فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۲٬۴۶۶ مورد.
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
310 - 327
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی تحلیلی شناسه های حرارتی مصالح مصرف شده در جداره های خارجی خانه های بومی واقع در مناطق روستایی اقلیم کوهپایه ای استان مازندران است. لذا نمونه هایی به روش نمونه گیری تصادفی ساده در پهنه موردمطالعه تعیین و جزییات 30 نمونه از جداره های خارجی خانه های بومی با قدمت 60 تا 80 سال و با مساحت زیربنای 40 تا 60 مترمربع در روستاهای محدوده پژوهش برداشت شده است. در ادامه مشخصات مصالح مصرفی در جداره های متداول را بر اساس استاندارد طراحی محیطی (CIBSE) و اطلاعات مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن استخراج کرده و شناسه های حرارتی هشت گانه هرکدام از جداره ها بر اساس لایه های مصرفی آن ها با استفاده از برنامه طراحی شده در محیط نرم افزار EXCEL محاسبه گردید. همچنین تمامی انواع جداره ها بر پایه هرکدام از شناسه های حرارتی هشت گانه در قالب نمودارهای میله ای مقایسه و درنهایت با توجه به اولویت بندی میزان اهمیت هرکدام از شناسه های حرارتی، قیاس جداره ها بر اساس کم ترین و بیش ترین میزان اتلاف انرژی حرارتی انجام شد. به عنوان نتیجه از میان انواع جداره های موجود، جداره خشت خام ازنظر گرمای ویژه حجمی، ضریب کاهش و زمان تأخیر، کارایی بالایی داشته و در موارد دیگر کارایی متوسطی را از خود نشان داده و درمجموع مناسب ترین نوع جداره از منظر موضوع این پژوهش (شناسه های حرارتی هشت گانه) است.
تحلیل عوامل مؤثر بر تغییر منظر کالبدی روستاهای حاشیه کلان شهرها (موردمطالعه: روستاهای حاشیه شمالی کلان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
684 - 697
حوزههای تخصصی:
بررسی و مطالعه روستاها و تحولات کالبدی و بصری آن ها نمایانگر دخالت عوامل مختلفی است که گاه در حیطه اختیار روستائیان و گاه خارج از آن است. این عوامل از جهات مختلف روستاها را هدف قرار می دهند که منظر و تغییر آن یکی از این ابعاد است. هدف پژوهش حاضر شناسایی مهم ترین عوامل مؤثر بر تغییر منظر کالبدی روستاهای حاشیه کلان شهر مشهد است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری تحقیق را 13 روستای واقع در 5 کیلومتری حاشیه شمالی شهر مشهد تشکیل می دهند که از طریق نرم افزار GIS تعیین شده اند و مبنای مطالعه و تعیین حجم نمونه قرار گرفتند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته ای است که شامل دو گروه عوامل درونی و بیرونی به عنوان متغیر مستقل تحقیق و شاخص های متغیر منظر به عنوان متغیر وابسته است. نتایج تحلیل داده های حاصل از تکمیل پرسشنامه در بین 228 نفر از ساکنین روستاهای موردمطالعه بیانگر این است که تغییر منظر و چشم انداز کالبدی در اغلب روستاهای موردمطالعه بالاتر از حد متوسط رخ داده است و بیشترین تغییرات منظر در شاخص تغییر کاربری اراضی روستایی صورت گرفته است. با توجه به نتایج همبستگی پیرسون مشخص شد بین تغییر عوامل درونی و بیرونی با تغییر منظر روستاها به ترتیب 482/0 و 551/۰ رابطه معنی دار و مستقیم وجود دارد. نتایج مدل ساختاری نشان داد که متغیر نیروهای ملی و فراملی از بعد بیرونی با ضریب 312/0 بیشترین تأثیر را بر تغییر منظر و چشم انداز کالبدی دارد.
تأثیر اعتبارات بانک کشاورزی بر کیفیت زندگی روستاییان شهرستان زنجان؛ یک تحلیل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
614 - 633
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی در ارتباط تنگاتنگی با مباحث اقتصادی بوده و این موضوع در مناطق کم برخوردار مانند مناطق روستایی اهمیت بیشتری دارد. ازاین رو، هدف کلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر اعتبارات بانک کشاورزی بر کیفیت زندگی روستاییان شهرستان زنجان بود. نمونه آماری پژوهش شامل 29 تن از دریافت کنندگان اعتبارات بانک کشاورزی بودند که به روش ارجاع زنجیره ای تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. پژوهش حاضر ازنظر روش از نوع پژوهش های کیفی است و برای تحلیل محتوای مصاحبه ها از روش ترکیبی تحلیل روایت و اسنادی استفاده شده است. ابزار تجزیه وتحلیل داده ها، تحلیل تماتیک با استفاده از شبکه مضامین و تحلیل مقایسه ای بود. روایی درونی ابزار پژوهش از راه اعتباریابی توسط اعضا و فرایند مثلث سازی؛ و روایی خارجی از راه تکنیک حداکثر تنوع در انتخاب نمونه ها تأیید شد. یافته ها نشان داد که تأثیر اعتبارات بر کیفیت زندگی بر پایه میزان و نوع اعتبارات با هم متفاوت است. دریافت اعتبارات خرد جاری در کوتاه مدت به بهبود کیفیت تولید و کیفیت سلامت و امنیت کمک کرده؛ درحالی که در بلندمدت، به دلیل انحراف در کارکرد موجب محرومیت نسبی افراد شده و کیفیت زندگی آنان کاهش یافته است. دریافت اعتبارات خرد سرمایه ای به دلیل ایجاد اشتغال و درآمد پایدار زمینه ساز دسترسی به امکانات و شرایط لازم جهت بهبود کیفیت زندگی در کوتاه مدت شده است. این اعتبارات در طول زمان به بهبود کیفیت زندگی افراد روستایی و رضایتمندی آن ها از زندگی کمک کرده است. دریافت اعتبارات کلان سرمایه ای نیز بهبود کیفیت اشتغال و درآمد، کیفیت دارایی ها، کیفیت سلامت و امنیت، کیفیت روابط اجتماعی و کیفیت محیطی را موجب شده است.
تأثیر جهت گیری های ارزشی - فرهنگی و نگرانی محیط زیستی بر رفتار حفاظت خاک کشاورزان (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان میاندوآب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
714 - 727
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی تأثیر جهت گیری های ارزشی - فرهنگی (تقدیرگرایانه، فردگرایانه، مساوات طلبانه و پایورمحورانه) و نگرانی محیط زیستی در زمینه حفاظت خاک بر رفتار حفاظت از خاک کشاورزان بود. جامعه آماری موردمطالعه کشاورزان روستاهای شهرستان میاندوآب بودند (22750 N =) که 378 نفر از آن ها با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب استفاده شد. ابزار پژوهش پرسشنامه ای بود که روایی آن با استفاده از نظرات متخصصان دانشگاهی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن نیز با استفاده یک مطالعه راهنما و ضرایب آلفای کرونباخ محقق گردید (91/0≤ α ≤ 73/0). نتایج نشان داد نگرانی محیط زیستی در زمینه حفاظت خاک اثر مثبت و معنی داری بر روی رفتار حفاظت خاک داشت. افزون بر این، جهت گیری های ارزشی مساوات طلبانه و پایورمحورانه در زمینه حفاظت خاک دارای اثرات مثبت و معنی داری بر نگرانی محیط زیستی در زمینه حفاظت خاک هستند. این در حالی بود که جهت گیری های فردگرایانه و تقدیرگرایانه در زمینه حفاظت خاک اثراتی منفی و معنی دار بر نگرانی محیط زیستی در زمینه حفاظت خاک داشتند. درنهایت متغیرهای مستقل موجود در چارچوب پژوهش توانستند 5/42 درصد از تغییرات متغیر وابسته رفتار حفاظت خاک را پیش بینی کنند.
Investigating and Analyzing Factors Causing the Spreading out of Rural Poverty in Miyandoab County through the Application of Q Technique(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose - The purpose of this study was to investigate the factors causing the spreading out the poverty in rural areas of thcounty of Miyandoab. knowledge of the extent of poverty affecting the community and the factors affecting it are important issues in the formulation of poverty reduction programs. Design/methodology/approach - The current research is exploratory and descriptive-analytical and follows a hybrid approach. However, the present research adopts a quantitative approach in (Q) and a qualitative approach, and in the process of factor analysis. The philosophical framework is a kind of interpretive paradigm-positivism, and is a field research the community of discourse includes rural managers (governors, heads of government departments, County Department, rural directors and Dehyars), experts and local experts in the County of Miyandoab. The discourse community was identified through targeted sampling (snowball) and the (Q) collection (41 items) was arranged by 28 members of the statistical community. For data and information analysis, Stephenson's factor analysis was used based on an individual basis. Findings - Findings of the research showed that the Spreading out of rural poverty are: 1) Low economic power And inappropriate macro policies of the state, 2) Social barriers, insufficient service and investment insufficiency, 3) Environmental hazards and the level of education and awareness, 4) The weak sources of sustainable earnings and marketing mechanisms, (5) Natural sources of inappropriate production and limited spatial flows, and (6) Vulnerability of income sources and the weakness of support institutions (insurance, etc.). Among them, the first factor with a specific amount of 7.17 and a %25.64 variance was identified as the most important factor affecting rural poverty in Miyandoab County. Research limitations/implications- The most important Constraints of this research were the lack of cooperation of the authorities in the process of completing the questionnaire, and the lack of accurate statistics on rural poverty. Practical implications- The most important ways that can improve the growing situation of the poor in the study area include diversification into rural economies, improvement of economic infrastructure and change in government policies in the field of creating new and small rural businesses. Originality/value - Few studies have been conducted in this area. Therefore, consideration of the phenomenon of rural poverty and the factors influencing its expansion with the Q method is essential for accurate and logical planning by planning organizations such as the Ministry of the Interior, the Deputy Rural and Nomad Committee, and academic researchers.
تحلیل تاب آوری کشاورزان در برابر خشکسالی با تأکید بر عوامل اقتصادی و سرمایه اجتماعی در نواحی روستایی (موردمطالعه: دهستان رونیز، شهرستان استهبان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
230 - 243
حوزههای تخصصی:
تاب آوری رویکردی مثبت به مقوله خشکسالی است که در سال های اخیر بیشتر به جای آسیب پذیری در مطالعات مدیریت بلایای طبیعی مورد توجه قرار گرفته است. هدف مقاله حاضر تحلیل وضعیت تاب آوری کشاورزان ساکن در دهستان رونیز (شهرستان استهبان) و شناسایی عوامل موثر بر میزان تاب آوری آنان است که در سال های اخیر در برابر این مخاطره قرار گرفته اند. تحقیق حاضر از نوع هدف کاربردی و روش انجام آن توصیفی تحلیلی است. اطلاعات و داده های مورد نیاز در این پژوهش بر مبنای دو روش اسنادی و میدانی (پرسشنامه) جمع آوری شده است. واحد تحلیل پژوهش، کشاورزان ساکن در محدوده مورد مطالعه هستند که با استفاده از روش کوکران تعداد 230 کشاورز به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. همچنین داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های آماری T تک نمونه ای، روش رگرسیون و ضریب همبستگی تجزیه - تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در فرآیند تاب آوری کشاورزان سرپرست خانوار از بین دو عامل کلیدی سرمایه اجتماعی و اقتصادی، عوامل اقتصادی تأثیر بیشتری در میزان تاب آوری در برابر خشکسالی دارد. همچنین نتایج نشان از آن دارد که سرمایه اجتماعی بالاتر به تاب آوری قوی تر در برابر خشکسالی منجر می شود.
راهبردهای مشارکت روستاییان در بازارچه های مرزی مورد: شهرستان سردشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستاهای مرزی عمدتاً به دلیل دوری از مرکز و وجود برخی ناامنی های احتمالی و انزوای جغرافیایی، با مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی مواجه هستند. بازارچه های مرزی به عنوان یکی از اهرم های مهم توسعه پایدار در نواحی مرزی به شمار می روند و می توانند تأثیرات متعددی بر روستاهای پیرامون خود داشته باشد. لازمه بهره گیری از فرصت های مرتبط با بازارچه های مرزی، تقویت عناصر مشارکت روستایی جهت پیوند و ارتباط با بازارچه های مرزی و توسعه برنامه ریزی مشارکتی و ارائه راهبردهای مطلوب است. در این پژوهش به تبیین روابط و پیوندهای بین بازارچه های مرزی و روستاهای پیرامون با تاکید بر برنامه ریزی مشارکتی و ارائه راهبردهای مطلوب در جهت توسعه آتی این پیوند در شهرستان سردشت پرداخته شده است. روش گردآوری داده ها و اطلاعات، با استفاده از پیمایش و مطالعات میدانی و استفاده از ابزار پرسشنامه بوده است. برای تحقق این هدف، 335 نفر از مردم روستاهای مورد مطالعه (سرپرستان خانوار) بصورت تصادفی و 25 نفر کارشناس که شامل پژوهشگران و محققان، مدیران و مسئولان بازارچه های مرزی و مدیران روستایی (شورا، دهیار) بودند، انتخاب شدند. در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها به صورت توصیفی – تحلیلی و تبیینی از طریق تحلیل SWOT اقدام به ارائه نقاط قوت، ضعف، فرصت ها، تهدیدها و راهبردهای مؤثر در این زمینه شد. نتایج نشان می دهد نقاط قوت بسیار کمتر از نقاط ضعف بوده است و میزان تأثیرات بازارچه های مرزی بر ابعاد توسعه روستایی، عوامل جلب مشارکت مردمی نیز نسبی و محدود و چندان برجسته نبوده است. بررسی عوامل درونی و بیرونی راهبردها نیز نشان می دهد که سهم تأثیرات عوامل بیرونی با وزن نهایی 296/3 بیشتر از عوامل درونی با وزن نهایی 230/3 است. بر این اساس با توجه به وضعیت موجود، راهبردهای مشارکت روستاییان در بازارچه های مرزی شهرستان سردشت ارائه گردیده و با استفاده از ماتریس کمی برنامه ریزی راهبردی ( QSPM ) اولویت راهبردها مشخص شده است.
سطح بندی توسعه گردشگری روستاهای بخش برزک در شهرستان کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بخش بسیار مهمی از فعالیت های گردشگری در دنیا مبتنی بر بهره مند شدن از طبیعت است که اکوتوریسم نام گرفته و مناطقی که دارای توان های طبیعی با ارزش تری باشد، بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. بخش برزک یکی از چهار بخش تابع شهرستان کاشان در استان اصفهان است که در قسمت جنوب غربی این شهرستان قرار گرفته و دارای جاذبه های طبیعی و انسانی زیادی است. در این پژوهش که به روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاره ANP ابتدا مهمترین عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری روستایی با تأکید بر توسعه اکوتوریسم در منطقه شناسایی شده و سپس با استفاده از نظرسنجی از تعداد 12 نفر از کارشناسان و مسئولان آشنا به منطقه، روستاهای منطقه جهت توسعه گردشگری اولویت بندی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد از میان 17معیار مورد بررسی 3 معیار: مشارکت سرمایه گذار محلی، برگزاری تورهای بازدید از منطقه و استفاده از راهنمای محلی به ترتیب بیشترین امتیاز را کسب کرده و از میان 11 روستای منطقه نیز 3 روستای مرق، سادیان و ویدوجا به ترتیب اولویت اول تا سوم را جهت توسعه گردشگری روستایی به خود اختصاص داده است. از دیگر یافته های تحقیق آن است که نقش و حضور جوامع محلی به دلیل حس تعلق خاطری که آنان به محیط زندگی خود دارند، نقشی تأثیرگذار است و استفاده از آنها در برنامه های عمرانی همواره نتایج مثبتی در افزایش ضریب موفقیت و مثمرثمر بودن به همراه خواهد داشت. به علاوه توجه و حمایت مسئولان محلی و دهیاری ها نیز در کنار آن بر بهبود نتایج برنامه های توسعه ای تأثیر خواهد داشت.
The Role of Creative Tourism in Sustainable Development of Rural Areas (Case Study: Historic-Cultural Villages in North-West of Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- Ineffectiveness and unsustainability of classic approaches to respond to socioeconomic challenges in rural areas is one of the biggest barriers to sustainable development and achieving its goals. Hence, modern tourism as a new strategy has been able to be effective in the evolution of sustainable development in rural areas. Such that today emergence of postmodern tourism has made the tourists be more willing to use cultural attractions and unique experiences in tourism destinations, and the big entertaining places are not attractive to them anymore. On the other hand, rural areas have constantly faced difficulties in attracting tourists because of poverty and economic problems; therefore, creative tourism has been presented as an appropriate approach in developing rural tourism, since it does not need huge investments and uses the existing cultural and natural aspects. Therefore, the present study aims at investigating the role of creative tourism in rural sustainable development and ranking the sample villages according creative tourism components. Design/methodology/approach- The present study is an applied study with regard to function and is a descriptive-analytic study with regard to its nature. We used field and library methods based on observation and questionnaire for data collection. Validity of the questionnaire items was confirmed by experts and using Cronbach alpha formula (0.856). The statistic population includes the households of six historic-cultural villages in northwest of Iran; 313 household heads were randomly selected using the Cochran formula. Statistical tests such as one sample t-test, multi-variate linear regression, and Kruskal–Wallis test were used for data analysis. Findings- The results indicated that the mean values are higher than 3 for all the components of creative tourism except risk taking which is 2.99; the components are also significant at 0.01 level indicating desirable conditions of the target villages with regard to creative tourism. Investigation of regression fitness model indicated that 0.83 of the positive effect of tourism on rural sustainable development is due to creativity in tourism. Also, according to beta values, among the five components of creative tourism, participation (0.286) and and risk taking (0.181) were the most and least effective factors in rural sustainable development through tourism, respectively. The results of Kruskal–Wallis test indicated that Kandovan (65.257) was at the first rank and Varkaneh (41.71) was at the sixth rank with regard to creative tourism and the consequent sustainable development.
تحلیلی بر پذیرش اجتماعی تأمین آب جهت خودکفایی گندم تا افق 1404 جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
78 - 91
حوزههای تخصصی:
در شرایط منابع آبی کشور، برقراری تناسب بین امنیت غذایی متکی بر تولید داخل و امنیت آبی به عنوان دو مؤلفه ی اساسی امنیت ملی و پذیرش اجتماعی آن، از الزامات مشروعیت و مقبولیت سیاست ها در چارچوب ارتقای حکمروایی آب و کشاورزی تلقی می گردد. هدف این مقاله که منعکس کننده بخشی از یک آینده پژوهی یکپارچه است به دنبال پاسخ به چگونگی پذیرش دلایل ناظر بر تأمین آب برای خودکفایی گندم تا 1404 از سوی ذی نفعان اصلی هست. بر اساس اطلاعات NETWAT مصرف آب تولید ملی گندم برآورد شده سپس بنا به نتایج کارگاه، معیارهای تأیید و رد تأمین آب برای خودکفایی گندم در قالب سیزده متغیر استخراج گردید. پرسشنامه ای با طیف لیکرت 5 گزینه ای و پس از ارزیابی روایی توسط کارشناسان و برآورد آلفای کرونباخ 704/0 در سطح 05/0 میان 47 نفر از خبرگان بخش کشاورزی و آب توزیع شد که با روش نمونه گیری خوشه ای و هدف مند انتخاب شدند. فرضیه پایین بودن میزان پذیرش µi
تبیین فرایند همکاری های قلمرویی در بهره برداری از قنات (مورد مطالعه: قنات حسن آباد، استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
382 - 395
حوزههای تخصصی:
ویژگی برجسته قنات حسن آباد به نقش آن در ایجاد همکاری های بین قلمرویی برمی گردد که میان سه حوزه مهریز، ده نو و حسن آباد در طول 40 کیلومتر پدید آمده و استمرار یافته است. مراقبت از قنات حسن آباد تا آخرین چاه که در قلمروی مهریز واقع است صورت می گیرد و دو قلمروی پایین دست در آن مشارکت دارند. در این مقاله تلاش شده است تا با روش نظریه زمینه ای به این سؤال پاسخ داده شود که چگونه جریان آبی مانند قنات حسن آباد توانسته است به همگرایی اجتماعی و همکاری میان سه قلمروی ذینفع منجر گردد؟ به این منظور مصاحبه شوندگان از مناطق پایین دست و بالادست با روش گلوله برفی انتخاب شدند و پرسش ها تا رسیدن به نقطه اشباع نظری ادامه پیدا کرد. سپس در مورد داده های میدانی، کدگذاری باز و محوری انجام شد و نهایتاً کدگذاری انتخابی صورت گرفت. روابط میان مفاهیم در مدل مفهومی نشان داده شد و به صورت یافته های پژوهش شرح داده شدند. در منطقه نفوذ قنات حسن آباد، مدلی حاکم است که آن را مدل «سود مشترک» نامیده ایم. در این مدل، مجموعه ای از عوامل اجتماعی و اقتصادی به گونه ای ساختارمند منافع بالادست و پایین دست را به یکدیگر گره می زنند. یکی از مهم ترین عوامل مؤثر در این مدل، گستردگی فضایی قنات است که به قنات، نوعی ویژگی قلمرو گریزی می دهد. درنتیجه، دینامیک قنات به کمرنگ شدن قلمرو و به تبع آن کاهش هویت قلمرویی منجر می گردد و همین امر، امکان همکاری در دو سوی مرزهای قلمرو را آسان تر می کند.
تحلیل نقش شبکه جاده ای در انتقال محصولات کشاورزی نواحی روستایی شهرستان مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین عوامل زیربنایی برای توسعه هر کشوری و مناطق روستایی آن، وجود شبکه جاده ای کارامد و مطلوب در آن کشور جهت رفع نیازهای حمل و نقل آن است. در روند توسعه روستایی، شرط اصلیِ به حرکت در آوردن مکانیسم های توسعه اقتصادی ایجاد شبکه جاده روستایی مناسب است. با وجود چنین شبکه ای، حمل آسان فرآورده های کشاورزی به مراکز مصرف و صادرات، امکان پذیر گشته و کشاورزی را از سودآوری کافی برخوردار می سازد. چه بسیارند روستاهایی که از موقعیت مناسب تولیدی برخوردارند ولی به دلیل نبود امکانات ارتباطی و حمل و نقل در انزوا به سر می برند و از این موقعیت بهره کافی ندارند. لذا این موضوع به طور گسترده ای پذیرفته شده است که یک اقتصاد با شبکه های ارتباطی-جاده ای - مناسب در مقایسه با اقتصادهای با شبکه ارتباطی ضعیف در شرایط رقابت پذیری با صرفه تری قرار دارد. پیشرفت در حمل و نقل و ارتباطات، بخش کشاورزی، صنعت و دیگر بخش ها را ارتقاء داده و همچنین منجر به بهبود استاندارد زندگی عموم مردم می شود. از دیدگاه توسعه ای بهبود دسترسی، محرومیت اجتماعی را با افزایش قابلیت های فردی کاسته و مزایای فیزیکی، اجتماعی-اقتصادی و روانی را ایجاد می کند. در مناطق دور افتاده روستایی، خدمات حمل و نقل روستایی دسترسی حیاتی بین مزارع، روستاها و بازار برای انتقال مردم، نهاده ها، تولیدات کشاورزی و کالاهای مورد نیاز برای معیشت روستایی فراهم می کنند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل نقش(اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی/کالبدی) شبکه جاده ای روستایی با تاکید بر مناطق روستایی صادرکننده محصولات کشاورزی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، روستاهای تولیدکننده محصول سیب شهرستان مراغه واقع در استان آذربایجان شرقی می باشد. و از آزمون آماری تی تک متغیره برای تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته ها نشان داد شبکه دسترسی جاده ای در روستاهای مورد مطالعه در بعد اقتصادی دارای نقش مناسب بوده و در دیگر ابعاد از عملکرد پایین برخوردار بوده و نتوانسته نقش خود را به خوبی ایفا کند.
Spatial Analysis of Rural Settlements Development Using Sustainable Development Approach (Case Study: Villages of Khorramabad County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose - Spatial equilibrium at different stages, especially at the district level, is the most significant purpose of spatial development planning that is the focus of attention in Iran's policy and planning system. In this regard, spatial recognition and analysis of the components and the criteria of eligibility are significant in the context of the existing development concept. By identifying the eligibility components of rural settlements, it is possible to identify low eligibility of spatial areas affected by adverse socio-economic and spatial processes. Accordingly, the research team attempted to examine this criterion in the district of Khorramabad. Design/methodology/approach - The research method was descriptive-analytical. The statistical population was the villages of Khorramabad county (Given the frequency of a statistical population, 150 villages out of 647 were selected as the sample using stratified- random sampling. The required data (35 indices) were collected by the library method (using population and housing census and statistical yearbook of 2016). Data analysis was done using FANP model (for summarizing the indices and determining their weight), VIKOR technique (for ranking the villages), and finally, path analysis test for determining the influence degree of the factors on the level of development. According to the research findings, the following results were obtained; Finding - The process of development in Khorramabad county, is in relatively in good condition. In this process, Integrated development has not been considered. Some components (access to services, economic participation and, economic welfare) are in good conditions while some other components (agricultural production, education and population growth) are not. These conditions resulted in a decline in some villages. The level of development in Khorramabad county has been confronted with spatial inequality not just in terms of topic-specific but an area-specific aspect. This inequality resulted in the formation of the center-periphery spatial pattern that causes the marginalization (and deterioration) of disadvantaged villages.
تحلیل مقایسه ای سرمایه گذاری در توسعه صنایع تبدیلی کشاورزی با بهره گیری از روش اقتصاد مهندسی و تکنیک دلفی (موردمطالعه: شهرستان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
396 - 407
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق تحلیل مقایسه ای اولویت بندی سرمایه گذاری در صنایع تبدیلی کشاورزی شهرستان همدان در دو رویکرد کمی و کیفی شامل تکنیک های اقتصاد مهندسی و دلفی است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها غیرآزمایشی است. در تحقیق حاضر، ابتدا با استفاده از تکنیک دلفی گزینه های قابل انتخاب طبق نظر کارشناسان و صاحب نظران استخراج و سپس به روش های آماری اولویت بندی گردیدند. همچنین با استفاده از رویکرد تحلیل اقتصاد مهندسی و با برآورد متغیرهایی نظیر هزینه های ثابت سرمایه گذاری، هزینه های تولید، استهلاک، دارایی ها و ساختار درآمدی پروژه ها، و با استفاده از نرم افزار کامفار ш بازده اقتصادی سرمایه گذاری در صنایع مختلف تبدیلی استان محاسبه گردید. ارزیابی اقتصادی پروژه ها و اولویت بندی آن ها در تکنیک اقتصاد مهندسی با استفاده از معیارهای خالص ارزش فعلی (NPW)، نرخ بازگشت سرمایه (ROR) و هزینه ایجاد هر شغل صورت پذیرفت. طبق نتایج به دست آمده از روش دلفی، صنایع مرتبط با محصولاتی نظیر سیر و سیب زمینی با در نظر گرفتن تمامی شاخص ها در اولویت های اول و پس از آن صنایع تولید ترشی و کنسرو میوه و کمپوت ها در اولویت های بعدی قرارگرفتند. بر اساس یافته های تحقیق و با در نظر گرفتن معیار نرخ بازگشت سرمایه (ROR)، طرح تولید ترشیجات اولویت اول، تولید کشمش اولویت دوم، تولید پودر سیب زمینی اولویت سوم، و بر اساس شاخص هزینه ایجاد یک شغل، طرح تولید ترشیجات اولویت اول، و طرح تولید کمپوست کشاورزی اولویت دهم را به خود اختصاص دادند.
Sustainability Evaluation of Rural Settlements in South Donbaleh Roud Dehestan of Izeh County Using V-Promethee Technique and Fuzzy Inference(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- Due to the dewatering of Karun Dam, the village of Southern Donbaleh Roud of Izeh County has been surrounded by water since 2004 until now and has been deprived of services and amenities and communication. Moreover, their access to the cities of Dehdez and Izeh has been limited. Given the importance of the issue, the aim of this study is to assess and evaluate the sustainability of development in rural areas of Southern Donbaleh Roud District. Design/methodology/approach- This research is based on the applied purpose and has an analytical- descriptive nature. Required data were collected using library and field (questionnaire) method. The area under study includes 18 villages and 1460 households. The sample size was estimated based on Cochran formula of 300 family guardians and the questionnaires were distributed among them. To analyze the data from the questionnaire, the Prometheus model (in the visual Prometheus software environment) and the fuzzy inference system (in MATLAB software) were used. Finding- Based on the Prometheus model, the villages are ranked according to three positive (Phi+), negative (Phi-) and pure flows. The villages with the highest positive minimum negative flows are in the first place, and the villages with the least positive and the most negative flows are at the last place of development sustainability. The results obtained from the Fuzzy inference system also indicate that the sustainability of the studied rural area is between the medium and low levels. Originality/value - There have been a lot of changes in spatial organization of the studied villages due to water logging of the villages. These changes have created disruptions in the system and functioning of the settlements and have affected the quality of life and wellbeing of the inhabitants. Because the construction of dams has destroyed the communicative routes between villages and the city, agricultural lands and gardens, schools, rural healthcare centers, residential houses, provincial villages and… and the villages have been left behind the dam so far. Therefore, considering the special circumstances of these settlements, the problems of these villages have been scientifically examined and addressed to planners and officials. Because, through this, the authorities and development experts gain knowledge about the opportunities and capabilities, limitations and impasse of the villages.
Analysis of Livability of Rural Settlements (Case Study: Villages of Kashmar County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- This study aimed to determine the constructive components of livable rural communities. To this end, it investigates the status of livability from the viewpoint of rural population in villages of Kashmar County. Design/methodology/approach- This is a descriptive-analytic study. In the first stage, indicators were extracted by reviewing the relevant literature. Then, a questionnaire was developed based on the Likert scale. Using the Cochran formula, 350 samples were selected and were randomly distributed. Finally, the data were analyzed using the SPSS software and employing correlation and Friedman tests. Finding- The results of the Spearman test showed no significant relationship between individual characteristics (age, sex, education) and livability indicators. On the other hand, the results of the Friedman test revealed that villages have higher livability in terms of the environmental dimension than other dimensions. In terms of the social dimension, recreation and leisure time indicator had the highest rank from respondents’ viewpoint (5.50), and other indicators were also effective in varying degrees. Respondents were more satisfied with public space than other indicators. Originality/value - Due to the novelty of the subject in Iran, and since it has received low attention in the relevant global literature, more time is needed to carry out further studies. The results of this study may be useful for rural officials and planners, rural students and researchers.
Evaluation of Rural Governance for Achievement of a Sustainable Local Government (Case Study: Rural Area Surrounding Karaj Metropolis)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- This study tries to evaluate rural governance and identify its effective factors in a rural area, around Karaj Metropolis, for the achievement of local governance in central Iran. Design/Methodology/Approach - In terms of goal and nature, it is practical, while with regards to its methodology, it serves as a survey. The statistical populations of this research include 53 rural managers of rural settlements as rural governors (Dehyar), 105 rural councils, and 366 heads of village households, selected based on classification sampling within a multi-stage process. Both techniques of PROMETHEE and Analytic Network Process (ANP) have been employed for analysis, level evaluation, and classification of governance in the studied rural area. Findings- Based on the parametric method, results show that out of 53 studied local government, 53% had good governance; 25%, average governance; and 22%, weak governance. Furthermore, based on ANP Technique, the rural district (Dehestan) of Adran had the highest governance rank, while the rural district of Kamal Abad had the lowest. In general, the findings show that governance level in the studied local governments were quite desirable. Research limitations/Implications- Governance is a multidimensional issue with various definitions and theories thereof the villagers’ attitude towards rural governance and its indicators is restricted. Practical implications- In the study area, rural governance is in a good position, but some of the rural governance components and indicators are in an unsatisfactory and critical situation and require serious attention for improvement. Originality/Value- So far, there has been little attention paid to rural governance in the cities, especially in the peripheral regions of metropolitan areas. Accordingly, the present study is of considerable importance.
تحلیل پیشران های کلیدی مؤثر بر اشتغال زایی فعالیت های کشت و صنعت در مناطق روستایی شهرستان جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش فعالیت های کشت و صنعت در ایجاد اشتغال در مناطق روستایی، مقاله حاضر با هدف تبیین و شناسایی متغیرهای کلیدی موثر و نقش آن ها بر اشتغال زایی فعالیت های شرکت کشت و صنعت جیرفت با رویکرد آینده نگاری راهبردی و با استفاده از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع صورت پذیرفته است. ابتدا با استفاده از روش کیفی و به صورت میدانی، عوامل اصلی شناسایی شده و سپس جهت تحقق رویکرد آینده پژوهی، با استفاده از روش دلفی و در قالب نرم افزار میک مک، عوامل از بعد تاثیرگذاری یا تاثیرپذیری مورد آزمایش قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را 75 نفر از مروجان، کارشناسان جهاد کشاورزی و اساتید صاحب نظر تشکیل می دهند که بیشترین ارتباط را با این بحث داشته اند و از بین آن ها 50 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است. نتایج نشان داد؛ متغیرهای نوسانات کم محصولات کشاورزی (54)، تخصیص یارانه به سرمایه گذاران و حمایت از کارآفرینان (50)، همراهی سازمان امور مالیاتی برای کاهش تعرفه مالیات (48)، کاهش هزینه های تولیدی اعضاء (48) و توسعه زنجیره های تأمین محصولات و فرآورده های گوناگون کشاورزی (47) به ترتیب بالاترین ارزش ستونی محاسبه شده و دارای بیشترین میزان تاثیرگذاری نسبت به سایر متغیرها می باشند و در تاثیر غیرمستقیم متغیرها بر یکدیگر، متغیرهای نوسانات کم محصولات کشاورزی (94020)، تخصیص یارانه به سرمایه گذاران و حمایت از کارآفرینان(88616)، همراهی سازمان امور مالیاتی برای کاهش تعرفه مالیات(84718)کاهش هزینه های تولیدی اعضاء(84008) و توسعه زنجیره های تأمین محصولات و فرآورده های گوناگون کشاورزی(83026) به ترتیب دارای بیشترین ارزش ستونی محاسبه شده و دارای بیشترین میزان تاثیرپذیری از دیگر متغیرها بوده است.
راهبردهای کشاورزان در واکنش به پیامدهای خشکسالی و بررسی عوامل مؤثر بر آن (موردمطالعه: شهرستان رشتخوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
608 - 627
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر وقوع خشکسالی های مکرر اثرات منفی زیادی بر محصولات کشاورزی داشته است. کشاورزان می توانند با استفاده از راهبردهای سازگاری، تا حدودی اثرات خشکسالی را کاهش دهند. لذا هدف این مطالعه بررسی راهبردهای کشاورزان در واکنش به پیامدهای خشکسالی و عوامل مؤثر بر استفاده از این راهبرد ها بوده است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه و مصاحبه بوده است. جامعه آماری خانوارهای روستایی شهرستان رشتخوار است (N=13716). با استفاده از فرمول کوکران 373 کشاورز به عنوان نمونه انتخاب شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون رتبه ای هم انباشتگی نامحدود اکتشافی و مدل لجستیک باینری (روش LM- نیوتن- مارکارد- رافسون) استفاده شد. نتایج نشان داد که کاهش منابع آب (882/0)، کاهش سطح زیر کشت (735/0) و افزایش هزینه های زندگی (698/0) مهم ترین پیامدهای خشکسالی می باشند. به ترتیب کشت گیاهان مقاوم به خشکی مانند زعفران، کاهش دفعات آبیاری، و پرداختن به مشاغل غیرکشاورزی مهم ترین راهبردهای کشاورزان در واکنش به پیامدهای خشکسالی بوده اند. متغیرهای سن، جنس، دانش بومی، نیروی کار، درآمد، تجربه کشاورز، و وسعت مزرعه به طور قابل توجهی با کاربرد راهبرد ها در ارتباط بوده اند. از نتایج پژوهش برای سازگاری بیشتر کشاورزان با پیامدهای خشکسالی در منطقه و روستاهای کشور می توان استفاده نمود.
راهبردهای مطلوب تقویت اخلاق سبز در رفتار مصرف خانوارهای روستایی (مورد مطالعه: بخش مرکزی شهرستان خواف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
396 - 429
حوزههای تخصصی:
اخلاق سبز به بایدها و نباید های اعمال انسانی در مواجهه با محیط زیست می پردازد، تقویت اخلاق سبز منجر به بروز رفتار سالم در مصرف می گردد و امکان استفاده نسل های آتی از محیط زیست و منابع طبیعی را فراهم می سازد. مطالعه حاضر در پی ارائه راهبردهای مطلوب تقویت اخلاق سبز در ارتباط با رفتار مصرف خانوارهای روستایی است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و از نوع تحقیقات کاربردی- توسعه ای است. واحد تحلیل مطلعین محلی در بخش مرکزی شهرستان خواف است. در این مطالعه از دو ابزار در برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک استفاده شد. بر اساس مطالعات میدانی و اسنادی، تعداد 18 نقطه قوت و فرصت به عنوان مزیت و 12 نقطه ضعف و تهدید به عنوان محدودیت و تنگنا پیش روی اخلاق سبز خانوارهای روستایی در ارتباط با رفتار مصرف شناسایی گردید و نظرات 75 نفر از مطلعین محلی در قالب پرسشنامه سؤال شد. در ماتریس SWOT با توجه به امتیاز نهایی در 2.64=IFE و در 2.86=EFE، به منظور تقویت اخلاق سبز در ارتباط با الگوی مصرف خانوارهای روستایی، راهبردهای تهاجمی(حداکثر–حداکثر) بهینه شناخته شد. در ادامه راهبردهای مطلوب به کمک ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM)، اولویت بندی گردید. در این ماتریس مهم ترین راهبرد «حمایت گسترده مالی و فنی از دانش بومی در زمینه مصرف به دلیل همسویی با اخلاق سبز»، با امتیاز 1.045 شناسایی گردید. باتوجه به اینکه راه حل واقعی مشکلات محیط زیست باید انسان و رفتارهای انسانی را شامل شود، ضروری است، مدیران جهت اصلاح رابطه انسان با محیط زیست، در پی حمایت از دانش بومی در زمینه های مختلف من جمله مصرف باشند، چرا که با الگوهای منطبق با پایداری سازگار است.