفی کرده است.
در این مقاله پس از بیان تفصیلی دیدگاه های این دو اندیشمند درباره عقل و ایمان، ضمن ارزیابی، نقد و بررسی آنها، به مقایسه تطبیقی این دو دیدگاه می پردازیم.