فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۸۱ تا ۴٬۸۰۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در گذشته، نبود امکانات برای استفاده از انرژی های تجدید ناپذیر، ساکنان بومی هر منطقه را ناچار به ابداع شگردهایی برای ساخت سکونتگاه های سازگار با اقلیم نموده و معماری بومی هر منطقه را رقم زده است. این در حالی است که همزمان، محدودیت هایی وجود داشته که ممکن است مانع اعمال تمام اصول اقلیمی در این ساخت ها شده باشد. از این رو ارزیابی سازگاری الگوی ساخت و سازهای بومی با شرایط اقلیمی، پیش از اعمال آنها در ساخت های مدرن ضروری به نظر می رسد. در مقاله حاضر با هدف ارزیابی میزان سازگاری اقلیمی سکونتگاه های بومی لافت،ابتدا با استفاده از مدل ماهانی پیشنهادات طراحی اقلیمی در قشم استخراج و در مرحله ی بعد شاخصه های مورد اشاره در مدل ماهانی در 50 نمونه از سکونتگاه های بومی مطالعه شد. در مرحله ی آخر نیز به وسیله ی نرم افزار اس.پی.اس.اس. ، با انجام آزمون t تک نمونه، سازگاری الگوهای مستخرج با پیشنهادات اقلیمی ارزیابی گشت. یافته های این آزمون نشان داد میانگین سازگاری الگوهای استقرار بنا، فاصله گذاری میان ساختمان ها و فرم پلان با پیشنهادات اقلیمی ماهانی، تفاوت معنی داری داشته که مثبت بودن این تفاوت نشان داد سکونتگاه های بومی از نظر 3 شاخصه الگوی استقرار بنا، فاصله گذاری میان ساختمان ها و فرم پلان با اصول پیشنهادی ماهانی سازگار است. این در حالی است که نحوه استقرار و درصد اشغال بازشوهای داخلی و خارجی با پیشنهادات ماهانی سازگاری کامل ندارد.
شاخص های رضایت شغلی کارکنان شهرداری تهران بر حسب ویژگی های جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
265 - 276
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین شاخص های رضایت شغلی کارکنان شهرداری تهران بر حسب ویژگی های جمعیت شناختی انجام شد، روش تحقیق در این پژوهش پیمایشی و از نظر هدف کاربردی است، جامعه آماری شامل کلیه کارکنان رسمی، پیمانی و قراردادی شهرداری تهران در سال 1399 بود که در شهرداری یکی از مناطق 22 گانه یا نواحی شهرداری ها مشغول به خدمت بودند که تعداد آنها طبق آمار کارگزینی شهرداری تهران برابر 2354 نفر است. حجم نمونه بر اساس فرمول برآورد حجم نمونه کوکران برابر 378 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و تصادفی ساده انتخاب شدند، ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه های ضایت شغلی مینه سوتا(MSQ) و پرسش نامه ی ویژگی های محقق ساخته ویژگی-های جمعیت شناختی بود، که روایی آن با استفاده از روایی صوری و محتوایی تایید شد و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد، تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار spss21 انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد بین جنسیت ، وضعیت تاهل از نظر میزان رضایت شغلی تفاوت معناداری وجود ندارد اما بین رضایت شغلی در همه ابعاد آن ( ماهیت کار ، حقوق و پرداخت ، فرصت های ارتقا ، نظارت و سرپرستی ) به استثنای جو سازمانی برحسب سطوح مختلف تحصیلی و سابقه شغلی به استثنای فرصت های ارتقا و سبک رهبری و شرایط فیزیکی تفاوت معنادار وجود دارد.
ترسیم ساختار دینی مفهوم مکان در واحد همسایگی با تکیه بر آیات قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
مکان یابی فرآیند نظام مند و مستقل ارزیابی مبتنی بر واقعیت انتخاب مطلوب ترین مکان است. این فرایند به عنوان یک فرایند تصمیم گیری همه جانبه، مستلزم در نظر گرفتن الگو و رعایت اصول و مراحل پیوسته ای می باشد. جهت بررسی مکان یابی در اسلام به مفهوم مکان در اسلام و مکان شناسی قرآن، می پردازیم. پس از آن مکان یابی به عنوان ابزاری که به وسیله آن ساخت خانه را می توان بهینه نمود، تبیین می شود. ماهیت تحقیق، استقرایی و براساس روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر اسناد معتبر، قرآن و تفاسیر و بررسی های میدانی خانه مناطق گرم و خشک ایران؛ به عنوان زمینه آزمون، سامان می یابد. واحد همسایگی به عنوان زمینه صحت سنجی و دو گروه اساتید معماری و نیز اندیشمندان حوزه علوم قرآنی به عنوان گروه نظرسنجی به روش دلفی انتخاب گردید و نتایج اولیه تحقیق به این افراد ارائه گردید. پس از جمع آوری داده ها و دسته بندی آنها ارزش دهی و اولویت گذاری انجام پذیرفت. بر مبنای اولویت ها بدست آمده، خانه عرب ها، نمونه خانه بافت سنتی ایران، بررسی گردید. نگارنده بر این عقیده است که سه عامل، وحدت واحد همسایگی، هدفمندی در ساخت و طراحی و کارکردهای خانه و نیز بکارگیری اصول محرمیت و امنیت درونی و بیرونی در خانه و بافت همسایگی، عوامل موثر بر مکان یابی خانه در واحد همسایگی هستند.
امکان سنجی اجرای طرح تجمیع قطعات زمین در بافت های فرسوده ی شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
131 - 146
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به بافت های فرسوده شهری و بکارگیری طرح های بهسازی و نوسازی در این بافت ها در ارتقاء کیفیت زندگی و پیشبرد اهداف توسعه شهری از اهمیت خاصی برخوردار است؛ به گونه ای که در سال های اخیر طرح های بسیاری برای این منظور تهیه و اجرا شده اند. از جمله این طرح ها، تجمیع قطعات زمین می باشد؛ این طرح ابزاری مهم برای برنامه ریزی زمین است که با بهره گیری از جنبه های اجتماعی و مشارکت ساکنان سعی در بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده دارد. پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی اجرای طرح تجمیع قطعات در بافت فرسوده شهر ارومیه تدوین شده است. روش تحقیق با توجه به موضوع پژوهش، توصیفی- تحلیلی و هدف از نوع کاربردی است. برای گردآوری اطلاعات از مطالعات میدانی و کتابخانه ای بهره گرفته شد و در این رابطه، 27 شاخص در چهار مؤلفه کالبدی، اقتصادی، قانونی- مدیریتی و اجتماعی استخراج گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل تحلیل سلسله مراتبی AHP و نرم افزارهای Expert Choice، GIS و Spss استفاده شد. نتایج نشان داد که در مؤلفه کالبدی با توجه به نقشه امکان سنجی تهیه شده، 41 درصد قطعات از قابلیت نسبتاً بالایی برای تجمیع برخوردارند. در مؤلفه اقتصادی مطابق میانگین حاصله (2.82)، اجرای طرح تجمیع قطعات متوسط به پایین ارزیابی می شود. مؤلفه قانونی - مدیریتی با میانگین 3.03 از وضعیت مناسبی جهت اجرای طرح برخوردار است و در نهایت در مؤلفه اجتماعی میانگین به دست آمده (2.45) پایین تر از حد متوسط است که گویای وضعیت نامطلوب این مؤلفه جهت بکارگیری طرح تجمیع قطعات می باشد.
تحلیل ارتباط بین سطح کیفیت محیطی و قیمت فروش مسکن در کلان شهر تبریز با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آن جایی که مسکن کالای همگنی نیست، تعریف دقیق مسکن از مهم ترین الزامات شناسایی مختصات آن محسوب می شود و استانداردسازی مفاهیم در این حوزه می تواند بسیار راهگشا باشد. در این راستا، باید به شاخص هایی نظیر کیفیت کالبدی – فضایی، کیفیت عملکردی، کیفیت محیطی و کیفیت مربوط به نیازهای انسان توجه شود. در چهارچوب همین مفاهیم کلیدی، ارتباط بین سطح کیفیت محیطی و قیمت فروش مسکن در شهر تبریز بررسی شده است. این تحلیل در دو مرحله انجام شده است. در مرحلة اول شاخص های ذهنی و عینی کیفیت محیطی با استفاده از مؤلفه های اصلی در 184 حوزة سرشماری کلان شهر تبریز که 29 محله (ناحیة) شاخص شهر تبریز را در برمی گیرد، تجزیه وتحلیل شده است. نتایج مرحلة اول حاکی از این است که مزیت های کالبدی، عدم رضایت از تراکم بالا و برخی اثرات جانبی منفی ناشی از مناطق نامتجانس در سطح نخست تأثیرگذاری بر شاخص های محیطی قرار دارند. در مرحلة دوم، ارتباط بین سطح شاخص های محیطی و قیمت فروش مسکن بررسی شده است. به این منظور از ضریب همبستگی و آزمون خی دو استفاده شده است. نتایج بیانگر رابطة خطی مثبت و قوی بین سطح کیفیت محیطی و قیمت فروش مسکن در مناطق مختلف شهر تبریز است؛ به گونه ای که متغیر قیمت فروش مسکن به سطح کیفیت محیطی وابسته است.
کاربست نظریه سیستم ها و آینده نگاری فناوری های کلیدی در معماری آینده با ابزار سنجش مطلوبیت و امکان پذیری ( نمونه موردی: استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به کارگیری آینده پژوهی در برنامه ریزی شهری و منطقه ای که موضوع آن شناخت، تحلیل و برنامه ریزی برای شهرها و مناطق به عنوان پیچیده ترین ساخته های بشری است، امری ضروری است. هدف پژوهش حاضر با رویکردی آینده نگارانه و با کاربرد نظریه سیستم ها، ارزیابی و تحلیل متغیرهای توسعه استان گیلان به منظور شناسایی عوامل کلیدی توسعه منطقه ای در افق 1410می باشد. این پژوهش، ضمن شناسایی عوامل کلیدی توسعه استان، به تطبیق آن با نظریه پایه توسعه استان می پردازد و قابلیت های توسعه استان (مستخرج از نظریه پایه توسعه استان) را با روش فناوری های کلیدی اولویت بندی می نماید. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت داده ها، کیفی و از نظر روش گردآوری داده ها، اسنادی_ پیمایشی است. روش انجام پژوهش شامل روش های دلفی، ماتریس تاثیرات متقاطع و نرم افزار Mic Mac، فناوری های کلیدی و ماتریس مطلوبیت_ امکان پذیری می باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که متغیرهای کلیدی توسعه استان شامل جمعیت و مهاجرت، شیوه مدیریت کلان کشور، تکنولوژی تولید، سرمایه گذاری دولتی، منابع آب، محیط زیست، صادرات محصول، توسعه دانش بنیان، مخاطرات طبیعی، سرمایه گذاری خارجی، بهره وری تولید، توسعه گردشگری و اولویت بندی قابلیت های توسعه استان به ترتیب، گردشگری، زراعت، صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی و فعالیت های بازرگانی می باشد.
تحلیل اقتصادی ارتقاء زیست پذیری مجتمع های مسکونی انبوه با به کارگیری رهیافت مشارکت عمومی-خصوصی (محله بهار شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش مجتمع های مسکونی انبوه، افزون بر پاسخ به نیاز فعلی مسکن، مشکلی برای نوسازی در آینده ی شهرها می باشد. فرسودگی، افت زیست پذیری یک مجموعه مسکونی آپارتمانی (همچون محله بهار در جنوب شهر اصفهان) و اختلافات مالکیتی ناشی از آن، تهدیدهایی برای ورود سرمایه گذاران به منظور نوسازی می باشد. در این مقاله با هدف به کارگیری ظرفیت های رهیافت مشارکت عمومی-خصوصی به منظور ارتقاء زیست پذیری در مجموعه مسکونی انبوه محله بهار برپایه سودآوری برای بخش خصوصی، پشتیبانی بخش عمومی از ارزش ها و منافع بخش خصوصی، ایجاد فضای رقابتی و بیشینه نمودن منافع مشترک بخش های عمومی و خصوصی، یک پژوهش کاربردی دوگانه توصیفی-تحلیلی در دستورکار قرار گرفته است. با انجام تحلیل هایی چون تحلیل ذینفعان برپایه ماتریس قدرت-منفعت، تحلیل متون مدون و تحلیل نظرات ذینفعان کلیدی، گزینه های چهارگانه ساخت وساز در زمینه سرمایه گذاری برای ارتقاء زیست پذیری در مجتمع های انبوه مسکن در محله بهار اصفهان برپایه رهیافت مشارکت عمومی-خصوصی طراحی و با تحلیل ارزش خالص فعلی[1] و تحلیل نرخ بازده داخلی[2] میزان سودآوری هر یک از گزینه های پیشنهادی محاسبه شده است. یافته های برآمده از تحلیل تمایل توسعه گران بخش مسکن، برای اختیار هر یک از گزینه های سودآور برای ارتقاء زیست پذیری نشان می دهند تشکیل تعاونی (همکاری گروهی)، ارائه مستندات توسط هیأت مدیره مجتمع های مسکونی انبوه (شفافیت)، اعطای تراکم بیشتر از تراکم پیشنهادی از سوی کمیسیون ماده 5 (ارزش افزوده)، خروج همه مالکان از پروژه و خرید کلیه واحدهای مسکونی از مالکان مهم ترین شرایط سرمایه گذار بخش خصوصی برای ورود به فرایند مشارکت با بخش عمومی در راستای ارتقاء زیست پذیری مجتمع های مسکونی در محله بهار هستند. [1]. Net present value (NPV) [2]. Internal rate of return (IRR)
ارزیابی پیشران های تأثیرگذار بر تحقق مدیریت سیستمی گردشگری با تأکید بر رویکرد حکمروایی خوب، مطالعه موردی: کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
17 - 32
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری به عنوان یکی از مهم ترین صنایع درآمدزا، ارتباطات گسترده ای با سایر قسمت های اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و ... دارد. با توجه به ارتباطات وسیع گردشگری با بخش های مختلف، تأکید بر رویکرد مدیریت سیستمی در راستای دست یابی به توسعه این صنعت ضرورتی اجتناب ناپذیر می باشد. در این راستا، هدف از تحقیق حاضر شناسایی پیشران های تأثیرگذار بر تحقق مدیریت سیستمی گردشگری در کلان شهر تبریز با تأکید بر رویکرد حکمروایی خوب می باشد. روش تحقیق از نظر نوع آمیخته (کمی-کیفی)، از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی می باشد که به منظور تحلیل داده ها نیز از معادلات ساختاری مبتنی بر واریانس با روش حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Smart-pls استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل مسئولان، مدیران و کارشناسان مرتبط با حوزه گردشگری و نخبگان دانشگاهی (حدود 1400 نفر) می باشد که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به دست آمده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مدیریت در حوزه گردشگری کلان شهر تبریز دارای مشکلاتی همچون عدم هماهنگی و همکاری سازمان ها و ارگان های دولتی و موازی کاری سازمان ها، ساختار معیوب اداری و بوروکراتیک سازمان گردشگری و فقدان خط مشی و سیاست گذاری مناسب در حوزه گردشگری می باشد. همچنین یافته ها نشان می دهد که بیشترین اثرگذاری در بین مؤلفه های موردبررسی در راستای تحقق مدیریت سیستمی گردشگری در کلان شهر تبریز مربوط به وجود رهبری واحد شایسته و پاسخگو؛ وجود تعامل و اعتماد بین نهادی در نهادهای درگیر با امور گردشگری و تلاش مدیریت شهری در ایجاد و تقویت انجمن ها و نهادهای غیردولتی به منظور مشارکت در اداره امور گردشگری به ترتیب با امتیاز 822/0، 803/0 و 756/0 می باشد. از طرفی شاخص نیکویی برازش مدل GOF برای اندازه گیری برازش مدل های اندازه گیری و ساختاری مقدار 682/0 به دست آمده است که از مطلوبیت کلی مدل ساختاری تحقیق حکایت دارد.
نقش الگوهای شکلی و اجتماعی در ساماندهی فضاهای باز مجموعه های مسکونی (قیاس تجارب شهرسازی قرن بیستم و نمونه های ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول تابستان ۱۳۹۱ شماره ۳
3 - 12
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به شناسایی الگوهای اجتماعی و شکلی در برنامه ریزی فضاهای باز مسکونی در نظریه ها و پروژه های شاخص شهرسازی قرن بیستم و قیاس آن با الگوهای بومی و معاصر کشور می پردازد. روش تحقیق مورد استفاده در این نوشتار تفسیری– تاریخی با رویکردی استنتاجی است. از نمونه های موردی نیز در تحلیل و ارائه مصادیق گونه شناسی استفاده شده است. از نظر شکلی در نظریه های اوایل قرن بیستم، 4 گونه ساماندهی فضاهای باز شامل الگوهای «ساماندهی شبکه ای»، «خطی»، «مرکزی» و «مجموعه ای» قابل تشخیص هستند که در طول نیمه دوم قرن، به سمت الگوهای مجموعه ای تمایل بیشتری حاصل شده است. همچنین تلاش برای حذف سلسله مراتب اجتماعی، ایجاد برابری طبقاتی و مالکیت اشتراکی در فضاهای باز که در نیمه اول قرن مشهود بودند، جای خود را به پایداری اجتماعی، برابری اجتماعی و توجه توامان به فضاهای باز خصوصی و عمومی داده است. اما جریان معاصر ساخت و ساز در کشور، بیشتر ادامه راهبردهای آزموده ابتدای قرن هستند که عمدتاً از الگوهای شبکه ای و مرکزی استفاده می نمایند و فاقد الگوی اجتماعی معینی در طرح خود هستند. از اینرو با توجه به شرایط جهان کنونی و با عنایت به دستاوردهای بومی و اصول اعتقادی کشور، توجه به مفاهیم اجتماعی همچون سرمایه اجتماعی و تعاملات اجتماعی در کنار الگوهای مناسب سازماندهی فضای باز (مانند مجموعه ای) ضمن تفکیک و عرصه بندی مشخص عرصه های عمومی-خصوصی و سنجش اولویت های عمومی پیشنهاد شده است.
برآورد ارزش زیبایی شناختی فضای سبز درختی منطقه جهانشهر کرج به روش رضایت خاطر (هدونیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
111 - 121
حوزههای تخصصی:
فضای سبز درختی به دلیل زیبایی و سایه اندازی اثر مثبت و قابل توجهی بر قیمت زمین و ساختمان های اطراف دارد. با این حال، این ارزش اغلب نادیده گرفته می شود. این پژوهش با هدف برآورد اثر فضای سبز درختی بر قیمت ساختمان در منطقه جهانشهر کرج صورت پذیرفت. برای ارزش گذاری فضای سبز درختی از روش رضایت خاطر (هدونیک) بهره گرفته شد. داده های خرید و فروش 220 دارائی مسکونی (آپارتمان/خانه) منطقه جهانشهر کرج در سال 1395 از شرکت دولتی خدمات انفورماتیک راهبر تهیه شد. اطلاعات مکانی و ویژگی های محله و فضای سبز درختی با استفاده از تصویرهای ماهواره ایQuickBird و نر م افزار Arc Gis10/3 جمع آوری گردید. فضای سبز درختی اطراف ساختمان های بررسی شده به کمک درصد تاج پوشش درختی در پنجره ای به شعاع های مختلف در اطراف ساختمان ها برآورد شد. سپس، از شعاع بهینه، که بالاترین همبستگی بین درصد تاج پوشش با قیمت را دارد، در مدل رضایت خاطر (هدونیک) بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که متغیرهای ساختمان و فضای سبز درختی اثر معنی داری بر قیمت هر متر مربع ساختمان دارد. شعاع بهینه برای برآورد درصد پوشش درختی در اطراف ساختمان ها 300 متر برآورد شد. تحلیل کشش پذیری نشان داد که هر یک درصد افزایش پوشش درختی در اطراف ساختمان های مسکونی، قیمت هر متر مربع بنا را 6/ درصد نسبت به میانگین افزایش می دهد. از این رو، فضای سبز درختی جهانشهر با پوشش میانگین 29/4 درصد، قیمت هر متر مربع ساختمان های مسکونی را 17/6 درصد افزایش می دهد. همچنین به ازای هر 1 کیلومتر دوری از پارک 1/9 درصد از قیمت هر متر مربع بنا کاسته می شود.
مطالعه کیفی عوامل مؤثر بر تخریب باغ ها در شهر تهران با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
3 - 16
حوزههای تخصصی:
این نوشتار که از نظر هستی شناسی بر موضع پارادایم تفسیرگرایی اجتماعی تکیه دارد، درصدد تبیین فرایند و عناصر تشکیل دهنده تخریب باغ ها در شهر تهران با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. بررسی ها نشان می دهد طی سه دهه گذشته، علی رغم وجود قانون حفظ و گسترش فضای سبز در شهرها که بر حسب وظایف و اختیارات از طرف هر یک از قوای سه گانه (مقننه، مجریه و قضائیه) و مدیریت شهری به عنوان مجری این قانون تضمین شده، نتوانسته است مانع تخریب باغ ها در داخل شهر تهران شود. این در حالی است که در متون شهرهای پایدار فرض بر این است که با تغییر در حکمروایی زیست محیطی از طریق سازوکارهای نهادی، سیاستی و قانونی، می توان رفتار دوستدارانه مردم با طبیعت را تضمین کرد. بدین ترتیب برای دستیابی به علل تخریب باغ ها در شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری نظری و هدفمند تا زمانی که اشباع نظری حاصل گردد با 38 نفر از مطلعین کلیدی مصاحبه عمیق انجام شد. داده های گردآوری شده در قالب 37 مقوله فرعی، 10 مقوله اصلی و نهایتاً مقوله هسته، کدگذاری و تحلیل شده اند. نتایج به دست آمده بیانگر این است که به دلیل نابسامانی در قانون به ویژه عدم سنخیت و تناسب مجازات با جرم، منافع حاصل از تخریب باغ بیش از هزینه های آن برای فرد متخلّف است. بنابراین، این عامل باعث نگرش مثبت فرد به کسب سود و رفاه _ قصد رفتاری از تخریب باغ ها _ می شود. بحران اخلاق زیست محیطی، عامل اصلی نگرش مثبت فرد به کسب سود و رفاه از تخریب باغ ها با نقض قانون حفظ و گسترش فضای سبز در شهرهاست. رفتار اخلاقی با محیط زیست، امری اقناعی است که مقید به زمان و مکان نبوده و بر اثر کرامت نفس حاصل می شود، امّا تحصیل آن با قانون و قواعد حقوقی به دلیل محدودیت عرصه آن نسبت به اخلاق، ممکن و مطلوب نخواهد بود.
تحلیلی بر توان های توسعه شهرستان های استان کردستان با تاکید بر همگرایی ملی
حوزههای تخصصی:
استان کردستان در غرب ایران با دارابودن مرز مشترک با کشور عراق، پتانسیل های قوی و بالقوه ایی جهت توسعه بازرگانی، به خصوص در شهرهای مرزی را دارا است. در این راستا توسعه و و جود منابع و امکانات در شهرستان های استان کردستان به عنوان شهرهای مرزی می تواند نقش مهم و حیاتی در برقراری ارتباط با کشورهای همسایه ی خود داشته باشد و هم می تواند آهنگ همگرایی ملی را تسریع کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیلی بر توان های توسعه شهرستان های استان کردستان با تاکید بر همگرایی ملی بود. . و از نظر هدف گذاری کاربردی و از نظر روش شناسی به صورت توصیفی- تحلیلی است. در روند تهیه و تولید داده ها ابتدا عوامل مؤثر بر توسعه استان کردستان با تاکید بر شاخص های همگرایی ملی، با استفاده از نظرات 45 نفر از کارشناسان از طریق روش دلفی شناسایی شده است برای آزمون فرضیه از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین تحقق توسعه یافتگی و اثر گذاری آن بر روی همگرایی ملی با ضریب مسیر 0.48 رابطه مؤثری وجود دارد بدین معنی مؤلفه ها و معیارهای توسعه یافتگی 0.48 درصد موفقیت استراتژی توسعه یافتگی را تبیین می کند. از طرف دیگر بین (شاخص های توسعه انسانی با ضریب مسیر 0.91) با تحقق توسعه یافتگی رابطه علی قوی وجود دارد یعنی دسترسی به شاخص های توسعه انسانی تعیین کننده توسعه یافتگی می باشد، ولی بین عوامل دسترسی توسعه سیاسی (با ضریب مسیر 0.021- ) با موفقیت توسعه یافتگی شهرستان های استان کردستان رابطه علی وجود ندارد و این بدین معنی است که عوامل دسترسی توسعه سیاسی به واسطه تأثیری که بر تحقق توسعه یافتگی شهرستان های استان کردستان می گذارد می تواند عاملی تعیین کننده در موفقیت توسعه یافتگی شهرستان های استان کردستان تلقی گردد. در مجموع چنین می توان گفت که توسعه یافتگی شهرستان ها بر معیارهای همگرایی ملی اثرگذار است.
بازآفرینی بافت تاریخی مبتنی بر توسعه میان افزا؛ راهکاری در پایداری اجتماعی-اقتصادی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
19 - 27
حوزههای تخصصی:
در رویکرد توسعه پایدار، برای کنترل رشد افقی شهرها که موجب مشکلات کالبدی و اجتماعی، شکل گیری بافت های فرسوده و عدم تعادل در سیستم خدمات رسانی شهری می شود، بهتر است به جای زیرِ ساخت بردن زمین های حاشیه ای شهرها، اراضی خالی مانده درون شهری، بالاخص بافت های فرسوده توسعه یابند، مشروط به اینکه با افزایش سرانه ی خدمات شهری نیز همراه گردند. پژوهش حاضر ابعاد اجتماعی–اقتصادی توسعه میان افزا و تاثیر آن بر پایداری شهری را مطابق با آموزه هایی که برای بافت تاریخی شهر تهران استخراج شده؛ تحلیل کرده و راهبردها و سیاست هایی برای توسعه میان افزای محله عودلاجان تهران ارائه می کند. با مرور ادبیات این رویکرد در ایران و جهان و بازخوانی مفهوم توسعه مجدد اراضی رها شده و قهوه ای، اهمیت این موضوع در توسعه شهری تبیین شده است، سپس با مستندسازی تجارب داخلی و خارجی و بررسی نقاط ضعف و قوت برنامه های اجرا شده، زمینه ارتقاء دانش نظری در عرصه توسعه درونی و توسعه مجدد این اراضی فراهم آمده تا بتوان سیاست های کارآمدتری را اتخاذ کرد. روش تحقیق، از نوع تحلیلی- تفسیری بر پایه مطالعات و ارزیابی نمونه های موردی است و نتایج آن نشان دهنده اهمیت توسعه مجدد اراضی رها شده درون شهری است که علاوه بر کیفیت-بخشی در عرصه پروژه، در بافت پیرامونی به عنوان محرک برنامه های بازآفرینی شهری عمل می کنند. هدف اصلی این پژوهش شناخت و بررسی پهنه های توسعه میان افزای محله عودلاجان تهران و اولویت ها و ظرفیت های آن و پاسخ به پرسش اصلی تدوین شده است: محله عودلاجان تهران چه فرصت هایی برای توسعه میان افزا دارد؟
تبیین فرایند شکل گیری و تکامل امنیت فضایی در سکونتگاه های غیررسمی (مطالعه موردی: شهرهای ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
231 - 265
حوزههای تخصصی:
در جامعه کنونی امنیت مهم ترین پیش شرط فضاهای شهری زیست پذیر و با کیفیت است. لزوم پرداختن به مقوله امنیت یکی از مؤلفه های مهم و تأثیرگذار در سرزندگی و ادامه حیات فضاهای شهری در مناطق اسکان غیررسمی است که سبب انجام این مطالعه با هدف تبیین مدل مفهومی و فرایند شکل گیری امنیت فضایی در این مناطق شده است. فرایند شکل گیری و تکوین امنیت فضایی تاکنون در مطالعات صورت گرفته بررسی نشده و مراحل مختلف شکل گیری آن تبیین نگردیده است؛ از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر ضمن بررسی شاخص ها و معیارهای مؤثر بر امنیت فضایی، تبیین فرایند شکل گیری و تکوین امنیت فضایی در مناطق اسکان غیررسمی است. رویکرد روش شناسی پژوهش بر مبنای روش آمیخته (کمی و کیفی) است. فرایند انجام پژوهش بدین صورت بوده است که در بخش اول، ابتدا با بررسی ادبیات نظری، منابع کتابخانه ای و اینترنتی مانند پایگاه های اطلاعات علمی، مجلات تخصصی مرتبط با حوزه امنیت و اسکان غیررسمی معیارها و شاخص های مؤثر در شکل گیری امنیت فضایی (امنیت مکان بنیاد) شناسایی و احصا شد. در بخش دوم، به منظور برقراری ارتباط و توالی میان ابعاد و شاخص ها، ارائه مدل ساختاری و تبیین مراحل شکل گیری از روش معادلات ساختاری تفسیری بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده مدل یکپارچه امنیت فضایی در 4 سطح اصلی تقسیم بندی شد که ضوابط طراحی شهری و طراحی محیطی به عنوان تأثیرگذارترین عوامل و بازتولید و ترمیم امنیت به عنوان تأثیرپذیرترین عوامل شناسایی شدند. در بخش بعدی، با توجه به نتایج مدل تفسیری و نظر خبرگان فرایند شکل گیری و تکامل امنیت فضایی در سکونتگاه های غیررسمی به ترتیب در چهار مرحله بلوغ اولیه امنیت (تولید امنیت)، بلوغ ثانویه امنیت (نظارت و حفاظت از امنیت)، امنیت تصرف و درنهایت مرحله بلوغ کامل امنیت (بازتوانی، ترمیم و بازسازی) شناسایی شد.
ارزیابی میزان سرمایه اجتماعی شهر یاسوج از منظر شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
163 - 172
حوزههای تخصصی:
توسعه ی شهرها بستر رشد رفتارهای انسانی و اجتماعی فراوان و باز تولید پیچیدگی های رفتاری شهروندی را با خود به همراه داشته، مجموعه رفتارهای اجتماعی همگرا و سازنده، بسترساز ایجاد و توسعه سرمایه ی اجتماعی شهرها می باشد. یکی از مهم ترین رویکردهای توسعه، توجه به سرمایه های اجتماعی و تقویت شاخص های آن در توسعه ی کشور است. بنابراین بررسی دیدگاه شهروندان در خصوص سرمایه ی اجتماعی مهم به نظر می رسد. پژوهش حاضر مطالعه ای پیمایشی است که جامعه ی آماری آن جمعیت بالای 18 سال شهر یاسوج (حدود 000/60 نفر) می باشد و با استفاده از فرمول آلفای کوکران حجم نمونه 400 نفر برآورد گردیده است تا به برخی مسائل سرمایه ی اجتماعی در 6 حیطه در قالب پرسش نامه به صورت تصادفی پاسخ دهند و برای اطمینان از روایی ابزار سنجش از ضریب آلفای لی کرونباخ ﺑﺎ ﺗأﮐیﺩ ﺑﺭ ﻫﻣﺑﺳﺗﮕﯽ ﺩﺭﻭﻧﯽ استفاده شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد هرچه به سمت گروه های اجتماعی خصوصی و غیر دولتی پیش رفتیم، سرمایه ی اجتماعی و حس اعتماد و امنیت از دیدگاه شهروندان در حد قابل قبولی بیشتر گردید به نحوی که3/42 درصد پاسخ دهندگان ، نسبت به خویشان خود اعتماد زیاد و کاملاً زیادی دارند و 41 درصد تا حدودی به دوستان و همسایگان و 4/91 درصد به خانواده ی خود کاملاً اعتماد داشته اند؛ اما در بحث مربوط به حکومت، چون مردم اعتماد کمتری به آنان دارند، سرمایه ی اجتماعی قابل قبول نمی باشد. این مسأله حتی در مقیاس کالبدی نیز شکل آشکاری پیدا کرده به نحوی که اکثریت پاسخ دهندگان، 3/44 درصد احساس امنیت خانوادگی زیادی داشته اند، 7/39 درصد تا حدودی محله ی مورد سکونت خود را امن دانسته اند و7 /40 درصد امنیت شهر یاسوج را کم و خیلی کم ارزیابی کرده اند.
تحلیلی بر پراکنش خدمات و جمعیت شهری با تأکید بر عدالت فضایی و برخورداری شهری (مطالعه موردی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: توزیع فضایی عادلانه خدمات و منابع بین مناطق مختلف شهری و دستیابی برابر شهروندان به آنها، یکی از فاکتورهای مهم جهت دستیابی به عدالت اجتماعی می باشد، زیرا عدم برخوداری عادلانه منجر به ایجاد بحران های اجتماعی و مشکلات پیچیده فضایی و توزیع عادلانه نیز زمینه ساز توسعه متوازن مناطق شهری خواهد شد. هدف از این پژوهش، ارزیابی میزان هماهنگی در پراکندگی جمعیت و توزیع خدمات در نواحی شهر ایلام و ارائه راهکارهای بهینه برای نیل به توزیع متعادل خدمات در سطح شهر، به منظور بهره مندی همه شهروندان از خدمات شهری مناسب است. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیل می باشد. با استفاده از نرم افزار SPSS و بهره جستن از دو روش تحلیل عاملی و خوشه ای، به بررسی چگونگی توزیع خدمات شهری در سطح شهر ایلام پرداخته است. یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که در بین سه شاخص خدمات شهری بین محلات شهر ایلام، شرایط شاخص کالبدی نسبت به دیگر شاخص ها در موقعیت بهتری قرار داشته و پس از آن شاخص اقتصادی و در نهایت شاخص اجتماعی در وضعیت مطلوب قرار گرفته است. از طرفی بر اساس نتایج مقایسه ای از دو روش تحلیل(عاملی و خوشه ای) مشخص می گردد که ناحیه مرکزی در بهترین شرایط، ناحیه شادآباد در شرایط تا حدودی مناسب و نواحی جانبازان، چالیمار، نوروزاباد، آزادگان، رزمندگان و بانبرز در شرایط نامناسب قرار دارند. نتایج: وضعیت بوجود آمده ماحصل مشکلاتی چون: عدم مدیریت مداوم (طی 21 سال 13 شهردار تغییر کرده است)؛ ضعف در تدوین و اجرای قوانین؛ سوء مدیریت و ناهماهنگی میان دستگاه های مرتبط با مدیریت شهری و نداشتن نگاه یکپارچه؛ ناپایدار بودن درآمدهای شهرداری؛ غلبه نگاه قبیله ای بر نگاه شهروندی؛ پراکندگی نامطلوب تراکم؛ کمبود سرانه کاربری های تفریحی و ... می باشد.
رویکردی عملیاتی در ارزیابی جریان های اصلی شکل پایدار شهر با تمرکز بر مدل شکل شهر بوم-کارا مطالعه موردی: ریخت-گونه های شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
55 - 64
حوزههای تخصصی:
شکل شهر به عنوان واسط میان انسان و محیط، مظهر و تجسم جریان های شکل دهنده و دگرگون کننده فرم مصنوع است. جریان های انرژی در تولید، استفاده و نگهداشت فرم شهر منجر به شکل گیری و دگردیسی شکل شهر می شود. فرم مصنوع حاصل از فرآیندها و جریان های یاد شده، فرستنده جریان های اطلاعاتی بصری و ادراکی به انسان به عنوان دریافت کننده است. در تحقیق حاضر تبادلات و تعاملات میان انسان و محیط زیست او براساس جریان های انرژی مورد نیاز دامنه آسایش محیطی (تمرکز بر انرژی مورد تقاضا برای گرمایش و سرمایش داخلی فرم مصنوع) و نیز جریان های اطلاعات (بصری) در نظر گرفته می شود. این دو جریان انرژی و اطلاعات(بصری) به عنوان جریان های اصلی و غالب فرم مصنوع در نظر گرفته می شوند. در تحقیق تمامی روابط و برهمکنش های یکپارچه جریان های انرژی و اطلاعات در محتوای شکل شهر براساس مدل نظری " شکل شهر بوم _کارا " مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. پژوهش حاضر با هدف جست وجوی روابط یکپارچه درونی میان جریان های اصلی شکل شهر، دو حالت شاخص بسته شدگی را مورد دقت و ریزبینی قرار می دهد. حالت نخست شاخص بسته شدگی مبین نقش عناصر عمودی شکل شهر (ساختار سه بعدی محیط هندسی فرم مصنوع) و پخشایش آنها در عملکردهای محیطی فرم مصنوع است (لوک آدولف) و حالت دوم مبین نقش عناصر افقی شکل شهر (ساختار دو بعدی محیط هندسی سطوح فرم مصنوع) و پیکره بندی هندسی آن در پایداری جریان های اطلاعاتی بصری است (بندیکت). بر این اساس محتوای ارزیابانه این تحقیق شامل ریخت_گونه های نظام ریخت شناسی شهر اصفهان است. نتایج تحقیق نشان می دهد که میان دو حالت شاخص بسته شدگی رابطه معکوس و قوی و از لحاظ آماری معنی دار وجود دارد که تشریح کننده این نکته است که بافت های قدیمی با ساختار ارگانیک دارای پایداری بالاتر محیطی (در فصول سرد سال با توجه به سرمای شدید فصول سرد سال در اقلیم گرم و خشک اصفهان ) و همچنین پایداری بالاتر جریان های اطلاعاتی (بصری) است. بنابراین یکپارچگی جریان های بصری (اطلاعات و انرژی) براساس مدل نظری تحقیق در بافت های قدیمی با ساختار ارگانیک قابل اثبات است.
تحلیل ارتباطات ذی نفعان در پروژه تقاطع با روگذرهای غیرهم سطح در شهر ارومیه با استفاده از ماتریس علاقه-قدرت و تحلیل شبکه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
71 - 84
حوزههای تخصصی:
پروژه های توسعه شهری به دلیل ارتباط مستقیم با مردم شهر و همچنین سایر ذی نفعان، معارضان مختلفی پیدا می کنند که توجه به مدیریت ذی نفعان در موفقیت آنها امری کلیدی است. در این راستا، شناسایی دقیق و کامل ذی نفعان و شناسایی اولویت و اهمیت آنها برای مدیریت موفق تر آنها از اهمیت خاصی برخوردار است. در تحقیق پیش ِ رو، با بهره جستن از ماتریس علاقه_قدرت به عنوان روشی تجربه گرا و همچنین تحلیل شبکه های اجتماعی به عنوان روشی خردگرا، اولویت بندی و ارتباطات ذی نفعان در یک پروژه احداث تقاطع چند روگذر غیرهمسطح در شهر ارومیه بررسی شده است. در این تحقیق کیفی که با استفاده از استراتژی تک نمونه موردی انجام شده، برای گردآوری داده ها از بررسی اسناد و مدارک پروژه و مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای انتخاب و مصاحبه با نمونه های مورد بررسی در جامعه آماری این تحقیق که مهم ترین ذی نفعان درگیر در انجام پروژه هستند، روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی به کار گرفته شد که درنهایت 17 ذی نفع برای پروژه شناسایی شدند. تحلیل داده ها با کمک ماتریس علاقه_قدرت (با استفاده از تکنیک طوفان فکری) و نرم افزار NodeXL (برای تحلیل شبکه اجتماعی) صورت پذیرفت و نشان داد که ذی نفعان اصلی در ماتریس علاقه_قدرت، به ترتیب شهرداری، مردم، شورای شهر و ساکنان محلی هستند. همچنین شرکت آب و فاضلاب، اداره برق و مخابرات دارای کمترین علاقه و قدرت در پروژه هستند. این در حالی است که در روش تحلیل شبکه های اجتماعی، مردم، شهرداری، شورای شهر و پیمانکار، دارای بیشترین اولویت و تأمین کنندگان، محیط زیست و شرکت نفت، دارای کمترین اولویت شناخته شدند. مقایسه یافته های هر دو روش تجربه گرا و خردگرا در بخش شناسایی مهم ترین ذی نفعان با هم همگرایی زیادی دارند ولی در قسمت شناسایی کم اهمیت ترین ذی نفعان با هم تفاوت هایی دارند و چنین نتیجه گیری می شود که مؤثرترین روش واحد شناسایی و اولویت بندی ذی نفعان در پروژه های توسعه شهری وجود ندارد و استفاده از روش های تجربه گرا در کنار روش های خردگرا می تواند در شناسایی، اولویت بندی و مدیریت ذی نفعان، به عنوان مکمل یکدیگر باشند و نواقص همدیگر را تا حدودی پوشش دهند. همچنین ذی نفعان مردم، شورای شهر و شهرداری برای برقراری ارتباط بین تمامی ذی نفعان، مهم ترین نقش را دارند. از نظر قدرت ارتباط نیز سازمان وزارت اطلاعات در مجاورت پروژه، بیشترین قدرت را در پروژه دارد. مدت زمان پاسخ گویی بین ذی نفعان و تناوب این پاسخ گویی نیز نسبتاً نامطلوب است. نتایج این تحقیق می تواند به دست اندرکاران پروژه های توسعه حمل ونقل شهری که حجم زیادی از ذی نفعان در آنها دخیل اند، برای مدیریت هرچه موفق تر آنها کمک کند.
از تدوین چشم انداز شهر سرخس تا برنامه ریزی عملیاتی شهرداری
حوزههای تخصصی:
تغییرات رخ داده شده در عرصه جهانی و شهری به این معناست که پیش بینی آینده شهری مبهم است و دیگر نمی توان فقط با استفاده از طرح های جامع به پیش بینی آینده شهرها پرداخت. در این میان، شهرهای مرزی به دلیل عملکرد فضایی شان، از موقعیت ویژه ای برخوردارند. تدوین چشم انداز توسعه شهری سرخس برای سال 1415، تنظیم چارچوب راهبردی در حوزه مدیریت شهری و همچنین ارائه برنامه عملیاتی 5 ساله شهرداری (1400-1396) اهداف تحقیق هستند. در این راستا شش کارگروه اجتماعی_فرهنگی، حمل ونقل، خدمات شهری و محیط زیست، مدیریت بحران، شهرسازی_ معماری و خدمات مدیریت تشکیل شد. کارگروه اقتصاد نیز نقش کارگروه پشتیبان را ایفا نمود. روش تحقیق ترکیبی است و به 36 سازمان شهر سرخس مراجعه شد و 36 مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گشت. 177 پرسشنامه در میان کارشناسان سازمان ها توزیع شد. دو نشست با نخبگان شهری برگزار شد و نتایج در قالب جدول SWOT ارائه گردید و راهبردها با روش QSPM اولویت بندی شدند. یافته های تحقیق عبارت اند از: تدوین چشم انداز توسعه شهر سرخس در 6 کارگروه، تدوین چشم انداز نهایی شهر سرخس، تدوین برنامه راهبردی توسعه شهری و تدوین برنامه عملیاتی شهرداری (1400-1396). در ارتباط با برنامه ریزی عملیاتی، کارگروه اقتصاد برآورد درآمدها و منابع تأمین اعتبار شهرداری سرخس را انجام داد و سناریوهای درآمدی مختلف را پیش بینی نمود. برای شهرداری سرخس 126 پروژه و 47 فعالیت شناسایی و ارائه شده است.
شناسایی سناریوهای بافت ناکارآمد شهری بر اساس رویکرد بازآفرینی پایدار در افق 1414(مطالعه موردی: بافت ناکارآمد شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های ناکارآمد جزئی از پیکره شهر هستند که به دلیل فرسودگی روبه تزاید از صحنه حیات شهری به دورمانده است. بازآفرینی، با توسعه مجدد و یکپارچه که شامل ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی است، به عنوان راه حلی برای دستیابی به عدالت فضایی، برابری اجتماعی، سرزندگی اقتصادی و سلامت اکولوژیکی مطرح گردید. با توجه به سرعت روزافزون تغییرات شهری، آینده پژوهی به عنوان ابزاری جهت رسیدن به بازآفرینی پایدار برای مواجه با عدم قطعیت های آینده شهری است. هدف این مقاله شناسایی آینده های پیش روی بافت ناکارآمد شهر یزد در افق 1414 جهت دستیابی به بازآفرینی پایدار است. پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش، ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی و ازنظر ماهیت، بر اساس روش های جدید آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است. از لحاظ نوع داده ها کیفی و از لحاظ زمان، مقطعی است. برای تحلیل متغیرها، از روش تحلیل اثرات متقاطع و نرم افزار سناریو ویزارد استفاده شده است. نتایج نشان داد در بین عوامل مؤثر بر آینده بافت ناکارآمد 10 عامل کلیدی بر بازآفرینی بافت ناکارآمد شهر یزد نقش دارد که در مجموع 30 عدم قطعیت بر آینده، برای عوامل کلیدی تعیین گردید که درنهایت با اخذ نظرات کارشناسان و بر اساس تحلیل های نرم افزار سناریو ویزارد، درمجموع دو سناریو قوی به دست آمد که سناریو اول شرایط بحرانی و سناریو دوم شرایط مطلوب را برای آینده بافت ناکارآمد شهر یزد متصور می شود. درنهایت جهت دستیابی به آینده مطلوب در سناریو دوم، راهکارهایی ارائه گردید.