"بررسی کارکرد وسایل ارتباط جمعی و شیوههای خبری آن در غرب، نشان میدهد که در این شیوهها اهداف خاصی برای اغوای مخاطبان تعقیب میشود.
نویسنده با استفاده از نظریه «انگارهسازی» پروفسور مولانا و جرجگربنر و همچنین نظریه «جذب در بازی» پییربوردیو، به بررسی شیوههای فنی خبررسانی رسانههای تصویری امریکا در جنگ دوم خلیجفارس میپردازد و نتیجهگیری میکند که این شیوهها در جهت نظریههای «انگارهسازی» و «جذب در بازی» مخاطبان را سرگرم میسازند به گونهای که جنگ به صورت یک بازی سرگرمکننده رایانهای در میآید تا واقعیتها به همان گونهای که غربیها میخواهند در ذهن مردم جهان تصویر شود.
همزمان با بهرهگیری غرب از این شیوههای خبری، ورود رسانههای جایگزین مانند پایگاههای اینترنتی و وبلاگنویسی خبر، فرصتهای مناسبی برای شکستن انحصار خبری غرب ایجاد کرده است. افزایش کاربرهای اینترنتی در زمان جنگ دوم خلیجفارس به دلیل همین شکستن انحصار خبری بود. در این جنگ مردم سراسر جهان میتوانستند خاطرات روزانه سربازان امریکایی و مردم بغداد را از طریق وبلاگها بخوانند. آیا چنین شرایطی به معنای شکست شیوههای خبری غرب در آینده خواهد بود؟
پاسخ نویسنده به این پرسش البته مثبت است
"
"تحقیق حاضر، رابطه رسانههای دینی یا برنامههای دینی رسانهها را با تعلق دینی جوانان بررسی میکند. از اینرو، پس از مروری بر دیدگاههای متفکران در خصوص رسانههای دینی و طرح چند فرضیه، با استفاده از تحلیل عاملی دادههای پژوهش میدانی، به تعلق دینی و ابعاد آن میپردازد.
نتایج تحقیق نشان میدهد جوانان از آگاهی دینی و گرایش دینی بالایی برخوردارند اما تمایل چندانی به برنامههای دینی رسانهها نشان نمیدهند.
" تعلق دینی، آگاهی دینی، گرایش دینی، تجربه دینی، مناسک دینی، برنامههای دینی رسانهها، جوانان
قطع کنندگان پخش ماهواره ای برخی از شبکه های جمهوری اسلامی ایران، با عناوین ادعایی همچون اقدامات متقابل، اقتضائات تحریم های شورای امنیت و اتحادیه اروپا و نقض حقوق بشر توسط ایران تلاش دارند عمل خود را از لحاظ حقوقی مشروع جلوه دهند. تحریم شبکه های تلویزیونی ایران که خارج از رویه قطعنامه های سازمان ملل و به طور چندجانبه و یا یکجانبه، اعمال گردیده است منجر به نقض برخی اصول حقوق بین الملل همچون اصل آزادی اطلاعات و حق بر دریافت اطلاعات و حقوق معاهدات است. علاوه بر این، اقدام تعدادی از شرکت های ماهواره ای در برخی از مقاطع، در تحریم رسانه ای ایران بدون استناد معتبر به نقض شرایط پخش محتوای برنامه ها، نقض اصول «آزادی مشروط پخش برنامه های ماهواره ای» و «ممنوعیت انحصار در پخش برنامه های ماهواره ای» محسوب می شود. ضمن اینکه، این تحریم ها مغایر دکترین تحریم هوشمند هستند؛ طبق این دکترین، تحریم ها باید نهاد متخلف را که قاعدتاً نهادی دولتی است، هدف قرار دهند. نقض اصول حقوق بین الملل و تعهدات بین المللی در این خصوص، موجبات مسئولیت بین المللی دولت ها و تحریم کنندگان رسانه ای را فراهم می آورد و دولت جمهوری اسلامی ایران را نیز مجاز به اقدام متقابل و شکایت به مراجع قضایی بین المللی می کند.
پیشرفت فنی همه روزه ، ابزار و وسایل جدیدی را در اختیار ما قرار می دهند که تصور می رود در انجام بهتر کارها یاریگر ماباشند. برخی از این وسایل موثر هستند و برخی هم نیستند. جهان سرد رایانه، ریزرایانه هاوفن آوری ماهواره ، همه ما را از دنیای شیمیایی - مکانیکی فیلم به عالم نوار ویدئو و تصاویر زنده منتقل کرده اند که تا چند سال پیش رویایی بیش نبود. اما باتمام این اوصاف انقلابی که فن آوری به وجود آورده از لحاظ فنی باعث پیشرفت رسانه ها بویژه تلویزیون شده است و بخشی از این فن آوری ها در واقع ابزاری هستند که راویان اخبار یعنی خبرنگاران تصویری وگزارشگران به منظور نقل خبر به کار می گیرند.
پدرسالاری مفهومی است که با اعمال قدرت، نفوذ، اقتدار و حجیت مرد در چارچوب خانواده قوام می گیرد. رسانه ها ازجمله محمل هایی هستند که با استمداد از آنها این نظام در جامعه بازتولید می شود. بر این اساس، شناسایی نوع مردانگی به تصویر کشیده شده در این سریال از اهداف مقاله حاضر بوده است. بر همین اساس، ابتدا 27 صحنه از صحنه هایی که نظام پدرسالاری و مردانگی را بازنمایی کرده اند، انتخاب شده اند تا پس از تحلیل نشانه شناسی در سطح خرد، دلالت های صریح و ضمنی آنها مشخص شود. در گام بعدی، با در نظر گرفتن رویکرد نشانه شناسی گفتمانی، نشانه های استخراج شده در سطح خرد در ارتباط با بافت کلی جامعه ایرانی مورد تحلیل و واکاوی قرار گرفته است. مهم ترین نتیجه پژوهش، نشان می دهد؛ مردانگی بازنمایی شده در این سریال از نوع مردانگی کیفر رسان است که در آن خشونت، سلطه گری و تحکم پدر در ساختار خانواده اولویت می یابد. این سریال با بازنمایی و اشاعه شکل هایی نوین از مردانگی که با الگوی متناسب با فرهنگ بومی جامعه در تعارض است، نوعی مردانگی تضعیف شده را به نمایش می گذارد و به این ترتیب، موجودیت و ایدئولوژی نظام پدرسالار را، مورد تردید قرار می دهد. تصویرسازی در این سریال به گونه ای است که رسانه، در کنار سایر عوامل بیرونی و محیطی، قانون ثبات نظم پدرسالارانه را به بوته نقد می کشد و تصویری متزلزل از نظام پدرسالاری ارائه می دهد؛ چنین نظامی در محور جانشینی، جایگزین نظام پدرسالاری با مؤلفه های مثبت می شود؛ بی آنکه الگویی مطلوب یا متعارف جانشین آن شود.