مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
ماهیدشت
حوزه های تخصصی:
هدف: مقاله حاضر با هدف شناسایی تأثیر تعارض های حقوقی مالکیت اراضی زراعی بر کیفیت بهره برداری از اراضی کشاورزی در بخش ماهیدشت انجام گرفته است. شناخت این پیامدها ضمن روشن کردن اهمّیت آن ها در اقتصاد روستایی، زمینه مناسبی برای برنامه ریزان در راستای ارائه راه کارهای مفید در مقابله با عوارض منفی این مسأله خواهد بود.
روش: پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و تکیه بر داده های اسنادی و میدانی انجام گرفته است. مؤلفّه های مورد مطالعه عبارت اند از: درآمد و سرمایه گذاری، مشارکت و اشتغال، الگوی کشت، مدیریت زمین و فرآیند تولید. بهره برداران زراعی بخش ماهیدشت، جامعه آماری تحقیق را تشکیل می دهند که با استفاده از روش قضاوتی ۲۰۰ بهره بردار زراعی به عنوان حجم نمونه انتخاب و در دو گروه ۱۰۰ نفری درگیر تعارض ملکی زراعی و بدون تعارض ملکی زراعی در ۸ روستای بخش با ابزار پرسش نامه مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد، تعارض مالکیت زراعی در همه مؤلّفه های یادشده، تأثیر منفی بر بهره وری کشاورزی گذاشته است. گروه های مورد مطالعه از نظر این مؤلّفه ها دارای تفاوت معناداری با سطح اطمینان ۹۹ درصد هستند. در صورتی که تفاوت معناداری میان روستاهای مورد مطالعه تأیید نشده است.
محدودیت پژوهش: نبود مبانی نظری و پیشینه کافی مرتبط با موضوع پژوهش به عنوان محدودیت مطرح است.
راه کارهای عملی: اصلاح نظام ارث بری با استفاده از نظر فقها و حقوق دانان از یک سو و نیز اقداماتی نظیر کاهش دیوان سالاری و زمان رسیدگی در بررسی این گونه دعاوی از سوی مراجع قضایی، ترویج و توسع یکپارچه سازی اراضی زراعی و توسعه تعاونی های تولید می تواند در این زمینه راه گشا باشد.
اصالت و ارزش: سیاست گذاران و برنامه ریزان مسائل روستایی و نیز اداراتی نظیر جهاد کشاورزی و دادگستری که به صورت مستقیم با امور روستا و دعاوی حقوقی کشاورزان در ارتباط هستند، می توانند از نتایج تحقیق حاضر در راستای برنامه های خود استفاده کنند.
تحلیل زمینه ها و علل به کارگیری کودکان در فعّالیت های کشاورزی در مناطق روستایی (مطالعه موردی: دهستان ماهیدشت شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف کلّی تحلیل زمینه ها و علل به کارگیری کودکان در فعّالیت های کشاورزی در مناطق روستایی انجام گرفته است.
روش: جامعه آماری پژوهش شامل سه گروه کودکان کار ۵ تا ۱۸ سال (۹۳۴ نفر)، والدین کودکانی که کودکانشان در مزارع کار می کنند و کارشناسان ادارات مرتبط با کارکودکان است. روش نمونه گیری در بخش کودکان به صورت طبقه ای با انتساب متناسب حجم صورت گرفت و اعضای نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (۱۹۷۰) ۲۷۲ نفر تعیین شد. در جامعه والدین به دلیل نبود آمار دقیق در این زمینه از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. کارشناسان مربوطه نیز که ۳۰ نفر بودند، به صورت تمام شماری مورد بررسی قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطّلاعات از پرسش نامه ساختاریافته بهره گرفته شد و به منظور تعیین روایی از روش تأیید متخصّصان، جهت تعیین پایایی ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد (عللα =۰/۸۳ و زمینه فعّالیت کودکان α =۰/۹۵). جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS بهره گرفته شد.
یافته ها: طبق نتایج تحقیق، کودکان مواردی هم چون ارزان بودن استفاده از کودکان، زبر و زرنگ بودن آن ها و ایجاد مسؤولیت پذیری را از عوامل اصلی کار کودکان بیان کردند. این درحالی بود که والدین به عواملی هم چون عدم آگاهی والدین از خطرات کار کردن، ارزان بودن استفاده از نیروی کار خانوادگی، گوش به حرف بودن کودکان اشاره کردند. از طرفی، کارشناسان مهم ترین دلیل کار کودکان را، ارزان بودن استفاده از نیروی کار خانوادگی، فقر خانواده و وجود پدر و مادر ازکارافتاده بیان کردند.
محدودیت: محدودیت منابع فارسی در رابطه با موضوع تحقیق و مشکل بودن برقراری رابطه با کودکان، از عمده ترین چالش های تحقیق است.
راه کارهای علمی: با توجّه به یافته های تحقیق توصیه می شود که با ایجاد تنوّع در منابع درآمدی روستاییان، میزان درآمد خانوارهای روستایی را ارتقا داده تا سرپرستان به جای به کارگرفتن اجباری کودکان خود، از کارگران ماهر استفاده و از این طریق، فشار کم تری بر کودکانشان تحمیل کنند.
اصالت و ارزش: تا کنون تحقیقی در این زمینه در ایران صورت نگرفته است.
ارزیابی پتانسیل های فرسایشی حوضه ماهیدشت با استفاده از مدل اسلمسا (SLEMSA)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت مسئله فرسایش و نبود ایستگاه های اندازه گیری فرسایش و رسوب در منطقه ماهیدشت، استفاده از مدلی که توانایی برآورد فرسایش و رسوب را در زمان ها و مکان های معین داشته باشد، ضروری به نظر می رسد؛ بنابراین در این پژوهش از مدل تجربی اسلمسا (SLEMSA) و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) با هدف بررسی کارایی این مدل در شبیه سازی و برآورد تلفات خاک و شناسایی نواحی حساس به فرسایش حوضه ماهیدشت استان کرمانشاه با مساحت 81400 هکتار استفاده شده است. نتایج نشان داد عامل توپوگرافی (شیب و طول دامنه) بیشترین تأثیر را در ایجاد فرسایش حوضه ماهیدشت داشته است. مقدار کل فرسایش در منطقه مطالعاتی برابر با 2494910 تن در سال و مقدار فرسایش برای هر هکتار در سال 65/30 تن برآورد شد.
بررسی تاثیر روند تغییرات کاربری اراضی روی افت تراز آب زیرزمینی (محدوده مطالعاتی: ماهیدشت کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۵
123-140
حوزه های تخصصی:
کمبود منابع آب سطحی سبب برداشت بی رویه از آب زیرزمینی در بسیاری از نقاط جهان و افت شدید سطح سفره های آب زیرزمینی شده است. با افزایش روز افزون جمعیت برداشت بی رویه از این منابع بیشتر شده و این ذخایر طبیعی با تهدید جدی مواجه شده اند از طرفی تغییرات کاربری اراضی بر روی منابع آب زیرزمینی موثر بوده و کمیت و کیفیت آب های زیرزمینی را تحت تاثیر قرار می دهد. دشت ماهیدشت در استان کرمانشاه و د ر نزدیکی شهر کرمانشاه واقع شده است که در چند دهه اخیر به دلیل رشد جمعیت کاربری اراضی دچار تغییراتی شده است که این تغییر ات بر روند بهره برداری از منابع آب تاثیر گذاشته و اثرات مهمی را بر منابع آب زیرزمینی، برجای گذاشته است در تحقیق حاضر با استفاده از تصاویر سنجنده لندست و سنتینل 2 ، نقشه های کاربری اراضی برای منطقه مورد مطالعه در چهار سال 2009، 2000، 1987 و 2017 اقدام و شناسایی تغییرات کاربری اراضی در یک بازه زمانی 30 ساله مشخص شد. سپس براساس اطلاعات 44 عدد چاه های پیزومتری مربوط به دوره زمانی 1379 تا 1395 میزان و روند تغییرات سطح آب زیرزمینی مشخص گردید نتایج حاصل از پردازش تصاویر ماهواره ای در مناطق فیروزآباد و ماهیدشت بین سال های 1987 تا 2017 نشان دهنده افزایش مساحت طبقه کاربری اراضی کشاورزی آبی و کاهش مساحت طبقه کاربری اراضی کشاورزی دیم می باشد. با توجه به بررسی های به عمل آمده از دلایل عمده کاهش سطح آب آبخوان می توان به کاهش میزان بارندگی ها خصوصا بارش برف و کاهش تغذیه آبخوان و افزایش تعداد چاه های عمیق منطقه و استخراج بی رویه آب های زیرزمینی خصوصاً طی سال های اخیر اشاره کرد.
الگوی توسعه فضایی شبکه سکونتگاهی کارآفرینی درمناطق پیراشهری مورد: بخش ماهیدشت؛ شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پراکندگی پدیده های جغرافیایی و فعالیت های اقتصادی در سراسر نواحی روستایی تحت شرایطی، شکل گیری الگوهایی را امکان پذیر می سازد، الگوی فضایی شبکه کارآفرینی در سکونتگاه های انسانی از جمله مقوله هایی است که در سازمان یابی و توسعه عرصه های جغرافیایی کمتر عینیت یافته است، از طرفی به اعتقاد اندیشمندان علوم اجتماعی در پژوهش های مکانی، ارزیابی محیط محلی در موفقیت یک شرکت کارآفرینانه، به اندازه ارزیابی اقتصادی و صنعتی اهمیت دارد. از این رو، مقاله حاضر با هدف تدوین الگوی توسعه فضایی شبکه سکونتگاهی کارآفرینی پیراشهری روستایی بخش ماهیدشت شهرستان کرمانشاه طراحی شد. روش تحقیق از نوع کاربردی و توصیفی تحلیلی بود. جامعه آماری آن را، مجموعا 7 روستای کارآفرین (30 شرکت کارآفرینی) پیراشهر روستایی تشکیل می-دادند. بر این مبنا در ابتدا با استفاده از نرم افزار SPSS20 روستاهای مورد مطالعه از حیث شدت و درجه کارآفرینی سطح بندی شده و سپس با کمک نرم افزار GIS الگوی شبکه سکونتگاهی کارآفرینی ترسیم گردید. یافته ها نشان داد که میزان فعالیت های کارآفرینی در محدوده مورد مطالعه از جنبه های اجتماعی و اقتصادی بالا بوده؛ و نواحی پیراشهری روستایی این بخش قابلیت توسعه فضایی و پذیرش شرکت های تجاری جدید و ارتقا به سلسله مراتب سکونتگاهی بالاتری را دارند. به طوری که، مطابق با نتایج همبستگی به ترتیب متغیرهای سرمایه اجتماعی، سرمایه محیطی، رشد تشکیل شرکت های جدید، سرمایه کارآفرینی در بخش های مختلف تولیدی، رشد اشتغال و سرمایه فرد کارآفرین با توسعه فضایی شبکه سکونتگاه های کارآفرینی ارتباط مثبت و معنی دار و همبستگی قوی دارد. وضعیت توسعه فضایی کارآفرینی پیراشهری روستایی در 60 درصد از نواحی روستایی دارای وضعیتی نسبتاً مطلوب بوده (درجه توسعه فضایی کارآفرینی، 85/3) و سطح رشد فعالیت های اقتصادی کارآفرینی را در منطقه منجر شده است. دو روستای سیمینه علیا و دوکوشکان حسین خانی نیز دارای درجه توسعه فضایی کارآفرینی بالا و نقش کلیدی در توسعه فضاهای پیراشهری این بخش دارا بودند.
نقش سرمایه اجتماعی در مدیریت مخاطرات طبیعی در سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: بخش ماهیدشت کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخاطرات طبیعی در روستاهای کشور سالانه آسیب های اقتصادی و اجتماعی فراوانی را ایجاد می کنند و لذا از جمله سیاست های دولت مدیریت مخاطرات طبیعی با مشارکت مردم محلی است. مشارکت مردم و موفقیت این همکاری تا حد زیادی منوط به سرمایه اجتماعی مردم است و لذا این تحقیق با هدف بررسی نقش سرمایه اجتماعی در مدیریت مخاطرات محلی در بخش ماهیدشت کرمانشاه انجام شده است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی است و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. روش تعیین حجم نمونه فرمول کوکران و روش نمونه گیری توصیفی ساده بوده است. جامعه آماری مشتمل بر جامعه آماری شامل مردم روستایی بخش ماهیدشت کرمانشاه بوده است که بالغ بر 84 نفر بوده اند. یافته های تحقیق نشان می دهند که سرمایه اجتماعی از طریق ایجاد آگاهی، اعتماد، انسجام، اعتماد، همکاری نهادهای محلی و مشارکت توانسته مخاطرات محلی را مدیریت کند. یافته های تحلیل همبستگی نشان می دهند که آگاهی مردم، همکاری و مشارکت مردم، اعتماد مردم، انسجام اجتماعی و نهادهای محلی رابطه معنی داری با مدیریت مخاطرات طبیعی داشته و تحلیل رگرسیون نشان می دهد که انسجام اجتماعی مهم ترین مؤلفه سرمایه اجتماعی در مدیریت مخاطرات طبیعی است.
تحلیل دقت ادراک کشاورزان گندم کار بخش ماهیدشت شهرستان کرمانشاه از روند تغییر اقلیم منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
149 - 160
حوزه های تخصصی:
تغییر آب و هوا تهدیدی جدی برای بخش های حساس به آب و هوا از جمله بخش کشاورزی است. این تحقیق با هدف تحلیل دقت ادراک کشاورزان گندم کار از روند تغییرات آب و هوایی منطقه در بخش ماهیدشت شهرستان کرمانشاه انجام شد. همچنین برای ارزیابی دقت ادراک کشاورزان گندم کار، این مطالعه با استفاده از تجزیه و تحلیل داده های هواشناسی، الگو و روند تغییر آب و هوا را در منطقه مورد مطالعه بررسی کرد. نمونه تحقیق شامل 158 کشاورز گندم کار بخش ماهیدشت شهرستان کرمانشاه است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. در این تحقیق از هر دو نوع داده های ثانویه و داده های اولیه استفاده شد. دقت الگوهای درک شده از تغییرات آب و هوای محلی توسط کشاورزان براساس تجزیه و تحلیل گرافیکی داده های هواشناسی طی دوره های آماری 1970 تا 2000 و 2000 تا 2018 ارزیابی شد. نتایج نشان داد که ادراک کشاورزان از میزان بارندگی در پاییز و به خصوص در زمستان بسیار دقیق است، همچنین آن ها به طور دقیق تغییر دما در تابستان را درک کردند، اما در درک تغییرات دما در زمستان دقت کمتری مشاهده شد. پس از مقایسه ادراک کشاورزان گندم کار با تجزیه و تحلیل داده های هواشناسی، ادراک کشاورزان در سه سطح طبقه بندی شد، یافته ها نشان داد که 21/64 درصد از کل نمونه، در گروه درک بالا از تغییر آب و هوا قرار داشتند، 28 درصد در گروه درک متوسط و 79/7 درصد از کل نمونه، در گروه درک کم از روند از تغییرات آب وهوایی منطقه بودند. بنابراین نتایج به دست آمده گویای دقت بالای کشاورزان گندم کار ماهیدشت نسبت به تغییرات در پارامتر های اقلیمی و حوادث آب و هوایی منطقه است. لذا، امروز بیش از هر زمان دیگری زمینه برای صحبت کردن هر چه بیشتر درخصوص تغییرات اقلیمی با کشاورزان فراهم است و می توان امیدوار به ایجاد یک تصویر مشترک از وضعیت موجود و آینده بود. همچنین با ارائه اطلاعات دقیق در ارتباط با آب و هوای فعلی منطقه و با پیش بینی روند این تغییرات در آینده، می توان سازگاری کشاورزان را در مقابله با تغییرات آب و هوایی افزایش داد.