فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۵٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های فعال و نوین آموزش تفکر فلسفی، روش «تفکر انتقادی» است. این شیوه از ابداعات ماتیو لیپمن و رابرت انیس است که مبتنی بر اصول کنجکاوی اندیشمندانه، عینیت گرایی، انعطاف پذیری، گستردگی فکر، شک گرایی معقول و روشمند بودن است. مسئله مهم و قابل طرح این است که فیلسوفان اسلامی و به طور مشخص ابن سینا به عنوان فیلسوف مروج تفکر فلسفی تا چه اندازه شیوه ی تفکر انتقادی را در مسیر ترویج فلسفه و رشد تفکر فلسفی به کار بسته است. با بررسی آثار ابن سینا و شیوه های عملی او مشخص می شود که وی در نقد و تحلیل اندیشه های عوام و خواص، در نحوه ی برخورد با نقادان معاصرش، در مناسبات علمی با شاگردانش، در تثبیت و ترویج تفکر منطقی (برهانی) در فلسفه به شیوه ی «تفکر انتقادی» برخورد کرده است.
زیبایی و شأن وجودی آن نزد سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهروردی برای حُسن که معادل زیبایی است، شأنی وجودی، یعنی مکانتی در نظام جهان شناسی خویش در نظر می گیرد. این موضع او می تواند مدخلی برای ورود به مباحث زیبایی شناسی گردد. نوشتاری که در پی می آید، جستجویی است برای یافتن معنای زیبایی و ویژگی های آن، چنان که از سخنان سهروردی می توان استفاده کرد. در این راه ابتدا مفهوم زیبایی و سپس شأن وجودی حسن و عشق مورد تدقیق قرار می گیرد که از این تأمل خصایص عینیت، تشکیک و همبستگی با معرفت به دست می آید. این ویژگی ها می تواند مفهومی به نام هنر اشراقی را پدید آورد که نتیجة پیوند روح هنرمند با عوالم بالاتر و عشق و شوق او به مبدأ اعلی است و دستاوردهای آن روگرفت و تقلید جهان برین است. چنین هنری که زاییدة عشق هنرمند به حسن و زیبایی است، والاترین هنرمندان را عاشقان خیر اعلی معرفی می کند و نفس هنرمند و مخاطبش را از رکود باز می دارد.
روانشناسى اسلامى (42) نظر محمد زکریای رازی در معنای روح
حوزههای تخصصی:
چالش فلسفی غزالی و ابن رشد و نقش آن در شکوفایی حکمت و کلام اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دانش، ارزش و دانش ارزش بار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، مسئله تأثیر ارزش بر دانش به بحث گذاشته شده است؛ مسئله اى که از سویى در نسبتش با «عینیت دانش» مى تواند چالش برانگیز باشد و از سوى دیگر در نسبتش با مسئله دانش بومى و یا دینى. این در حالى است که هرگونه پیشرفت در این زمینه منوط است به مشخص کردن دقیق نقاط تقاطع و تأثیر و تأثر فرضى دانش و ارزش. پرسش مشخص این مقاله این است که «آیا علم ارزش بار است؟». پاسخ مقاله به این پرسش، با این رویکرد ارائه شده است که حکم واحدى در باب موضوع این پرسش نمى توان صادر کرد. بدین معنا که پاسخ، از مقامى به مقام دیگر تفاوت خواهد کرد و بخشى از این تفاوت به گونه شناسى ارزش ها مربوط مى شود.
مرکز پژوهشی دائرة المعارف علوم عقلی اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۵ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
دستاوردهاى مسلمانان در علم و فلسفه
منبع:
معرفت ۱۳۷۴ شماره ۱۳
حوزههای تخصصی:
خانواده و عوامل تحکیم آن با تکیه بر آرای ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به باور ابن سینا، تشکیل خانواده متضمن تولید نسل، دلیل روشنی بر اثبات خداوند، نمود کرامت انسان و تربیت فرزندان است که همه به صیانت از دین منجر می شود. در ساختار حکمی سینوی کرامت انسان بستر ظهور و بروز روابط سالم انسانی بر پایه خردورزی و محبت بوده و تربیت به عنوان امر درجه دوم مأخوذ از آن است. ابن سینا با اشاره به لزوم حفظ کرامت انسان، ضرورت وفای به عهد، خردورزی و محبت پیشگی، وجود عقل سلیم در عقد و فسخ ازدواج و ترسیم چارچوبی معقول از نقش زن، مرد و فرزندان، درصدد تبیین اهمیت حفظ کانون خانواده بر مبنای اساسی ترین نیاز عقلانی و عاطفی انسان است. بر این اساس ابن سینا پس از ترسیم منزلت انسان در هستی، به تحلیل جایگاه عقل در وجود آدمی و خواص عنصر محبت در معنابخشی روابط آدمیان، بالأخص در خانواده می پردازد. اتخاذ این شیوه توسط ابن سینا متأثر از چهار رویکرد اصلی وی به حیات آدمی است: هماهنگی با فطرت، کارکرد فلسفه در زندگی، تناظر عشق و عقل و حاکمیت اخلاق که ترکیب این چند عنصر در کنار هم، حکمت منزلی سینوی را در عصر حاضر به مجموعه نسبتاً قابل قبولی از قواعد عقلی و شواهد قلبی برای تشکیل خانواده تبدیل می کند.
تبیین وجه صدق اولیات(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اولیات، یکی از مبادی معرفت است که معارف نظری صادق بر پایه آن استوار است. این عنوان همه قضایایی را که صرف تصور برای جزم به صدق آنها کافی است دربرمی گیرد؛ اعم از قضایای تحلیلی به اصطلاح کانت یا اصل عدم تناقض یا قضایای دیگری که تعریف اولیات آنها را پوشش می دهد. این مقاله به منظور تبیین وجه صدق اولیات تدوین یافته است. در این مقاله، دو تبیین براساس دو نظریه ازائه شده است: 1. تبیین بر اساس نظریه کلاسیک (نظریه معنایی) که نظریه غالب فلاسفه اسلامی است؛ 2. تبیین بر مبنای نظریه نوین ( نظریه ارجاع به علم حضوری) که نظریه استاد مصباح است؛ نظریه ای که در آموزه علم حضوری علامه طباطبایی ریشه دارد. در ادامه، وجه اشتراک و افتراق این دو نظریه بیان می شود، سپس نوبت به نقد و بررسی می رسد.
مثال و خیال؛ جایگاه عوالم واسط در هستی شناسی و معرفت شناسی عرفانی و هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة عالم مثال نظریه ای هستی شناختی است که عمدتاً در فلسفه، کلام، و به ویژه عرفان کارایی دارد. عالم خیال نیز عالمی است که انسان در ارتباط با عالم مثال به آن دست می یابد. امروزه کارایی های جدیدی برای این عوالم در فلسفة دین، روان شناسی، فلسفة ذهن، هنر، و ادبیات نیز تعریف شده که اهمیت بسیاری است. نوع نگرش فرهنگ غرب به عوالم ماورا، ازجمله مثال و خیال، دچار آفاتی است که اگر بدان توجه نکنیم، می تواند ما را به رغم برخورداری از تراث عظیم علمی و معنوی در این زمینه، به همان معضلاتی دچار کند که امروزه در غرب به آن مبتلا هستند. تعریفی که آنان از این عوالم و کارکردهایشان ارائه داده اند، به قیمت نادیده گرفتن و زیر سؤال بردن بسیاری از آموزه های دینی، مثل توحید و معاد تمام شده است. از این رو، ما در این نوشتار درصدد بیان جایگاه اصلی این عوالم در عرفان اسلامی، با توجه ویژه به آرای سهروردی، ابن عربی، و ملاصدرا برآمده ایم، همچنین مقالة حاضر به یکی از کارایی های جدید این بحث در دنیای معاصر، یعنی در هنر، اشاراتی می کند، و ثمرة نگرش عرفانی اسلامی به این نظریه را با نگرش غربی مقایسه کرده است
دور معى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرگاه بحث محال بودن دور پیش مى آید، مثال هایى مانند دو خشت متکى به هم مطرح مى شوند که در نظر گوینده با اینکه دور هستند، ولى نه تنها محال نیستند، محقق نیز مى باشند. این دسته از مثال ها را به صورت عام دور معى نامیده اند. اگر این مثال ها دورند و محقق نیز هستند، پس آیا دور ممکن نیست؟! اگر چنین باشد، بسیارى از مباحثى که بر محال بودن دور در کلام و فلسفه مبتنى شده اند، همه فرو خواهند ریخت. ما در این مقاله با بررسى سه دسته تعریف از دور (احتیاج، توقف و علیت) و تمایز نهادن میان آنها اشکال دور معى را نسبت به دو دسته تعریف اولْ وارد، و تعریف صحیح دور را با توجه به ملاک محال بودن دور، تعریف به علیت دانسته ایم.
چرایی درد از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان و متکلمان از زاویای مختلف به پدیده درد پرداخته و کوشیده اند به برخی از پرسش های مهم در این زمینه پاسخ دهند. یکی از این پرسش ها که در گذشته، افزون بر فیلسوفان، ذهن پزشکان را نیز به خود مشغول ساخته بوده است، پرسش از علت درد است. ابن سینا به مسئله مهم «چرایی درد»، هم به عنوان یک فیلسوف و هم به مثابه یک پزشک، پرداخته است. وی به رغم دیدگاه پزشکی رایج زمانه خود، علت دردهای جسمانی را در تفرق اتصال اعضای بدن منحصر نکرده و مزاج غیرمعتدل (سوء مزاج) را نیز از علل آن به شمار آورده است. شیخ الرئیس برای اثبات علیت تفرق اتصال نسبت به درد، توسل به شواهد تجربی را کافی می بیند. وی همچنین برای مدلل کردن علیت سوء مزاج، به ادله ای متوسل می شود. برای مثال، طبق احتجاج او، دردی که در کل اجزاء یک عضو، به صورت یکسان، پراکنده شده باشد، نمی تواند ناشی از تفرق اتصال باشد، بلکه از مزاج نامعتدل ناشی می شود. دیدگاه شیخ در تعیین علل درد که کاملاً متأثر از طبیعیات زمانه اوست، با نمونه های نقضی روبه روست که پذیرش آ ن ها به این نتیجه می انجامد که هیچ یک از دو گزینه موردنظر شیخ، بیانگر علت تامه دردهای جسمانی نیست.
واقع گرایی معرفت شناختی غیر مستقیم از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در معرفت شناسی معاصر، در باب ماهیت ادراک حسی و واقع نمایی آن، نظریات متعددی مطرح شده که از آن میان «واقع گرایی معرفت شناختی» بر این عقیده است که معرفت نسبت به جهان خارج ممکن بوده، عالم خارج مستقل از معرفت بشری وجود دارد و معرفت ما توصیفی از آن می باشد. واقع گرایی معرفت شناختی به دو قسم «مستقیم» و «غیرمستقیم» تقسیم می شود. در بدو امر چنین به نظر می رسد که نظریه ملاصدرا در باب ادراک حسی، با هر یک از واقع گرایی مستقیم و واقع گرایی غیرمستقیم وجوه مشترکی دارد. اما با اندکی تأمل تفاوتهای نظر ملاصدرا با هریک، به لحاظ دیدگاه خاص وی در باب هستی شناسی آشکار و پیدایش نوعی «واقع گرایی غیرمستقیم صدرایی» ناگزیر خواهد شد که در این مقاله به بیان آن پرداخته ایم. آموزه «اتحاد عالم و معلوم»، واقعیت مجرد و مثالی علم را به مثابه واسطه میان عالم و معلوم خارجی معرفی کرده و «تطابق وجودات طولی ماهیت» واقع نمایی ادراک حسی را تبیین می کند. اما به نظر می آید که ادراک یک شیء مادی که به واسطه و در پرتو ادراک یک وجود مجرد مثالی در عالمی غیر از عالم طبیعت به وقوع پیوسته، علیرغم سازگاری درونی که با دیگر آموزه های صدرایی دارد، از فهم متعارف از ادراک حسی به دور بوده و خود محل بحث است.
تحلیل جایگاه خیال و وهم در گستره ادراکات و افعال انسان از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوزة «ادراکات» و «فلسفه فعل»، از مباحث نو و حائز اهمیت در فلسفة اسلامی است. مسئله خاصّ این پژوهش، تحلیل و تبیین منسجم جایگاه دو قوّه از قوای باطنی، یعنی خیال و وهم، در گسترة ادراکات و افعال انسانی است. از آنجا که خیال، محلّ نگهداری صور جزئی است، ملاصدرا عملکرد این قوّه در ادراکات و افعال را در رابطه ای چند سویه با دیگر قوای باطنی تبیین نموده است. همچنین ملاصدرا خیال را به مثابه یکی از مبادی اساسی افعال، حلقة رابط بین عالم محسوسات و معقولات و مانند ملکه ای در حفظ صور می داند. این قوّه، مبدأ أبعد در افعال عبث، گزاف، عادی، طبیعی و مزاجی است. وهم نیز از قوای مدرِکه ـ مدرک معانی جزئی ـ است. در تبیین حیطة عمل و تسلّط قوّة وهم با رویکردی توسعه ای، می توان جایگاه این قوّه را از «قوه ای ادراکی در کنار سایر قوای ادراک باطنی» ارتقا داد و آن را «مسلّط بر تمام قوای حیوانی» و در نهایت، وهم را همان «نفس حیوانی» دانست. دیگر آنکه وهم، نقشی اساسی در خطاهای ادراکی و افعال تابع آن دارد.