فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۲٬۴۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل تأثیرگذار بر مشارکت روستاییان در طرح های آبخیزداری در روستای ده جلال صورت گرفت. از نظر روش پژوهش، این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی محسوب می شود. جامعه آماری این تحقیق را تمامی سرپرستان خانوار روستای ده جلال تشکیل می دادند (178N=) تعداد 120 نفر از آنان از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده برای انجام تحقیق انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده گردید. روایی پرسشنامه با نظر پانلی از کارشناسان و پژوهشگران امور مشارکت و توسعه روستایی مورد تأیید قرار گرفت. برای تعیین پایایی ابزار تحقیق پیش آزمون انجام گرفت که مقدار آلفای کرونباخ محاسبه شده برای هر یک از مقیاس های اصلی پرسشنامه در حد مناسب (بالای 75/0) بود. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSSWin18 استفاده شد. نتایج آمار توصیفی نشان داد که در مجموع میزان مشارکت پاسخگویان مورد مطالعه در مراحل مختلف تدوین و طراحی، اجرا و ارزشیابی طرح های آبخیزداری در سطح خیلی کم و کم قرار دارد. همچنین براساس نتایج حاصله، مهم ترین موانع مشارکت روستاییان در طرح های آبخیزداری در منطقه مورد مطالعه شامل«پایین بودن سطح آگاهی روستاییان از طرح های آبخیزداری»، «فقدان نظام اطلاع رسانی مناسب به منظور آگاهی رسانی به افراد محلی در خصوص فعالیت های آبخیزداری» و «عدم بهره مندی کافی از تسهیلات اعتباری و حمایت های دولتی»، بودند. نتایج به دست آمده از تحلیل رگرسیون نشان داد که چهار متغیر میزان آشنایی افراد با طرح های آبخیزداری، نگرش افراد نسبت به طرح های آبخیزداری، سطح تحصیلات افراد و سابقه فعالیت کشاورزی، در حدود 63 درصد از تغییرات متغیر وابسته میزان مشارکت در طرح های آبخیزداری را تبیین می کنند.
نقش مدیران محلی در مدیریت انتظامی مناطق روستایی پیرامون کلان شهر تهران (موردمطالعه: بخش آفتاب تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت ازجمله پدیده های مهم و شایان توجهی است که از نیازها و ضرورت های اساسی در هر جامعه به شمار می رود. یکی از نهادهایی که نقشی بسیار مؤثر در ارتباط با امنیت انتظامی جامعه به خصوص در نواحی روستایی می تواند داشته باشد، مدیریت محلی است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی نقش مدیریت محلی در مدیریت انتظامی مناطق روستایی است. روش پژوهش در این بررسی مبتنی بر روش توصیفی-تحلیلی است. در گردآوری داده ها و اطلاعات، از مطالعات کتابخانه ای-اسنادی و میدانی استفاده شده است. پایایی داده ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده که نشان دهنده عدد (۰٫۸۴۱) است و روایی داده ها نیز بر اساس شیوه روایی محتوا (مطابق نظر اساتید) انجام گرفته است. در تحلیل داده ها، از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی (رگرسیون چند متغیره، آزمون t تک نمونه ای، همبستگی اسپیرمن) بهره گیری شده است. جامعه آماری پژوهش شامل دو گروه ساکنین روستایی و مدیران محلی مناطق روستایی بخش آفتاب تهران است. نتایج حاصل از تحلیل عملکرد مدیران محلی در مدیریت انتظامی مناطق روستایی نشان دادند که عملکرد مدیران محلی درزمینه مدیریت انتظامی با میانگین (۳٫۰۹)، در وضعیت نسبی مناسبی قرار دارد. هم چنین ارزیابی میزان توانایی مدیران محلی در مدیریت انتظامی نشان می دهد در شاخص های ساختار، تشکیلات، قوانین و مقررات با میانگین (۳٫۳۴)، دانش و آگاهی لازم در جهت مدیریت انتظامی با میانگین (۳٫۲۵) بالاتر از حد متوسط قرار دارد و شاخص های منابع مالی با میانگین (۲٫۳۵)، امکانات و تجهیزات موردنیاز در سطح پایین تر از سطح متوسط قرارگرفته است و وضعیت مطلوبی ندارند.
اثرات اقتصادی شهرک های صنعتی بر توسعه نواحی روستایی همجوار مورد: شهرک صنعتی آق قلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از سیاست های دولت ایران در توسعه روستایی، تنوع بخشیدن به اقتصاد روستا، تعدیل مهاجرت بی رویه از مناطق روستایی به شهرها، کاهش نابرابری های فضایی بین مناطق شهری و روستایی از طریق راهبرد استقرار صنعت در روستاها، در قالب ایجاد شهرک های صنعتی می باشد. هدف این تحقیق، شناخت و بررسی اثرات اقتصادی شهرک صنعتی آق قلا بر توسعه نواحی روستایی مجاور بوده است. پژوهش حاضر به صورت پیمایشی انجام گرفته است. جامعه ی آماری تحقیق ۱۶۷۶ خانوار روستایی ساکن در روستاهای اطراف شهرک آق قلا بوده است. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران ۳۲۰ خانوار برآورد گردیده و نمونه ها با روش نمونه گیری چندمرحله ای و به صورت تصادفی با انتساب متناسب انتخاب شده است. ابزار تحقیق پرسشنامه بوده که روایی آن از سوی کارشناسان مطالعات روستایی مورد تأیید قرار گرفت. پایایی آن، با انجام پیش آزمون و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شده است. نتایج تحقیق نشان داد که استقرار شهرک صنعتی آق قلا از نظر اقتصادی، اثرات بسزایی در توسعه نواحی روستایی همجوار خود داشته است و همچنین جزء مؤلفه «افزایش رفاه و قدرت خرید»، در دیگر مؤلفه ها تفاوت معناداری از نظر اقتصادی در روستاهای مورد مطالعه مشاهده نشده است.
ارزیابی و رتبه بندی دهستان های مستعد توسعه کشاورزی (مورد: شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون تردید نخستین گام در مسیر دستیابی به توسعه پایدار به ویژه در بخش کشاورزی شناخت توان محیطی و پتانسیل اراضی هر منطقه خواهد بود. به بیان دیگر توسعه پایدار زمانی محقق خواهد شد که از سرزمین به تناسب قابلیت ها و توانمندی های آن استفاده شود. در حال حاضر برنامه ریزان برای رسیدن به این مقصود از روش ها و تکنیک های مختلف استفاده می کنند. لذا با توجه به اهمیت استفاده بهینه از پتانسیل اراضی، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی و رتبه بندی دهستان های مستعد توسعه کشاورزی در شهرستان کرمانشاه انجام شد. در مرحله نخست با استفاده از نظر متخصصان و مطالعات اسنادی، معیارهای مؤثر در انتخاب مناطق مستعد توسعه کشاورزیدر شهرستان کرمانشاه شناسایی شدند. در ادامه از تکینک تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و نرم افزار(EC) برای رتبه بندی معیارهای شناسایی شده بهره گرفته شد. در گام بعدی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) سیزده دهستان شهرستان کرمانشاه از نظر پتانسیل کشاورزی به 5 طبقه کاملاً مساعد، مساعد، نسبتاً مساعد، نسبتاً نامساعد و نامساعد تفکیک شدند. نتایج مطالعه نشان داد به ترتیب معیارهایی نظیر منابع آبی، وضعیت خاک منطقه، شرایط اقلیمی و نیز کاربری اراضی در ارزیابی و رتبه بندی مناطق مستعد کشاورزی در شهرستان کرمانشاه تأثیرگذارند. همچنین طبقه بندی سیزده دهستان شهرستان کرمانشاه بر مبنای پتانسیل اراضی کشاورزی نشان داد، دهستان میاندربند به دلیل وجود منابع آبی مکفی، اقلیم مناسب، وضعیت خاک مطلوب و نیز نوع کاربری اراضی در منطقه کاملاً مساعد قرار دارد. نتایج این مطالعه می تواند توصیه هایی برای برنامه ریزان بخش کشاورزی استان کرمانشاه داشته باشد. بدین صورت که برنامه ریزان می توانند با انتخاب منطقه میاندربند علاوه بر استفاده بهینه از منابع طبیعی و پیاده کردن سیاست های مناسب کشت به تولید بیشتر دست یابند.
تبیین نقش کیفیت محیطی مقصدهای گردشگری روستایی در تقویت تصویر ذهنی گردشگران (مطالعه موردی: روستاهای مقصد گردشگری بخش رودبار قصران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلق تصویر ذهنی مثبت در گردشگران برای بازار رقابتی توسعه گردشگری روستایی دارای اهمیت فراوانی می باشد. یکی از مهمترین شاخصهای تاثیرگذار در تقویت ارزش ادراک شده و تصویر ذهنی گردشگران، کیفیت محیطی مقصدهای گردشگری روستایی میباشد. برای این منظور منطقه روستایی رودبار قصران با 15 روستا برای مطالعه در نظر گرفته شد. روش شناسی مطالعه از نوع تحلیلی- تبیینی بر اساس مطالعه اسنادی، کتابخانه ای و مطالعه میدانی میباشد که دادهها از طریق پرسشنامه بین 160 نفر از گردشگران روستایی تکمیل گردید. نتایج نشان میدهد که با توجه به کیفیت محیطی مناسب روستاهای مقصد گردشگری، ارزش های ادراک شده محیطی و تصویر مثبت ذهنی مقاصد توسط گردشگران در روستاهای مقصد قابل قبول بوده و در کلیه موارد از سطح معناداری بالاتر از آلفا 05/0 برخوردار میباشند که این ارتباط از طریق آزمون همبستگی پیرسون بین مولفه های چهارگانه کیفیت محیطی با متغیر ادراک محیطی و تصویر ذهنی مقصد توسط گردشگران تایید میگردد. همچنین، با توجه به نتایج بدست آمده در آزمون رگرسیون چندگانه می توان استنباط کرد که مولفه کیفیت زیباشناختی و فرمی دارای بیشترین اثرگذاری بر ارزش ادراکی گردشگران از محیط(مقدار بتا 541/0) و خلق تصویر ذهنی مثبت(مقدار بتا 514/0) از مقصدهای روستایی در منطقه موردمطالعه از دیدگاه نمونهها می باشد.
خشکسالی و بازتاب های اقتصادی آن در نواحی روستایی مورد: دهستان دودانگه در شهرستان بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی به عنوان پیچیده ترین بلای طبیعی، تعداد زیادی از ساکنان مناطق روستایی دارای اقتصاد متکی بر کشاورزی را تحت تأثیر قرار می دهد. از آنجا که شدت و گستره خشکسالی در مناطق خشک و نیمه خشک افزایش یافته است، شناخت و درک این پدیده طبیعی و تبعات ناشی از آن ضروری می باشد. این پژوهش با هدف بررسی اثرات اقتصادی خشکسالی سال های اخیر و عوامل اثرگذار بر آن در دهستان دودانگه شهرستان بهبهان انجام پذیرفته است. داده های مورد نیاز برای انجام پژوهش، از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده جمع آوری گردید. در این راستا نسبت به انجام مصاحبه حضوری و تکمیل پرسشنامه از 339 تن از کشاورزانی که در سال های اخیر خشکسالی را تجربه نموده اند، اقدام شد. روایی صوری ابزار پژوهش توسط متخصصان موضوعی مورد تأیید قرار گرفت و برای تعیین پایایی از مطالعه راهنما استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد خشکسالی صورت گرفته در سال آبی 88-1387، شدیدترین خشکسالی منطقه در دهه های اخیر بوده است. این پدیده موجب کاهش عملکرد محصولات دیم، تعداد دام، میزان اراضی آبی و دیم و درآمد خانوار گردیده است. همچنین میزان توانایی مالی، سن، اشتغال غیرکشاورزی، توانایی در بازپرداخت تسهیلات بانکی، مخارج خانوار و میزان اراضی آبی و دیم مهم ترین عوامل تعیین کننده آسیب پذیری اقتصادی کشاورزان از خشکسالی بوده است. بر اساس یافته های پژوهش، توصیه هایی برای کاهش اثرات اقتصادی خشکسالی و بهبود سیاست گذاری و مدیریت این پدیده ارائه گردیده است.
راهبردهای اقتصادی بهبود شاخص های مسکن در نواحی روستایی شهرستان کهگیلویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز مسکن بسیاری از جنبه های زندگی انسانی را تحت الشعاع قرار داده است و از مهم ترین عواملی است که می تواند بر عدالت اثر مستقیم داشته باشد. تغییر سبک زندگی، پیشرفت فناوری و تکنولوژی باعث شده تا مسکن مناسب به عنوان یکی از نیازهای اولیه و اساسی انسان شناخته شود. تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی بوده که به دنبال راهبردهای بهبود شاخص های کمی و کیفی مسکن در دهستان بهمئی سرحدی غربی با استفاده از ماتریس برنامه ریزی راهبردهای کمی بوده است. بدین منظور ابتدا وضعیت برخورداری روستاهای دهستان با تکنیک تاپسیس و آنتروپی شانون تحلیل شده است. برای گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و پیمایشی و مصاحبه با کارشناسان و نخبگان در امر برنامه ریزی روستایی و تهیه پرسشنامه در قالب دلفی صورت گرفته سپس نظرات گروه دلفی در ماتریس عوامل درونی و بیرونی و همچنین ماتریس برنامه ریزی راهبردهای کمی به کار گرفته شده است. نتایج نشان می دهد که به لحاظ برخورداری از شاخص های کمی و کیفی مسکن روستای درغک دارای بهترین و روستای سرهنگ دارای بدترین وضعیت بوده است. نتایج حاصل از برنامه راهبردهای کمی نشان داد ایجاد و گسترش اشتغال در بخش کشاورزی و خدمات، زنده سازی فضاهای همگن و پویای روستایی و تقویت معیارهای ساخت مسکن روستایی اعم از فناوری، شیوه ساخت، ابعاد مقیاس و تناسب با ویژگی های طبیعی روستا و کالبد آن، در اختیار گذاشتن مصالح با قیمت مناسب به روستاییان از طریق تشکیل تعاونی ها و یا اتحادیه های پخش و فروش مواد و مصالح و توجه به مسکن روستایی می تواند به عنوان اولویت دارترین راهبردها موجب بهبود شاخص های کمی و کیفی مسکن روستایی در این دهستان شود.
تبیین عوامل موثر بر ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی (مطالعه موردی: شهرستان مشکین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکامل مفهومی توسعه در قالب توسعة پایدار و فصل مشترک آن با رفاه اجتماعی، زمینة تقویت رویکرد جدیدی شده که چالش های فکری ویژه ای را به دنبال داشته است. با این حال، رفاه اجتماعی روستایی را فرایندی مستمر و پویا و پایدار می دانند که از طریق دولت ها و نهادهای مدنی و سازمان های مسئول، به ایجاد مجموعه شرایط و کیفیت در توانمندسازی مردم روستایی منجر می شود تا به صورت مستمر، کیفیت زندگی را بهبود بخشد. هدف این مقاله، تبیین عوامل مؤثر بر ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر است. این تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و به روش پیمایشی انجام گرفته است. برای جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه، به روستاییان ساکن در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر مراجعه شد که جامعة آماری پژوهش را تشکیل می دهند. تعداد کل روستاییان شهرستان مشکین شهر 90,359 نفر است. برای تعیین حجم نمونة ساکنان مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر، از فرمول کوکران استفاده شد. درنهایت، حجم نمونه 197 نفر تعیین شد، اما برای افزایش میزان دقت و اعتبار یافته ها، به 200 نفر افزایش یافت. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج نشان داد مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر ارتقای رفاه اجتماعی ساکن در منطقة مورد مطالعه شامل شش مؤلفة توانمندسازی اقتصادی و بازتوزیع درآمد، توانمندسازی اجتماعی و تقویت سرمایة اجتماعی، توانمندسازی محیطی، نهادسازی و ارتقای پذیرش اجتماعی، توانمندسازی روان شناختی، تقویت مشارکت اجتماعی و ارائة خدمات ترویجی است که مقدار واریانس و واریانس تجمعی این شش عامل، 5/68 است. همچنین، یافته های استنباطی پژوهش نشان داد جز عامل توانمندسازی روان شناختی، بین عامل توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی، محیطی، نهادسازی و تقویت مشارکت اجتماعی با ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر، رابطة معنادار وجود دارد. درنهایت، براساس نتایج پژوهش، پیشنهادهای کاربردی ارائه می شود.
مدیریت محلی و نقش آن در توسعة کالبدی سکونتگاههای روستایی (مورد مطالعه: شهرستان چناران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیش از دو دهه از عرصه ورود عوامل مدیریت روستایی در قالب دهیاری و شورای اسلامی می گذرد. این نهادها در عرصه فعالیت خود در سطح روستاها در فرآیند توسعه روستایی نقش آفرینی کرده اند. توجه و بررسی میزان دخالت و فعالیت این مدیران در زمینه مسائل توسعه و عمران روستایی از جمله مواردی است که جای بحث و تحقیق دارد. مقالة پیش رو به بررسی نقش و عملکرد مدیریت روستایی در توسعه کالبدی سکونتگاه های روستایی پرداخته است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش پیمایشی است. محدوده مطالعاتی این تحقیق ده روستای دارای طرح هادی و جمعیت بیش از 50 خانوار از شهرستان چناران می باشد. جامعه آماری در گروه اول شامل دو نفر از اعضای مدیریت روستایی (یک نفر دهیار و یک نفر شورای اسلامی) و در گروه دوم 354 نفر از سرپرستان خانوارهای ساکن در این روستاها می باشند. روایی ابزار پرسشنامه توسط اعضای هیأت علمی دانشگاه و صاحب نظران توسعه روستایی مورد تأیید واقع شده است. سنجش پایایی نیز، با استفاده از روش آلفای کرونباخ، برای پرسشنامة ساکنان محلی معادل 87/0 و برای مدیران روستایی معادل 91/0 محاسبه شد. یافته های تحقیق نقش موثر و کارآمد مدیریت محلی در توسعة کالبدی روستایی را تأیید کرده است. بر اساس یافته های تحقیق به جز در معیار وضعیت اقتصادی، در معیارهای مورد بررسی بین دیدگاه دو جامعة آماری تفاوتی معنادار وجود دارد.
مکان یابی بهینه توسعه کشاورزی با تاکید بر پارامترهای طبیعی شهرستان بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های آینده به دلیل نیاز روز افزون انسان به غذا و کاهش ذخایر فسیلی، اتکای کشور هم از لحاظ تامین مواد غذایی و هم از لحاظ تامین منابع ارزی مورد نیاز اقتصاد، به زمین و خاک پایگاه اصلی فعالیت های کشاورزی بیشتر می شود. از تبعات رشد جمعیت وسعت یافتن سطوح انواع کاربری های شهری، مسکونی و صنعتی است که به ضرر اراضی کشاورزی می باشد. همچنین با توجه به اینکه استفاده از منابعی مانند خاک، آب، جنگل و مرتع حالت تشدیدی و تخریبی به خود گرفته است، لذا شناخت قابلیت های ارضی و تخصیص اراضی به کاربری های منطبق و همساز با ویژگی های آن امری ضروری و حیاتی می باشد. در این پژوهش سعی شده است با شناسایی ویژگی های محیطی و ارزیابی آن، مکان های بهینه برای توسعه کاربری کشاورزی شهرستان بروجرد مشخص شود. برای ارزیابی از 12 شاخص استفاده شده که با استفاده از تلفیق دو مدل منطق فازی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان می دهد که 6/38 درصد منطقه مورد مطالعه (658 کیلومتر مربع) در کلاس تناسب کم، و 6/48 درصد (8/724 کیلومتر مربع) در کلاس تناسب زیاد قرار می گیرد. بر اساس نقشه نهایی مناسب ترین پهنه ها برای توسعه کشاورزی در قسمت مرکزی منطقه از شمال و شمال غربی به جنوب کشیده شده است.
ارزیابی کیفیت خدمات دهیاری ها با بهره گیری از مدل شکاف (مطالعه ی موردی: دهستان میان دربند شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال 1377 دهیاریها به منظور اداره امور روستاهای کشور تشکیل شدند که اقدام مناسبی برای تحول مدیریت و توسعه روستاهای کشور بود. این نهاد نوپا به رغم برخی مشکلات و نارسائیها موفقیتهایی نیز در مدیریت امور روستا داشته است. بدین لحاظ ارزیابی عملکرد دهیاریها از ابعاد گوناگون و با روشها و مدلهای متعدد سهم درخور توجهی در بهبود و ارتقاء نقش، جایگاه و عملکرد آنها دارد. پژوهش حاضر با بهره گیری از مدل شکاف به ارزیابی کیفیت خدمات دهیاریها می پردازد. بدین منظور با تکیه بر مبانی نظری و وظایف دهیاریها، 32 گویه در ابعاد رفتاری، کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی تعریف شد. محدوده بررسی، دهیاریهای 10 روستا از دهستان میان دربند شهرستان کرمانشاه است. جامعه ی آماری شامل 4716 سرپرست خانوار روستایی ساکن روستاهای مذکور و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران برابر 360 نفر است. ابزار بررسی پرسشنامه خانوار روستایی است که روایی آن توسط متخصصان موضوعی و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ تایید شد ( مقدار آلفا در تمام ابعاد بیش از 0.751). نتایج بررسی نشان داد که در تمام ابعاد مذکور، کیفیت خدمات دهیاری ها اندک بوده و شکاف بین ادراک و انتظار روستائیان به ویژه در بعد اقتصادی بیش از سایر ابعاد است. همچنین مشخص شد بین متغیرهایی چون کیفیت رفتار دهیار، سن دهیار و شرکت وی در دوره های آموزش ضمن خدمت با کیفیت خدمات دهیاری در ابعاد گوناگون، ارتباط مثبت قابل تایید است. علاوه بر این از نظر عواملی چون سطح تحصیلات دهیار، شغل دوم و نوع حضور وی در روستا تفاوت معناداری در کیفیت خدمات دهیاریها مشاهده شد. بر این اساس در جهت بهبود کیفیت خدمات دهیاریها و افزایش رضایت روستائیان، مواردی نظیر تمهید هماهنگیها و همکاریهای بین بخشی و سازمانی و توجه به مولفه های رفتار سازمانی، تجربه، تحصیل و آموزش ضمن خدمت پیشنهاد شد.
سنجش میزان توسعه یافتگی و عوامل مؤثر برآن در نواحی روستایی استان فارس با استفاده از تحلیل عاملی و ضریب ناموزون موریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر، توسعه به عنوان یکی از مهم ترین چالش های جهانی همواره توجه سیاست مداران و برنامه ریزان اقتصادی– اجتماعی را به خود جلب کرده است؛ در راستای دستیابی به توسعة پایدار در عرصه های سکونتگاهی کشورها اعم از شهر و روستا، شناختِ روند تحولات گذشته، تحلیل وضع موجود و ترسیم فضای مطلوب آن ها ضروری است. به عبارت دیگر، شناخت توانمندی های محیطی و میزان خدمات موجود در هر منطقه و درپی آن، تعیین سطوح توسعه یافتگی این نواحی سکونتگاهی به ویژه روستاها، نخستین گام در فرایند برنامه ریزی و توسعة این مناطق جمعیتی به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل مؤثر در توسعه نواحی روستایی و بررسی تفاوت ها، تشابهات و طبقه بندی آنها از نظر میزان توسعه یافتگی پرداخته است. روش تحقیق از نوع روش توصیفی- تحلیلی بوده و جامعه آماری روستاهای استان فارس در سطح شهرستان ها و اطلاعات لازم به وسیله مطالعات اسنادی جمع آوری شده و با استفاده از روش تحلیل عاملی وضعیت 29 شهرستان استان در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی مطالعه شده و50 شاخص به 6 عامل خلاصه شده اند. سپس سطح توسعه یافتگی نواحی روستایی با استفاده از ضریب ناموزون موریس به چهارگروه توسعه یافته، درحال توسعه، کمترتوسعه یافته و محروم تقسیم شدند و با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی توزیع آنها نمایش داده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین نواحی روستایی استان فارس تفاوت ها و اختلافات شدیدی وجود دارد که در این بین نواحی روستایی شهرستان شیراز (50.57درصد)، مرودشت (50.22درصد)، داراب (49.04درصد)، استهبان (46.35 درصد) و کازرون (45.59درصد)، در بالاترین سطح به عنوان گروه توسعه یافته و در پایین ترین سطح نواحی روستایی شهرستان های کوار، مهر، سروستان، خنج و گراش (18.46 درصد) به عنوان گروه محروم قرار داشت.
توسعه و اعتبارسنجی شاخص های موثر درشبکه فضایی بازاریابی محصول شیر درمناطق روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخص های شبکه فضایی بازاریابی از عمده ترین معیارها برای موفقیت برنامه ریزی و هدف گذاری برای بهبود معیشت روستاهایی است که اقتصاد آنها بر محوریت کشاورزی، دامپروری و فعالیت های دامی قرار دارد. در این راستا مقاله در صدد توسعه و اعتبار سنجی شاخص های موثر در شبکه های فضایی بازاریابی محصول شیر در نواحی روستایی است تا برنامه ریزان و محققان اقتصاد کشاورزی روستاها بتوانند در مطالعات بازاریابی محصولات روستایی و حتی سایر تولیدات کشاورزی از آن استفاده کنند. از این روی، با بررسی ادبیات نظری موضوع، 46 شاخص شناسایی و انتخاب گردید و از طریق پرسشنامه در معرض قضاوت و داوری 50 نفر از خبرگان و کارشناسان قرار گرفت. برای اعتبار سنجی و دستیابی به اجماع نظر متخصصان علاوه بر آماره های میانگین از تکنیک اولویت بندی تاپسیس و توان رتبه ای و برای مقایسه نظرات دو گروه خبرگان دانشگاهی و کارشناسی نیز از آزمون من ویتنی استفاده شد. نتایج نشان می دهد که ابعاد زمینه ساز یا بسترساز شبکه فضایی بازاریابی اهمیت و تاثیر بالاتری نسبت به ابعاد دیگر در شکل گیری شبکه فضایی بازاریابی دارد. همچنین نتایج آزمون من ویتنی نشان داد که بین دو گروه در رابطه با شاخص های 46 گانه مطرح شده اجماع نظر وجود داشته و تنها یک شاخص شیوه حمل و نقل از سوی دو گروه نخبگان مورد اجماع نظر قرار نگرفت. بدین ترتیب سایر شاخص ها برای مطالعات و فعالیت های اجرایی بعدی مورد تایید می باشند.
بررسی عوامل مؤثر بر تحقق پذیری اهداف طرح صدور سند مالکیت اماکن روستایی مورد شناسی: شهرستان دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه از نظر قانونی مهم ترین راه تثبیت مالکیت، برخورداری از سند است. صدور سند اماکن روستایی، گامی در جهت بهره مندشدن جوامع روستایی از مزایای مالکیت تثبیت شده در جهت توسعه موزون است؛ زیرا منابع به صورت منطقی و عادلانه میان مردم روستا به گونه ای تقسیم می شود که همه روستاییان امکان می یابند مانند جوامع شهری از حقوق حقّه خود در زمینه های مختلف اجتماعی-اقتصادی و حقوقی بهره مند گردند. هدف از انجام این تحقیق بررسی عوامل مؤثر در تحقق پذیری اهداف طرح صدور سند مالکیت در شهرستان دامغان است. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی و تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق شامل خانوارهای روستایی ساکن در 7 روستای شهرستان دامغان است، که با استفاده از فرمول کوکران 216 پرسشنامه به روش سیستماتیک تصادفی در سطح منطقه مورد نظر گردآوری شده است. در این پژوهش برای تعیین سهم نسبی متغیرهای مستقل در متغیر وابسته از روش رگرسیون گام به گام استفاده شده است. رگرسیون مربوط به عوامل تحقق پذیری طرح صدور سند بر متغیر وابسته طرح صدور سند نشان دهنده این است که، متغیرهای مستقل در مدل 14.4 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کنند و متغیر کالبدی بیشترین تأثیر را در متغیر وابسته داشته است. با توجه به یافته های پژوهش، راهکارهایی از قبیل افزایش اطلاعات و آگاهی مدیریت محلی روستایی نسبت به طرح صدور سند و اهداف آن، محول کردن وظایف بیشتر به مدیریت روستایی، در نظر گرفتن معافیت های مالی برای خانوارهای ساکن در روستاها جهت صدور سند و استفاده بیشتر از فکر، تجربه و دانش اهالی در تعیین حد و مرز املاک و غیره پیشنهاد شده است.
فرایند شکل گیری اقتصاد مبتنی بر تولید ذغال در روستاهای منطقه سیمکان (فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شرایط فعلی، کشاورزی مهم ترین فعالیت اقتصادی در اغلب روستاهای ایران بوده و علاوه بر تضمین نیازهای مصرفی جمعیت،ایجاد اشتغال، افزایش درآمد و غیره نقش اساسی در اقتصاد خانوارهای روستایی دارد. در بسیاری از نواحی روستایی کشور کشاورزی به تنهایی جوابگوی معیشت خانوارهای روستایی نبوده و نقش فعالیت های اقتصادی مکمل از قبیل واحدهای تولیدی ذغال می تواند حائز اهمیت باشد. هدف از این تحقیق فرایند شکل گیری واحدهای تولید کننده ذغال و دلایل پیدایش آن در سطح روستاهای منطقه ی سیمکان در استان فارس بوده است. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی- تحلیلی است که برای گردآوری اطلاعات از روش های میدانی (پرسشنامه) کمک گرفته شده و بر اساس آن علاوه بر شوراها و دهیاران 40 روستای مورد مطالعه، از 249 خانوار روستایی نمونه پرسشگری به عمل آمده است. نتایج نشان می دهد که ظهور اقتصاد مبتنی بر تولید ذغال در نواحی روستایی مورد مطالعه از دهه 1370 شروع شده، امّا در دهه ی 1380 روند فزاینده ای به خود گرفته است و بیشترین تراکم آن در سطح دهستان پل به پایین و روستاهای کوشک سار، محیط آب و آب شیخ می باشد. مقایسه درآمد حاصل از واحدهای تولیدی ذغال در سطح روستاها با میانگین درآمد سالیانه ی هر خانوار روستایی نشان می دهد که هر خانوار تولید کننده ذغال 5/2 برابر سایر خانوارهای روستایی درآمد خواهد داشت. علاوه براین رابطه معناداری بین نرخ بیکاری (274/0=r) و سرانه اراضی کشاورزی (224/0- =r) و تعداد واحدهای تولید کننده ذغال وجود دارد که معرف همبستگی قابل قبول بین وضعیت اقتصادی خانوارهای روستایی و گسترش اقتصاد مبتنی بر تولید ذغال در سطح منطقه است. با توجه به یافته های پژوهش، راهکارهایی از قبیل ایجاد کارخانه ی بسته بندی ذغال، تشکیل اتحادیه، پوشش بیمه ای پیشنهاد شده است.
سنجش و ارزیابی چرخه حیات گردشگری پایدار روستایی (مطالعه موردی: بررسی تطبیقی روستاهای واقع در محورهای گردشگری استان های تهران و البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از نگارش مقاله حاضر سنجش سطح پایداری و تکامل فعالیت های گردشگری در محور گردشگری استان های البرز و تهران است؛ در این مقاله همچنین، تلاش شده است تا نقش محورهای گردشگری در ارتقای سطح پایداری فعالیت های گردشگری تبیین شود.
روش: مقاله پیش روی از نوع پژوهش های بنیادی- کاربردی بوده که با استفاده از روش های توصیفی- تحلیلی (تکنیک های سنجش پایداری پرسکات آلن و چرخه حیات گردشگری باتلر) به تجزیه و تحلیل اطلاعات می پردازد. اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش به روش های میدانی (تکمیل پرسش نامه خانوار و پرسش نامه گردشگران) و اسنادی (فیش برداری، نقشه ها و آمارنامه ها) گردآوری شده است. جامعه آماری این مقاله را روستاهای واقع در محورهای گردشگری استان های تهران و البرز تشکیل می دهد. تعداد شش روستا در مجموع به عنوان روستاهای نمونه انتخاب شده اند. خانوارهای نمونه که از طریق روش نمونه گیری کوکران با ضریب اطمینان 95% انتخاب شده است، شامل 345 نفر است و به دو روش تصادفی سیستماتیک (خانوارها) و تصادفی ساده (گردشگران) انتخاب شده اند. توزیع جامعه نمونه در میان روستاهای مورد مطالعه به روش نسبی (نسبت جمعیت) انجام شده است.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد که روستاهای واقع در محورهای گردشگری اصلی از سطح پایداری و چرخه تکامل بالاتری برخوردارند.
راهکارهای عملی: در این مقاله پیشنهاد شده است که در برنامه ریزی های گردشگری به جای رویکردهای نقطه ای و مقطعی، رویکردهای فضایی مورد توجه قرار گیرد که در آن چارچوب تعریف و تقویت محورهای گردشگری و روستاهای مقاصد گردشگری موجود در آن از جمله اهداف پیشنهادی مد-نظر است. همچنین، به روز کردن نظام خدمات رسان مطابق استاندارهای منطقه ای و جهانی، تکمیل زیر ساخت های اقامتی، پذیرایی، رفاهی و تفریحی، ایجاد و توسعه نظام حسابداری گردشگری در مراکز گردشگری، گسترش جذب سرمایه های بخش خصوصی، آموزش جامعه محلّی و درگیر کردن ذی نفعان محلّی از جمله راهکارهای عملی در مقاصد گردشگری مورد مطالعه است.
اصالت و ارزش: نظر به این که هر گونه برنامه ریزی گردشگری مستلزم شناخت جایگاه مقاصد هدف در فرآیند چرخه حیات آن است و نیز با عنایت به نقش هم جواری محورهای گردشگری در توسعه فعالیت های گردشگری روستاهای هم جوار و نیز کمبود پژوهش در حوزه گردشگری با تکیه بر مدل باتلر و پرسکات آلن انجام این پژوهش در روستاهای مورد مطالعه ضروری به نظر می رسد.
تأثیر اسکان عشایر بر میزان مشارکت زنان در تأمین درآمد خانوار (مطالعه موردی: زنان عشایر سیستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان عشایر همواره در فعالیت های روزمره نقش شایان توجهی داشته اند، اما با اجرای سیاست اسکان و دگرگونی زندگی عشایر کوچنده، و به دنبال آن نقش و کارکرد زنان عشایر نیر تغییر و تحول کرده است. آنچه در عمل اتفاق می افتد، فروپاشی از یک سو و اسکان خودجوش و هدایت شده از سوی دیگر است. در این روند، به طورکلی نه تنها وضعیت کوچندگان، بلکه نقش زنان عشایری به طور خاص، به دلیل ماهیت زندگی شان وخیم تر شده است و نقش زنان در تأمین معاش خانواده نیز به شدت کاهش می یابد. این تحقیق از نوع توسعه ای-کاربردی است. جامعه آماری، شامل پنج سامانه اسکان یافته شهرستان زابل واقع در سیستان با 250 خانوار است. با استفاده از فرمول کوکران از طریق نمونه گیری تصادفی، همسران 141 سرپرست خانوار انتخاب شد، که به دلیل دوری سامانه ها از هم و مشکلات ناشی از دسترسی به آن ها از 124 زن پرسش شده است. برای جمع آوری داده ها دو پرسشنامه طراحی شد. پرسشنامه اول توسط زنان عشایر و پرسشنامه دوم توسط خبرگان محلی پر شده است.با توجه به بررسی تطبیقی از دو مقطع قبل و بعد اسکان، وضعیت عمومی عشایر اسکان یافته نامناسب است و نقش زنان عشایر در تولید فرآورده های لبنی و صنایع دستی پس از اسکان تضعیف و درآمد خانوار نیز کاهش یافته است. به عبارتی بین تضعیف نقش تولیدی زنان و درآمد خانوار، رابطه معنی داری وجود دارد. براساس یافته ها می توان گفت که سیاست اسکان عشایر در سامانه های مورد مطالعه موفقیت آمیز نبوده است.
تحلیل خصوصیات ساختاری سرمایه اجتماعی در استقرار مدیریت اجتماع محور روستایی (مورد مطالعه: شهرستان ریگان، استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت اجتماع محور جوامع روستایی یکی از موضوعات مهم و در اولویت کشور است که باعث تسهیل و کاهش هزینه دوره گذار توسعه در یک منطقه می شود. بر همین اساس ضروری است تمامی مسئولان مربوطه برای دستیابی به این مهم در تعامل باشند. در این میان تقویت سرمایه اجتماعی و به ویژه خصوصیات ساختاری سرمایه اجتماعی که شامل جنبه های قابل لمس تر مفهوم سرمایه اجتماعی است، کنشگران را قادر به ارتباط مؤثر با یکدیگر می کند. در این مقاله، ارزیابی خصوصیت ساختاری سرمایه اجتماعی در دو بعد درون و برون گروهی در میان اعضای کمیته های خرد روستایی، برای استقرار مدیریت اجتماع محور روستایی در روستای علی آباد هشتصدمتری که تحت پوشش پروژه توانمندسازی جوامع محلی است، صورت گرفته است. در این تحقیق با استفاده از پرسش نامه تحلیل شبکه و مصاحبه مستقیم، پیوندهای اعتماد و مشارکت در دو بازه زمانی قبل و بعد از اجرای پروژه بررسی شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که میزان بسته بودن شبکه و در نیتجه آن سرمایه اجتماعی طی دو مرحله پایش، در دو بعد بررسی شده با افزایش همراه بود. همچنین نتایج حاکی از افزایش میزان نهادینه شدن، پایداری و سرعت انتقال اعتماد و مشارکت در شبکه بعد از اجرای پروژه بود. بر این اساس می توان بیان کرد که اجرای این پروژه با تقویت هرچه بیشتر سرمایه اجتماعی ضمن اعتمادسازی در شبکه و ایجاد تمایل در بهره برداران به منظور مشارکت، زمینه های لازم برای توفیق هرگونه فعالیت مدیریتی جامعه محور را فراهم کرده است.
اثر تسهیلات اعطایی بخش کشاورزی بر روند مهاجرت های روستا-شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سرمایه گذاری مناسب از طریق اعطای تسهیلات بخش کشاورزی، می تواند بر وضعیت اشتغال، کاهش فقر و کنترل مهاجرت بی رویه روستا-شهری مؤثر باشد. هدف از این مطالعه، بررسی علل و پیامدهای اقتصادی مهاجرت های روستا-شهری در ایران با تأکید بر اثرات کوتاه و بلندمدت سیاست های مالی دولت در بخش کشاورزی بر این گونه مهاجرت است.
روش: از داده های مرتبط با سال های ۱۳۹۱-۱۳۵۸ و مدل اقتصادسنجی خود توضیح با وقفه های گسترده (ARDL) برای بررسی اثرات بلندمدت و کوتاه مدت تسهیلات اعطایی بخش کشاورزی و همچنین، برخی شاخص های مهم اقتصادی بر روند مهاجرت های روستا-شهری استفاده شد.
یافته ها: نتایج برآورد عوامل مؤثر بر مهاجرت روستاییان به شهرها حاکی از این است که در کوتاه مدت سهم قابل توجهی از نوسانات مهاجرت روستاییان به شهرها توسط متغیرهای توضیحی که ارزش افزوده بخش کشاورزی، میزان تسهیلات اعطایی سیستم بانکی به بخش کشاورزی، نسبت دستمزد در روستا به شهر و متوسط میزان بارندگی است، توضیح داده می شود؛ به نحوی که ضریب تعیین در مدل کوتاه مدت ۹۲ درصد حاصل شده است. نتایج حاصل از تخمین مدل نشان داد که در کوتاه مدت، تسهیلات اعطایی به بخش کشاورزی با ضریب ۵۳/۰-، نسبت دستمزد در روستا به شهر با ضریب ۷۹/۰-، متوسط بارش با ضریب ۲۸/۰- اثر منفی و ارزش افزوده کشاورزی با ضریب ۷۱/۰، اثر مثبت و معناداری در مهاجرت روستاییان به شهرها دارند. در بلندمدت نیز تسهیلات اعطایی به بخش کشاورزی، نسبت دستمزد روستاییان به شهر و متوسط بارش اثر منفی و معنادار و ارزش افزوده کشاورزی و ضریب جینی، اثر مثبت و معناداری در مهاجرت روستاییان به شهرها دارند.
اصالت و ارزش: کارکرد اصلی مناطق روستایی در کشورهای جهان سوم، کشاورزی است و تأثیر سرمایه گذاری مناسب از طریق توسعه مالی و اعطای تسهیلات در این بخش بر وضعیت اشتغال، کاهش فقر، امنیت غذایی و همچنین، کنترل پدیده جمعیتی مهاجرت بی رویه به عنوان عامل بازدارنده رشد و توسعه روستا، از اهمیت بالایی برخوردار است.
راهکارهای عملی: در کوتاه مدت و بلندمدت، سهم قابل توجهی از سیاست های دولت در زمینه کنترل آثار زیان بار مهاجرت های بی رویه روستا- شهری، باید بر روی رسیدگی بیشتر افزایش تولیدات بخش کشاورزی از طریق اعطای تسهیلات بانکی و جبران خسارات و ارتقای سطح کیفی زندگی و افزایش درآمد اقتصادی روستاییان تمرکز یابد.
ارزیابی سالمندی جمعیت و تأثیرات فضایی آن بر اقتصاد روستایی با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی SAW ( مطالعه موردی: مناطق روستایی شهرستان هامون)
حوزههای تخصصی:
مسئله سالمندی جمعیت ایران به ویژه در مناطق روستایی به دلایل مختلف ازجمله کاهش میزان موالید، پیشرفت های علم پزشکی، بهداشت، آموزش وپرورش و افزایش امید به زندگی در حال ظهور است. به همین منظور در این مقاله سعی شده است تا به بررسی و شناسایی تأثیرات سالمندی جمعیت روستایی بر فعالیت اقتصادی روستاهای شهرستان هامون پرداخته شود. روش تحقیق مقاله توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی می باشد. نتایج حاصل از پرسشنامه در چارچوب بحث نظری تحقیق و به کمک مدل تحلیل سلسله مراتبی (SAW) مورد تجزیه وتحلیل گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که در بین ده شاخص استفاده شده شاخص کمبود نیروی کار در فعالیت های اقتصادی با امتیاز 165/0 بیشترین امتیاز را به دست آورده است و شاخص ناتوانی در به زیر کشت بردن تمام زمین کشاورزی با 066/0 در مرحله آخر قرار دارد.