فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۸۰۱ تا ۷٬۸۲۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
در جامعه امروز ایران، مسئله هویت از اهمیت و پیچیدگی خاصی برخوردار بوده و مناقشات متعددی پیرامون آن صورت گرفته است. اما این مناقشات در خصوص هویت زنان وجوه بارزتری دارند؛ چرا که از یک طرف تغییرات ساختاری و فرهنگی رخ داده مانند افزایش فرصت های تحصیلی و شغلی موجب بروز اشکال جدید هویت یابی برای زنان شده است و از طرف دیگر، وجود کلیشه های جنسیتی، زنان را در این زمینه با چالش های بسیاری مواجه می سازد. هویت یابی فرآیند پیچیده ای است و از عوامل متعددی تاثیر می پذیرد که ساختار خانواده یکی از مهم ترینِ آنهاست. بنابراین، در این تحقیق به بررسی تاثیر ساختار قدرت در خانواده بر هویت بازاندیشانه زنان پرداخته ایم. در بخش نظری از دیدگاه های گیدنز در باب هویت و بازاندیشی و نیز منتقدان فمینیست و بوردیوگرای وی و همچنین از مباحث کاستلز در خصوص پدرسالاری استفاده شده است. تحقیق به روش پیمایش و با ابزار پرسشنامه در میان دختران دانشجوی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی صورت گرفته است که تعداد کل آنها در زمان تحقیق 1600 نفر بوده است. نمونه گیری به شیوه سهمیه ای متناسب صورت گرفته و حجم نمونه 340 نفر بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که پاسخگویان در برابر کلیشه های جنسیتی مقاومت زیادی نشان داده و مدیریت بدن نیز اهمیت بالایی برای آنها دارد. بیشترین نسبت الگوی تصمیم گیری و نیز الگوی تقسیم کار در میان خانواده های پاسخگویان از نوع پدرسالارانه بوده است. بعلاوه، نتایج تحقیق گویای وجود رابطه ای معنی دار میان ساختار قدرت در خانواده و میزان هویت بازاندیشانه زنان است؛ به نحوی که میزان هویت بازاندیشانه زنانی که الگوی تصمیم گیری در خانواده آنها از نوع پدرسالارانه است بیشتر از سایر زنان می باشد. در بعد الگوی تقسیم کار خانوادگی نیز بیشترین میزان هویت بازاندیشانه متعلق به زنانی است که الگوی مشارکتی تقسیم کار در خانواده آنها وجود دارد.
بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی خانواده بر اعتیاد جوانان (شهر قائم شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۴
115 - 139
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی ابزاری برای رسیدن به انواع دیگر سرمایه ها از جمله سرمایه اقتصادی، انسانی و فرهنگی هست. یکی از حوزه های مهم تأثیرپذیر از سرمایه ی اجتماعی نهاد خانواده است. ازاین رو هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی رابطه سرمایه اجتماعی خانواده و اعتیاد به مواد مخدر جوانان شهرستان قائم شهر هست. چهارچوب نظری این پژوهش نظریه ی کلمن هست. روش تحقیق پیمایشی، ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه بوده است که روابط آن از طریق آلفای کرونباخ و اعتبار آن از طریق اعتبار صوری شناخته می شود. جامعه ی آماری این پژوهش، از جوانان شهر قائم شهر که در زمان انجام تحقیق در بازه ی سنی 25تا17 قرار داشتند، تشکیل شده است. در مجموع 400 نفر از این جوانان به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. متغیرهای مستقل مدل تحلیلی که در پی تبیین متغیر وابسته (اعتیاد به مواد مخدر) بوده اند، متغیرهای مستقل شامل (سرمایه ی اجتماعی ساختاری درون خانواده، سرمایه اجتماعی ساختاری بیرون از خانواده، سرمایه اجتماعی شناختی درون خانواده، سرمایه ی اجتماعی شناختی بیرون از خانواده) بوده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بین سرمایه اجتماعی خانواده و ابعاد آن با اعتیاد به مواد مخدر رابطه معناداری وجود دارد. همچنین با توجه به نتایجی که در رگرسیون چندگانه این تحقیق مشاهده می کنیم، این است که در بین ابعاد سرمایه اجتماعی شناختی درون خانواده (384/0-) بیشترین قدرت را داشته و به عبارتی قوی ترینپیش بینی کننده رفتار اعتیاد به مواد مخدر در بین جوانان بوده است
بررسی رابطة استفاده از اینترنت با نگرش به دوستی اینترنتی با جنس مخالف (مطالعة موردی دانشجویان دانشگاه گیلان)روستا و توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اینترنت در حال دگرگون ساختن سیمای زندگی روزمره جوامع، به ویژه در میان قشر جوان است. جاذبه اینترنت باعث شده است که بسیاری از جوانان به جای تعاملات و دوستی های رو در رو به سمت دوستی ها و روابط اینترنتی کشیده شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه استفاده از اینترنت با نگرش به دوستی اینترنتی با جنس مخالف در بین دانشجویان با تکیه بر دیدگاه های گیدنز است. روش پژوهش پیمایشی و داده ها از طریق پرسش نامه محقق ساخته گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه گیلان تشکیل می دهند، از بین آنان 372 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم و نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. رابطه مشاهده شده بین متغیر نگرش به دوستی اینترنتی با جنس مخالف و متغیرهای نشان گر میزان و نحوه استفاده از اینترنت نشان می دهند که استفاده از اینترنت در نگرش مثبت به دوستی اینترنتی با جنس مخالف تأثیرگذار بوده و مطابق با دیدگاه گیدنز می توان گفت که افزایش کنش متقابل الکترونیکی ارزش ها و نگرش های سنتی در مورد رابطه بین دو جنس را تغییر داده است. رابطه ی مثبت مشاهده شده بین سن دانشجویان و نگرش به دوستی اینترنتی نشان گر نقش عامل زمان و فضا بر روی تغییر نگرش ها است. در مجموع، با توجه به دیدگاه های گیدنز، گسترش کاربرد اینترنت به عنوان بخشی از فرایند جهانی شدن در شکل گیری معانی اجتماعی جدید مانند دوستی اینترنتی با جنس مخالف نقش داشته است که از ویژگی های بارز جهان مدرن است.
تکامل و پیشرفت انسان و جامعه از دیدگاه شهید مطهری
حوزههای تخصصی:
انسان به عنوان موجودی که از وجود اشتدادی برخوردار است و می تواند در ابعاد گوناگون هستی خود و در برخورداری از خصوصیات متنوع، شدت و ضعف و کمال و نقص داشته باشد، همواره در حال حرکت وجودی است و می تواند قوای خود را برای کمال و فعلیت آن ها به کار گیرد یا خود را از کمال ممکن محروم سازد. قوای گوناگون موجود در نفس انسانی و تزاحم خواهش های متناسب با هر یک از آن ها و امتداد این کشاکش در حیات اجتماعی، انسان را مجبور به انتخاب میان کمال قوای متفاوت خود می کند. همین لزوم انتخاب و اختلاف های ناشی از آن، مکاتب گوناگون را به لحاظ تعیین الگوی تکامل و پیشرفت انسان و جوامع بشری از یکدیگر متمایز می کند. آرای شهید مطهری در این زمینه به عنوان عالِم دینی و فیلسوف مسلمان، امکان نزدیکی به دست یابی به الگوی جامع اسلامی- ایرانی پیشرفت را فراهم می کند. واقع انگاری شهید مطهری در مواجهه با روح و بعد مجرد انسان، در همه آراء از جمله نظریه تکامل او توجه به اقتضائات و آثار این بعد مجرد را ممکن و ضروری می کند. در نظام اندیشه شهید مطهری، فطرت انسان به عنوان نوع خاص آفرینش و وجه تمایزبخش روح او، به عنوان مؤلفه و متغیری تعیین کننده در بحث تکامل خود را نشان می دهد. اقتضائات وجودی انسان در حوزه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقابودن نفس او موجب می شود که کمال انسان و جامعه نیز از همین دیدگاه و در مسیر استقلال هر چه بیشتر روح انسان از ماده تحلیل شود.
مقایسه استانداردهای مربوط به زندگی مشترک، اسناد ارتباطی و رضایت زناشویی در افراد ساکن تهران در طول سه نسل اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۸
137-157
حوزههای تخصصی:
ساختارهای شناختی نقش تعیین کننده ای در میزان رضایت زوج دارند. این شناخت ها تحت تأثیر محیط ابتدایی زندگی ایجاد می شوند و به روابط افراد در بزرگسالی شکل می دهند. هدف پژوهش حاضر مطالعه بخشی از این شناخت ها، یعنی استانداردها و اسناد ارتباطی و در عین حال، مقایسه میزان رضایت زناشویی افراد در سه نسل اخیر جامعه در حال تحول ایرانی است. این پژوهش یک طرح پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه افراد بالای 18 سال ساکن شهر تهران است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 180 نفر برای مطالعه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه استانداردهای اختصاصی رابطه، پرسش نامه اسناد ارتباطی و پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ می باشد. بررسی ها نشان داد که استانداردهای رابطه در گروه زنان دچار تغییر شده اند . در میزان اسناد افراد در سه نسل اخیر تفاوتی دیده نشد. میزان رضایت زناشویی افراد در نسل سوم به شکل معناداری کمتر از دو نسل قبل است. در مجموع نتایج به دست آمده، از تغییر در بایدهای نسل میانی زنان و ثبات اسناد طی سه نسل حکایت می کند. این تغییر با توجه به تغییرات فرهنگی، اجتماعی و حتی خانوادگی که در سال های کودکی زنان نسل میانی بروز پیدا کرده است، به عنوان ریشه های شکل گیری استانداردها قابل تفسیر می باشد.
تقلب در امتحان، نگاهی از درون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مقایسه ای نگرش معلمان مقطع دبیرستان و مدرسان حوزه علمیه مرد نسبت به مشارکت در برنامه های تنظیم خانواده و عوامل اجتماعی مرتبط با آن (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین موضوع های قرن نوزدهم و بیستم که در دنیا رخ داده افزایش جمعیت با توجه به بالا رفتن سطح بهداشت جهان است. این افزایش امروزه در کشورهای توسعه یافته کنترل شده است، اما برای کشورهای در حال توسعه به عنوان مشکلی اساسی مطرح شده که پژوهش حاضر در پی بررسی مقایسه ای نگرش دو گروه مدرسان حوزه و دبیران مرد نسبت به برنامه های تنظیم خانواده است. این مطالعه با روش پیمایشی با ابزار پرسشنامه و با نمونه 485 نفر، بر روی 325 نفر دبیر و 160 نفر مدرس حوزه مرد در شهر شیراز صورت گرفت. چهار چوب نظری مورد استفاده در این بررسی، ترکیبی از نظریه کنش اجتماعی پارسونز و نظریه مبادله است. بر اساس یافته های این پژوهش بین شغل پاسخگویان و سه بعد نگرش رابطه وجود دارد که بیانگر تفاوت معنادار بین نگرش دو گروه مورد مطالعه نسبت به مشارکت در برنامه های تنظیم خانواده است. همچنین رابطه ای معنا-دار بین میزان درآمد با ابعاد نگرش مشاهده شده است.
بررسی میزان تأثیر استفاده از فضای مجازی برارزش های خانواده (مطالعه ی موردی: معلمان مقطع متوسطه سازمان آموزش و پرورش استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در فن آوری اطلاعات ارتباطات انقلاب شگرفی به وجود آمده که زندگی همه ی انسان ها ی روی کره ی زمین را تحت تأثیر قرارداده است. با ورود رایانه و اینترنت در میان خانواده ها، ارزش های اجتماعی، تحت تأثیرقرار گرفته وتغییراتی در رفتار و گفتمان نسل جوان به وجود آمده است. با توّجه به نقش فضای مجازی در توسعه ی جوامع، در جامعه ی ما نیز به فن آوری اطلاعات و ارتباطات اهمیت داده شده است. یکی ازعوامل اجتماعی شدن، استفاده جوانان از فضای مجازی است. قرار گرفتن در فضای مجازی، وسایل مؤثری در فرآیند جامعه پذیری کودکان و نوجوانان و سمت وسو دادن به نگرش ها وگرایش های ارزشی آنان دادند . هدف پژوهش حاضر، «بررسی میزان تأثیر استفاده از فضای مجازی بر ارزش های خانواده» است. این پژوهش، توصیفی و ازنوع همبستگی است. جامعه ی آماری آن،320 نفر از دبیران مدارس متوسطه ی استان ایلام می باشد که با استفاده از فرمول کوکران، 170 نفر به عنوان نمونه، انتخاب شدند. ابزارگردآوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته بود. و پایایی و قابلیت اعتماد آن، با استفاده از آلفای کرونباخ87/0 مورد تأیید قرار گرفت. نتایج استخراج نشان می دهد که: 1)ارزش های خانوادگی در میان افرادی که از فضای مجازی استفاده می کنند و افرادی که استفاده نمی کنند، متفاوت است؛ 2) این ارزش ها در میان استفاده کنندگان از فضای مجازی، متناسب با طول زمان استفاده (روزانه، هفتگی، ماهانه) استفاده از فضای مجازی متفاوت است؛ 3) ارزش های خانوادگی افرادی که فضای مجازی استفاده می کنند، با توجه به نوع استفاده ازفضای مجازی متفاوت است.
جامعه شناسی تحلیلی و سازوکارهای اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازوکارها[1] بخش بسیار مهمی از زندگی اجتماعی اند. برای مثال، ما می توانیم ببینیم که چگونه نابرابری در گذر زمان افزایش می یابد و یا شهرها چگونه در جهت تفکیک و جداسازی[2] عمل می کنند، اما پرسش این است که نحوه عمل ساز و کارهایی از این دست چگونه است؟ در جامعه شناسیِ تحلیلی به عنوان یکی از رویکردهای اثرگذار در حوزه جامعه شناسی، تبیین[3] پدیده های اجتماعی با شناسایی و تمرکز بر سازوکارهای اجتماعی ای صورت می گیرد که سبب وقوع رویدادها و یا پیامدهای این رویدادها می شوند. بدین منظور، مؤلفه های کلیدی فرایندهای اجتماعی مشخص می شود و نحوه ارتباط این مؤلفه ها با یکدیگر مورد بررسی قرار می گیرد. هدف جامعه شناسی تحلیلی، تشریح اصول معرفت شناختی، نظری و روش شناختی ای است که شالوده توصیف و تبیینِ صحیح هستند. نویسندگانِ فصول مختلف این کتاب نیز به دنبال کندوکاو ابعاد مختلف تبیین های مبتنی بر سازوکارها در علوم اجتماعی اند، و همچنین پاسخ به پرسش هایی از قبیل سازوکارهای اجتماعی چگونه موجب پیوند کنش های فردی با محیط های اجتماعی می شوند؟ نقش مدل سازیِ چندعاملی[4] در مفهوم سازی از سازوکارها چیست؟ و آیا مفهوم سازوکار، مسأله ربط داشتن[5] در تبیین های علوم اجتماعی را حل می کند یا خیر؟.
ارزیابی تأثیرات اجتماعی اجرای طرح خروج دام از جنگل مطالعة موردی: مهاجران روستای ینقاق از توابع شهرستان گالیکش در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین عوامل تخریب جنگل ها روستاییانی هستند که از درختان جنگل برای خانه سازی، سوخت و تعلیف دام ها استفاده می کنند. در سال 1370 مراحل خروج دام از جنگل و کوچ چهار روستای واقع در جنگل از توابع شهرستان گالیکش شروع شد. این طرح، باعث بیرون آمدن چهار روستای مجاور یکدیگر (تقریباً 50 خانوار روستایی) از جنگل و اسکان مجدد در حاشیة روستای ینقاق و در محله ای شد که در عرف به آن شهرک منابع طبیعی می گویند. پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی از نوع تولید نظریة زمینه ای است که در چارچوب نظریة اصلی توسعة پایدار و توانمندسازی که از مهم ترین زیرشاخه های اجتماعی آن است، شکل گرفت و در آن از طرح پانل واپس نگر استفاده شد. در این پژوهش، با استفاده از رویکرد ارزیابی تأثیر اجتماعی (اتا)، مؤلفه های اصلی توانمندسازی در اجتماع بررسی شد. نتایج تحقیق نشان دادند که عرضة خدمات زیربنایی مهم ترین عامل توانمندساز و رضایت بخش نزد کوچ کنندگان بوده و درآمد حاصل از اشتغال ایجادشده برای خانواده ها نسبتاًًًًً مناسب است. پایبندنبودن دولت به وعده های خود به ویژه در ایجاد دامداری صنعتی و تعاونی روستایی و کم شدن زمین های کشاورزی و دام ها و ازدست دادن خودکفایی نسبی جنگل نشینان، در کنار برنامه ریزی نکردن برای اشتغال نسل دوم کوچ کنندگان و آسیب های اجتماعیِ به وجودآمده، از مهم ترین دلایل نارضایتی های موجود است. درپایان، انتزاع «ترس ناشی از تعلیق» برای توضیح مقوله های اصلی کشف شده در مصاحبه ها به دست آمد که قدرت تبیین طیف وسیعی از کنش های کوچ کنندگان، خصوصاً نسل اول آنها را دارا بود.
ظرفیت سازی اجتماعات محلی به مثابه ی رویکردی در توانمندسازی نهادهای اجتماعی
حوزههای تخصصی:
ظرفیت اجتماعات محله ای رویکردی سیستماتیک بر مبنای مقیاس زمان بندی است که دربرگیرنده ی رهبری، قلمرو اجتماعی، فعالیت های فردی، تغییرات سازمانی و نهادی است تا رفاه افراد، سازمان ها و اجتماعات محلی را پایه ریزی نماید. هر فرایندی از ظرفیت سازی می باید ارزش ها را تشخیص دهد و بر پایه ی مهارت های موجود، دانش و استعدادهای مردمی شکل بگیرد. برخی محققان بر این باورند که ظرفیت اجتماعات می تواند به عنوان ابزاری برای حمایت از مسائل مرتبط با ساختارهای پیش روی اجتماعی و انسانی، ابزار اجتماعی برنامه ریزی و ابزاری جهت توانمندسازی به کار رود. برخی دیگر مشخصاً فرایند ظرفیت سازی اجتماعات محلی را در تغییرات سیستمی و ساختاری وسیع تری در نظر می گیرند؛ حال آنکه عده ای دیگر معتقدند که این مفهوم و تغییراتش تنها در سطح «اجتماعات محلی» قابل اجراست. در این مقاله سعی شده است با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی ضمن مرور ادبیات نظری مطرح در این زمینه و ریشه های نظری آن با هدف تبیین مفهوم ظرفیت اجتماعات محلی و ارزیابی کیفی آن، تجاربی از مدل های اجرایی را مورد بررسی قرار داده شود و در نهایت با ارزیابی قلمروهای ظرفیت سازی و طبقه بندی آنان در حوزه های مشخص، به تدوین شاخص های مرتبط در اجتماعات محلی با در نظر گرفتن سطح تحلیل بپردازد. نتایج بررسی ها نشان داد که این رویکرد تأثیر قابل توجهی بر توانمندسازی افراد و گروه ها از طریق مشارکت و درگیر کردن ذی نفعان به وسیله ی پذیرش برنامه های مشخص در اجتماعات محلی، ارتقای مهارت و دانش، افزایش پیوندهای اجتماعی و ارتباطات با استفاده از مباحثه ها در اجتماعات محلی و بسیج منابع به منظور رفع نیازهای مربوط به اجتماعات محلی برجای می گذارد.
تبیین یک چهارچوب مفهومی برای «شهر اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«شهر اسلامی» انگاره ای است که سؤالات بسیاری در باب چیستی، ماهیت و ویژگی های آن مطرح بوده است و نظام های علمی گوناگون، از زوایای مختلف بدان پرداخته و تلاش در تبیین و تشریح آن داشته اند. با این حال، مروری انتقادی بر ادبیات مربوطه، نشانگر حجم بالایی از سوءتعبیرها و آشفتگی ها درباره این انگاره و مفاهیم، موضوعات و اهداف مرتبط با آن است. بر این اساس، شهر اسلامی انگاره ای است مبهم، فاقد تعریفی کاربردی و غیرشفاف که توصیفی فراگیر از ابعاد آن وجود ندارد. به طور کلی چهارچوب نظری جامعی که ماهیت و پیچیدگی شهر اسلامی را به طور جامع نشان دهد، ارائه نشده است. مقاله حاضر در پی آن است تا با ترکیب نظری ادبیات مربوطه، چهارچوبی مفهومی برای انگاره «شهر اسلامی» تبیین کند. در این راه از تکنیک تحلیل چهارچوب مفهومی استفاده شده است که ادبیات میان رشته ای در خصوص شهر اسلامی را مرور کرده، الگوها و مشابهت های موجود آنها را شناسایی نموده و آنها را ذیل مفاهیم و دسته های متمایز اما به هم پیوسته ترکیب می نماید. مقاله نه دسته شامل هجده مفهوم را شناسایی کرده است که همراه با یکدیگر، جهانِ نظری شهر اسلامی را تشکیل می دهند که هر یک از مفاهیم بیان کننده معنایی مستقل از چهارچوب مفهومی هستند.
تحلیلی بر رویکرد تاریخی به توسعه سیستم خط مشی گذاری عمومی؛ مبانی نظری و اسلوب اجرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکومت ها برای مدیریت مسائل عمومی فرارو، دستگاهی با عنوان «خط مشی گذاری عمومی» طراحی کرده اند که برای طراحی خط مشی های عمومی از شیوه ها و فنون بسیاری بهره می گیرد. استفاده از تجربه های خط مشی ای حکومت های پیشین داخلی و همچنین سایر کشورها از جمله روش های متداول چنین رویکردی است. اما پژوهشگران عرصه خط مشی عمومی، به ندرت «تاریخ» را به منزله ابزاری برای کمک به حل مسائل عمومی مد نظر قرار داده اند. این مقاله با تمرکز بر نقش تجربه در مدیریت و همین طور در خط مشی گذاری عمومی، مبانی و چارچوب اجرایی روش شناسی تاریخی در خط مشی گذاری عمومی را تحلیل و تبیین می کند و تاریخ را به منزله «تجربه تاریخی» در مقام ابزار تحلیل مسائل عمومی واکاوی می کند. موضوع «تعمیم پذیری» نتایج تحقیق تاریخی برای پژوهش های علوم اجتماعی نیز از دو دیدگاه مورخان و دانشمندان علوم اجتماعی تحلیل و مدلی ترکیبی برای چگونگی تعمیم نتایج این گونه پژوهش ها ارائه می شود. در نهایت، به عنوان نمونه، این روش بر روی یک مورد تاریخی (بررسی الگوی تحول دانش در حوزه تمدن اسلامی؛ نهضت ترجمه) اجرا می شود
بررسی عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر منزلت اجتماعی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش و پرورش به منزله قلب پیکره جامعه است که موجب رشد و پیشرفت بخش های دیگر جامعه می شود. با مطالعه تاریخ کشورهای پیشرفته متوجه می شویم آموزش و پرورش در ارتقای بخش های دیگر کشورنقش پررنگی بر عهده دارد. اما نکته مهم این است که اهمیت تعلیم و تربیت به عوامل آن بر می گردد و در میان عوامل آموزشی و پرورشی، «معلم» مهم ترین عامل تلقی می شود. تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر منزلت اجتماعی معلمان انجام شده است. این تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعة آماری تحقیق معلمان مدارس مقطع ابتدایی و متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 93-92 با نمونة آماری شامل 384 نفر(طبق جدول مورگان) است که به روش تصادفی خوشه ای از میان پنج منطقه (16،13،10،7،3) انتخاب و بررسی شده اند. ابزار اصلی تحقیق برای جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بوده است. پس از مرور کتابخانه ای و اینترنتی اسناد و منابع مربوط به پیشینه منزلت اجتماعی در ایران و جهان، یازده مؤلفه شناسایی شده فهرست شد و نیز از معلمان خواسته شد بر اساس طیف لیکرت و با توجه به اهمیت آنها به عنوان عوامل تأثیرگذار بر منزلت اجتماعی، امتیازی بین 1 تا 5 به آنها اختصاص دهند. روایی پرسشنامه با استفاده از روش روایی محتوا و با نظر چندین صاحب نظر در حوزه تعلیم و تربیت پس از اعمال اصلاحات تأیید شد. برای حصول از پایایی پرسشنامه تحقیق نیز از آزمون آلفای کرونباخ بهره گرفته شد که ضریب آلفای کرونباخ برابر 85/0 به دست آمد و بدین گونه ابزار تحقیق تأیید و در اختیار پاسخگویان قرار داده شد. پس از گردآوری و ورود داده ها به رایانه با کمک نرم افزار SPSS نسخه 5/11، از آزمون t تک نمونه ای و آزمون فریدمن برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که از 11 مؤلفه، میانگین 8 مؤلفه بالاتر از میانگین متوسط بوده است. از طرف دیگر نتایج آزمون فریدمن نیز نشان داد که مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر منزلت اجتماعی معلمان شامل اصلاح نگرش جامعه به مصرف کننده بودن آموزش و پرورش، ارج نهادن به ارزش های حرفه معلمی در جامعه و قدردانی مادی و معن وی از معلمان، فراهم کردن زمینه مشارکت معلمان در فع الیت های اجتماعی- فرهنگی جامعه و اولویت دادن به تعلیم و تربیت درکنار موضوعات مهم و کلان کشوری بوده است
ازدواج از منظر اقتصاد حقوق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۷
7-29
حوزههای تخصصی:
حقوق ازدواج به عنوان بخش جدایی ناپذیر نهاد مقدس خانواده، ابزار سیاستی است که با وضع ضمانت های اجرایی خاص خود، سعی می کند استانداردهای مطلوب رفتاری زوجین فعلی و آتی را مشخص نماید. به عبارت دیگر سعی دارد وضعیت نهاد خانواده و بازیگران آن را به سمتی سوق دهد که حتی الامکان منطبق بر الگوی مورد قبول عقل جمعی و شرع حاکم بر آن جامعه باشد. وضع این استانداردها، بدون توجه به پیامدهای آن، نهاد خانواده و متعاقب آن جامعه را با تشویش مواجه ساخته و انگیزه های رفتاری تدافعی را در افراد تقویت می نماید و در هر صورت هزینه های نظام قانونگذاری و قضایی را افزایش می دهد. رویکرد اقتصادی به حقوق ازدواج، با مطالعه پیامدها و نتایج قوانین بر رفتار زوجین، به دنبال حداقل سازی هزینه های ازدواج شامل هزینه های زوجین، جامعه و نظام قانونگذاری و قضایی و افزایش هزینه های نقض ناکارآمد آن است. نقش انگیزشی قوانین خانواده و قوانین مکمل آن قوانین کار، امور استخدامی، مالیاتی و غیره در نرخ ازدواج و طلاق، میزان مهریه و سایر تصمیمات زوجین، موضوعی است که در اقتصاد حقوق خانواده مورد توجه جدی قرار دارد. نوشتار حاضر، در قالب دو عنصر «عقد» و «بازار» و با استفاده از مفاهیم هزینه، منفعت، کارآمدی، رقابت و همکاری، اطلاعات نامتقارن و غیره، به بررسی اقتصادی ازدواج و مفاهیم حقوقی وابسته به آن می پردازد و بدین گونه رویکردی نوین را به قانونگذاران و قضات امور خانواده ایران معرفی می نماید.
بررسی تأثیر حاشیه نشینی بر وقوع جرایم نزاع و درگیری (مطالعه موردی شهرستان قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ششم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
57 - 86
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بدون شک افزایش جرایم و ناهنجاری ها یکی از نتایج رشد سریع شهرهاست. مکان و زمان و انسان سه عنصر اصلی در شکل گیری پدیده مجرمانه محسوب می گردد. لذا، توزیع نابرابر انواع جرایم و بزهکاران، ناشی از تفاوت در ساختار مکانی، زمانی و رفتاری، می باشد. در واقع گونه های خاصی از بزهکاری از جمله نزاع در بسترهایی از این ساختارها، شکل می گیرند. نوشتار حاضر به بررسی تأثیر پدیده حاشیه نشینی بر وقوع جرایم نزاع و درگیری در یکی از کلانشهرهای مهمّ کشور یعنی شهر مقدس قم، که دارای ویژگی های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی خاصی می باشد پرداخته است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر نوع و هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل چهل و پنج نفر از افسران شاغل در فرماندهی انتظامی شهرستان قم می باشد که حداقل مدت پنج سال سابقه کار در دوایر قضایی و پیشگیری کلانتری ها و پاسگاه ها را داشته اند. در راستای جمع آوری اطّلاعات، به منظور تدوین ادبیات تحقیق، از روش کتابخانه ای و فیش برداری استفاده شده است، در مرحله دوم، با استفاده از پرسشنامه به بررسی و نظرسنجی در مورد تاثیر حاشیه نشینی و عوامل موثر بر آن، بر میزان وقوع جرایم نزاع و درگیری پرداخته شده است. یافته ها و نتایج: بر اساس نتایج تحقیق می توان بیان داشت که نزاع یک پدیده چند بعدی است که عوامل متعددی در شکل گیری آن تاثیر دارند از جمله؛ مسائل و مشکلات فردی، روانی و عاطفی و هم مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و جغرافیایی. تعیین این که کدام عامل تأثیرگذارتر است، موضوع پیچیده ای است که بسته به شرایط متفاوت است. نتایج تحقیق بیانگر این است که تلفیقی از همه عوامل بررسی شده فوق در این امر دخیل می باشند که برای کاهش و پیشگیری از نزاع باید در راستای کنترل و رفع این عوامل برنامه ریزی نمود.
عملکرد نیروی انتظامی در مدیریت رفتار تماشاگران فوتبال (مطالعه موردی: هواداران داماش رشت و ملوان بندر انزلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲
391 - 414
پرخاشگری و خشونت تماشاگران در محیط های ورزشی همچون ورزشگاه های کشور امروزه به یکی از معضلات و مشکلات روبه رشد در ورزش کشور بدل شده است. نیروی انتظامی به عنوان یکی از ارکان مهم مدیریت رفتار تماشاگران نقش مهمی در کاهش پرخاشگری و هیجانات حاضرین در ورزشگاه ایفاء می کند. در این راستا، آگاهی از عملکرد این نهاد رسمی در کنترل و هدایت هیجانات تماشاگران به مسیرهای امن و کنترل شده در کنار شناسایی عوامل فردی-اجتماعی، محیطی تاثیرگذار بر پرخاشگری کلامی و رفتاری تماشاگران از اولویت های پژوهش حاضر بوده است که با استفاده از رویکردی ترکیبی ساختی-کارکردی، ناکامی- پرخاشگری و یادگیری اجتماعی فرضیات پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. روش پژوهش حاضر از نوع پیمایش بوده است و بر این اساس با حجم نمونه ۳۰۰ نفر از تماشاگران دو باشگاه فرهنگی ورزشی داماش رشت و ملوان بندر انزلی در سری مسابقات جام خلیج فارس (۱۳۹۱-۹۲) فرضیات تحقیق مورد آزمون قرار گرفتند. بمنظور تبیین فرضیات از آزمون های آماری چون همبستگی پیرسن، آنوا و فریدمن استفاده گردید و نتایج تحقیق حاکی از آن است که نگرش تماشاگران نسبت به عملکرد نیروی انتظامی در بیشتر موارد مورد بررسی رضایتبخش گزارش شده است، بین هویت ورزشی، هویت تیمی، سن، پایگاه اقتصادی-اجتماعی، ارتباط با کانون هواداران، تأثیر گروه همالان، عملکرد نیروی انتظامی و رضایتمندی از امکانات ورزشگاه با میزان پرخاشگری هواداران همبستگی معناداری وجود دارد.
جایگاه فرهنگ دانشگاهی و الزامات نهادی علم در زندگی دانشجویی
حوزههای تخصصی:
پردیس های دانشگاهی علاوه بر کارکردهای آموزشی و پژوهشی می توانند مکانی برای جامعه پذیری علمی و انتقال هنجارهای علم و بالندگی فرهنگی دانشجویان محسوب شوند. آنچه که مرتون الزامات نهادی علم می نامد. زندگی دانشجویی در ایران به دلیل ضعف شکل گیری اجتماع علمی و نقص در تکامل دانشگاه همیشه بحث برانگیز بوده است. هدف مقاله حاضر تبیین ویژگی های زندگی دانشجویی در ایران از زبان خود دانشجویان، و به عبارت دقیق تر پاسخگویی به این سوال اساسی است که دانشجویان چه دیدگاهی نسبت به محیط پردیس و تمایزات و الزامات نهادی آن دارند؟ در این مطالعه استفاده شده است. بدین منظور تعداد 60 پرسشنامه باز تکمیل شده «تحلیل محتوا» اکتشافی از روش توسط دانشجویان استخراج و کدگذاری و تحلیل شده است. یافته ها نشان داد مضامین ذکر شده توسط دانشجویان، معرف عدم کنشگری آنان در عرصه تولید و مصرف علم، عدم تمایز جدی پردیس با سایر محیط های جوانان، ضعف سنت ها، اسطوره ها، ارزش ها، عادات، آیین ها و دستاوردهای آکادمیک در زندگی دانشجویی می باشد. همچنین بیانگر ضعف شکل گیری اجتماع علمی و هنجارهای آن و نیز دغدغه های دانشجویان عمدتاً فردی و تماشاگرانه و منفعل و غیر ایدئولوژیک است.
تبیین رابطة انگیزش و خلاقیت با توجه به تفاوت های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تعاریف و رویکردهای مختلف به خلاقیت، انگیزش، جایگاه و اهمیت به سزایی دارد. این مقاله بر مبنای دیدگاه روان شناسان اجتماعی خلاقیت، نقش تفاوت های فرهنگی را در تفکر خلاق بر اساس انگیزش بررسی کرده است. بدین منظور پژوهش به بررسی نقش انگیزش بر خلاقیت و نقش فرهنگ بر خلاقیت با توجه به تفاوت های فرهنگی می پردازد. پژوهش حاضر در پارادایم کیفی با رویکرد توصیفی– تفسیری و توصیفی- استتناجی انجام شده است. تأکید نظری پژوهش حاضر بر نظریة آمابلی است که معتقد است خلاقیت از سه بعد مهارت های اطلاعاتی، مهارت های خلاقانه و انگیزش تشکیل شده است که در بین این سه بعد، انگیزش اهمیت به سزایی دارد. تحلیل ها و بررسی ها نشان داده است که مطابق اصل افزایشی انگیزش درونی و بیرونی سطح انگیزش اولیه، نوع انگیزش بیرونی و زمان ارائه انگیزش بیرونی، بر آغاز، ادامه و پایان چرخة خلاقیت نقش دارند. با توجه به آنکه انگیزش بیرونی در جوامع جمع گرا از جمله ایران اهمیت به سزایی دارد و نمی توان نقش آن را در فعالیت های تحصیلی و خلاقانه افراد نادیده گرفت، شناخت شرایطی که استفاده از برانگیزاننده های بیرونی در آن منجر به پرورش خلاقیت گردد، ضروری است. تحلیل های انجام شده حاکی از آن است که اگر انگیزش بیرونی به جای کنترل و بازدارندگی، جنبه اطلاع دهی داشته باشد، اگر سطح انگیزش درونی اولیه فرد برای شروع چرخة خلاقیت بالا باشد و اگر این مشوق ها و برانگیزاننده ها در انتهای فعالیت خلاقانه ارائه شوند نه تنها جنبة بازدارنده ندارند بلکه موجب تسهیل فرآیند خلاقیت می گردند. در آخر آنکه می توان گفت خلاقیت گرچه نمی تواند فرمولی جهانی و همگانی داشته باشد اما برای رشد و پرورش آن برای همگان در هر فرهنگی که باشند امکان پذیر است.
ساختار طبقاتی جامعه ی ایران و روند تحولات آن فاصله سال های ۱۳۳۵ الی ۱۳۹۰(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمعیت ده سال به بالای جامعه ی ما در طول سال های دهه ی ۱۳۳۰ تاکنون نزدیک به پنج برابر شده؛ در همین مدت تعداد شاغلان کشور کمتر از سه و نیم برابر شده است. نسبت جمعیت شاغل به جمعیت ده سال به بالای کشور شاخص دیگری است که هرچه به عدد یک نزدیک تر شود، نشانگر سلامت ساختار اقتصادی جامعه است، و برعکس. این مقیاس در فاصله سال های ۱۳۳۵ الی ۱۳۵۵ هرچه بیشتر از عدد «یک» دور شد و از ۴۶/۰ به ۳۳/۰ تنزل یافت. این شاخص در فاصله سال های ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۰ با فراز و فرود مواجه شد؛ اما در نهایت با کمی کاهش به ۳۲/۰ رسید. شکاف عظیم، درازمدت و تا حدی فزاینده میان افراد شاغل و شاغلان بالقوه، نشانگر بیماری مزمن و ساختاری اقتصادی است؛ وضعیتی که برای همه ی طبقات اجتماعی و بخصوص طبقات فرودست جامعه موجب خسران است. ما به ازای طبقاتی چنین روندی در عدم تناسب رشد طبقات مختلف اجتماعی بازتاب می یابد. جامعه ی ما در این سال ها پس از پشت سر گذاردن مرحله ی معیشتی تولید در دوره ی قبلی تاریخی خود، در حال قوام دهی مراحل مختلف مناسبات کالایی و سرمایه دارانه بوده است. شرایطی که باید در آن دو طبقه ی اصلی و برسازنده ی این مناسبات (طبقه ی سرمای ه دار و طبقه کارگ ر) هرچه بیشت ر تق ویت می شدند و در مقابل طبقه ی خرده بورژوازی تحلیل می رفت. ولی روند امور برخلاف انتظار پیش رف ت. در جوام ع پیشرفته نیز روند عمومی در طول زمان به سمت کاهش تعداد طبقه ی سرمایه دار و طبقه ی کارگر بوده است؛ اما جوامع مذکور با استفاده از انقلاب فن آورانه، عقلایی کردن هرچه بیشتر سازمان کار و بالا بردن بازدهی نیروی کار به تدریج با بالا بردن رفاه در جامعه به این جایگاه ارتقا یافته اند. اما جامعه ما عمدتاً به سبب وجود درآمدهای نفتی و تکیه بر کالاهای وارداتی، با آهنگی سریع به قعر چنین مرتبه ای سقوط کرده است. قشر مهمی از طبقه ی خرده بورژوازی، بزرگترین طبقه ی جامعه ما، غیر مولد بوده و مشغول رتق و فتق توزیع کالاهای مصرفی وارداتی است. وضعیتی که با قشر مهم دیگر این طبقه، قشر خرده بورژوای تولید کننده، در تضاد است. شکل گیری و قوام یابی قشر سرمایه دار رانتی، معضل دیگر نظام طبقاتی در جامعه ی ماست. در این نوشته به دگرگونی ساختار طبقاتی جامعه مان و قشربندی درونی طبقات آن در فاصله ی سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۰ پرداخته شده تا الگوی تحول طبقات و آسیب های مزمن آن مشخص شود.