چکیده
میرداماد و ملاصدرا دو استوانه حکمت اسلامی ایران زمیناند که یکی از استرآباد و دیگری از شیراز برخاسته و در اصفهان به هم میرسند. هر یک صاحب اندیشههایی ژرف در مسائل حکمت الهی، از جمله در جهانشناسی است که این مقاله مختصر به پارهای از مبانی فکری و دیدگاههای آنان در این باب میپردازد بحث اصالت وجود یا ماهیت و تعلّق جعل به ماهیت یا وجود، از مبانی مورد اختلاف، و مباحثی چون حرکت جوهری، حرکت سرمدی افلاک، حدوث دهری عالم یا حدوث زمانی بدون ابتدای زمانی آن، و ربط حادث و قدیم از مسائل مورد توجه این دو حکیم در باب جهانشناسی است که هر یک نظریه خاصی درباره آنها ابراز داشتهاند که در حدّ مجال این نوشتار بررسی خواهد شد.
در این مقاله پس از طرح معنای لغوی و اصطلاحی واژة حکم، تفسیرهای مختلف منطقدانان در باب آن ارائه شده، و نیز این نکته که حکم همان تصدیق است یا غیر آن، بررسی شده است. سپس دربارة ماهیت حکم از نظرگاه فلسفی سخن به میان آمده است.
سهروردی و کانت، به عنوان دو فیلسوف از دو مکتب فلسفی متفاوت، هر کدام اندیشمندانی بزرگ و صاحب نظرانی نامآور در حوزة فلسفی خویش هستند. این دو فیلسوف با فاصلة زمانی بیش از شش قرن در موضوع هستیشناسی، تا اندازهای نظراتی همانند دارند، هر دو وجود را امری اعتباری و منحصر به نسب و اضافات و روابط میدانند که بودن آن در گزارهها، تنها بیانکنندة نسبت موضوع ومحمول گزارهها است که نه چیزی بر موضوع میافزاید و نه چیزی از آن میکاهد.
دقت در نظرات سهروردی به ویژه در مسألة نور ولوازم آن، ما را نسبت به آن چه گفته شد به تردید واداشته و وی را از کانت جدا میسازد و او همان گونه که ویژگیِ یک حکیم اشراقی است، هستیشناسی شهودی را ارائه میکند.
آن هنگام که خالق هستى، از اراده خویش مبنى بر خلق جانشین، به فرشتگان گفت، آنان با شگفتى پرسیدند که موجودى فسادگر و خونریز مىآفرینى؟! خداوند پاسخ داد: آنچه من مىدانم، شما نمىدانید.
این چنین، انسان به عرصه وجود وارد شد. موجودى که پاى در فرش و سر به سوى عرش داشت. جسمى داشت که او را به زمین مىکشید و روحى که به آسمانش مىخواند. اما خالقش تنهایش نگذارد و به سوى خویش فرا خواند و از انحرافش بر حذر داشت. ضمانت اجراى نیکى و بدى او را نیز، قیامت قرار داد تا کاشتههاى این دنیا، در آن دیار برداشت شود.
این نوشتار، مجموعه این فرآیند را تحلیل مىکند و به بررسى هدف خلقت، لزوم وجود قیامت، رابطه عمل انسان با پاداش یا عذاب قیامت و نکاتى پیرامون روز پسین مىپردازد.
در این مقاله به دنبال یافتن راه کاری مناسب برای توجیه صحیح یافته های علمی پیرامون زیست انسان در زمین و موجودات پیش از آدم (ع) در آموزه های قرآن و عترت هستیم. روش تحقیق در این مقاله توصیفی و از گونه تحلیل اسنادی و کتاب خ انه ای است و یافته های زیست شناسی را با استناد به اطلاعات گردآوری شده از آیات و روایات ارزیابی کرده ایم. یافته های باستانی حاکی از آن است که، پیش از انسان های کنونی، دو نوع از موجودات انسان گونه، یعنی نئاندرتال ها و کرومانیون ها، در زمین می زیسته اند که ده ها هزار سال پیش نسل آن ها منقرض شده است. در روایات نیز از سویی به طور کلی از وجود دو گونه جنّ و نسناس پیش از انسان صحبت به میان آمده و، از سوی دیگر، حاکی از وجود هفت گروه از موجودات انسان گونه در زمین است. شاید بتوان نئاندرتال ها و کرومانیون ها را دو گونه از نسناس به شمار آورد. ضمن آن که، بر اساس مطالعات تاریخی و پژوهش های علمی، هبوط آدم (ع) که پدر انسان های کنونی است به زمین در محدوده زمانی کم تر از 10 هزار سال پیش رخ داده است و هیچ گونه ارتباط فیزیکی میان آدم (ع) و موجودات پیش از او وجود ندارد؛ بنابراین نظریه تکامل درباره آدم (ع) و نسل او صدق نمی کند.