فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۳٬۳۲۸ مورد.
منبع:
جمعیت پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱۷ و ۱۱۸
۲۱۸-۲۰۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین دیدگاه های شهید مطهری از مسائل اصلی ازدواج به روش توصیفی تحلیلی با استفاده از مجموعه آثار ایشان است. استفاده از دیدگاه های ایشان در مورد ازدواج به عنوان مبانی در دانش مشاوره اسلامی کارآمد و حائز اهمیت است. ازدواج از دیدگاه شهید مطهری پیمانی است میان زن و مرد در جهت قبول کردن یک سلسله تعهدات و مسئولیت ها که از دو سازه اصلی «تکلیف و مسئولیت» و «حق بهره مندی» تشکیل شده است. مسئله ازدواج در نگاه ایشان از جهات متعددی حائز اهمیت است؛ نخست حفظ هویت و حرمت انسان و به طور خاص زن در جامعه؛ دوم ازدواج همچون سدی مانع از سقوط انسان در دره فحشا و زشتی ها می شود؛ سوم ازدواج انسان را از خودخواهی و خودکامگی نجات می دهد؛ چهارم ازدواج کانون پرورش و تربیت انسان هاست. در نگاه شهید مطهری فلسفه ازدواج در تربیت روحی و رشد اخلاقی، حفظ نسل و ایجاد مودت بین همسران خلاصه می شود. مهمترین کارکردهای ازدواج ایجاد آرامش و طمأنینه (روان شناختی)، امنیت و آرامش (اجتماعی) و ساخته شدن و تهذیب نفوس انسانی (اخلاقی) است. تنها ملاک ضروری برای ازدواج «ایمان» است و سایر ملاک ها به تناسب ایمان مطرح می شوند. در نگاه ایشان مهریه، هدیه ای از طرف مرد به عنوان عاشق به معشوق خویش است؛ چنانچه خواستگاری مرد از زن را مطابق فطرت و تدبیری عاقلانه برای حفظ حرمت زن می داند.
بررسی ساختار مناسکی آیین نوروز دریایی در روستای سلخ جزیره قشم
منبع:
فرهنگ مردم ایران تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۱
57-78
حوزههای تخصصی:
از منزلت بخشی تا منزلت زدایی: مطالعه ای انتقادی از فرهنگ جذب در شرکت های بازاریابی شبکه ای
منبع:
فرهنگ یزد سال دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸
35 - 70
حوزههای تخصصی:
انسان ها در گروه های اجتماعی با یکدیگر تبادل می کنند و فرآیندهای پیچیده فرهنگی را خلق می کنند. این فرایندهای پیچیده، منجر به شکل گیری سیستم ها و سازمان های پیچیده اقتصادی و اجتماعی می شود. مبادلات اجتماعی و اقتصادی سودمحور و مبادلات نابرابر در بستر فرهنگ توسعه می یابد. در این میان سیستم های بازاریابی شبکه ای در ایران به واسطه مبادلات نابرابری که با اعضای خود دارند، سیستم فرهنگی ناعادلانه ای را خلق کرده اند. در همین مسیر، پژوهش حاضر سعی داشته است روابط و مبادلات فرهنگی نابرابر موجود، جهت جذب افراد در سیستم های بازاریابی شبکه ای را بررسی و مطالعه کند. روش مطالعه براساس مردم نگاری انتقادی پنج مرحله ای کارسپیکن طراحی شده است. پژوهشگران ابتدا با رویکردی اتیک، در طی مشارکت پنهانی یک ساله در شرکت های بازاریابی شبکه ای، مشاهدات اولیه را ثبت و ضبط نمودند و سپس با رویکردی امیک، مصاحبه هایی عمیق با افراد جدا شده از این سیستم ها انجام داده و داده های گفت وگو محور را در قالب تم های اصلی پژوهش استخراج نمودند. از جمله تم هایی اصلی می توان به فروکاست عددی اعتبار، جذب به واسطه اعتبارسازی، تکنیک های اعتباربخشی جذب خانواده، اعتباربخشی گروه های ثانویه، جذب به اعتبار سلبریتی ها، تکنیک های جذب همانندپندارانه، استراتژی های کنجکاوساز و غیره اشاره کرد. یافته ها به طور کلی نشان دهنده این واقعیت بود که افراد با اعتباربخشی های فراوان در این سیستم ها جذب می شدند؛ اما در ادامه با سودجویی و حداکثرسازی سیستمی سود از جانب شرکت های بازاریابی شبکه ای مواجه می شدند، و از سیستم خارج می شدند. در نهایت، با استفاده از رویکرد اتیک، یافته های گفت وگو محور مورد نقد و بررسی نظری قرار گرفتند.
راهکارهای سنتی مقابله با گرمای تابستان در بهبهان
منبع:
فرهنگ مردم ایران تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۱
107-131
حوزههای تخصصی:
مبانی تربیتی و روان شناسی تخریب میراث فرهنگی
منبع:
فرهنگ مردم ایران تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۱
133-152
حوزههای تخصصی:
مقایسه وضعیت سلامت روانی زنان شاغل سرپرست خانوار و همسردار آموزش و پرورش استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۸ و ۶۹
206 - 236
حوزههای تخصصی:
زنان سرپرست خانوار به دلیل تداخل نقش نان آوری با نقش خانه داری و فشار ناشی از نقش، زمان کافی برای تربیت مناسب و ارائه حمایت های عاطفی، اطلاعاتی و مالی مناسب به فرزندانشان و کنترل رفتارها و اعمال آنان را ندارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه وضعیت سلامت روانی زنان شاغل سرپرست خانوار و همسردار آموزش و پرورش استان ایلام انجام گرفته و برای این منظور از روش تحقیق پیمایشی به صورت مقایسه ای استفاده شده است و با بهره گیری از نمونه گیری تصادفی، از بین زنان شاغل سرپرست خانوار 95 نفر و زنان شاغل دارای همسر 351 نفر انتخاب شده اند. میانگین سلامت روانی در بین زنان شاغل سرپرست خانوار 7/28 و در بین زنان شاغل همسردار 7/19 است. میانگین ابعاد سلامت روانی در بین زنان شاغل دارای همسر، پایین تر از زنان شاغل سرپرست خانوار است. شیوع اختلالات روانی در چهار بُعد نشان داده است که بیشترین اختلالات روانی در بین زنان شاغل سرپرست خانوار، مربوط به بُعد علائم اضطرابی و جسمانی و کمترین اختلال، مربوط به بُعد افسردگی است.
نقش فضای مجازی در فروپاشی خانواده از دیدگاه مشاوران شهر یزد
منبع:
فرهنگ یزد سال دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸
9 - 30
حوزههای تخصصی:
اینترنت در جامعه ما متّهم به ویرانگری بنیان خانواده و سرد کردن روابط بین اعضای آن است. این تحقیق در پی بررسی این ادّعا و مطالعه نقش اینترنت در تخریب روابط زناشویی است. روش تحقیق پدیدارشناسی است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، با 15 نفر از مشاوران خانواده شهر یزد مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. یافته ها حاکی از این است که اینترنت به تنهایی نمی تواند در فروپاشی خانواده نقش داشته باشد. در حقیقت شکاف و تعارضات موجود در روابط زوجین که به شکل های مختلف بروز می کند زمینه ساز مداخله اینترنت و سرد شدن بیشتر روابط و نهایتاً فروپاشی آن می شود. بر این اساس، اوّلین یافته این تحقیق مبتنی بر عدم عاملیت مستقل نقش اینترنت در فروپاشی خانواده است. به اعتقاد متخصّصان اینترنت و فضای مجازی در کنار مشکلات روزمرّه زندگی زناشویی، سه نقش اصلی در فروپاشی خانواده ایفا می کند: نقش تشدیدکنندگی، نقش تسهیل کنندگی و نقش سرعت بخشی. نتایج این تحقیق نشان داد علیرغم دیدگاه جبرگرایی تکنیکی، اینترنت به خودی خود عامل فروپاشی و تغییر عمده در روابط بین همسران نیست و عواملی نظیر فرهنگ مردم یزد، اجتماعی، اقتصادی، عاطفی و ... نقش پررنگی در کنار تکنولوژی ایفا می کنند که پیشنهاد می شود در جهت حلّ این معضلات در افزایش سواد رسانه ای زوجین تلاش شود.
مطالعه علل، ابعاد و پیامدهای طرداجتماعی برحسب جنسیت (موردمطالعه: زنان کولی روستای چشمه کبودشهرستان ایلام)
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
101 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه علل، ابعاد و پیامدهای طرد اجتماعی زنان کولی در روستای چشمه کبود از توابع شهرستان ایلام می باشد. انجام این پژوهش با روش کیفی مردم نگاری صورت گرفته است. محقق به منظور گردآوری داده ها از تکنیک هایی مانند مشاهده مشارکتی و مصاحبه و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل موضوعی سود جسته است. در این پژوهش، نمونه گیری از بین زنان بومی (منابع طرد) و زنان کولی (اهداف طرد) صورت گرفته است؛ بدین منظور 12 زن بومی و 18 زن کولی مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان داد که زنان بومی به این علل زنان کولی را طرد می کنند: عقاید قالبی، عدم رعایت موارد بهداشتی، رفتار کودکان کولی در مدرسه، اهمیت نگاه غالب در اجتماع، شرور بودن زنان کولی، وجود خشونت های خانوادگی در بین کولی ها و بی توجهی کولی ها به ارزش های دینی و فرهنگی بومیان. درحالی که کولی ها مهم ترین دلایل طرد خود را حوادث خاص، تأثیر فناوری بر زندگی خود، بدنام سازی کولی ها، برساختن مفهوم کولی و کلیشه های جنسیتی دانسته اند. مهمترین ابعاد طرد این زنان عبارت اند از: طرد از خدمات و امکانات، بی اعتمادی نهادی، طرد از ارتباطات اجتماعی، طرد از حمایت درون گروهی و برون گروهی. برخی پیامدهای این پدیده عبارتند از: محرومیت مادی، محرومیت اطلاعاتی، تجرد دختران کولی، پنهان کردن هویت خویش. با این همه، زنان کولی در برابر طرد استراتژی هایی نیز بکار می برند: عکس العمل متقابل، انتخاب نام، انزوا و جداسازی، مقاومت در برابر بومیان، سبک خاص زندگی، پنهان کردن هویت خویش و انتقال شیوه های ساخت ابزار.
ارزیابی وضعیت محرومیت نسبی فردی و گروهی درشهر تبریز و تاثیرشبکه های اجتماعی مجازی برآن
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
149 - 179
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی وضعیت محرومیت نسبی فردی وگروهی در شهر تبریز و تأثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر آن است. محرومیت نسبی در این تحقیق دردو بعد محرومیت نسبی فردی و محرومیت نسبی گروهی (درسه بعد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی) سنجش و مورد تحلیل قرار گرفته است. روش پژوهش پیمایش و جامعه آماری شامل شهروندان بالای 15 سال تبریزی است که 444 نفر از طریق فرمول کوکران تعیین شده است. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای است و نمونه های هرخوشه به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب شده اند. یافته ها نشان می دهد که میزان محرومیت نسبی گروهی بیشتر از محرومیت فردی است. از بین ابعاد محرومیت نسبی گروهی نیز بعد فرهنگی محرومیت گروهی به مراتب بالاتر از ابعاد اقتصادی و سیاسی است. بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر محرومیت نسبی نشان داد که «حضور با هویت واقعی در شبکه های اجتماعی مجازی» باعث کاهش محرومیت نسبی فردی و «ناراحتی ازمحرومیت» می شود. همچنین «مدت استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی» باعث افزایش محرومیت نسبی گروهی و «فعال بودن کاربران» در این شبکه ها افزایش «ناراحتی و دلخوری از محرومیت گروهی» و «مدت استفاده» افزایش «امید به بهبود محرومیت گروهی» را در پی دارد. نتیجه به دست آمده نشان می دهدکه میزان اثرگذاری شبکه های اجتماعی مجازی بر محرومیت نسبی به کیفیت استفاده کاربران از این شبکه ها بستگی دارد و نوع مواجهه و بهره مندی از این شبکه ها، اثرات متفاوتی بر محرومیت نسبی به همراه دارد.
بررسی جامعه شناختی مناسبات بین قومی درشهرستان تالش
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
39 - 63
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی و توصیف مناسبات بین اقوام تالش، ترک و گیلک ساکن در شهرستان تالش است. در این پژوهش به تناسب موضوع مورد مطالعه، به منظور گردآوری اطلاعات از روش مصاحبه نیمه ساخت یافته و به منظور تحلیل آن ها از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. نمونه مورد مطالعه شامل 11 نفر از قوم تالش، 10 نفر از قوم ترک و 10 نفر از قوم گیلک می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که نوع مناسبات اجتماعی و اقتصادی بین اقوام تالش-ترک، ترک-گیلک و تالش-گیلک از نوع تنیده شده و با معنادار بودن عنصر تماس می باشد. همچنین نوع مناسبات فرهنگی بین ترک-تالش و گیلک-تالش نیز چنین است. اما مناسبات فرهنگی بین ترک-گیلک از نوع تنیده شده نسبی است. نهایتاً مناسبات سیاسی بین ترک-تالش از نوع تنیده شده و گیلک-تالش و ترک-گیلک از نوع تنیده شده سو یافته می باشد.
دانش بومی مردم کیش در معماری سنتی
منبع:
فرهنگ مردم ایران بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۰
81-105
حوزههای تخصصی:
بررسی پیشینه فرهنگی تاریخی مراسم «خَّرَّه عاشورایی» در خرم آباد
منبع:
فرهنگ مردم ایران پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۲
93-104
حوزههای تخصصی:
بررسی جامعه شناختی روابط گروه های قومی درایران (باتاکید برجوک های تلگرامی)
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
167 - 188
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی بر روابط گروه های قومیتی با تاکید بر جوک های تلگرامی انجام شده است و درصدد پاسخگویی به سؤالات زیر است : جوک های قومیتی چه مسائلی را بیان می کند؟ و چه عواملی منجر به ایجاد جوک های قومیتی درگروه های مختلف می گردد؟ برای پاسخگویی به این سؤالات از نظریه کمپر بهره گرفته شد. این پژوهش به دلیل بررسی در محتوای جوک ها از روش تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته است. در واقع تحلیل محتوا یکی از روش های اسنادی است که شامل برجسته ساختن محورها یا خطوط اصلی یک متن یا متون مکتوب یا مجموعه ای از تصاویر، نوارها و... غیره است. جامعه آماری این پژوهش جوک های رد و بدل شده در شبکه اجتماعی تلگرام است. نتایج این پژوهش نشان می دهدکه گروه های قومیتی به وسیله تمسخرو تحقیر درجوک ها درصدد جبران عدم توازن قدرتی و جایگاهی نسبت به گروه های فرادست و فاصله اجتماعی خود با گروه های فرودست هستند. از طرفی جوک ها منجر به نوعی دیدگاه کلیشه ای نسبت به گروه مخاطب می گردد، بدین معنا که گروه های قومیتی اغلب احساسات مشابه ای در پاسخ به این گونه جوک ها نشان می دهند.
بررسی مردم نگارانه فرهنگ کافه نشینی در کافه های خیابان سمیه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت معانی که افراد به رفتارها و کنش های خود می دهند و بر اساس آن الگوهای رفتاری خاصی را می سازند همواره مورد توجه جامعه شناسی و محققان حوزه مردم نگاری بوده است. شهری شدن روزافزون تغییر و تحولاتی را در سبک زندگی انسان ایرانی پدید آورده است و این سؤال را به ذهن متبادر می سازد که حیات شهری مدرن چگونه روابط انسان ها و زندگی روزانه آنها را دست خوش تغییر و تحول می کند؛ از این رو توجه به زندگی روزمره دارای اهمیت است. یکی از این تغییرات ایجاد شده گونه ای از زیست اجتماعی تحت عنوان فرهنگ کافه نشینی است. از این رو در این پژوهش تلاش شد که کافه نشینی به عنوان گونه ای از زیست اجتماعی با روش مردم نگارانه مورد بررسی قرار گیرد. میدان اجتماعی پژوهش کافه های موجود در خیابان سمیه تهران بود، در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز از تکنیک مشاهده و مصاحبه استفاده شده و مصاحبه های گرفته شده از نوع نمونه گیری هدفمند بوده است و با 15 نفر مصاحبه صورت گرفت. بعد از انجام مصاحبه ها با 15 نفر داده ها به اشباع رسید و برای اطمینان بیشتر، با یک نفر دیگر نیز مصاحبه صورت گرفت(صاحب یک کافه) که در این مصاحبه نیز داده جدیدی ارائه نگردید. داده های گردآوری شده با رویکرد تحلیل تماتیک بروان و کلارک تحلیل شدند و تم هایی با عناوین" حضور در فضای متمایز ، هنجار شکنی و تعلیق فرهنگ رسمی، سبک زندگی مدرن" به دست آمد که در تحلیل فرهنگ کافه-نشینی به عنوان یک سبک از زیست اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند.
مطالعۀ مردم شناسی بازتاب فرهنگی قصه عروسک گلین بالا در زندگی اجتماعی مردم آلوارس استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گلین بالا عروسک و نوعی اسباب بازی سنتی زنان و دختران بیشتر مناطق آذربایجان است. بیشتر این مناطق گلین بالاهای مخصوص به خودشان را دارند که از نظر ساختار فیزیکی و کارکرد نمادین اجتماعی آن با هم متفاوت هستند. در این مطالعه موردی بر گلین بالاهایی تمرکز شده است که خانواده ها در روستای آلوارس شهرستان سرعین می سازند. عروسک گلین بالا در میان مردم روستای آلوارس هم به نوعی نشان دهنده نقش دختران روستا و به عبارتی آموزش وظایف و مسئولیت اجتماعی آینده آن هاست. به بیان دیگر، گلین بالا از نظر اجتماعی مقیاس کوچک زنان آلوارس و نقش آن ها در خانواده را برای کودکان بازتولید می کند. در قصه گلین بالا مردم آلوارس آیتم زمانی و مکانی تا حدودی لحن و رنگ ساختاری فرهنگ مردم آلوارس را شامل شده است. شرایط اقلیمی و زیستی قصه نشان می دهد مکان قصه کوهستانی است که زمستان های طولانی و سختی دارد و تابستان های کوتاه و خنکی در آن موج می زند. در جای جای قصه پر است از شرایط زندگی اجتماعی سختی که در زمستان طی می شود. مشکل راه و وسایل حمل و نقل با اکوسیستم طبیعی این روستای کوهستانی سنخیت دارد که باز در داستان به آن اشاره می شود. در تحلیل و تفسیر مردم شناختی این مقاله از نظریه انسان شناسی نمادین و تفسیری استفاده کرده ایم. گلین بالا از نظر فرم ظاهری و کارکرد نمادین آن با دیگر گلین بالاها تفاوت هایی جزئی دارد. قصه منتسب به این گلین بالا مخصوص مردم آلوارس است. قصه ای با این تم و موضوع در داستان های شبیه آن کمتر دیده می شود.
تبیین جامعه شناختی اثرات موقعیت اجتماعی زنان بلوچ برسلامت روان آنان (موردمطالعه: زنان شهرزاهدان)
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
127 - 148
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی اثرات موقعیت اجتماعی زنان بر سلامت روان در شهر زاهدان و نیز شناسایی ارتباط بین قومیت، پایگاه اجتماعی-اقتصادی، حمایت اجتماعی، احساس محرومیت و میزان استرس به انجام رسیده است. روش تحقیق، پیمایش و ابزارگردآوری اطلاعات، پرسشنامه بوده است. با استفاده ازشیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای در شهر زاهدان از بین جمعیت بالای 30 سال، اعم از قومیت های بلوچ، فارس وسیستانی نمونه ای 400 نفری به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور سنجش سلامت روان، حمایت اجتماعی، میزان استرس به ترتیب از آزمون های GHQ-28، زیمت و ویتون و برای دیگر متغیرها ازسنجه های محقق ساخته استفاده گردیده است. براساس نتایج تحقیق، بین سلامت روان و متغیرهای حمایت اجتماعی و پایگاه اجتماعی-اقتصادی رابطه مستقیم و معناداری و بین سلامت روان و میزان استرس و احساس محرومیت نسبی رابطه معکوس و معنادار مشاهده شد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که زنان بلوچ موقعیت و پایگاه اجتماعی-اقتصادی پایینی نسبت به زنان دو قومیت فارس و سیستانی داشته و سلامت روان زنان قومیت بلوچ نیز نسبت به زنان فارس و سیستانی کمتر بوده است. نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز نشان داد که پایگاه اجتماعی- اقتصادی و حمایت اجتماعی موجب افزایش سلامت روان و احساس محرومیت نسبی و میزان استرس باعث کاهش سلامت روان در زنان می شوند. ضروری است که سیاست گذاران جامعه، با تمرکز برشیوه های ارتقاء حمایت اجتماعی، کاهش میزان استرس و احساس محرومیت نسبی و توزیع عادلانه مزایا در بین اقوام مختلف و توجه ویژه به امر سلامت روان گام هایی مهمی برای کاهش فقر و محرومیت در استان سیستان و بلوچستان بر دارند.
مروری بر نقوش نمد شهرکرد
منبع:
فرهنگ مردم ایران بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۰
15-43
حوزههای تخصصی:
تبارشناسی و خاستگاه تاریخی-جغرافیایی اولادهای گَچگران ازایل مَمَسنی
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
85 - 139
حوزههای تخصصی:
ورود ایل ممسنی به فضای جغرافیایی شولستان در دوره صفویه، مرزبندی های اجتماعی و سیاسی طوایف در چارچوب قلمروهای جغرافیایی مجزا را به همراه داشت. آحاد انسانی ممسنی نیز متأثر از چنین مرزبندی هایی در قلمروهای مختلفی سکنی گزیدند. به نظر می رسد چنین آحاد انسانی در هر یک از این قلمروها از پیشینه تباری مختص به خود برخوردارند، به طوری که تبارشناسی و خاستگاه تاریخی و جغرافیایی آنان در نحوه چیدمان ساختمان اجتماعی شان نقش آفرین است. از این حیث، سکونتگاه های انسانی شهرستان ممسنی مقر استقرار اولادهای متعددی به شمار می روند که در کنار یکدیگر بافت فرهنگی و اجتماعی آن را شکل داده اند. در این چهارچوب، سکونتگاه روستایی گچگران در بخش مرکزی شهرستان ممسنی و دهستان بکش یک از نیروی انسانی و جمعیتی قابل توجهی برخوردار است. بنیان پژوهش بر این سؤال استوار است که اولادهای گچگران از چه تبار و خاستگاه تاریخی و جغرافیایی در ایل ممسنی برخوردارند؟ روش پژوهش ماهیتی توصیفی تحلیلی دارد و داده های مربوط به 55 اولاد گچگرانی به دو روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شدند. نتایج پژوهش نشان داد 55 اولاد مستقر در سکونتگاه گچگران از تبار و خاستگاه تاریخی و جغرافیایی متفاوتی (مبدأ فضایی مکانی گوناگون و تبار و هویتی متفاوت) برخوردارند. جهان بینی و نگرش اجتماعی-سیاسی این اولادها نیز دربرگیرنده وجوه تشابه کلی و تمایز جزئی است که بر کنش اجتماعی و سیاسی آن ها تأثیرگذار بوده است.
جایگاه آیین ها در درمان بیماری ها با مقایسه آرای مالینوفسکی و الیاده دربارۀ ماهیت و کارکرد آیین (مطالعۀ موردی: آیین زار در هرمزگان و خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکثر صاحب نظران حوزه آیین معتقدند که آیین پدیده ای است که تا آن را نبینند نمی توانند بشناسند. بسیاری از آیین ها عناصر تشکیل دهنده مشترکی دارند، اما در کارکرد و اهدافی که دارند از هم متمایز می شوند. گونه ای از آیین ها که در بسیاری از فرهنگ ها با ادیان مختلف نقش پررنگی در زندگی انسان بازی می کنند، آیین های درمانی هستند. از آنجا که در روند مطالعه درمان های آیینی که توسط دین پژوهان، مردم شناسان و انسان شناسان انجام می پذیرد، انسان و نیازهایش و به طور ویژه در پدیده درمانی، قضیه شفا و شفایابی مطرح است، همه ابعاد پژوهش پیرامون انسان دور می زند. بدین جهت این مقاله دو موضع عمده در این بحث را از منظر علم گرایان به نمایندگی مالینوفسکی و دین پژوهان با محوریت الیاده مطالعه می دهد. در روند این مطالعه به این احتمال نزدیک می شویم که انسان زیستی و انسان دینی در لحظات بحرانی در موقعیتی قرار می گیرند که بر هم منطبق می شوند؛ یعنی موقعیت آیینی که در آن به رفع بحران ها مبادرت می ورزند. روش پژوهش میدانی، اسنادی و توصیفی-تحلیلی است. در بخش میدانی به مشاهده مستقیم آیین درمانی زار و همچنین مصاحبه با برگزارکنندگان و مطلعان بومی در این زمینه پرداخته شده است. در بخش اسنادی نیز کتاب ها، مقالات و فیلم های مستند فارسی و لاتین مرتبط با موضوع بررسی شده اند.
مطالعۀ شناختی: تحول معنای مادری و صورت بندی فرم های خانواده به میانجی بسترهای پزشکی در دوران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بسترهای تاریخی، دوگانه مادر-کودک با حضور میانجی هایی مانند بهداشت، پزشکی و فناوری به زنجیره مادر-میانجی-کودک ترکیب بندی شده است؛ به این معنی، مفصل بندی روابط مادر و کودک یا کنش فرزندآوری از گذر میانجی ها در ضرورت های تاریخی تغییر یافته و خانواده های مختلف گسترده به صورت هسته ای صورت بندی شده است. پس آیا با تغییر صورت خانواده، محتوا یا معنای مادر شدن نیز در یک فرایند تاریخی متناسب با تغییرات فرم خانواده در فهم کنشگر دوباره مفصل بندی می شود؟ اگر چنین است چگونه تغییرات معنایی نزد کنشگر رخ می دهد؟ و مفصل بندی فهم و معنای مادرشدن در گذر زمان چه تغییراتی کرده است؟ این ها مسائلی است که این مقاله به کمک مفاهیم فرم، محتوا، ساختار آگاهی نزد زیمل و هوسرل در جست وجوی پاسخ آن است. روش اصلی برای استخراج معانی، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. هدایت مصاحبه براساس مؤلفه های سنخ آرمانی محقق ساخته پیش برده می شود، تا امکان مقایسه و تغییر معنا در میان نسل ها فراهم شود. طبقه بندی مصاحبه شوندگان نیز براساس دوره شناسی و بسترهای تاریخی است. درنهایت با انطباق یافته ها بین تجربه زیسته سه نسل از زنان، تحول محتوای کنش فرزندآوری در بسترهای اجتماعی آشکار می شود. به این صورت، سه گونه مفصل بندی نظام معنایی مادری شامل گذار، ترازمند و ارادی صورت بندی می شود که به ترتیب با سه فرم نیمه هسته ای-نیمه مستقل، هسته ای و الحاقی مرتبط هستند. نتیجه اینکه با حصول آگاهی از موضوع شناخت بدن، نگرش به فرزندآوری (ارزش) نیز در نسبت های جدیدی بازشناسی می شود. در همین صورت بندی جدید از ارزش است که مرحله دیگری از معنای مادری نزد کنشگر برساخته می شود.