فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از معضلات اساسی در حوزة کشاورزی، تغییر کاربری اراضی است که اخیراً تشدید گردیده است. این مسئله در درازمدت، روند و توازن تولید محصولات کشاورزی را مختل خواهد نمود. دراین زمینه عوامل بسیاری وجود دارد که تمایل به تغییر کاربری اراضی توسط کشاورزان را تحت تأثیر قرار می دهد. دراین راستا هدف اصلی تحقیق حاضر شناسایی عوامل مؤثر در تغییر کاربری اراضی کشاورزی روستایی در شهرستان ساری به عنوان یک قطب کشاورزی است که با مسئلة تغییر کاربری اراضی مواجه است.
روش: تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و ماهیت توصیفی- تحلیلی دارد. برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق حاضر شامل کشاورزانی است که حداقل بخشی از اراضی کشاورزی تحت تملک خود را تغییر کاربری داده-اند (326N=). با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان، نمونة آماری 175 نفر تعیین گردید که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه ای است که روایی آن با کسب نظر از استادان و کارشناسان فن و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (85/0) تأیید گردید. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از تکنیک تحلیل عاملی درقالب نرم افزار SPSS استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی، 9 عامل را به عنوان مؤلفه های مؤثر در تغییر کاربری اراضی کشاورزی شناسایی نمود که مهم ترین آن ها عبارت اند از: مهیانبودن شرایط اولیة کشت وکار، عامل اقتصادی - اجتماعی، جغرافیایی، مدیریت ریسک و دسترسی نداشتن به نهاده های تولید. 9 عامل شناسایی شده درمجموع، 471/66% از واریانس متغیر تغییر کاربری اراضی کشاورزی را تبیین می کنند.
محدودیت ها: دسترسی به کشاورزان و کسب اطلاعات درراستای اهداف تحقیق، عمده ترین چالش تحقیق حاضر است.
راهکارهای عملی: با توجه به یافته ها، ارائه، اجرا و پشتیبانی برنامه ها و طرح های کاربردی - اقتصادی مانند یکپارچه سازی اراضی، صدور مجوز و استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی در مجاور بخش های تولیدی کشاورزی، توجه جدی به مبحث بیمة محصولات کشاورزی و غیره، می تواند درراستای ایجاد تعادل پایدار بین درآمد فعالان بخش کشاورزی و سایر بخش ها، تا حد زیادی انگیزة تغییر کاربری در میان کشاورزان را کم کند یا از بین ببرد.
اصالت و ارزش: شناسایی عواملی که در تسریع فرایند تغییر کاربری نقش دارند، بسیار ضروری است. تاکنون چنین تحقیقی در این منطقة استراتژیک انجام نشده است. نتایج حاصل می تواند راهگشای اتخاذ تصمیمات و اقدامات مسؤولین نهادهای محلی ازجمله جهاد کشاورزی و منابع طبیعی در سامان دهی و حل مسائل مربوط به اراضی کشاورزی گردد؛ به طوری که پیامدهای نهایی آن عاید کشاورزان گردد.
سنجش و ارزیابی پایداری مقصدهای گردشگری روستایی از دیدگاه اجتماعات محلی مطالعه موردی: دهستان درب گنبد- شهرستان کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری روستایی از بخش های مهم در فعالیت ها ی اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیست محیطی اجتماعات انسانی بشمار می رود که دارای تاثیرگذاریهای مثبت و منفی بر روی محیط زندگی انسانی بوده و به لحاظ تاثیرگذاری بر دستیابی به توسعه پایدار قابل ارزیابی است. بر این اساس هدف از این پژوهش بررسی سنجش سطح توسعه پایدار روستاهای مقصد گردشگری از دیدگاه اجتماعات محلی مطالعه در دهستان درب گنبد(شهرستان کوهدشت) می باشد. نوع تحقیق کاربری، روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی می باشد و برای گرد آوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی با بکارگیری پرسشنامه استفاده شده است. برای تجریه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی(t تک نمونه ای، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر) بهره گرفته شده است. جامعه آماری این تحقیق 3751نفر جمعیت در روستاها محاسبه شده است که با خطای 05/0 تعداد نمونه آن 154 پرسشنامه طراحی گردیده و بین مردم روستاها به صورت تصادفی توزیع گردد است. نتایج یافته های این پژوهش نشان داد که تغییرات صورت گرفته از دیدگاه پاسخگویان در سطح 05/0 معناداری بوده و براساس طیف لیکرت در همه مولفه ها بالاتر از حد مطلوبیت عددی مورد آزمون (3) ارزیابی شده است و رابطه مثبتی و معناداری بین ابعاد (اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی) ، وجود داشته است به طوری که آزمون های بکار گرفته شده نشان می دهد در مجموع، بیشترین اثرات در ابعاد اقتصادی و کمترین اثرات را در ابعاد زیست محیطی در مناطق روستاهای نمونه به دنبال داشته است. همچنین برای اولویت بندی روستاها با استفاده از مدل وایکور در منطقه به لحاظ سطح پایداری نیز نشان داد که روستایی درب گنبد با امتیاز (11/0)بیشترین رتبه و روستایی باغله سفلی(87/0) کمترین رتبه را به خود اختصاص داده-اند.
تحلیل توانمندی اقتصادی روستاییان و تعیین کننده های آن (مطالعه موردی: شالیکاران شهرستان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: باوجود تمایل فراوان محققان در سنجش و مطالعة توانمندی و سرمایه گذاری های فزاینده ای که درزمینة توانمندسازی جوامع انجام می شود، توسعة ابزارها و شاخص هایی برای اندازه گیری، نظارت بر فرایند توانمندسازی و ارزش یابی پیامدهای ناشی از آن، هنوز مراحل اولیة خود را طی می کند؛ براین اساس، هدف کلی از انجام پژوهش حاضر ارائة مدلی برای سنجش توانمندی (اقتصادی) شالیکاران شهرستان رشت و آزمون آن و نیز درک این موضوع است که توانمندی چگونه و در چه بستری اتفاق می افتد.
روش: داده های موردنیاز تحقیق ازطریق پرسشنامه ازمیان مردان شالیکارِ شهرستان رشت گردآوری شدند که 185 نفر از آن ها به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردیدند. گروه متخصصان روایی صوری و محتوایی پرسشنامه را تأیید کردند و اعتبار گویه های مختلف با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ بین 69/0 تا 88/0 محاسبه شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد ساختار فرصت ها دارای تأثیر مثبت و معنا داری بر توانمندی اقتصادی است. دسترسی به نهاده های تولید، بازارها و اعتبارات و نیز دسترسی به فرصت های یادگیری و مشارکت، دست یابی به پیامدهای مطلوب و توانمندی اقتصادی را بهبود می بخشد؛ اما فرصت های ایجادشده ازطریق سیاست ها و برنامه های دولت تأثیر معنا داری بر توانمندی ندارند. همچنین، منابعی شامل دارایی های اقتصادی، اجتماعی و انسانی تأثیر مستقیمی بر توانمندی اقتصادی دارند و نیز ازطریق ساختار فرصت ها، به صورت غیرمستقیم بر متغیر وابستة تحقیق تأثیر می گذارند.
راهکارهای عملی: به دلیل ضعف مالی کشاورزان پیشنهاد می شود برنامه هایی درزمینة بهبود توانایی بازاریابی کشاورزان و افزایش دسترسی آن ها به بازارها اجرا گردد. همچنین، فراهم کردن دسترسی به اعتبارات به ویژه برای کشاورزان خرده پا، ازطریق ایجاد و توسعة تعاونی ها و مؤسسه های اعتباری خرد که از تأمین وام های کوچک برای روستاییان فقیر و کم درآمد حمایت می کنند، بسیار توصیه می گردد. به دلیل سطح پایین مشارکت صاحبان نفع در برنامه های محلی، پیشنهاد می شود مشارکت آن ها در پروژه های توسعة کشاورزی که موفقیت و اثربخشی این برنامه ها را تضمین می نماید، بیشتر موردتوجه قرار گیرد.
اصالت و ارزش: در پژوهش حاضر با کاربرد مدل توانمندسازی بانک جهانی، بسترها و الزامات توانمندسازی افراد مطالعه شده است. در این چارچوب میزان توانمندی افراد به انتخاب های مؤثری بستگی دارد که افراد می توانند نسبت به گزینش آن ها اقدام نمایند. ظرفیت افراد برای گزینش انتخاب های مؤثر نیز تحت تأثیر دو مجموعه از عوامل شامل منابع و ساختار فرصت ها قرار می گیرد.
تحلیل عوامل مؤثر بر توزیع فضایی فقر در نواحی روستایی، با تأکید بر ویژگی های اقتصادی- اجتماعی مورد شناسی؛ دهستان محمود آباد، شهرستان شاهین دژ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاط روستاها از گذشته به عنوان اجتماعات اولیه، نقش اساسی در شکل گیری و شکوفایی تمدنها داشته اند و افول بسیاری از تمدنها نیز، به ویرانی روستاها و بی توجهی به آنها، به عنوان عناصر پایه تولید و رونق اقتصادی مربوط می شود. در حال حاضر یکی از از عوامل اصلی در افول و ناکارآمدی تولیدی و زیستی نقاط روستایی ، مسئله فقر می باشد. بنابراین مطالعه جهت شناخت عوامل فقر و ارائه راهکار برای حل آن از ضروریات است. در تحقیق حاضر به تحلیل عوامل مؤثر بر توزیع فضایی فقر در نواحی روستایی، با تأکید بر ویژگی های اقتصادی- اجتماعی پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش به صورت توصیفی- تحلیلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه) وجهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر، خانوارهای روستایی دهستان محمودآباد واقع در شهرستان شاهین دژ استان آذربایجان غربی می باشد. این دهستان در سرشماری سال 1390 دارای 26 روستای دارای سکنه و 8206 نفر جمعیت و 2154 خانوار است. با توجه به گستردگی منطقه مورد مطالعه و به منظور مطالعه دقیق 11 روستا، استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران انتخاب و بین طبقات جمعیتی مختلف دهستان از طریق روش نمونه گیری طبقه بندی، توزیع گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که عامل دارایی، تحصیلات و اعتبارات بانکی از مهمترین عوامل مؤثر بر توزیع فضایی فقر در محدوده مورد مطالعه بوده است.
تحلیل موانع صنعتی شدن دام پروری مطالعة موردی: شهرستان قلعه گنج، استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعتی شدن دام پروری ازطریق افزایش تولیدات روستایی، بهره وری، ایجاد فرصت های شغلی و ایجاد پیوند با دیگر بخش های اقتصادی، نقش بسیار مهمی در توسعة روستایی دارد. هدف پژوهش حاضر، تحلیل موانع صنعتی شدن دام پروری در مناطق روستایی شهرستان قلعه گنج بود. بدین منظور از روش پژوهشی پیمایش بهره گرفته شد. جامعة آماری پژوهش، دام دار ان مناطق روستایی شهرستان قلعه گنج بودند که جمعاً 810 نفر را شامل می شدند. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب، 266 نفر از سه دهستان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامة محقق ساخته بود. برای تعیین روایی پرسشنامه از دیدگاه ها و پیشنهادهای خبرگان دانشگاهی استفاده شد. به منظور تعیین پایایی آن نیز از هم سانی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد و آمارة ضریب آلفای کرونباخ برای بخش های مختلف پرسشنامه 532/0 تا 733/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل خوشه ای، ضریب پراکندگی و تی تست جفت استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دادند که از دیدگاه دام پروران، موانع سازمانی و ساختاری از مهم ترین موانع صنعتی شدن دام پروری در منطقة مطالعه شده بودند. افزون بر آن، نتایج بیانگر بالابودن سطح موانع و مشکلات برای صنعتی شدن دام پروری در شهرستان قلعه گنج بودند. دیگر یافته ها حاکی از آن بود که دهستان محمدآباد دارای موانع کمتری از سایر دهستان ها بود. ازسوی دیگر، دام دار ان نیمه صنعتی موانع را بالاتر از دام دار ان سنتی ارزیابی کردند.
ارزیابی عوامل مؤثر بر رضایتمندی روستاییان از مسکن روستایی (مطالعة موردی: منطقة اورامانات استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر ارزیابی سطح رضایت روستاییان منطقة اورامانات استان کرمانشاه و شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی آن ها از واحد مسکونی خود است.
روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد. 22279 خانوار روستایی ساکن در چهار شهرستان واقع در منطقة اورامانات استان کرمانشاه جامعة آماری این تحقیق را تشکیل می دهند. ازاین میان، 280 خانوار به روش نمونه گیری طبقه ای و با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونة آماری انتخاب گردید. ابزار تحقیق پرسشنامه ای بود که اعضای هیأت علمی دانشگاه و کارشناسان بنیاد مسکن روایی صوری آن را تأیید کردند و پایایی آن با انجام پیش آزمون و محاسبة ضریب آلفای کرونباخ (84/0) تأیید شده است.
یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل های آماری در نرم افزار SPSS نشان می دهد که رضایتمندی افراد موردمطالعه از مسکن خود پایین تر از حد متوسط می باشد. همچنین، نتایج تحلیل واریانس نشان داد رضایتمندی روستاییان منطقة موردمطالعه از واحد مسکونی خود درمورد چهار شاخص رفاهی، بهداشتی، کالبدی و تأسیسات، در همة شهرستان های منطقة اورامانات در سطح 99% اطمینان معنا دار است. نتایج تست دانکن نشان داد شهرستان جوانرود به لحاظ سطح رضایتمندی روستاییان از واحد مسکونی ای که در آن زندگی می کنند، در پایین ترین سطح رضایت قرار دارد.
محدودیت ها: بالابودن هزینة تکمیل پرسشنامه ها، با توجه به گستردگی محدودة موردمطالعه، از اصلی ترین چالش های پیش روی محققان در پژوهش حاضر بود.
تحلیل اثرات مرحلة اول طرح هدفمندی یارانه ها بر خانوارهای روستایی (مطالعة موردی: شهرستان بینالود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: درحال حاضر، بخش عمده ای از فقرا و محرومان در نواحی روستایی کشور زندگی می کنند. درراستای تحقق عدالت اجتماعی، در پاییز سال 1389 طرح هدفمندی یارانه ها با هدف توزیع برابر درآمدهای حاصل از نفت بین خانوارها در کشور اجرا شد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات اجرای مرحلة اول طرح هدفمندی یارانه ها بر خانوارهای روستایی، در چند عامل کلی انجام شده است.
روش: با توجه به موضوع تحقیق و اهداف موردنظر، روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات موردنیاز با استفاده از روش های میدانی و اسنادی گردآوری شده اند. واحد تحلیل خانوارهای روستایی هستند و پرسشنامه شامل مقولاتی است که اثرات پرداخت یارانة نقدی را بر خانوارهای روستایی در 29 متغیر بررسی می کند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با روش تحلیل عاملی انجام شده است.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد در تحلیل عاملی از ترکیب ۲۹ متغیر اولیه، 9 عامل شناسایی شده اند که 67/72% از واریانس اثرات طرح هدفمندی یارانه ها ر ا تفسیر می-کنند. ازبین 9 عامل شناسایی شده، اولین و مهم ترین عامل «اثرات اقتصادی» است که حدود 50% از کل عامل ها را تبیین می نماید.
راهکارهای عملی: درصورتی که یارانه به گروه های هدف (فقرا و اقشار آسیب پذیر) برسد، اهداف دولت از پرداخت یارانه که همان تأمین رفاه، امنیت و عدالت اجتماعی است، تقویت می شود؛ بنابراین، جهت گیری تدریجی دولت به سمت افزایش سهم دهک های درآمدی پایین پیشنهاد می گردد.
اصالت و ارزش: درحال حاضر، قانون هدفمندی یارانه ها و چگونگی اجرای آن یکی از چالش برانگیزترین موضوعات اقتصاد ایران است که طبعاً آثار و پیامدهای زیادی در فضاهای متنوع جغرافیایی دارد. موضوع مقالة حاضر مقوله ای است که پیش از این کمتر به آن پرداخته شده است.
نقش سرمایه اجتماعی بر توسعه روستایی دهستان چهاردانگه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش سرمایه اجتماعی بر توسعه نواحی روستایی هدف اصلی این تحقیق بوده است. منطقه مورد مطالعه تحقیق دهستان چهاردانگه جزء استان البرز و از توابع شهرستان ساوجبلاغ بوده است. جامعه نمونه از طریق مدل کوکران و برابر 38 خانوار معین شده است. داده های مورد نیاز تحقیق بر اساس مطالعه میدانی و برخی اسناد جمع آوری شده است. برای تعیین پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ (75/0) و برای تعیین روایی از نظرات کارشناسان استفاده گردیده است. داده های جمع آوری شده از طریق آزمون های آماری نظیر آزمون تی، رگرسیون و مدل شبکه عصبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رابطه معناداری بین سطح سرمایه اجتماعی و توسعه روستایی وجود دارد که در آن مولفه های مشارکت، آگاهی و اعتماد عوامل تعیین کننده هستند. نتایج مدل شبکه عصبی نشان دهنده این است که متغیرهای مشارکت، اعتماد و آگاهی بیشترین تاثیر را در روند توسعه دارند، در حالی که نقش انسجام اجتماعی و شبکه اجتماعی محدودتر می باشد
تحلیلی بر شاخص های پایداری مسکن در مناطق روستایی (مطالعه موردی: دهستان سیلاخور شرقی- شهرستان ازنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدوین یک برنامه در بخش مسکن پایدار روستایی نیازمند شناسایی و تجزیه و تحلیل ابعاد و اجزای مختلف مسکن پایدار است و شاخص های مسکن پایدار به عنوان یک برنامه و ابزاری ضروری برای بیان پایداری ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی مسکن پایدار از جایگاه ویژه ای در امر برنامه ریزی مسکن روستایی برخوردار هستند. از اینرو هدف پژوهش حاضر تحلیل و ارزیابی شاخص های پایداری مسکن روستایی می باشد که به صورت مطالعه موردی در دهستان سیلاخور شرقی شهرستان ازنا صورت گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و پیمایشی بوده که با رویکرد ترکیبی انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق سرپرستان خانوارهای واحدهای مسکونی دهستان سیلاخور شرقی می باشد که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم 310 نفر از بین آنها به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب گردیده و با ابزار پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفته اند. ضریب آلفای کرونباخ به منظور تشخیص پایایی پرسشنامه ها محاسبه گردیده است که در این پژوهش برای سه بخش پرسشنامه (ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی) به ترتیب 86/0، 78/0 و 89/0 درصد به دست آمده است که حاکی از مناسب بودن ابزار پژوهش بوده است. نتایج حاصل از طریق تجزیه و تحلیل های آماری در نرم افزار SPSS نشان می دهد که 40 درصد از شاخص های بررسی شده در شرایط پایدار، 25 درصد در شرایط تاحدی پایدار و 35 درصد در شرایط ناپایدار قرار دارند که جا دارد در راستای بهره مندی از مسکن سالم و پایدار برنامه ریزی هایی در راستای ارتقای شاخص های ناپایدار که اغلب نیز در بعد اقتصادی قرار گرفته اند صورت گیرد.
نقش نهاد خیریه ای کمیتة امداد در بهبود کیفیت فیزیکی مسکن مددجویان زیر پوشش روستایی (نمونة موردی: بخش کندوان، شهرستان میانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یکی از پدیده های واقعی، از نخستین مسائلی است که بشر همواره با آن دست به گریبان بوده و همواره برای دگرگونی و یافتن پاسخی مناسب، معقول و اندیشیده برای آن تلاش کرده است؛ بنابراین، مسکن یک نیاز است، اما نه هر مسکنی. آنچه ایده آل آدمی است، دسترسی به مسکنی با کیفیت مناسب است. حدود نیمی از جمعیت جهان فقیرند و تقریباً 600 تا 800 میلیون نفر در خانه های غیر استاندارد زندگی می کنند؛ زیرا محل سکونت آن ها بدون امنیت و زیرساخت های لازم و تسهیلات آب و برق و فاضلاب است و نیز در معرض مخاطره های متعدد قرار دارد. در سال های پایانی قرن ۲۰، راهکارهای عمده ای با هدف رفع این مشکل مطرح شد که یکی از این راهکارها، اقدام سازمان ها یا بنیادهای خیریه (NGO) در جهان است که نمونة بارز آن در ایران، کمیتة امداد امام خمینی (ره) است. هدف این پژوهش، واکاوی نقش نهاد خیریه ای کمیتة امداد در بهبود وضعیت فیزیکی خانه های روستاهای ایران است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و پیمایشی، با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از نرم افزار spss انجام شده است. به همین منظور، در این مقاله سعی شده است تا اقدام های این نهاد و تأثیر آن در بهبود کیفیت فیزیکی مسکن مددجویان روستایی در بخش کندوان شهرستان میانه، بررسی، تحلیل و ارزیابی شود. به همین سبب، متغیرهای وضعیت فیزیکی مسکن مددجویان، با استفاده از آزمون ویلکاکسون در دورة قبل و بعد از حمایت کمیتة امداد، در ۳۷ روستای بخش کندوان، در قالب سه دهستان و ۱۶۰ خانوار بررسی شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که امدادرسانی های کمیتة امداد در تمامی متغیرهای وضعیت فیزیکی مسکن، به تغییرهای معنادار در نزد مددجویان زیر پوشش منجر شده است.
سنجش و تحلیل کیفیت زندگی خانوارهای روستایی با تأکید بر متغیرهای جمعیت شناختی مطالعه موردی: خانوارهای روستایی شهرستان عجب شیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی مطلوب از دیرباز آرزوی بشر بوده است. در گذشته، این آرزو به بهبود وضعیت های ظاهری افراد از قبیل میزان درآمد، تحصیلات، سلامت جسم و مسکن محدود بود، ولی اکنون به طیف های وسیعی ازجمله متغیرهای کیفی و ذهنی توجه می شود. در این بین ارتقای کیفیت زندگی فردی و اجتماعی در سکونتگاه های روستایی از دیرباز مورد توجه برنامه ریزان بوده، اما در دهه های اخیر و با اولویت یافتن هدف اجتماعی توسعه و تدوین آنها در قالب برنامه های توسعه، به تدریج نگرش انسانی و جامعه شناختی درباره کیفیت زندگی در نوشتارهای توسعه و برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های کلان کشورهای پیشرفته راه یافته استهدف اصلی مقالة حاضر سنجش کیفیت زندگی خانوارهای روستایی و تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی بر آن است. برای بررسی موضوع تحقیق، دو پرسش اصلی مطرح شد: «کیفیت زندگی خانوارهای روستایی چگونه است؟» و «متغیرهای جمعیت شناختی چه تأثیری بر آن دارند؟». تعداد 430 خانوار از 43 روستای شهرستان عجب شیر به صورت نمونه گیری احتمالی طبقه ای انتخاب شدند و با توزیع پرسشنامه بین آنها، کیفیت زندگی با 4 بعد و 7 مؤلفه ارزیابی شد. نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای کیفیت زندگی، امنیت و سلامت، محیط زیرساخت ها و کیفیت محیطی بالاتر از حد متوسط، و متغیرهای کیفیت محیط مسکونی، کیفیت اوقات فراغت، و کیفیت اشتغال و درآمد پایین تر از حد متوسط قرار د ارند. ترکیب های دومتغیری سن-تحصیلات و سن-شغل بر میانگین کیفیت زندگی خانوارها تفاوت معناداری نشان نداد، اما ترکیب تحصیلات-شغل بر میانگین کیفیت زندگی خانوارهای روستایی تفاوت معنا داری داشت. ایجاد مراکز آموزشی-فرهنگی، بهداشتی-درمانی، فرصت های شغلی پایدار غیرکشاورزی و استفاده از مصالح مقاوم و بادوام در ساخت وساز واحدهای مسکونی می تواند در ارتقای کیفیت زندگی روستاییان ناحیه مؤثر باشد.
بررسی چالشها ،فرصتها و راه کارهای توسعه گردشگری روستایی(مورد مطالعه روستاهای بیاضه ،گرمه و مصرشهرستان خوروبیابانک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری روستایی یکی از شاخصهای صنعت گردشگری است که با توجه به ظرفیت های طبیعی و فرهنگی موجود درروستاها می تواند نقش مهمی در تجدید حیات روستاها ،ایجاد اشتغال و درآمد برای روستائیان ،حفاظت از میراث طبیعی و فرهنگی و تاریخی ودر نهایت توسعه ی کپارچه وپایدارروستا داشته باشد. تغییرات سریع در نواحی روستایی و نیاز روستاها به فرصت های شغلی از یک طرف و توجه به گردشگری به عنوان یک عنصر کلیدی در توسعه و احیای نواحی روستایی از طرف دیگر نیاز به درک اساسی گردشگری روستایی را بیشتر کرده است. بدین منظور در این مقاله بااستفاده ازمدل SWOT به بررسی نقاط قوت ، ضعف، فرصتها و تهدیدهای گردشگری روستایی در روستاهای خوروبیابانک پرداخته ،همچنین با استفاده از مدل TCI فصول مناسب گردشگری در این روستاها مشخص شده است . نتایج حاصل مشخص می کند که وجود منابع جذاب طبیعی و فرهنگی ،قرار گیری روستاها این ناحیه در کنار کویر و مسیر پرتردد مسافران مشهد در نزدیکی خور و بیابانک به ترتیب با امتیاز وزنی 32/ ،28/ و 18/ به عنوان مهمترین نقاط قوت ،کمبود امکانات و تسهیلات اقامتی ،تخریب آثار فرهنگی و طبیعی منطقه و مهاجرت از این روستا به ترتیب با امتیاز وزنی 28/،24/ و 20/ به عنوان مهمترین نقاط ضعف ،همچنین جایگاه توریستی اصفهان با امتیاز وزنی 40/ ،قرار گیری شهرستان خور و بیابانک در مسیرپرتردد اصفهان-یزد-مشهد با امتیاز وزنی 24/و جایگاه جغرافیایی خور وبیاباتک با امتیاز وزنی 20/ مهمترین فرصتها و تشدید فاصله اقتصادی بین اصفهان و سایر شهرستانها ی استان با امتیاز وزنی20/ ، مهاجرت از روستاها ی خور به طرف اصفهان با امتیاز وزنی 18/ و کمبود اعتبارات کافی برای توسعه گردشگری در این منطقه با امتیاز 16/ مهمترین تهدیدها محسوب می شود. همچنین فصول بهار و پاییز بهترین فصول گردشگری در این شهرستان است
تحلیل فضایی خشک سالی اقلیمی و اثرات آن بر الگوی فضایی مکان گزینی سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی روستاهای استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از داده های بارش 22 ایستگاه سینوپتیک و باران سنجی طی سال های )1998-2010) اقدام به پهنه بندی خشک سالی با استفاده از روش های زمین آمار گردید و همچنین جهت تحلیل فضایی خشک سالی از شاخص های خود همبستگی فضایی استفاده گردید و اثرات آن بر الگوی فضایی مکان گزینی سکونتگاه های روستایی استان مازندران پرداخته شد. نتایج تحقیق بهترین مدل را اسپیلاین کاملاً منظم با ضریب تعیین 75/0 معرفی می نماید. همچنین نتایج حاصل ازکاربردشاخص موران درخصوص توزیع فضایی خشک سالی، این ضریب مثبت و برابر 99/0 است که نشانگر خوشه ای بودن توزیع فضایی خشک سالی است. با توجه به اینکه شاخص موران نمی تواند به شناسایی انواع گوناگونی از طبقه بندی الگوهای فضایی بپردازد با استفاده تحلیل آماره عمومی G این نقیصه پوشش داده شد. نتایج تحلیل آماره عمومی G نشان می دهد مناطق با خشک سالی بیشتر در کنار هم دیگر قرارگرفته و از روند خوشه ای با تمرکز بالای خشک سالی برخوردار است. سپس مساحت هر خوشه و مکان گزینی روستاها مورد واکاوی قرار گرفت. محاسبات نشان می دهد خوشه های خیلی گرم حدود 21/35 درصد از مساحت استان و 753 روستا را در خود جای داده است. این درحالی است خوشه کمی سرد تا کمی گرم 17/37 درصد از مساحت استان و 1245 روستا را در برمی گیرد، نتایج همبستگی نشان می دهد که بین خوشه ها و تعداد روستاها در سطح اطمینان 99/0 درصد با سطح خطای 004/0 یک رابطه مستقیم وجود دارد.
کارکرد تلفیقی دانش بومی و نوین و نقش آن در توسعة روستایی (مطالعة موردی: نواحی روستایی شهرستان بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: موفق نبودن برنامه های توسعه در دهه های 1370 و 1380، بروز خشکسالی های مداوم، آسیب پذیری اقتصاد روستایی و درپی آن، کمبود فرصت های شغلی، روند روبه افزایش مهاجرت جوانان و بسیاری از موارد دیگر، نواحی روستایی را به چالش کشانده است؛ ازاین رو، شناخت دانش بومی، امکانات و محدودیت های نواحی روستایی، ضرورتی انکارناپذیر می باشد. ازآنجایی که دانش بومی برخاسته از شرایط محیطی هر ناحیه است و روش های مناسبی را برای مدیریت محیط ارائه می دهد، تلفیق آن با دانش نوین، شیوه های نوینی درراستای دست یابی به توسعة پایدار فراهم می سازد. هدف از انجام این پژوهش، معرفی الگوی نوینی در توسعة روستایی برپایة دانش بومی است.
روش: این تحقیق ازلحاظ هدف، کاربردی و ازحیث روش، توصیفی- تحلیلی و رویکرد آن پیمایشی می باشد. داده های موردنیاز از مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده اند. جامعة آماری، نواحی روستایی شهرستان بیرجند است که 33 روستا از روستاهای دارای بالای 20 خانوار و ازاین میان، 381 خانوار به روش کوکران انتخاب شده اند. برای سنجش فرضیه های تحقیق، از آزمون های تحلیل واریانس فیشر و کروسکال والیس به کمک نرم افزار SPSS، استفاده شده است.
یافته ها: نتایج حاصل از یافته های تحقیق مبنی بر کارکرد شیوه های تلفیقی دانش بومی و نوین، با توجه به مقدار بالای آزمون فیشر و نیز میانگین آزمون کروسکال والیس، حاکی از اثرگذاری زیاد آن در میزان راندمان تولید، افزایش درآمد و نیز افزایش تمایل به ماندن در روستا و کاهش مهاجرت است؛ به این-ترتیب، دانش بومی در تلفیق با دانش نوین، قادر است به طور نسبی شرایط را برای دست یابی به توسعة پایدار فراهم سازد.
محدودیت ها/راهبردها: دشواری در گردآوری دانش بومی روستاییان و خودباورنبودن روستاییان دراین زمینه، ازجمله چالش های پژوهش حاضر هستند.
راهکارهای عملی: برای احیا و توسعة نواحی روستایی، ایجاد بانک اطلاعات دانش بومی، به کارگیری تکنولوژی مناسب و طرح های مشارکتی پیشنهاد شده است.
اصالت و ارزش: با بیان کارکردهای تلفیقی دانش بومی و نوین و ضرورت شناخت تکنولوژی متناسب با ویژگی های طبیعی- اجتماعی منطقه، می توان گام مهمی درراستای توسعة روستایی برداشت.
بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر تخلفات ساختمانی در شهرهای کوچک (نمونه موردی: شهر بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر امروز برآیند نیروهای اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و سیاسی مختلفی است که در فیزیک و هندسه آن بروز و ظهور کالبدی یافته و هر کدام از این نیروها از طریق کُنشگران خود یعنی شهروندان به گونه ای کالبد شهر را تحت تأثیر قرار می دهند؛ پاره ای قانونمند و باضابطه و عده ای فراقانون و بی ضابطه. در این میان مدیریت شهری در راستای اداره بهینه و پایدار شهر بر اساس برنامه های توسعه با چالش های متعددی روبه روست. یکی از چالش های عمده، تخلفاتی است که در حوزه ساخت وساز رایج است و تأثیر شایان توجهی بر پیکره شهر بر جای می گذارد. این تخلفات تحت تأثیر عملکرد و نفوذ نیروهای پیش گفته در حوزه های مختلف متفاوت و متنوع است. این تحقیق با هدف پی بردن به ماهیت این تخلفات و نیز بررسی راهکارهای مدیریتی آن در شهر بابلسر، به عنوان یکی از شهرهای کوچک و ساحلی کشور، پایه ریزی شده است تا ضمن تحلیل روند این تخلفات و بازشناسی علل و عوامل مؤثر بر آن، شناخت بهتری از وضع موجود حاصل گردد و بستری مناسب برای برنامه ریزی های آتی و مدیریت بهینه شهری فراهم آید. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از نرم افزارهای GIS است. برای دستیابی به این هدف ابتدا شهر بابلسر به چهار حوزه تقسیم بندی گردید و همه اطلاعات تخلفات ساختمانی بر اساس حوزه بندی استخراج و جدول ها و نقشه های مورد نیاز تهیه و تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که بیشتر تخلفات ساختمانی در شهر بابلسر مربوط به واحدهای مسکونی است. مؤثرترین عوامل در بروز تخلفات ساختمانی نقص در قوانین ساختمانی، نبود قوانین بومی، ناهماهنگی مدیریت های مختلف شهری، کمبود تسهیلات برای اقشار کم درآمد، نبود نظارت شبانه روزی در بحث تخلفات ساختمانی و نقصان حمایت های قضایی است.
توسعة گردشگری زمستانی در مقاصد روستایی (مطالعة موردی: روستا های حاشیة پیست اسکی شمشک شمال تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود جاذبه های گردشگری، یکی از مهم ترین دلایل مسافرت مردم به مقصدی خاص است. جاذبه ها به عنوان عامل کشش، با توجه به ویژگی های خاص و جذابیت هایی که دارند، می توانند گردشگران را از نقاط و سرزمین های دور جذب کنند. در این میان روستا ها جاذبه های گردشگری فراوان دارند و همواره گردشگران زیادی را به سوی خود جذب می کنند؛ بنابراین، توسعة پایدار گردشگری روستایی و مدیریت خردمندانة آن نیازمند برنامه ریزی است. در این میان، ایران با وجود جاذبه های فراوان فرهنگی، تاریخی و طبیعی هنوز نتوانسته است جایگاه خود را به عنوان یک کشور پذیرندة گردشگر در بازار جهانی صنعت گردشگری بیابد، از این رو سهم ناچیزی از درآمدهای این صنعت، نصیب کشور شده است. این مسئله، در زمینة گردشگری داخلی و به ویژه گردشگری روستایی نیز صدق می کند. سؤال کلیدی تحقیق آن است که راهبرد های مناسب برای توسعة گردشگری زمستانی در مناطق روستایی حاشیة پیست اسکی شمشک چیست؟ به این منظور، مقالة حاضر با استفاده از روش پیمایشی و مطالعه های میدانی در سطح کارشناسان و خبرگان با مدل SWOT به ارائة راهبرد کانونی برای توسعة گردشگری زمستانی در مناطق روستایی پرداخته است. قلمرو زمانی تحقیق، زمستان 1389 و آذر تا بهمن 1390 است. روایی پرسشنامه با استفاده از پانل متخصصان گردشگری و اساتید دانشگاهی تأیید شد و برای سنجش پایایی، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب به دست آمده 72 درصد است. نتایج، نشان دهندة این است که راهبردهای توسعة گردشگری زمستانی در روستا های منطقة حاشیة پیست اسکی شمشک در وضع موجود، جهت گیری به سوی راهبرد رقابتی است که در قالب 8 راهبرد فرعی، قابل پیگیری و عملیاتی سازی است، اما برای دستیابی به جایگاه مطلوب، در توسعة گردشگری زمستانی، با محوریت مشارکت روستا های حاشیة پیست اسکی شمشک نیاز به اتخاذ راهبرد جهشی تهاجمی است.
بررسی و تحلیل عملکرد مدیران نوین روستایی در توسعه روستایی (مطالعه موردی: منطقه اورامانات استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیران روستایی یکی از ارکان مهم و اساسی توسعه روستایی به شمار می روند که در ادوار مختلف تاریخ با وظایف و عناوین متفاوتی نظیر دهبان، کدخدا و ... اداره امور روستایی را بر عهده داشته اند. در حال حاضر مدیریت روستاهای کشور برعهده دو نهاد شورای اسلامی و دهیاری می باشد. در این میان دهیاری ها به عنوان بازوی اجرایی و عامل اصلی توسعه روستایی محسوب می-شوند. بررسی و سنجش عملکرد مدیران روستایی در توسعه موضوعی است که پژوهش حاضر در پی تبیین آن می باشد. جامعه آماری پژوهش را 15575 خانوار که در روستای دارای دهیاری منطقه اورامانات تشکیل می دهد که با استفاده از فرمول کوکران (07/0 = d ؛ 5/0 = p&q)، 193 خانوار به عنوان جامعه نمونه برای پاسخگویی به سئوال های پرسشنامه (با ضریب آلفای کرونباخ 84/0) تعیین گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده گردید. یافته های حاصل از فرمول شاخص عملکرد کل (TPI) و آزمون t تک نمونه ای نشان داد مدیران نوین روستایی (دهیاری ها) در توسعه ی پایدار روستاهای منطقه اورامانات عملکرد نسبتاً ضعیفی داشته اند. همچنین، عملکرد مدیریت نوین روستایی در بین ابعاد مورد بررسی (اجتماعی، فرهنگی، زیست-محیطی، اقتصادی، کشاورزی و سیاسی) به جزء بعد اجتماعی با میانگین 06/3، عملکرد مطلوبی نداشته اند. نهایتاً اینکه نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد متغیرهای همفکری با شورای اسلامی، توان کافی مدیریت در حل مشکلات مردم، آگاهی از قواعد و قوانین، رضایت دهیار از شغل خود و مشورت با مردم، 1/60 درصد از واریانس متغیر وابسته (عملکرد مدیریت نوین روستایی در توسعه پایدار روستایی) را تبیین می کنند.
مکان یابی مراکز بهینه توسعه سکونتگاه های روستایی در شهرستان قائم شهر (مطالعه موردی: دهستان کوهساران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که یکی از مشکلات اساسی موجود بر سر راه توسعه پایدار روستایی گسیختگی سازمان فضایی و فقدان سلسله مراتبی مناسب مبتنی بر رابطه تعاملی میان سکونتگاه ها شناخته شده است. در این پژوهش سعی شده است تا با مکان یابی مراکز برتر روستایی و طراحی سلسله مراتب مناسب سکونتگاهی و ایجاد یک انسجام و رابطه منطقی بین این مراکز بتوان روستاهای مرکز را جهت خدمات رسانی مناسب به روستاهای پیرامونی و تابعه شناسایی نمود. برای نیل به این هدف از روش های شاخص مرکزیت، روش فواصل و روش ماتریس ارتباط مستقیم در محیط (GIS) استفاده شده است. با توجه به معیارو ضابطه ها برای این مراکز پس از بررسی مبانی نظری مرتبط با این موضوع و گردآوری داده های مؤثر این روش ها انتخاب شدند، سپس با اذعان تهیه شده، وضعیت موجود و در حال حاضر مراکز بهینه روستایی مورد ارزیابی قرار گرفت و علاوه بر مراکز موجود، مراکز دیگری هم پیشنهاد گردید. نتایج تحقیق نشان داد که با مکانیابی مراکز بهینه روستایی و طراحی الگوی سلسله مراتبی در دهستان کوهساران دو روستای «کوتنا» و «ریکنده» دارای بهترین شرایط برای ارائه خدمات به روستاهای پراکنده در سطح دهستان می باشند. از این رو این دو روستا بعنوان مرکز اصلی ارائه دهنده خدمات به روستاهای زیر مجموعه خود توصیه می گردد تا با تجهیز و توسعه خدمات و امکانات مورد نیاز اهالی روستاهای فوق و در سطح بالاتر کل دهستان، موجب توسعه مناطق روستایی ناحیه گردد.
سنجش و اولویت بندی مناطق روستایی بر حسب سطوح رفاه اجتماعی؛ مطالعه موردی: شهرستان پارس آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفاه اجتماعی مردم و مکان های روستایی به عوامل زیادی از جمله اشتغال، درآمد مناسب، دسترسی به خدماتی مانند آموزش و بهداشت، سلامت، محیط طبیعی، امنیت، و انجمن های قوی وابسته است و رفاه اجتماعی روستایی در برگیرنده یک سری از تدابیر و پشتیبانی های اجتماعی می باشد که با تکیه بر مشارکت افراد روستایی و نهادهای دولتی و غیر دولتی درگیر در مناطق روستایی برای پیشبرد برنامه های توسعه روستایی جهت ارضای نیازهای روستاییان ساکن در مناطق روستایی و حفظ شان و کرامت انسانی آنها صورت می گیرد. هدف این مقاله سنجش و اولویت بندی مناطق روستایی بر حسب سطوح رفاه اجتماعی با استفاده از تاپسیس فازی در شهرستان پارس آباد می باشد. روش کار به صورت میدانی بوده و اطلاعات از طریق پرسش نامه از 196 نفر از روستاییان شهرستان پارس آباد جمع آوری گردیده است. ابزار تحقیق پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی صوری آن با کسب نظرات صاحب نظران در دانشگاه و کارشناسان اجرایی مربوطه به دست آمد. آزمون مقدماتی نیز برای بدست آوردن پایایی ابزار پژوهش انجام گرفت و ضرایب آلفای کرونباخ (α) برای بخش های مختلف پرسش نامه بین 84/0 الی 97/0 محاسبه شد. و داده های بدست آمده با استفاده از تکنیک تاپسیس فازی مورد تحلیل قرار گرفتند. در نهایت، نتایج مدل تاپسیس فازی بر اساس وزن های محاسبه شده نشان داد که در بین دهستان های مناطق روستایی شهرستان پارس آباد؛ دهستان تازه کند و ساوالان از حیث رفاه اجتماعی در رده اول و دوم و قشلاق غربی در رده آخر قرار دارد. در نهایت، بر اساس نتایج پژوهش پیشنهادات کاربردی ارائه شده است.
تدوین الگوی برنامه ریزی راهبردی توسعه اکو توریسم تالابی در راستای سلامت اکوسیستم تالاب و پایداری جوامع روستایی، مورد محدوده تالابهای میانکاله و لَپوی زاغْمَرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالابهای میانکاله و لپوی زاغمرز با جاذبههای متنوع اکولوژیکی شرایط توسعه اکو توریسم تالابی را با تدوین راهبردهای مناسب دارا هستند. مسأله مهم در توسعه اکو توریسم تالابی، طراحی الگوی راهبردی و توسعه شاخصهای مناسب است تا ضمن بهرهبرداری از جاذبه های طبیعی سلامت اکوسیستم و پایداری جوامع محلی را ممکن سازد. هدف پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و شیوه میدانی (پرسشنامه) سنجش ظرفیت اکو توریسم تالابی در روستاهای مورد مطالعه و طراحی راهبردهای توسعه اکو توریسم تالابی بر اساس شاخصهای مؤثر در توسعه اکو توریسم تالابی میباشد. در ابتدا الگوی نظری مطلوب و شاخصهای مهم توسعه اکو توریسم تالابی تدوین شد، سپس در راستای الگو به بررسی ظرفیت اکو توریستی تالاب های میانکاله و لپوی زاغمرز و روستاهای دهستان میانکاله و ارائه راهبردهای مطلوب توسعه اکو توریسم تالابی در منطقه پرداخته شد. چارچوب پیشنهادی بر حسب سه محور «حفاظت تالاب»، «آموزش» و «توانمندسازی روستا» است که در منطقه از دیدگاه سه گروه خبرگان، مسئولین و روستاییان 11 روستای دهستان میانکاله آزمون شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون آماری t تک نمونهای و برای ارائه راهبردها از روش سوات و ماتریس QSPM استفاده شد. یافتهها نشان میدهد ظرفیت اکو توریستی تالابها بالا بوده و در روستاهای مورد مطالعه نیز ظرفیت اکو توریستی بر اساس طیف لیکرت در اکثر شاخصهای مورد سنجش بالاتر از حد مطلوب عددی مورد آزمون (عدد 3) ارزیابی شده است و در سطح آلفا 0.05. نیز معنادار بوده است. همچنین با ارزیابی محیط درونی تعداد 17 نقطه قوت و 15 ضعف و با مطالعه محیط بیرون تعداد 16 فرصت و 13 تهدید شناسایی شد. تحلیل کمی نشان می دهد توسعه اکو توریسم تالابی در منطقه منوط به اتخاذ راهبردهای بازنگری میباشد..