فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
حکمت به معنای دانش نظری متقن است که به عمل متناسب با آن منتهی میگردد و مانع از جهل است. فیلسوفان مسلمان حکمت را به معرفت ذات حق، تبحر در حرفه و صناعت، علم به اسباب قصوی، تحصیل برترین معلوم از طریق برترین علوم، استکمال نفس و شناخت اعیان موجودات تعریف کرده اند. همچنین واژة حکمت بیست مرتبه در قرآن ذکر شده است که با الهام از روایات و دیدگاه مفسران، معانی چندی از قبیل علم به قرآن و مواعظ و احکام آن، پیامبر و شناخت امام، علم لدنی، معرفت ذات حق، اخلاقیات و عقاید از آن به دست میآید.
حاصل بررسیها نشان میدهد که حکمای مسلمان تحت تأثیر آموزه های قرآنی، فلسفة اسلامی را پرورش داده اند. به همین جهت معانی بیان شده در این دو حوزه، به رغم تفاوت در تعبیر، اشاره به یک حقیقت دارند و آن معرفت ذات حق و شناخت حقایق آفرینش اوست؛ به گونه ای که کمال و سعادت انسان را در پی داشته باشد. گرچه فلسفه با حکمت متفاوت است، اما فلسفة اسلامی به حدی به حکمت نزدیک است که بسیاری از حکما آن دو را مترادف تلقی کرده و برخی نیز همانند سهروردی و میرداماد مکتب خویش را بر اساس حکمت پیریزی کرده اند. این نوشتار در تلاش است از طریق تحلیل مفهومی، سازگاری میان مفهوم فلسفی حکمت با آموزه قرآنی آن را نشان دهد.
پیروزی عقل در اندیشه ابن رشد
حوزههای تخصصی:
مبانی معرفتی دیانت و روشنفکری در غرب(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بررسی دیدگاه علامه طباطبایی(ره)درباره معرفت نفس و رابطه آن با تهذیب و اخلاق
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی(ره) با بررسی آیات معرفت نفس در قرآن کریم علاوه بر تعریف فلسفی از نفس، آن را موجودی معتدل و ساده دانسته که تقوا و فجور بر اساس آن نسبت پیدا می کند. موجودی که با گناهان آلوده شده و با تقوا، تزکیه و تهذیب می شود. بر اساس نفس است که انسان محروم یا سعادتمند و رستگار می شود. به طورکلی نفس آدمی موجودی مجرد و ماورای بدن بوده و احکامی غیر از احکام بدن دارد. به بیانی دیگر موجودی است غیرمادی که نه طول دارد نه عرض و نه در چهاردیواری بدن می گنجد؛ بلکه با بدن ارتباط و علقه ای دارد و یا به عبارتی با آن متحد است و با شعور، اراده و سایر صفات ادراکی، بدن را اداره می کند. علامه طباطبائی(ره) معتقد است نفس انسان طریقی است که به واسطه آن به پروردگار خود می رسد. راه و مسیر انسان به سوی خداوند متعال همان نفس است زیرا چیز دیگری به جز خود انسان نمی تواند طریق او باشد و این خود انسان است که دارایِ تطورات، درجات و مراحل مختلف است. این حرکت و سیر در نفس، تنها به واسطه اعمال قلبی و تهذیب نفس که با اعمال بدنی، انجام فرایض و ترک محرمات صورت می گیرد، واقع می شود. در این مقاله با استناد به آیات قرآن کریم به بیان مراتب نفس، ارتباط آن با معرفت نفس و ارتباطِ معرفت نفس با تهذیب و اخلاق پرداخته شده است. مسئله اصلی تحقیق بررسی چگونگیِ ارتباطِ تهذیب نفس با اخلاق است و فرضیه آن به اثبات این موضوع می پردازد که با استناد آیات قرآن کریم رابطه اخلاق و معرفت نفس دوطرفه است.
فلسفه، معنای وجود و زندگی با رویکرد صدرایی
حوزههای تخصصی:
اصولاً انسان در جستجوی حقیقت و معناست و نمی توان او را از جستجوی معنا در زندگی منع کرد. انسان در زندگی خود در می یابد که باید بر اساس هدف مشخصی زندگی کند و نفی غایتمندی و هدف در زندگی باعث می شود با حقیقت هستی و وجود که منشأ معناست، بیگانه شده و میان معنا و زندگی شکاف عمیقی به وجود آید. بی معنایی زندگی البته با احساس تهی بودن و پوچی در زندگی همراه است که چنین احساسی به عنوان چالش معنای زندگی بشر امروزی مطرح است که خود ناشی از فقدان شناخت درست انسان از خویش و نداشتن فلسفه ای صحیح در زندگی است. برای همین، بحث از نقش فلسفه در زندگی یکی مباحثی است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. در حقیقت معنای زندگی امری اصیل، موجود و محقق است که انسان می تواند با درک و فهم جایگاه وجودی خود، آن را کشف کند. بنابراین داشتن سیری عقلانی، و به تعبیر دیگر، داشتن فلسفه برای زندگی ضروری است و انسان باید بتواند نسبت انسانی خود را با هستی به نحو عقلی و فلسفی بیابد و عقلانیت را در زندگی ملاک کار خود قرار دهد، که این خود نوعی فلسفی زندگی کردن است.
در این مقاله سعی بر این است با توجه به نقش فلسفه در زندگی، به فلسفه وجودی انسان به عنوان موجودی که به زندگی معنا می بخشد، پرداخته شود؛ چون هرچه به فلسفه وجودی انسان پی برده شود، معنای زندگی او تجلی بیشتری پیدا خواهدکرد و چون در حکمت متعالیه، وجود همواره اصل و مبنا برای تبیین نظام آفرینش و از جمله انسان است، به تبیین رابطه فلسفه با زندگی انسان با توجه به وجود بر مبنای فلسفه صدرایی پرداخته می شود.
تأثیر دعا در نظام آفرینش از منظر سه فیلسوف (ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
دعا و نیایش وسیله ی اظهار عجز و نیاز بنده به خالق و زیباترین جلوه ی سرسپردگی و عبودیت در آستان قدس ربوبی است. ابعاد معنوی دعا متفکران را از تحلیل و بررسی های نظری بی نیاز نساخته است؛ بلکه در خصوص رابطه ی آن با قضا و قدر الاهی، نظام علی و معلولی، علم و اراده ی خدا و این که آیا تأثیر دعا سبب انفعال در ذات خدا می گردد یا نه، فیلسوفان اسلامی را به تأمل فراخوانده است. در این جستار، از نگاه سه فیلسوف نام برده در عنوان مقاله، به نکات ذیل دست یافتیم: اولاً دعا خود بخشی از قضا و قدر الاهی در نظام اسباب و مسببات بوده، به منزله ی وسائط و اسبابی است که سبب وصول داعی به مقصد می گردد. ثانیاً فعل انسان با همه ی ویژگی هایش، ازجمله اختیاری بودنش، معلوم و مراد حق تعالی بوده، نقش آفرینی عوامل معنوی در تعیین سرنوشت بشر در همین راستا ارزیابی می گردد. ثالثاً لازمه ی پذیرش دعای بنده انفعال در ذات و علم معبود نیست؛ زیرا به اعتقاد ابن سینا، مؤثر حقیقی در امر دعا، اعم از حال تضرع و نیاز بنده و نیز آثار آن، تنها همان مبدأ نخستین است. دعا معلول ذات حق تعالی است و عالی از دانی منفعل نمی شود؛ اما به اعتقاد ملاصدرا، این نفوس سماوی هستند که از احوال زمینیان تأثیر پذیرفته و دچار انفعال می گردند، نه ذات یا اراده ی حق تعالی. سرانجام، به اعتقاد علامه طباطبایی، علم خدای تعالی به موجودات و رویدادهای جهان، مطابق وجود نفس الامری آن هاست و علم خداوند علم فعلی است که منشأ صدور موجودات است. از آن جا که علم خداوند با ذات او یکی است، دعا مستلزم انفعال در ذات و علم حق تعالی نیست.
هستى و چیستى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
استدلال قیاسى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر ۱۳۷۶ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
علل رکود علوم عقلی در عصر سلجوقیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سلجوقیان اولین و وسیع ترین امپراتوری ایران بعد از اسلام و بزرگترین قدرت قلمرو شرقی جهان اسلام را در قرون میانه پدید آوردند. حکومت سلجوقیان در عرصه سیاسی و نظامی، حکومتی موفق بود. آنها با شکست دادن غزنویان حتی بر دستگاه خلافت عباسی نیز استیلا یافته و بغداد را تصرف کرده و در حیطه و حوزه نفوذ خود در آوردند. اگر چه با تبعیت صوری از خلفای عباسی به تحکیم حکومت و تثبیت مشروعیت سیاسی خود نایل آمدند. آنان با دشمنان داخلی خود به ویژه اسماعلیان پیکار می کردند و در بیرون با رقیب قدرتمندی همچون فاطمیان مصر روبه رو بودند و جنگ های صلیبی در دوره آنها رخ داد.با این حال شیوه کشورداری و به ویژه نظام ملوک الطوایفی، آنها را به سوی ضعف و انحطاط و در نهایت سقوط سوق داد. یکی از مسایل مهم دوران سلجوقیان توقف رشد و حرکت علوم عقلی به ویژه فلسفه و منطق و رکود خردگرایی و خردورزی است. زمینه های این رکود و فترت از زمان غزنویان فراهم شده بود. این امر دلایل مختلفی داشت. اهداف سیاسی حکومت سلجوقیان، جهت گیری های مذهبی آنان، سیاست حکومتی و دینی خلفای عباسی از متوکل به بعد، مقابله بزرگانی مثل خواجه نظام الملک با علوم عقلی، سرکوب معتزله، تسلط کلام اشعری، شدت یافتن قشریت و ظاهرگرایی مذهبی، سوء استفاده از ظاهر دین در جهت سرکوب مخالفان، سرکوب شیعه، مخالفت علما و فقها و حتی ادیبان و شاعران با فلسفه و علوم عقلی از دلایل این رکود و فترت بوده است.
حکمت هاى دهگانه لقمان (ع) (6)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی امامان معصوم
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن تاریخ وسیره پیامبران در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر فرهنگ اصلاحات و واژه ها در قرآن
بررسی تطبیقی برهان جهان شناختی فلسفی و کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان جهان شناختی از مهم ترین براهین اثبات وجود خدا به شمار می آید که فیلسوفان و متکلمان بر اساس مبانی فکری خود آن را بررسی کرده اند. هسته مرکزی این برهان از دیدگاه فیلسوفان، امکان و وجوب و از دیدگاه متکلمان، حدوث و قدم است. این مقاله این دو برهان را توضیح می دهد و مبانی آنها را بیان می کند، آن گاه به دیدگاه فیلسوفان و متکلمان درباره معیار نیازمندی معلول به علت پرداخته، دیدگاه فیلسوفان و متکلمین را با توجه به معنای امکان و حدوث و واجب و قدیم به یک دیگر نزدیک می سازد. سرانجام این دو برهان را نقد و بررسی می کند و سپس دیدگاه صدرالمتالهین را در این مورد بیان می دارد.
معجزه و قانون علیت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پدیدة معجزه در طول تاریخ ادیان، از زوایای گوناگونی، اندیشة دانشوران را به خود مشغول داشته است، در این میان نگاه هستی شناسانة فلاسفه به معجزه درخور اهمیت است. این که هر معلولی علتی مسانخ با خود را می خواهد، یک قانون عقلی فلسفی است، از طرف دیگر، «خارق العاده» بودن که جنس و مقوم معجزه است، در ظاهر معلول بدون علت مسانخ را به نمایش می گذارد.
حال پرسش این است که آیا معجزه معلول بدون علت است؟ تا پدیدة خرد ستیز باشد؛ یا علت دارد ولی از سنخ علت های طبیعی و مشهود و معروف بشر نیست؛ یا اصولاً نفس انبیاء به عنوان یک علت در صدور معجزات دخالت دارد. این نوشتار با تحلیل گونه های علت، معجزه را مستند به علل طبیعی غیر معروف و علل غیرطبیعی دانسته و دخالت نفس انبیاء در صدور معجزات را مستند ساخته است.
فلسفه غرب و فلسفه اسلامى در آینه متون آموزشى
حوزههای تخصصی:
حق مطلق و نفی حد و برهان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رجعت
منبع:
موعود ۱۳۷۶ شماره ۱
حوزههای تخصصی: