فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱٬۸۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظام آموزش و پرورش به منظور تحقق اهداف فردی و اجتماعی به وجود آمده است. سازمان های آموزشی در سرتاسر دنیا مسوولیت مهم تامین نیروی انسانی مورد نیاز جامعه برای رشد و توسعه اجتماعی را بر عهده دارند. مدیریت واحدهای آموزشی از اهمیت زیادی برخوردارند، زیرا که مدیران مدارس می توانند در راستای هدایت فعالیت ها و رهبری فرایندهای آموزش و پرورش، نقش تعیین کننده ای داشته باشند. در تحقیقی که توسط (مک میلان و شولر) انجام شده است، این نتیجه به دست آمد آنچه که در توسعه منابع انسانی و اثربخشی سازمانی موثر است، دانش و مهارت های نیروی انسانی است (مشبکی، (361:1377. فردلوتانز (1375) نیز بر مهارت های مدیران به عنوان عامل اساسی براثر بخشی سازمان ها تاکید دارد. با توجه به اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین مهارت های مدیران و اثربخشی مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی ناحیه 2 شهرستان کرمان انجام گرفته است. محققان با در نظر گرفتن هشت بعد اثربخشی و سه جنبه مهارت های مدیران به انجام تحقیق پرداخته اند. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. در این زمینه سوال اصلی بدین صورت مطرح شده است: آیا رابطه ای بین مهارت های مدیران و اثربخشی مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی ناحیه 2 شهرستان کرمان وجود دارد؟ به منظور جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه های مهارت مدیران و اثربخشی مدارس در اختیار 105 نفر از مدیران شهرستان کرمان قرار گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از روش های غیرپارامتریک از جمله ضریب همبستگی اسپیرمن و تاو b کندال و آزمون من- ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. همچنین از نمودارهای پراکنش و جعبه ای برای نشان دادن نتایج استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه قابل ملاحظه ای بین مهارت های مدیران و اثربخشی مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی ناحیه 2 شهرستان کرمان وجود دارد.
تحلیلی بر ماده 54 قانون استخدام کشوری در قلمرو حقوق و علوم اداری
حوزههای تخصصی:
امنیت و رضایت شغلی و بهداشت روانی
منبع:
تدبیر ۱۳۷۶ شماره ۷۲
حوزههای تخصصی:
ارزیابی شایستگی های مدیران به روش بازخور 360 درجه
حوزههای تخصصی:
تأثیر اشتغال زن بر خانواده (بررسی مشکلات زنان شاغل و متأهل در خانواده)
حوزههای تخصصی:
ارائه مدل مدیریت رفتارهای کاری نابهنجار بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار کاری نابهنجار نوعی رفتار داوطلبانه است که هنجارهای سازمانی را نقض می کند و چنین اقداماتی باعث کاهش بهره وری سازمان و افراد می شود. این رفتارها شامل رفتارهای سواستفاده، رفتارهای انحرافی تولیدی، خرابکاری یا کارشکنی، دزدیو رفتارهای صرف نظر کردن یا عقب نشینی می شود. رفتار های نابهنجار ، برای سازمان ها هزینه های اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی زیادی دارد. از این رو هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی علل بروز این رفتارها بر اساس نظریه رفتاربرنامه ریزی شده است.
جهت دستیابی به اهداف تحقیق، تعداد 330 پرسشنامه که اکثراً استاندارد بودند میان افراد متخلف (از نظر اداره تخلفات بانک ملت) میان کارکنان در پست های مختلف توزیع گردید. روایی و پایایی پرسشنامه ها نیز توسط روش های مختلف نظیر روایی همگرا، روایی تشخیصی، پایایی ترکیبی و آلفای کرانباخ مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج پژوهش نشان داد روابط میان سازه ها(نگرش رفتاری، هنجار ذهنی، کنترل درک شده، تمایل رفتاری و رفتاری واقعی) در نظریه رفتار برنامه ریزی شده در بانک ملتبطور کامل مورد تائید قرار گرفت. به عبارت دیگر تمامی روابط علّی مورد تائید قرار گرفتند. به عبارت دیگر افراد بصورت هدفمند و با نیت قبلی این رفتار ها را انجام می دهند. همچنین از طرفی نقش تعدیل گر ترس از تنبیه شدن نیز در رابطه میان تمایلات رفتاری و رفتار واقعی تائید شد؛ به عبارت دیگر چنانچه در بانک سیاست های و رویه های تنبیهی وجود داشته باشد و با افراد متخلف برخورد جدی شود از بروز رفتار تا حدودی جلوگیری خواهد شد.
مفهوم بهره وری و راههای ارتقاء بهره وری نیروی انسانی
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی کارکنان: محتوا، ماهیت، روشها و کارکردها
حوزههای تخصصی:
امروزه سازمان ها هم از درون و هم از بیرون مورد هجوم قرار می گیرند. از نظر بیرونی ،جهانی شدن ،ظهور پدیده فناوری اطلاعات و ارتباطات ،تجارت الکترونیک و... پاسخ گویی سریعی را از سازمان ها می طلبد. از جنبه درونی ،کارکنان توقع خود را از سازمان افزایش داده اند و طالب کار غنی تر ،خودیابی و خود شکوفایی بیشتر هستند.در این میان، داشتن نیروی انسانی توانا و کارامد که بنیاد ثروت ملی و دارایی های حیاتی سازمان به حساب می آیند ،منافع بسیاری برای سازمان ها ،شرکت ها و بنگاه های اقتصادی به دنبال خواهد داشت. در نوشتار حاضر، ابتدا سیر تاریخی مفهوم توانمندسازی پرداخته شده و عوامل مؤثر بر موفقیت برنامه های توانمندسازی را بررسی قرار گرفته است.در عین حال، راهبردهای منتخب همراه با شاخص های آن ها بر اساس مطالعات میدانی، به معرض نظرخواهی کارکنان جامعه آماری مورد نظر گذاشته شده است. در نهایت نیز، راهبردهای مورد نظر همراه با شاخص ها و رتبه بندی آن ها به عنوان چارچوبی برای سیاست گذاری های آینده معرفی شده اند.
آشنایی با سیستم های سنتی و نوین: ارزیابی عملکرد سازمانی
حوزههای تخصصی:
نقش ارزیابی عملکرد کارکنان در بهسازی نیروی انسانی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پژوهشی که بر اساس روشهای میدانی انجام گرفته است نقش ارزیابی عملکرد کارکنان در بهسازی نیروی انسانی در یکی از مدیریت های شرکت ملی نفت ایران از طریق 5 فرضیه مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد اگر ارزشیابی عملکرد کارکنان به نحو صحیح و بدور از خطاهای رایج در ارزیابی صورت گیرد از طریق ارتقا قابلیتهای کارکنان ، بالا بردن خلاقیت ، ابداع و ابتکار ، افزایش گرایش به آموزش و یارگیری ، بهبود رابطه زیردستان با روسا و ایجاد زمینه رشد شخصیت کارکنان موجبات بهسازی نیروی انسانی فراهم خواهد شد .
نقش مدیریت منابع انسانی در توسعه سیستمهای اطلاعات
حوزههای تخصصی:
ارائه «مدل ده مرحله ای» تدوین استراتژی منابع انسانی بر مبنای نقاط مرجع استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق مدلی تلفیقی «ده-گامه» بر اساس نقاط مرجع راهبردی و تحلیل محیط درونی و بیرونی جهت تدوین استراتژی منابع انسانی در سازمان مورد مطالعه «صنعت نفت» ارائه شده است. کلیه مشاغل سازمان هدف در چهار بعد پدرانه، ثانویه، پیمانکارانه و متعهدانه طبقه بندی شده و برای هر دسته شغل، استراتژی اصلی و کارکردی به همراه اقدامات و الزامات بهبود متناسب تدوین شده است. روش اجرای تحقیق کیفی بوده و جامعه پژوهش یک سازمان پژوهش و فناوری فعال در صنعت نفت می باشد که از تکنیک پنل خبرگان و مصاحبه استفاده شده است. با استفاده از الحاق نتایج به دست آمده در چارچوب استراتژی های اصلی و اقدامات بهبود ارائه شده می توان یکپارچگی و سازگاری زیرسیستم های منابع انسانی شامل تأمین، روابط با کارکنان، ارزیابی عملکرد و جبران خدمات را در سازمان هدف به نحو اثربخشی تأمین کرد. از آنجاکه مدیریت استراتژیک منابع انسانی عنصری کلیدی در تقویت منابع انسانی سازمان است، ارائه صحیح و جامع و ارتباط آن با اقدامات بهبود می تواند نقشی مهم در حل دیگر مشکلات عمده سازمان نیز داشته باشد. این تحقیق می کوشد مدلی جامع و گام به گام را جهت تدوین استراتژی منابع انسانی ارائه دهد که قابل استفاده برای سازمان های دیگر باشد.
تحلیلی بر شیوه نگاشت شناختی در ساختار بندی داده های کیفی مطالعات سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که تحلیل داده های خام، مضمونها و مقوله هایی که پایه فرآیند ساخت تئوری های کیفی در علوم سازمانی را شکل می دهد بسیار دشوار است، ""شیوه نگاشت شناختی"" به عنوان یکی از شیوه های درک پدیده ها، آنچنان که دیگران به آنها معنا می بخشند و برای استخراج ساختار و محتوای فرایند ذهنی افراد با حداقل مداخلات و سوگیریهای احتمالی محقق، طراحی شده است. این تکنیک جزء پارادایم تفسیری است و مفاهیم اساسی آن از نظریه سازه شخصی جورج کلی اقتباس شده است. علیرغم اهمیت شیوه نگاشت شناختی در ساختار بندی داده های کیفی، ابعاد مختلف این شیوه، در کشورما چندان شناخته شده نیست و کمتر در عرصه پژوهش به خصوص پژوهشهای سازمانی به کار گرفته شده است. براین اساس، این مقاله به معرفی شیوه نگاشت شناختی، منشاء، انواع و کاربردهای آن در حوزه مطالعات سازمانی می پردازد. علاوه براین، برای درک بهتر و ملموس تر محققان از کاربرد این شیوه، نمونه تجربی کاربرد نگاشت شناختی، نقاط قوت و ضعف و اعتبار و پایایی آن هم در این مقاله ارائه شده است.
بررسی رابطه بین میزان مشارکت کارکنان در تصمیم های سازمانی و توانمندسازی آنان در شرکت مخابرات استان مازندران1
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی نیروی انسانی به عنوان یک رویکرد نوین انگیزشی درون شغل به معنی آزاد کردن نیروهای درونی کارکنان و هم چنین فراهم کردن بسترها و به وجود آوردن فرصت ها برای شکوفایی استعدادها، تواناییها و شایستگی افراد میباشد. تحقیق حاضر سعی دارد تا رابطه بین میزان مشارکت کارکنان در تصمیمات سازمانی را با توانمندسازی آنان در شرکت مخابرات استان مازندران بر طبق مدل توماس ولتهوس، مبنی بر چند وجهی بودن توانمندسازی با چهار بعد احساس شایستگی، احساس معنادار بودن، احساس خودسازماندهی یا انتخاب و احساس مؤثر بودن و هم چنین مدل وتن و کمرون با بعد اعتماد بررسی نماید. میزان مشارکت کارکنان نیز با استفاده از مدل ادوارد لاولر با سه بعد میزان نفوذ و کنترل، دسترسی به اطلاعات و تقویت کننده های سازمانی سنجش شده است. نتایج تحقیق تمامی فرضیات مبنی بر ارتباط معنادار بین مشارکت کارکنان در تصمیم گیریها و توانمندسازی آنان را تأیید کرد (در این تحقیق p-value مربوط به تمامی آزمون فرض ها بالاتر از 5 % به دست آمد)، هم چنین ضریب همبستگی بین میزان مشارکت کارکنان و توانمندسازی آنان 71/0 به دست آمده، که نشان دهنده ارتباط قوی بین این دو متغیر میباشد.
توسعه منابع انسانی با رویکرد راهبردی
حوزههای تخصصی:
این مقاله اساسا به توسعه ی راهبردی منابع انسانی می پردازد و سعی دارد بر این نکته تاکید ورزد که اقدامات پراکنده سازمانها در زمینه ی توسعه ی منابع انسانی می تواند به گونه ی منظومه ای در راستای ماموریت و هدفهای آنها گرد هم آید. پس از تشریح قلمرو توسعه ی منابع انسانی، شامل فرد، سازمان، ملی و فراملی، به ضرورتهای جو سازمانی مطلوب برای یادگیری پرداخته ایم تا بستر برنامه ریزی راهبردی برای توسعه ی منابع انسانی فراهم آید. در بخش اصلی مقاله، با اشاره ای مختصر به اصول بنیادی مدیریت راهبردی فرایند برنامه ریزی راهبردی برای توسعه ی منابع انسانی مطرح و در پی آن، الزامات و سیاستهایی که در این گونه برنامه ریزی دخالت دارند ارائه شده است.....
بررسی رابطه بین مدیریت تنوع و بهره وری نیروی انسانی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق شناسایی رابطه بین مدیریت تنوع با بهره وری نیروی انسانی و ابعاد آن در سازمان است. تحقیق حاضر از لحاظ تقسیم بندی بر مبنای هدف، از نوع کاربردی بوده و برای انجام آن از روش تحقیق پیمایشی- همبستگی استفاده شده است. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق، اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه توسط یک نمونه 75 نفری از کل جامعه آماری که مدیران و کارکنان شرکت مخابرات شهرستان زاهدان هستند، به روش نمونه گیری تصادفی از جمعیت یاد شده گردآوری شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که بین مدیریت تنوع و بهره وری نیروی انسانی و همچنین ابعاد آن رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
تأثیر سازگاری راهبردهای مدیریت منابع انسانی و راهبردهای کسب و کار بر عملکرد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش مدیریت منابع انسانی در دستیابی به مزیت رقابتی، به میزان زیادی در پژوهش های پیشین مورد بحث قرار گرفته است، اما درباره سازگاری راهبردهای مدیریت منابع انسانی و راهبردهای کسب و کار و اثر آن بر عملکرد سازمانی، مطالعات اندکی انجام شده است. به نظر می آید نبود این سازگاری در بخش عمده ای از شرکت ها توانسته است بر عملکرد آن ها اثر کاهنده ای داشته باشد. هدف مقاله این است کهنحوه اثرگذاری سازگاری راهبردهای مدیریت منابع انسانی و راهبردهای کسب و کار را بر عملکرد سازمانی مورد بررسی قرار دهد. پیش فرضمقاله آن است که از طریق ایجاد تناسب بین راهبردهای مدیریت منابع انسانی و راهبردهای کسب و کار، می توان عملکرد سازمانی را ارتقا داد. مطالعه حاضر از حیث هدف، کاربردی است و از رویکرد کمی استفاده کرده است. از حیث نحوه گردآوری داده ها از نوع پژوهش های توصیفی و از شاخه مطالعات میدانی (همبستگی و پیمایش) است. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس و مدل پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (روش مقایسه میانگین ها) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.نتایج پژوهش نشان می دهند که در شرکت هایی که بین راهبردهای کسب و کار و راهبرد مدیریت منابع انسانی سازگاری وجود دارد، از لحاظ عملکرد نیز تفاوت معناداری با شرکت هایی که این سازگاری را تجربه نمی کنند، وجود دارد. به بیان دیگر فرضیهپژوهش (تفاوتعملکردشرکت هایباراهبردهایسازگاروناسازگار) تأیید شده و باتوجهبهاختلافمیانگین عملکردشرکت هایباراهبردهایسازگار (486/3) ومیانگیننمرهعملکردشرکت هایباراهبردهایناسازگار (195/3)،می تواناینتفاوترامعناداراست.
الگوی تدوین استراتژیهای آموزش کارکنان در سازمانها
حوزههای تخصصی: