فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱٬۰۶۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی جامعه شناختی هویت جوانان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی جامعه شناختی وضعیت هویتی جوانان دبیرستانی شهر ایلام پرداخته و به شیوة پیمایشی انجام شده است. با استفاده از فرمول کوکران 215 دانش آموز دبیرستانی به عنوان حجم نمونه به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب، و از پرسش نامة محقق ساخته استفاده شده است. در این بررسی از نظریة آنتونی گیدنز جهت بررسی هویت اجتماعی استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون T، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است . یافته ها نشان می دهد رابطة متغیر تحصیلات با هویت فردی افراد مثبت و معنا دار است؛ یعنی با بالا رفتن میزان تحصیلات جوانان، هویت فردی آنان تقویت می شود و از هویت های دیگری که جنبة گروهی دارند، کاسته می شود. همچنین با سنجش متغیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی مشخص شد پایگاه اقتصادی- اجتماعی تنها با هویت قومی رابطة معنادار دارد و در برابر گونه های دیگر هویتی، بیشترین همبستگی را با هویت های فردی دارد تا هویت های جمعی؛ یعنی هرچه پایگاه اقتصادی- اجتماعی افراد بالاتر باشد، نقش هویت های جمعی ضعیف تر و نقش هویت فردی قوی تر می شود. همچنین نتایج بر آمده از رگرسیون نشان می دهد متغیرهای هویت گروهی و فردی بیشترین تأثیر را در هویت اجتماعی شخص دارند.
آسیب شناسی اعتماد اجتماعی در دیوان فیض کاشانی
حوزههای تخصصی:
با مطالعه دقیق اشعار عرفانی ملا محسن فیض کاشانی، این نکته آشکار می شود که وی در کنار دقایق و ظرایف عرفانی، از تاریخ اجتماعی روزگار خود غافل نمانده است. در این میان، آسیب های انسانی و اجتماعی و جنبه های منفی شخصیت و رفتار انسانی، که زمینه ساز بی-اعتمادی در روابط اجتماعی است، مورد توجه قرار گرفته است. از نظر فیض، عناصری چون جهل، عیب جویی، نفاق و شکاف گفتار و عمل، بدبینی، ریا و تظاهرگرایی، عدم وفاداری و صداقت، خودبینی، غرور، تفرقه-جویی، دنیامداری و طعن دیگران از عوامل اساسی انحراف در شخصیت و بی اعتمادی در جامعه می گردند. هدف اصلی این مقاله، شناخت عناصر بی اعتمادی اجتماعی در دیوان فیض کاشانی است که در راستای آن، مؤلفه ها و عناصر فوق را بررسی کرده ایم.
توزیع و ساختار طبقاتی شهر اصفهان و آثار اجتماعی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"به منظور بررسی توزیع و ساختار طبقاتی شهر اصفهان و آثار اجتماعی آن، تحقیق حاضر در میان خانوارهای ساکن شهر اصفهان به عمل آمده است. برای تعیین حجم نمونه، آخرین تقسیم بندی شهر اصفهان که بر اساس یازده منطقه بود در نظر گرفته شد و از میان خانوارهای ساکن در این مناطق، بر اساس فرمول کوکران 384 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شدند. که البته برای جلوگیری از خطاهای حاصله 432 خانوار به عنوان نمونه معرف در نظر گرفته شد. جهت سنجش متغیرهای موجود در فرضیات، از پرسشنامه که به صورت سوالات بسته و نیمه باز مطرح شده بودند استفاده گردید. بعد از جمع آوری اطلاعات و داده ها و تجزیه و تحلیل نهایی آنها از چهار فرض تحقیق، همگی مور تایید قرار گرفته و به اثبات رسیدند.
نتیجه کل تحقیق نشان میدهد، مناطق مختلف شهر اصفهان دارای ساختار طبقاتی متفاوتی است و روابط ازدواجی بین مناطق متاثر از پایگاه اجتماعی اقتصادی خانوارهای آن مناطق می باشد.
بر اساس نتایج تحقیق، رابطه معناداری بین ساختار فرهنگی اجتماعی و ساختار جغرافیایی اصفهان وجود ندارد به عبارت دیگر اقشار مختلف فرهنگی و اجتماعی شهر اصفهان در تمام مناطق شهر پراکنده اند. داده های تحقیق در کل این فرضیه را تایید می کند که افراد قشرهای متفاوت اجتماعی، هر کدام بر حسب ارزشگذاریها، عقاید و ایستارها، تفاوت محسوسی از لحاظ روابط اجتماعی دارند. و در واقع روابط اجتماعی افراد بر حسب پایگاه اقتصادی اجتماعی که دارند تفاوت پیدا کرده است.
"
گونه شناسی حقوق پایمال شده کودکان در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف از این مقاله گونه شناسی نقض حقوق کودکان ایران است که شامل جرائم علیه کودکان و مواردی است که درقوانین داخلی به عنوان جرم شناخته نشده اما مصداق پایمال سازی حقوق کودکان به شمار می آید. برای اثبات وجود آن بخش از گونه هایی که شامل جرائم علیه کودکان است، مروری بر دو روزنامه کثیرالانتشار در دوره یک ساله اخیر شده و فهرستی از اقدامات علیه کودکان استخراج شده است تا با روش استقرایی به ارایه برخی از گونه ها پرداخته شود. معیار اصلی گونه شناسی ما، اقدامات شدید علیه کودکان بوده است و اقدامات خفیفی که در فرهنگ های مختلف در مورد کودک آزاری مورد اختلاف بوده، لحاظ نشده است. تاکید بر این است که آمار ارایه شده فقط از دو روزنامه بوده و شامل مطبوعات دیگر و نیز مراجعات و شکایات و گزارشات مراکز درمانی و آموزشی و انتظامی نمی شود، بنابراین آمار واقعی بسیار بیش از آن است که در مقاله آمده.
بخش دیگری از گونه های پایمال شدن حقوق کودک نیز از طریق مشاهده و تجربه و تحلیل احصا شده اند و در نهایت 9 گونه یا نوع شناخته شده که هر کدام می تواند معلول ها و فروع خاص خود را داشته باشد.
"
بررسی تأثیر عوامل اجتماعی در بزهکاری زنان (مقایسه ی زنان بزهکار با زنان غیربزهکار تحت پوشش بهزیستی رباط کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر چه ارتکاب جرائم تأثیر ناگواری در زندگی همه ی افراد دارد، ولی جرم زنان که مربیان اصلی فرزندان در خانواده هستند، اهمیت بیشتری دارد و به همین دلیل توجه به جرائم ویژه ی زنان و تلاش برای رفع عوامل زمینه ساز آن بسیار ضروری است. این تحقیق با هدف بررسی عوامل اجتماعی مؤثر در جرائم زنان به مطالعه ی تئوری های مرتبط با بزهکاری پرداخته، چهار فرضیه از آنها استخراج کرده و به روش پیمایشی آنها را سنجیده است. جمعیت نمونه مورد مطالعه 50 زن بزهکار - که در طول یک ماه به دلیل ارتکاب جرائمی توسط پلیس اطلاعات رباط کریم دستگیر شده بودند - و 50 زن غیر مجرم بود که شرایط زندگی تقریباً مشابه با زنان مجرم داشتند، ولی تحت سرپرستی بهزیستی شهرستان رباط کریم بودند. نتایج تحقیق نشان داد که بین دو گروه از نظر اعتیاد همسر و از هم گسیختگی خانوادگی تفاوت معناداری وجود داشت، ولی از نظر محرومیت از دسترسی به امکانات آموزشی و شغلی مناسب و محل زندگی و حاشیه نشینی تفاوتی که از نظر آماری معنادار باشد وجود نداشت. هر دو گروه تقریباً وضعیت مشابهی داشتند، ولی کی گروه مجرم شده و گروه دیگر مرتکب جرم نشده بودند.
محله، مسکن و خشونت: مطالعه ی موردی مناطق حاشیه ای و غیر حاشیه ای شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق حاشیه ای شهرها مستعد پرورش انواع انحرافات اجتماعی از جمله رفتارهای خشونت آمیزند که به اعتقاد جامعه شناسان، فضای محله و خصوصیات مسکن ازجمله عوامل مهم مؤثر بر آن است. در این مطالعه که به روش پیمایشی انجام شده است، چهار منطقه در شهر کرمانشاه شامل دو منطقه ی حاشیه ای به نام های جعفرآباد و دولت آباد و دو منطقه ی غیرحاشیه ای به نام مسکن و الهیه از نظر شاخص های محله، مسکن و سایر متغیرها مورد مقایسه قرار گرفته اند. جامعه ی آماری پژوهش را جوانان 15 تا 29 ساله ساکن در این چهار ناحیه تشکیل می دهند که از میان آنان 400 نفر به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. بر اساس نتایج پژوهش، وضعیت مالکیت مسکن و تراکم تعداد افراد در مسکن بر میزان خشونت مؤثرند. سایر عوامل مؤثر بر میزان خشونت عبارتند از: تجربه ی خشونت والدین در کودکی، مصرف دخانیات، رواج خشونت در محله و میزان مذهبی بودن. یافته های پژوهش نشان می دهند که عوامل فرهنگی و اجتماعی بیش از متغیرهای اقتصادی (درآمد) و بوم شناختی (کیفیت مسکن) بر رفتارهای خشونت آمیز تأثیر دارند.
مهاجران افغانی: معضلی جدید، حضوری دیرینه
منبع:
گفتگو دی ۱۳۸۶ شماره ۵۰
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد خرد اقتصاد جمعیت و اقتصاد کار تحرک،بیکاری و استخدام تحرک جغرافیایی نیروی کار،کارگران مهاجر
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد بین الملل تحرک بین المللی عوامل و کسب و کار بین المللی مهاجرت های بین المللی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مسایل ایران چالشها و فرصت های ایران در جهان کنونی چالشهای داخلی
- حوزههای تخصصی تاریخ تاریخ جهان آسیا آسیای مرکزی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی مسایل اجتماعی و انحرافات
رابطه سبک های دلبستگی و رفتارهای پرخطر
حوزههای تخصصی:
زندگی پرتنش کنونی، جوان را در معرض آسیب های گوناگونی قرار می دهد. هدف این پژوهش، تعیین نقش سبک های دلبستگی در رفتارهای پرخطر دانشجویان بود. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی در مقوله طرح های توصیفی بود. تعداد 273 دانشجو به شیوه ی نمونه-گیری خوشه ای در پژوهش شرکت کردند و به پرسشنامه های دلبستگی بزرگسال کولینز و رید (1990) و رفتارهای پرخطر پاسخ دادند. یافته-ها: نتایج نشان داد که سبک دلبستگی ایمن با رفتارهای پرخطر رابطه ی منفی و سبک دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا و اجتنابی با رفتارهای پرخطر رابطه ی مثبت دارند. نتیجه گیری: بنابراین آموزش خانواده ها در زمینه ی ایجاد روابط ایمنی بخش با فرزندان و نیز ارایه برنامه های افزایش دهنده ی امنیت دلبستگی می تواند حایز اهمیت فراوان باشد.
تعلقات اجتماعی و اثرات آن بر بازگشت مهاجرین افغانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در حال حاضر سرنوشت خانواده های مهاجر افغانی از حیث بازگشت یا ابقای آنان در ایران مسأله نگران کننده این خانواده ها و دل مشغولی دولتمردان ایرانی در اتخاذ تصمیم مناسب در مورد آن هاست. مهاجرت مردم افغانستان به کشورهای همسایه خاصه ایران، نوعی مهاجرت اجباری ناسالم است که با آسیب و تخریب روحی و روانی اعضای خانواده های مهاجر توأم بوده است. مقاله حاضر بر اساس یافته های حاصل از مطالعه ای پیمایشی در باب علل و عوامل عدم بازگشت 400 خانواده مهاجر افغانی در شهرک مهاجرنشین (افغانی) گلشهر مشهد تدوین یافته است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که صرف نظر از جنگ و ناآرامیهای داخلی به عنوان متغیر کلیدی در تحلیل این مهاجرت، بازگشت یا عدم بازگشت مهاجرین افغانی تابعی از وابستگی و تعلق به ارزشها و هنجارهای جامعه مبدأ و مقصد مهاجرت است. گذر سالهای زیاد و گسترش وابستگیها و تعلقات مادی و غیر مادی (شغلی، تحصیلی، مذهبی، خانوادگی و قومی و …) به جامعه میزبان سبب فراموشی و گسستن از تعلقات و ارزشهای جامعه مبدأ (افغانستان) شده است. این مقاله تلاشی است برای تشریح ویژگی ها، ابعاد و گونه های مهاجرت افغانیها و عوامل عدم بازگشت آنها با اتکاء بر وابستگیها و تعلقات به شرایط اجتماعی در جامعه مبدأ و مقصد مهاجرت .
"
تاثیر زندانی شدن محکومین به جرایم مواد مخدر بر وضعیت بهداشت روان زنان آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهداشت روان حالتی از سلامتی است که در آن فرد برای جامعه اش مثمر ثمر بوده و به وضعیتی ازسازگاری و روابط اجتماعی ، رفاه و آسایش، رضایت از زندگی و سلامت جسمی رسیده است که در تعامل با جامعه از سطوح پایینی از رفتار انحرافی و از خود بیگانگی برخوردار است. بر این اساس، در این پژوهش، ارضای نیازهای غیرمادی، سازگاری و روابط اجتماعی، رضایت از زندگی، بیگانگی از دیگران و خویشتن خویش، وضعیت سلامت جسمی و روحی، وضعیت امرار معاش خانواده وکنترل اجتماعی فرزندان را به عنوان ابعاد بهداشت روان در بین زنانی که همسرانشان به علت کنش های مربوط به مواد مخدر زندانی شده اند مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه با روش پیمایشی انجام و به این منظور 800 نفر از زندانیان مواد مخدر که حداقل سه ماه از مدت محکومیت آنها گذشته با روش نمونه گیری تصادفی نظام مند انتخاب گردیده و همسران آنها با ابزار پرسشنامه مورد پرس و جو قرار گرفتند. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که زنانی که همسرانشان مجازات زندان را تحمل می کنند بهداشت روان آنها درزمان مجازات حبس در ابعاد مختلف کاهش یافته است. بنابراین، با توجه به هزینه های سنگینی که زنان در ابعاد مختلف بهداشت روان در مدت زمان محکومیت همسرانشان می بایست پرداخت نمایند، مجازات مجرمین مواد مخدر بیش از آن که مجازات خود آنها باشد، مجازات زنان آنها خواهد بود.
زنان: فقر مضاعف(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"اگر چه مطالعات در باب فقر درجامعه انسانی، خصوصا در ابعاد اقتصادی و اجتماعی، اندک نیست، اما موضوع شناخت فقرا و تفکیک و بررسی ابعاد فقر در آن ها چندان فراوان نیست، یکی از مهم ترین ویژگی های مغفول در میان این نوع مطالعات، جنسیت و شناخت تاثیر آن در تعمیق و شدت فقر است. این مطالعه ضمن بررسی تعاریف وشاخص های متعارف، با استفاده از تفکیک خانوارهای کشور به تفکیک جنسیت سرپرست خانوار و بررسی ویژگی های کلی و بعد و ترکیب اعضای خانوارهای کشور، از متغیرهای وضع تاهل، وضع اشتغال، وضع سواد، وضعیت مسکن و نیز هزینه و درآمد آن ها مسئله فقر و ابعاد آن را واکاوی کرده است.
اگر چه فقدان اطلاعات دقیق ویا محدودیت آن ها امکان بررسی کامل مساله را پدید نمی آورد، با این حال شواهد حاکی از ""زنانه شدن فقر"" و بالاتر رفتن سطح آن در میان خانوارهایی است که سرپرست آن ها زنان هستند. هر چند که این مفهوم برای به تصویر کشیدن فقر زنان بسنده نیست.
"
تحلیل و تبیین مسائل و مشکلات روانی – اجتماعی کودکان و نوجوانان بی سرپرست شده در زلزله شهر رودبار
حوزههای تخصصی:
در این بررسی 14 نفر کودک و نوجوان رودباری که در جریان زلزله پدر و مادر خود را از دست داده بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. 6 فرضیه مورد نظر در این مطالعه‘ همگی ناظر بر تأثیر فقدان پدر و مادر در زمینه افزایش احتمال فرزندان به اختلالات روانی ناشی از آن بود. از این رو پیش بینی می شد که افسردگی‘ اضطراب‘ پرخاشگری و تندخویی‘ افت تحصیلی‘ ناامیدی و انزوای اجتماعی در میان کودکان پی سرپرست شده در مقایسه با کودکان دارای پدر و مادر شیوع بیشتری داشته باشد. بر طبق نتایج بدست آمده این فرضیه ها رد شدند. اما رد فرضیه ها به معنی عوارض روانی در میان افراد مورد نظر نبود. بلکه در واقع بدین معنا بود که کودکان رودباری دارای پدر و مادر نیز به آنها مبتلا هستند. در واقع پدید آمدن چنین وضعیتی بازگوی تأثیرپذیری عمومی از شرایط نامطلوب وقوع زلزله است که جایی برای اثر بخشی محسوس و قابل اندازه گیری متغیرهای مهمی از قبیل فقدان والدین‘ دست کم در کوتاه مدت‘ باقی نگذاشته است.
مقایسه راهبرد های مقابله با استرس، کمال گرایی و خودکارآمدی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، مقایسه راهبرد های مقابله ای، کمال گرایی (مثبت و منفی) و خودکارآمدی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد و افراد بهنجار بود. روش: در این بررسی علّی-مقایسه ای، 200 نفر (100 فرد مبتلا به اختلال مصرف مواد و 100 فرد بهنجار) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. سپس گروه ها از نظر ویژگیهای جمعیت شناختی (سن، جنس، وضعیت تأهل و تحصیلات) همتاسازی شدند و پرسشنامهی شیوه های مقابله ای لازاروس و فولکمن (1984)، مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی تری شورت و همکاران (1995)، مقیاس خودکارآمدی شوارتز و جروسلم (1981) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین راهبردهای مقابله با استرس دو گروه در زیرمقیاس های دوریجویی، خویشتن داری، مسئوولیت پذیری، گریز-اجتناب و حل مسأله تفاوت معناداری وجود دارد. به علاوه، گروه مبتلا در مقیاس کمال گرایی مثبت، دارای نمره میانگین کمتر از گروه بهنجار بود. از نظر سطح خودکارآمدی نیز بین افراد مبتلا و بهنجار تفاوت معنیداری یافت شد که در این راستا، خودکارآمدی افراد بهنجار بالاتر بود. نتیجه گیری: انتخاب سبک و الگوی مقابله ای نامناسب، انتظارات غیرواقع بینانه و بیش از حد از تواناییها و سطوح پایین خودکارآمدی، عواملی هستند که میتوانند منجر به گرایش افراد به مصرف بیشتر مواد و در نهایت اعتیاد گردند.
تمایزات اقتصادی و آسیب های اجتماعی مناطق کشور مطالعه نرخ بیکاری و میزان خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاه اقتصادی به آسیب های اجتماعی اگرچه تنها در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته است اما، توجه به این نگاه چنان گسترده شده که رابطه بین ویژگی های اقتصادی و آسیب های اجتماعی در سطوح بین المللی، ملی، منطقه ای و نیز خانوادگی و فردی در صدر توجه اقتصاددانان و صاحبنظران مسائل اجتماعی قرار گرفته است. با این رویکرد، نمی توان جایگاه مسائل اقتصادی را در آسیب های اجتماعی نادیده انگاشت و از این رو، مطالعات متعدد کوشیده است تا این رابطه را مورد بررسی و کنکاش قرار دهد. نرخ بیکاری در این میان از متغیرهای اقتصادی است که می توان تمایزات عمده ای را از حیث این شاخص در بین مناطق مشاهده نمود. این در حالی است که در سوی دیگر خودکشی از آسیب های اجتماعی است که کانون توجه جوامع جای گرفته است. بر این اساس این مقاله می کوشد تا رابطه بین این دو را در مناطق ایران (که در این مقاله بر حسب است آنها از یکدیگر متمایز گردیده اند)، مورد بررسی و کنکاش قرار دهد. این سنجش نیز طی سال های 1389-1386 صورت گرفته و برای این ارتباط از روش اقتصادسنجی داده های تلفیقی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان دهنده رابطه مثبت و معنی دار میزان خودکشی و نرخ بیکاری در مناطق کشور است. بر این اساس و از نظر سیاست گذاری، اگرچه نمی توان تمامی دلایل خودکشی مناطق را با نرخ بیکاری آنها تبیین نمود اما، رابطه میان بیکاری و میزان خودکشی نیز رابطه ای غیر قابل انکار بوده و سیاست های اقتصادی نباید تمایزات منطقه ای در نرخ بیکاری را به فراموشی سپارد.
مطالعه کیفی تأثیرات بازارچههای مرزی بر تداوم پدیده قاچاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر بر اساس روششناسی کیفی و با روش مردمنگاری، به بررسی درک و تفسیر مردم منطقه مرزی مریوان از تأثیرات بازارچههای مرزی بر پدیده قاچاق انجام گرفته است. چارچوب مفهومی تحقیق به مثابه لنزی نظری، ترکیبی از رویکردهای انتقادی، کارکردی، و سازهگرایی است. یافتههای تحقیق با تکنیکهای مصاحبه عمیق، مشاهده مشارکتی و اسنادی گردآوری شدهاند. با کمک روش نمونهگیری کیفی(از نوع نمونهگیری فرصتگرا یا ظهوریابنده) با 27 نفر از مطلعان کلیدی مصاحبه شده تا اشباع نظری حاصل گردد. در نهایت، دادهها با روش نظریه زمینهای تحلیل و در قالب 34 مفهوم اساسی و پنج مقوله عُمده (تداخل کارکردی نهادی، بوروکراسی بغرنج و بازدارنده، آسیبمندی و ناکارآمدی سیستم نظارت درونی بازارچهها، نابسامانی موقعیتی، فشارهای برون ساختاری) کدگذاری شده و در مقوله هسته ""تداوم تحولیافته پدیده قاچاق"" تلخیص شده اند. نظریه حاصله در قالب مدلی ارایه و توأماً از وضعیت بر ساخت شده نهایی، تبیینی انتقادی ارایه شده است.
اختلالات شخصیت در زنان زندانی شهرهای تهران و کرج(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"این تحقیق از نوع مطالعه توصیفی مقطعی است که به بررسی فراوانی اختلالات شخصیت در زنان زندانی شهرستان های تهران و کرج می پردازد. بدین منظور 200 نفر از این زنان به روش تصادفی - طبقه ای انتخاب و به وسیله دو پرسشنامه (فراهم آمده برای جمع آوری اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه بالینی چند محوری «میلون») ارزیابی شدند. نتایج حاصله با استفاده از نرم افزار spss و روش های توصیفی تجزیه و تحلیل شد میزان فراوانی اختلال شخصیت درزنان زندانی 60درصد و بالاترین فراوانی مقیاس های اختلال شخصیت، از نوع اختلال شخصیت آزارطلب (5/42 درصد) بود
"