فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۲٬۴۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
اقتصاد فضا به الگوی مکانی یک اقتصاد، همانند توزیع و محل فعالیت های تشکیل دهنده آن و جریان های مکانی که بخش اساسی آن اقتصاد را تشکیل می دهند، اطلاق می شود. در تحقیق حاضر، اثرات روابط اقتصادی شهر و روستا بر وضعیت اجتماعی و اقتصادی سکونتگاه های روستایی دهستان چهل چای شهرستان مینودشت را مورد مطالعه قرار داده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی - تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. در بخش مطالعات میدانی از ابزار پرسشنامه و مشاهدات مستقیم استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، کل سرپرستان خانوار روستایی دهستان چهل چای شهرستان مینودشت بوده است. بر اساس سرشماری 1390، دهستان مورد مطالعه شامل 37 روستای دارای سکنه و 5003 خانوار بوده است؛ بنابراین با توجه به تعداد روستاها، پراکندگی آن ها در سطح دهستان و فراوانی تعداد خانوارهای روستایی، اقدام به نمونه گیری شده است؛ به طوری که، ابتدا تعداد 8 روستا به عنوان نمونه انتخاب گردید. در مرحله بعد، با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران، حجم نمونه 234 خانوار تعیین و به روش طبقه بندی گروهی تصادفی متناسب با تعداد خانوار هر یک از روستاها، نمونه ها انتخاب شده است. داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های همبستگی پیرسون و اسپیرمن تحلیل شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که نقش روابط اقتصادی شهر و روستا در محدوده مورد مطالعه بسیار مهم و تأثیرگذار بوده است؛ این روابط رو به رشد باعث شده تا در مواردی حالت سلطه اقتصادی شهر بر نواحی روستایی کمرنگ تر شود و به نوعی تعامل و پیوندهایی، هر چند ناقص و بیشتر به نفع شهر پدید آید. همچنین یافته ها مؤید این است که بین روابط اقتصادی شهر و روستا و وضعیت اقتصادی و اجتماعی ناحیه مورد مطالعه رابطه معناداری وجود دارد و بدین ترتیب می توان گفت که روابط اقتصادی شهر و روستا نقش مؤثری در وضعیت اجتماعی و اقتصادی نواحی روستایی دارد.
هوش فرهنگی جامعه میزبان و ت وسعه گردشگری روستایی مورد شناسی: منطقه رودبار قصران (شهرستان شمیرانات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه گردشگری در نواحی روستایی همانند توسعه هر فعالیت دیگری، نیازمند مؤلفه های مختلفی است. وجود تعامل بین جامعه محلی و گردشگران، از جمله مؤلفه های تأثیرگذار در توسعه گردشگری است. در این ارتباط هوش فرهنگی مطرح است که بر تعامل بین این دو گروه تأثیر گذار است و سطح بالای آن می تواند تمایل جامعه محلی و حمایت آنان را از توسعه گردشگری به ارمغان آورد. بر همین اساس، در پژوهش حاضر به بررسی هوش فرهنگی و نیز تأثیرگذاری آن بر حمایت و تمایل جامعه محلی از توسعه گردشگری در روستاهای منطقه رودبار قصران اقدام گردیده است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش شناسی آن توصیفی - تحلیلی به شیوه پیمایشی انجام گردیده است. جامعه آماری تحقیق، ساکنان محلی روستاهای منطقه مطالعاتی است که 267 خانوار به عنوان حجم نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده، انتخاب گردیدند. نتایج به دست آمده بیانگر آنست که هوش فرهنگی نمونه آماری در سطح مطلوبی قرار دارد و در بین ابعاد، بُعد استراتژی در بالاترین اولویت قرار دارد. همچنین بر اساس نتایج مشخص شد که هوش فرهنگی بر حمایت و تمایل جامعه میزبان از توسعه گردشگری تأثیر گذار است که این تأثیر برخاسته از دو بُعد انگیزش و رفتار هوش فرهنگی است.
درآمدی بر عوامل مؤثر در مکان گزینی افراد در فرایند اصالت بخشی بافت های فرسوده شهری مورد شناسی: محله مفت آباد تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باززنده سازی بافت های فرسوده شهری در سایه نظریه اصالت بخشی، منجر به خروج طبقه فقیر از این بافت ها خواهد شد. این خروج اجباری از بافت قدیمی و فرسوده، مسئله مکان گزینی مجدد این افراد را مطرح می کند. در این مکان گزینی مجدد، عوامل مختلفی نظیر: محل اشتغال، محل سکونت پیشین، مدت سکونت در بافت و محل سکونت خویشاوندان تأثیرگذار هستند. این مقاله، نقش عوامل فوق را در مکان یابی مجدد ساکنان و حرکت آنها در سطح شهر ارزیابی کرده است. در این راستا، با استفاده از مطالعات اسنادی و میدانی و همچنین با پرسشگری از ساکنان یکی از محله های واقع در منطقه 13 شهر تهران، به نام «مفت آباد» ، ارتباط میان عوامل مورد بررسی و مکان گزینی افراد پس از تخلیه اجباری بررسی شده و نتایج آن نیز با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مربوط تجزیه و تحلیل شده است. یافته ها حاکی از آن است که محل اشتغال ساکنان و مدت سکونت در بافت نمی تواند به عنوان عاملی تعیین کننده در انتخاب مکان جایگزین برای سکونت شناخته شود و برعکس، محل سکونت پیشین و محل سکونت خویشاوندان ساکنان در زمینه فوق بسیار تعیین کننده است.
الگوی سنجش پایداری محیط زیست روستایی مورد: روستای شروینه در شهرستان جوانرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منابع طبیعی و محیط زیست، جزو ثروت ملی هر کشوری محسوب می شود. این منابع، نقش زیربنایی برای اقتصاد هر کشور دارد و زمینه ساز حرکت در جهت دستیابی به اهداف توسعه است. این در حالی است که با توجه به اهمیت این منابع، بحران های زیست محیطی روز به روز افزایش می یابد. از این رو، پرداختن به مسائل زیست محیطی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف این مطالعه، تحلیل عاملی تأییدی الگوی سنجش پایداری زیست محیطی روستای شروینه در شهرستان جوانرود بوده است. جامعه آماری تحقیق را تمامی مردم روستای شروینه تشکیل داده اند (840=N). با استفاده از پرسشنامه، داده ها از 185 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار LISREL 8.8انجام شده است. بر اساس نتایج تحلیل عاملی تأییدی، سازه های ""اجرای طرح های زیست محیطی در روستا، مشارکت و همکاری تمامی اهالی روستا، وجود افراد، نهادهای محلی و سازمان های دولتی حامی محیط زیست، وجود اعتقادات و باورهای زیست محیطی، آموزش های لازم در زمینه پیامدهای اقدامات مخرب محیط زیست و وجود تجربیات قبلی و دانش بومی زیست محیطی در روستا""، برای سنجش پایداری زیست محیطی در روستای شروینه مناسب بوده است. بر پایه این یافته ها، مسئولان محیط زیست با آگاهی از سازه های سنجش پایداری زیست محیطی می توانند در تقویت آن ها توجه لازم را مبذول دارند.
مدیریت مواد زاید محیط زیست روستا و نقش آن در توسعه پایدار؛ با تأکید بر مشارکت های مردمی
حوزههای تخصصی:
بررسی پراکنش خوشه های فضایی روستاهای گردشگری و ارتباط آن با شکل گیری هسته های جمعیتی در استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک اولین قدم در خصوص ساماندهی روستاهای گردشگری، توجه به شیوه استقرار و پراکنش فضایی آنها و نتایج مترتب بر آن می باشد. در ادبیات علمی برنامه ریزی فضایی، شیوه استقرار و پراکنش کلیه پدیده های جغرافیایی را در قالب سه الگوی خوشه ای، پراکنده و تصادفی طبقه بندی می کنند. از سوی دیگر در این چارچوب، علاوه بر پراکنش پدیده ها، می توان ابعاد دیگری از سایر ویژگی های آنها را در ارتباط با موقعیت فضایی شان مورد ارزیابی قرار داد و به ابعاد کامل تری از نحوه توزیع عوارض در فضا آگاهی پیدا کرد. با توجه به آنچه گفته شد قدم اول در بررسی روستاهای گردشگری، نحوه الگوی استقرار آنها در قالب الگوهای خوشه ای، پراکنده و تصادفی و در قدم بعد توجه به ابعاد دیگر این روستاها در ارتباط با موقعیت جغرافیایی آنهاست. به عبارتی آیا طی دوره زمانی مشخص، روستاهای پیرامون یکدیگر، ویژگی های مشابه نیز پیدا کرده اند؟ این بررسی از آن جهت حائز اهمیت است که می توان در کنار خوشه های فضایی استقرار، خوشه های دیگری نیز از سایر ویژگی های نقاط روستایی مشاهده کرد. این موضوع مبین آن است که آیا خوشه های فضایی، موفق به شکل بندی هسته های جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی نیز شده اند؟
سنجش و ارزیابی کیفیت زندگی در نواحی روستایی با استفاده از تکنیک روش تشابه به گزینة ایده آل فازی مطالعة موردی: دهستان میانده - استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی، مفهومی است که در سال های اخیر، به دلیل نقشی که در سلامت روان افراد دارد، اهمیت بسزایی یافته است. جایگاه روستاها در فرایند توسعة اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در مقیاس های مختلف منطقه ای آشکار است. پیامدهای توجه نکردن به کیفیت زندگی در نواحی روستایی می تواند فقر گسترده، نابرابری فزاینده، رشد سریع جمعیت، بیکاری، مهاجرت، و حاشیه نشینی شهری باشد. با توجه به آنچه گفته شد، هدف اصلی پژوهش حاضر، تعیین شاخص ها و ارزیابی و سنجش کیفیت زندگی ذهنی در مراکز روستایی دهستان میاندهِ استان فارس است. این مطالعه از نوع «توصیفی- تحلیلی» است که داده های مورد نیاز آن از طریق تکمیل سیاهة اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامة بسط یافتة کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (WHOQOL-BREF)، به وسیلة ساکنان نواحی روستایی دهستان میانده و همچنین مطالعات پیمایشی به دست آمده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و با در نظر گرفتن حداکثر ناهمگنی (5/0=q=p)، برابر با 385 نفر برآورد شده، که اعضای آن به صورت نمونه گیری سهمیه بندی از ساکنان هشت روستای پرجمعیت از طریق نمونه گیری احتمالی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از روش تشابه به حل ایده آل فازی تحلیل شد و به منظور تشخیص گروه های همگن برای تعیین سطح رضایت در دهستان میانده، از روش تحلیل خوشه ای بهره گرفته شد. نتایج نشان می دهد که روستای میانده با توجه به موقعیت مرکزی اش در سطح دهستان، در تمامی سنجه های کیفیت زندگی وضعیت بهتری از روستاهای دیگر دهستان دارد. با اینکه در بین روستا های مورد مطالعه، از نظر شاخص های ترکیبیِ کیفیت زندگی تفاوت چندانی وجود ندارد، اما در سنجه های مختلف سلامت محیط، سلامت اجتماعی، اقتصادی، روانی و جسمیِ افراد، تفاوت هایی در رضایت پاسخ دهندگان دیده می شود.
تحلیل جغرافیایی پراکنش شاخص های کالبدی مسکن روستایی ایران با رویکرد توزیع مطلوب فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحلیل جغرافیایی و در رأس آن بحث سامان د هی فضایی روندی برای بهره سازی، آرایش منطقی، حفظ تعادل، توازن و هماهنگی در فضای جغرافیایی و جلوگیری از بروز عدم تعادل و بازتاب های تخریبی و منفی در فضای سرزمین است. تحقیق حاضر سعی دارد تا با گردآوری سنجه های مطلوب در بعد شاخص کالبدی مسکن، میزان برخورداری مناطق روستایی ایران از این شاخص ها را مشخص کرده و به کمک تکنیک های رایج، به رتبه بندی و سطح بندی این مناطق جهت تحلیل موضوع توزیع مطلوب فضایی در بعد کالبدی مسکن بپردازد و راه کارهای توسعة متعادل و برون رفت از حالت افتراق فضایی را پیشنهاد دهد.
روش: رویکرد حاکم بر این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و ماهیت آن می تواند کاربردی باشد. به این منظور داده های آماری مورد نظر، از سازمان مرکز آمار ایران، اخذ و جهت سنجش داده ها از پرسش نامه ای در قالب نظرات خبرگان و صاحب نظران که شامل ۲۰ کارشناس و متخصص صاحب نظر در این زمینه است، استفاده شده است. جهت تحلیل و وزن گذاری داده های پژوهش نیز از مدل تأپسیس فازی و ویکور استفاده شده است. سپس، نتایج حاصل از این مدل ها با استفاده از تکنیک-های (میانگین رتبه ها، روش بردا و کپ لند) ادغام شده است و جهت روشن شدن ارتباط بین شاخص های کالبدی روستایی مسکن با عامل جمعیت روستایی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است.
یافته ها: نتایج به دست آمده به روشنی بیان گر نوعی ناهماهنگی بین موضوع پژوهش با رویکرد توزیع فضایی است؛ به طوری که تحلیل فضایی شاخص های مسکن، نشان دهندة این واقعیت است که بین استان های ایران از لحاظ شاخص های مسکن روستایی تفاوت معناداری وجود دارد.؛ به طوری که در استان های مرکزی و شمالی شاهد وزن مطلوبی تری نسبت به اغلب استان های جنوب و جنوب شرقی که به طور نسبی کم ترین ضریب شاخص های مسکن روستایی را از آن خود کرده اند، هستیم. این مسأله به نوعی گرایش به سمت عدم تعادل را نشان می دهد.
اصالت و ارزش: شایان ذکر است که مطالعة کمّی در زمینة شاخص های کالبدی مسکن روستایی با رویکرد و تکنیک به کاررفته صورت گرفته است و اگر پژوهشی صورت گرفته است، بر روی مناطق شهری بوده که همین مسأله می تواند باعث تمایز پژوهش حاضر از سایر تحقیقات شود.
تاثیرگردشگری خانه های دوم بر اقتصاد روستایی دهستان ابرشیوه در شهرستان دماوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سکونتگاه های روستایی به عنوان جزئی از نظام های جغرافیایی، تحت تأثیر عوامل گوناگون طبیعی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در حال تحول هستند. این تحولات به خصوص در بعد اقتصادی با شاخص هایی همچون اشتغال، بیکاری، کمی درآمد، توانسته سبب بروز مشکلاتی در روستاها شود. از سویی، با رشد شهرنشینی و ماشینی شدن زندگی، تمایل مردم برای گذران اوقات فراغت در روستاها افزایش یافته است که در این میان، گردشگری روستایی به عنوان راهبردی اقتصادی که با ایجاد اشتغال، افزایش درآمد و جلوگیری از مهاجرت روستائیان منجر به رشد و توسعه روستایی می شود، دارای اهمیت است. در خصوص گردشگری خانه های دوم به عنوان بخشی از صنعت گردشگری روستایی، این سوال مطرح می شود که "آیا گردشگری خانه های دوم در اقتصاد روستایی تأثیرگذار است؟"پژوهش حاضر در راستای پاسخ به سوال مذکور در دهستان ابرشیوه از شهرستان دماوند انجام شده است، که از نظرهدف کاربردی، از نظر روش توصیفی– تحلیلی است. اطلاعات از طریق مطالعه میدانی با استفاده از پرسشنامه از روستاهای برگزیده که دارای خانه های دوم بوده،جمع آوری شده است. روایی پرسشنامه از طریق محتوایی به تأیید اساتید و نخبگان مطالعات گردشگری رسید و برای پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که گردشگری خانه های دوم به عنوان عامل مؤثر و محرک برای اشتغالزایی، افزایش درآمد، افزایش رفاه عمومی روستائیان و در راستای اصول توسعه گردشگری روستایی بوده است. همچنین، گسترش روز افزون خانه های دوم در نواحی روستایی بدون هیچ گونه نظارت و برنامه ریزی، می تواند موجب بروز مشکلات اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی در روستاها شود که با توجه به موضوع بوم گردی، می توان با برنامه ریزی مناسب برای ساخت دهکده های توریستی و مبنا قرار دادن فضای روستاهای فعلی و مشارکت خود روستائیان اقدام به توانمندکردن روستائیان نمود.
تحلیل چالش های توسعه گردشگری فرهنگی در نواحی روستایی (مطالعة موردی: شهرستان بینالود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی چالش های عمده توسعه گردشگری فرهنگی در نواحی روستایی شهرستان بینالود است.
روش: روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است. در این بررسی با استفاده از مطالعات اسنادی و مصاحبه با صاحب نظران عرصه گردشگری در شهرستان بینالود، تعداد 18 چالش توسعه گردشگری فرهنگی شناسایی شد و به کمک 70 نفر از مدیران محلّی و متخصّصان و مسؤولان این حوزه، براساس مقیاس تعیین شده نمره گذاری شد. در ادامه، با استفاده از تحلیل عاملی در نرم افزار SPSS چالش های شناسایی شده ذیل 5 عامل اصلی با 69 درصد واریانس تبیین شده قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد، مهم ترین چالش توسعه گردشگری فرهنگی در نواحی روستایی شهرستان بینالود، چالش های مدیریتی با 35.9 درصد واریانس تبیین شده است. پس از آن، چالش های برنامه ریزی با 10.9 درصد، چالش های نظارتی با 8.9 درصد و چالش های فراساختاری با 6.8 درصد و چالش های قانونی با 6.1 درصد واریانس تبیین شده قرار دارد.
محدودیت ها راهبردها: عدم اطلاع و آمار دقیق متخصّصان و مردم محلّی از گردشگری فرهنگی شهرستان.
اصالت و ارزش: امروزه بخش مهمّی از تقاضای جهانی گردشگری را گردشگری فرهنگی تشکیل می دهد طبق آمار سازمان جهانی گردشگری، 37 درصد گردشگری بین المللی با انگیزه فرهنگی انجام می شود. بر این اساس، چشم پوشی از این گونه گردشگری، به خصوص برای کشور ایران که راهبرد انتخابی گردشگری برپایه گردشگری فرهنگی است، معقول و منطقی به نظر نمی رسد. علی رغم غنا و تنوع فرهنگی برخی از نواحی روستایی کشور، تا کنون این گونه گردشگری در نواحی روستایی از رشد مناسبی برخوردار نبوده است. دستاوردهای تحقیق، راه گشای تدوین برنامه راهبردی گردشگری فرهنگی در شهرستان خواهد بود.
تحلیل زمینه ها و علل به کارگیری کودکان در فعّالیت های کشاورزی در مناطق روستایی (مطالعه موردی: دهستان ماهیدشت شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف کلّی تحلیل زمینه ها و علل به کارگیری کودکان در فعّالیت های کشاورزی در مناطق روستایی انجام گرفته است.
روش: جامعه آماری پژوهش شامل سه گروه کودکان کار ۵ تا ۱۸ سال (۹۳۴ نفر)، والدین کودکانی که کودکانشان در مزارع کار می کنند و کارشناسان ادارات مرتبط با کارکودکان است. روش نمونه گیری در بخش کودکان به صورت طبقه ای با انتساب متناسب حجم صورت گرفت و اعضای نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (۱۹۷۰) ۲۷۲ نفر تعیین شد. در جامعه والدین به دلیل نبود آمار دقیق در این زمینه از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. کارشناسان مربوطه نیز که ۳۰ نفر بودند، به صورت تمام شماری مورد بررسی قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطّلاعات از پرسش نامه ساختاریافته بهره گرفته شد و به منظور تعیین روایی از روش تأیید متخصّصان، جهت تعیین پایایی ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد (عللα =۰/۸۳ و زمینه فعّالیت کودکان α =۰/۹۵). جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS بهره گرفته شد.
یافته ها: طبق نتایج تحقیق، کودکان مواردی هم چون ارزان بودن استفاده از کودکان، زبر و زرنگ بودن آن ها و ایجاد مسؤولیت پذیری را از عوامل اصلی کار کودکان بیان کردند. این درحالی بود که والدین به عواملی هم چون عدم آگاهی والدین از خطرات کار کردن، ارزان بودن استفاده از نیروی کار خانوادگی، گوش به حرف بودن کودکان اشاره کردند. از طرفی، کارشناسان مهم ترین دلیل کار کودکان را، ارزان بودن استفاده از نیروی کار خانوادگی، فقر خانواده و وجود پدر و مادر ازکارافتاده بیان کردند.
محدودیت: محدودیت منابع فارسی در رابطه با موضوع تحقیق و مشکل بودن برقراری رابطه با کودکان، از عمده ترین چالش های تحقیق است.
راه کارهای علمی: با توجّه به یافته های تحقیق توصیه می شود که با ایجاد تنوّع در منابع درآمدی روستاییان، میزان درآمد خانوارهای روستایی را ارتقا داده تا سرپرستان به جای به کارگرفتن اجباری کودکان خود، از کارگران ماهر استفاده و از این طریق، فشار کم تری بر کودکانشان تحمیل کنند.
اصالت و ارزش: تا کنون تحقیقی در این زمینه در ایران صورت نگرفته است.
تحلیل رهیافت مشارکت سازمانهای سنتی تولید گروهی در بهره برداری بهینه از منابع آب، خاک و توسعه روستایی (بر اساس مطالعات میدانی در استان زنجان و خراسان)
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسی توسعه گردشگری در سکونتگاه های روستایی استان گیلان مورد:دهستان دیلمان، شهرستان سیاهکل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری به عنوان ابزاری مفید برای رشد اقتصادی در نواحی روستایی نقش غیر قابل انکاری داشته و بعنوان یک نیروی مؤثر در تحولات این مناطق محسوب می شود. اما تداوم این فعالیت در طول زمان واجد پیامدهایی است که دگرگونیهایی نظیرتعدد در سبک معماری و جانمایی کاربریها خارج از محدوده تعریف شده، تغییر در کاربریهای کشاورزی و به حاشیه رفتن فعالیتهای کلاسیک و ریشه دار در نواحی روستایی و همچنین عدم رعایت نظام کاربری اراضی از جمله آنهاست. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و باستناد مطالعات اسنادی و مشاهده و مصاحبه با کارشناسان و مدیران محلی به بررسی آسیبهای ناشی از توسعه گردشگری در یکی از نواحی روستایی استان گیلان (دهستان دیلمان شهرستان سیاهکل) می پردازد. ناحیه جغرافیایی این پژوهش یکی از محدوده های اکوتوریستی گیلان است که در طی دهه اخیر و بدلایلی که در این مقاله بدانها پرداخته خواهد شد شدیدترین تغییرات فضایی-کالبدی را در بستر محیطی خویش دیده و روند این تغیرات با شتاب چشمگیری در حال افزایش است. در واقع این مقاله تلاش دارد تا گسترش تفکر سرمایه داری و نقش آن در کثرت عناصر کالبدی با هویت های مختلف و مالاً کاهش عناصر وحدت بخش مکانی را درناحیه به تحلیل بکشد. یافته های این تحقیق نشان می دهد به طور متوسط روزانه در حدود 230نفر گردشگر به منطقه وارد می شوند و بر همین اساس علیرغم کاهش 31 درصدی در جمعیت روستایی در فاصله سرشماریهای سال 1375 و 1385، درخواست برای ساخت و ساز در این ناحیه 25 درصد افزایش داشته است. علیرغم اینکه تمامی روستاهای بالای 50 خانوار ناحیه و همچنین مرکز اداری-سیاسی آن (شهر دیلمان) برخوردار ازطرح فیزیکی- کالبدی هستند لیکن سرعت تغییرات در چشم انداز جغرافیایی ناحیه به گونه ایی است که مدیران نیز عملاً در دام منفعت مالی حاصل از این امر از سازماندهی این فضاهای بکر و مستعد غافل شده و ضرورت آنرا به فراموشی سپرده اند. تداوم این وضعیت می تواند به انحصارگرایی فضاهای جغرافیایی و از آن مهمتر تخریب منابع و واگرایی از اهداف و برنامه های توسعه پایدار ناحیه دیلمان بیانجامد.
بررسى تطبیقى مشارکت هاى سنتى با مشارکت هاى نوین در جامعه ی روستایى ایران
حوزههای تخصصی:
اولویت بندی دهستان های شهرستان مشگین شهر برحسب سطوح توسعه کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربیات جهانی نشان میدهد بخش کشاورزی به لحاظ تامین مواد غذایی، اشتغالزایی، تأمین ارز و نیز تأمین نیازهای سایر بخشهای اقتصادی من جمله بخش صنعت و نیز سهمی که در تولید ناخالص ملی بر عهده دارد قابل توجه است. از آنجایی که قابلیتها و مزیتهای نسبی محلی و منطقهای هر یک از مناطق روستایی به دلیل تأثیرپذیری از عوامل متعدد اقتصادی، اجتماعی و محیطی اعم از امکانات و شرایط جمعیتی، تولیدی، جغرافیایی، اقلیمی، زیرساختی و... همواره متفاوت است و این مهم سبب برتری پارهای از مناطق روستایی به لحاظ توسعه کشاورزی به مناطق دیگر میشود. بدین منظور شناخت مزیتها و توانهای محلی و منطقهای هر یک از مناطق روستایی، از اصول بنیادین برنامهریزیهای توسعه روستایی و کشاورزی محسوب گردیده و راهکارهای عملی نیز با تبیین وضع موجود معنا مییابد. هدف این مقاله، اولویتبندی دهستانهای شهرستان مشگینشهر برحسب سطوح توسعه کشاورزی میباشد. تحقیق از نوع توصیفی ـ تحلیلی می باشد که با استفاده از روش پیمایش انجام گرفت. جامعه آماری مورد نظر را کلیه بهرهبرداران کشاورزی در شهرستان مشگینشهر تشکیل دادند. حجم نمونه مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران 185 نفر تعیین شد. روایی صوری پرسشنامه با کسب نظرات صاحبنظران در دانشگاه و کارشناسان اجرایی مربوطه به دست آمد. هم چنین پس از انجام یک مطالعه راهنما و آزمون پایایی پرسشنامه ضریب کرونباخ آلفا 82/0 به دست آمد. دادههای به دست آمده با استفاده از تکنیک TOPSIS مورد تحلیل قرار گرفتهاند. در این تکنیک، فرض بر این است که مطلوبیت هر شاخص به طور یکنواخت افزایشی (یا کاهشی) است. بدان صورت که بهترین ارزش موجود از یک شاخص نشاندهنده ایده آل مثبت بوده و بدترین ارزش موجود از آن مشخص کننده ایده آل منفی برای آن خواهد بود. هم چنین شاخص ها مستقل از هم هستند. در نهایت، نتایج مدل تصمیمگیری چند معیاره بر اساس وزنهای محاسبه شده نشان داد که در بین دهستانهای شهرستان مورد مطالعه دهستانهای مشگین شرقی و قرهسو از حیث توسعه کشاورزی به ترتیب در رتبه اول و دوم و دهستان نقدی در رده آخر قرار دارد. در نهایت با توجه به تحلیل نتایج، پیشنهاداتی کاربردی ارائه شده است.
سنجش آسیب پذیری بخش کشاورزی در برابر بحران دریاچه ارومیه و چالش های تاب آوری جامعه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با توجه به نقش و اثرات فاجعه دریاچه ارومیه بر تغییرات ساختار و کارکرد بخش کشاورزی و تاب آوری نواحی روستایی در منطقه کرانه شرقی دریاچه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. روش پژوهش کمّی و ماهیت آن بهره گیری از روش تحلیلی-تجربی است. بدین منظور با استفاده از رویکردهای نوین در سنجش آسیب پذیری و توسعه آن متناسب با شرایط بومی مسئله مورد بررسی شاخص های سنجش آسیب پذیری با تلفیق سری های زمانی و تکنیک های تحلیل فضایی در سنجش از دور در سه بخش: در معرض خطر، حساسیت و ظرفیت سازگاری انتخاب گردید. نتایج پژوهش در مرحله اول منجر به شناسایی مهم ترین نیروی تأثیرگذار (نقش بحران دریاچه ارومیه) در ساختار و کارکرد بخش کشاورزی را گردید. علاوه براین تحلیل تغییرات کاربری اراضی و روند تغییرات تولیدات کشاورزی تأیید کننده تأثیرپذیری ساختار و کارکرد بخش کشاورزی ناشی از تغییرات دریاچه ارومیه است. درنهایت، نتایج حاصل از کاربست شاخص های سنجش از دور، ظرفیت سازگاری و قابلیت محیطی بخش کشاورزی را مشخص ساخت. نتایج این بخش بیان کننده ظرفیت پایین تاب آوری بخش کشاورزی در پهنه های عمده تولیدات کشاورزی و تهدید امنیت شغلی و زندگی ساکنان نواحی روستایی در منطقه کرانه شرقی است. ازاین رو، کاربرد نتایج پژوهش حاضر، ضرورت های تاب آوری و عمل گرا را در نظام برنامه ریزی محلی به ویژه برای بخش کشاورزی و جامعه روستایی فراهم خواهد آورد.
سنجش و بررسی سطح توسعه بازار کار مناطق روستایی استان های کشور طی برنامه چهارم توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از دلایلی که برای تبیین مهاجرت از مناطق روستایی به مناطق شهری و به خصوص در مراحل گذار اقتصادی در کشورهای درحال توسعه ارائه گردیده، دستیابی به شغل و شغل بهتر است. این موضوع بر اساس داده های اقتصاد ایران نیز مصداق دارد و با مدل های ارائه شده برای مهاجرت و به ویژه مدل هریس و تودارو، که دلیل عمده مهاجرت از روستا را دستیابی به شغل بهتر و درنتیجه درآمد انتظاری بالاتر در مناطق شهری می داند، تطابق دارد. بر این اساس، تفاوت سطح توسعه بازار کار در مناطق روستایی نسبت به مناطق شهری و روند تغییرات آن می تواند شاخصی از روند و شدت مهاجرت بین این مناطق را به دست دهد و از این رو، شناخت و رتبه بندی مناطق روستایی از حیث توسعه بازار کار اهمیت می یابد. تعیین و بررسی سطح توسعه بازار کار مناطق روستایی به تفکیک استان های کشور، هدف اصلی مقاله حاضر را تشکیل می دهد. برای تعیین سطح توسعه بازار کار مناطق روستایی، از چهار شاخص اساسی نرخ بیکاری، سهم جمعیت دارای اشتغال ناقص، سهم اشتغال در بخش خصوصی و سهم اشتغال در بخش صنعت استفاده گردیده و برای تلفیق آنها از روش های تحلیل چندمتغیرة تحلیل عاملی و برترین پیشنهاد از راه حل ایده آل (TOPSIS) در دوره زمانی برنامه چهارم توسعه استفاده شده است. در مجموع، نتایج این پژوهش نشان می دهد که سطح توسعه بازار کار مناطق روستایی استان ها در طول برنامه چهارم توسعه تغییر چندانی نیافته و این درحالی است که همان تغییرات اندک در میزان توسعه یافتگی مناطق نیز به روش تعیین آن بستگی داشته است.