ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
۱۰۴۱.

کثرت گرایی جان هیک و نظریه ارجاع(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کثرت گرایی دینی هیک دلالت شناسی و نظریة ارجاع معرفت شناسی کانتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۴۹ تعداد دانلود : ۹۰۰
جان هیک فیلسوف دین فقید قرن بیستم، به نظریه پردازی در باب مسئلة تنوع و کثرت دینی شهرة آفاق است. او با اتخاذ مبادی و مبانی گوناگون معرفت شناختی فلسفی سعی در طرح فرضیه ای تبیینی دارد که به باور او بهترین تبیین تکثر در جهان واقعی را ارائه دهد. هیک به لحاظ هستی شناختی وجود واقعیت غایی مستقل از ذهن و زبان را (البته در قالب رئالیسم انتقادی) می پذیرد، اما رئالیسم فقط سویه هستی شناختی ندارد و دارای سویه های معرفت شناختی و دلالت شناختی نیز است. از این جهت هیک راه ناهموار و دشواری را باید طی کند. در این مقاله با تحلیل دیدگاه کثرت گرایانه او در تبیین تجربه دینی و معرفت شناسی آن، نشان می دهیم وی با پذیرش نظریة توصیفی (فرگه راسلی) ارجاع (دلالت) به گونه ای ناواقع گرایی هستی شناختی تن می دهد. ما با اشاره به لوازم و پیش فرض های مصرح و غیر مصرح هیک در باب ارجاع و دلالت، از امکان التزام به این لوازم بر طبق دیدگاه هایی که خود هیک اتخاذ کرده است، پرسش می کنیم. پرسش این است که نظریه ارجاعی که هیک در باب واقعیت دینی می پذیرد او را به منظری سازگار با دیدگاه رئالسیتی اش می رساند یا خیر؟
۱۰۴۲.

فرهنگ خودشیفتگی (نارسیسم)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودشیفتگی اخلاق کار دیوان سالاری درمان‏گرایی منطقِ درمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۴۴ تعداد دانلود : ۷۱۲۸
دگرگونی های اجتماعی از نیمه قرن بیستم به این سو، چهره ای از انسان را شکل داده است که خصوصیات ذهنی و رفتاری اش را به عقیده بسیاری از متفکران حوزه روانشناسی و فلسفه، می توان در مفهوم «خودشیفتگی» (نارسیسم) خلاصه کرد. هدف این مقاله اولاً بررسی لایه های مختلف این مفهوم از دیدگاه کریستوفرلاش یکی از مشهورترین طراحان آن است. ثانیاً کوشش در نشان دادن بعضی کاستی ها یا یک‏جانبه نگری های دیدگاه او. شناخت دقیق این مفهوم امکان مؤثری برای تحلیل و درک بسیاری از رفتارهای انسان کنونی در فرهنگ غربی (و تا حدودی در فرهنگ های متأثر از آن) فراهم می کند.
۱۰۴۳.

تأملات استاد در مسأله ی واقع نمایی صور ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت‏شناسی شناخت مطهری مطابقت ذهن و خارج واقع‌نمایی علم صور ادراکی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۳۷۴۶
بدون تردید، استاد مطهری از چهره‏های شاخص و خوش فکر و نوآور در اندیشة اسلامی معاصر شمرده می‏شود.حضور جدّی و طولانی در حوزه‏های درسی دینی، وسعت مطالعات در علوم متنوّع عصری، ذوق و استعداد وافر و تعهّد و خلوص او در اعلای کلمة دین، وی را در عرصة ارائة خدمات دینی و تربیت نسل جدید، واجد سهمی‏انحصاری ساخته است. وی در فلسفة اسلامی دارای مطالعات گسترده و عمیق بود و در پرتو آشنایی با فلسفة متأخّر جهان غرب، به ‏مسائل مهمّ و سؤالات اساسی این دوران توجّه جدّی نشان داد؛ از آن جمله مباحث شناخت ومعرفت‏شناسی است که مقالة حاضر، اندیشه‏های استاد را در پاسخ به مهم‏ترین مسألة شناخت، یعنی کاشفیت و واقع‏نمایی علم، پی گرفته است. ضمن تأکید بر بداهت واقع نمایی علم، معیار آن را اتّحاد ماهوی صور ذهنی و موجودات عینی دانسته؛ سپس دربارة چگونگی دستیابی نفس مدرک به ماهیات اعیان خارجی، بر اندیشة عرفانی ‏حضرات خمس تأکید ورزیده‏ و سایر راه حل‏های بدوی را مطرود دانسته‏ است. این مقاله درصدد است نشان دهد در عین این‌که اندیشه‏های استاد، به تنقیح موضوع کمک شایانی کرده است، ‏همچنان مسألة بسیار فربه و عمیق کاشفیت صور ادراکی، حلّ نهایی خود را نیافته است و بر اندیشه‌وران فرض است‏که راه آن استاد فقید را پی گرفته، موضوع را مانند استاد جدّی تلقّی کنند. بی‏تردید اگر از حضورش محروم‏ نمی‏شدیم، بهره‏اش را در پیشبرد این موضوع خطیر، وافر می‏ساخت. رضوان خدا بر او باد.
۱۰۴۴.

خدا در فلسفه ارسطو و ابن سینا: مدخلی بر تفاوت بنیادین فلسفه ابن سینا از فلسفه ارسطو

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وجود واجب الوجود فلسفه اسلامی ارسطو ابن سینا خداوند فلسفه یونانی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  7. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
  8. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۳۷۴۰ تعداد دانلود : ۱۳۱۵
پس از نهضت ترجمه در جهان اسلام، مسلمانان اندیشه های فیلسوفان یونانی را دریافت نمودند و با تامل در باب میراث فلسفی آنان فلسفه ای را که موسوم به فلسفه اسلامی است، ایجاد کردند. مهمترین تفاوت مبنایی که میان فلسفه یونانی و فلسفه اسلامی وجود دارد و موجب ایجاد دو فلسفه مستقل شده است، فهمی دیگر از وجود و وجودشناسی متفاوت است. در این نوشتار برای فهم این دو نوع وجودشناسی به مقایسه دیدگاه دو فیلسوف شاخص، ارسطو و ابن سینا، درباره خداوند و صفات او می پردازیم. خداوند در فلسفه ارسطو، محرک نامتحرک و غایت نهایی عالم است و صفت بارز او فکرِ فکر است. بدین جهت، خداوند خالق ماسوای خود نیست و با آنها رابطه ای وجودی ندارد. ابن سینا به پیروی از فارابی با تمایز نهادن میان وجود و ماهیت، و واجب و ممکن، خداوند را به عنوان واجب الوجود و وجود محض که در راس سلسله علل قرار دارد و ماسوای او ممکن الوجود و وابسته به او هستند، معرفی نمود و اینچنین فهمی دیگر از وجود درانداخت. گرچه این نوشتار تصدیق می کند که فلسفه ارسطو مایه فکری فلسفه ابن سینا را فراهم آورده است بطوریکه در صورت نبود فلسفه ارسطو فلسفه ابن سینا نیز وجود نمی داشت، اما فلسفه ابن سینا با توجه به وجود شناسی متفاوت، اختلاف مبنایی با فلسفه ارسطو دارد.
۱۰۴۵.

تحلیل معنای سعادت از دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سعادت خیر فطرت اراده لذت غایه الغایات

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه دین، دنیا، اخلاق
تعداد بازدید : ۳۷۳۸ تعداد دانلود : ۱۶۳۳
مساله سعادت از مسائل بنیادی اخلاق و فلسفه اخلاق از دیر زمان تاکنون است و مورد توجه اندیشمندان و مکاتب مختلف اخلاقی بوده است. فارابی آن را به دو قسم حقیقی و غیر حقیقی تقسیم می کند و در نگرش او سعادت حقیقی امری بسیط نیست، بلکه مفهوم مرکب است و غایه الغایات، خیر لذاته، خیر مطلق، خیر غایت تام است و لذت آن از نوع لذت معقول و دراز مدت است. اراده به معنای اختیار، قوه ناطقه نظری و فطرت مشترک شرط لازم سعادت هستند نه شرط کافی و تحقق سعادت به برنامه ریزی نیاز دارد و سعادت حقیقی امری مشکک است و بالاترین مرتبه آن قرب وجودی به خداست و همین امر اخیر مؤید تاثر فارابی از متون دینی است.
۱۰۴۷.

ساحت دینی در اندیشه مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه الاهیات اندیشه هستی ساحت دینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۱۷ تعداد دانلود : ۱۳۲۹
پرسش از «ساحت دینی» در اندیشه هایدگر از ماندگارترین پرسش هایی است که به رابطه میان دین، الاهیات و فلسفه در زندگی و اندیشه وی می پردازد. بحث های هایدگر راجع به ایده ها و شخصیت های دینی و همچنین اشارات خود او راجع به اهمیت این ایده ها و شخصیت ها در شکل گیری پروژه فلسفی وی، بیانگر نقش دین به طور کلی، و الاهیات مسیحی، به نحو خاص، در اندیشه و زندگی اوست. هرچند تفکر هایدگر سرچشمه های متعددی دارد، اما الاهیات مسیحی و عرفان تاثیری پایدار بر آن داشته است. مبنای هایدگر در تحلیل وجود، با مبنای متفکران مسیحی مانند آوگوستین، اکهارت، لوتر، و کیرکگور مشترک است. هایدگر با استفاده از روش پدیدار شناسی به بررسی زندگی اصیل پرداخته و معتقد است این زندگی در یک روش دینی قابل تجربه است و چنین تجربه ای را می توان در مسیحیت اولیه یافت. اگرچه تجربه دینی تنها تجربه مورد علاقه او نیست؛ با این حال، او دین را یک امکانِ اساسیِ زندگی انسانی و کاملاً متفاوت با فلسفه می داند. هر چند هایدگر از اظهار نظر صریح در باره حقیقت خداوند سکوت کرده و هستی را با تلقی دینی و مابعدالطبیعی ازخدا یکی نمی شمارد، اما اوصافی از هستی ارائه می دهد که معمولاً برای خدا به کار رفته است. بسیاری از سخنانی که هایدگر در باره هستی می گوید یادآور الاهیات سلبی است. دیدگاه او را می توان کوششی برای پروردن ایمان در دنیای معاصر، خارج از اشکال سنتی اعتقاد، به شمار آورد.
۱۰۴۸.

جدیدترین نظریه قانون طبیعی در بوته نقد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: طبیعت قانون طبیعی آکوئیناس فینیس خیر اصیل رابطه باید و هست

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه حقوق
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۳۷۱۴ تعداد دانلود : ۱۴۹۷
آموزه «قانون طبیعی» در خلال قرن های متمادی به گونه هایی متفاوت تفسیر شده است. این آموزه مشتمل بر گستره پهناوری از نظریه هاست که از زمان تمدن یونان باستان تا عصر حاضر، در حوزه های علوم اجتماعی نقش محوری ایفا کرده است. امروزه جدیدترین و یکی از پرطرفدارترین قرائت های مربوط به قانون طبیعی، تفسیر جان فینیس از نظریه توماس آکوئیناس درباره قانون طبیعی است. به حکم این قرائت، تنها در صورتی یک عمل حکیمانه است که انگیزه انسان از انجام آن وصول به یکی از خیرهای اصیل باشد. براساس این نظریه، خیر های پایه و اصیل بشری عبارتند از: حیات مادی، دانش، مهارت در کار و تفریح، دوستی، ازدواج، عقلانیت عملی و دین. ویژگی های مشترک این خیر ها بداهت، ذاتی بودن، عدم ارتباط با یکدیگر، اهمیت یکسان و عدم ابتناءآن ها بر واقعیت است. این نوشتار بعد از توضیح مختصری درباره نظریه فینیس درباره قانون طبیعی به نقد و بررسی این نظریه بر اساس تعالیم حکمت متعالیه اسلامی می پردازد.
۱۰۵۲.

نقش نظریه افلاک در آراء فلسفی فیلسوفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معاد جسمانی افلاک رؤیا عقول طولیه ربط حادث به قدیم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۰۶ تعداد دانلود : ۱۵۴۳
یکی از مسلّماتی که در برخی از مباحث و آراء فیلسوفان مسلمان، نقش برجستهیی ایفا کرده است، نظریه افلاک با محوریت زمین میباشد. این نظریه، تأثیرات چشمگیری در برخی از آراء مهم فیلسوفان اسلامی داشته است؛ بگونهیی که فیلسوفانی همچون فارابی و ابن سینا بمنظور تفسیر نحو صدور افلاک و نفوس آنها، به انطوای جهات سه گانه در هر یک از عقول بالاتر از عقل دهم معتقد شدند و براساس آن، نحوه صدور عقل پایینتر و جسم و نفس فلکی را تفسیر نمودند.همان فیلسوفان با توجه به تعداد افلاک و زمین مستقرّ در مرکز آن، تعداد عقول طولیه را در عدد ده منحصر دانستند و شیخ اشراق نیز با توجه به همین افلاک و کواکب موجود در برخی از آنها، به تکثر بیشمار عقول طولیه معتقد شد. ربط حادث به قدیم و متغیر به ثابت نیز از جمله مسائلی است که فیلسوفان اسلامی(بویژه فیلسوفان مشائی و اشراقی) در تفسیر و توجیه آن، به حرکت دوری افلاک متوسل شدند و حکمای حکمت متعالیه نیز هرچند مسئله مذکور را با تمسک به حرکت جوهری حل و هضم نمودند، اما تأثیر حرکات دوری افلاک در عالم تحت قمر را بکلّی انکار ننمودند. فیلسوفان اسلامی در تفسیر رؤیا نیز بنحو مؤثری از نظریه افلاک استفاده نمودند. آنها افلاک و نفوس فلکی را الواح و مخزن ادراکات جزئی دانسته و رؤیا و اطلاع از امور غیبی را محصول ارتباط و اتصال نفوس انسانی با نفوس فلکی میدانند. افزون بر آن، برخی از این فیلسوفان (سهروردی) مسئله تذکر و یادآوری امور فراموش شده را از طریق همان ارتباط با مخزن علوم جزئی یعنی نفوس فلکی میسر میدانند. مسئله معاد جسمانی برخی از نفوس بشری نیز از جمله مسائلی است که برخی از فلاسفه مسلمان با تمسک به اجسام فلکی به تفسیر آن پرداخته اند و بر این باور بوده اند که نفوس جاهله با پیوستن به اجرام فلکی، عقاید و کارهای دنیوی خود را تخیل نموده و بدینطریق به لذّت یا الم خیالی دست مییابد. تفسیر و تشریح مسائل مذکور و نقد و بررسی رویکرد فیلسوفان اسلامی در این زمینه، موضوع و وظیفهیی است که این مقاله بعهده گرفته است.
۱۰۵۴.

فهم، شرح و عمل

نویسنده: مترجم:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۰۳
مرکز توجه مقاله به رابطه میان فهمیدن و شرح کردن است در تفسیر یا شرح متن. دیلتاى فیلسوف و هر منوئیست آلمانى (1911-1813) با تفکیک علوم اجتماعى از علوم طبیعى، اختلاف میان فهمیدن و شرح کردن را استنتاج کرد. پل ریکور نشان مى‏دهد که فهمیدن و شرح کردن مى‏تواند و باید وحدت داشته باشند و باید چنین نیز تلقى شوند. البته در وحدت مورد نظر ریکور تمایز علوم اجتماعى از علوم طبیعى کلا حذف مى‏گردد; او این دو مفهوم را با «و» مترادف کرده و به صورت «فهمیدن و شرح کردن‏» مى‏نویسد. نویسنده مقاله تمایز دیلتاى را درست مى‏داند بى آن که تضاد بین آن دو موافق باشد. باریکور تا آنجا موافق است که رابطه دیالکتیکى این دو مفهوم را لحاظ مى‏کند، ضمن آن که با زدودن تفاوت آن دو و لذا تفاوت بین علوم طبیعى و علوم اجتماعى روى موافق نشان نمى‏دهد. نویسنده مقاله استدلال دارد که فهمیدن و شرح کردن در قلمروى علوم در تعارض نیستند، بلکه در فرایند شناخت وحدت مى‏یابند.
۱۰۵۵.

مقایسة وحدت انگاری صدرالدین شیرازی و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واجب الوجود وحدت وجود ملاصدرا اسپینوزا پانته ایسم

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۳۷۰۲ تعداد دانلود : ۱۲۲۹
وحدت گرایی در هستیشناسی از دیدگاه ملاصدرا و اسپینوزا به دلیل شباهت قابل توجه این دو در برخی جهات مهم شخصیتی، سبک و غایت فلسفه ورزی، موضوعی درخور پژوهش است. افزون بر آن، دو فیلسوف یادشده مفاهیم مشترکی از قبیل وجوب ذاتی، موجود قائم به ذات، عینیت صفات با ذات، بیهمتایی، عالیترین مرتبة بساطت، ثبات و تغییرناپذیری، سرمدیت و نامتناهی را به کار بسته اند. صدرا این ویژگیها را به حقیقت وجود و اسپینوزا آنها را به جوهر نسبت میدهد. هر دو نیز تصریح و تأکید دارند که این موجود خداست. البته تفاوت هایی نیز در مبانی آنها وجود دارد؛ ولی شباهت ها غالب است. بر این اساس، نمیتوان اسپینوزا را «پانته ایست» خواند.
۱۰۵۶.

معیاری برای تمایز مواد ثلاث منطقی از وجوب و امکان فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هیوم کانت صدرالمتألهین برهان صدیقین ابن سینا دکارت علیت امکان وجوب آنسلم توماس آکوئینی مواد ثلاث

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۰۰ تعداد دانلود : ۱۳۸۰
چهار نظریه برای بحث در باب لزوم تمایز یا عدم تمایز مواد ثلاث در منطق و فلسفه مطرح شده که برخی اساسا هرگونه تمایزی را برای مواد ثلاث انکار، و برخی دیگر حیطه های کاربرد مواد ثلاث را تعیین می کنند. گروه سوم نیز این تمایز را لازم دانسته، معیاری پیشنهاد می کنند. این مقاله درصدد است که با طرح نظریه پنجم، برای حل دو مسئله راهی بجوید: نخست آنکه چرا باید میان مواد ثلاث در منطق و وجوب و امکان در فلسفه تمایزی قایل شد؟ دوم آنکه معیار این تمایز در منطق و فلسفه چیست؟ در پاسخ به مسئله نخست آمده است که بر برهان های مابعدالطبیعی مانند برهان وجودی، وجوب و امکان و صدیقین اشکال های مهمی ازجمله اشکال های هیوم و کانت وارد شده است. راه رهایی از این اشکال ها تمایز مواد ثلاث منطقی از وجوب و امکان فلسفی است. در پاسخ به مسئله دوم اثبات شده است که معیار مواد ثلاث در منطق بدین صورت است که هر قضیه ای که محمول آن ذات یا یکی از ذاتیات یا یکی از لوازم ذات موضوع آن باشد، واجب است. هر قضیه ای که محمول آن نقیض ذات یا نقیض یکی از ذاتیات یا نقیض یکی از لوازم ذات موضوع آن باشد، ممتنع است؛ و هر قضیه ای که محمول آن امری غیر از ذات و نقیض ذات و غیر از یکی از ذاتیات و نقیض یکی از ذاتیات باشد یا غیر از یکی از لوازم ذات و نقیض یکی از لوازم ذات موضوع باشد، ممکن است؛ اما معیار وجوب و امکان در فلسفه، بی نیازی از علت برای وجوب، و نیازمندی به علت برای امکان دانسته شده است. ازآنجاکه تحلیل فلاسفه از علیت متفاوت است، در این بحث تحلیل ابن سینا و صدرالمتألهین در باب این معیار تمایز بررسی شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان