فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۲۱ تا ۵٬۴۴۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
178 - 187
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به ارزیابی پتانسیل اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی دریاچه دوقلو(سیاه گاو) در توسعه اکوتوریسم شهرستان آبدانان می پردازد. در این راستا با بهره گیری از تکنیک SWOT نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای دریاچه دوقلو با استفاده از روش پیمایشی در قالب تکمیل پرسشنامه و مصاحبه در سال 1398 مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری مطالعه حاضر را گردشگران و کارشناسان حوزه گردشگری این منطقه، تشکیل داده اند. بر اساس نتایج ارزیابی نظر کارشناسان و گردشگران، مجموع امتیاز موزون برای نقاط قوت، ضعف، تهدیدها و فرصت ها به ترتیب 40/4، 29/4، 45/4 و 59/4 تعیین شده است. بنابراین نتایج دریاچه دوقلو از نظر عوامل درونی در مجموع دارای قوت است و فرصت های محیطی بر تهدیدها غلبه دارند. لذا راهبرد تهاجمی (SO) برای کمک به توسعه ی اکوتوریسم دریاچه مناسب است. براین اساس لازم است با استفاده از نقاط قوت حداکثر استفاده از فرصت های محیطی دریاچه صورت گیرد. علاوه بر آن نتایج اولویت بندی موانع توسعه اکوتوریسم بیانگر آن است که از نظر هر دو گروه کارشناسان وگردشگران، مناسب نبودن شبکه حمل و نقل، نامناسب بودن امکانات بهداشتی و استراحتگاه در نزدیکی دریاچه، ضعف مدیریت و عدم هماهنگی سازمان های مرتبط با گردشگری و فقدان زیرساخت مناسب و تسهیلات رفاهی، بیشترین اثر منفی را بر توسعه ی اکوتوریسم منطقه داشته است.
سنجش توسعه یافتگی بر اساس شاخص های امنیّت اقتصادی و تحلیل شهرستان (مطالعه موردی: استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
101 - 110
حوزههای تخصصی:
آمارهای مرکز آمار ایران نشان می دهد که، استان سیستان و بلوچستان با توجّه به دوره های پنج ساله آمار نفوس و مسکن مرکز آمار ایران ، روند رو به کاهش در شاخص های اقتصادی داشته است. یکی از عوامل تأثیرگذار بر روی اقتصاد استان بحث امنیّت اقتصادی استان است. سطح بندی امنیّت اقتصادی شهرستان های استان برای دستیابی به مدل توسعه می تواند به عنوان یک مسیر درست محسوب شود. ازاین رو، سؤال تحقیق عبارت است از: وضعیت پهنه بندی شهرستان های استان سیستان و بلوچستان در بُعد امنیّت اقتصادی چگونه است؟ پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و از نوع تحقیقات علمی است و بر اساس ماهیت و روش از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شده است. ماهیت داده های مورداستفاده کمّی است و شیوه گردآوری داده ها و اطلاعات میدانی و اسنادی است. چارچوب نگارش را می توان بر پایه رابطه متقابل شاخص های امنیّت در بُعد اقتصادی، جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات میدانی (مصاحبه) و تهیه پرسشنامه گردآوری شده است. بر اساس نتایج حاصله در حوزه امنیّت اقتصادی در شاخص های قاچاق کالا و ارز و غیره، بازارچه های مرزی، نرخ بیکاری، درآمد متغیر، فقر مالی، اشتغال و فرصت های شغلی توسط اتباع بیگانه، محرومیت شهرستان درزمینه زیربناها، کمبود آب و خشک سالی های پی درپی، شغل های کاذب، دوری از محورهای اصلی توسعه، امنیّت شغلی شهرستان های فنوج، قصرقند، مهرستان (زابلی)، زابل و کنارک به ترتیب اولویت نسبت به دیگر شهرستان ها دارای امنیّت بیشتری می باشند.
بررسی وضعیت معیارهای قابلیت پیاده مداری در سطح محلات شهری (نمونه پژوهی: محله شمس آباد شهر ملایر)
حوزههای تخصصی:
یکی از پراهمیت ترین شاخص های مورد نظر در استاندارد شهری توجه به شاخصه کالبدی و اجتماعی می باشد که از مهمترین عوامل در تبیین این شاخص ها توجه به اصول استاندارد پیاده مداری در پیاده راه های شهرها می باشد. از همین رو ، در این پژوهش به بررسی وضعیت معیارهای قابلیت پیاده مداری در محله شمس آباد شهر ملایر پرداخته شده است. شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت پرسشنامه بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات با توجه به روش همبستگی دو متغیر و دو معیاره پیرسون انجام گرفته است. یافته های تحقیق بیانگر آنست که محله شمس آباد ملایر از نظر منظر ، کیفیت محیطی و پایین بودن استاندارد های کالبدی مشکلات عدیده ای را ایجاد نموده است. در این راستا می توان گفت مهم ترین مساله برای بهبود وضعیت فعلی و نزدیک تر کردن شرایط محدوده محله شمس آباد شهر ملایر به یک محور پیاده مدار استاندارد، ایجاد کاربری های فعال 24 ساعته به همراه فضاسازی در داخل این مسیر می باشد. همچنین توجه به همه شمول بودن مسیر یعنی قرار دادن امکانات دسترسی برای معلولین، کودکان، زنان و ... نیز بایستی مورد توجه قرار گیرد.
ارزیابی شاخص های توسعه پایدار شهری، پژوهش موردی: شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
117 - 130
حوزههای تخصصی:
امروزه دست یابی به توسعه پایدار شهری، به یکی از اهداف برنامه ریزان و مدیران شهری تبدیل شده است. به طوری که از این طریق بتوانند، از منابع و ایجاد رابطه متعادل و متوازن میان انسان، اجتماع و طبیعت، به اهداف موردنظر خود دست پیدا نمایند. به همین منظور، هدف پژوهش حاضر، ارزیابی سطوح پایداری شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد به لحاظ برخورداری از شاخص های پایداری شهری با تأکید بر ابعاد اجتماعی، کالبدی و خدمات شهری می باشد که در قالب سه شاخص کلی و 22 شاخص فرعی صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی با هدف کاربردی است. قلمرو مطالعه، شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد می باشد. در این پژوهش، شاخص ها مورد بررسی با استفاده از مدل ANP توسط کارشناسان خبره وزن دهی شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و رتبه بندی و تعیین درجه پایداری شهرستان ها، از روش تصمیم گیری چند معیاره ویکور استفاده شد. بر اساس مدل ویکور، شهرستان های مذکور در سه دسته توسعه یافته، نسبتاً توسعه یافته و محروم از توسعه، دسته بندی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که شکاف بین توسعه یافته ترین شهرستان (بویراحمد) با محروم ترین شهرستان (لنده)، کاملاً مشهود بوده و نشان می دهد توزیع فضایی خدمات و امکانات، برنامه ریزی و سیاست گذاری در جهت عدالت نبوده است. به همین جهت، روند توسعه در سطح شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد نابرابر می باشد. بنابراین، مسئولان استان باید سیاست گذاری های خود را متوجه نواحی محروم و کمتر توسعه یافته کنند تا شکاف موجود بین نواحی را برای رسیدن به پایداری کاهش دهند.
واکاوی سازوکار انقباض شهری و وابستگی آن با فرهنگ برنامه ریزی (مورد پژوهی: منطقه8 کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارهای شهری همواره متحمل دگرگونی های دائمی بوده و متاثر از عوامل درونی و بیرونی، رشد و انقباض را در جمعیت خود تجربه کرده اند. برنامه ریزی برای شهرهای درحال انقباض دیگر تحت پیش گزاره های رشد شهری معنادار نیست و نیازمند تغییر به پارادایم دیگری است. از این رو چالش شهرهای در حال انقباض، پتانسیل ایجاد زمینه تغییر در فرهنگ برنامه ریزی را نیز دارا می باشند. انقباض شهری به عنوان پدیده ای که به لحاظ تجربی انگاشت پردازی شده، ناشی از میان کٌنِش محرک های متغیر انقباض در سطوح مختلف فضایی است که به کاهش جمعیت در مقیاس محلی منجر گشته و ممکن است با افت اقتصادی و تغییرات جمعیتی نیز همراه باشد. هدف این پژوهش شناسایی و بررسی عوامل و محرکه های تأثیرگذار بر انقباض شهری در حال رخداد در منطقه ۸ کلانشهر تبریز و نیز بررسی پیامدها و اثرات ناشی از این پدیده بر برنامه ریزی می باشد که منجر به عدم توانایی منطقه در جذب و نگهداشت جمعیت شده است. بدین ترتیب در راستای دستیابی به هدف پژوهش از روش تحقیق ترکیبیِ متوالیِ اکتشافی بهره گرفته شده است. نتایج تحلیل حاکی از آن است که پدیده انقباض شهری ناشی از مؤلفه هایی است که در بستر برنامه ریزی ساختار فضایی بررسی شده و متناسب با شرایط و ویژگی های هر محیط، تعیین می گردد. در منطقه مورد مطالعه نیز عوامل و محرکه های کاهش جمعیت شناسایی شده به ترتیب در ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، آلودگی محیطی و منظر شهری بیش ترین میزان اثرگذاری بر رخداد این پدیده را دارا می باشند.
بررسی وضعیت موجود مسکن مهر و ارزیابی امکان اجرای این پروژه در محدوده بافت فرسوده (مطالعه موردی: شهر کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی وضعیت موجود مسکن مهر و ارزیابی امکان اجرای این پروژه در محدوده بافت فرسوده در راستای تحقق توسعه شهری و افزایش عرضه مسکن همچنین مشارکت مردم در ایجاد محیط زندگی است. این پروژه بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی و با بهره مندی از مطالعات اسنادی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل اعضای تعاونی مسکن مهر، ساکنان بافت فرسوده و مدیران و کارشناسان اجرایی پروژه مسکن مهر در سطح شهر کرمانشاه می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است و داده های جمع آوری شده، با برنامه SPSS-16 تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان داد برنامه مسکن مهر گام مهمی در جهت خانه دار نمودن اقشار کم درآمد جامعه است. از سویی به نظرمی رسد اطلاعات شفاف و روزآمدی در خصوص اجرای مسکن مهر در بافت فرسوده وجود ندارد و بیشتر ساکنان در بی خبری بسر می برند و این نشان دهنده عدم ارتباط و هماهنگی بین مسئولین امر و ساکنین بافت فرسوده است. با اطلاع رسانی به موقع از طریق رسانه های عمومی، شفاف سازی و نظارت مستمر بر دستگاه های مجری، تملک اراضی بافت های فرسوده و واگ ذاری آن به انبوه سازان می توان به نتایج مطلوب تری در جهت سیاست های جاری توسعه مسکن (مسکن مهر) درراستای توجه به بافت فرسوده به منظور توسعه شهری پایدار برداشت. از سویی اعتماد و باور به عموم مردم و مشارکت دادن تمام شهروندان در تصمیم گیری ها می تواند در ساماندهی بافت های فرسوده مورد توجه قرار گیرد.
تدوین سناریوها و استراتژی های توسعه روستایی کشور در افق 1414 با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق روستایی ایران در زمان حساس از روند تحول و توسعه روستایی-شهری خود قرار دارند . برای رشد و توسعه آینده مناطق روستایی کشور و تقویت چشم انداز اجتماعی و اقتصادی سریع روستایی، تغییرپذیری روستاهای ایران امری ضروری و لازم است که باید مورد توجه مسئولین و تمام بازیگران و دینفعان توسعه روستایی کشور قرار گیرد. به همین دلیل برای توسعه بیشتر روستاهای کشور لازم است محرک ها و استراتژی های آینده توسعه روستایی را تدوین نمود. هدف این پژوهش نیز تدوین و ارائه محرک ها و استراتژی های آینده توسعه روستایی در افق 1414 با رویکرد آینده پژوهی است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش ترکیبی(کمی و کیفی) است. جامعه آماری کارشناسان دانشگاهی و مدیران مرتبط با فرایند روستایی در سطح کشور بوده است. با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی و به صوت هدفمند 20 نمونه انتخاب شد. برای گردآوری داده ها و اطلاعات، با توجه به مدل ها و هدف تحقیق از پرسش نامه تاثیرات متقابل آینده پژوهی و مصاحبه استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از مدل ساختاری و نرم افزار میک مک استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن بود که بهبود ظرفیت مقامات محلی برای رفع نیازهای جمعیت رو به افزایش روستایی، هماهنگی سیاست های روستایی و شهری و همسو کردن زمینه های اصلاح استراتژی ها، مدرن سازی مناطق روستایی با استفاده از روستاهای هوشمند، تامین اعتبارات و سیستم های بانکی در مناطق روستایی/ خدمات اعتباری و مالی، تکامل و بهبود بهره وری از همه عناصر تشکیل دهنده زنجیره ارزش کشاورزی و نهایتا افزایش آموزش فراگیر روستایی و مداخله آنها در سرمایه گذاری و برنامه ریزی روستایی مهم ترین سناریوها و استراتژی های توسعه روستایی در ایران هستند. بیان استراتژی ها و و کاربرد آنها می تواند زمینه ای برای اصلاح سیاست ها و استراتژی های تقویت و توسعه چشم انداز روستایی کشور و راهنمایی برای تعیین مسیر آینده مناطق روستایی کشور باشد.
بررسی و تبیین عوامل مؤثر در سیر تکوین فضاهای تاریخی شهرها (نمونه موردی: میدان توپخانه- شهر شیراز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با هدف درک چگونگى شکل گیری الگوى فضایى «میدان توپخانه» در شهر ایرانى، به پیگیری پیشینه این فضا و عوامل بنیادین دخیل در شکل گیری آن پرداخته شده است. بدین منظور ساختار تاریخی شهر شیراز و محل مراکز حکومتی دوره های قبل از زندیه بررسی شده تا بستر و زمینه این میدان شناخته شود. همچنین به تعریف و تحلیل واژه «میدان» پرداخته شده تا به این فرضیه که آیا «توپخانه» میدان بوده است یا از فضایی حادث شکل یافته، پاسخ دهیم. فضای توپخانه از نظر عملکرد و فضای پیرامونی، ویژگی های میدان را دارد ولی از لحاظ شکل و بدنه به دلیل اتصالی که به بافت قدیمی شهر داشته و در همجواری بناهای از پیش ساخته شده و حتی صدمه دیده قرار گرفته است به شکلی نه چندان منظم به بدنه ای ناپیوسته تبدیل شده است. به طور کلی ترکیب کردن ساختمان ها با عملکردهای متفاوت در اطراف میدان، نشان دهنده اهمیت گردآوردن شهروندان در یک فضای عمومی و تقویت روابط اجتماعی در میدان است و این ترکیب ها بر حسب نقش، عملکرد و خصوصیات بناهای پیرامون میدان، اشکال متفاوت به میدان می دهد. محصوربودن میدان با جداره های تعریف شده و پیوسته یکی از بارزه های اصلی میدان است به گونه ای که هیچ گونه انقطاع و گسیختگی در بدنه میدان وجود نداشته باشد. نحوه اتصال بناها به شبکه میدان به صورت اتصال مستقیم است. اهمیت میدان محدود به شکل و فرم ظاهری آن نیست بلکه به عنوان یک عرصه عمومی محل تجمع شهروندان است، در بیشتر موارد به خاطر یادآوری وقایع تاریخی و نیازهای اجتماعی اهمیت دارد. ساختار این پژوهش مبتنی بر منابع علمی – تاریخی کتابخانه ای و منابع مکتوب و تصویری دست اول و دست دوم است و تحلیل و ارزیابی شواهد موجود در قالب روش تفسیری – تاریخی صورت پذیرفته است.
کارایی روش های فازی در ناحیه بندی مناطق شهری با استفاده از تصاویر پنکروماتیک HR-PR(مطالعه موردی: شهر قشم)
حوزههای تخصصی:
روند توسعه ی شهری مانند یک روند فازی است؛ بنابراین ناحیه بندی فازی و پایش فضای شهری با استفاده از تصاویر پنکروماتیک HR-PRS، یکی از بهترین ابزارها در مدیریت و برنامه ریزی شهری محسوب می شود. از این رو در این نوشتار با هدف بررسی کارایی عملکرد روش های خوشه بندی فازی جهت ناحیه بندی در محدوده شهری قشم از تصاویر پنکروماتیک HR-PR سنجنده GeoEye-1 استفاده شده است. در این باره جهت بررسی عملکرد الگوریتم-های FWS ، MSA ، IDF و CFM با استفاده از نرم افزار MATLAB، 6 معیار کیفی مختلفی در سه دسته مکانی، رادیومتریکی و مکانی-رادیومتریک تعریف شده است. در ادامه با استفاده از این روش ها و بر اساس ویژگی های فازی به ادغام تصاویر ورودی پرداخته و با استفاده از روش خوشه بندی فازی و خروجی ادغام که ماهیتی فازی دارد، به ناحیه بندی محدوه ی شهری مورد مطالعه اقدام گردید. نتایج پژوهش کارایی روش های ناحیه بندی پیشنهادی را از منظر تشخیص پدیده ها و عوارض مکانی و انسانی و استخراج دقیق اطلاعات از تصاویر ماهواره ای تأیید می نمایند. در این میان روش FWS بهترین عملکرد را در ناحیه بندی مناطق شهری از خود نشان داده است. بنابراین، طبق نتایج تحقیق استفاده از الگوریتم های خوشه بندی و ویژگی های فازی یک روش مناسب و بهینه برای تلفیق اطلاعات تصویر ماهواره ای HR-PRS از یک منطقه ی شهری با هدف ناحیه بندی است.
تلفیق روش وزن دهی عینی کریتیک با روش کوداس و ویکور به منظور انتخاب مکان های مستعد احداث بیمارستان (مطالعه موردی: منطقه 5 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خدمات بهداشتی و درمانی از مهم ترین خدمات شهری بوده که دسترسی مناسب به مراکز ارائه دهنده این خدمات بسیار مهم و حیاتی است. مسئله تعیین مکان بهینه بیمارستان یک مسئله دشوار تصمیم گیری چند معیاره است و استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی موجب بهبود عملکرد آن می شود. در این تحقیق به منظور تعیین مکان بهینه احداث بیمارستان در منطقه 5 تهران از تلفیق سیستم های اطلاعات جغرافیایی و تصمیم گیری چند معیاره استفاده شده است. بدین منظور ابتدا معیارهای موثر در فرایند تعیین مکان بهینه بیمارستان با مرور ادبیات و نظرات کارشناسان انتخاب شده و لایه مکانی هر معیار تهیه شده است. در گام بعدی تعداد 10 سایت در این منطقه انتخاب شده و مقادیر معیارها برای هر کدام محاسبه شده است. آنگاه با استفاده از روش وزن دهی اهمیت معیارها از طریق همبستگی بین معیارها (کریتیک) وزن معیارها تعیین شده است. نتایج وزن دهی نشان داد که معیار آسیب پذیری لرزه ای موثرترین معیار در فرایند تصمیم گیری است. در مرحله بعد به وسیله دو روش تصمیم گیری چند معیاره ارزیابی ترکیبی مبتنی بر فاصله (کوداس) و ویکور ارزیابی و رتبه بندی سایت ها انجام شده و نتایج بیانگر تشابه عملکرد دو روش بوده است. نتایج رتبه بندی دو روش نشان داد که سایت شماره 7 و سایت شماره 1 به ترتیب بهترین و نامناسب ترین مکان جهت احداث بیمارستان می باشند. جهت ارزیابی صحت رتبه بندی روش ها، نتایج رتبه بندی دو روش با رتبه بندی صورت گرفته توسط کارشناسان مورد مقایسه قرار گرفت. ارزیابی صحت روش ها نشان داد که روش کوداس به منظور انتخاب مکان بهینه بیمارستان از صحت بالاتری نسبت به روش ویکور برخوردار است.
تحلیل تطبیقی زیست پذیری در مناطق شهری (مطالعه موردی: مناطق 10گانه کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
14 - 29
حوزههای تخصصی:
از رویکردهای نوین در راستای پایداری شهری، مفهوم زیست پذیری می باشد که بر ارتقای کیفیت شاخص های مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی در شهر تأکید دارد. در این پژوهش که با هدف سنجش وضعیت زیست پذیری در مناطق10 گانه شهر تبریز انجام شده، از روش توصیفی- تحلیلی و ابزار پرسشنامه (در دو سطح شهروندان و کارشناسان) بهره گیری شده است. در این راستا از آزمون T تک نمونه ای در محیط نرم افزار SPSS ، مدل تصمیم گیری چندشاخصه ویکور و روش تحلیل اثرات متقابل/ ساختاری، با استفاده از نرم افزار میک مک برای تحلیل داده ها بهره گیری گردیده است. جامعه آماری این پژوهش ساکنان مناطق 10 گانه شهر تبریز، و نمونه آماری نیز بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای و به نسبت سهم جمعیتی مناطق با استفاده از روش نمونه گیری ساده تصادفی انتخاب گردید. نتایج پژوهش نشانگر این است که هم بر اساس نظر کارشناسان(3.04) و هم بر اساس نظر شهروندان(3.20) میانگین ابعاد چهارگانه زیست پذیری کلانشهر تبریز بالاتر از متوسط (میانگین نظری3) قرار دارد. بر اساس نظرات شهروندان منطقه 9 و بر اساس نظرات کارشناسان، منطقه 1 در رتبه اول قرار دارد. نتایج حاصل از تحلیل ویکور نیز نشانگر رتبه اول منطقه 2، ازنظر زیست پذیری می باشد. در خصوص عوامل تأثیرگذار حاصل از نرم افزار میک مک، "ایجاد اشتغال و درآمد پایدار" مهم ترین عامل شناخته شده است. نتایج نشان دهنده این است که به ترتیب عوامل ایجاد اشتغال و درآمد پایدار، نوسازی بافت فرسوده، بهسازی بافت حاشیه نشین، تأمین مسکن مناسب، توسعه فضاهای سبز و باز و تأمین خدمات زیرساختی عوامل کلیدی تأثیرگذار هستند. با توجه به این مهم می توان گفت که در بین مناطق 10 گانه کلانشهر تبریز شاهد عدم تعادل فضایی از نظر زیست پذیری هستیم و مدیریت بهینه موارد مذکور نقش مهمی در رفع این عدم تعادل فضایی بازی می نماید.
ارزیابی اثرات پیاده راه سازی بر بهبود ارتباطات و تعاملات اجتماعی شهروندان، مورد مطالعه: پیاده راه شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی آثار اجتماعی برجای مانده از تغییر کارکردهای میادین و معابر بخش مرکزی شهر رشت از محور سواره به محور پیاده راه است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی که با استفاده از پیمایش اجرا گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. جامعه آماری تحقیق، شهروندان بالای 18 سال شهر رشت بوده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 384 نفر تعیین گردید که به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. پایایی ابزار با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ با ضریب 78 /0 تائید گردید. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS، استفاده شد. نتایج آزمون نشان داد که احداث این پیاده راه در خلق فضای آرامش روحی و روانی عابران، افزایش امنیت اجتماعی، ارتقاء فرهنگ و آداب شهرنشینی، ترویج فرهنگ پیاده روی و استفاده از حمل ونقل عمومی، انجام فعالیت های فراغتی تفریحی، شکل گیری خاطرات فردی و جمعی، تقویت حس تعلّق به مکان و دلبستگی به فضای بخش مرکزی شهر، تأثیر مطلوبی داشته و سبب بهبود وضع ارتباطات اجتماعی شهروندان با یکدیگر شده است. حتی در جلب بیشتر گردشگران و افزایش ماندگاری آنها در شهر و به تبع آن در رونق اقتصادی محدوده بخش مرکزی شهر تأثیرات مثبتی به همراه داشته است. نوآوری این پژوهش، در بهره گیری از مجموعه متنوع و متعددی از شاخص ها بوده است.
بررسی میزان مناسب بودن فضای شهری برای حضور افراد کم توان و ناتوان (نمونه مطالعاتی: خیابان انقلاب اسلامی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
169 - 186
حوزههای تخصصی:
افزایش حضورپذیری در فضاهای شهری به عوامل مختلفی بستگی دارد. افراد کم توان و ناتوان به علت محدودیت های جسمی - حرکتی، معمولاً نمی توانند به تنهایی در فضاهای همگانی حضور یابند. یکی از مهم ترین عواملی که باعث حضور شهروندان با هر میزان توانایی جسمی - حرکتی، در فضای شهری می شود، مناسب سازی فضاها است. ازاین رو هدف این پژوهش بررسی مشکلات افراد کم توان و ناتوان در فضای شهری و ارائه پیشنهاداتی در جهت رفع آنها می باشد؛ لذا پس از مطالعه منابع کتابخانه ای و انجام مصاحبه با ده نفر از کارشناسان و متخصصان، به بررسی و تحلیل وضع موجود با انجام برداشت میدانی و با استفاده از شیوه QSPM پرداخته شده است. پس از انجام تحلیل و باتوجه به بررسی های انجام شده، مشکلات اصلی در این محور: عدم دسترسی مناسب به ایستگاه های حمل ونقل، ساختمان های عمومی و خیابان ها و تقاطع ها می باشد. در ادامه به منظور رفع مشکلات موجود، راهبردها و راهکارهای اجرایی ارائه شده است. نتیجه به دست آمده از این مقاله نشان می دهد که با اجرای راهکارهایی همچون مناسب سازی ایستگاه های حمل ونقل، خیابان ها و تقاطع ها و ساختمان های عمومی موجود برای استفاده افراد کم توان و ناتوان، بازنگری محور مطالعاتی بر اساس ضوابط شهرسازی و بهبود کفسازی خصوصاً موزاییک های مخصوص نابینایان، می توان به افزایش حضور شهروندان به ویژه افراد کم توان و ناتوان کمک نمود.
تحلیل مقایسه ای رابطه بین حس باهمستان و کیفیت زندگی در شهرها (پژوهش موردی: شهرک ولیعصر و محله پایین در شهر قائن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تحلیل و بررسی مقایسه ای وضعیت حس باهمستان و کیفیت زندگی و رابطه بین این دو متغیر در دو محله متفاوت از هم (شهرک ولیعصر به عنوان محله جدید و محله پایین به عنوان محله قدیمی) در شهر قاین است. رویکرد کلی این تحقیق توصیفی - تحلیلی است و یک تحقیق پیمایشی محسوب می شود. جهت گردآوری داده های میدانی از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل جمعیت دو محله مذکور است. حجم کل نمونه بر اساس فرمول کوکران 370 نفر تعیین شد و سهم هر محله از این حجم نمونه با توجه به جمعیت آن مشخص گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون T گروه های مستقل و همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که وضعیت کیفیت زندگی و حس باهمستان در هر دو محله مطالعاتی بالاتر از حد متوسط است و از این نظر تفاوت معناداری بین دو محله وجود ندارد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نیز نشان می دهد که در محدوده مطالعاتی بین «حس باهمستان» و «کیفیت زندگی» رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بنابراین تقویت حس باهمستان در محلات شهری می تواند به افزایش رضایت از زندگی کمک کند.
تحلیل فضایی مسجد در شهر اردبیل در دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۷
55 - 66
حوزههای تخصصی:
شهر اردبیل به عنوان یکی از شهرهای مهم قلمرو تمدن دوران اسلامی معاصر در دهه های اخیر، با رشد شتابان شهرنشینی در دوره ی معاصر (از دهه ی 1340) مواجه بوده است. این روند منجر به ایجاد عدم توازن در توزیع مناسب فضایی خدمات و فضاهای عمومی شهری شده است. از جمله ی این فضاها، مسجد به عنوان یکی از ارکان شهر در دوره ی تمدن اسلامی معاصر است. توزیع نامتوازن فضایی مساجد در سطح شهر مسئله و تلاش برای ایجاد توازن در توزیع فضایی آن، چالش پیش روی برنامه ریزان، مدیران و سیاست گزاران شهری است. از این رو، ایجاد تعادل و توازن در توزیع مناسب مکانی مساجد از طریق برنامه ریزی فضایی، تحلیل فضایی این فضاها در مقیاس شهری و محله ای را ضروری مینماید. با درک این ضرورت، مقاله حاضر با هدف تحلیل الگوی فضایی پراکنش فضایی مساجد، ارتباط مساجد با تراکم جمعیت، ارتباط با فضاهای تاریخی شهر و تعیین سطح برخورداری محلات شهری از مساجد به عنوان فضاهای مذهبی و اجتماعی تهیه شده است. مقاله حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است. در گام نخست، مکان استقرار 179 مسجد از اسناد شهری استخراج شده است. در گام دوم، از فنون آمار فضایی همانند کرنل، نزدیکترین همسایگی، خود همبستگی فضایی و رگرسیون وزنی جغرافیایی در محیط نرم افزار آرک.جی.ای اس برای تحلیل های فضایی داده ها استفاده شده است. یافته های مقاله نشان میدهند که الگوی پراکنش فضایی مساجد اردبیل از نوع خوشه ای است. همچنین رابطه ی معنی دار مثبتی بین توزیع فضایی مساجد با تراکم جمعیت و ارکان تاریخی شهر وجود دارد. نتیجه اینکه، توزیع فضایی مساجد در سطح محلات شهر اردبیل به صورت ناهمگون است. در پایان بر مبنای یافته ها، پیشنهاداتی برای توزیع متناسب و عادلانه مساجد، ارائه شده است.
ارزیابی تناسب سرزمین و اولویت بندی مکان های دفن پسماند شهرستان زاهدان با استفاده از تکنیک PROMETHEE(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
38 - 53
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، روش ﺗﺮکیﺒی با هدف ارزیابی تناسب سرزمین به منظور مکانیابی دفن پسماندهای شهری در شهرستان زاهدان ارائه شده است. ابتدا معیارهای مؤثر بر انتخاب محل دفن با توجه به شرایط منطقه و با نظر خبرگان (پرسشنامه دلفی) بررسی و 18 زیرمعیار در دو گروه، معیار اکولوژیکی و معیار اجتماعی اقتصادی تعیین و با استفاده از (ANP) در نرمافزار Super Decision 3.2 وزنهای هر معیار محاسبه، ضمن استاندارسازی با منطق فازی و بولین، لایههای هر یک از این معیارها در نرمافزار 10.3 ARC GIS تهیه شد. با تلفیق معیارها (WLC)، در نهایت منطقه مطالعهشده در پنج کلاس قابلیت اراضی شامل: فاقد توان، توان کم، توان متوسط، توان زیاد و توان خیلی زیاد طبقه بندی که بیشترین سطح منطقه را طبقه فاقد توان (76/99 درصد) و مناطق مناسب حدود 231/0 درصد منطقه مطالعهشده را به خود اختصاص داده است. با شناسایی مکانهای مناسب دفن، با نرمافزار PROMETHEE اولویتبندی 22 مکان در شهر زاهدان و 35 مکان در شهر نصرتآباد، انجام و مناسبترین مکانها برای کاربری دفن معرفی شد. با توجه به میزان رشد جمعیت شهرستان زاهدان در سال 1420 جمعیت به 611374 نفر خواهد رسید، که محدودهای شناساییشده دارای اولویت (بیشترین توان) ظرفیت پذیرش پسماند برای 20 سال آینده را دارد. همچنین، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﺤﻠیﻞ حساسیت اﻧﺠﺎمﮔﺮﻓﺘﻪ روی اوزان به روش تکپارامتری و (GAIA) مشخص شد، ﮔﺰیﻨﻪهای اﻧﺘﺨﺎبﺷﺪه ﻣﻨﺎﺳﺐ و دارای اﺳﺘﺤکﺎم ﻻزم هستند.
طیف بندی و سنجش فضایی مراکز انتظامی و نقش آنها در پهنه ی جرم با رویکرد MCDM (مطالعه موردی کلانشهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۹
236 - 249
حوزههای تخصصی:
امروزه در تمامی شهرهای جهان، به ویژه کلان شهرها، افزایش نرخ جرم و جنایت نگران کننده است و به یکی از دغدغه- های مهم شهروندان، نهادها و رهبران و مقامات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جوامع تبدیل شده است. حضور مستمر و فعال نیروی انتظامی نقش موثری در برقراری امنیت و آرامش در سطح شهرها دارد. که البته این حضور کمی و کیفی نیروی انتظامی متاثر از استاندارد آن نیز می باشد. بنابراین توزیع عادلانه و مکفی مراکز انتظامی در فضاهای شهری عامل مهمی جهت تحقق این نیاز اساسی(ایجاد امنیت) می باشد. بر اساس ضرورت پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای – کاربردی و روش آن ترکیبی از روشهای کتابخانه ای، میدانی، توصیفی وتحلیلی می باشد. از آنجا که هدف اصلی آن بررسی استاندارد و سرانه نیروی انتظامی و نقش آن در پهنه بندی زمانی – مکانی جرم می باشد با استفاده از روش های کمی و ابزارهای شامل ArcGIS، SPSS، TOPSIS، VIKOR، Moran، Antropy به بررسی موضوع پرداخته است. نتایج تحقیق نشان داده است کاربری های انتظامی در شهر اهواز که سرانه این کاربری 0.042 متر مربع می باشد کمتر از سرانه استاندارد (1) متر مربع بوده و در این بخش با کمبود خدمات به میزان 950995.46 متر مربع مواجه هستیم . و بر اساس مدل VIKOR منطق یک کلانشهر اهواز در رتبه یک پایداری قرار گرفته است. و در مقابل منطقه 2 شهر در رتبه آخر امنیت قرار گرفته است. همچنین بر اساس نتایج بیضی انحراف معیار سرقت با زاویه کمی در جهت جنوب غربی-شمال شرقی امتداد یافته است، زیرا تمرکز نقاط جرم در قسمت جنوب غربی شامل کلانتری 15، 19، 27 و 33 است.
ارزیابی اقتصادی استفاده از پخش سیلاب برای احداث پارک جنگلی در حاشیه شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
37 - 44
حوزههای تخصصی:
از گذشته های دور عقیده بر این باور بوده است که همواره جنگل ها بر تولید آب، جلوگیری از ایجاد سیلاب و کاهش فرسایش موثر هستند. امروزه با استفاده از پیشرفته ترین تکنیک ها و با استفاده از آخرین فناوری ها، هدایت سیلاب ها به آبخوان ها، بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک، به منظور استفاده بهینه از حداقل بارندگی هر منطقه صورت می گیرد. با استفاده از این فناوری ها می توان در ایجاد پوشش گیاهی و به ویژه ایجاد پارک جنگلی در حاشیه اراضی شهری درمناطق خشک و نیمه خشک اهتمام ورزید. بنابراین این پژوهش به دنبال این مسئله می باشد، تا نقش پخش سیلاب، در ایجاد پوشش گیاهی درختی را ارزیابی کند. لذا در این مطالعه ذخیره رطوبت خاک و مقدار و سرعت نفوذپذیری در تیمار بدون پخش سیلاب و پخش سیلاب در پوشش گیاهی درختکاری شده (جنگل انبوه) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دهنده آن است که شاخص هزینه- اثربخشی در تیمار پخش سیلاب همراه با پوشش درختی کمتر از تیمار پخش سیلاب و بدون پوشش درختی (مرتعی) است. در واقع تلفیق پخش سیلاب با کاشت درخت در برابر کاشت گیاهان بوته ای به مقدار 88 هزار ریال به ازای یک مترمکعب آب کمتر است. بنابراین با استفاده از فناوری پخش سیلاب و تلفیق با گونه های درختی مناسب می توان علاوه بر افزایش اثربخشی در حفظ رطوبت، مقدار آب بیشتری را برای نفوذ به آبخوان در خاک ذخیره کرد.
پراکندگی هویتی در شهرهای جدید و راهکارهای شکل دهی به هویت مستقل (مطالعه موردی: شهر جدید پردیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت، تمرکز آن در کلان شهرها، با سیاست ایجاد شهرهای جدید همراه شد. بی توجهی به بافت فرهنگی و هویتی جمعیت مهاجر سبب ایجاد مسائلی در پایداری اجتماعی همچون عدم دستیابی به جمعیت پیش بینی شده و پس ازآن عدم وجود برنامه ریزی اقتصادی، منجر به عدم خوداتکایی اقتصادی در شهر جدید پردیس شد. هدف از این پژوهش بررسی پراکندگی هویتی در شهر جدید پردیس و یافتن راهکارهایی جهت ایجاد هویت مستقل است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی، به لحاظ هدف و روش یک پژوهش کاربردی و کیفی با راهبرد تحلیل محتواست. جامعه ی هدف، دو گروه شهروندان و بدنه مدیریت شهری بوده که پس از مصاحبه با 38 نفر، تشخیص اشباع نظری داده شد. ابزار جمع آوری داده ها و اطلاعات، مصاحبه هدفمند و نیمه ساختاریافته، مشاهده، اسناد شهری و ابزار تحلیل داده ها MAX QDA بوده است. پس از کدگذاری، 10 مقوله فرعی و 2 مقوله اصلی تحت عناوین «مهاجرت» و «تصویر متمایز شهر» به دست آمده است. نتایج حاصل نشان داد که بدنه مدیریت شهری «تعاملات دوسویه بخش شمالی و جنوبی شهر» و پس ازآن «گسترش پارک فناوری» را مؤثر بر ایجاد یک هویت مستقل دانسته اما شهروندان «به کارگیری بومیان» در پارک فناوری و پس ازآن «بهره از نقاط مشترک اقوام» در تعریف فعالیت های جاذب را بر خلق هویتی خودمختار اثرگذار دانسته اند.
بررسی رابطۀ توانمندسازی بر ارتقای کیفیت زندگی شهروندان حاشیه نشین محلۀ همت آباد اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چندین دهه اخیر، توسعه شهرنشینی با خود معضلاتی را به همراه داشته که حاشیه نشینی یکی از این مسائل اجتماعی بوده است. مسئله اصلی در بین حاشیه نشینان، پایین بودن سطح کیفیت زندگی آنان است؛ به همین دلیل نظریه پردازان حوزه شهری معتقدند با توانمندسازی ساکنان محلی در محلات حاشیه نشین شهری می توان کیفیت زندگی آنان را بالا برد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین توانمندسازی بر ارتقای کیفیت زندگی شهروندان محله همت آباد اصفهان است که برای رسیدن به اهداف پژوهش از نظریه فیترمن استفاده شده است. پژوهش حاضر مبتنی بر رویکرد کمّی از نوع راهبرد پیمایش (توصیفی- همبستگی) بوده است. جامعه آماری 15488 نفر از شهروندان محله همت آباد بوده اند که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای 371 نفری از آن ها مورد بررسی قرار گرفته اند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بوده که اعتبار آن از طریق صوری و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ-کیفیت زندگی (90/0)، احساس شایستگی (90/0)، احساس مؤثربودن (72/0)، معناداربودن (86/0)، حق تعیین سرنوشت (70/0)- به دست آمده است. همچنین برای تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار Spss24 استفاده و برای تجزیه وتحلیل یافته ها از آماره های توصیفی و استنباطی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که میزان کیفیت زندگی ساکنان محله همت آباد از متوسط میانگین پایین تر بوده است. نتایج حاصل از فرضیات پژوهش بیان می کند که بین توانمندسازی و کیفیت زندگی (68/0) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین بین تحصیلات، درآمد و کیفیت زندگی تفاوت معنی داری مشاهده شد. نتایج به دست آمده از مدل رگرسیونی پژوهش نشان داد که متغیر توانمندسازی با بتای β=64 توانسته است 38 درصد از واریانس متغیر کیفیت زندگی را تبیین کند.